مفهوم گروهوارها در هندسه دیفرانسیل در سال 1950 توسط اریزمن[1] مطرح شد که در واقع تعمیمی از گروهها میباشد.یکی از نظریههایی که بر مبنای گروهوارها میتوان ساختارهای آن را مشخص کرد، نظریهی فضاهای پوششی است. این نظریه یکی از مهمترین نظریهها در توپولوژی جبری است که با مطالعهی رستهها، گروهوارها و روابط بین آنها در فضاهای پوششی، مفهوم پوشش بامعنا میشود که این روابط توسط براون[2]، هاردی[3]، آیسن[4] و موسوک[5] در مراجع [2,6,9,10,14,16]، مورد بررسی قرار گرفته است. در سال 1971، هایگنز نشان داد نظریهی گروهوارهای پوششی نقش مهمی را در عملکرد گروهوارها ایفا میکنند. در این نظریه دو نتیجهی مهم و کلیدی وجود دارد که بررسی توپولوژیکی این دو نتیجه، در سال 1976 توسط براون و هاردی در مرجع [2]، بیان شده است. طی این بررسی
براون در سال 2006 در مرجع [1]، همارزی رستهی از پوششهای توپولوژیکی و رستهی از گروهوارهای پوششی گروهوار بنیادی را برای فضای توپولوژیکی که دارای پوشش جهانی میباشد، نشان داد.
در سال 1998، در مرجع [14]، موسوک نظریهی حلقه-گروهوار را تعریف کرد. علاوه بر آن ثابت کرد که برای حلقهی توپولوژیکی ، یک حلقه-گروهوار میشود. سپس همارزی رستهی از پوششهای حلقهای توپولوژیکی و رستهی از پوششهای حلقه-گروهواری را نشان داد.
در فصل اول این پایاننامه، مفاهیمی از توپولوژی جبری مانند هموتوپی، هموتوپیراهی و اولین گروه بنیادی را بیان میکنیم. سپس تعاریفی از نگاشتهای پوششی، بالابرها، رستهها و تابعگونها میآوریم و در آخر به مفاهیمی از فضاهای توپولوژیکی، گروهها وحلقهها میپردازیم.
در فصل دوم، گروهوارها و گروهوارهای توپولوژیکی را معرفی مینماییم، سپس مفاهیمی از هموتوپی و اولین گروه بنیادی روی گروهوارها را مورد بررسی قرار میدهیم.
در فصل سوم، عمل گروهوار روی یک مجموعهمانند ، مدول ضربی گروهواری و -فضاها را مطرح میکنیم و نشان میدهیم رستهی از پوششهای توپولوژیکی، با رستهی از – فضاها همارز میباشد.
در فصل چهارم، حلقه-گروهوارهای توپولوژیکی، ایدهآلهای حلقه-گروهواری و قضایای مربوط به آنها مورد بحث قرار میگیرد. همچنین در این فصل، ثابت میشود که گروهوار بنیادی ، یک حلقه-گروهوار توپولوژیکی است که از این مطلب در فصل پنجم برای تعریف رستهها و همارزی بین آنها استفاده میشود.
در فصل پنجم به معرفی رستههایی در فضاهای پوششی و همچنین رستههایی از پوششهای گروهواری میپردازیم و به کمک بالابرها همارزی بین ، که یک زیررستهی کامل از میباشد و که یک زیررستهی کامل از میباشد، را نشان میدهیم. در نهایت نگاشت بالابرنده روی گروهوارهای پوششی را تعریف میکنیم.
تجمیع باورها، بینش ها و نگرش های فرد و جامعه که اساس فرهنگ آن فرد یا جامعه محسوب می شوند، از راه های گوناگون پدید آمده و انباشت می گردند. بخشی از برنامه ریزی فرهنگی، مدیریت بر این تجمیع باورها، بینش ها و نگرش هاست . در دوران کنونی هر جامعه ای که واجد ابزار مؤثرتر و توانمندتری باشد در پالایش و انتقال ارزش های فرهنگ خود و تعمیم باورهای موردنظر خویش به افراد جامعه موفق تر و مؤثرتر است.
