از نظر روانشناسی دامنه سنی بین 12 تا 20-18 سالگی دوره نوجوانی محسوب می شودكه همراه با تحولات ویژه می باشد. بروز تحولات كیفی در زمینه های شناختی، عاطفی، اجتماعی و جنسی در كنار تحولات كمی از ویژگی های این دوره است. عبور سالم از این دوره نقش تعیین كننده ای در سلامت روانی فرد در آینده ایفا می نماید. آغاز نوجوانی با تغییرات زیستی شروع شده ولی خاتمه آن با تغییرات وسیع روانشناختی و فرهنگی و كسب تجربه همراه است كه متاثراز شرایط خانوادگی و اجتماعی می باشد (كانگر و تپرسف، 1984). كودك از بدو تولد تحت تاثیر محیط خانواده قرار دارد و این تاثیرپذیری تا بزرگسالی ادامه خواهد داشت (ماسن[12]،2000؛ نقل از سعیدی،1381).
کمرویی یک مشکل بی سر و صدا است و بر اساس نگرش عمومی می توان آن را یک بیماری اجتماعی نامید که با توجه به شرایط اجتماعی به نظر می رسد كه در خلال سال های آینده به خاطر گسترش پدیده هایی مانند انزوا، رقابت و تنهایی افزایش خواهد یافت.اگر هر چه زودتر این بیماری درمان نشود فرزندان و نوادگان ما زندانیان کمرویی خویش خواهند گردید.
كمرویی به عنوان نوعی از نگرانی و بازداری رفتاری و هیجانی در حضور دیگران توصیف شده است (گارسیا،1991). افراد كمرو وقتی در معرض دیگران قرار می گیرند احساس كمرویی می كنند و نگران ارزیابی و قضاوت دیگران هستند و لذا بازداری رفتاری دارند (هندرسون،2002). از طرف دیگر آنها اغلب در موقعیت های اجتماعی تنها هستند و در برقراری تماس چشمی با دیگران مشكل دارند (باس، 1986وهندرسون،2002).
كمرویی به احساس ناراحتی و بازداری در موقعیت های اجتماعی اشاره دارد. كودكان و نوجوانان كمرو، هنگام حضور در جمع، فقدان ابتكار اجتماعی و آرامش سكون و خودآگاهی شدیدی را آشكار می كنند (گودینو[13] و لو[14]،2010). از طرفی كمرویی تجربه مخربی برای بخش قابل توجهی از جمعیت است و می تواند به عنوان تمركز بیش از حد بر خود، اشتغال ذهنی زیاد در مورد احساسات، تفكرات و واكنش های فیزیكی تعریف شود (سندرس[15]، چستر[16]، 2008). همچنین افراد كمرو، احساس ناشی بودن، نگرانی، تنش و ناراحتی به هنگام مواجهه با افراد غریبه را تجربه می كنند (چیك[17] و باس[18]، 1981).
اولین گام درهر پژوهشی انتخاب وشناخت دقیق مسأله است. مسائل معمولاً از احساس نیاز به دانش بشر و یا احساس مسئولیت سرچشمه می گیرند. رشد شهر نشینی و شهرگرایی در جهان رو به افزایش است و این روند تا مرحله تثبیت خود، به مرزحداکثر ادامه می یابد. در این بین زندگی شهری توسعه می یابد و رفتار شهر نشینان با این توسعه هماهنگ می شود.
عدالت اجتماعی در شهر به معنای تداوم حفظ منافع[1] گروه های اجتماعی متفاوت بر اساس توزیع بهینه[2] منابع شهری، درآمدها[3] و هزینه ها[4]می باشد (gray, 2002: 27). بنابراین امروزه مباحث عدالت اجتماعی به عنوان بستری برای مطالعات محیطی به شمار می رود. مسئله مهم در توزیع عادلانه امکانات به عنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و امکانات بین محلات شهری است (هاروی،1379: 97). وقتی ما راجع به عدالت اجتماعی صحبت می کنیم، در مورد چگونگی توزیع چیزهای خوب و بد بین اعضای جامعه انسانی بحث می کنیم (miller,1999:1).پایین بودن درآمد، زمانیکه با فقر درآمد ناشی از دسترسی کمتر به کالا و خدمات ارائه شده از سوی بخش دولتی ترکیب شود به عقب ماندگی نواحی می انجامد (حسین زاده،1380: 42).مفهوم و کارکرد عدالت اجتماعی مفهومی است که از اواخر دهه 1960 وارد ادبیات جغرافیایی می شود و جغرافیای رادیکال و لیبرال را بیش از سایر مکتب ها تحت تأثیر قرار می دهد. هاروی به کارگیری عدالت اجتماعی را در تحلیل های جغرافیایی ، انقلاب در تفکرات جغرافیایی می داند (شکویی،141:1373). تحقق عدالت اجتماعی به معنی فراگیر آن مستلزم کارایی اقتصادی نیز می باشد (Bastanifar&renani,2008:258 ).
