وبلاگ

توضیح وبلاگ من

رابطه ی بین سبک رهبری مدیران ، جو مدرسه و اثر بخشی مدارس متوسطه شهر …

از آن زمان كه بشر قدم به عرصه ی هستی نهاده همواره به دنبال کشف حقایق و واقعیت هاست و با کنجکاوی خود به مرزهای تحقیق، کشف و پژوهش و پیشرفت قدم می نهد و در این راه ابداع سبك ها و شیوه های متنوع رهبری و مدیریت حاصل این روحیه است گرچه از میان این شیوه ها هیچ روشی را نمی توان به عنوان بهترین سبك رهبری برگزید بلکه این شرایط متفاوت است که شگردهای مختلف مدیریت را تعیین می نماید . شیوه های مختلف رهبری اثرات متفاوتی را به کلیه اجزای سازمان و چگونگی نیل به اهداف سازمانی و جو سازمانی بر جای خواهد گذاشت . با درک این موضوع که مدیریت اثر بخش شیوه های متفاوتی را ایجاب می کند ، بر عهده ی مدیر اثر بخش و کاراست که شرایط موجود در حیطه مدیریت خویش را به درستی شناخته و با همه ابعاد آن آشنایی کامل پیدا نموده و علاوه بر این از علم و آگاهی کافی برای فهم و نحوه برخورد با شرایط محیط برخوردار باشد .

 

نقش مهمی که رهبری می تواند در مدرسه داشته باشد ، نفوذ تاثیر پذیری است که بر فضای حاکم بر مدرسه و جو آن بر جای گذارد . بررسی جو مدرسه ابزار قدرتمندی است که در شناخت سبک و شیوه های رهبری مدیران و هدایت نظام آموزشی به سمت یك مجموعه تاثیر گذار به ما کمک می کند .

 

نقش رهبران به عنوان کسانی که هماهنگی درونی و بیرونی سازمان ها را بر عهده دارند و در جهت دستیابی به اهداف سازمان از طریق هدایت فعالیت افراد تلاش می کنند در این رابطه بسیار حائز اهمیت است . اثر بخشی مدارس نیز به نحوه عملکرد مدیران در جهت دستیابی به اهداف آموزشی ، انطباق با نیازهای جامعه و حفظ یکپارچگی  درونی  مدرسه بستگی دارد . بنابراین رابطه بین سبک رهبری مدیر و میزان اثر بخشی  مدرسه امری اجتناب ناپذیر است .

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

منظور از سبک رهبری : الگوی رفتاری مدیر که بر رفتار زیر دستان تاثیر می گذارد ( بلانچارد 1998) . همه مدیران یک وظیفه اساسی و مشابه یعنی انجام کار از طریق دیگران را بر عهده دارند و نحوه انجام کار از طریق دیگران به سبک مدیر بستگی دارد ( لویس ، 1992 به نقل از بلانچارد ، 1998)  .

 

اثر بخشی سازمان نیز به عنوان یک مولفه مهم برای نگهداشتن منابع اصلی سازمان یعنی مشتریان ( درمورد مدارس همه جامعه و متقاضیان دانش را در بر می گیرد ) مهم و حیاتی است  . اثر بخشی را می توان به مناسب بودن سبک رهبری برای استفاده از وظایف مدیریت و به کار گیری ابزار مدیریت به همراه منابع مدیریت برای رسیدن به اهداف تعریف کرد . اگر چه که امروزه اثر بخشی نه تنها از بعد هدف بلکه از بعد منابع و فرایندهای درونی سازمان نیز سنجیده می شود . ( هوی و مسیکل ، 1987)

 

در این میان باید تاثیرسبك رهبری مدیر و جو مدرسه بر اثر بخشی مدارس به عنوان یك شاخص مهم مورد توجه و بررسی قرار گیرد چرا كه مدیر با ایجاد جو مناسب و متناسب می تواند اثر بخشی را مورد تاثیر و تغییر قرار دهد و یكی از دلایل انجام این پژوهش این موضوع می باشد گرچه این موضوعات تا کنون مبنای پژوهش های زیادی نیز بوده است و در حل مسائل پیچیده ای  که امروزه مدارس با آنها دست به گریبان هستند نیز می تواند کار گشا باشد . در دهه های اخیر به دلیل اهمیت نقش و جایگاه رهبری در مسایل سازمان های آموزشی و به خصوص اثر بخشی مدارس و جو مدارس محققین زیادی به این موضوعات پرداخته اند و به یافته های ارزشمندی نیز دست یافته اند که موجب تحولات عظیمی در نظام های آموزشی و به دنبال آن در کل سیستم اجتماعی و اقتصادی كشورها شده است . همچنین به طور جداگانه پژوهش هایی در بررسی رابطه ی سبك رهبری مدیران با اثر بخشی و و سبك رهبری مدیران با كارایی و سبك رهبری مدیران با جو مدارس و… انجام شده اما به دلیل کمبود تحقیقات تبیین رابطه ی سبك رهبری مدیران و جو مدرسه با اثر بخشی مدارس در نظام آموزشی ایران  و به دلیل عدم توانایی در بهره گیری از نتایج تحقیقات خارجی به خاطر تفاوت های فرهنگی و اجتماعی ، تحقیق حاضر به رابطه ی بین سبك های رهبری مدیران و جو مدرسه با اثر بخشی مدارس متوسطه شهر اقلید می پردازد .