اکنون به نظر می رسد مهم ترین ابزار و روش برای انتقال مجموعه باورها، بینش ها و نگرش ها -که یکی از کارکردهای آن تأثیرگذاری بر رفتار فرهنگی است ، از طریق آموزش رسانه ای اتفاق می افتد ؛ زیرا که امروزه در جهانی زندگی می کنیم که رسانه ها ما را از هر سو احاطه کرده اند و فضای پیرامونی سرشار از اطلاعات و اخبار جدیدی است که هر لحظه بر زندگی ما تأثیر می گذارد.
از سوی دیگر حجم عظیمی از انگاره های مورد نظر مدیران و برنامه ریزان فرهنگی یک جامعه از طریق آموزش های تلویزیونی به مخاطبان منتقل می شود . همین ظرفیت موجب شده که تلویزیون به یکی از مهم ترین ابزارها برای انتقال حجم عظیمی از انگاره های فرهنگی تبدیل شود . به خصوص که در جهان فرهنگی امروز، سرمایه گذاری های عظیمی در حوزه ی آموزش های رسانه ای عمومی انجام می شود.
بنابراین مسئله اصلی این است که چگونه برنامه ریزی فرهنگی می تواند از طریق ظرفیت ها و کارکردهای تلویزیون آموزش های فرهنگی را در حوزه ی انتقال مفاهیم ارزشی و اخلاقی در جهت رفتار فرهنگی مخاطبان ایجاد کند . بدین منظور پژوهش حاضر سعی دارد تا توسط یک موردکاوی به میزان تأثیر گذاری یک برنامه تلویزیونی –که رسالت اش آموزش مفاهیم فرهنگ دینی و اخلاقی است – به نام ” از تو می پرسند” بر رفتار فرهنگی مردم شهر تهران از نگاه برنامه ریزی فرهنگی بررسی داشته باشد .
رمز بقای هر سازمان، ارایه خدمات با کیفیت بالا و قیمت پایین است. یکی از عوامل موثر در کیفیت و قیمت ارایه خدمات و کالاها، زمان تولید ارایه آن خدمات است. توالی[1] و زمانبندی[2] عملیات در خلال اجرای مجموعهای از وظایف، از مهمترین دغدغههای تصمیمگیرندگان در عرصه صنعت و خدمات بوده است. در دنیای رقابتی امروز زمانبندی و توالی موثر، در ادامه حیات سازمان در بازار رقابتی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. شرکتها باید سفارش رسیده از سوی مشتریان را بهموقع برآورده کنند، زیرا انجام ندادن بهموقع کار باعث از دست دادن سود است]1[.
زمانبندی تولید، مسالهای است که هم بر روی تحویل بموقع کالاها و هم بر روی استفاده بهینه از سرمایههای سازمان اثرگذار است. در یک مساله زمانبندی زمانهای شروع و پایان فعالیتها، دستگاهها،تجهیزات مورد نیاز و… تعیین میشود.با توجه به تاثیر زمانبندی بر دو هدف اصلی سازمانهای تولیدی، ارایه مدلهای زمانبندی از دیرباز مد نظر بوده است. با اینکه پژوهشگران زیادی در ارایه مدلهای زمانبندی فعالیت
کردهاند، ولی هنوز مدلهایی که کاملا جوابگوی سازمانها باشند به صورت جامع ارایه نشدهاند]2[.
1-2- مفهوم زمانبندی
زمانبندی، تخصیص منابع در طول زمان، برای انجام مجموعهای از فعالیتها با هدف بهینهسازی یک یا چند معیار عملکرد است. به عبارتی دیگر، در زمانبندی به دو سوال اساسی زیر پاسخ داده میشود:
رویکرد عملی به مساله برنامهریزی عملیات[3]، ریشه در انقلاب صنعتی و تلاشهای هنری گانت دارد. در اکثر قریب به اتفاق مسایل برنامهریزی به طور اعم و مساله تعیین توالی عملیات به طور اخص، حالات مختلف حل مساله و ترکیبهای حاصل از این تنوع، برنامهریزان را با طیف گستردهای از راه حلهای مساله روبهرو میسازد.
