زمانی که برای اولین بار در اواخر دهه پنجاه میلادی مسئله ای به نام ژئوپلیتیک جهان اسلام مطرح شد، جهان اسلام به سه بخش مرکز، غرب و شرق تقسیم بندی شد و با نظر به اینکه این تقسیم بندی با واقعیت های گسترش و نفوذ اسلام هماهنگی بیشتری داشت، مورد توجه صاحب نظران غربی هم قرار گرفت. نیاز به تغییر ساختار نظام ژئواستراتژیکی جهان، تغییر ساختار نظام شوروی سابق را به دبنال داشت که در پی فروپاشی آن جمهوری های مسلمان نشین شوری به استقلال رسیدند که این دگرگونی قبل از هر چیز مرزهای ژئوپلیتیکی جهان اسلام را تغییر داد، نتیجه آنکه ما امروز با مجموعه ای از قلمروهای جغرافیایی جهان اسلام مواجه هستیم(عزتی، 1379، ص1).
اندیشمندان اسلامی براساس آموزه های دین اسلام تصویری ژئوپلیتیکی از نظم جهانی ارائه می دهند که تفاوتی آشکار با نظم جغرافیایی موجود دارد. نخستین ویژگی چنین نظمی، نادیده انگاشتن دولت های ملی و قلمروی جغرافیایی کشورها است. اسلام مرزهای عقیدتی و یک نظم امتی در قلمرو دارالاسلام را به رسمیت می شناسد که بر مبنای عقاید و اصول مشترک اسلام بین مسلمانان انسجام و وحدت پیدا می کند. چنین نگرشی به ایجاد یک بوک قدرت(قدرت سوم) در چارچوب موازنه قوا و معادلات بین المللی کنونی تأکید می ورزد(پیشگاهی فرد و همکاران، 1385، ص115).
برنامه بنیادگرایی اسلامی از طریق چند فرآیندسیاسی گوناگون و بسته به پویشهای هر دولت ملی و شکل برنامه ریزی جهانی در هراقتصاد، در مقام جوامع اسلامی و همین طور بین اقلیتهای مسلمان در جوامع غیرمسلمان ظهور کرده است. یک هویت جدید در حال ساخته شده است، امّا به با بازگشت به سنت، بلکه با کار روی مواد و مصالح سنتی به منظور تحقیق بخشیدن به دنیایی الهی و برادرانه که در آن توده های محروم و روشنفکران ناراضی ممکن است معنای جدیدی را بسازند که بدلیل اینکه طردکننده نظم جهانی است جهان شمول می شود(شمسینی غیاثوند و همکاران، 1391، ص80).
به نظر می رسد نظم مورد نظر جهان اسلام در واقع مبین تصویری ژئوپلیتیکی از یگانگی امت اسلامی و فراتر از آن همبستگی نوع بشر در سایه مبانی و پیوندهای عقیدتی مشترک است. این اصل به طور اصولی در تضاد و تقابل با بنیان های نظم جغرافیای بین المللی حاکم می باشد(پیشگامی فرد و همکاران، 1385، ص116).
امروزه برای پیشبرد همگرایی و همکاری میان کشورها در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و تکنولوژیک چه در سطح منطقه ای و چه در سطح بین المللی، اتحادیه یا سازمان هایی به وجود می آید که با برخورداری از ساختارهای رسمی و براساس توافق چندجانبه میان دولت ها به صورت فراملی عمل می کنند. در حوزه کشورهای اسلامی وجود یک سازمان کارامد و فراگیر به منظور جمع کردن کشورها در فرایند همگرایی، همانند اتحادیه اروپایی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با وجود آنکه سازمان کنفرانس اسلامی می توانسته در رابطه با همگرایی جهان اسلام گزینه مناسبی باشد، زیرا هم تمامی کشورهای اسلامی در آن عضویت دارند و هم از چندین دهه تجربه سازمانی برخوردار است اما این سازمان بدلیل آنکه ازکارایی و قدرت لازم برخوردار نیست و همچنین وابستگی برخی کشورهای عضو به بیگانگان، عدم توجه بعضی اعضا به همکاری با سازمان و فقدان سازوکارهای موثر در وادارکردن کشورها جهت اجرای قطعنامه های سازمان کنفرنس اسلامی برای همگرا نمودن کشورهای اسلامی ناکارآمد بوده است(حسینی مقدم و همکاران، 1391، ص5-4).
