از مهمترین دلایلی كه اهمیت بررسی و مطالعه تعهد سازمانی را نمایان میسازد، این است كه سازمانهایی با اعضایی در سطوح بالای تعهد سازمانی، معمولا از عملكرد بالاتر، غیبت و تاخیر كمتری از سوی كاركنان خود برخوردارند و در موارد بسیار، سازمانها به افرادی نیاز دارد كه بهنفع سازمان، فراتر از وظایف مقرر تلاش كنند و این بهویژه در مشاغل حساس حایز اهمیت است (نحریر، عبادی، توفیقی، کریمی و هنرور، 1389).
لوتانز(به نقل از عراقی ، 1377) اظهار می دارد كه در متون تحقیقی اخیر، نگرش كلی تعهد سازمانی ، عامل مهمی برای درك و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی كننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است . همچنین تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، كاركنانی كه دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در كار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر كار می كنند. مدیران باید تعهد و پایبندی كاركنان را به سازمان حفظ كنندو برای این امر باید بتوانند بااستفاده از مشاركت كاركنان در تصمیم گیری و فراهم كردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان ، تعهد و پایبندی را بیشتر كنند ( اشرفی سلطان احمدی 1389).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگهایی می باشند که راهنمای عمل گروهی آنها می باشدیکی از این مجموعه های انسانی،سازمان می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود:”محل تجمع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند (کردتمینی،1390) .
فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی كه می تواند بر رفتار و عملكرد اعضای سازمان داشته باشد، نقش مهمی در كنترل درونی رفتارهای كاركنان و پیشگیری از بروز فساد اداری دارد. فرهنگ سازمانی كه پیوندی نزدیك با فرهنگ عمومی جامعه دارد، عامل مهمی در شكل دهی به رفتار سازمانی محسوب می شود و از نقش مهمی در پدیدآوردن دگرگونی در رفتارهای نامطلوب و ایجاد ثبات در رفتارهای موردنظر سازمان برخوردار است (راشدی،1391 ).
فرهنگ سازمانی درقالب مجموعه ای از باورها و ارزشهای مشترك كه بر رفتار و اندیشه های اعضا و سازمان اثر می گذارد ،بررسی فرهنگ سازمانی به عنوان یک ابزار جمع آوری اطلاعات عمل می کند و مدیران را قادر می سازد تا از این طریق بخش ها و یا گروههای کاری را با یکدیگر مقایسه نمایند. ثانیا مسائل را اولویت بندی کنند . ثالثا ادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی تا بدین وسیله بتوانند شکاف بین وضع موجود و مطلوب را بهبود بخشند ، فرهنگ سازمانی ،الگویی مشترک و نسبتا پایدار از ارزش ها،باورها و اعتقادات اساسی در یک سازمان است بنابراین می توان گفت انجام هر گونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ آن سازمان امکان پذیر می باشد. هدف از تبیین فرهنگ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راه کارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان می باشد. مفهوم فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل مؤثر در عملکرد سازمانی در نظر گرفته شده است. فرهنگ مناسب کاری که بهخوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش یافته باشد به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد کاراتر و بهطور عموم بهرهوری بالاتر منجر میشود ( غلامی ،1390 ).
نکتهی مهم در رابطه با فرهنگهای سازمانی این است که هر یک از کارکنان سازمان، منبع بالقوه تفسیر و تحول و بهبود سازمانی نیز هست؛ بنابراین، کسانیکه فرهنگ را از این دید بررسی میکنند؛ توصیه مینمایند که باید نسبت به فرهنگها آگاهی حاصل نموده و سعی در کنترل آنها شود یا اینکه آنها را قالببندی و محصور نمود. (رحیم نیا،1391 ) .
هوش سازمانی[1] ترکیبی از تمام مهارت های مورد نیاز و استفاده شده توسط سازمان می باشد. این مهارت ها هستند که به تغییرات منتهی می شوند ، در عمل و عکس العمل سریع می شوند ، انعطاف پذیر و راحت بودن را شامل می شوند، قادر به استفاده از تخیل می باشند. استفاده از مهارت های ذکر شده نیاز به ساختار مناسب و عملکرد سازمان، مدیریت موثر و استفاده از منابع انسانی ، عوامل عاطفی ، تکنولوژی ، دانش و یادگیری و توانایی سازمان را در پی دارد. با این حال ، پیشرفت سریع تکنولوژی در قرن بیست و یکم در برقراری ارتباط شناختی ، نتایجی که از طریق انجام مطالعات در زمینه های علمی مانند تدریس و یادگیری به اجرا درآمده موجب شده است تا بحث ها بالا بگیرد.
