از ویژگیهای قرن حاضر، توسعه اعجاب آور تكنولوژی ارتباطات و اطلاعات و بكارگیری آن جهت افزایش سرعت و كیفیت در ارائه خدمات میباشد ضمن این که بخش خدمات در حدود 20 درصد کل تجارت جهانی را تشکیل میدهد و در طی15 سال گذشته، مانند تجارت کالا از رشد سریع 5/8 درصدی برخوردار بوده است. این پیشرفت، بانكداری را نیز تحت تأثیر شدید خود قرار داده و باعث تغییرات عمدهای در این گردیده است. سرعت صنعت توسعه صنعت انفورماتیك باعث ایجاد تغییرات عمدهای در شكل پول و سیستمهای انتقال منابع در عرصه بانكداری گردیده و مفاهیم جدیدی از بانكداری تحت عنوان بانكداری الكترونیكی ظهور یافته است (حسن زاده و پورفرد،1382،ص 7).
جلب اعتماد و اطمینان مشتریان، بیان مزایای بانكداری الكترونیكی و لزوم برقراری آن درجامعه و ارائه خدمات دقیق، سریع، آسان و با كیفیت سه عامل مهم برای ایجاد فرهنگ استفاده از خدمات و ابزارهای بانكداری الكترونیكی است. در آمار اخیر بانك مركزی كه به تفكیك استانهای كشور، مناطق آزاد و سایر مناطق منتشر میشود، استان تهران با بیشترین تعداد دستگاههای خودپرداز، پایانه فروش و پایانه شعب، ركورد بیشترین تعداد و مبلغ تراكنشهای انجامشده به وسیله این دستگاهها را نیز در اختیار دارد اما از نظر میزان رشد و تغییرات صورتگرفته در زمینه استفاده از این تجهیزات وضعیتی مشابه كل كشور دارد. به این ترتیب كه تعداد دستگاههای خودپرداز استان تهران در فاصله پایان اسفند 86 تا آخر اردیبهشت 87 از دوهزار و 297 دستگاه به دو هزار و 951 دستگاه افزایش یافته ولی تعداد و مبلغ تراكنشهای انجامشده از طریق این تعداد خودپرداز در سطح استان به ترتیب از 22 میلیون و 264 هزار و 246 تراكنش با مبلغ ریالی هشت هزار و 208 میلیارد ریال به 19 میلیون و 904 هزار و 185 تراكنش با مبلغ شش هزار و 868 میلیارد ریال در این فاصله دو ماهه كاهش یافتهاست. البته موضوع كاهش استقبال مردمی از بانكداری الكترونیكی محدود به تهران نیست، در استان اصفهان كه از نظر امكانات دومین رتبه را بعد از استان تهران در فهرست بانك مركزی دارد، اوضاع به مراتب بدتر است. زیرا در این استان علاوه بر كاهش تعداد و مبلغ تراكنشها، تعداد خودپردازهای استان نیز كاهش یافته و از 626 خودپرداز در پایان سال گذشته به 604 خودپرداز كاهش یافته و به نظر میرسد بانكهای استان هزینه های تعمیر و نگهداری از خودپردازها را در مقایسه با استفاده از این امكانات مقرون به صرفه نیافته اند.استان خراسان رضوی نیز كه در رتبه سوم این آمار قرار دارد، وضعیتی مشابه با استان اصفهان دارد چرا كه تعداد خودپردازهای این استان كه در پایان اسفند 86 برابر 623 دستگاه بود بعد از دو ماه و در پایان اردیبهشت 87 به 571 دستگاه كاهش پیدا كردهاست(گزارشی از آخرین وضعیت بانکداری در کشور، نشریه شعبه مجازی،1387،ص80). باتوجه به اهمیت نقش اعتماد در توسعه فناوریهای جدید به ویژه گسترش دولت و تجارت الکترونیک دراین پژوهش درنظر داریم تا به بررسی رابطه دولت الکترونیک و اعتماد عمومی بپردازیم و سوال اصلی این است که: کاربرد دولت الکترونیک چه تاثیری بر افزایش اعتماد عمومی دارد؟
2-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از مهمترین مسائلی که جوامع امروزی با آن مواجه اند مساله اعتماد عمومی است. مقوله اعتماد عمومی در تمامی اعصار و قرون یکی از مهمترین موضوعات مهم حیات بشری بوده است و با گذشت زمان بر اهمیت آن افزوده شده است. دولتها میکوشند تا اعتماد شهروندان را به خود جلب کنند، زیرا با کاهش اعتماد عمومی احتمال مشارکت عامه مردم در فرایندهای سیاسی کاهش مییابد و کناره گیری شهروندان از حمایت دولت مشروعیت حاکمیت مردم سالار را با مشکل مواجه می کند. به همین علت، موضوع اعتماد عمومی به محور بسیار مهمی در ادبیات مربوط به مدیریت دولتی تبدیل شده است. دولت الکترونیک از طریق اثرگذاری بر نهادهای اولیه جامعه، تأثیر شگرفی بر مراتب توانمندی عمومی بر جای میگذارد؛ ضمن اینکه با توسعه فناوری اطلاعات، ارتباطات از راه دور، جایگزین تعاملات رو در رو میشود و مبانی شکلگیری احساس اعتماد در انسان و جامعه انسانی دچار تحولاتی اساسی میگردد. با توسعه فناوری جدید، امکان اعتماد از راه دور فراهم شده، فاصله دولتها و ملتها کاهش مییابد؛ از این رو، اهمیت بررسی آثار دولت الکترونیک بر میزان اعتماد عمومی درسازمان مالی مهمی مانند بانکها، مدنظر قرار میگیرد.