اگرچه اغلب مسلمانان به لحاظ ایدئولوژیک خواهان ایجاد همبستگی و اتحاد جهانی کشورهای مسلمان هستند امّا در واقع چنین امری با چالش های متفاوتی روبرو است. این چالش های متفاوت در قالب نارضایتی هایی در میان کشورهای مسلمان وجود بارز دارد که نمی توان صرف وجود عامل وحدت بخش اسلام بر روی آن تاکید نمود. اگرچه جهان اسلام در کلیت خود تاثیرگذار در فرایندهای جهانی می باشد امّا در واقع خود به علت عدم انسجام لازم نتوانسته به محوری موثر تبدیل شود. جهان اسلام به عنوان محدوده ای قابل توجه در جغرافیای جهان درگیر مشکلات درونی- ملی و منطقه ای می باشد. از آنجائیکه بسیاری از این چالش ها ناشی از رویکردهای تئولوژیکی می باشد امّا محور چاره ای مشکلات، اقدامات تئولوژیکی نیست بلکه رویکردهای ژئوپلیتیک برای معرفی افق های جدید و کارکردی باید مورد توجه واقع شود(یوسفی و همکاران، 1389، ص5).
باتوجه به موارد مطروحه، این پژوهش درصدد می باشیم که به تبیین موقعیت ژئوپلیتیک کشورهای اسلامی بپردازد و عوامل تاثیرگذار بر همگرایی کشورهای اسلامی بر مبنای دین اسلامی بعنوان قدرت جهانی را شناسایی نماید.
1-2- ضرورت تحقیق
جهان اسلام به لحاظ جغرافیایی، وسعت قابل ملاحظهای از كره خاكی را در بر میگیرد. گستره آن حدود یازده هزار كیلومتر طول جغرافیایی، از غربیترین نقطه در شمال افریقا تا جزایر جاوه اندونزی و حدود 6 هزار كیلومتر عرض جغرافیایی، از شمال قزاقستان تا جنوب سودان را در بر میگیرد. جمعیت جهان اسلام براساس برآوردهای خوش بینانه، بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر می باشد که عمده آنها در گستره پیش گفته در قالب ملیت های مختلف، پیرو دین اسلام هستند. این گستره، دربرگیرنده منطقه اسلام مركزی و اسلام پیرامونی است. اسلام مركزی شامل كشورهایی است كه در سال های آغازین گسترش اسلام به این دین گرویدند و اسلام پیرامونی، قسمت هایی از جهان اسلام است كه در سده های بعدی، اسلام را به عنوان یك آیین آسمانی برای خود انتخاب كردند. علاوه بر این گستره، امروزه مسلمانان
در همه كشورهای دنیا حضور دارند. جمعیت مسلمانان در برخی كشورهای اروپایی، اگر چه در اقلیت هستند، ولی اقلیتی را تشكیل میدهند كه به مثابه اكثریت قابل ملاحظهای میباشند.
در سال های اخیر، وقوع حوادثی در جهان با عاملیت عدهای به ظاهر مسلمان باعث شد تا تبلیغات منفی گسترده ای علیه مسلمانان صورت گیرد. حادثه 11 سپتامبر و تشكیل حكومت افراطی طالبان در افغانستان، آخرین مصداق از این اقدامات به شمار می رود. عدهای در غرب با استفاده از ابزار تبلیغات، اعمال خلاف اسلام و خشونتبار مسلمان نمایان را اعمال اسلامی، جلوه داده و تلاش نمودند تا آن چه اتفاق افتاده را واقعیت جهان اسلام معرفی كنند. آن چه مسلّم است این که جهان اسلام از این اعمال ضدخدایی و ضدانسانی، جداست. با افول دیگر مکاتب مادی در جهان امروزی، دنیای اسلام دارای ارزش های ذاتی بسیار ارزش مندی است كه میتواند قابلیت سازگاری جهان اسلام و تمدن اسلامی با سایر ادیان و تمدن ها را به جهانیان نشان دهد. به طور حتم، دست یابی به این مقصود، به آسانی میسر نیست؛ به ویژه این كه جریان های ضداسلامی تلاش مینمایند تا با وارونه جلوه دادن واقعیت های جهان اسلام، چهره آن را مخدوش نمایند. جهان اسلام، در حال حاضر، دارای مجموعهای از ویژگیهای ژئوپولیتیكی ناهمگون است به همین دلیل ویژگی های فوقالعاده مهمی برای همگرائی و تشكیل نظام منطقهای با تكیه بر عناصر و آمیزههای بومی دارد.
