در فضای رقابتی موجود در صنعت خودرو، داشتن اطلاعات موثر بر خرید مشتریان عامل مهمی در توفیق سازمان های تولیدی محسوب می شود كه می توان از طریق تمركز بر مشتری و بازاریابی به این مهم دست یافت. استراتژی بازاریابی ابزاری هستند که اهداف توسط آنها حاصل می شود. این استراتژیها مربوط بهاین سوال هستند که چگونه اهداف می توانند عملی گردند. موفقیت طرح بازاریابی به کارایی استراتژی بازاریابی بستگی دارد. استراتژی می تواند برای هریک از عناصر آمیخته بازاریابی تعیین گردد (گوهریان،1385، ص 56). در واقع استراتژی بازاریابی شامل متغیرهای متفاوتی است که شرکت می تواند آنها را کنترل کند یا خود را با متغیرهای غیر قابل کنترل وفق دهد تا بصورتی مناسب به اهدافش نائل شود. آن گروه از متغیرها که قابل کنترل است مربوط به امکانات و اختیارات درونی شرکت می شوند و گروه دیگری که قابل کنترل نیستند متغیرهای محیطی شامل تقاضا ، نیروهای رقابت، ساختار توزیع، قوانین بازاریابی، هزینههای غیر بازاریابی می باشند. متغیرهای قابل کنترل استراتژی بازاریابی شامل محصول، قیمت، مکان، توزیع، پرسنل، داراییها و امکانات فیزیکی و فرآیند می باشد. رضایتمندی مشتریان متغییرهای محیطی هستند که می بایست با ارائه استراتژیهای بازاریابی آنها را تحت کنترل در آورد (اسکندری، 1385، ص57).
در طی دو دهه گذشته سازمانهای بسیاری به اهمیت مشتریان خود واقف شده و دریافته اند كه حفظ مشتریان موجود به مراتب كم هزینه تراز جذب مشتریان جدید است بنابراین شركت ها همواره باید ناظر و مراقب تعامل بین خود و مشتریانشان باشند و با شناخت و درك صحیح از نیازها و ارزشهای مدنظر مشتریان، كالا و خدمات با ارزشی به آنها ارائه كنند تا با جلب رضایتمندی در آنها وفاداری ایجاد كنند. امروزه دیگر رضایتمندی مشتریان كافی نبوده و شركتها نباید به رضایتمندی مشتریان دلخوش كنند، آنها باید مطمئن شوند كه مشتریانشان، وفادار هستند. در این پارادایم هدف برقراری روابط بلندمدت و متقابل با گروههای ذینفع، به ویژه مشتریان می باشد، به طوری كه مشتریان بیشتری حفظ و مشتریان كمتری از دست بدهیم. (صادقی، 1388، ص69). شرکت برای اینکه موفق گردد، باید با توجه به شرکتهای رقیب بهتر بتواند رضایت مصرف کنندگان مورد نظر را تامین کند. در استراتژی بازاریابی باید به نیازهای مصرف کنندگان و نیز به استراتژیهای شرکت رقیب توجه کرد. شرکت با توجه به بزرگی و پایگاهی که در صنعت دارد باید تعیین نماید که چگونه می تواند در برابر این شرکتها به بیشترین امتیازها دست یابد.
طراحی استراتژیهای بازاریابی رقابتی با تجزیه و تحلیل شرکتهای رقیب شروع میشود. طرح بازاریابی استراتژیک یک محصول می باید تقاضای بازار و موقعیت رقابتی آن محصول را نشان دهد. اما شرایط رقابتی و تقاضا در طول زمان متغییر است و می بایست با توجه به شرایط و نظر مشتری برای ایجاد وفاداری بیشتر تغییر نماید (سقائی، 1388، ص 47).
یکی از ابزارها و استراتژیهای بازاریابی، بازاریابی حسی است. بازاریابی حسی شناسائی و تأمین نیازها و علائق مشتری به روشی سودآور است که مصرف کنندگان را از طریق ارتباطات دو جانبه و زنده با خاطرهای مثبت و به یاد ماندنی درگیر می کند، شخصیت برند را ملموس و به زندگی روزمرّه میآورد و برای مشتریان هدف ارزش افزودهایجاد می کند. بازاریابی حسی یک متدولوژی یکپارچه است که مشتریان هدف را همیشه از طریق ارتباطات مرتبط با برند که به ارزش بیشتر منجر میگردد، در علاقه و خواست خود درگیر نگاه می دارد. کمپین
بازاریابی حسی مبتنی بر یک “ایده بزرگ” ساخته میشود که می بایست به ارتباطی دو جانبه بین برند و مشتری هدف در زمان واقعی (زنده) و بدون درنگ منجرشود و به یک تجربه به یاد ماندنی و خاطره انگیز از برند در ذهن مصرف کننده بیانجامد (درگی، 1389، ص35).
