تعداد کمی ازسازمانها وجوددارندکه به مسئله سکوت سازمانی پرداخته یا حتی به آن وتاثیرات آن اندیشیده باشند.مدیران فراوانی وجوددارندکه واژه سکوت سازمانی برای آنان بسیارتازه وغریب است.ازاین رومدیران هیچ برنامه ای درجهت جلوگیری ازاین موضوع درسازمانها اتخاذ ننموده وراهکاری برای ایجاد چنین برنامه هایی نیزندارند.بایستی این مسئله را مدنظرقراردادکه دردنیای متغیرامروزی سازمانها نیازمند کارکنانی هستندکه درجهت توفیق سازمانهاابرازنظرکنندوتمایل سازمانها بایستی درجهت به کارگیری این چنین افرادی باشد.تحقیقات ومطالعات صورت گرفته نشان می دهد مدیران وکارکنان درمحیطی که سکوت وجود ندارد وتعامل بین کارکنان ومدیران فعال است دارای انگیزه بالاتری برای فعالیت کاری هستندسکوت سازمانی اثرات زیانباری راروی فرایند تصمیم گیری وفرایند تغییرداشته ومانعی برای ارئه بدیلهای متنوع وبازخوردهای منفی وتبادل اطلاعات صحیح است.
زمانی كه یك سیستم جو سكوت را تقویت می كند، دیدگاه ها، عقیده ها و ترجیحات متنوع و اهدافی كه در سازمان وجود دارند احتمالاً مشوق اظهار نظر نخواهند بود ؛ از این رو چنین سیستمی وارد فرآیندی می شود كه نخواهد توانست اهداف خود را به طور مناسب تحقق ببخشد و به دنبال تلاش برای یادگیری از تجربیات نیست . در حقیقت چنین سیستمی در راهی گرفتار می گردد كه اثرات منفی سكوت بر تصمیم گیری سازمانی و فرآیندهای تغییر در آن تقویت خواهد شد.(دانکن و ویس،1979)
این تحقیق به نقش مدیریت ارتباطات داخل سازمانی درشرکت نفت فلات قاره ایران می پردازدکه یکی ازمهمترین وحیاتی ترین زیرمجموعه های وزارت نفت دراستخراج نفت وانتقال آن به شمار می رود.بی شک بهره گیری ازنیروی انسانی توانمندوخلاق وکاراازمهمترین اولویت های این سازمان صنعتی به شمارمی رود.آنچه دراین بین بسیاراهمیت داردچگونگی مدیریت نیروی انسانی وبهره گیری ازحداکثرتوان بالقوه وتبدیل آن به توان بالفعل است.بی توجهی به مسئله مشارکت کارکنان درپیشبرد اهداف وعدم برقراری ارتباط مناسب درجهت ایجاد انگیزه وتعهد درافراد می تواند عواقب جبران ناپذیری رابه همراه داشته باشد.
برخی باورهای ضمنی در سازمانها وجود دارد كه منجر به محیطی می شوند كه در آن كاركنان در اظهارنظر درباره مسائل مشخص احساس راحتی نمی كنند . این عقیده كه مدیران باورها و فرض های كاركنان را تحت تاًثیر قرارمی دهند موضوع جدیدی نیست . عقاید مدیریتی می توانند اثر نیرومندی در چگونگی رفتار مدیران و كاركنان داشته باشد . به طور مثال، ذكر شده است زمانی كه مدیران فرض می كنند كاركنان از كار متنفرند، نمی توان برای انجام كار به خوبی به آنها اطمینان كرد، در نتیجه مدیران مكانیزم های كنترل را برای جلوگیری از طفره رفتن ایجاد خواهند كرد. به دنبال آن كاركنان نیز در می یابند كه مدیریت اعتمادی به آنها ندارد در این صورت دل سرد دنبال راه گریزی از سیستم هستند، این واكنش باورهای اولیه مدیران را تقویت می كند. زمانی كه ایدئولوژی رایج در یك سازمان عدم اظهار نظر است 1. كاركنان خودسر هستند2. مدیریت بهترین ها را می داند و 3. مخالفت نامطلوب می باشد، به دنبال آن مدیریت نیز ساختارها و سیاست هایی را بر پا خواهد كرد كه جریان قبلی را تسهیل خواهد نمود و این تمایل، میل مدیران برای جلوگیری از هر نوع تهدید و یا بازخورد را تقویت خواهد كرد . دو ویژگی ساختاری مشترك در سازمان ها كه به وسیله این باورها به وجود آمده است، تمركز در تصمیم گیری و فقدان مكانیزم های بازخورد رسمی روبه بالا هستند.(موریسون و میلیکن،2000)
یکی ازعناصر مهم درپیشگیری ازقضاوتهای نادرست وبه دنبال آن مهارگسترش سکوت سازمانی درسطح سازمان تقویت ارتباطات داخل
سازمانی درمسیر درست است.مدیریت این ارتباطات ازمسایل بسیار مهم وحیاتی مدیریت درهر سازمان است.
ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است. بدون ارتباطات، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات وانتقال آنها ممکن نیست. ارتباطات عبارت است از فرایند ارسال اطلاعات از طریق یک شخص به شخص دیگر و درک آن توسط شخص گیرنده یعنی انتقال و سهیم شدن در اندیشه ها و عقاید و واقعیتها به گونه ای که گیرنده، آنها را دریافت و درک کند. به عبارت دیگر ارتباطات فرایندی است که به وسیله آن افراد در صدد برمیآیند تا در سایه مبادله پیامهای نمادین به مفاهیم مشترک دست یابند.(صرافی زاده:1389: 92)
این موضوع را بایستی موردتوجه قراردادکه میتوان یك سازمان را به بدن انسان تشبیه كرد كه مدیریت، سر آن است، یعنی سازمان یك موجود زنده و نظم یافته است. همانطور كه بدن انسان برای انتقال پیام های مغز كه چه زمانی بخورد، كی بخوابد، كی بایستد و … به سیستم عصبی تكیه دارد؛ یك سازمان هم به ارتباطات سازمانی برای رسیدن به اهداف خود نیازمند است. اگر در بدن انسان، اختلال فیزیكی یا عصبی به وجود بیاید یعنی مانعی در راه جریان آزاد پیام ها ایجاد شود، عواقب منفی به دنبالخواهد داشت به همین صورت اگر مشكلی در ارتباطات سازمانی ایجاد شود، باید به صورت سریع و كامل برطرف شود. درك مفهوم ارتباطات سازمانی، اثربخشی كاركنان سازمان را افزایش میدهد و كمبود اصول ارتباطات سازمانی باعث ایجاد مشكل در سازمان میشود.(کارترونامارا،2010)
باولاس وبارت می گویند:عجیب نیست اگربگوییم اثربخشی سازمان به معنای تحقق اهداف آن،رابطه نزدیکی بااثربخشی نظام ارتباطی آن دارد.درهرسازمانی که موفقیت آن بستگی به هماهنگی وتلاش همه کارکنان دارد،مدیران می بایست برکیفیت،مقدارومیزان به دست آوردن اطلاعات درراستای تصمیم گیریهاونتیجه گیری،تکیه نمایند.(شی مینگ،2005)
حال این سوال مطرح می شود که مدیریت ارتباطات داخلی سازمانی چه تاثیرمعناداری رادر سکوت سازمانی شرکت نفت فلات قاره می تواندایجادکند.
1-2- اهمیت و ضرورت موضوع:
سكوت سازمانی ، با محدود كردن اثربخشی تصمیم گیری های سازمانی و فرایندهای تغییر در ارتباط است . مشكلی كه هم اكنون گریبانگیر سازمان ها ست، آن است كه بیشتر سازمان ها ازاظهارنظر خیلی كم كاركنان ناراحتند . در چنین شرایطی كیفیت تصمیم گیری و انجام تغییر ، كاهش می یابد. همچنین سكوت سازما نی به وسیله ممانعت از بازخورد منفی مانع تغییرات و توسعه سازمانی مؤ ثر می شود، از این رو سازمان توانایی بررسی و تصحیح خطاها را ندارد .بنابراین بدون بازخوردهای منفی، خطاها بیشتر شده و حتی شدیدتر می شوند.(میلر,1976)
به دلیل آنكه فعالیت های اصلاحی در زمان ضرورت انجام نمی گیرند پس می توان گفت موضوع سكوت سازمانی و یافتن راه های رفع آن از اهمیت شایانی در مباحث سازمانی معاصر برخو ردار بوده و توجه جدی مدیران سازمان رامی طلبد. به طور كلی هدف این مطالعه بررسی و شناسایی روابط موجود بین ابعاد جو سكوت با سكوت كاركنان و ارتباط آنها با ارتباط داخل سازمانی است. در حالی كه سكوت در سازمان ها گسترده شده ، ولی عموما توسط محققان نادیده گرفته می شود. حتی زمانی كه سكوت مورد تصدیق قرار گرفته است، اغلب محققان با بی توجهی از كنار آن رد می شوند.(پندروهارلوس،2001)
موضوع ارتباط در سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است . اولین و مهم ترین قدم در یك مدیریت كارساز، برقرار كردن ارتباطات در سازمان است . یك سازمان خوب و هماهنگ نیازمند برقراری ارتباط خوب می باشد . عمل سازماندهی و مدیریت با برقراری ارتباط مؤثر امكان پذیر می باشد . رهبری كردن یك ارگان بدون وجود ارتباط مطلوب میان اعضا عملی نخواهد بود . به این ترتیب مدیران باید محور اصلی خود را در برقرار كردن ارتباط مؤثر طراحی كنند تا موفق شوند. بدون ارتباطات مؤثر و ارتباط برقرار كردن صحیح انجام وظیفه برای مدیر و سازمان مشكل می شود و امكان پذیر نخواهد بود.برای برخورداری ازیک سازمان سالم داشتن یک ارتباط پویا دربین تمامی اعضای سازمان است.تعامل وارائه اطلاعات سودمند باعث رشد وتعالی سازمان می گردد ونبود ارتباطات فقدان روحیه تعهد ومشارکت رابه دنبال داشته وامکان موفقیت درسازمان راکاهش می دهد.
اﻣﺮوزه داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان «ﻣﻨﺒﻌﻲ» ارزﺷﻤﻨﺪ و اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ و ﻧﻴﺰ ﻳﻚ «داراﻳﻲ» ﻣﻄﺮح اﺳﺖ و اراﺋﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺎﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ و اﻗﺘﺼﺎدی، ﺑﺪون ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و اﺳﺘﻔﺎده ﺻﺤﻴﺢ از اﻳﻦ ﻣﻨﺒﻊ ارزﺷﻤﻨﺪ، اﻣﺮی ﺳﺨﺖ و ﺑﻌﻀﺎً ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻧﮕﺮش، داﻧﺶ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﻨﺒﻌﻲ ارزﺷﻤﻨﺪ درﻛﻨﺎر ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻛﺎر، زﻣﻴﻦ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ (ﻛﻪﭘﻴﺶﺗﺮ در اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻮد) ﺑﻪﻋﻨﻮان داراﻳﻲ ﭘﺮﻣﺎﻳﻪ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. درﭼﻨﻴﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎری، دﻳﮕﺮﺻﻨﻌﺖ، ﻣﺤﻮرﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﺤﻮر، داﻧﺶ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن، داﻧﺸﮕﺮان(ﻳﺎ داﻧﺶﻛﺎران، داﻧﺸﻮران) ﺑﻪﻛﺎر ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ.