عکس مرتبط با اقتصاد

 

زمانبندی به­هنگام بر روی ماشین­های موازی با سرعت­های متفاوت با در نظر گرفتن تأثیر یادگیری و زمان آماده­سازی و محدودیت …

برنامه­ریزی و زمانبندی[1] یک فعالیت بسیار معمول در صنعت و عملیات غیر­صنعتی است. هر روز، جلسات برنامه­ریزی می­شوند. ضرب­العجل­هایی برای انجام پروژه­ها و کارها تعیین می­شود. خدمات تعمیر و نگهداری و عملیات برنامه­ریزی می­شوند. بازی­های ورزشی برنامه­ریزی و زمانبندی می­شوند.

 

برنامه­ریزی­های مناسب اجازه می­دهد تا فعالیت­های مختلف، شغل­ها و یا وظایف به شیوه­ای سازمان­یافته اجرا شوند. نمونه­ای از این فعالیت­ها می­توان به مراحل مختلف یک پروژه تحقیقاتی، وظایف یک پرستار در طول یک روز کاری، عملیات تولید و موارد دیگر اشاره کرد که می­تواند هدف­هایی همچون به حداقل رساندن زمان تکمیل کارها، حداقل کردن تاخیر فعالیت­هایی که نمی­توانند به موقع تکمیل شوند و دیگر موارد را به دنبال داشته باشد.

 

دلیل بسیاری از پیشرفت­های علم زمانبندی بواسطه­ی محیط­های صنعتی و استفاده این علم در صنعت است. به طور طبیعی در بیان مفاهیم زمانبندی از واژه­های بکار رفته در صنعت استفاده می­شود. که در آن­ منابع با عنوان ماشین و فعالیت­ها به عنوان کار شناخته می­شوند. بطوریکه کار­ها اغلب به وسیله مجموعه­ای از ماشین­ها در ایستگاه­های مختلف کاری با توالی مشخص پردازش می­شوند.

 

در مسائل زمانبندی تخصیص مناسب کارها به ماشین­ها با توجه به محدودیت­های موجود و رسیدن به یک جواب مناسب از اهمیت خاصی برخوردار است. کوچکترین مسئله­ی زمانبندی را می­توان مسئله­ی تک­ماشینه[2] عنوان کرد. در این مسئله یک ماشین وجود دارد که عموما در مسائل به عنوان گلوگاه شناخته می­شود و باید کارها را به این ماشین با توجه به محدودیت­های موجود طوری اختصاص داد که به یک جواب معقول و مناسب برسیم و حداکثر کارایی را داشته باشیم. حالت بزرگتر مسائل زمانبندی، زمانبندی مسائل چند­ماشینه شامل سیستم­های موازی، سیستم­های متوالی و سیستم­های ترکیبی می­باشند. در سیستم­های موازی چندین ماشین به صورت موازی در کنار هم قرار گرفته­اند و هر کار بر روی یکی از ماشین­ها پردازش می­شود. ولی در سیستم­های متوالی و ترکیبی، کار­ها با انجام چند عملیات بر روی ماشین­ها پردازش می­شوند و ساختار پیچیده­تری نسبت به مسائل دیگر دارند.

 

در این تحقیق، به بررسی مسئله زمانبندی ماشین­های موازی با سرعت­های مختلف[3] پرداخته می­شود. مسائل ماشین­های موازی با سرعت­های مختلف حالت عمومی یافته مسائل تک­ماشینه و حالت خاصی از مسائل ماشین­های متوالی منعطف محسوب می­شوند. در بخش­های آتی این فصل، شرح تفصیلی مسئله مورد بررسی این تحقیق ارائه می­شود.

 

1-2. تعریف مسئله

 

ماشین­های موازی به عنوان یکی از زیر­مجموعه­های اصلی و پایه در زمانبندی از جایگاه ویژه ومهمی برخوردارند و همواره زمانبندی این مدل بر مبنای معیار­های عملکرد مختلف مورد نظر بوده است. با این توجه که، عموم روش­های حل در مدل­های پیچیده تر مانند مدل ماشین­های متوالی منعطف بر مبنای راهکارهای مدل­های ساده­تر از جمله ماشین­های موازی استوار است ]1[.

 

در کارخانه­ها وقتی ماشین­­ها و دستگاه­­های جدید خریداری می­شوند و در کنار ماشین­های قدیمی قرار می­گیرند، تفاوت سرعت بین ماشین­های جدید و قدیمی بوجود می­آید که این تفاوت سرعت، مسئله­ی چندین ماشین با سرعت­های متفاوت را بوجود می­آورد.

 

در برخی از محیط­های کاری زمانبندی ماشین­های موازی با سرعت متفاوت، ممکن است که تمامی ماشین­ها نتوانند تمامی کارها را پردازش کنند که در این حالت هر کار توسط مجموعه­ای از ماشین­ها می­تواند انجام شود که به آن محدودیت مجموعه پردازش[4] می­گویند.

 

در بسیاری از محیط­های کاری انسان به عنوان عنصر اصلی به­شمار می­رود. در فعالیت­هایی که انسان در آن سهم بسزایی دارد مسئله­ی یادگیری بسیار مهم است و تاکنون در اکثر مقالات فرض رایج بر این بوده که زمان پردازش کار­ها ثابت و مستقل از توالی است. در­حالیکه

پروژه دانشگاهی

 در بسیاری از موارد عملی با تکرار کار­های مشابه (و یا متفاوت)، توانایی ومهارت اپراتور افزایش و در نتیجه آن، زمان پردازش کار­ها کاهش می­یابد. این امر باعث بهبود مستمر عملکرد تسهیلات تولیدی مخصوصا نیروی انسانی می­شود که به آن تأثیر یادگیری[5] می­گویند. که از جمله­ی این فعالیت­ها می­توان به تمامی کار­هایی که سیستم دستی را شامل می­شود مثلا راه­اندازی ماشین­آلات، تمیز­ کردن ماشین و زمان آماده­سازی[6] اشاره کرد .