روانشناسان هوش را به عنوان توانایی عملکرد موثر در زندگی تعریف کرده اند. مردمان هوشمند کسانی هستند که به کسب دانش و
مهارت ماحصل تجربه برای مدیریت کارآمد و وظایف زندگی روزمره سوق داده می شوند. یکی از جنبه های بسیار مهم هوش پذیرفتن تغییرات پویای جهانی، تغییر محیط زیست، مهارت ها و دانش حاصل از تجارب گذشته که غیر قابل انکار و چالش انگیز می باشد. اطلاعات موثر شامل استفاده از سیستم های موجود در یادگیری، گسترش، ارتقاء دانش موجود، تجزیه و تحلیل شرایط جدید، توسعه شرایط جدید و راه حل هایی که برای کمک به ارتقای سطح کیفی محیط انجام می شود.(خدادادی،1392)
فرهنگ سازمانی موضوعی است كه به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. بهدنبال نظریهها و پژوهشهای جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی اهمیت روزافزونی داشته و یكی از مباحث اصلی و كانونی مدیریت را تشكیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و بهتازگی روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت ارزانی داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و پژوهشهای زیادی را بهوجود آورده و در حل مسایل و مشكلات مدیریت بهكار گرفتهاند. با بررسی كه توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت انجام شده فرهنگ سازمانی، یكی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه كشورها شناخته شده است. بهطوریكه بسیاری از پژوهشگران معتقدند كه موفقیت كشور ژاپن در صنعت و مدیریت یكی از علتهای مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است. فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترك بر رفتار و اندیشهی اعضای سازمان اثر میگذارد و میتوان نقطهی شروعی برای حركت و پویایی یا مانعی در راه پیشرفت بهشمار آید. فرهنگ سازمانی از اساسیترین زمینههای تغییر و تحول در سازمان است. نظر به اینكه برنامههای جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه میكند؛ از اینرو هدف این برنامهها تغییر و تحول فرهنگ سازمان بهعنوان زیربنا به بستر تحول است.(خردمند،1389)
با توجه به مطالب گفته شده پژوهش حاضر به دنبال پاسخی برای این سوال می باشد که آیا بین هوش و فرهنگ سازمانی با سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی رابطه ای وجود دارد؟ آیا این عوامل می توانند سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان را پیش بینی نمایند و در جهت بهبود آنها اقداماتی را صورت دهند.
هدف این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سلامت روان در رابطه بین هوش و فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی کارکنان شرکت زاگرس جنوبی می باشد که با توجه به ادبیات تحقیق،نتایج پرسشنامه ها و تجزیه و تحلیل های انجام شده به بررسی فرضیات مطرح شده در ارتباط با این نقش واسطه ای پرداخته می شود.
دلیل بررسی این نقش واسطه ای بررسی تاثیرات نقش فی مابین متغیرهای تحقیق می باشد که اثرات به صورت مجزایی سنجیده شود.
[1]- Intelligence Organizational
[1] .Lekrobier
[2] . Var
[3] .Mochineskey
[4] .Adler
[5] .Lovison
[6] .Runk
[7] .Makall
[8] .Alberekht
یكی از مواردی كه اهمیت آن در زندگی زناشویی مورد تاكید پژوهشگران و صاحب نظران حوزه علوم رفتاری و خانواده است، رضایت جنسی میباشد. در بیان نیاز های بیولوژیک، غریزه جنسی، آمیختگی عمیقی با نیاز های روانی داشته به طوری که می توان تاثیر این خواسته را در بسیاری از ابعاد زندگی مشاهده کرد (بایرز و دمونز، 1999). از لحاظ لغوی واژه رضایت جنسی به احساس خوشایند فرد از نوع روابط جنسی اطلاق می گردد. باید اشاره کرد که سطوح بالایی از رضایت جنسی منجر به افزایش کیفیت زندگی زناشویی شده که این منجر به کاهش بی ثباتی زناشویی در طی زندگی می گردد.
واقعیت مورد قبول همگان این است که زندگی انسان در بدو تولد در میان دیگران آغاز می شود و همان ابتدای حیات با آنها ارتباط آغاز می کند. همین ارتباط به شکل گیری رفتار او می انجامد. بدین ترتیب، یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی پیدا می کند. محرومیت کودک از رشد و تکامل باعث می شود که با مردم کمتر تماس بگیرد، به زندگی اجتماعی بی علاقگی نشان دهد و در طرح نقشه ی زندگی برای آینده ناتوان جلوه کند (نیسی، شهنی ییلاق و فراشبندی،1384).
بر این اساس رشد فرد در زمینه های اجتماعی و سازگاری با دیگر افراد، یکی از فاکتورهای مهم در زندگی زناشویی است که کیفیت آن به سالهای قبل تر زندگی فرد بر می گردد. اضطراب اجتماعی که از آن به عنوان تجربه ی ناراحت کننده در حضور دیگران تعریف می شود و یکی از عواملی است که در روند رشد و تکامل اجتماعی افراد خلل ایجاد می کند. فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیر معمول از هر موقعیت که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار بگیرد، اجتناب می ورزد. این افراد ممکن است احساس عدم اعتماد به نفس کنند؛ زیرا تصور می کنند که دیگران آنان را دوست ندارند. علاوه بر این، این افراد ترس از انتقاد، اجتناب از تماس چشمی و ترس از ابراز وجود دارند (هرمزی نژاد،1380).