با رشد تجارت بین المللی در بازارهای سنتی و در حال توسعه، کار تیمی اثربخش و تسهیم دانش به عنوان عوامل موفقیت برای شرکت های جهانی تلقی می شود. شرکت ها به طور فزاینده ای به توانایی های دانش محور در مدیریت بازرگانی، مدیریت زنجیره تامین، تولید و تحقیق و توسعه وابسته شده اند. توسعه و یکپارچگی این عوامل و سایر شایستگی های سازمانی چالش بزرگی برای رهبری استراتژیک سازمان هستند. در محیط امروزی مزیت رقابتی خیلی سریع آشکار می گردد. به همین دلیل شرکت ها ممکن است نیاز به توسعه دانش فرهنگ محور داشته باشند. ساخت فرهنگ و توسعه تواناییهای پویای پیچیده در فرآیند یادگیری ضروری است؛ که توسط تعهد به تسهیم دانش و کاربرد آن تقویت می شود. استفاده از تکنولوژی های جدید یادگیری می تواند جایگزین روش های سنتی گردد. پیاده سازی موفق تکنولوژی های جدید برای آموزش کارکنان بستگی به پذیرش تکنولوژی توسط کارکنان عملیاتی و خط مقدم سازمان دارد. اهمیت پذیرش تکنولوژی در ادبیات موضوع بسیار شناخته شده است، و برای بیش از 2 دهه مدل پذیرش تکنولوژی به عنوان یک پایه تئوریک برای تحقیقات در این حوزه مورد استفاده قرار می گیرد. هر چند که مطالعات محدودی ارتباط آن را با سیستم مدیریت دانش و یا در ارتباط با آموزش مورد توجه قرار داده اند.
3-1 اهمیت و ضرورت موضوع
4-1 فرضیه های تحقیق
5-1 هدف های تحقیق یا نتایج مورد انتظار
هدف این تحقیق بررسی کاربرد سازمانی سیستم مدیریت یادگیری به عنوان یکی از اجزای سیستم مدیریت دانش در بانک توسعه صادرات، و شناسایی نقش مدل پذیرش دانش در پذیرش سیستم مدیریت آموزشی در سازمان می باشد.
6-1 روش کلی تحقیق
پژوهش حاضر به لحاظ نوع در زمره مطالعات کاربردی قرار می گیرد و از نظر نوع روش انجام تحقیق در طبقه ی تحقیقات توصیفی- پیمایشی قرار می گیرد؛ تحقیقات توصیفی- پیمایشی به بررسی ویژگی ها و صفات جامعه آماری پرداخته و شرایط فعلی جامعه آماری را به وسیله چندین صفت یا متغیر مورد بررسی قرار می دهند.
1-6-1 قلمرو مکانی-جامعه تحقیق
قلمرو مکانی این پژوهش مطالعه موردی بانک توسعه صادرات می باشد.
2-6-1 روش نمونه گیری و تخمین حجم جامعه
نمونهگیری انتخاب درصدی از یک جامعه به عنوان نماینده آن جامعه می باشد. فارغ از آن که استفاده از چه روش آماری استنباطی مورد نظر است، قدرت آن روش به رویکردی که برای انتخاب نمونه در نظر گرفته می شود، بستگی دارد. برای نمونه گیری در این پژوهش و دستیابی به نتایج معتبر، در ابتدا یک مطالعه ی اولیه بر روی جامعه ی آماری صورت می گیرد تا از وجود سیستم مدیریت آموزشی در جامعه اطمینان حاصل گردد، سپس به شرط کفایت تعداد اعضای صاحب سیستم مدیریت آموزشی برای تحلیل های آماری، اقدام به نمونه گیری تصادفی از میان آنها خواهد شد. پس از این مرحله از نمونه گیری، مدیران ارشد و کارشناسان این سازمان که در فرایند انتخاب شانس مساوی دارند به عنوان نمونه های پژوهش برگزیده می شوند.
3-6-1 روشهای گردآوری داده ها و ابزار مورد استفاده برای آن
در این پژوهش برای بررسی ادبیات و سوابق تحقیقاتی از روش متداول کتابخانه ای استفاده می گردد و برای جمع آوری اطلاعات از جامعه ی آماری مورد نظر نیز از پرسشنامه بهره گرفته می شود. در تنظیم پرسشنامه از طیف لیکرت استفاده می گردد تا قابلیت تبدیل عوامل کیفی به کمی و امکان آزمون ها و تحلیل های آماری فراهم گردد.
4-6-1 روشهای تحلیل داده ها
برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه در این پژوهش، از روشهای تجزیه و تحلیل کمی آزمون فرض آماری استفاده می شود. همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامه ی پژوهش از روش آلفای کرونباخ استفاده می شود. برای انجام تحلیل های آماری و تفسیر داده های حاصل از پژوهش نیز بر حسب مورد از نرم افزار SPSS بهره گرفته می شود.
با توسعه شهرنشینی و رشد شهرگرایی در سده اخیر، روز به روز مسائل شهری ابعاد جدیدتری یافته اند. امروزه مراقبت و هدایت توسعه شهری و ساماندهی مناطق پیرامون شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است. مدیریت شهر تهران با جمعیت بالغ بر 8 میلیون نفر به عنوان پایتخت و بزرگترین کلان شهر ایران و هم چنین بیست و نهمین کلان شهر دنیا، مقوله ای نیست که به راحتی بتوان از آن عبور کرد. از آنجاییکه همانند سایر کشورها شهرداری متولی اصلی مدیریت شهر تهران می باشد، توجه به نحوه مدیریت و چگونگی عملکرد شهرداری تهران بسیار حائز اهمیت است و مدیریت شایسته بدون برنامه ریزی، اجرا، نظارت، ارزیابی و بازنگری در جهت ایجاد فضایی مناسب برای بهبود بخشیدن به عملکرد محقق نخواهد شد.(مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 9:1388) یکی از حوزه های مهم عملکرد شهرداری هر کلانشهری حوزه شهرسازی می باشد چرا که این حوزه به شدت نیازمند صرف منابع گوناگون اعم از منابع مالی، زمانی، اطلاعاتی، تجهیزاتی و نیروی انسانی می باشد و در رسیدن به چشم انداز و اهداف عملیاتی طرح های توسعه شهری هم چون طرح جامع می تواند بسیار موثر واقع گردد. در مورد شهر تهران هم که بزرگترین کلانشهر کشور است و هم پایتخت ایران اهمیت پرداختن به چگونگی عملکرد حوزه شهرسازی اهمیتی دو چندان دارد .