اعتماد عامل تسهیل كننده تعاملات بشری است، اعتماد به افراد امكان انجام تراكنشهای تجاری را داده و به حركت روانتر اقتصاد كمك می كند.. اعتماد یكی از موثرترین روشهای كاهش ریسك مشتریان می باشد.مسئله اعتماد در محیط بانكداری اینترنتی مهمتر از محیط بانكداری در محیط off line است، زیرا ایجادوپرورش اعتماد وقتی مهم است كه عدم اطمینان و ریسك فراگیر باشند. در محیط اینترنت، كاربران در تمام اقصی نقاط جهان این توانائی را دارند كه به فایلهای مهم وحیاتی دركامپیوترها وانتقال اطلاعات از اینترنت دست پیدا كنند.اگر چه بانكداری اینترنتی، نوع جدیدی از سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات و ارتباطات است، ولی از دید بازاریابی نیز می توان آن را نوع جدیدی از كانال ارتباطی بین مشتریان و بانك دانست.
اهداف تحقیق:
هدف اصلی: بررسی رابطه دولت الکترونیک و اعتماد عمومی
اهداف فرعی:
1 ـ بررسی رابطه دولت الکترونیک و اعتماد اعتباری
2 ـ بررسی رابطه دولت الکترونیک و اعتمادمتقابل
3 ـ بررسی رابطه دولت الکترونیک و اعتماد اجتماعی
سوالات تحقیق
سوال اصلی: دولت الکترونیک چه رابطه ای با ارتقاء اعتماد عمومی در جامعه دارد؟
اهداف فرعی:
1 ـ دولت الکترونیک چه رابطه ای با ارتقاء اعتماد اعتباری در جامعه دارد؟
2 ـ بررسی رابطه دولت الکترونیک چه رابطه ای با ارتقاء اعتمادمتقابل در جامعه دارد؟
3 ـ بررسی رابطه دولت الکترونیک چه رابطه ای با ارتقاء اعتماد اجتماعی در جامعه دارد؟
فرضیه های تحقیق:
فرضیه اصلی: بین دولت الکترونیک و ارتقاء اعتماد عمومی رابطه معنادار وجود دارد.
اهداف فرعی:
1 ـ بین دولت الکترونیک و ارتقاء اعتماد اعتباری رابطه معنادار وجود دارد.
2 ـ بین دولت الکترونیک و ارتقاء اعتمادمتقابل رابطه معنادار وجود دارد.
3 ـ بین دولت الکترونیک و ارتقاء اعتماد اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد.
موضوع مسئولیت های اخلاقی و اجتماعی مدیریت از نیمه دوم قرن حاضر، بیش از پیش مورد توجه دانشمندان رشته مدیریت قرار گرفته است. مدیران از پایین ترین رده تا بالا ترین رده سازمانی، تصمیماتی را که علاوه بر داشتن مبانی واقعیت، مستلزم قضاوت ارزشی نیز هست، اتخاذ می کنند. انتخاب یک شق از میان شقوق مختلف با توجه به تصمیمات قبلی، فشار های لحظه ای، ارزش های مذهبی، سنت ها و عوامل اجتماعی و اقتصادی به عمل می آید.
از دهه 1950 درباره وابستگی سازمان، جامعه و محیط آگاهیهای بیشتری به وجود آمده است. مردم پی برده اند که اقدامات سازمان ها سود و زیانی برای جامعه دربر دارد. لذا تلاش بر این بوده است که رابطه سود و زیان در سازمان ها به گونه ای بهبود یابد که مردم بیش از هزینه ای که پرداخت کرده اند از سازمان ها سود ببرند. این ارزش ها با عنوان مسئولیت اجتماعی مدیریت، در چند دهه اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است. منظور از مسئولیت اجتماعی این است که سازمان ها تاثیر عمده ای بر سیستم اجتماعی دارند و لذا چگونگی فعالیت آنها باید به گونه ای باشد که در اثر آن زیانی به جامعه نرسد، و در صورت رسیدن زیان، سازمان های مربوطه ملزم به جبران آن باشند(ایران نژاد، 1371).
یک جامعه دارای نیاز های مختلفی است که برای تامین آنها حاضر است هزینه هایی را متحمل شود. انجام هزینه های فوق می تواند انگیزه ای برای کسب درآمد سازمان هایی باشد که به منظور تامین این نیاز در داخل جامعه (یاحتی خارج از آن) به وجود می آیند. بنابراین هرچه نیاز اجتماعی گسترده تر و حیاتی تر باشد، امکان افزایش درآمد و توسعه سازمانی بیشتر است. این در حالی است که سازمان ها برای آنکه به اهداف خودشان نایل شوند، مجبورند با بخش ها و دیگر گروه های مختلف جامعه ارتباط داشته باشند. ارتباط هایی که اصولا برای سازمان جنبه حیاتی دارد. بنابراین می توان گفت که در واقع نه سازمان می تواند خودش را از جامعه جدا کند و نه جامعه می تواند بدون سازمان زندگی کند (الوانی و قاسمی،احمد رضا، 1377).
مدیران باید از جزء نگری و شیفتگی صرف نسبت به اهداف سازمانی خود دست بردارند و اهداف جامعه و کشور رابه عنان راهنمای خود در تلاش هایشان قرار دهند (الوانی، 1391). سبک مدیریتی هر جامعه متاثر از ارزش های حاکم بر آن جامعه است. زیرا ارزش ها از یک سو تعیین کننده اهداف و از سوی دیگر راهنمای شیوه ها و تبین ابزار رسیدن به اهداف می باشد (وزیر زنجانی و فروزنده، 1388).
ارزش های موجود در هر جامعه در شکل دهی کنش[1] فرد در زندگی اجتماعی، نقش مهمی ایفا می کند و آن را تحت تاثیر قرار می دهد؛ هر چند برخی اهداف و نگرش ها از بقیه مهم ترند.
ایفای نقش مسئولیت اجتماعی در سازمان ها به رشد و توسعه خدمات بهتر مشتریان، تشویق کارکنان به همکاری بیشتر و بهتر در سازمان و گسترش سطح رضایت مندی جامعه از سازمان منتهی و در نتیجه به بقا و رشد سازمان کمک می کند.
احساس مسئولیت اجتماعی زمانی شکل می گیرد که افراد، جامعه و سازمان ها از باور ها و نگرش هایی که آن ها را به سمت و سوی فداکردن بخشی از درآمد های کوتاه مدت برای جامعه بدون دریافت اولیه بازده ظاهری وادار کند، برخوردار باشند (ابراهیمی نژاد و اکبری، 1388).