از سوی دیگر، شکل گیری هویت، زمینه را برای برخی چالش های اساسی در سال های جوانی مهیا می سازد. از جمله ایجاد صمیمیت یا ظرفیتی برای باز بودن دوطرفه و مشارکت در روابط با دیگران. برزونسکی یکی از افرادی است که در این زمینه الگوی سبک های هویتی را مشخص کرده است. این سبک ها نقش مهمی را در کیفیت روابط اجتماعی افراد ایفا می کنند. عمده ترین سبكهای پردازشی هویت عبارت اند از: سبك اطلاعاتی[20]، هنجار مدار[21]، و سردرگمی/ اجتنابی[22]. سبك اطلاعاتی: افراد دارای این سبك، فعال، جستجوگر و ارزیاب هستند و به طور دائم در پی كسب اطلاعات مناسب جهت شكل دهی هویت خود میباشند. سبك هنجار مدار: این گروه از افراد بیشتر به موضوع تأیید اجتماعی و جامعه پسندی رفتارها توجه میكنند و ملاك خود را برای پذیرش ارزش ها، تأیید افراد معتبر قرار میدهند. سبك سردرگمی/ اجتنابی: این دسته از افراد از موقعیت هایی كه مستلزم تصمیم گیری است، پرهیز میكنند. همچنین، تمایلی به روبرو شدن با
مسائل شخصی خود ندارند و در برخورد با مسائل به قدری تعلل میكنند كه شرایط، نوعی رفتار خاص از آنها طلب كند بدون اینكه هزینه فكری خاصی برای آنها داشته باشد (سامانی و فولادچنگ، 1385).
با توجه به نقش قابل توجه معلمان در جامعه، و وجود ریشه بسیاری از مشکات رفتاری در سیستم آموزشی، دور از ذهن نیست که انجام پژوهش در مورد این قشر از جامعه بتواند تا حدی از مشکلات گره گشایی کند. معلمینی که روابط قابل قبول و صمیمانه اجتماعی با دیگران و هم چنین روابط مناسب و رضایتمندانه با همسر خود دارند و دارای هویتی مستحکم می باشند و در نتیجه از کیفیت زندگی بالایی برخوردار هستند قادر خواهند بود افرادی با رفتار های شایسته، با استعداد های شکوفا شده و پرورش یافته و دارای کمترین میزان نا به هنجاری های رفتاری تربیت نمایند.
متأسفانه در مورد جامعه این پژوهش، تحقیقات و استنادات قابل توجهی در خصوص وضعیت افراد در متغیرهای سبک های هویتی، اضطراب اجتماعی، و رضایت جنسی وجود ندارد. به عبارت دیگر، تحقیق قابل توجهی به خصوص در داخل كشور در دست نیست كه نشان دهد معلمین متأهل اغلب دارای چه نوع سبك هویتی هستند، به لحاظ اضطراب اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند و از نظر رضایت جنسی در چه شرایطی میباشند. همچنین عوامل تأثیر گذار بر این سه متغیر بویژه در قشر معلمین متأهل، مورد تحقیق قرار نگرفته است. علاوه بر این، نوع و نحوه ارتباطی كه این سه متغیر ممكن است با یكدیگر داشته باشند، نه تنها در معلمین متأهل، بلكه تقریبأ در هیچ جامعهای به طور منسجم و قابل توجهی مورد مطالعه قرار نگرفته است. حال با توجه به مباحث مطرح شده، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای اضطراب اجتماعی در رابطه سبک های هویتی با رضایت جنسی در معلمین متأهل بود.