نظارت و ارزیابی عملکرد یکی از مهم ترین فعالیت ها در فرآیند مدیریت و برنامه ریزی و عامل قوام و دوام برنامه و تحقق اهداف اجرایی مربوطه و هم چنین میزان تحقق اهداف کمی و کیفی آن پروژه صورت می پذیرد. ارزیابی عملکرد نیز سنجش موفقیت مدیریت و سازمان در تطبیق با ضوابط و مقررات و اهداف مقرر در برنامه توسعه می باشد. در شهرداری تهران به طور نسبی برنامه اجرایی ، توسعه هماهنگ و فراگیر و ساز و کارهای علمی ارزیابی، ارزیابی ای که بتواند ملاک طبقه بندی مدیریت ها، توزیع منابع، اعمال تنبیه و پاداش، بهبود و به هنگام سازی روش ها و ساختارها باشد وجود ندارد.(مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران،9:1388) و لذا به علت فقدان روش ها و دستوالعمل های تامین کننده کارایی و اثربخشی سازمان شهرداری، منابع در معرض مخاطره و خسارت جدی قرار دارند. از آنجا که حوزه شهرسازی یکی از حوزه های استراتژیک شهرداری می باشد و حوزه ها یا به عبارتی موضوعات استراتژیک اهمیت قابل توجهی در شناخت و تحقق اهداف شهرداری دارند و راهنمای تخصیص منابع و برنامه های بخش ها در طی برنامه ریزی می باشند، لذا در این تحقیق به ارزیابی عملکرد معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران پرداخته می شود.
راهبری و نظارت بر اجرای ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری، طرح های شهرسازی و معماری، عمران شهری و هم چنین راهبری و نظارت بر تهیه و اجرای طرح های تفصیلی، طرح های بهسازی و نوسازی(معاونت برنامه ریزی و توسعه شهری شهرداری تهران،161:1392) و سایر طرح های مربوطه از جمله وظایف خطیر معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران است که اجرای این طرح ها سهم زیادی در تحقق چشم انداز توسعه شهر تهران دارد. از جمله آرمان های سند چشم انداز، پیش بردن تهران به سویی است که در افق 1404 شهری سرسبز و زیبا،شاداب و سرزنده، دارای ساختار و زیرساخت های مناسب و سرانجام شهری با اصالت و هویت اسلامی-ایرانی در منطقه شکل گرفته باشد.چنین هدفی در گرو ارتقای کیفیت شهرسازی و معماری شهر با ساماندهی نماها، سیما و منظر شهر همراه با اصول ایمنی و زیبایی و انسجام بخشی به کالبد محله ها و بافت های شهری و توسعه کالبدی شهر متناسب با اصول توسعه پایدار و حفظ محیط زیست است. در این راستا از یک سو شهرداری تهران متعهد به آراستن شهر از جنبه زیبایی شناختی و کارکردهای زندگی شهری است و از سوی دیگر ابزار لازم برای تحقق این امر در تدوین الگوها و ضوابط شهری، نظارت بر استقرار کاربری ها و التزام شهروندان به قانون مداری است، (معاونت برنامه ریزی و توسعه شهری شهرداری تهران،160:1392) و این موضوعات در گستره وظایف معاونت شهرسازی شهرداری قرار می گیرند.
پیش تر بیان شد که همه سازمان ها از جمله معاونت شهرسازی شهرداری برای توسعه، رشد و پایداری به نوعی سیستم ارزیابی عملکرد اثربخش نیاز دارند که در قالب آن بتوانند کارایی و اثربخشی برنامه های سازمان، فرآیندها و نیروی انسانی خود را مورد سنجش قرار دهد. لازم است توجه شود که در سیستم های عمومی کشور در بخش هایی که مربوط به تخصیص ورودی به سیستم ها می باشد، نظارت و کنترل هایی را اعمال و دستگاه های نظارتی و کنترلی برای این مهم طراحی شده اند اما بعد از تخصیص امکانات هیچ گونه نظارتی در فرآیند تبدیل ورودی(منابع مالی، تجهیزات و نیروی انسانی) به خروجی(اهداف طراحی شده برای تبدیل ورودی ها به خروجی مورد نظر) وجود
ندارد.(فقیهی،1387)
با توجه به اینکه ارزیابی عملکرد سالیانه حوزه های شهرسازی و معماری یکی از ماموریت های اصلی شهرداری در این حوزه می باشد، اهمیت ارزیابی عملکرد برای این معاونت بیشتر می گردد و با توجه به وجود خلا ارزیابی جامع و همه جانبه در معاونت شهرسازی، در این تحقیق به ارزیابی عملکرد معاونت شهرسازی با استفاده از یکی از مدل های ارزیابی عملکرد پرداخته خواهد شد.
با نگاهی به ارزیابی عملکرد سازمان ها در کسب و کار امروزی به این نتیجه می رسیم که با تمرکز صرف بر اطلاعات مالی نمی توان سیستم ارزیابی عملکرد اثربخشی داشت. کاپلان و نورتون با تحقیقاتی که انجام دادند مشکل سیستم های ارزیابی را اتکای این سازمانها به معیارهای مالی دیده اند. آنها متوجه شدند که بسیاری از راه های اصلاح عملکرد در کوتاه مدت با توجه به شاخص های مالی می تواند آینده سلامت سازمان را به خطر بیاندازد. با توجه به این نتایج این دو محقق روش کارت امتیازی متوازن را ارائه کردند. این رویكرد علاوه برتشخیص نقاط ضعف و مبهم رویكرد مدیریتی پیشین، راهكاری جدید را برای سازمانها تجویز می كند؛ راهكاری كه تعیین می نماید چه معیارهایی درسازمان باید اندازه گیری شوند تا دیدگاه مالی متوازن گردد.كارت امتیازی متوازن، مجموعه ای به دقت انتخاب شده از معیارهای قابل سنجش و اندازه گیری است كه از استراتژی سازمان استخراج می شود. این معیارها به عنوان ابزاری مفید در اختیار مدیران قرار می گیرند تا برخورد مناسبی با كاركنان و سهامداران و مشتریان در راستای ماموریت، و اهداف استراتژیك سازمان داشته باشند.(نجاتی،1386) و بدانند استراتژی های خاص و مورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمی شوند.