توالی عملیات در برنامهریزی به عنوان یک معیار تصمیمگیری مطرح بوده است، روشهای متفاوتی برای انتخاب نوع تصمیمات وجود دارند که از آن جمله میتوان به روشهای ترکیبی، شبیهسازی، شبکه، الگوریتمهای ابتکاری و فراابتکاری اشاره کرد. مشخص کردن توالیهای بهینه یا مناسب میتواند منجربه میزان قابل توجهی صرفهجویی در زمان و هزینه شود، که این امر به نوبه خود میتواند اثر بسیار مهمی بر عملکرد سازمان داشته باشد، و بهعلاوه باعث رضایت مشتریان از بنگاه شود که مطمئنا در حفظ مشتریان موثر خواهد بود.]2[
[1] sequencing
[2] scheduling
[3] Operation Planning
نقش منابع انرژی در حیات اقتصادی جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست. از آغاز خلقت انسان، بشر بینیاز از انرژی نبوده و از منابع مختلف و متنوع انرژی استفاده میکرده است. بنابراین انرژی یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در تولید ثروت و قدرت در جهان کنونی به شمار میآید. فلذا تأسیس ساز و کاری برای سامانبخشی به تولید انرژی با عنایت به اهمیت این مسئله امری مورد انتظار بوده که در نهایت با تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت با نام اختصاری اوپک (OPEC) محقق شد. سازمان یادشده در شهریور ماه 1339 با حضور نمایندگان ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا در بغداد تأسیس شد. هدف اصلی این سازمان آنچنان که در اساسنامهاش بیان شده هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین راه برای تأمین منافع جمعی و فردی این کشورها است.(1) از سوی دیگر نیز پیدایش اوپک، واکنشی سیاسی و ضداستعماری از جانب کشورهای در حال توسعه تولید کننده نفت در برابر سیاستهای بیدادگرانه شرکتهای چند ملیتی بود. چرا که این شرکتها به منظور حفظ منافع خویش، از ابزارهایی چون کودتا، دخالت سیاسی،رشوه، عهدنامههای استعماری و غیره بهره میگرفتند. علاوه برآن بازار جهانی نفت شاهد انحصار چند قطبی بود که شصت سال بر این بازار حاکم بود. به صورتی که دامنه و نفوذ شرکتهای بزرگ نفتی با نام هفت خواهران در دهه 1950، 90 درصد تولید و فروش نفت خام و فرآوردههای نفتی را در بر میگرفت. همچنین فهم روز افزون و بیداری افکار عمومی با ظهور یک طبقه روشنفکر و تحصیلکرده در کشورهای خاورمیانه و ونزوئلا نسبت به اهمیت نفت و نقش آن در اقتصاد این کشورها به عنوان عامل دیگری در تأسیس اوپک شناخته میشود. (2)
سازمان اوپک در راستای هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو در تعیین قیمت نفت از دو دسته عوامل بنیادین و غیربنیادین تأثیر میپذیرد. از جمله عوامل بنیادین میتوان به میزان تقاضای جهانی که این امر خود ناشی از رشد اقتصادی در کشورهای مختلف جهان است؛ اشاره نمود. اما در این بین و با توجه به تحولات پس از جنگسرد و خروج نظام بینالملل از حالت دو قطبی نقش بحرانهای نظامی بینالمللی به عنوان عامل غیربنیادین بر سیاستهای اوپک بیبدیل بوده است. (3) با توجه به توضیحات مطروحه در این پژوهش برآنیم که به تأثیر 4 بحران نظامی بینالمللی بر سیاستهای اوپک بپردازیم که عبارتند از:
1-حمله عراق به کویت 1991 2-حوادث 11 سپتامبر 2001 3-حمله آمریکا به عراق در سال 2003 4-بیداری اسلامی در خاورمیانه 2011-2010
به نظر میرسد که بحرانهای بینالمللی با ایجاد محدودیت برای افزایش سرمایهگذاری و افزایش عرضه از یک سو و اعمال اثر روانی بر خریداران، تمایل به افزایش قیمت نفت دارند. در این بین سازمان اوپک با افزایش تولید در کاهش و به تعادل کشیدن قیمتها ایفای نقش مینماید. اما لزوماً تصمیم اتخاذ شده از سوی اوپک به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-2- انگیزه و اهمیت تحقیق
با عنایت به این مسئله که نزدیک به نیمی از تولید جهانی نفت و 65 درصد از ذخائر این ماده استراتژیک به کشورهای عضو اوپک تعلق دارد، در عمل عرصه نقش آفرینی زیادی برای این سازمان در اقتصاد سیاسی بین المللی و نیز روندهای جهانی وجود دارد. به عنوان مثال در زمان بحران انرژی در سال 1352 اکثریت اعضای اوپک از ارسال نفت به کشورهای غربی که در جنگ چهارم اعراب و اسرائیل یا «یوم کیپور» از رژیم صهیونیستی حمایت کردند؛ خودداری نمودند. این امر موجب افزایش چهار برابری قیمت نفت شد. اما این نمونه از معدود موارد هماهنگی کشورهای عضو برای استفاده از ابزار انرژی به عنوان مؤلفهای اساسی در معادلات بین المللی بوده است. در این زمینه نفوذ سعودیها در اوپک از مهمترین عوامل نگاه تک بعدی و بعضاً بدون ملاحظه نسبت به منافع سایر اعضا بوده است. در این مجال برآنیم که حتیالامکان به یک قاعده کلی در بررسی رفتاری سازمان اوپک در مقابله با تأثیر بحرانهای بینالمللی بر قیمت نفت بپردازیم. از طریق حصول به این مهم میتوان به یک پیشبینی نسبتاً مطمئن از وضعیت آینده سیاستهای این سازمان و قیمت نفت در بحرانهای احتمالی پیشرو دست یافت.