[1] Maslow
[2] Vandermassen
[3] Byers, Demmons
[4] Macneil
[5] Spence
[6] Hyde, DeLamater
[7] Rheingold, Herbert & Franklin
[8] American psychiatry association(APA)
[9] Nicholson
[10] Kessler
[11] Lampe
[12] Rapee
[13] Stein
[14] Furmark
[15] Spence
[16] Marcia
[17] informational
[18] normative
[19] Diffuse/ avoidant
[20] informational
[21] normative
[22] Diffuse/ avoidant
. 103
5-2-آزمون فرضیه: 104
5-3-بحث و نتیجه گیری.. 107
راهکارها و پیشنهادها 108
منابع.. 110
فهرست جداول
جدول شماره 2-1: مقایسه ویژگیهای اصلی حکومت و حکمروایی.. 11
جدول شمار2-2-: برخی از فعالیتهای برنامه جعبه ابزار مشارکت شهروندی و تجارب بین شهرداریهای جهان.. 54
جدول شماره 3-1- مشخصات عمومی محله. 74
جدول 3-2-:مشخصات محله نارمک… 75
جدول شماره 3-5-:مشخصات کالبدی محله. 75
جدول شماره 3-6:مشخصات عمومی محله مجیدیه. 77
جدول شماره 3-7: مشخصات کالبدی محله. 77
جدول شماره 3-8: تحلیل وضعیت محله مجیدیه با تکنیک SWOT. 78
جدول شماره 3-9: مسایل و مشکلات اصلی محله مجیدیه. 79
جدول شماره 4-1: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب جنسیت… 82
جدول شماره 4-2: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب سن.. 83
جدول شماره 4-3: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب تحصیلات.. 84
جدول شماره 4-4: توزیع شهروندان مشارکت کننده در تحقیق بر حسب مدت اقامت در محله خود. 85
جدول شماره 4-6: نتایج آزمون T تک گروهی در رابطه با وضعیت حکمرانی شهری منطقه 8 تهران.. 92
جدول شماره 4-7: نتایج آزمون T تک گروهی در رابطه با وضعیت مدیریت پایدار شهری منطقه 8 تهران.. 95
جدول 4-8: ضریب همبستگی بین مشارکت شهروندان در امور شهری و مدیریت پایدار شهری.. 96
جدول 4-9: ضریب همبستگی بین حکمرانی شهری و مدیریت پایدار شهری.. 97
جدول 4-10: ضریب همبستگی بین حکمرواییی شهری و مشارکت شهروندان در امور شهری.. 99
روند رو به رشد جمعیت و شهرنشینی و بروز مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی از یک سو و ناکارآمد بودن روشهای مدیریت و کنترل توسعه شهری از سوی دیگر شهرهای نابسمان و ناپایداری را خلق نموده است که از اصلیترین علت ایجاد چنین نابسامانی و ناپایداری چالشهای مدیریتی است در این میان نبود مدیریت یکپارچه شهری و بخصوص شکل نگرفتن مدیریت مشارکت عمومی که مبتنی بر کنش متقابل و فعلانه تمامی ذینعفان و بازیگران کلیدی دخیل در مدیریت توسعه شهری است. قرن بیستم با توجه به افزایش جمعیت شهری، تغییر شیوه زندگی، فاصله بین ذینعفان مدیران و برنامه ریزان شهری ، توسعه پایدار را به عنوان یکی از مهمترین پارادایم های مدیریت شهری در سطوح مختلف مطرح کرده است .هدف از این توسعه، پاسخگویی به نیازهای سطوح مختلف مدیریتی در همان سطح و یکپارچگی مکانی و برنامهریزی است. از ابعاد اصلی توسعه پایدارشهری مدیریت یکپارچه شهری، حکمروایی خوب شهری و مشارکت است. در گذاشته آنچه بر نظام مدیرت شهری ایران حاکم بوده برنامهریزی متمرکز و از بالا به پایین بود که نمی توانست مشکلات شهری را بر طرف کند و نیازها و خواست های ساکنین را برآورده نماید . به همین دلیل در چند دهه اخیر برنامهریزی و مدیریت با مشارکت شهروندان در نظام مدیریت شهری مطرح شده است . علی رغم پیشینه طولانی شهرنشینی و وجود الگوهای سنتی در ایران پیروی از الگوی متمرکز برنامهریزی و مدیریتی امکان دخالت و مشارکت شهروندان رادر اداره امور شهرها نداده است.در چنین شرایطی نظام مدیریت شهری به منظور کاستن از مسائل و مشکلات رو به فزونی شهرنشینی در جستجوی راههای برای تسهیل و بهبود اداره امور شهرها است .این مهم هنگامی تحقق مییابد که ساکنان شهر را در اداره امور شهرها دخالت داد. منطقه8 تهران جزءمناطق22 گانه شهری است که بین دو محور شرقی- غربی در شرق تهران واقع شده است و از سه ناحیه و 20محله تشکیل شده است. براساس بررسیهای انجام شده در منطقه بویژه مقایسه تطبیقی طرحهاو برنامه باید گفت ،معضلات مدیریت شهری در منطقه و ریشه های آن از دیدگاه استراتژیک در قالب زیر مسالههایی چون برنامهریزی بدون توجه به اجرا و عدم مشارکت شهروندان در طرح ها است.بنابرین مطالعه و شناخت راههای جلب مشارکت شهروندان در طرح ها و اداره امور شهری و ارایه راهکارهای مناسب برای ارتقاءمشارکت شهروندان در سیستم مدیریت شهری در منطقه ضروری است .و هدف اصلی تحلیل تاثیرات و تاثرات متقابلی است که بین مشارکت شهروندی و مولفه های کیفیت زندگی شهری در راستای نیل به توسعه پایدار شهری وجود دارد.