کانون اصلی استراتژی بازاریابی، تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیتها و منابع بازاریابی است. استراتژی بازاریابی به دنبال نیازها و خواستههای مشتریان در بازار هدف میباشد. به منظور اجرا و به کارگیری موثر مفهوم استراتژی بازاریابی، سازمان باید یک سیستم هوشمند برای یافتن نیازهای واقعی، سنجش تقاضا و وفاداری مشتری داشته باشد و به تحلیل عوامل تاثیر گذار بپردازد (سقائی، 1388، ص 48). بازاریابی حسی یك رویكرد شگفتیآور برای حضور شخصیت یك برند در زندگی روزمره است بنابراین وقتی یك مصرفكننده با برند درگیر میشود، وی با مجموعهای از ادراكات در مورد ارزشهای به یادماندنی آن برند، تنها گذاشته شده و به طور خودكار این محصول را با آن شخصیت (برند)در ادراك خود وابسته و مرتبط خواهد كرد (درگی، 1389، ص 28).
مورد مطالعه خودرو بنز است که در ایران دارای نمایندگی به نام شرکت ستاره ایران است که به تازگی بر استراتژی بازار یابی حسی تمرکز ویژهای داشته است.
در مورد محصول خودرو بنز این نوع استراتژی از چهار منظر قابل تامل و اهمیت میباشد. در ابتدا محصول است که ارزش محصول در بازاریابی حسی از طریق تجربه تعاملی مورد شناسائی و پذیرش قرار میگیرد. بنابراین استراتژی محصول بر آندسته از عملکردهای محصول که به مشتریان اجازه می دهدتا ویژگیهای آن را بپذیرند، متمرکز میشود. سپس قیمت خودرو، در بازاریابی حسی خودرو، استراتژی قیمتگذاری متأثر از ارزش تجربه مشتری است. هر چقدر تجربه مشتری طولانی تر باشد، رضایت مشتری بیشتر و برای پرداخت مبلغ بیشتر آمادگی خواهد داشت. در بازاریابی حسی خودرو، استراتژی توزیع بیشتر به نمایشگاههای ماشین یا تماسهای چهره به چهره در شرایطی تعاملی که به تجربه مشتری منجر شود، مربوط میشود. استراتژی ترویج در بازاریابی خودرو بیشتر با رویکرد دهان به دهان میباشد.
بازاریابی حسی با طراحی و اجرای تجربه زنده برند برای مشتریان، در پی به زندگی آوردن برند میباشد تا سطح قابل قبولی از برند اشتغالی را در زندگی مشتری ایجاد کند. بازاریابی حسی طی سالهای اخیر توانسته است سهم رو به رشدی از بودجههای بازاریابی را به خود اختصاص دهد و جای خود را در بین کانالهای ارتباطی بازاریابی مستحکم کند.
با توجه به آنکه در شرکت مرسدس بنز، تولید بر اساس سفارش مشتری است و نه تولید انبوه بنابراین مشتریان برای این شرکت در درجه بسیار بالایی قرار دارد. با توجه به پیاده سازی استراتژیهای جدید شرکت و افزایش رقبا در صنعت اتومبیل لوکس در ایران، شرکت تصمیم گرفته است روش بازاریابی حسی که نسبت به روش های دیگر بازاریابی، روش نوینی محسوب میگردد، در شرکت پیاده سازی نموده و بودجه خاصی را بهاین موضوع اختصاص دهد. از این رو یک تحقیق میدانی در اولویت های پژوهشی این شرکت قرار گرفته که در صورت، اخذ نتایج مطلوب به صورت اجرایی در شرکت پیاده سازی شده و برنامه ریزیهای مرتب اتخاذ گردد. بنابراین سئوال اصلی که برای شرکت مرسدس بنز مطرح است این است که تاثیر بازاریابی حسی بر خرید مشتریان خودرو مرسدس بنز در شهر تهران، بر اساس مدل SWIPE چگونه است ؟
2-1- اهمیت، ضرورت و نوآوری تحقیق
با توجه به آنکه مفهوم و رویکرد بازاریابی حسی، یک رویکرد نوین در بازاریابی میباشد، و همچنین فرهنگ آن و پیاده سازی آن در مقالات و تحقیقات مورد بحث قرار نگرفته است از این حیث یک مبحث جدید میباشد، همچنین تحقیقات قبلی که در شرکت مرسدس بنز انجام شده بر پایه مفاهیمی مانند وفاداری مشتری، رضایتمندی مشتری و ارزش برند میباشد و تاکنون چنین مفهمومی مورد تحقیق وتفحص قرار نگرفته است. نتایج این تحقیق می تواند یک دریچه جدیدی برای استراتژیهای بازاریابی این شرکت محسوب شود و موجب مزیت رقابتی در این شرکت گردد.