 

در مسائل زمانبندی کلاسیک عموما با درنظر گرفتن این فرض که زمان­های آماده­سازی در مقایسه با زمان پردازش کوچک و یا اینکه مستقل از توالی پردازش کارها بر روی ماشین­ها هستند، زمان آماده­سازی را نادیده گرفته و یا آن را به زمان پردازش اضافه می­کردند. اما با این­وجود، در بسیاری از محیط­های صنعتی یک زمان آماده­سازی وابسته به توالی[7] هنگام تعویض کار­ها بر روی ماشین­ها به وقوع می­پیوندد ]17[. در این شرایط، زمان آماده­سازی به عنوان بخشی مجزا از زمان پردازش در نظر گرفته می­شود که مقدار آن علاوه بر نوع کاری که بر روی ماشین پردازش خواهد شد، به نوع کار قبلی که بر روی ماشین پردازش شده نیز بستگی دارد. تلقی زمان آماده­سازی به صورت مجزا از زمان پردازش در بیشتر تکنیک­های مدیریت تولید نوظهور نظیر تولید به­موقع[8]، تکنولوژی گروهی[9] و تولید سلولی[10] مورد استفاده قرار می­گیرد.

 

در محیط­های کسب و کار حاضر، رقابت شرکت­های تولیدی از طریق قابلیت آن­ها برای پاسخگویی سریع به تغییرات سریع زمینه تجاری و تولید محصولات با کیفیت بالاتر و هزینه­ای کمتر تعیین می­شود. یکی از راه­های رسیدن به این منظور استفاده از مفهوم تولید به­موقع است ]2[. در محیط تولید به­موقع، شرکت­ها تمایل دارند که تا حدامکان زمان تکمیل کار­ها­یشان به موعد تحویل نزدیک باشد تا از جریمه­های زودکرد و دیرکرد بکاهند. در صورتی که یک کار قبل از موعد تحویل تکمیل شود، باید تا موعد تحویل در انبار نگهداری شود لذا هزینه­ی زودکرد به سیستم تحمیل می­شود. جریمه­های زودکرد به آن دلیل مورد توجه هستند که تا زمانیکه موعد تحویل مشتری فرا برسد، هزینه نگهداری شامل هزینه فساد مواد اولیه (در حالیکه کالاها فاسد شدنی هستند) به سیستم تحمیل می­شود. و اگر یک کار بعد از موعد تحویل تکمیل شود، جریمه دیرکرد ناشی از نارضایتی مشتری، جریمه قراردادی یا جریمه از دست دادن اعتبار ایجاد می­شود.

 

در این تحقیق، مسئله­ی ماشین­های موازی با سرعت­های مختلف با در نظر گرفتن محدودیت­های زمان آماده­سازی وابسته به کار قبلی، محدودیت مجموعه پردازش و تأثیر یادگیری با هدف کمینه­سازی زمان­های زودکرد و دیرکرد کل بررسی می­شود. یک مدل برنامه­ریزی عدد صحیح برای این مسئله پیشنهاد می­شود. همچنین الگوریتم­های ژنتیک[11] و بهینه­سازی ازدحام ذرات[12] و تبرید شبیه­­سازی­شده[13] برای حل آن ارائه می­گردد.

 

1-3. اهداف تحقیق

 

تحقیق حاضر با هدف کاهش فاصله میان پیشرفت­های تئوریک و کاربرد­های صنعتی در حوزه علم زمانبندی صورت گرفته است. دراین راستا، یک مدل جدید برای مسئله ماشین­های موازی با سرعت­های متفاوت با محدودیت­های زمان آماده­سازی وابسته به توالی، محدودیت مجموعه پردازش و تأثیر یادگیری و معیار بهینه­سازی زمان­های زودکرد و دیرکرد کل ارائه می­شود. به­علاوه سه الگوریتم ژنتیک، ازدحام ذرات و تبرید شبیه­سازی­شده به منظور حل این مدل ارائه می­گردد.

 

 

 

1-4. مفروضات مسئله

 

مفروضات زیر در ارائه مدل مسئله در نظر گرفته می­شود:

 

 

    • تأثیر یادگیری بر زمان پردازش کارها در نظر گرفته شده است.

 

    • هر کار در طول زمان پردازش خود تنها بر روی یک ماشین پردازش می­شود و امکان شکست کارها وجود ندارد. به عبارتی دیگر برش در کارها وجود ندارد.

 

    • هر ماشین در هر لحظه قادر به پردازش تنها یک کار می­باشد.

 

    • زمان پردازش و زمان آماده سازی کارها مشخص می­باشد.

 

    • تمامی کارها در لحظه زمانی صفر آماده پردازش می­باشند.

 

    • بیکاری ماشین مجاز است.

 

  • تمامی ماشین­ها به طور مستمر در دسترس هستند و امکان خرابی ماشین­ها وجود ندارد.

 

ماشین­ها دارای سرعت متفاوتی هستند.

بررسی میزان ترکیبات فنلی و پتانسیل آنتی اکسیدانی گیاه برگ بو

 

 

بشر در طول قرن ها به گیاهان به عنوان منبعی از کربوهیدرات، پروتئین و چربی وابستگی کامل داشته است. عمدتاً یکسری از واکنش های شیمیایی که واسطه آنزیمی دارند، در گیاه زنده به عنوان متابولیسم شناخته می شوند. این واکنش های شیمیایی با هم هماهنگ شده تا مسیرهای متابولیکی که در آنها سنتز مولکولهایی مثل قندها، اسیدهای آمینه، اسیدهای چرب عمده، نوکلئوتیدها و پلیمرهای حاصل از آنها (DNA RNA,) انجام می شود، به دست آیند. این تجمع به عنوان متابولیسم اولیه در نظر گرفته می شود و ترکیبات تولید شده که برای زنده ماندن و سالم ماندن گیاه لازم هستند متابولیت اولیه نامیده می شوند. همچنین در گیاهان، مسیرهای متابولیکی دیگری نیز وجود دارد که محصول این مسیرها برای گیاه کاملاً مشخص نیست که به این ترکیبات متابولیت های ثانویه اطلاق می گردد و به مسیر تولید آنها متابولیسم ثانویه می- گویند.