آیا شاخص مشارکت در مدیریت شهری از مهمترین علل تحقق مدیریت شهری پایدار است؟
آیا شاخص حکمروایی خوب شهری با مدیریت شهری پایدار رابطه دارد؟
شاخص مشارکت در فرآیند مدیریت شهری یکی از مهمترین علل تحقق مدیریت شهری پایدار است.
شاخص حکمروایی شهری رابطه مستقیمی با مدیریت شهری پایدار دارد.
هدف از ارائهی این پایاننامه بررسی زمینهها و امکانات موجود برای بهرهگیری از مشارکت مردم در اداره امور شهری است. تلاش محقق این است که در پرتو نظریه های معتبر به شناخت وضع موجود بپردازد و راهکارهای کارآمد و مناسبی را در جهت بهبود وضعیت مشارکت شهروندان در سیستم مدیریت شهری منطقه 8 ارایه دهد.
روش تحقیق این پایان نامه بر اساس اطلاعات کمی می باشد و روش کار تحلیلی- توصیفی است با توجه به ماهیت موضوع مورد مطالعه و گستردگی آن ما از تحقیق كاربردی استفاده می كنیم تحقیق كاربردی به یافتن پاسخ، برای مشكلاتی كه مطرح است می پردازد. برخورد با موقعیت مسئله ای اساس تحقیقات كاربردی است. انسان متعهد و متفكر در برخورد با مسائل و مشكلات اجتماعی بی تفاوت نمی باشد بلكه برای یافتن راه حل مسائل در تكاپو است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی، این منطقه شاهد حضور و رقابت بازیگران ریز و درشت منطقهای و فرامنطقهای بوده است که با انگیزههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی به رقابت و نقش آفرینی مشغول هستند. کشورهای واقع در منطقه آسیای مرکزی در قالب پروسه دولت سازی و هویت یابی ، بسط امنیت و توسعه را به عنوان ضامن استقلال و حافظ تمامیت ارضی خود مورد توجه قرار دادند. (سازمان همکاری شانگهای ،1388 ،ص1)
با تجزیه اتحاد شوروی ، در مناطق گوناگون جمهوری های بازمانده از این تحول عظیم قرن بیستم ، امواج ناامنی و بی ثباتی گسترش یافت . این حادثه سبب شد در آسیای مرکزی، که در دوره اتحاد شوروی ثبات و امنیت داشت، دگرگونی های گستردهای ایجاد شود یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در وضعیت استقلال جمهوری های آسیای مرکزی ، تأمین امنیت و آرامش در این منطقه بوده ، که جنگ داخلی خونین تاجیکستان اهمیت آن را روشن ساخت.(کولایی ، 1376، ص76)
از سوی دیگر، با ظهور آسیای مرکزی در صحنه روابط بین الملل ، کشمکشهای تازهای در بین قدرتهای منطقهای و بین المللی بر سر منابع و منافع متصور در منطقه آغاز گردید. عواملی چون ژئوپلیتیک منطقه ، توانایی های بالقوه و بالفعل اقتصادی کشورهای تازه استقلال یافته ، بازارهای جدید و منابع سرشار انرژی موجود در آن کشورها باعث شد تا منطقه مورد نظر بیش از پیش مورد توجه قدرتهایی نظیر چین ، روسیه و آمریکا قرار گیرد. (سازمان همکاری شانگهای ،1388 ، ص 2)
آسیای مرکزی در شرایط پس از فروپاشی شوروی، با دشواریهای گوناگون سیاسی – اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه بوده است . در گیریهای خونین در ازبکستان ، گروگانگیری و شورش در قرقیزستان و پیش از آن جنگ خانمانسوز داخلی در تاجیکستان ، شدت مشکلات سیاسی – اقتصادی این منطقه را آشکار می سازد. دشواریهای روند ملت سازی – دولت سازی و بحرانهای هویت، مشروعیت و کارآمدی، همهی این کشورها را با شرایط پیچیده مواجه کرده است .
ملاحظات امنیتی در طول سال های گذشته سبب شد تا جمهوری های منطقه از ترتیبات گوناگونی برای رفع تهدید بهره برند. ایجاد فرماندهی مشترک نیروهای کشورهای مستقل مشترک المنافع اولین گام در این مسیر بود، که پیمان امنیتی تاشکند (1992/ 1371 ) و سپس تلاش جمهوریهای منطقه برای همکاری با ناتو ادامه یافت .
تهدیدات امنیتی سرانجام در دهه 1370 (1990 م) کشورهای منطقه را همراه با چین و روسیه به تأسیس سازمان همکاری برای امنیت تحت عنوان پیمان شانگهای رسانید. تشکیل این پیمان و توافق کشورهای منطقه بجز ( ترکمنستان )، ضرورت همکاری این کشورها را در مقابله با تهدیدات امنیتی، بویژه پس از گسترش امواج افراط گرایی ، آدم ربایی ، خشونت و درگیری در ازبکستان و قرقیزستان به نمایش گذاشت. این پیمان اهمیت تأمین امنیت و ثبات برای مقابله با عقب ماندگی و توسعه نیافتگی منطقه را برجسته ساخت.