لوسیر و کیمبل[2] (1949) مسولیت اجتماعی را تلاشی آگاهانه برای فعالیت در حالتی می دانند که وضعیت برنده – برنده برای همه ذینفعان
ایجاد کند (به نقل از رضوی، برومند، و یوسفی، 1391).
بنا بر اعتقاد نوری تاجر مسئولیت اجتماعی عبارتند از « مسئولیت اجتماعی تعهد تصمیم گیران برای اقداماتی است که به طور کلی علاوه بر تامین منافع خود،موجبات بهبود رفاه جامعه را نیز فراهم می آورد ». بنابراین می توان گفت اولا مسئولیت اجتماعی یک تعهد است که مؤسسات باید در قبال آن پاسخگو باشند. ثانیا مؤسسات مسئولندکه از آلوده کردن محیط زیست، اعمال تبعیض در امور استخدامی، بی توجهی به نیاز های کارکنان خود، تولید محصولات زیان آور و نظایر آن،که به سلامت جامعه لطمه می زند، بپرهیزند و سرانجام سازمان ها باید با اختصاص منابع مالی، در بهبود رفاه اجتماعی مورد قبول اکثریت جامعه بکوشند (ایران نژاد، 1371).
کنت هاتن و ماری هاتن[3] (1987) نیز مسئولیت اجتماعی راچنین تعریف کرده اند« وقتی مطرح می شود که در مدیریت ذینفعان خللی وارد شده باشد. بی توجهی مدیریت به ذینفعان خارجی،سبب بروز پیامد های ناگوار برای مصرف کننده کالای آن شرکت می شود و به این ترتیب حریم و مرز جامعه شکسته می شود » پس به این ترتیب مسئولیت اجتماعی،مسئولیت مدیر آینده نگر است .
دیویس(1960)[4] مسئولیت اجتماعی را به عنوان آن نوع تصمیمات و اقدامات سازمان ها توصیف کردکه به دلایلی فراسوی منافع مستقیم اقتصادی یا فنی اتخاذ می شود.
لوسیر و کیمبل (1949) مسئولیت اجتماعی را از پایین ترین سطح به بالاترین سطح به ترتیب به صورت ذیل تقسیم بندی کرده اند:
منع اجتماعی[5]: در این سطح مدیران تعمدا انجام می دهند یا از کارمندان درخواست می کنند که کارهای غیر قانونی یا غیر اخلاقی را انجام دهند
وظیفه اجتماعی[6]: در این سطح، مدیران حداقل نیاز های قانونی را می بینند.برآوردن نیاز ها روشی است که شرکت ها روی راه حل های آسان تکیه می کنند و داوطلبانه روی شروع برنامه های مسئولیت اجتماعی پایداری می کنند.
واکنش اجتماعی[7]: مدیران به درخواست مناسب مربوط به اجتماع، واکنش نشان می دهند.رایج ترین نوع و اکنش اجتماعی که رخ می دهد زمانی است که گروه های اجتماعی از شرکت ها برای اهداء هدایا به جشنواره های هنری،بورسیه دانشکده یا نامه های ضد دارویی، حامیان مالی تیم های ورزشی یا استفاده از تسهیلات شرکت درخواست هایی می کنند.
درگیری اجتماعی[8] : در این سطح،مدیران به طور داوطلبانه اعمال مسئولیت اجتماعی راآغاز می کنند ( به نقل از رضوی، برومند، و یوسفی، 1391).
1- action
2- lussier and kimball
3- hatien
1- Davis
2- Social ban
3- Social risponsibility
4- Social reaction
5- Social involvement
6- Fleming
1- welfare
1- Hansen and gautheir
در اجتماعات سنتی گذشته، کار و فراغت از یکدیگر تفکیک ناپذیر بودند و چنان با زندگی در هم آمیخته بودند که اعضای آن جوامع اساساً با مسئلهای به نام فراغت رو به رو نبودهاند. ظهور و پیدایش مفهوم فراغت به شکل علمی و نظام دار را باید در دورهی صنعتی شدن جوامع جستجو کرد (مهدوی و مولایی،1:1381). زیرا قبل از آن کارِ افراد چه به صورت گروهی و چه انفرادی شکل خلاقی داشت و فرد در حین کار احساس فراغت نیز مینمود. به طور مثال بررسیهای جامعه شناسان نشان دادهاند که از 8760 ساعت عمر انسان در یك سال 6830 ساعت (78 درصد) آن صرف كار و نیازهای ضروری زندگی ازجمله خوابیدن، غذا خوردن، آمد و رفت، استحمام و غیره میشود و 1930 ساعت باقی مانده یعنی حدود 80 شبانه روز (22 درصد) كل وقت انسان یك سال را اوقات فراغت تشكیل میدهد، كه این رقم در كشور ایران به بیش از 3 ماه میرسد (عصاره،120:1373).
دومازیه، در كتاب به سوی یك تمدن اوقات فراغت را چنین تعریف میكند، مجموع فعالیتهایی كه شخص پس از رهایی از تعهدات و تكالیف شغلی، خانوادگی و اجتماعی با میل و اشتیاق به آنها میپردازد و هدف آن استراحت، تفریح یا توسعهی دانش خود یا به كمال رساندن شخصیت خود با ظهور استعدادها، خلاقیتها و بالاخره گسترش مشاركت آزادانه اجتماعی است (کار بخش راوری،261:1381).
اوقات فراغت فرصتهایی است كه در آن فرد از هرگونه وظیفهای رهاست و به فعالیتهایی میپردازد كه دلخواه او است. آنگاه كه ذهن انسان فراغت مییابد، امكان خلاقیت فراهم میشود.
ویل دورانت در این باره میگوید: ‘تمدن، حاصل اوقات فراغت ملتهاست. مردمانی كه خور و خواب و شكار و غارت همهی شب و روز آنها را پركرده بود، هیچ تمدنی نیافریدند. معماری ماندگار، شعر زیبا، ماشینها، كتابها، ارتباطات، اختراعات، اكتشافات و همهی وسایل رفاهی بشر زاییده اوقات فراغت او هستند’.