امروزه جامعه شناسانی چون آنری لوفابور آشکارا خواهان عدالت اجتماعی در شهر برای محرومان است. به گفته او باید شهر را عوض کرد و زندگی را تغییر داد و در جستجوی راه حل برای تحقق عدالت اجتماعی بود (جمالی، 1376: 43).
در چند سال اخیر محور اصلی تحلیل های مباحث شهری را نظریه های اجتماعی تشکیل می دهد. نظر معروف ترین جغرافیدانان معاصر ، ساخت های اجتماعی را نمی توان از ساخت های فضایی جدا به کرد.در مباحث جغرافیایی بر تولید فضا و نحوه توزیع آن تأکید می شود زیرا نظریه جدید مربوط به فضا و جامعه افق های تازه ای را در مباحث گشوده که تا سال 1980 در تاریخ علم جغرافیا سابقه نداشته است و اعتبار علمی جغرافیای جدید نیز مربوط به این نظریه های جدید است (خوش روی، 1385: 4). متأسفانه اصولی از عدالت اجتماعی که مورد قبول عام باشد وجود ندارد. با این وجود مفهوم عدالت اجتماعی همواره در فلسفه اجتماعی از اخلاق ارسطو به این طرف مطرح بوده است (هاروی،97:1379). بدون شک مفهوم رفاه اجتماعی، وابستگی مستقیم با عدالت اجتماعی دارد این مفهوم اگرچه همواره در عرصه اخلاق وجنبش های سیاسی مطرح بوده ولی در عرصه برنامه ریزی کمتر مجال ظهور داشته است. یکی از اهداف برنامه ریزی شهری تأمین مناسب خدمات عمومی است (پور محمدی،54:1385). امکانات جدید در حیات شهری نه تنها از طریق سازماندهی مطلوب فنی بلکه از طریق درک دقیق جامعه شناختی در دسترس ما قرار می گیرند (مامفورد، 635:1385). میزان تقاضا جهت سکونت در مناطقی که از خدمات عمومی مناسب تری برخوردارند نسبت به مناطقی که از این مزیت محرومند بیشتر است (رضویان،70:1381). تراکم های زیاد، محیط های ناسالم را از جهات بهداشتی و امنیتی به وجود می آورد (مجتهدزاده، 1383 :184) . از لحاظ سیمای شهر نیز بافتهای خالی، ناهنجاری بصری را در پی دارند (مؤیدفر، 1386: 11) . به عبارتی میزان و چگونگی خدمات شهری نقشی مؤثر در جابجایی جمعیت و تغییرات جمعیتی در مناطق شهری داشته است، لذا توزیع خدمات شهری باید به گونه ای باشد که عدالت فضایی را برقرار نماید (وارثی و قائد رحمتی،91:1386) .
از سوی دیگر، با رشد مناسبات سرمایه داری در شهر ها ، اقتصاد زمین و اضافه ارزش ناشی از آن (رانت) به دلیل محرومیت عرضه زمین و تقاضای روز افزون آن به یکی از عرصه های مهم ثروت اندوزی و تشدید نابرابری اجتماعی در شهرها بدل شده که به نوبه خود به مشکلات برنامه ریزی و طراحی شهری افزوده است (زیاری،40:1381). مسئله زمین همواره منشأ منازعات و مشکلات اجتماعی و حقوقی بوده است (همان منبع : 6). ارزش اضافی زمین با نابرابری های عمده اش در فضا ، عامل عمده جدایی اجتماعی (پورمحمدی، 1382: 2) و تغییر فضاهای شهری می باشد (زیاری، 1381: 7). البته تمایل به کسب ارزش اضافی است که بی وقفه موجب پراکندگی یعنی دوری کاربری ها و فعالیت های کم سودتر از مرکز شهر می شود (باستیه و دیگران، 1377: 292).