برای رهبران کشورهای آسیای مرکزی، کسب همکاری و کمک از کشورهایی چون چین و روسیه ، در تأمین امنیت باعث شکل گیری « مجمع شانگهای 5 » شد که با همکاری کشورهای قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان پدید آمد که در نهایت به سازمان شانگهای تبدیل شد.
همکاریهای جمعی برای مقابله با امنیت از سوی رهبران آسیای مرکزی و چین و روسیه به عنوان روشی مناسب در این زمینه مورد توجه قرارگرفت. مجمع همکاری شانگهای ظرفیت مناسبی برای دو قدرت بزرگ در منطقه آسیای مرکزی (چین و روسیه ) فراهم آورد تا با چالشهای امنیتی مقابله کنند. حضور بازیگر پرقدرتی چون امریکا ، نگرانی از انتقال بی ثباتی و ناآرامی و امواج اسلام گرایی هر دو قدرت را به هم نزدیک ساخته است. ولی زمینههای رقابت برای کنترل بازارهای منطقه به طور پایدار و مستمر همچنان بین این دو قدرت ادامه دارد.
آسیای مرکزی با قرار گرفتن در بین کشورهایی همچون روسیه، چین، هند و پاکستان و ایران، به نقطه اتصال ژئوپولیتیک بخشهای گوناگون آسیا و نیز اروپا تبدیل شده است. علاوه بر این که این منطقه به دلیل برخورداری از منابع طبیعی غنی(معدنی و نفت و گاز)، در تحولات سیاسی و اقتصادی حوزهی اوراسیا نیز دارای نقشی اساسی و کلیدی است. زمینهها و ویژگیهای ساختاری مشترک بین کشورهای آسیای مرکزی و همسایگان آنها، از جمله نزدیکی جغرافیایی، پس زمینه تاریخی و فرهنگی کم و بیش نزدیک و در هم تنیده، سنت دیرپای دوستی که در طول تاریخ بر تنشها و درگیریهای مقطعی غالب بوده، نیاز به برقراری ثبات و امنیت سیاسی و علاقمندی به گسترش همکاریهای اقتصادی در چارچوب ساختاری مشترک با هدف زدودن فقر – به عنوان یکی از زمینههای اصلی بروز بی ثباتیهای اجتماعی و سیاسی – و … چشم انداز روشنی را برای گردآمدن و همکاری در چارچوب یک تشکل منطقهای فراهم ساخته است.(انوری-رحمانی موحد،1388، ص 1)
سازمان همكاری شانگهای به عنوان یك سازمان مهم بین المللی منطقهای در قلب اوراسیا شكل گرفته است. روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیكستان و ازبكستان این سازمان را در سال 1380(2001) شكل دادند. اكنون هند، پاكستان، مغولستان و ایران به عنوان عضو ناظر در این سازمان حضور دارند. تحلیلهای مختلف از سازمان، از یك سازمان امنیتی تا یك سازمان اقتصادی منطقهای صورت گرفته است.
سازمان همکاری شانگهای یکی از سازمانهای نوظهور منطقهای است که علیرغم عمر کوتاه ، رشد قابل توجهی داشته است. (عزتی، یزدان پناه ، 1387، ص 57)
طرح موضوع
هر چند در مورد امنیت و مفهوم آن در طول تاریخ بشر مفاهیم گوناگونی مطرح شده ، در پایان قرن بیستم و در آغاز هزاره سوم ، بیش از هر زمان دیگری به ابعاد گوناگون آن توجه شده است. اینک مفهوم امنیت در سطوح گوناگون فردی ، جمعی ، ملی ، منطقهای و جهانی مطرح می شود. در مورد منشأ تهدیدهای گوناگون علیه آن نیز برداشتهای متعددی وجود دارد، ولی از مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، تا موضوعات مذهبی و زیست محیطی در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. (سیف زاده ،1383،فصل اول )
اهمیت این موضوع برای کشورهای جهان آن قدر افزایش یافته است که برخی از واقع گرایان هدف اولیه سیاست خارجی را تأمین امنیت تلقی کرده اند.(سازمان همکاری شانگهای، 1384 ،ص29) از این دیدگاه میان کشورهای جهان برای تأمین امنیت نوعی رقابت و تعارض وجود دارد.(کولایی ،1385 ، ص 30)