بیان شد که عملکرد سازمان باید برای شناسایی میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده مورد ارزیابی واقع شود و برای این کار به طور نمونه مدلهای جایزه کیفیت اروپا ، جایزه مالکوم بالدریج ، مدل تعالی سازمان ، مدیریت کیفیت فراگیر ،کارت امتیازی متوازن وکارت امتیازی کسب و کار کانجی مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجا که روش کارت امتیازی متوازن و کارت امتیازی کانجی بر پیشرفت همزمان ابعاد متفاوت تاکید دارند لذا ابتدا بر آن شدیم که در این پژوهش از روش کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد استفاده گردد اما در نهایت پس از تصویب پروپوزال و با مطالعه و بررسی بیشتر روش کارت امتیازی کانجی برای ارزیابی عملکرد شهرداری انتخاب و استفاده گردید. علت انتخاب روش، نو بودن و تازه بودن این روش و همین طور جامع تر بودن روش کارت امتیازی کانجی می باشد. در این روش نکاتی که از دید کارت امتیازی متوازن مغفول مانده نیز مورد توجه قرار گرفته است، به عنوان مثال در این روش فقط مشتریان سازمان مدنظر قرار ندارند بلکه تمامی ذی نفعان داخلی و خارجی سازمان مورد توجه اند. در این روش تلاش می شود تا متغیرهای بیشتری بررسی شود.
همانطور که پیش تر بیان شد با توجه به اهمیت حوزه شهرسازی در تحقق افق چشم انداز 1404 شهر تهران و تحقق طرح جامع تهران از سویی و با در نظر گرفتن حجم زیاد منابع گوناگونی که در این معاونت صرف می گردد از دیگر سو و تاثیری که عملکرد معاونت شهرسازی در بهبود کیفیت شهر و شهرسازی دارد، نیاز به ارزیابی عملکرد چند بعدی و جامعی که بتواند کارایی و اثربخشی برنامه های معاونت، فرآیندها و نیروی انسانی را مشخص نماید بیشتر می نماید، بنابراین در تحقیق حاضر ارزیابی عملکرد معاونت شهرسازی ومعماری شهرداری تهران با استفاده از روش کارت امتیازی کانجی در دو منطقه شهر تهران از منظر شهروندان و کارشناسان انجام خواهد شد.و راهکارهایی جهت بهبود عملکرد سازمان ارائه خواهد شد. دو منطقه شهر که مورد بررسی قرار خواهند گرفت مناطق 7 و 10 می باشند. علت انتخاب دو منطقه این است که بتوان عملکرد شهرداری را از هر چهار بعد کارت امتیازی کانجی یعنی رضایت ذینفعان، تعالی فرآیندها، ارزش ذینفعان و یادگیری سازمانی در دو منطقه شهر که به لحاظ موقعیت کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر متفاوت هستند ارزیابی و مقایسه نمود.
2-1- اهمیت و ضرورت موضوع
هر نظامی برای آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیتها و نتایج عملکرد خود در محیط های پیچیده و پویا نیازمند برقراری سیستم های مناسب ارزیابی عملکرد برای رسیدن به برتری رقابتی می باشد . چرا که فقدان چنین سیستمی به معنی عدم برقراری ارتباط با محیط درونی و بیرونی نظام بوده که نهایتاً مرگ سازمانهای باز، پویا و در نهایت جامعه را در پی خواهد داشت.(فقیهی،1387) رسیدن به این آگاهی خود مستلزم استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد مناسب و کارآمد در سازمان ها است.
ارزیابی عملکرد حساس و پیچیده است چرا که این امر می تواند باعث افزایش انگیزه یا تخریب روحیه و افت کارایی شود و از این جهت پیچیده که اغلب دسترسی به شاخص های عینی و کمیت پذیر برای فعالیتها دشوار است.
سطوح مختلف نیازهای افراد در سازمان ها، تنوع و نحوه ارضای این نیازها در مدیریت كنونی اهمیت و جایگاه ویژه ای یافته است. مدتهای مدیدی است كه در خصوص دلایل اصلی كار و فعالیت انسان، علل تفاوت های رفتاری افراد در مقایسه با دیگران و عوامل تعیین كننده ویژگی های رفتاری افراد مدنظر قرار گرفته است. در جهت پاسخ به این نوع پرسش ها، موضوع مهمی به نام انگیزش از سوی صاحبنظران علم سازمان و مدیریت مطرح شده است .
نتایج بسیاری از تحقیقات (استورم و دیویدکیت، 1989: 53 ؛ هرسی و بلانچارد، 1986: 26 ؛جی مایکل لوبوف، 1994: 156 و…)در چند دهه گذشته در کشورهای توسعه نیافته و جهان سوم نشانگر پایین بودن انگیزش به کار و موفقیت، بی میلی و بی اشتهایی به فعالیت اقتصادی، تولید و احساس نا امیدی، احساس ناتوانی فتور و بدبینی به آینده و نظایر آن در بین نیروی کار بالقوه؛ به ویژه جوانان و زنان است.