عوامل مؤثر بر جدایی گزینی های فضایی تمام می تواند به تمرکز فقر در محله ها و در مواردی خاص به گتوها و زاغه های مخروبه شهری بینجامد (افروغ،237:1377) . به طور کلی از اوایل قرن نوزدهم تفاوت میان نحوه درآمد در نقاط مختلف شهری و بروز نابرابری ها و عواقب آن ها در جوامع شهری اندیشمندان و نظریه پردازان برنامه ریزی شهری را به ارائه فرضیاتی پیرامون پیدایش نابرابری درآمد شهروندان وا داشته است (Arbakaf,2008: 28) .
در کتاب تئوری شکل شهر کوین لینچ ، تأمین فضا برای کاربری های لازم در ردیف ارزشهای نیرومند و تأمین عدالت و برابری در ردیف ارزشهای آرمانی آمده است که حصول آن ها تاکنون به ندرت اتفاق افتاده و هرگز به طور جدی دنبال نشده است (لینچ،69:1387) .
هم اکنون یکی از مسائل شهر یزد گسترش شهر از اطراف و نداشتن دسترسی مناسب بعضی از محلات به خدمات شهری می باشد که باعث افت کیفیت زندگی در بعضی از نواحی و مناطق شهر گردیده است. البته هیچ کس به دنبال حداکثر دسترسی نیست بلکه تنها مایل هستند سطح بهینه ای از آن را داشته باشند (لینچ،291:1381) .
سؤال های اساسی تحقیق عبارتند از :
1- آیا بین مناطق سه گانه شهر یزد نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد؟
2- آیا بین توزیع خدمات عمومی شهری و پراکنش جمعیت در مناطق سه گانه شهر یزد رابطه ای وجود دارد؟
3- آیا بین توزیع خدمات عمومی شهری و قیمت اراضی رابطه وجود دارد؟
1 Interests 3 income
2 Optimal distribution 4 costs
امروزه روانشناسی ورزشی در کشورهای پیشرفته جایگاه ویژه ای پیدا کرده است و بیش از هر زمان دیگر در عرصه ورزش بکار می رود، به طوری که در بسیاری از دانشگاه ها به عنوان رشته ای مستقل تدریس می شود و موضوع تحقیقات فراوان قرار گرفته است، همچنین اکثر قهرمانان تیم های ورزشی از این طریق برای رسیدن به آمادگی روانی بهره می جویند (قدیری، 1384). روان شناسی ورزشی از روش های ارزیابی روان شناختی و راهبردهای مداخله ای برای کمک به افراد جهت نیل به عملکرد ورزشی بهتر استفاده می کند. بنابر این، با تجزیه و تحلیل رفتار انسان در رشته های مختلف ورزشی ارتباط مستقیم دارد و به جنبه های ذهنی اجرا تمرکز می نماید. این رشته، به بررسی تأثیر عوامل ذهنی بر عملکرد ورزشی می پردازد و بر این موضوع که افکار و احساسات افراد اثر عمیقی بر عملکرد آنها دارد، صحه می گذارد (آقا علی نژاد، 1376). بر طبق پژوهش های کاکس[4] (1995) ورزشکارانی که تمرین های مهارت های شناختی داشته اند در مسابقه ها از تمرکز بهتر، اعتماد به نفس و کارایی ذهنی بالاتری برخوردار بوده اند و در عوض اضطراب و استرس آنان کمتر شده، هیجانات کاذب کاهش یافته و نتیجه بهتری را کسب کرده اند، پس بدون تردید، به دست آوردن اوج عملکرد ورزشی، بدون برخورداری از مهارت های روانی میسر نخواهد بود و گام مهم در این مسیر، ارزیابی مهارت های روان شناختی و شخصیت ورزشکاران است (آق باشلی، 1384). از آنجایی که روش های بدنسازی و شیوه های تمرین مهارت، تکامل اعجاب انگیزی یافته است، فاصله بین قهرمانان به چند هزارم ثانیه و چند میلی متر کاهش پیدا کرده است (وینتر، 1379). اغلب ورزشکاران و مربیان و حتی تماشاگران ورزشی مسابقاتی را به خاطر دارند که در آن ها با وجود آمادگی جسمانی و فنی، ضعف آمادگی روانی مانع موفقیت ورزشکار یا تیم بوده است. فقدان انگیزه و تمرکز کافی، ضعف اعتماد به نفس، استرس و اضطراب مانع عملکرد مطلوب ورزشکار می شود. بیشتر مربیان بر این باورند که دست کم 50 در صد ورزش، ذهنی یا روانی است و در ورزش هایی مانند گلف، تنیس و اسکیت هنری، این میزان به 80 تا 90 در صد می رسد (واعظ موسوی، 1387). به نظر می رسد تفاوت عملکرد قهرمانان بیش از هر زمان دیگر، به آمادگی روانی آنها مربوط باشد، چنانچه واعظ موسوی (1387) اظهار می دارد وقتی یک بازیکن بسکتبال در تمرین، همه پنالتی ها را گل می کند اما در مسابقه متزلزل است و نمی تواند نتیجه بگیرد چاره آن تمرین جسمانی و
فنی نیست، بلکه او به تمرین مهارت های روانی نیاز دارد (واعظ موسوی، 1387). به علاوه، نتایج تحقیقات متعدد نشان داده است ورزشکارانی که از آمادگی روانی برخوردارند در مسابقات موفق ترند و وظایف مشخص شان را در قالب ورزش های تیمی و انفرادی به خوبی انجام می دهند و مهارت های روانی به آنها اجازه می دهد تا در شرایط مسابقه از اعتماد به نفس لازم جهت اجرای عملکرد مطلوب برخوردار شوند. همچنین این ورزشکاران دارای قوه تفکر مثبت و توان تصمیم گیری بهتری نسبت به سایر ورزشکاران می باشند، بنابراین بایستی برنامه آماده سازی روانی، همانند آماده سازی جسمانی و مهارتی به صورت مدرن و هدفمند طراحی شده تا قابلیت های روانی را نیز توسعه بخشد. به طور کلی مهارت های روانی مجموعه ای از تکنیک ها و روش هایی است که در جهت آمادگی روانی و در نهایت بالا بردن عملکرد ورزشی و تعدیل هیجانات، افزایش تمرکز، توسعه اعتماد به نفس و بالا بردن میزان یادگیری به کار می رود (آقاعلی نژاد، 1376). هر چند محتوای برنامه های آمادگی روانی در رشته های مختلف ورزشی متفاوت است، به نظر می رسد تمام این برنامه ها موضوع های مشترکی دارند که از آن جمله، می توان به مهارت های کنترل توجه و تمرکز، انگیزش، توسعه اعتماد به نفس، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و مهارت های خودآگاهی و عزت نفس اشاره نمود. از طرف دیگر نیمرخ آمادگی روانی بازیکنان رشته های مختلف ورزشی به دلیل ویژگی های ماهیت و نوع مهارت های هر رشته متفاوت هستند، به عبارت دیگر سطح مطلوب و بهینه مهارت های روانی رشته های ورزشی با هم تفاوت دارند. به عنوان نمونه تحقیق مورگان (1974) روی نخبگان رشته های ورزشی کشتی، پاروزنی و دو و میدانی نشان داد الگوی مهارت های روانی آنها یکسان نیست (عبدا…، 1381). به نظر می رسد این تفاوت حتی بین بازیکنان رشته های ورزشی گروهی و انفرادی نیز وجود داشته باشد. بدیهی است غفلت از این مهارت ها و عدم برنامه ریزی مناسب جهت بهبود آنها موجب تضعیف عملکرد ورزشکاران خواهد شد. بنابراین ورزشکاران باید علاوه بر آمادگی جسمانی و حرکتی و مهارتی ویژه هر رشته ورزشی، آمادگی روانی خاص آن رشته را نیز بدست آورند و این مهم، بدون ترسیم نیمرخ و الگوی آمادگی روانی خاص هر رشته محقق نخواهد شد.