 

متابولیت های اولیه در بین تمام گیاهان مشترک هستند ولی نوع و میزان متابولیت های ثانویه از یک گونه گیاهی به گونه ای دیگر ممکن است متفاوت باشد. متابولیت های ثانویه گیاهی براساس نحوه بیوسنتز به ترپن ها، فنولیک ها و ترکیبات ازت دار تقسیم می شوند [Taiz & [Zeiger, 2002.

 

 

 

1-1-نقش دفاعی متابولیت های ثانویه در شرایط تنش

پروژه دانشگاهی

 

 

با توجه به این كه امروزه نقش دفاعی متابولیت های ثانویه برای همه تقریباً پذیرفته شده است، اما هنوز بررسی سازوكار تأثیر تنش های محیطی بر تولید این مواد تصویر پیچیده و مبهمی پیش روی ما می گذارد.

 

به طور کلی می توان گفت گیاهان، طیف وسیعی از تنش‌های محیطی را که نهایتاً منجر به بروز

 

تنش اکسیداتیو در گیاه می‌شود، درک می کنند. مکانیسم مقاومت در برخی از تنش‌ها، به صورت یک ارتباط درونی و نتیجه یک برنامه ریزی هماهنگ و پیچیده است [Blokhina et al., [2003.

 

تنش های محیطی بر رشد و نمو، ساختار فیزیولوژیک گیاه، سنتز پروتئین ها، فعالیت های آنزیمی و غیرآنزیمی، تنفس سلولی و متابولیسم سلولی تأثیر دارند. قرار گرفتن در معرض تنش، ممکن است باعث افزایش تولید گونه های فعال اکسیژن و ایجاد تنش اکسیداتیو شود[Lewitt, [2009.

 

تنش اکسیداتیو سبب تغییرات فیزیولوژیک و القای پاسخ های متابولیک خاص با القای سنتز برخی از متابولیت های ثانویه مانند آنتوسیانین ها، ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی و پرولین برای کنترل و خنثی کردن رادیکال های آزاد می شود. هر کدام از این مواد دارای ساختار و خصوصیات بیوشیمیایی منحصر به فرد است و با مکانیسم های متفاوتی در جاروب کردن رادیکال های اکسیژن شرکت می کنند و در نتیجه باعث افزایش مقاومت سلول در مقابل عوامل تنش زا می- شود[Mittler, 2004].

 

متابولیت های ثانویه گیاهان از جمله فنل و فلاونوئید کل با پتانسیل قوی برای پاکسازی رادیکالهای آزاد در تمام قسمت های مختلف گیاهان مانند برگ، میوه، دانه، ریشه و پوست وجود دارند.

 

1-2-رادیکال های آزاد و اثرات سوء آن بر گیاه

 

دکتر دنهام هارمون اولین کسی بود که رادیکال های آزاد را کشف و به ارتباط بین رادیکال های آزاد و فرایند پیری در انسان اشاره کرد. وی زمانی نظریه ی خود را ارائه کرد که توانست با دادن مواد ضداکسایشی مختلف به برخی پستانداران، به طول عمر آنها اضافه کند[Leduc, 2002].

 

تولید رادیکال های آزاد مسئله ای طبیعی است و در طی عمل تنفس به وجود می آید. رادیکال

 

های آزاد مولکول هایی با یک الکترون آزاد آماده واکنش هستند و در حین واکنش اکسیژن با برخی مولکولهای دیگر تولید می شوند. اگر به طور ناگهانی تعداد زیادی از آنها در گیاه تولید شود با بعضی قسمت های سلول مانندDNA  و غشای سلول واکنش نشان داده و باعث تخریب عمل سلول یا حتی مرگ آنها می شود. البته در حالت عادی، سیستم دفاعی گیاه این رادیکال های آزاد را خنثی و بی ضرر می کند[Huang, 1992; Suhaj, 2004].

 

از جمله رادیکال های آزاد تولید شده در گیاهان می توان به گونه های فعال اکسیژن (ROS) اشاره کرد که شامل رادیکال سوپر اکسید (O2°-)[1]، رادیکال هیدروکسیل (OH°)[2]، اکسیژن

شناسایی سازه های مرتبط با تغییرات پرداخت از جیب بیمه شدگان خدمات پزشکی در ایران از نگاه بیمه گر …

سلامت به عنوان یکی از پیش شرط های اصلی نظام های رفاه اجتماعی شناخته شده است . علاوه بر داشتن شیوه زندگی سالم، مردم برای ارتقا و بازگرداندن سلامت خود در صورت بیماری مجبور به استفاده از خدمات سلامت و به عبارتی خرید آن خدمات می باشند (1). بر اساس نوع نظام سلامت بهره مندی از این خدمات فشارهای مالی متفاوتی را بر مردم در جوامع مختلف تحمیل می نماید،این هزینه ها باعث ایجاد مشکلات مالی برای خانوارها گردیده و ممکن است آنان را دام فقر اندازد ( 2).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سازمان جهانی بهداشت[1] شاخص انصاف در مشارکت مالی[2] را برای تعریف توزیع بار پرداخت های سلامت در جامعه معرفی کرده است که می تواند بین صفر و یک تغییر کند؛ صفر بیانگر حداکثر بی انصافی و یک بیانگر کامل ترین شکل انصاف است(3)