1-3- سؤال اصلی
تأثیر بحرانهای نظامی بین المللی بر سیاستهای اوپک در فاصله سالهای 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی) چه بودهاست؟
1-4- فرضیه اصلی
به دنبال وقوع بحرانهای نظامی بینالمللی در مقطع 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری
اسلامی) که منجر به افزایش قیمت نفت شده سازمان اوپک اقدام به اتخاذ سیاستهایی به منظور افزایش تولید برای کاهش قیمت نفت نموده که به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-5- تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی
بحرانهای نظامی بینالمللی: بحرانهایی که به عملیاتهای نظامی میانجامند به طوریکه که قوای نظامی برای ایفای نقش خود ضمن بهرهگیری از نیروها و تجهیزات مختلف به اقداماتی مبادرت میورزند که در مجموع به پیروزی بر دشمن میانجامد (4).
سیاستهای اوپک: سازمان اوپک در راستای رسالت جهانی خود اقدام به تنظیم قیمت نفت تحت تأثیر عوامل مختلف از طریق هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو مینماید. به عبارت دیگر تلاش کشورهای عضو «اوپک» در این راستا است که با توجه به ارزش استراتژیکی و طبیعت پایانپذیر منابع نفتی بهای آن را در حد متناسبی نگه دارند (5).
کشورهای تولیدکننده: کلیه کشورهای استخراج کننده نفت اعم از تولید کنندگان اوپک و غیراوپک را در برمیگیرد. اساسنامه اوپک در این خصوص بیان میکند که هر کشوری که مقدار قابل توجهی نفت صادر کند و منافع اساسی مشابهی با منافع کشورهای عضو اوپک داشته باشد به عنوان یک کشور تولید کننده نفت میتواند به عضویت کامل سازمان اوپک درآید (6).
کشورهای مصرفکننده: کلیه کشورهای که بیش از تولید خود نفت وارد میکنند را در برمیگردد.
ذخایر نفتی: مقادیر کشف شده اما بهرهبرداری نشده نفت که امکان استخراج آنها با امکانات و شرایط اقتصادی موجود میسر باشد (7).
1-6- پیشینه تحقیق
برای این پژوهش منابعی که به صورت مستقیم به موضوع پرداخته باشند وجود نداشت اما سعی بر آن است با استفاده از منابعی که میتواند برای این پژوهش مؤثر باشد، مطالب مفیدی ارائه گردد. از جمله این منابع میتوان به کتب و مقالات زیر اشاره کرد:
– کتاب اوپک سازمان کشورهای صادر کننده نفت تألیف فاطمه استقامت که از سوی دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 8 فصل حاوی اطلاعاتی درباره سازمان کشورهای صادرکننده نفت میباشد که از آن جمله میتوان به زمینههای ایجاد اوپک، منشور و اهداف سازمان و شرایط عضویت در آن، ارکان سازمان اوپک و … اشاره نمود.
-کتاب بعدی اقتصادهای نفتی تألیف دکتر علی قنبری میباشد. که از سوی انتشارات چالش در سال 1390 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 7 فصل حاوی اطلاعاتی درباره تاریخچه نفت و گاز، سازمان کشورهای صادرکننده نفت و ویژگی دولتهای نفتی میباشد که در جریان فصل سوم این کتاب به عمدهترین مسائل مربوط به سازمان اوپک و سیاستهای اصلی این سازمان پرداخته شده است.