مطالعه حاضر در شناخت آمادگی روانی ورزشکاران نخبه رشته های مختلف ورزشی دانشگاه ها نقش موثری دارد و الگویی را برای ورزشکاران رشته های مختلف دانشگاهی فراهم می کند تا آنان بتوانند علاوه بر آمادگی جسمانی و مهارتی ویژه آن رشته، آمادگی روانی را نیز در خود توسعه دهند. از این رو محقق بر آن است تا به بررسی این مو ضوع بپردازد که آیا مهارت های روانی ورزشكار نخبه و غیرنخبه تیراندازی با هم تفاوت دارد یا خیر؟
سبک زندگی سلامت محور به عنوان یک پدیده چند علتی، چند بعدی و چند دلالتی به الگوهای جمعی رفتار که میتوانند برای جلوگیری از مشکلات مربوط به سلامت و تضمین کننده سلامت برای فرد باشد، مربوط می شود و از ابعادی متنوع چون ورزش، تغذیه مناسب و نامناسب، خودکنترلی، رفتارهای پیشگیرانه و … تشکیل شده است در زمینه سبک زندگی سلامت محور، انسجام در انجام دادن مجموعه ای از رفتارهای مرتبط با بهداشت و سلامتی، جوهره تعریف سبک زندگی سلامت محوراست.
مفهوم شیوه زندگی سالم طی سالهای گذشته با تغییرات مهمی روبرو بوده. مباحث اولیه در شیوه زندگی سالم بر موضوعاتی چون تغذیه، ورزش و مصرف دخانیات تاکید داشت. با این رویکرد، باور نظامهای بهداشتی بر ارتقا آگاهی و آموزش برای تغییر شیوه زندگی متمرکز بود(دالوندی، 1391: 10).
کیفیت زندگی به دلیل گسترش صنعتی شدن و پیشرفت و فناوری که توجه به بعد کمی زندگی انسان را مدنظر قرار می دهد و همچنین به دنبال غفلت از جنبه های کیفی زندگی انسان طی چند دهه گذشته مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت تا از این طریق تلاشهایی در راستای ارتقای شرایط زندگی و بهبود بخشیدن به بعد کیفی زندگی بشرصورت گیرد(لعل آهنگر،1390 : 4 ).
مسئله اساسی این پژوهش عبارت است از: بررسی رابطه بین سبک ز ندگی ارتقادهنده سلامت و کیفیت زندگی در بین دانشجویان. در واقع قصد داریم در این پژوهش بررسی کنیم که سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر روی کیفیت زندگی دانشجویان چقدر می تواند موثر باشد و چگونه متغیر ها و فاکتورهای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت می تواند با متغیرها و ابعاد گوناگون کیفیت زندگی ارتباط و همبستگی داشته باشند.
3-1- اهمیت و ضرورت
کاربرد الگوهای رفتاری مثبت در زندگی در ارتقای سلامت فردی موثر می باشد.
53% از علل مرگ و میر افراد با سبک زندگی آنها ارتباط دارد. بسیاری از مشکلات بهداشتی از قبیل چاقی،بیماری های قلب و عروق،انواع سرطان و اعتیاد که امروزه در اغلب کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه به چشم می خورد با دگرگونی های سبک زندگی افراد آن جامعه ارتباط دارد(سلطانی و همکاران، 1384: 20).
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، 5 بیماری به عنوان مهمترین بیماری های مزمن در جهان شناخته شده اند که عبارتند از چاقی، سکته قلبی، دیابت، سرطان و پوکی استخوان که تمامی آنها با سبک زندگی و تغذیه ارتباط مستقیم دارند(دالوندی، 1391: 31).