 

هدف بسیاری از كشورهای جهان این است كه نظام تأمین مالی سلامت خود را به گونه ای طراحی كنند كه مردم را در برابر هزینه های تأمین سلامتی محافظت كند(4) در بسیاری از كشورهای در حال توسعه تنها بخشی از مردم در برابر خطر مالی ناشی از نیاز به خدمات سلامتی محافظت می شوند (5) كه مهم ترین دلیل آن عدم وجود تعهد در دولتمردان، كمبود منابع مالی برای پوشش تمام جمعیت و نبود توانایی مدیریتی برای مدیریت صندوق های بیمه ای است. (6) امروزه نبود محافظت مالی در سلامت به عنوان بیماری نظام های سلامت شناخته شده است؛ روشن ترین نشانه آن این است که خانوارها نه تنها از بار بیماری بلکه از بار ناشی از نابودی و فقر اقتصادی(7)  به عبارتی دیگر مواجهه با هزینه های کمرشکن[3] و فقر ناشی از تأمین مالی سلامت خود نیز رنج می برند، بیماری می تواند تاثیر اقتصادی قابل توجهی بر روی یک خانواده داشته باشد، به عنوان یک تاثیر می تواند باعث کاهش مداوم سرمایه ، بدهکار شدن و کاهش مخارج ضروری را به دنبال داشته باشد(8).

عکس مرتبط با اقتصاد

بر اساس نوع نظام سلامت بهره مندی از این خدمات فشارهای مالی متفاوتی را بر مردم در جوامع مختلف تحمیل می نماید؛ هزینه های اقتصادی مرتبط با بیماری را در دو گروه عمده می توان قرار داد : هزینه های خدمات به کار رفته جهت تشخیص و درمان بیماری و کاهش درآمد ناشی از افت بازدهی و ظرفیت کاری فرد بیمار . در هر حال این هزینه ها باعث ایجاد مشکلات مالی برای خانوارها گردیده و ممکن است آنان را دام فقر اندازد طی دهه گذشته توجه بسیاری برای تحلیل و فهم عملکرد نظام سلامت در دستیابی به این هدف انجام شده است . تحلیل نتیجه مشارکت مالی خانوار در نظام سلامت را می توان به وسیله دو رویکرد انجام داد : رویکرد درآمدی و رویکرد بار مالی . در رویکرد درآمدی تغییر در توزیع درآمد بر حسب پرداخت های مالی خانوار برای نظام سلامت بررسی  می شود که بر اساس تغییر در

پروژه دانشگاهی

 تعداد خانوارهایی که به علت پرداخت های سلامت به زیر خط فقر رانده شد ه اند، سنجیده می شود. در رویکرد دوم، پرداخت های سلامت از نظر تأثیر آن یا تجارب پریشان کننده ناشی از آن بر خانوار بررسی میشود، مانند محاسبه شاخص انصاف در مشارکت مالی و درصد خانوارهای مواجه با پرداخت های کمرشکن(9)

 

بنابراین تشخیص به موقع این بیماری به وسیله سنجش و پایش میزان هزینه های کمرشکن در نظام سلامت و شناخت عواملی که یک خانوار را در معرض خطر مواجه با این هزینه ها قرار می دهد، سیاستگذاران نظام های سلامت را درانتخاب سیاست های پیشگیرانه و شیوه های درمانی جهت این بیماری یاری خواهد رساند .خدمات بهداشتی ممکن است بار هزینه کاهنده را بر خانواده ها ، بخصوص در کشورهای در حال توسعه تحمیل کند (10و11).

 

علیرغم تمامی تلاش هایی که در این  حوزه انجام شده است، هنوز هم مشاهده می شود که تأمین مالی خدمات سلامت در کشورهای در حال توسعه با تسلط و غلبه پرداختهای مستقیم از جیب و کمبود نسبی ساز وکارهای پیش پرداخت مانند مالیات و بیمه سلامت صورت می گیرد .متأسفانه یکی از نتایج ناگوار این شیوه تأمین مالی، تحمیل هزینه های سنگین و یا به اصطلاح کمرشکن هنگام مواجهه خانوارها با بیماری است  .(12)

 

بحث پیرامون چگونگی و ترکیب تأمین مالی خدمات سلامت ،همواره یکی از چالش های اساسی پیش روی برنامه ریزان و سیاستگذاران نظام سلامت، به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده است(13)

 

توجه به حجم پرداخت های مستقیم و از جیب خانوارها و متعاقب آن بروز هزینه های کمرشکن خدمات سلامت ، دو عامل مهمی هستد که همواره باید در محاسبات مربوط به برنامه ریزی و سیاستگذاری خدمات سلامت مورد توجه قرار گیرند (14,15) در متون اقتصاد سلامت هزینه های کمرشکن خدمات سلامت را به صورت : “مقدار مخارج صرف شده برای خدمات سلامتی که از سطح معینی از درآمد (هزینه های مصرفی خانوار ) بیشتر شود ” تعریف می کنند(16) طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی  اگر هزینه ها ی  خدمات سلامتی از 40 % درآمد (توان پرداخت خانوار)بیشتر شود کمرشکن تلقی میشود(1)

 

صرف بخشی عظیمی از منابع خانوار برای دریافت خدمات سلامت می تواند سطح استاندارد زندگی را در کوتاه مدت و بلندمدت تهدید کند، آنچنان که در کوتاه مدت خانوار باید از مصارف جاری سایر کالا و خدمات چشمپوشی کند و در بلندمدت نیز عواقبی مانند فروش و حراج داراییها، اتمام پس انداز و یا انباشت بدهی در انتظار خانوار می باشد (17)

 

برخی از تبعات حاكم بودن شرایط غیرعادلانه در نظام سلامت به شرح زیر است  :

 

 

    • خانوارها به خصوص اقشار آسیب پذیر، به واسطه تأمین مالی دستیابی به خدمات درمانی با رنج و زحمت فراوان مواجه شده و در ازای تأمین این هزینه ها، از مخارج ضروری دیگر خود می كاهند. این موضوع باعث تنزل شرایط رفاهی خانوار خواهد شد.