بسیاری از کشورهای جهان در پی تأمین امنیت خود رویکرد جمعی را انتخاب کردهاند. بر این اساس سازمانهای متعدد و متفاوتی برای تأمین امنیت شکل گرفته است. با توجه به این نکته که امروز بسیاری از تهدیدها جنبه فراملی پیدا کرده، توجه به این رویکرد نیز به طور فزایندهای گسترش یافته است. در برابر مواجهه با خطرها یا تهدیدهای مشترک،کشورهای جهان به ایجاد اتحادیههای نظامی – امنیتی اندیشیده اند. (کولایی ،1385 ،31 ص). سازمان ها و پیمانهای منطقهای با قدمتی نه چندان طولانی و در شرایط دگرگون پس از جنگ جهانی دوم، در جایگاه بازیگرانی با اهداف و ایدههای متفاوت و به عنوان یکی از ارکان مهم روابط بین الملل ظاهر شده و مسیر تعاملات جهانی را به تدریج به سوی چشم اندازی نوین تغییر داده اند.(انوری، رحمانی موحد،1388، ص 5)
در پی استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی ، رهبران منطقه به جای داشتن نقش حمایتی روسیه در تأمین امنیت با تکالیف جدید و دشواری مواجه شدند.(هرزیگ، 1375، ص 20 ) این کشورها فاقد نیروی نظامی کارآمد و مناسب برای ادای این وظیفه بودند. هرچند تجزیه ارتش شوروی ، برای این جمهوریها میراثی را برجا گذاشته بود ، اما این کشورها منابع اقتصادی و تجهیزات لازم را دراین زمینه در اختیار نداشتند. دشواریهای اقتصادی نیز اساسا پذیرش این وظیفه را برای رهبران جدید منطقه دشوارتر می ساخت. رهبران آسیای مرکزی برای پاسخ به نیازهای امنیتی ابزارها و توانایی های لازم را نداشته اند. فراز و نشیب سیاسی – امنیتی در این منطقه پیامدهای مهمی برای چین در بر داشته است.
این منطقه گرفتارمیراث تقسیم بندی قومی – سرزمینی بر جای مانده از دوره استالین و نظام کمونیستی است .(Miller, 1997,p 4). ترکیب قومی کشورهای آسیای مرکزی و حضور اقوام جدایی طلب که خواستار پیوستن به سرزمین های همسایه هستند، در همه این کشورها دشواری آفرین بوده است. نظام دولت های مبتنی بر هویت قومی (دولت سازی مصنوعی و فاقد هویت و اساس تاریخی) که استالین در این منطقه به وجود آورده بود ، امروز میراث پر چالشی را برای این کشورها بر جای نهاده و زمینه را برای اختلافات مرزی و ارضی در میان کشورهای منطقه فراهم آورده است. (کولایی،1385،ص 31)
گذشته از مسائل ناشی از قومیت های منطقه و اختلافات ارضی و مرزی آنها که بسیار پیچیده و متنوع است، جنگ خونین داخلی در تاجیکستان ابعاد تهدیدهای افراط گرایی دینی را روشن ساخت. جنگ داخلی تاجیکستان (1376- 1371) برای رهبران پیشین احزاب کمونیست در آسیای مرکزی – که پس از استقلال جمهوریها به رهبران ملی تبدیل شده بودند – این مجال را ایجاد کرد که فعالیت احزاب سیاسی دینی را تهدید علیه ثبات و امنیت منطقه معرفی کرده، و مانع فعالیت آنها در سراسر منطقه شوند. در دوران پس از نابودی اتحاد شوروی ، تهدید اسلامی به طور فزاینده ای مطرح بوده است.
بی تردید جنگ داخلی تاجیکستان و هراس از گسترش بنیادگرایی اسلامی در شکل گیری سازمان شانگهای تاثیر جدی داشته است. گذشته از تهدیدات داخلی که کشورهای منطقه با آن روبرو هستند، عوامل خارجی نیز تهدیدات امنیتی جدی برای آسیای مرکزی به وجود آورده اند. رقابت های منطقهای برای به دست آوردن فرصت ها و امکانات مناسب، که هریک ار بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در پی آن هستند، به نوبه خود اوضاع منطقه را پیچیده تر ساخته است. این رقابت ها آثار مستقیمی بر ملاحظات چین و روسیه در منطقه و پیرامون آن بر جای نهاده است.(Menon, 2003, p, 187)
به این ترتیب آسیای مرکزی در دو سطح داخلی و خارجی با تهدیدات گوناگون مواجه بوده است که این تهدیدات کشورهای همجوار را نیز با نگرانیهای جدی مواجه کرده و سبب بروز تحرکات زیادی در رفتارهای آنها در سطح منطقه شده است. زیرا موقعیت استراتژیک آسیای مرکزی به گونهای است که این منطقه را همواره در گیر چالشهای اساسی از جمله چالشهای امنیتی کرده است.