اوقات فراغت، از یك سو فرصتی مناسب برای خود یابی، خودسازی، خود شکوفایی، خلوت با خود، راز و نیاز با خالق هستی، بازاندیشی و محاسبه و مراقبهی وجودی، رشد استعدادها، بروز خلاقیتها و نوآوریها و نیز آرامش و خشنودی است و ازسوی دیگر زمینهساز بسیاری از نابهنجاریها و آسیبهای فردی و اجتماعی به شمارمیآید (آقائی،261:1386).
اوقات فراغت را میتوان مهمترین و دلپذیرترین اوقات بشردانست. این اوقات برای مؤمنان لحظههای نیایش با معبود، برای عالمان ساعات توفیق و تفكر و برای هنرمندان زمان ساختن و ابداع است و در عین حال برای عدهای این اوقات به جای فراغت، ملالآورترین لحظات است (سازمان ملی جوانان،262:1381).
در منشور فراغت که در ماه جولای سال 2000 به تصویب هیئت مدیرهی جهانی فراغت رسید، چنین آمده است: ‘تأمین فراغت برای کیفیت زندگی همان قدر اهمیت دارد که تأمین سلامت و آموزش’ (روجک،11:1388).
در واقع ازآنجاکه فراغت به عنوان یک پدیدهی فرهنگی اجتماعی هم از ساخت اقتصادی اجتماعی جامعه تأثیر میگیرد و هم بر آن تأثیر میگذارد و از طرفی هم موضوع مشترک میان تمامی اقشار جامعه است.
بنابراین پژوهش مذکور با هدف بهبود امور اجتماعی و خیر و صلاح عمومی و به مصداق این عبارت جامعه شناس فرانسوی امیل دورکیم که میگوید:’اگر معتقد بودم جامعهشناسی به درد اصلاح نمیخورد، زحمت یک روز تجربه آن را بر خود هموار نمیکردم’ انجام میگیرد تا شاید قدمی در راه چنین مشکلاتی بر داشته شود زیرا تا زمانی که انسانها مشغول کار و فعالیتاند به امور دیگری نمیپردازند و زمانی که بیکار میشوند، به فکر فرو میروند که چه کار کنند و وقت آزادشان را چگونه پُرکنند.
2-1- طرح مسأله
گرچه اوقات فراغت پدیدهای است كه با تمدن صنعتی پیوند دارد، اما افلاطون و ارسطو، دو فیلسوف بزرگ یونان باستان نیز در آثار خود به این موضوع پرداختهاند. اوقات فراغت نیز مانند سایر جنبههای زندگی بشر، در طول قرون و اعصار ثابت نمانده و تغییرات عظیمی را در روند تاریخی خود شاهد بوده است. اما مهمترین برههای که تغییر و تحولی بنیادی در اوقات فراغت پدید آورد، انقلاب صنعتی بود. با پدید آمدن انقلاب صنعتی در قرن هجدهم، در مفهوم اوقات فراغت تغییری ماهوی به وجود آمد. اوقات فراغت به عنوان مفهوم جدیدی که محصول جدایی کار از خانه، پیشرفتهای فناوری و تقسیم کار اجتماعی است این فرصت را مهیا کرد که انسان از اجبارها و محدودیتهای نظم اجتماعی مدرن رها شود (كیویستو،80:1380).
بنابراین دیدگاهها و تعاریف متفاوتی پیرامون آن شکل گرفته است که اوقات فراغت را از سه بُعد (زمان، فعالیت و حالتی از بودن) مورد تعریف و مطالعه قرار میدهند (تورکیلدسن،31:1382).
چون فرد معمولاً میتواند در اوقات فراغت همان چیزی را که میپسندد انجام دهد، شخصیت نهایی خود را بازیابد و آن را ابراز کند، بنابراین قابلیتهای فرد غالباً در عرصهی اوقات فراغت جلوهگر میشود. از طرف دیگر، فعالیتهای اوقات فراغت از چنان اهمیتی برخوردار است که از آن به مثابه آیینهی فرهنگ جامعه یاد میکنند. در نتیجه چگونگی گذران اوقات فراغت افراد یک جامعه به میزان زیادی معرف خصوصیات فرهنگی آن جامعه است. پیپر، اظهار میدارد موجودیت و اصالت فرهنگ در هر جامعهای بر مبنای اوقات فراغت افرادی كه در آن جامعه زندگی میكنند قرار دارد (سلسله مباحث فرهنگ،25:1383).
ژوفر دومازیه، جامعهشناس فرانسوی، معتقد است که حتی در جوامع کشاورزی که دارای کتابت هم بودهاند نمیتوان از فراغت به معنی امروزی آن سخن گفت. بنابراین، در چنین تمدنی، دو شرط لازم برای پیدایش فراغت تحقق یافته است: نخست، كار از شكل اجبار فرهنگی و اجتماعی به در آمده، شكل مسئولیت آزاد فرد را دارد. شرط دوم، جدا شدن کار از فعالیتهای دیگر انسان است. از نظر دومازیه این دو شرط ضروری، تنها در زندگی اجتماعی تمدنهای صنعتی و پس از صنعت وجود دارد و نبود آنها در تمدنهای باستانی سنتی به معنای نبود فراغت است (ساروخانی،764:1370).
بنابراین آنچه که امروز از آن تحت عنوان فراغت یاد میشود با کیفیت یاد شده پدیدهای مدرن و متأخر است چرا که در دنیای پیشامدرن به دلیل ماهیت در هم تنیده زندگی و کار اساساً فراغت به معنای امروزی آن معنا نداشت. در واقع در دوره جدید است که با جدایی کار از خانه، ظهور پدیدهی ساعت کاری و زمانمند شدن کار و زندگی، اوقات فراغت به عنوان یک بخش از زندگی روزمره بروز یافته و اهمیت پیدا کرده است. جایگاه و اهمیت این پدیده به اندازهای است که چگونگی گذران آن میتواند نشانهای از جایگاه طبقاتی افراد دانست و حتی طبقات اجتماعی با مدیریت اوقات فراغت خود تلاش میکند خود را از یکدیگر جدا کنند.