رفتار فرد برانگیختنی است و برای اینكه به كاری دست بزند باید انگیزه آن كار را در او ایجاد كرد و در نتیجه یكی از بحثهای مهم و اصلی مدیریت انگیزش است اما این كه یك مدیر بداند كه كاركنانش با چه عواملی برانگیخته می شوند و با تغییر كدامین عامل می توان نیروی كار با انگیزش بالا داشت بسیار مهم است انجام اقدامات متناسب با آن موجب تقویت ماندگاری و احساس تعلق به سازمان و ارائه عملكرد مطلوب خواهد شد. منابع انسانی و افراد دریا نورد از اساسی ترین محور فعالیت در سازمانها ، موسسات و شركتهای دریانوردی تشکیل می دهند. و به عبارتی صرف هزینه برای جذب و آموزش آنان را از دو جهت با اهمیت ساخته است یكی به عنوان سرمایه انسانی بالقوه سازمان و دیگری به عنوان موتور محركه دیگر سرمایه ها ( كشتی ، صنعت حمل و نقل ، تجارت و بازرگانی ) لذا توجه به عوامل انگیزش و تعیین الویت و اهمیت آنها به منزله رسیدگی و توجه به بنیانهای اصیل این صنعت محسوب می گردد . حرفه دریا نوردی دارای شرایط ویژه و خاص است كه سایر سازمانها با آنچنان شرایطی كه در حوزه دریانوردی با ان مواجه هستند روبرو نمی شوند . انجام كار مداوم و مستمر بدون امكان ترك محیط كار پس از سپری كردن كار موظف روزانه ، پیوند محیطی مكان زندگی فردی و مكان كار كه این همگرایی تا حدود 6 ماه (حداقل 3 ماه) ادامه می یابد و تبع گزاره فوق وجود فاصله عاطفی با زندگی خانوادگی و محیطهای اجتماعی باز و عمومی قابل توجه می باشد، كار در فضا و محیط بسته ، كار در شرایط عدم تعادل در خواب و بیداری ، كار در شرایط سخت عملیاتی ، دوری از خانواده ، بنابراین روش انگیزش ( انگیزه ها ) می باید متناسب با فضای كار و حرفه دریانوردی باشد و عوامل انگیزش اثرگذار در كاركنان بخش خشكی در بسیاری از موارد مؤثر بر كاركنان بخش دریایی نیست از آنجایی كه انگیزه های یكسان را نمی توان برای هر نوع فضای حرفه ای و شغلی در نظر گرفت و انتظار اثربخشی یكسان داشت باید تلاش شود كه متناسب با نیاز و جو سازمانی و فعالیتهای دریانوردی طبیعت مسئله و شرایط فرهنگی جامعه ایرانی راهكارهای متناسب برای تقویت ماندگاری و ارائه عملكرد مطلوب را كسب و یا طراحی كرد.با عنایت به اینكه محقق در شركت ملی نفتكش ایران اشتغال داشته و 12 سال در كشتیهای اقیانوس پیما در رده های مختلف افسری مشغول فعالیت بوده و با آگاهی از شرایط و محیط كار و عوامل انگیزش دریانوردان، همواره با این سوال در ذهن خود مواجه بوده است که چه عواملی بر روی انگیزه شغلی این دریانوردان موثر است و ترتیب تاثیر گذاری آن چگونه است؟ شناسایی عوامل موثر بر انگیزش شغلی دریانوردان و تعیین الویت و اهمیت ان با یك شیوه كاملاً علمی نتایج آن برای بهره برداری در اختیار مدیریت سازمان مربوطه و شركتهای دریایی مشابه قرار گیردو همچنین یافته های این تحقیق می تواند رهگشای تحقیقات آتی در این حوزه نیز باشد. بنابراین شناسایی عوامل موثر بر انگیزش دریانوردان شاغل بر کشتیهای اقیانوس پیما بسیار کاربردی است.