بررسی تاثیر اتخاذ سبک زندگی سالم بر کیفیت زندگی از دو دیدگاه اهمیت دارد:
ارتباط بین شاخصهای سلامت و کیفت زندگی اهمیت بسیار زیادی در تصمیم گیریهای بالینی و سیاست گذاری های بهداشتی دارد به طوری که چشم انداز کیفیت زندگی،یک محرک قوی برای تصمیمات و ترجیحات فرد است.اگر فاصله قابل ملاحظه ای بین وضعیت سلامت فرد و کیفیت زندگی او وجود داشته باشد و این اختلاف مورد توجه سیاست گذاران بهداشتی قرار نگیرد در تصمیم گیری های بالینی و سیاست گذاری های بهداشتی ممکن است با ترجیحات فرد در یک راستا نبوده،در نتیجه به خطا رفته و نتیجه مطلوب از آن حاصل نشود(سلطانی و همکاران، 1384: 30).امروزه دغدغه اصلی محققان و پژوهشگران صرفا یافتن راه های افزایش طول عمر نیست بلکه با نگاهی به آمار و ارقام می توان دریافت که اگر چالش اصلی در قرن بیستم فقط “زنده ماندن” بوده ، چالش قرن جدید “زندگی با کیفیت برتر” می باشد(فرهادی، 1389 : 7).
دانشجویان تعداد زیادی از جمعیت جوان کشور را شکل می دهند و شرایط سنی و موقعیت اجتماعی آنها به عنوان الگو برای سایرین قرار می گیرد. بنابراین انتخاب هر نوع سبک زندگی به وسیله آنها نه تنها در زندگی خودشان اثرگذار بوده بلکه بر رفتارها و سبک زندگی سایر اقشار نیز تاثیر می گذارد.
از طرف دیگر ، کیفیت زندگی و سبک زندگی مرتبط با سلامت به صورت افزایشی در حال تصدیق است و به عنوان یک مقیاس مناسب و معتبر سلامت در نظر گرفته می شود (جونکیو[1]، 2012: 7).
اگرچه در تحقیقات پیشین رایطه معناداری بین سبک زندگی سالم و کیفیت زندگی تایید و به اثبات رسیده است با این وجود لزوم انجام تحقیق حاضر به این دلیل بوده که اولا بیشتر تحقیقات پیشین در بین سالمندان و بیماران بررسی شده است و ثانیا رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بین دانشجویان دانشگاه های مختلف مسلما متنوع خواهد بود. در مطالعه حاضر میزان کیفیت زندگی و میزان انجام رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در بین دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی که مقوله بهداشت و سلامت نسبت به دانشگاه های دیگر در این دانشگاه بیشتر مدنظر است و اهمیت دو چندای می یابد، بررسی شده است.
4-1- تعاریف واژه ها
1-4-1- تعریف کیفیت زندگی
الف) تعریف نظری:
تعاریف متعددی از “کیفیت زندگی” ارایه شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
کیفیت زندگی یکی از اجزاء ذهنی رفاه یا بهزیستی است. تعریفی که از کیفیت زندگی می توان ارائه نمود به صورت ذیل است: مجموعه ای از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی که به وسیله شخص یا اشخاص درک می شود مانند شادی، رضایت و افتخار، به نحوی که در زندگی منظور است مثل سلامتی، ازدواج، کار، و موقعیت اقتصادی، فرصتهای آموزشی، خودگردانی، خلاقیت، احساس مالکیت و همکاری با دیگران ( لعل آهنگر ،1390: 9). سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را برداشت فرد از وضعیت زندگی خود با توجه به فرهنگ و نظامهای ارزشی موجود در متن زندگی اش و ارتباط این دریافتها با انتظارات، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد می داند (هادی و همکاران،1389: 50).
ب) تعریف عملیاتی کیفیت زندگی:
منظور از کیفیت زندگی در این پژوهش نمره ای است که فرد از پرسشنامه SF-36 دریافت می کند. این پرسشنامه از 8 خرده مقیاس شامل عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش هیجانی و سلامت روانی تشکیل می شود.
2-4-1- تعریف سبک زندگی
تعریف نظری: طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، سبک زندگی ترکیبی از الگوهای رفتاری و عادات فردی در سراسر زندگی شامل تغذیه، تحرک، عادات رفتاری و … است که در پی فرایند اجتماعی شدن به وجود آمده است (دالوندی،1391: 5).
سبک زندگی به تعبیر پندر[1] و همکاران عبارت است از ” مجموعه ای از فعالیت های انتخابی که دارای تاثیر مهمی بر سلامت فرد بوده و جزء اساسی از الگوی زندگی وی محسوب می شوند” (طل و همکاران،1390: 8).
سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت: جزء معطوف به ارتقای سلامت از سبک زندگی است که دارای شش بعد “فعالیت جسمانی” ، ” تغذیه” ، “مسئولیت پذیری در مقابل سلامت” ، ” رشد روحی” ، “روابط بین فردی” ، “مدیریت استرس” می باشد. این سبک زندگی علاوه بر تداوم و تقویت سطح سلامت و رفاه باعث احساس رضایت، امتناع شخصی و خود شکوفایی می شود (طل و همکاران،1390: 63).
تعریف عملیاتی: منظور از سبک زندگی در این پژوهش ، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت است که با استفاده از ابزار پرسشنامه استاندارد سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامتی سنجیده خواهد شد و نمره ای که هر پاسخگو به سوالات پرسشنامه میدهد که این سنجش بر اساس مقیاس لیکرت انجام می گیرد.
[1] Pender
[1]- Junxu
آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک در سال 1334 برای اولین بار با نام شرکت مهندسین مشاور جان و مولم جهت تحقیق و مطالعه خاک های ایران در ساخت راه های اصلی تحت عنوان آزمایشگاه خاکشناسی در دانشکده فنی دانشگاه تهران فعالیت خود را آغاز نمود و پس از 2 سال این آزمایشگاه تحت نظر سازمان برنامه و بوسیله شرکت امان و ویتنی[1] برای مدت یکسال دیگر به کار خود ادامه داد و سپس مستقیماً زیر نظر سازمان برنامه و با مسئولیتها و شرح وظایف جدید شروع بکار کرد. در سال 1342 به استناد مصوبه شماره 4296 هیئت وزیران با نام آزمایشگاه فنی خاک شناسی تغییر نام یافت. در سال 1350 این مرکز به دلیل حجم بالای پروژه های بخش عمرانی، راه سازی و سایر پروژه های مرتبط با وزارت راه و ترابری با نام آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک به وزارت راه و ترابری انتقال یافت. در حال حاضر بصورت یک شرکت صد در صد دولتی فعالیت می نماید. خدمات این آزمایشگاه طیف وسیعی از فعالیتها را شامل می گردد از قبیل مطالعه ، طراحی ، محاسبه ، نظارت و مشاوره در موارد مکانیک خاک و سنگ ، راه ، فرودگاه ، بنادر ، راه آهن ، ژئوتکنیک و مقاومت مصالح بر اساس ضوابط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور.
یکی از موارد بیانیه ماموریت و چشم انداز شرکت آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک اصلاح و بهبود ساختار سازمانی منابع انسانی و مالی شرکت و همچنین ارتقا بهره وری ، بهبود کیفیت و زنجیره ارزش می باشد و از آنجایی که منابع انسانی جز لاینفک، اساسی و استراتژیک هر سازمانی محسوب می گردد، بنابراین یكی از مشكلات ناشی از محیط كار در شرکت های آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک، موضوع استرس میباشد كه اگر به مدت زمان طولانی و به طور وسیع توسط شخص احساس شود، احتمال دارد نشانهها شكل قطعی به خود بگیرد. و به مرحله فرسودگی زیاد میانجامد.
بنابراین پدیده رایج محیطهای شغلی امروزی، موضوع فرسودگی شغلی میباشد و آن به فشار روانی در محیطهای شغلی اسناد میشود كه امروزه اقدامات فراوانی برای پیشگیری از آن در دست اجرا است. ولی همواره به ارتباط آن با تیپهای شخصیتی اشاره میشود و مطرح میشود كه برخی افراد خاص مستعد تجربه فرسودگی شغلی میباشند (آل ابراهیم، 1377).