اگرچه انحای گذران اوقات فراغت بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی متفاوت است، اما در میان جوانان به دلیل خصایص ویژه دوره جوانی معمولاً با آسیبهای بیشتری همراه است. افزایش سالهای تحصیل، دیررسی ورود انسان به بازار کار و افزایش سن ازدواج، دوران جوانی را طولانی کرده است. انسان جدید از کودکی مستقیماً به بزرگسالی قدم نمیگذارد بلکه دورهای در زندگی او وجود دارد که با فقدان یا کمی مسئولیت همراه است از این رو اوقات فراغت در آن سهم بزرگی یافته است. در این دوران گاه رفتارهایی از فرد سر میزند که ازسوی جامعه تأیید و تجویز نمیشود و گاه انحرافی تلقی میشود. انتخاب چگونگی گذران اوقات فراغت تحت تأثیر عواملی مانند سن، جنس، طبقهی اجتماعی و… قرار دارد و بر اساس این عوامل میتوان رویههایی را در آن مشاهده کرد. این رویهها ما را به الگوهای فراغتی افراد هدایت میکند. الگوهای فراغتی نا مناسب به خصوص در قشر جوان میتواند آنها را از چارچوبهای پذیرفته شده در جامعه دور ساخته و آسیبهایی را در این گروه اجتماعی موجب شود.
نیاز به اوقات فراغت مربوط به یک قشر خاص نیست اما ازآنجاکه ایران در ردیف کشورهای جوان قرار دارد، توجه خاص به فراغت و ایجاد امکانات برای گذراندن اوقات فراغت جوانان میتواند نقش مؤثری در شکلگیری شخصیت آنان و همین طور سازندگی جامعه داشته باشد.
تحقیقات متعدد در این باره نشان میدهد کمبود امکانات تفریحی و عدم برنامه ریزی در اجرای صحیح سیاستهای اجتماعی و اقتصادی جوانان را به سوی فعالیتهای ناسالم و انواع تفریحات
آسیب زا سوق میدهد و ممکن است مبنایی برای بروز کجروی در این قشر فراهم آورد (سلگی،39:1382).
مطالعاتی كه در حوزه جامعهشناسی اوقات فراغت انجام شده است نشان میدهد كه اساساً اوقات فراغت، مسئله آفرین نیست، بعضی از انواع اجرای اوقات فراغت مسئله آفرین است. یكی از الگوهای مسئله آفرین گذران اوقات فراغت، الگوی اوقات فراغت خانه محور، فردی و خصوصی شده است (ابرکرومبی و دیگران،341:2000). این الگو،از جمله الگوهای رایج در بسیاری از کشورها است که باعث بروز مسائل متعددی گردیده است (سعیدی،205:1383). اوقات فراغت خانه محور، فردی و خصوصی شده، بر اعتماد بین شخصی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی تأثیرگذاشته و سرمایه اجتماعی را كاهش میدهد (غفاری،90:1379).
چگونگی اوقات فراغت بستگی تام به ویژگیهای شخصیتی، توانایی، قابلیت و باورهای فرد، امکانات، فرهنگ و ارزشهای جامعه دارد. ازسوی دیگر تحولات اجتماعی، پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی، نقش فعال رسانهها چهرهی جدیدی به زندگی بشر داده است. بنابراین اوقات فراغت باید باتوجه به زندگی کنونی انسانها مورد بررسی قرار گیرد (طهماسبیان،5:1379).
با این وجود سهم وسایل ارتباط جمعی در پرکردن زمان فراغت در جامعهی امروز بسیار با اهمیت است، زیرا رسانهها نقش کلیدی و حساس در اطلاع رسانی دارند و از منابع اطلاع رسانی در دسترس و
باصرفهای هستند که تمام جزئیات را با کیفیت مطلوبی عرضه میکنند و در اختیار عموم
قرار میدهند (کانینگهام،2002: 45).
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد دنیای امروز، وجود ارتباطات وسیع و گستردهی انسانی است، گسترش ارتباطات به ویژه ارتباطات الکترونیک، جامعهی جدید را چنان از جوامع پیشین متمایز ساخته که عصر نو را عصر ارتباطات و جامعهی امروز را جامعهی اطلاعاتی خواندهاند. در چنین
جامعهای رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به عنوان کلیدی در ارتباطات، نقشی بس مهم ایفا میکنند. رسانههای جمعی از میان تمام ابزارها و فنون جدید، بیشترین تأثیر فرهنگی را دارند. این رسانهها در پیدایش عادات تازه، تغییر در باورها و خلق و خوی و رفتار انسانها، تکوین فرهنگ جهانی و نزدیک کردن جوامع یکسان نبوده و تابع متغیر رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است. وسایل ارتباطجمعی اصلی عبارتند از: وسایل چاپی (کتابها، مجلات و روزنامهها)، شبکههای رادیویی و تلویزیونی، ماهوارهای و اینترنت که به عنوان وسیله ارتباطجمعی به شدت در حال گسترش است. در میان وسایل ارتباطجمعی، روزنامه، رادیو، تلویزیون داخلی و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای بیش از هر رسانه دیگری وقت افراد جامعه را به خود اختصاص میدهند و این به خاطر ویژگیهایی است که آنها دارا هستند. (دادگران،1370:120).
به هر جهت رسانهها تأثیر بسیار زیادی بر افکار مخاطبان خود دارند (بهار،159:1384). ژودیت لازار معتقد است: ‘در جوامع غربی (به نظر ما در تمامی جوامع) رسانهها نسبت به بقیهی نهادهای آموزشی در شکلگیری افکار عمومی نقش بسیار مهمی دارند’ (لازار،147:1380).