 

    • بار مالی هزینه های سلامت به سبب تقلیل پس انداز و تخصیص كمتر درآمد خانوار به سایر مصارف به خصوص اقلامی كه نظیر خوراك مناسب و یا تحصیل و آموزش كه به مثابه انباشت سرمایه انسانی به خصوص برای فرزندان خانوارها تأثیر غیرقابل انكاری دارد، توان تولید خانوارها را به عنوان كلیدی ترین عامل در فرایند تولید ملی كاهش میدهد.

 

  • امكان دارد گروهی از خانوارها به خاطر عدم توانایی پرداخت هزینه های درمان، از پیگیری درمان صرف نظر كنند، كه این باعث تنزل سطح سلامت و بهداشت خانوارها و جامعه خواهد شد. برخی خانوارهای كم درآمد كه در حول و حوش حداقل خط فقر زندگی میكند، توان معیشتی و درآمد و دارایی های خود را به دلیل تأمین اجباری مخارج درمانی از دست می دهند و با هزینه های كمرشكن سلامت روبرو میگردند و بدین سبب به كام فقر فرو می روند (18).

 

به عنوان مثال، بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2008 ، سالانه حدود 100 میلیون نفر در دنیا به دلیل هزینه های بهداشتی درمانی زیرخط فقر  میروند(19).

 

ایران با جمعیت بیش از ۷۰ میلیون نفر در سال ۱۳۷۷ ، كشوری با درآمد متوسط است كه ویژگی هایی همچون نابرابری اجتماعی و تحول اپیدمیولوژیك پیچیده دارد (20) بنابراین جمعیت این كشور از نظر دسترسی به خدمات سلامت، به گروه های مختلفی تقسیم بندی می شوند. گروهی از افراد كه در شركت های دولتی و پولدار فعالیت دارند و عضو صندوق های بیمه ای ثروتمند هستند و سایر گروه ها كه عضو صندوق هایی هستند كه از نظر مالی وضعیت خوبی نداشته و پایداری مالی چندانی ندارند و به صورت پرداخت از جیب، هزینه های بهداشتی  درمانی خود را می پردازند (21) .

 

سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۰ ایران را در بین ۱۹۱ كشور جهان از نظر وضعیت بهداشتی  درمانی در رتبه ۹۳ و از نظر عدالت در تأمین منابع مالی در رتبه ۱۱۲ جهان رتبه بندی كرد. نتایج سایر مطالعات هم حاكی از این بوده كه به صورت كلی، سالانه۲۹ درصد از افرادی كه از خدمات بستری در بیمارستان ها استفاده می كنند، به طور كلی 8/1 درصد از كل مردم، به دلیل بستری در بیمارستان دچار ورشكستگی مالی شده یا به ورطه فقر سقوط می كنند (22) علاوه بر این، گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۶ هم حاكی از این بود كه ۵۰ درصد از هزینه های سلامت در كشور ایران ، از جیب پرداخت می شود  (23,24) .

 

علیرغم مطالعات علمی زیادی که در حوزه خدمات سلامتی و نحوه پرداخت هزینه های آن انجام پذیرفته است، هنوز هم میزان شناخت مدیران وزارت بهداشت و سازمان های بیمه گر از یک نظام سلامت با ویژگی های مطلوب که از خانوارها در برابر هزینه ها ی کمرشکن خدمات سلامتی حمایت می کند، اندك است و هنوز این حوزه به مطالعات علمی تر و قوی تری نیاز دارد(25)

 

امروزه حمایت از خانوارها در برابر هزینه ها ی کمرشکن خدمات سلامتی به عنوان یک هدف مطلوب و رضایتبخش خط مشی های نظام سلامت مورد اجماع همگانی می باشد (26) برای دستیابی به این هدف ضروری است که سیاستگذاران از ریشه های این موضوع شناخت کافی داشته باشند. مطالعات کمی فراوانی در ایران جهت شناخت میزان پرداخت از جیب و عوامل مرتبط با ایجاد هزینه کمرشکن درسطح خانوار انجام گرفته است اما درسطح سیاستگذاری مطالعه منسجمی صورت نپذیرفته است . اقدام صورت گرفته در این حوزه تخصیص برخی از منابع حاصل از هدفمندسازی یارانه ها به حوزه سلامت در برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور می باشد که به دلایل مختلف این تخصیص به طور کامل انجام نگردیده است و معضل بالا بودن پرداخت از جیب خدمات پزشکی در ایران همچنان ادامه دارد.در مطالعه حاضر سعی ما بر این است تا سازه های مرتبط باتغییر پرداخت از جیب ازمنظر بیمه گر  راشناسایی نمائیم تا بدین طریق نقشه راه حل این مشکل مشخص گردد.

 

 

بلند مرتبه سازی

، سوالات، سوابق و اهمیت موضوع و … را در بر می گیرد.