هر سازمانی همانند موجود زنده، در شرایط مساعد می تواند به حیات و پویایی خود ادامه دهد. (لاوری[1]، 2007: 3). بنابراین، برای اداره هر سازمان باید آن را از دو بعد ساختاری و رفتاری مورد مطالعه و بررسی قرار داد و این دو جنبه را بهبود بخشید. در بهبود بعد ساختاری سازمان، باید دانست که سازمان چگونه عمل می کند و چطور می توان عملكرد آن را بهبود بخشید و کارایی و بازدهی آن را افزایش داد. برای ارتقا و تقویت بعد رفتاری سازمان نیز باید به رفتار انسانهایی که در این سازمان فعالیت دارند توجه کرد؛ زیرا از رفتار تک تک این افراد، رفتار کل سازمان رقم می خورد (پلویهارت[2]، 2006 : 125)
مدیران هر سازمان، عاملی راهبردی در جهت پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده آن سازمان به شمار می آیند. امروزه سبک رهبری مدیران و جوّ سازمانی از جمله مباحثی است که توجه اداره کنندگان سازمان ها را جلب کرده است. عدم تناسب سبک رهبری با جوّ سازمانی حاکم بر سازمان ها، موجب اتلاف انرژی و استعداد کارکنان سازمان شده و به جای این که عوامل تولید و منابع انسانی با ترکیب مناسب و معقول در جهت تحقق اهداف سازمان حرکت کند، درجا می زنند و سرمایه انسانی و فیزیکی را به هدر می دهند. از این رو سوال اصلی تحقیق حاضر آن است که رابطه سبک رهبری و جو سازمانی با انگیزش کارکنان در سازمان صدا و سیما چیست؟ به عبارت دیگر، آیا سبک رهبری بر انگیزش کارکنان تاثیر گذار است ؟ از چه طریقی؟
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
تمرکز سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به توسعه کمی شبکه های رادیویی و تلویزیونی در ده سال اخیر و نادیده گرفتن مباحث کلانی چون مدیریت استراتژیک منابع انسانی، بهبود فرهنگ سازمانی و تاثیرات عوامل انگیزشی بر بهبود عملکرد کارکنان و نیز غفلت از تاثیرات جوّ سازمانی خلاق و باز بر انگیزش کارکنان در سازمان های رسانه ای پیشرو، منجر به غفلت از توسعه کیفی این شبکه ها شده است. نتیجه این امر نیز اضافه شدن شبکه های جدید تلویزیونی است که با برنامه های تامینی و تکراری (و نه تولیدی) به پر کردن آنتن خود می پردازند اتخاذ چنین استراتژی کمی گرایانه ای از سوی سازمان را می بایست عکس العملی شتاب زده نسبت به روند رو به رشد تاسیس شبکه های تلویزیونی ماهواره ای در سال های اخیر تلقی نمود. واکنشی که به نظر می رسد استراتژی مناسبی در مواجهه با به روند رو به رشد تاسیس شبکه های تلویزیونی ماهواره ای نبوده است چرا که آمارها طی سال های اخیر نه تنها خبر از کاهش اقبال مخاطبان به شبکه های ماهواره ای فارسی زبان نمی دهند بلکه حاکی از افزایش بیش از پیش میزان مخاطبان شبکه های ماهواره ای هستند. نکته قابل توجه اینکه از میان بیش از صد شبکه ماهواره ای فارسی زبان، مخاطبین ماهواره در بیش از ۷۰ درصد مواقع تنها ۷ شبکه ماهواره ای را تماشا می کنند. یعنی تنها ۷ شبکه ماهواره ای با ۸ ساعت برنامه در روز (کلاً ۵۶ ساعت برنامه روزانه) نظام رسانه ای ما را به چالش کشیده اند.
یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه هر جامعه ای عامل کار و نیروی انسانی است. ازاین رو اغلب صاحب نظران توسعه نیروی انسانی و کمیت و کیفیت و نحوه بهره گیری از آن را یکی از عمده ترین شاخص های رشد و توسعه جوامع به شمار آورده اند(مانفرد،1966: 97 ؛کورمن، 1989: 342؛ میدگلی، 1993: 49 ؛آتزیونی، 1976: 51).
اقتصاددانان لیبرالی چون کلسن(1924)و برگسن(1948)به کار با عنایت به کارکرد اقتصادی و صفت مفید بودن آن نگریسته و مدعی شده اند که کار به طور عمده از طریق هدف ها و فواید خود و ارزش محصولی که خلق می کند مشخص می گردد. از دیدگاه آنان کار استفاده از نیروهای مادی و معنوی در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات است(توسلی، 1375: 17).
تحقق و دستیابی به توسعه تنها در قالب توسعه مادی امکان پذیر نیست، بلکه دستیابی به آن به یک جنبش همگانی و فراگیر نیازمند است.همان گونه که در حرکت به سوی توسعه سعی می شود که عوامل مادی تا حد ممکن در کنار هم قرار گیرند تا بهترین نتایج حاصل آید، استفاده از نیروی انسانی نیز مستلزم آن است که این نیرو به حد کافی دارای انگیزش و اشتیاق به کار و آفرینندگی و سرشار از تلاش برای ساختن و تولید و سازندگی باشد.عامل نیروی انسانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در توسعه چنان چه نتواند به حد کافی بهره
وری داشته باشد، کل پروسه توسعه را تحت تأثیر قرار داده و حرکت آن را کند یا متوقف می سازد. لذا توجه به کلیه عواملی که ضمن توسعه انگیزش و تعهد به کار، التزام به هنجارهای نقش و میل به پیشرفت و نیاز به موفقیت، سخت کوشی، اهتمام و رقابت سرسختانه را در افراد ایجاد و تقویت می نماید (آرون، 1363: 78) حائز اهمیت است. این خود وظیفه همه جوامعی است که به رشد و توسعه پایدار می اندیشند و پایداری توسعه را در توسعه انگیزش به کار، سخت کوشی، تلاش، مجاهدت، بداعت و عشق به کار و تولید، برنامه ریزی، تحقیق و شناخت امکانات عینی نهفته، نیازسنجی، ایجاد زیرساخت های لازم اقتصادی و عرضه فرصت های شغلی می دانند.