از طرفی همجواری آسیای مرکزی با افغانستان، این منطقه را به یکی از مسیرهای انتقال مواد مخدر به سوی اروپا تبدیل کرده است. کشت مواد مخدر و انتقال آن از مرزهای همسایه به سوی بازارهای مصرف اروپایی، برای همسایگان افغانستان تهدیدهای فوری در برداشته است. (کولایی، 1385،ص 34)
بنابراین در شرایطی که کشورهای آسیای مرکزی از بحران افغانستان احساس ناامنی میکنند و اعتماد خود را به غرب از دست دادهاند و بیم آن را دارند که ناامنی از جنوب افغانستان به شمال و در مجاورت این کشورها سرایت نماید بنابراین طبیعی است که نقطه اتکا امنیتی، به سازمان شانگهای تحت نفوذ چین و روسیه، تمایل یابد .
وابستگی دراز مدت سیاسی – اقتصادی به روسها و اهمیت دفاعی این منطقه برای سرزمین اصلی روسیه از یک سو، و وجود علائق و دلبستگی های ملی، مذهبی و زبانی ساکنانش به جوامع مسلمان خاور میانه و نیازی که از نظر اقتصادی و سیاسی به این کشورها دارند از سوی دیگر موجب شده که جمهوریهای مزبور هر یک به نوعی تحت فشارها و تأثیر انگیزههای متعدد قرار گیرد.
پس از گذشت حدود 10 سال از تشکیل سازمان همکاری شانگهای (SCO)، اهمیت و جایگاه این سازمان دربین سازمانهای منطقهای و بین المللی بطور روزافزونی افزایش پیدا کرده است. چین و روسیه دو ستون اصلی این سازمان، همکاریهای اقتصادی، تجاری و نظامی خود را گسترش داده اند. از منظر ژئواستراتژیک، قدرت نظامی، مساحت، جمعیت و توان اقتصادی کشورهای عضو این سازمان آن را به عاملی تعیین کننده در تحولات منطقهای تبدیل نموده است. بخصوص با توجه به امکان پیوستن هند، پاکستان و ایران به این سازمان به عنوان اعضای رسمی (این کشورها در حال حاضر، اعضای ناظر در سازمان همکاری شانگهای محسوب می شوند)، موازنه استراتژیک قدرت در آسیا به نحو چشمگیری به هم خواهد خورد و ظهور یک بلوک آسیایی قدرتمند را شاهد خواهیم بود. ( اخوان کاظمی، 1385)
1- sco, (shanghi cooperation organization)
واژگان کلیدی :سازمان شانگهای – امنیت – آسیای مرکزی – چین – روسیه
تحریم اقتصادی اقدام برنامه ریزی شده یک یا چند دولت از طریق محدود کردن مناسبات اقتصادی برای اعمال فشار بر کشور هدف با مقاصد مختلف سیاسی است.
تحریم اقتصادی اغلب به عنوان جایگزین جنگ و اعمال قوه قهریه تلقی می شود. مقصود از مناسبات اقتصادی نیز همه انواع روابط اقتصادی اعم از تجاری و مالی است. کشورهای مختلف از تحریم های محدود اقتصادی برای مقاصد سیاسی خود علیه کشورهای هدف استفاده می کنند، ولی این نوع تحریم عموما کم اثر بوده است. تحریم های همه جانبه از سوی سازمان های بین المللی نیز به ندرت صورت گرفته است. جامعه ملل که در فاصله بین دو جنگ جهانی اول و دوم زمام هماهنگی امور جهان را بر عهده داشت تنها چهار بار مبادرت به تحریم یا اعمال تحریم کرد که تنها دو بار آن موفق بود. در واقع جامعه ملل نتوانست با بهره گیری از تحریم مانع حمله موسولینی به اتیوپی و تصرف آن کشور در سال های ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ شود.
سازمان ملل متحد نیز قبل از تحریم عراق در سال ۱۹۹۰ تنها دو بار دست به تحریم همه جانبه زد; یکی بر علیه رودزیا در سال ۱۹۶۶ و دیگری تحریم تسلیحاتی همه جانبه علیه آفریقایی جنوبی در سال ۱۹۷۷.
در این تحریم ها هدف یا تنبیه است، یا بازدارندگی یا تغییر رفتار. نکته بسیار مهم و جالب اینکه تحریم گاه معطوف به سیاست داخلی، تامین نظر گروه ها و به دست آوردن رای است. صاحبنظران نمونه این امر را تحریم چین از سوی آمریکا و اروپا به دلیل ناآرامی های میدان تیان آن من می دادند. هدف دولت آمریکا از این تحریم تنها نشان دادن خود به عنوان دولتی حامی حقوق بشر بود.
ایران مانند هر کشور دیگری در روابط اقتصادی با دیگر کشورها، در دو عرصه صادرات کالا و خدمات و نیز واردات مشابه فعال است. از آن جایی که ایران کشوری است که اقتصاد آن متکی بر فروش نفت می باشد، لذا صادرات آن بسیار برجسته تر و پررنگ تر از واردات آن می باشد. به این خاطر است که ابتدا صادرات ایران مورد توجه غرب به منظور اعمال فشارها قرار گرفت. در ادامه به چگونگی تحریم صادرات و واردات آینده در شرایط فعلی و آینده پرداخته می شود.