1-3- اهداف تحقیق
1- تبیین موقعیت ژئوپلیتیک کشورهای اسلامی
2- شناسایی عوامل تاثیرگذار بر همگرایی کشورهای اسلامی بر مبنای دین اسلامی بعنوان قدرت جهانی
1-4- سوالات تحقیق
1- عوامل تاثیرگذار ژئوپلیتیک کشورهای اسلامی در معادلات بین المللی کدامند؟
1-5- فرضیات تحقیق
1- موقعیت جغرافیایی کشورهای اسلامی می تواند با همگرایی در معادلات تأثیرگذار باشد.
2- دین اسلام می تواند عامل قدرت کشورهای اسلامی در معادلات بین المللی باشد.
1-6- قلمرو تحقیق
نظر به گستردگی موضوع جهان اسلام، تنوع در تعاریف و دسته بندی های آن، تعیین قلمرو تحقیق می تواند در دستیابی به اهداف آن مهم باشد. این تحقیق به مسایلی چون جهان اسلام، نقاط ژئوپلیتیک کشورهای اسلامی، عوامل همگرایی کشورهای اسلامی می پردازد.
1-7- پیشینه تحقیق
سید یحیی صفوی(1388) در تحقیقی به بررسی جغرافیای سیاسی جهان اسلام پرداخت. او بیان داشت اتصال سرنوشت کشورهای اسلامی به یکدیگر، مزیت های نسبی، فرصت ها و افق های روشنی را به منظور رشد، توسعه و اقتدار هر یک از کشورهای اسلامی خلق می کند. یاری جستن از باورها و ارزش های اسلامی یکی از مهمترین عوامل شکل گیری وحدت و همگرایی میان کشورهای اسلامی است.
باتکیه بر ارزش ها و باورهای مشترک زمینه بهره جویی از ظرفیت های موجود در جهان اسلام به منظور حفظ و ارتقای منافع مسلمین امکان پذیر می شود.صفوی در این پژوهش از جمله ظرفیت ها و قابلیت های اصلی جهان اسلام را عوامل زیر برشمرد:
موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک کشورهای اسلامی، بهره مندی از کانون های معتبر ایجاد قدرت، امکان ارتقای نظام دفاعی در قالب ائتلاف و پیمان های دفاعی و تبدیل نمودن آن به یک قدرت برتر، وجود فرصت ها و تهدید های مشترک(صفوی، 1388، ص13).
احمدی و همکاران(1389) به بررسی چالشهای وحدت درجهان تشیع پرداختند. آنها بیان داشتند که جهان تشیع به عنوان بخشی ازفضای گسترده ترجهان اسلامی سرزمینهایی را دربرمیگیرد كه گروه ها و جوامع شیعی درآن زندگی میكنند این قلمرو شامل مناطقیمی شود كه ازنظر طبیعی و انسانی دارای تركیبی متنوع هستند اگرچه جهان تشیع ازنظر اشتراكات مذهبی و اعتقادی ویژگیهای جغرافیایی و نیز توانهای محیطی ازقابلیت های فراوانی برای وحدت و همگرایی و تبدیل شدن به یك سازه منطقه ای برخوردار است اما وجود برخی عوامل و زمینهای بروز اختلاف و واگرایی مانع ازایجادوحدت شده و ازایفای نقش موثر آن جلوگیری نموده ا ست برخی ازاین چالشها و موانع عبارتنداز:
وجود فرقه های مختلف و تفاوت درطرزتلقی ها ازتشیع، تعداد محدود كشورهای با اكثریت جمعیت شیعه و تعداد محدودتر دولت های شیعی، تفاوت های قومی زبانی و نژادی، شائبه تعارض نسبی بین همگرایی جوامع شیعی با سیاست كلان وحدت جهان اسلام، تبلیغات گسترده شیعه هراسی و ایران هراسی(احمدی و همکاران، 1389، ص1).