هر سازمانی اعم از آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی دارای جوی است که ممكن است آن محیط را سرد، خشک، غیرقابل اعتماد و یا برعكس، شاداب و حمایت کننده کند. محیط کار و زندگی انسان نقش اساسی در احساس خوشبختی و یا تیرهبختی او دارد. اگر محیطی بتواند به فرد اعتماد به نفس بدهد و موجب بروز استعدادها و احساسات او گردد و در نهایت، زمینههای دستیابی او به نیازهای فردی را امكانپذیر سازد، افراد احساس شادی و خوشبختی میکنند (میرکمالی[3]، 1992: 23). جوّ سازمانی در هر واحد سازمانی نشاندهنده فضای اجتماعی حاکم بر آن واحد میباشد و میتواند در موفقیت آن واحد در زمینههای مختلف تأثیرگذار باشد (کرمانی[4]، 2009: 15). همچنین، جوّ سازمانی مطلوب، وفاداری، همكاری و خدمت دهی مطلوب به مشتری را در پی دارد. از طرف دیگر، جو نامطلوب پیامدهایی مانند صرف هزینه و زمان زیاد، تنش فراوان و جست وجو برای یافتن شغل دیگر، کاهش ارتباط با سرپرستان و نارضایتی شغلی دارد.(قبادی[5]، 1997: 79)
4-1 سوالات تحقیق
5-1 اهداف تحقیق
بررسی رابطه بین جوسازمانی و انگیزش کارکنان
7-1 تعریف مفهومی متغیرهای تحقیق
سبک رهبری: منظور از سبک رهبری به طور عام، تاثیرگذاری بر افراد و انگیزش آنان به طوری است که از روی میل، علاقه و با اشتیاق برای دستیابی به هدف های گروهی تلاش کنند. (هوی، 1382: 201)
در این تحقیق، متغیر سبک رهبری دارای سه بعد سبک رهبری خودکامه(وظیفه گرا)؛ آزادمنشانه(انسان گرا) و تلفیقی می باشد. سبک رهبری مستبد عمدتاً براساس نظرات مدیریت و تصمیمات او اداره میگردد و کمتر از گروه آزادمنش به شرایط و خواستههای گروه توجه میشود. این سبک از رهبری هر چند در رسیدن به اهداف مشخص و مورد نظر مدیریتی موفق باشد، اما رضایت کمتری از طرف اعضاء را جلب خود میکند(هرسی و بلانچارد[6]، 2001: 94).
در سبک رهبری آزاد منشانه رأی و نظرات اعضاء گروه مورد توجه قرار میگیرد و هر چند تصمیم گیری نهایی ممکن است با مدیریت گروه باشد، اما هر یک نظرات گروه شنیده میشود، ارج گذارده میشود و طبقه بندی میشود تا بهترین رأی و تصمیم اتخاذ گردد. این رهبران و بطور کلی این سبک مدیریتی با توجه به اهداف مورد نظر در گروه از طرف اعضاء پذیرش بیشتری دارد.
سبك رهبری تلفیقی با توجه به موقعیت و شرایط كار یعنی وضعیتهای متفاوت مستلزم سبك های رهبری متفاوتی است.
جوّ سازمانی[7]: مجموعه ویژگی هایی که یک سازمان را توصیف می کند و آن را از دیگر سازمان ها متمایز می سازد، به جو سازمانی تعبیر شده است. جو سازمانی در طول زمان پایدار است و رفتار افراد در سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. به بیان دیگر، جو سازمانی درك کارکنان از محیطی است که در آن مشغول به کار هستند. (لیمان[8]، 2003: 615)سوسمان و دیپ[9] (1989) مولفه های هدف، نقش، پاداش، رویه ها و ارتباطات را ابعاد جو سازمانی معرفی کرده اند.
انگیزش: مفهوم انگیزش که در متون روان شناسی مترادف با مفاهیمی نظیر کشش، میل، نیاز، احتیاج، سائق، رغبت، اراده و نظایر آن به کار رفته است(تایلور[10] ، پیلو[11] ، 2000: 81، بارون[12] ، بایرن [13] ، و واتسون[14]، 2001: 158؛کلاین برگ 1372: 85 و…). در فرهنگ معین معانی انگیختن، انگیزیدن، تحریک، ترغیب و تحریص برای این مفهوم آورده شده است(معین، 1377: 23).
انگیزش به کار: تعریف مفهومی انگیزش به کار در تحقیق حاضر بر تعریف هرسی و بلانچارد (1372) مبتنی است. آنان انگیزش را میل یا اراده فرد به انجام دادن کار معینی تعریف کرده اند.
در عصر حاضر ورزش بهعنوان یک بخش اقتصادی در تولید و مصرف کالاها و خدمات ورزشی و توسعه اقتصادی جوامع مختلف نقش دارد و هماکنون یکی از عوامل اثرگذار در رشد اقتصاد ملی و یکی از صنایع درآمدزا در قرن 21 به شمار میرود. ورزش جزء پدیدههایی است که در جامعه مدرن تأثیرگذاری غالبی دارد. هیچ جنبه دیگری از مسائل اجتماعی تا این حد موردتوجه رسانهها قرار ندارد (وان هردن و پلیسیس[1]، 2003).
در سطح بینالمللی، ورزش یازدهمین رتبه را در بین صنایع عمده مختلف داراست (عسگریان و همکاران، 1384). صنعت ورزش، بخشهایی نظیر کالاهای ورزشی، بازاریابی، سرپرستی اجرا و حمایت مالی، ورزشهای حرفهای، پوشاک ورزشی، رسانههای ورزشی و ورزشهای تفریحی را در برمیگیرد و هرساله در حال رشد است(آندروف، 1386؛ احسانی و همکارانش، 1387؛ ایزدی،1383). در بازارهای امروزی شرکتها به دنبال روشهای جدید برای فعالیتهای بازاریابی خود هستند وسعی میکنند به نحوی خود را از رقبا متمایز سازند و سهم بازار و فروش خود را افزایش دهند و بدین منظور هزینههای هنگفتی را صرف این کار میکنند. یکی از این روشها حمایتهای مالی ورزشی است که از این طریق شرکتها با حمایت از رویدادها یا باشگاههای ورزشی به دنبال اهداف مختلفی هستند (بلوریان، 1387).