از این منظر مدیریت اوقات فراغت جوانان اهمیت بسیار دارد، چرا که فرصت مناسبی است برای انتقال ارزشها، هنجارها و قواعد زندگی جمعی و به یک معنا جامعه پذیر کردن آنها. البته باید در نظر داشت که در کنار وسایل ارتباطجمعی همچون تلویزیون داخلی، وسائل و ابزارهای جدیدی در این حوزه بروز و ظهور کرده است که به دلیل خاستگاه متفاوتشان میتوانند مشکلاتی را از نظر ارایه هنجارهایی متفاوت و گاه متعارض از هنجارهای مرسوم جامعه، به وجود آورند. خصوصاً که حتی خانوادهها نیز نمیتوانند به صورت کامل نظارت تام و تمامی بر نحوهی استفاده از آنها داشته باشند. اگر به گسترش و توسعه استفاده از این وسایل جدید گذران اوقات فراغت توجه داشته باشیم اهمیت مسئله بیش از پیش روشن میشود. صرف نظر از مخاطرات بالقوهای که از ناحیه وسایل نوین ارتباطجمعی وجود دارد، این مسئله نیز دارای اهمیت است که جوانان آیندهسازان هر جامعهای هستند لذا بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت آنها به دلیل تأثیرهای اجتماعی که بر آینده یک جوان میگذارد اهمیت دارد. پس جهتگیری رسانههای نوین به سمت اکنون است و نه سنت گذشته. مبتنی بر تعامل و ارتباط دو سویه و چند سویه است. این ویژگیهای رسانه نوین که با تکامل فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی پیوند خورده است، در گذر تاریخی نوآوریهای رسانهای بیسابقه است. لذا بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت آنها به دلیل تأثیرهای اجتماعی که بر آینده یک جوان میگذارد اهمیت دارد.
بررسی تاریخی حضور و ظهور رسانهها و هم چنین نمایان شدن نوجوانان و جوانان به عنوان زود پذیرندگان تكنولوژی (راجرز و شومیكر،347:1369)، نشان میدهد، هنگامی كه این دو مهم همراه هم شوند (یعنی نوجوانی و جوانی در مسیر پذیرش رسانهای جدید قرار گیرد)، جامعه همواره با
چالشهایی رو به رو میشود (عاملی،245:1385).
براساس اعلام مستندات مکتوب معاونت مطالعات و تحقیقات ملی جوانان، بیش از 24 میلیون نفر از جمعیت کشور را جوانان تشکیل میدهند. با توجه به این كه ایران كشوری بسیار جوان است و جوانان آینده سازان فردای جامعه و والدین فرزندان فردا خواهند بود، توجه به فعالیتهای فعلی آنان حائز اهمیت بوده و بر مسئولین و متخصصان این حوزه است كه به سادگی از كنار فعالیتهای فرهنگی آنان نگذرند. جوانی و جوان بودن هم به عنوان یک فرهنگ، هم یک گروه سنی به واسطهی آنکه از اجبار به کار و فعالیت اقتصادی معاف و گاه محروم هستند فرصت بیشتری برای فراغت نسبت به گروههای اجتماعی دیگر دارند و جایگاهی که فراغت به لحاط تربیتی، آموزشی و رشد هویتی دارد (امامی: 21:1389). این پژوهش سعی در شناخت جایگاه رسانهها در الگوهای فراغتی جوانان و والدین آنها و تفاوت بین الگوی فراغتی این دو گروه اجتماعی دارد، زیرا خانواده در برآورده ساختن نیازهای فراغتی جوانان بیشترین سهم را ایفا میكند و برخی از آداب و رسوم و سنتهای مذهبی و ملی خانوادههای ایرانی در شكلگیری اوقات فراغت جوانان نقش تعیینكنندهای دارند و در نهایت بهبود کیفیت اوقات فراغت در وهله اول نیازمند شناخت وضع موجود است. پس همسو کردن زمان فراغت والدین با جوان میتواند کمک کند تا چالشها و آسیبها کاهش یابد و فضایی برای مشارکت جوانان فراهم آید. دنیس گیور معتقد است که اوقات فراغت، فرصتی به جوان میدهد تا انرژیهایش را آزاد کند و به خلاقیت و خود شکوفایی نایل شود ولیکن در صورتی که این فرصتها به هرز رود و نتواند جوان را به مشغولیت برانگیزد، زمینهساز انحرافات و کجرویهای او خواهد بود (شرفی،322:1370). ازسوی دیگر، توجه نکردن به علایق و خواسته های این گروه سنی خسارات جبران ناپذیری به بار میآورد، گذشته از آن در سالهای اخیر به دلیل توسعه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، الگوی گذران اوقات فراغت در حال ظهور است و در واقع رسانهها نقش با اهمیتی در پرکردن وقت آزاد جوانان، ایفا میکنند. این در حالی است که مدیریت نادرست استفاده از این رسانهها ازسوی خانوادهها، ناخواسته میتواند پیامدهای سوئی برای جوانان در پی داشته باشد.
در مورد نحوهی گذران اوقات فراغت و شیوهها و وسایل مورد استفاده در گذران اوقات فراغت، تحقیقات متعددی انجام شده است. در این پژوهش ضمن توجه به چگونگی گذران اوقات فراغت والدین و جوانان تهرانی، سعی شده است که به بررسی مقایسهای الگوی فراغت در بین جوانان و والدین آنها پرداخته شود و نیز در پی آن هستیم که بدانیم سهم رسانهها در الگوی گذران اوقات فراغت تا چه حد است؟
1.Leisure time
civilization Industria 2.
3.Piepor
4.Joffer Dumazedie
5.G.B. Cunningham
6.Judit Lazard
Information 7.Communication Technologies and
پژوهشی
توسعه به عنوان یک پدیده گسترده با موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و غیره از دید متفکرین جهان پنهان نبوده و در دورههای مختلف تاریخی بحث از توسعه و تحول یک بحث جدی و طبقهبندی شده بوده است، اما بطور اخص، بحث توسعه به قرن ۲۰ اختصاص دارد. برخی شروع این بحث را بعد از جنگ جهانی دوم میدانند، اما گروهی دیگر بحث راجع به توسعه به عنوان یک حرکت آگاهانه، نهادینه و اندیشیده شده، به منظور ترقی را، به انقلاب کبیر روسیه در سال ۱۹۱۷ نسبت میدهند، در طی سالهای بعد از انقلاب کبیر، شوروی سعی کرد در طی نیم قرن با یک برنامهریزی متمرکز حرکت به سمت توسعه را آغاز کند و توانست خود را در زمره کشورهای توسعه یافته قرار دهد.