بیداله خانی(1389) در پژوهشی به بررسی مفهوم شناسی امت واحده از واگرایی تا همگرایی جهان اسلام می پردازد. او بیان می دارد امت واحده طرحی است كه قران برای اسایش و صلح بشری ریخته است این طرح لزوم شناخت مسلمانان و برادری و برابری آنها را در سایه وحدت و جهانی پر ازصلح و عده می دهد امت اصطلاحی قرانی و دینی است كه هم زمان برای دین اسلامی رواج یافته است و در فرهنگ غربی هیچ سابقه ای ندارد ذكر اصطلاحی این مفهوم انسان مسلمان را به طرف پیشبرد هدف ایده ال خود یعنی همان جامعه پرازصلح و دوستی و برابری كه در آن تمام انسانها بدون در نظر گرفتن رنگ عقیده و نژاد با هم برابر هستند به پیش میبرد در دنیای امروز واژه امت در اصطلاح همگرایی در ابعاد مختلف به كار می رود همگرایی در واقع اساس و پایه ای از همان الگوی امت واحده است كه در دنیای امروز در سازمان های مختلف تجلی پیدا می كند مسلمانان با توجه به كتاب و سنت و سیره عملی پیشینیان و تجربه ای كه در این امر داشته اند باید دراین زمینه پیشتاز بوده باشند اما نگاهی به ساختار دولت – ملتهای امروزی مسلمان این فرض را ابطال می كند چرا كه آنها با توجه به تجربیاتی كه قران برای آنها گذاشته نه تنها به همگرایی قابل قبولی نرسیده اند بلكه كشورهای مسلمان از واگرایانه ترین كشورها در عرصه همكاریهای جمعی با یكدیگر هستند(بیداله خانی، 1389، ص1).
ثریا یوسفی و همکاران(1389) در تحقیقی به بررسی ژئوپلیتیک، بعنوان سازه ای برای همگرایی کشورهای جهان اسلام پرداختند. آنها بیان داشتند اگرچه جهان اسلام دامنه ای فراتر از مرزهای رسمی دارد امّا برنامه ریزی های جغرافیایی براساس واقعیت های موجود و تاثیر فعل و انفعالات سیاسی و ژئوپلیتیکی شکل می گیرد. امروزه نیز شناخت و تحلیل مناسب از وضعیت سیاسی و جغرافیایی می تواند تثبیت کننده منافع کشورها باشد، زیرا دیگر چون گذشته گسنرش قلمرو ملاک برتری نیست. با تجزیه و تحلیل اوضاع کشورها در جهان اسلام آنچه که به نظر می رسد آن است که کلیت جهان اسلام را نمی توان به منزله یک منطقه جغرافیایی تقسیم بندی و سازکارهای نیل به سمت منطقه ژئوپلیتیک را اعمال نمود، زیرا ناهماهنگی جغرافیایی از جمله دلالیل این عدم تقسیم بندی کلی محسوب می شود. به همین دلیل تاکید بر اصلاح ساختارهای موجود و شناسایی اهداف اشتراکی جدید می تواند منافع ملی هر یک از کشورهای اسلامی را تامین نماید، در واقع مکملیت زنجیره وار، زمینه ساز ایجاد همگرایی های جدید است که نه فقط با دیدگاه سیاسی بلکه با دیدگاه اقتصادی قابل توجیه می باشد. تعریف اهداف مشترک اقتصادی در هر یک از مناطق به گونه ای که کشورها اصل شراکت در منافع را بر اصل رقابت های سیاسی صرف ترجیح دهند در واقع گامی برای تثبیت منطقه ژئوپلیتیک و نیل به سوی سازه های منطقه ای ژئوپلیتیکی می باشد(یوسفی و همکاران، 1389، ص13).
محمد رضا حافظ نیا و همکاران(1390) در پژوهشی به بررسی چالش های ژئوپلیتیکی همگرایی در جهان اسلام پرداختند. آنها بیان داشتند که جهان اسلام در حال حاضر سرزمینی با ترکیبی متنوّع از نظر ویژگی های انسانی و بسترها و شرائط طبیعی را شامل میشود. اگرچه بهلحاظ اشتراک دینی و منابع انسانی و طبیعی، جهان اسلام دارای قابلیّتهای فراوانی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در عرصه نظام ژئوپلیتیک جهانی است؛ اما بهدلیل وجود برخی عوامل و زمینههای بروز اختلاف و واگرایی از جمله گسیختگی فضای جغرافیایی، تفاوتهای مذهبی، قومی، اندیشه و نظام سیاسی، عدم استقلال و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی، تعارضات سرزمینی، رقابت داخلی قدرتهای برتر جهان اسلام، وجود پیمانهای سیاسی ـ امنیّتی با قدرتهای بزرگ و بازیگران فرامنطقهای و … متأسفانه تاکنون از این پتانسیل عظیم استفاده شایستهای نشده است. گفتنی است در کنار عوامل واگرایی، عوامل و زمینههایی چون اشتراکات دینی و تمدنی، تجانس و همگونی ساختاری و کار کردی، منافع و نیازهای مشترک، احساس تهدید مشترک و … وجود دارند که میتواند در جهت وحدت و همگرایی جهان اسلام نقش مؤثّری ایفا کند(حافظ نیا و همکاران، 1390، ص139).
فرم در حال بارگذاری ...