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
ریشه واژه انگیزه از كلمه لاتین mover به معنای حركت و جنبش گرفته شده است . این واژه در مفهوم امروزی بیانگر فرایندهای روانشناسی است كه باعث تحریك ،هدایت پیگیری ، اقدامات و فعالیتهای داوطلبانه در جهت دستیابی به هدف مورد نظر می شوند چنانچه مدیران به دنبال هدایت موفقیت آمیز كاركنان ، در راستای دسترسی به اهداف سازمانی می باشند باید این فرایند روانشناسی را به خوبی بشناسند و درك كنند (كریتنرو ….، 1384 ، 205) اهمیت انگیزش در محیط كار در معادله ای كه بیش از نیم قرن توسط مایر (1955) انتشار یافت مشخص شده است لاتام (2007)
انگیزش × توانایی = عملكرد شغلی
معادله فوق نشان می دهد كه چرا موضوع انگیزش از مبانی حیطه های مدیریت منابع انسانی ، روانشناسی صنعتی، و سازمانی، و رفتار سازمانی ، به حساب می آید و برای اینكه سازمانها بتوانند به اهداف خود دست یابند كاركنان باید عملكرد خویش را به سطحی اثر بخش و كارا برسانند . (شكركن ، 1386، 2)
ایجاد انگیزش در سازمان یكی از مهم ترین عامل روان شناختی برای بكارگیری كاركنان و رسیدن به اهداف سازمانی و فردی است تا به اهداف از پی تعیین شده برسند .
برای اینكه فردی به سطح بالایی از عملكرد برسد . باید تصمیم بگیرد كه كار را انجام دهد (انگیزش) بتواند كار انجام دهد (توانایی). مواد وسایل مناسب انجام كار را در اختیار داشته باشد (محیط) نبود هر یك از زمینه ها به عملكرد لطمه می زند بنابراین مدیر باید اطمینان حاصل كند كه شرایط سه گانه فوق فراهم می باشد .
اهمیت انگیزش در مشاغلی كه تلاش بیشتر كاركنان را می طلبد افزون تر است . به فرض اینكه كاركنان از فرصت لازم برای ارائه عملكرد مساعد و مهارتهای مورد نیاز برای دستیابی به آن برخوردار باشند تحقق اثربخشی به وجود انگیزه در آنان بستگی دارد .
مفاهیم انگیزش در حال تحول است . اكنون مدیران و محققان به این نتیجه رسیده اند كه انگیزه كاركنان را نمی توان به سادگی با مدلها و مفاهیم پیشرفته تشریح كرد. یك چارچوب انگیزش زمانی می تواند دارای ارزش واقعی باشد كه بتواند طیفی از پیچیدگی ها را كه نمایانگر رفتار انسان است در بر گیرد . از این رو برای داشتن عملكردی اثربخش ، سازمان باید بتواند مسائل انگیزش مؤثر در جلب علاقه افراد به عضویت در سازمان و مولد بودنشان را حل كند.
مدیر خوب می تواند با توجه به اولویت و خواسته ها و اهداف فردی و سازمانی از نظریه های مختلف انگیزش استفاده نماید تا كاركنان را به فعالیت قابل قبول برساند آنها را به كار مورد نظر سازمان وا دارد . به اصطلاح مدیر می تواند موتور حركت كاركنان را روشن و تولید را بهبود بخشیده و مشكلاتی كه برای رسیدن به اهداف سازمانی را هموار نماید. (علیزاده ، 1384 ، 5)
انگیزه مانند هر تمهید دیگر ، برای ایجاد انگیزش (بر انگیختن علاقه های بالقوه افراد) و تمایلات كاركنان لازم و ضروری هستند . انگیزه عامل بروز انگیزش است .
مشوق ها به عنوان یك انگیزه هم می تواند باعث ایجاد جریان مثبت شوند یا آن كه تبدیل به موانع شوند ((انگیزه ها)) می توانند زمینه ساز شكل گیری ((انگیزشهای)) متفاوتی شوند .