عدهای معتقدند سرآغاز مباحث توسعه، آگاهی و توجه به شکاف بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته است. جنگ جهانی دوم و ویرانیها و تبعات وسیع ناشی از آن ، دو واکنش متفاوت را در کشورها به همراه داشت؛ برخی کشورها همچون آلمان سعی کردند دست به بازسازی زده و در جهت رشد و ترقی حرکت کنند و در مقابل برخی کشورها روند معکوس را طی نمودند. از این رو بعد از جنگ جهانی با دو دسته کشور مواجه هستیم: کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته یا عقبمانده. در این میان دستهای دیگر از کشورها نیز وجود دارند که بین این دو گروه قرار دارند و کشورهای درحال توسعه نامیده میشوند. توسعه و توسعهیافتگی از جمله دغدغههای مهم اندیشمندان و نظریهپردازان در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، به گونهای که هر یک از آنها سعی میکنند با بیان دیدگاهها و نظریات خود، از منظری خاص این موضوع را مورد بررسی قرار دهند. دولتها نیز سعی میکنند تا با استفاده از این نظریات و بالا بردن شاخصهای توسعهیافتگی، خود را در زمره کشورهای توسعه یافته جهان قرار دهند. این مسئله، خاص دولت یا جامعهای ویژه نمیباشد امری جهانی است و هدف اصلی اکثر برنامه ریزان کشورهای مختلف رسیدن به توسعه پایدار است. یکی از مسائل مهمی که برنامه ریزان هر کشور با آن مواجه هستند توسعه زیاد شهرهای اصلی در مقابل توسعه کم شهرهای کوچک و نواحی یا روستاها می باشد در حالیکه شهرهای کوچکتر می توانند یکی از نمونه های سکونت گاهی در زمینه تحقیق و توسعه پایدار باشند. حال با توجه به مطالب فوق سوالات زیر به عنوان سوالات اصلی مطرح است که تحقیق به دنبال پاسخ به آنها است .
1- آیا با توجه به شاخص های توسعه می توان رتبه بندی و سطح بندی شهرستانهای استان را انجام داد؟
2- آیا تسهیلات بانکی بر درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان کرمان تاثیر می گذارد؟
درد یكی از شكایات شایع ودشوار در مراجعان درمانهای سرپایی است و یکی از دشوارترین و وقت گیرترین شکایات پزشکی به شمار میرود. که اغلب به رهیافت طلبی و جست وجوی یک آسیب عضوی جواب نمیدهد(ورهاک1، به نقل از نوروزی 1387،).درد در علوم زیستی، پزشكی، روانی و اجتماعی یكی از مقولات بسیار چالش انگیز به شمار میرود و مهم تر ازآن نحوه كنارآمدن با زندگی توام با درد است، همچنین چالشی برای تسكین و كاستن از اثرات مخرب آن بر زندگی فرد است.
از نظر IASP 2 درد به معنی یك تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند همراه با یك آسیب بافتی فعال یا بالقوه است یا بدان صورت بیان می گردد. درد بر زندگی روزانه افراد اثرگذار است، پس شناخت، پیشگیری و درمان آن نیازمند مداخله در زندگی روزمره افراد می باشد. درمان دردهای مزمن ازین لحاظ باید مورد توجه قرار گیرند كه در بسیاری از موارد علت آنها می تواند روانشناختی و محیطی باشد و در این بین شناخت علم پزشكی از اثر درد بر سلامت روان افراد به خصوص درد مزمن بسیار ناكافی وكم است، زیرا درد مزمن سرتاسر زندگی فرد را در برمیگیرد و بر ابعاد گوناگون كیفیت زندگی فرد اثر میگذارد .
کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی است که شامل سطح بهینه ای از احساس بهزیستی در زمینهای كاركردهای جسمانی، شناختی، روانی و اجتماعی میباشد.
منظور از این احساس بهزیستی نایل شدن به آهداف فردی است كه به وسیله ی شیوه هایی که فی النفسه ارزشمند و توسط فرد برگزیده شده اند و موجب تسهیل در زندگی روزمره میگردند.(كنتروساندرسون1،1999؛به نقل ویلهایت2،کلر3،هودز4،کادول5،2003).
به عنوان مثال درد مزمن باعث ایجاد مشكلات جسمی شده و ممكن است فرد بر اثر خود بیماری یا اثرات جانبی آن ازفعالیت های فیزیكی برای همیشه بازداشته می شود و همچنین باعث اختلال درابعاد روان شناختی، كاهش فعالیتهای بیمار و كیفیت زندگی در رابطه دردهای حاد و مزمن پرداخته شود. بنابراین باید به دنبال شناسایی عواملی باشیم كه دردها به خصوص دردهای مزمن و حاد به وسیله آنها برروی كیفیت زندگی افراد تاثیرمی گذارند، که بتوانیم به حداقل رساندن این عوامل، تاثیر مخرب آنها را بر کاهش کیفیت زندگی افراد کاهش دهیم. یكی از مفاهیم بسیار مهم در مجامع علمی امروز كه نقش بسیارمهمی در به حداقل رساندن تاثیرات مخرب درد و سایر عوامل تاثیرگذار بركیفیت زندگی دارد مفهوم تاب آوری است. مفهومی كه گرچه هنوز درمورد ماهیت آن توافق چندانی صورت نگرفته اما به دلیل اینكه یكی ازشاخصه های سلامت روانی است اهمیت خاصی دارد. مفهوم تاب آوری اشاره دارد به سازگاری موفق در مقابل مشكلات و فشارهای روانی زندگی با وجود گرفتاریها و اتفاق های ناگهانی و ناگوار و برگشتن به شرایط عادی(گرمزی ومستان،1991).در دو دهه ی گذشته تاب آوری در حوزه ی روانشناسی تحولی توجه روز افزون پیدا کرده است. مفهوم تاب آوری در برگیرنده ی دوعامل بسیارمهم است. عامل عملكردی و عامل پویشی، كه به عملكرد موثر در وظایف زندگی به وسیله ی یك تعامل پیچیده بین ریسكهای گوناگون و عاملهای محافظتی است.(کارولی6،رولمن7،2006).