– کتاب دیگر نفت- سیاست- اقتصاد است که تألیف دکتر میرطیب موسوی و علیرضا امینی است و از سوی انتشارات خط سوم و در سال 1379 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 6 فصل و حاوی مطالبی در مورد برداشتهای سیاسی از نفت است. که در فصل سوم این کتاب به طرح مسائلی در مورد سازمان کشورهای صادرکننده نفت پرداخته شده است.
– کتاب بعدی نفت و خون بوده که تألیف مایکل تیکلر میباشد و آقای وحید موسوی آن را به فارسی برگردان کرده و از سوی انتشارات ساقی در سال 1389 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور دارای 6 فصل و دربرگیرنده مطالبی در مورد شدت وابستگی کشور ایالات متحده به نفت واراداتی میباشد که در فصل دوم این کتاب به روابط کشور مذکور با پادشاهی عربستان سعودی در راستای تأمین انرژی پرداخته است.
– کتاب Theory Of International Politics که تألیف Kenneth N. Waltz میباشد و Addison-Wesley Publishing در سال 1979 آن را به چاپ رسانیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 9 فصل میباشد اصلیترین منبع معرفی نظریه نئورئالیستی شناخته میشود. کتاب مذکور ضمن اشاره به مشکلات نظریهپردازی در روابط بینالملل در جریان فصل سوم بر لزوم اتخاذ نگرش ساختاری در تحلیل مسائل تأکید میورزد.
– کتاب دوم War and Change in World Politics است که نوشته Robert Gilpin میباشد و در سال 1981 از سوی Cambridge University Press به چاپ رسیده و در بردارنده 6 فصل میباشد. گیلپین در این کتاب خود را نماینده «واقعگرایی ساختاری سیستمیک هژمونیک» دانسته و در جریان فصل ششم به نقش اقتصاد به عنوان یکی از عوامل تغییر در سیاست جهانی میپردازد.
– کتاب دیگر اقتصاد سیاسی جهانی: درک نظم اقتصادی بینالمللی تألیف رابرت گیلپین و جین گیلپین میباشد که توسط هادی خوشنویس ترجمه و در سال 1387 از سوی انتشارات فخرکیا منتشر شده است. این کتاب که دارای سه فصل است در برگیرنده مهمترین نقطه نظرات رابرت گیلپین در تبیین نگرش رئالیسم اقتصادی میباشد. نویسنده مذکور در جریان فصل اول و دوم این کتاب ضمن تجدید نظر در برخی دیدگاههایش در کتاب پیشین خود با نام اقتصاد سیاسی اقتصاد بینالملل، که در سال 1987 منتشر شد، معنی اقتصاد سیاسی جهانی را، اندرکنشی بین بازارها و بازیگران قدرتمند مانند دولت، پیمانهای چند ملیتی و سازمانهای بینالمللی از جمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان اوپک و … میداند.
– کتاب دیگر چالشها و منازعات در خاورمیانه نام دارد. که تألیف آقای دکتر اصغر جعفری ولدانی است و از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 12 فصل است به مهمترین چالشها و منازعات در منطقه خاورمیانه پرداخته و در فصل سوم کشف و استخراج نفت را نیز یکی از علل منازعه بین کشورهای خاورمیانه بیان نموده است. که در تهیه و تنظیم فصل سوم این پژوهش بهره فراوانی از این کتاب برده شده است.
درباره موضوع این پژوهش مقالاتی نیز وجود دارد که عبارتند از :
– مقاله جنگ خلیج فارس: جنگی بر ضد اروپا نوشته یوردیس فون لوهازن چاپ شده در فصلنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 108-107، مرداد و شهریور 1375 برگرفته از نشانی اینترنتی www.noormags.com/view/fa/articlepage/93620 به بررسی جنگ دوم خلیج فارس پرداخته و این جنگ را جنگی علیه قدرتهای رقیب ایالات متحده از طریق کنترل نفت منطقه خلیج فارس معرفی کرده است.
– مقاله دیگر با عنوان بر پیامدهای اقتصادی واقعه 11 سپتامبر نوشته مسعود درخشان چاپ شده در فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره 2، تابستان و پائیز 1380 میباشد که به تحلیل پیامدهای حوادث 11 سپتامبر به ویژه در عرصه اقتصاد انرژی پرداخته است.