امروزه، به دلیل تغییرات شگرفی که فرسودگی شغلی میتواند بر کیفیت زندگی شخصی، خانوادگی و سلامت عمومیو حرفه ای بر جای
بگذارد، به صورت یک مسأله جدی مدنظر قرار گرفته است (گرونهوك، 2000 به نقل از شعبانی بهار، 1391). با توجه به اهمیت موضوع و علاقه مندی محقق و کمبود تحقیقات با دو متغیر موجود (فرسودگی شغلی و سلامت روانی) این تحقیق در صدد شناسایی و تعیین رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت عمومیکارکنان آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک استان خراسان شمالی و گلستان میباشد. و لذا سوال اصلی پژوهش این است که آیا بین فرسودگی شغلی با سلامت روانی کارکنان آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک استان خراسان شمالی و گلستان رابطه وجود دارد؟
3-1- ضرورت و اهمیت موضوع
از آن جا كه مهمترین منبع هر سازمانی نیروی انسانی آن میباشد، باید به این امر توجه كافی صورت پذیرد كه در دهههای اخیر توجه به سلامت روانی و مطالعه آن گسترش فراوان یافته است، تا با شناخت منابع و عوامل زمینه ساز سلامت روانی بتوانند با آموزش روشهای مقابله ای به افزایش اثربخشی فعالیتهای افراد در سازمان بیافزاید و سنگ زیر بنای سلامتی بیش تر و بهزیستی را بنا نهند.
درباره ضرورت تحقیق باید یادآور شدكه عدم وجود سلامت روانی اكثریت کارکنان یا قشر قابل توجهی از آنها برای هر نظم اجتماعی و عملكرد سازمانی نامطلوب است وگسترش آن باعث كمرنگ شدن تعهد فرد به ارز شها و اهداف سازمانی میشود و منشأ بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی دیگر است. از آن جا كه پیامدهای نبود سلامت روانی برای سازمان و جامعه بسیار گرانبار است، بررسی رابطه فرسودگی شغلی با سلامت روانی در سازمانها ضروری به نظر میرسد.
بنابراین میتوان پذیرفت كه فرسودگی در كار یك مشكل عمده بهداشت عمومیمحسوب میشود(مسلچ[1] و همکاران، 2001) كه میتواند سلامت عمومیفرد را تحت تاثیر خود قرار دهد. از عوامل مؤثر در سلامتی میتوان به عوامل ژنتیكی و فردی مانند: سن، جنس، شغل و طبقه اجتماعی، عوامل محیطی، شیوههای زندگی مردم و وسعت و كیفیت ارائه خدمات اشاره كرد، بدین ترتیب فرسودگی شغلی نه تنها با بهداشت روانی یك شخص بلكه با میزان بهرهوری او نیز رابطه دارد و از طریق غلبه بر فرسودگی شغلی میتوان به ارتقای بهداشت روانی و افزایش اثربخشی و بهرهوری نیروی انسانی كمك كرد(ناستی زایی و همکاران، 1387).
از آنجا كه اغلب كاركنان هر سازمان یك سوم اوقات شبانه روز خود را در محیط كار میگذرانند، فشارهای كاری میتواند یكی از مهمترین علل فرسودگی شغلی در این افراد باشد و فرد مبتلا به فرسودگی شغلی مسلماً در تصمیم گیری و برنامه ریزی، برقراری روابط با دیگران، شیوه اجرایی اثربخشی كار و در نهایت كارایی و بهرهوری دچار مشكل خواهد شد. بنابراین مدیریت بر فشارهای روحی و روانی و به كنترل درآوردن این پدیده مخرب سهم اساسی و تأثیرگذار در روند موفقیت هر سازمان دارد. با توجه به این كه اكثر تحقیقات انجام شده در ایران در زمینه فرسودگی شغلی به مباحثی از قبیل میزان شیوع این پدیده و علل آن پرداخته است و هیچگونه تحقیقی در زمینه ارتباط آن با سلامت روانی كاركنان آزمایشگاه فنی مکانیک خاک استان خراسان شمالی و گلستان انجام نشده است. بنابراین با توجه به اثرات منفی فرسودگی شغلی بر عملکرد فرد که به صورت کاهش درآمد و موثر بودن در محل کار، غیبت از محل کار، ترک حرفه، مشکلات خانوادگی و زناشویی، (استفاده از الکل و مواد مخدر)، افسردگی و حتی خود کشی میباشد، شناخت این سندرم و عوامل موثر در ایجاد آن و در نهایت پیشگیری از وقوع این سندرم از اهمیت خاصی برخوردار میگردد. با توجه به این مطالب برآن شدیم تا شیوع ابعاد مختلف فرسودگی شغلی و رابطه سلامت روانی با فرسودگی شغلی در کارکنان آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک استان خراسان شمالی و گلستان را بررسی نماییم.
[1]- Maslach
[1]- Aman And whitney