کانر1 دیویدسون2(2003(معتقد هستند که تاب آوری تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدید کننده نیست بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط است، آنها تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی – روانی درشرایط خطر ناک میدانند. افرون بر این محققان بر این باورند که تاب آوری نوعی ترمیم خود با پی آمد های مبثت هیجانی، عاطفی و شناختی است (لوتار وهمکاران 2000). با این كه تاب آوری بیشتر با مفهوم مقابله و كنارآمدن ارتباط و شباهت دارد. بیشتر باعث گسترش قابل ملاحظه ای در هدف های فردمی شود. تاب آوری نه تنهاعاملهای محافظتی بالقوه مثل سعی در خودآگاهی درمقابل بیماریها و مشكلات را مشخص می كند بلكه شامل ژنتیك، عصب شناسی، فاكتورهای رشدی، میان فردی، معنوی و ویژگیهای شناختی غیر وابسته فشارروانی را هم شامل میشود(مثل هوش).(فریتاس3،دونی4،1998؛كورتیس5 و سیچتی 6،2003).:
امروزه تاب آوری به عنوان یك عامل تعدیل كننده مهم در كاهش ناراحتی ها و فشارهای روانی ناشی از دردها
بخصوص درد مزمن مورد توجه است. در تحقیقی که (فرایبرگ7،همدا8،روزنوینگ9،مارتینسن10،2005)با هدف بررسی صحت پیش بینی مقیاس تاب آوری برای بزرگسالان RSA11 بر روی 42زن و 38 مبتلا به دردهای مزمن با میانگین سنی 25 انجام دادند. به نتایج زیر رسیدند:1. عامل تاب آوری بیشتر بر فشارهای روانی ذهنی تاثیر دارد تا دردهای روانی 2. افراد دارای تاب اوری بالا بیشتر به خودشان در برابر ناملایمتیها و فشارهای روانی زندگی کمک میکنند3. تاب آوری میتواند به سازگاری موفقیت امیز با چالشها کمک کند4. تاب آوری باعث تطابق بیشتر و افزایش حفاظت در برابر موقعیتهای فشارزا میشود.
با توجه به مطالب و پژوهش های ذکر شده، سوال اصلی این پژوهش این است که آیا می توان کیفیت زندگی افراد مبتلا به دردهای مزمن را بر اساس میزان تاب آوری، مدت و شدت درد پیش بینی کرد ؟
سوالهای فرعی که این پژوهش به دنبال پاسخ به آنهاست شامل :
آیا سلامت جسمانی مبتلایان به درد مزمن بر اساس میزان تاب آوری، شدت و مدت درد قابل پیش بینی است؟
آیا سلامت روانشناختی مبتلایان به درد مزمن بر اساس میزان تاب آوری، شدت و مدت درد قابل پیش بینی است ؟
آیا سلامت اجتماعی بر اساس مبتلایان به درد مزمن میزان تاب آوری، شدت و مدت درد قابل پیش بینی است ؟
آیا سلامت محیط بر اساس مبتلایان به درد مزمن میزان تاب آوری، شدت و مدت درد قابل پیش بینی است؟
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
درد شایع ترین شكایت كلینیكی بیماران ودرمان درد آن از قدیمی ترین درمان های بشر به شمار می رود.علی رغم هزاران مقاله و تحقیق و پژوهش كه در زمینه ی درد در دانشگاها و انیستیتوی تحقیقاتی انجام گرفته است هنوز دانش بشری قادر به تعریف كاملی از درد نشده است، وجود عناصر روانی و هیجانی و اجتماعی در درد باعث پیچیدگی بیشتر در توضیح مفهوم درد شده است.
دردهای مزمن در تمام جهان به شکل گستردهای شیوع دارند، در بسیاری از تحقیقات انجام شده معلوم گردیده است که حدود 50 درصد از مردم جهان از دردهای مزمن متعدد رنج میبرند. در بسیاری از آنها درد علاوه بر مزمن بودن، شدید هم است. بسیاری از مردم جهان همواره با یک درد مزمن در طول زندگی خود مواجه هستند و این امر برای مردم هزینه های گزافی از نظر اجتماعی و اقتصادی به بار آورده است.
عوامل روانی واجتماعی جنبه ی بسیار مهمی از درد را تشكیل می دهند. شناخت عومل روانی اجتماعی كمك بسیار زیادی درشناخت انواع دردها و عوامل موثر بر كنترل و پیشگیری و درمان دارد، با شناخت عوامل روانی اجتماعی می توان از بروز مشكلات ناشی از درد جلوگیری كرد. پژوهش ها در زمینه مفهوم تاب آوری که در كنترل و پیشگیری و مقاومت از دردبسیار اهمیت دارد و هچنین بررسی کیفیت زندگی مبتلایان به انواع دردهای مزمن در کشور بسیار كم بوده است و انجام تحقیقات دراین مورد امری ضروری است ؛ برای اینكه هم یافته های پژوهش می تواند در شناخت ما ازعوامل روانی در دردهای مزمن نقش بسیار مهمی ایفا كند و هم مبنایی برای پژوهش های دیگررا فراهم می كند.
بدیهی است كه كمبود شناخت كامل پدیده ی دردتاثیر مستقیم برنظام بهداشتی و درمانی ما خواهد داشت و نبود شناخت كافی در مورد این جنبه ها درمان دردهای مزمن دچار مشكلات جدی می كند. نتایج حاصل از پژوهش را می توان در اختیار مراکز درمانی تخصصی درد، بیمارستان ها، مراکز مشاوره و راهنمایی، هلال احمر و سایر مراکز دست اندرکار قرار داد. تا بر مبنای آنها برنامه ریزی برای شناسایی، پیشگیری و رفع مشکلات جسمانی، روانی واجتماعی این افراد انجام گیرد.
از آنجایی که ایران تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی زیادی با کشورهای دیگر از جمله امریکا و کشورهای اروپایی دارد، حاصل این مطالعات میتواند، چشم انداز بهتری از تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی و تاب آوری بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به درد مزمن بدهد.