 

فصل دوم: مبانی نظری پایه – فصل دوم شروعی بر مبانی نظری طرح است و به زیر مجموعه هایی چون مفهوم سكونت، مفهوم پایداری و پایداری اجتماعی، مبانی نظری مرتبط با مسکن در ارتفاع و واحد همسایگی، روانشناسی محیط و … اختصاص می یابد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

فصل سوم: بررسی نظرات و دیدگاه های مختلف در خصوص ساختمان های بلند و نیز بررسی نقش و تاثیر متقابل ساختمان های بلند، بخش هایی است که بدان پرداخته می شود و با نگاهی تاریخی، بررسی ریشه ها و عوامل مختلف در شکل گیری و توسعه این گونه مسکونی در ایران و جهان مطرح می شود. از سوی دیگر بیان بخشی از ضوابط و چارچوب های خدماتی و ساختاری از قبیل سازه و تاسیسات در تکمیل شناخت عوامل مهم در ساختمان های بلند مسکونی به کار گرفته شده است.

 

فصل چهارم: در قسمت تعاملات اجتماعی، به بررسی رابطه محیط و رفتارهای اجتماعی و نیز عرصه های عمومی در مجموعه های مسکونی پرداخته شود که نشان از تامین کیفیت مناسب برای عرصه های عمومی به ویژه در طبقات بالا دارد.

 

فصل پنجم: مبانی طراحی و طرح – درفصل پنجم وارد مبانی طراحی می شویم و از مرحله نظر به عمل حركت می كنیم تا به مسكنی در ارتفاع با رویکرد معماری پایدار برسیم. این فصل زیرمجموعه هایی چون دلایل انتخاب سایت، محدودیت ها و پتانسیل های سایت پیشنهادی نحوه رسیدن به طرحی منسجم و ارزیابی هریك از شاخص ها را در خود می گنجاند.

 

 

 

 

  • بررسی ادبیات موضوع و بیان چهارچوب نظری

 

 

 

بسیاری از مفاهیم و ویژگی هایی که امروزه در محافل علمی ایران و جهان حول مقوله توسعه پایدار مطرح است، در تاریخ کهن معماری و شهرسازی پایدار مطرح است و شروع موضوع مسكن بهینه در جهان را شاید بتوان به دوران معماری مدرن و همزمان با رشد جمعیت شهرها و شروع مبحث بلند مرتبه سازی توسط معمارانی چون لوكوربوزیه همگام دانست. مجموعه هایی چون پروت آیگو آمریكا و شهر كارگری هیلتون و… از این قبیلند كه به دلیل عدم توجه به هویت فردی ساكنان و دیگر مسایل، نتوانستند خواسته ها و نیازهای ساکنین خود را تامین کنند.

 

مشکلاتی همچون مسئله اشراف، ارتباط نامناسب واحدها با یکدیگر و سایر مسایل اجتماعی در یک مجموعه مسکونی همواره از مهم ترین دغدغه های طراحان در این خانه ها بوده است. هر چند که لوکوربوزیه سرانجام در بنایی چون اونیته دابیتاسین، نمودی از تفکر و تخیل اجتماعی خود در سه بعد را تجسم کرد که نشان از ارتباط فرد و اجتماع در بنا دارد و تجسمی معمارانه از مسایل اجتماعی را مطرح کرده است (مزینی، منوچهر، 1380). اما در این بین تلاش هایی به صورت بنیادی صورت گرفته که به صورتی جدا هر کدام از اجزای طراحی را شناسایی و ارزیابی کرده اند؛ اما هیچگاه جنبه ی کاربردی به خود نگرفته است.

 

 

 

 

 

فصل اول: شناخت مفاهیم (مسکن)

 

دانلود مقالات

 

 

 

  • تعاریف و سلسله مراتب همجواری در مسکن

 

 

 

 

  • خانه

 

 

 

نوربرگ – شولتز در نشان دادن نقش و اهمیت خانه از گاستون بچلار این چنین نقل قول می کند که: «آدمی پیش از افکنده شدن به جهان در گهواره خانه نهاده شده است» و می نویسد که در خانه، آشنایی با جهان بی واسطه صورت می پذیرد، آن جا نیازی به گزینش مسیر و جستجوی هدف نیست، جهان در خانه و حول آن به سادگی ارزانی گردیده است. می توان گفت: خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفته است. زندگی روزمره معرف چیزی است که تداوم خود را در هستی ما حفظ کرده و از این راه همچون تکیه گاهی آشنا به پشتیبانی ما می نشیند. پس علت چیست که با وجود نهاده شدن در گهواره خانه می باید خود را به جهان افکند و اجتماع را جزیی از خود دانست؟

 

پاسخی که می توان ارایه نمود، آن است که بشر مقصود از زندگی را در خانه نیافته و نقشی را که هر فرد در زندگی می پذیرد، از اعمال متقابلی که در جهانی عمومی و مبتنی بر ارزش های مشاع واقع شده، تشکیل می دهد. برای مشارکت ناچار به ترک گفتن خانه و گزیدن هدفی مشخص می باشد. با این اوصاف که بعد از انجام وظیفه اجتماعی خود به خانه عقب نشینی می کند تا هویت فردی خود را بازیابد. (شولتز، نوربرگ، 1381)

 

سکونت بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض می باشد. این پیوند از تلاش برای هویت یافتن یعنی به مکانی احساس تعلق داشتن ناشی گردیده است (شولتز،1381). بدین ترتیب، انسان زمانی بر خود وقوف می یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود را در جهان را تثبیت کرده باشد. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل تمامی خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستی خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است (ناپ، 1982، ص 12). در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می شود (پورمحمدی، 1379، ص 3)؛ به عبارت دیگر مسکن چندی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای همزیستی انسان را شامل می شود و باید حق تصرف طولانی و مطمئن برای استفاده کنندگان آن فراهم باشد (مخبر، 1363، ص 18).