امروزه بازاریابی ورزشی همگام با صنعتی شدن ورزش، خود به یک صنعت جهانی درآمدساز تبدیلشده است که نتیجهاش کسب سرمایه و درآمدزایی برای سازمانهای ورزشی است که همسو با آن فرایندهایی مانند بلیتفروشی، حق پخش تلویزیونی، حامیان مالی و … اهمیت فراوانی پیدا نموده است (محرم زاده، 1382).
ورزش سالهاست که از حالت ورزش صرف خارج شده و تبدیل به یک صنعت و عامل اقتصادی بسیار فراگیر، حتی سلاحی سیاسی شده
است (شجاعی، 1390). یکی از راههای تأمین بودجه کافی جهت انجام فعالیتهای ورزشی به ویژه فعالیتهای قهرمانی، جذب سرمایهگذاری شرکتها و کارخانههای خصوصی در صنعت ورزش است (احسانی و همکارانش،1387؛ تندنویس و قاسمی، 1386؛ میناگان، 2001؛ اسمیت[2]، 2008). حمایت مالی ورزشی روشی است که یک شرکت با استفاده از آن برای حمایت از یک رویداد فرهنگی، اجتماعی یا ورزشی و بهمنظور دستیابی به مؤلفههای آمیخته بازاریابی آن شرکت برمیگزیند (استوتلار[3]، 2009).
امروزه در فرایند مدیریت و برنامهریزی و تصمیمگیری کلان پرداختن به ورزش بهعنوان یکی از محورهای اصلی بالندگی و شکوفایی استعدادها در آحاد یک ملت، موردتوجه اکثریت قریب بهاتفاق دولتهاست. بخصوص در ایران به خاطر تنیده شدن زندگی اجتماعی و روزمره مردم با انواع استرسها و اضطرابها و دلمشغولیها، فراهم کردن شرایط و امکانات مدرن و مناسب و با استانداردهای جهانی ورزش جزو ضروریترین اقدامات به حساب میآید. در صورت توجه و بهکارگیری توانایی مدارس، در درازمدت میتوان با کمترین هزینه به بهترین گزینه و افتخارات رسید و میتوان از مدارس علاوه بر محلی برای یادگیری کتب درسی بهعنوان محلی برای سرگرمی و تفریح صحیح علمی و عملی و یادگیری موسیقی و انواع فعالیتهای هنری و فکری استفاده کرد(رضوی، 1385).
در کشورهای پیشرفته مدارس تا آخر روز باز هستند و دانش آموزان اوقات فراغت خود را با مشغول بودن به انواع امکانات هنری و علمی در آنجا صرف میکنند و به همین خاطر در آنها هرگز روحیه مدرسه گریزی وجود ندارد. همین روحیه باعث میشود که بین مربیان و دانش آموزان فاصله مصطلح در کشورهای غیر پیشرفته وجود نداشته باشد و مربیان در جریان همین فعالیتها نیز بهتر به کشف استعدادها بپردازند (همان منبع).
باشگاههای ورزشی نقش بسیار مؤثری در عمومی کردن ورزش، ایجاد انگیزه، جذب جوانان به ورزش قهرمانی و تربیت ورزشکاران در رشتههای مختلف ورزشی دارند و با برگزاری رقابتهای ورزشی باعث شور و نشاط در جامعه میشوند. ازاینرو نقش و سهم باشگاههای ورزشی بهعنوان بنگاههای اقتصادی نباید فراموش شود. احمدی (1385) وضعیت نامناسب قانون کار، بیمه و مالیات را بهعنوان یکی از موانع و مشکلات خصوصیسازی ورزش از دیدگاه صاحبان باشگاههای ورزشی بیان میکند.
عارفیان (1385) اظهار میدارد 90 درصد مدیران استان مازندران بهشدت در نیل به اهداف خصوصیسازی، با اصلاح قوانین و مقررات اعم از اعطای تسهیلات بانکی، بخشودگی مالیاتی، تعدیل عوارض و واگذاری زمینهایی با کارایی ورزشی و …، درراه رفع موانع و مشکلات خصوصیسازی موافق بودهاند. بایستی قوانین حقوق مالکیت معنوی، قانون مالیاتی و قانون کار بهمنظور خصوصیسازی باشگاههای ورزشی و ضمانت اجرایی آنها اصلاح شوند و درنهایت اینکه بر اساس اولویتهای حاصل با طی کردن مسیر مستمر و پیوسته، پیشزمینههای لازم برای خصوصیسازی باشگاههای ورزشی ایجاد شود (پاداش، سلطان حسینی و خبیری، 1390).
بنگاههای كوچك و متوسط نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی كشورها بر عهده دارند. آنها در تمامی اقتصادها، اكثریت عظیمی از بنگاههای تجاری را تشكیل میدهند كه عهدهدار ایجاد شغل در جامعهاند و یکسوم تا دوسوم حجم معاملات بخش خصوصی در این شرکتها صورت میگیرد. اهمیتی كه صنایع كوچك در توسعه اقتصادی كشورها دارند، توجه روزافزون سیاستگذاران را در جوامع مختلف به دنبال داشته است (کرد، 1391).
اصولا در بیشتر كشورهای توسعه یافته جهان، اتخاذ سیاستهای مربوط به حمایت از بنگاههای كوچك و متوسط بهمنظور كاهش فقر و ایجاد اشتغال، از مهمترین اولویت های توسعه دولت ها محسوب میشود. میزان موفقیت دولتها به فراهم آوردن شرایط مناسب برای فعالیت بخش خصوصی كه بخش اعظم آنها در چارچوب بنگاههای كوچك و متوسط فعالیت می كنند، بستگی دارد. در ایران با وجود آنكه 99 درصد از بنگاههای تجاری را كسب و كارهای كوچك و متوسط تشكیل میدهند، تنها 17 درصد ارزشافزوده صنعت متعلق به آنها است (همان منبع).