– مقاله بعدی با عنوان مناقصههای نفت و گاز عراق و آینده بازار جهانی نفت نوشته علی بینیاز چاپ شده در فصلنامه سیاست خارجی، شماره 1، بهار 1390 است که ضمن بررسی دور چهارم مناقصههای نفت و گاز کشور عراق بعد از اشغال این کشور پس از جنگ 2003 به تبعات این قراردادها بر درآمد تولیدکنندگان نفت اوپک پرداخته شده است.
– مقاله دیگر با عنوان درآمدی بر زمینهها و پیامدهای اقتصادی بیداری اسلامی نوشته حسن شکوه چاپ شده در کتاب بیداری اسلامی (ویژه مطالعات موردی)، فرودین 1391 میباشد که به بررسی بیداری اسلامی با تمرکز بر دسترسی کشورهای مورد تحول به منابع غنی نفت و گاز پرداخته شده است.
در منابع فوق مباحث مربوط به این پژوهش به صورت کامل آورده نشده فلذا سعی شده با تلفیق و جمعبندی منابع و به ویژه منابع فوق به تبیین کاملتری از تأثیر بحرانهای نظامی بر سیاستهای سازمان اوپک دست یافت.
در اکثر مطالعات انجام شده در حوزه سیستمهای تولید سلولی، تنها برای حل یکی از سه موضوع ذکر شده (CF,CL,CS) تلاشهایی صورت گرفته است و برخی از تحقیقات به حل دو یا هر سه فاکتور به صورت متوالی و پی در پی پرداختهاند. این رویکردها راه حلهایی را ایجاد میکنند که احتمالا برای یکی از این سه مساله کارایی دارند در حالیکه برای سیستم کلی رضایتبخش نیستند. این رخداد به دلیل تاثیر این سه زیر مساله بر روی یکدیگر در هنگام طراحی سیستم تولید سلولی میباشد.
تنها مدل یکپارچه ریاضی که در آن تشکیل سلول، چیدمان سلولی و زمانبندی به طور همزمان در نظر گرفته شده است توسط وو[12] [1] ارائه شد، اما در مدل و الگوریتم حل آنها چیدمان سلولی به روش صحیحی مشخص نمیشود و سلولها ممکن است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. در مدل آرکات[13] [2] علاوه بر اینکه همه مفروضات و مزایای مدل قبلی حفظ شد، مشکل همپوشانی سلولها رفع گردید و موقعیت (مختصات) ماشینها به طور دقیق تعیین شد.
از آنجاییکه در سیستم تولید سلولی فاکتور جابجایی بین سلولی به لحاظ زمان و هزینه از اهمیت بالایی برخوردار است [29] به واسطه آن موقعیت سلولها نسبت به هم و فاصله آنها از یکدیگر در هنگام تشکیل سلول مهم میباشد.
در مدل پیشنهادی، ما بر آن هستیم که با طراحی مدل یکپارچه تشکیل سلول با چیدمان سلول و زمانبندی عملیاتها در سیستم تولید سلولی با هدف حداقل کردن زمان تکمیل کارها علاوه بر توجه به عدم همپوشانی سلولها و مشخص کردن موقعیت دقیق ماشینها، به تعیین چیدمان بهینه خود سلولها به طور مستقل در مدلسازی خود بپردازیم و نحوه قرارگیری بهینه سلولها را در کنار هم، مشخص نماییم. در این مدل چیدمان سلولها را به صورت خطی دو ردیفی در نظر گرفتهایم چراکه این چیدمان به دلیل انعطافپذیری که برای کار کردن با تجهیزات جابجایی مواد[14] [3] دارد و همچنین کاهش زمان جابجایی بین سلولی[15] به دلیل نزدیکی سلولها [4]، چیدمانی مناسب است. در نهایت
برای حل مدل از الگوریتم ژنتیک استفاده نمودهایم.
[1] Group Technology (GT)
[2] Cellular Manufacturing (CM)
[3] Part Family (PF)
[4] Machine cell
[5] Flexible Manufacturing System (FMS)
[6] Just-in-time (JIT)
[7] Cell Formation (CF)
[8] Cell Layout (CL)
[9] Intercell Layout
[10] Interacell Layout
[11] Cell Scheduling (CS)
[12] Wu et al.
[13] Arkat et al
[14] Material-handling Facilities
[15] Intercell movement