 

 

  • گروه های مسکونی (دسته بندی واحدها به منظور ایجاد همسایگی)

 

 

 

مردمی که در مجموعه ای با طراحی خوب و فضاهای باز با معنی زندگی می کنند و دارای خدمات اجتماعی مختص به خودشان در یک فاصله ساده پیاده می باشند گرایش به حس تعلق به مکان در آن ها بسیار آگاهانه تر خواهد بود. همچنین تمایل بیشتری برای وفاداری به آن نشان خواهند داد. همچنین بیشتر کسانی که در یک پهنه کلان از راه ها و خانه ها زندگی می کنند، حس همسایه بودن را نخواهند داشت. با این وجود ممکن است این گونه استدلال شود که پنج یا شش هزار نفر هیچگاه همدیگر را نخواهند شناخت و به معنای واقعی کلمه هیچگاه با هم همسایه نخواهند بود (پوردیهیمی، شهرام، 1382).

 

این یک واقعیت است که در بسیاری خیابان ها و مجموعه های مسکونی حس همجواری و همسایگی بین ساکنین وجود دارد، علی الخصوص در نواحی کارگری جایی که مردم زود جوش تر هستند و رغبت بیشتری برای کمک به همدیگر دارند این حس بیشتر به چشم می خورد. تردیدی نیست که اینگونه از روابط حسنه همجواری، از سوی کسانی که از آن لذت می برند واجد ارزش است و مورد توجه قرار می گیرد؛ از طرف کسانی که آن را آزمایش نموده اند، شکی نیست که این ارتباط صمیمی در خیابان یا دسته های مسکن شکل می گیرد.  اگر این مفهوم را بپذیریم، همسایگی بزرگتر می تواند از پهلوی هم قرار گرفتن تعدادی از همسایگی های کوچکتر ساخته شود که بین دویست تا چهارصد نفر را شامل می شود که هر کدام کانون خود را به شکل یک فضای باز عمومی دارا هستند.

 

دویست یا سیصد نفر یک مرکز خرید شلوغ یا یک مدرسه راهنمایی را پشتیبانی نخواهد کرد و همانطور که می دانیم هر دو این عناصر، عناصر اصلی و جوهری یک محله هستند، بنابراین بهتر است که به این گونه از ساخت و سازها لفظاً «گروه مسکن» اطلاق گردد تا از خط معنی آن با منطقه ای بزرگتر اجتناب گردد. مدرسه و مراکز خرید هم چنان کانون محله را شکل داده اند اما خانه هایی که با چنین معیاری تقسیم بندی شده اند، فضای باز خودش را دارا بوده و همچنین ممکن است یک فضا یا سالن اجتماعات عمومی نیز داشته باشد (پوردیهیمی، شهرام، 1382).

 

 

 

 

 

 

 

 

  • واحد همسایگی

 

 

 

“واحد همسایگی” از مفاهیم نظری با تاثیرات گسترده ای بود که در ایالات متحده در دهه بیست شکل گرفت. این نظریه، بر پایه مفهوم شعاع نفوذ یک دبستان بود، منطقه ایی که شریان های اصلی آن را در بر گرفته بودند تا منطقه ای امن برای رسیدن کودکان به مدرسه پدید آورد. قرار بود شب ها بزرگسالان از این دبستان، به عنوان مرکز محله استفاده کنند (مامفورد، 1954، ص 259 – 261).

 

از نخستین سال های قرن بیستم، کلارنس آرتور پری در آمریکا مشغول مطالعه بر روی مسایل واحد های متشکل از بناهای مسکونی و تاسیسات خدماتی مربوط به آن ها بود. وی در سال 1923 مقاله ای تحت عنوان “واحد همسایگی” نوشت و نظرات خویش را در این زمینه بیان کرد. مهم ترین انگیزه پری، برای اثبات لزوم ایجاد خدمات اساسی بود که باید در نزدیکی ساختمان های مسکونی مستقر می شدند. از این رو عرصه استقرار این خدمات را همسایگی خانوادگی نامید. این مجموعه ها می توانستند واحدهای بنیادی در سلسله مراتب شهری نیز به حساب آیند (زیاری، کرامت الله، 1381). انگیزه دیگر پری از مطرح کردن ایده واحد همسایگی، تقویت زندگی جمعی در شهرهای صنعتی آمریکا بود که به صورت تهدیدآمیزی دچار ضعف شده بود. پری وجود اتومبیل و مخاطرات و مزاحمت های ناشی از آن را خطری برای انسان ها و زندگی جمعی آن ها می دانست و پیشنهاد می کرد که مسیرهای دسترسی به خدمات نباید توسط خیابان های اصلی قطع شوند. خدماتی که وی برای این واحدها پیشنهاد می کرد عبارت بودند از حداقل یک دبستان، چند مغازه و زمین های بازی و ورزش، سالن اجتماعات با قابلیت تبدیل شدن به تئاتر، کتابخانه، باشگاه ورزشی (پاکزاد، جهانشاه، 1386).

 

در مورد مفهوم همسایگی می توان گفت: همسایگی مترادف است با حالتی که واجد شرایط فیزیکی، پیوند، تماس، پیوستگی، وابستگی و … بین دو یا چند شی باشد. به تعبیر عام جامعه شناسی می توانیم همسایگی را نمونه کامل یک گروه نخستین بدانیم و آن را به عنوان همجواری در همزیستی اعضا یا گروه های اجتماعی توصیف کنیم که این همجواری در همزیستی موجب شناخت نسبت به هم و روابط اجتماعی در ابعاد مختلف می باشد. مفهوم همسایگی در مجتمع های زیستی از دو بعد کالبدی و ذهنی قابل بررسی است. هر یک از این دو بعد شرط های لازم مفهوم همسایگی هستند و تواما باید وجود داشته باشند تا همسایگی شکل بگیرد (سلطان زاده، حسین، 1368).