چنانچه پدیده «نور» را به عنوان یك انگیزه در نظر آوریم می تواند باعث ایجاد انگیزش های متفاوتی برای پروانه و سوسك حمام شود پروانه به سوی آن جلب شده و سوسك حمام از آن می گریزد به این ترتیب ضروری به نظر می رسد تا انتخاب مشوق ها به عنوان «انگیزه» به صورت دقیقی متناسب با نوع كار و حرفه باشد چرا كه این اتفاق قابل پیش بینی است تا چنانچه مشوق های مورد نظر متناسب با نوع كار و حرفه نباشد به جای آنكه عامل غلبه بر موانع و مشكلات باشد تبدیل به موانع شوند. (ودادی ، 1386 ، 79)
4-1- دلایل انتخاب جامعه تحقیق
در بخش دریایی ضرورت توسعه حمل و نقل و تجارت دریایی در سطح بین الملل و كمبود نیروی دریانورد متخصص مورد توجه ویژه سازمان بین المللی و از جمله ایران قرار گرفته است گزارش سازمان بین المللی دریانوردی (IMO)1 نشان می دهد كه در حال حاضر بیش از 5/1 میلیون نفر دریانورد در رده های افسری و فرماندهی در رابطه با شناورهای اقیانوس پیما در سطح دنیا فعال هستند كه در این رده ها كمبود وجود دارد و مطالعات بیمكو2 نشان می دهد كه این كمبود در سال 2012 میلادی به حدود 84000 نفر دریانورد در رده های افسری و فرماندهی خواهد رسید. (بندر و دریا ، 1388 ، 33 ، 46 ) با توجه به این معضل در سطح بین الملل و همچنین نام گذاری سال 2010 میلادی به عنوان سال دریانوردان و اعلام آن توسط دبیر كل سازمان بین المللی دریانوردی و شعار رفتن به دریا (go to sea campaign) مورد توجه ویژه قرار گرفته و در همین راستا اهداف مهمی در برنامه های كاری اعضای ایمو منظور شده است. (بندر و دریا ، 1388 ، 33 ، 46 ) در حال حاضر فضای بین المللی مربوط به حرفه دریانوردی حكایت از ریزش كاركنان دریایی دارد(ودادی ، 1386 ، 69) سازمان ها و شركت های دریایی از جمله شركتهای تخصصی هستند كه دارای كاركرد تخصصی می باشند و فعالیت آن ها با فعالیت های عادی سایر شركت ها تفاوت دارد .
منابع انسانی آموزش دیده در حوزه دریانوردی كه آموزش های كلاسیك و تجربی مرتبط با نوع تخصص دریایی را سپری كرده اند . هزینه های متعددی را برای مراكز آموزش و سیستم پرورش دهنده موجب شده اند و به این ترتیب این بخش از منابع انسانی جزوه با ارزشترین منابع جامعه محسوب می شوند از این رو حفظ منابع انسانی حائز اهمیت بسیار می باشند و لذا مناسبتی قطعی و مسلم دارد تا برای راهبردی آن از مرحله جذب تا حفظ و نگهداری برنامه ریزی مؤثر صورت گیرد (ودادی ، 1386، 25) دانسته است كه بر آوردن نیازهای منابع انسانی از لحاظ فرهنگ ، انگیزه و رضایت شغلی باعث تداوم حس تعلق و وابستگی می شود. لذا شناخت نحوه های توجه به این مسایل با تأكید بر حرفه دریانوردی حائز اهمیت می باشد .
مطالعه در حوزه منابع انسانی به ویژه آنها كه به برنامه ریزی ـ كنترل و ایجاد ارتباط میان فرایندها می پردازد هم برای كاركنان و هم برای سازمان ها مفید خواهد بود . و با عنایت به این كه محقق در شركت ملی نفتكش ایران اشتغال داشته و دوازده سال در كشتیهای اقیانوس پیما در رده های مختلف افسری مشغول فعالیت بوده و با آگاهی از شرایط و محیط كار و عوامل انگیزش دریانوردان همواره با این سئوال در ذهن خود مواجه بوده است كه چه عواملی بر روی انگیزه شغلی این دریانوردان مؤثر است و ترتیب تأثیرگذاری آن چگونه است؟ شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزش شغلی دریانوردان و تعیین اولویت و اهمیت آن با یك شیوه كاملاً علمی نتایج آن برای بهره برداری در اختیار مدیریت سازمان مربوطه و شركتهای دریایی مشابه قرار گیرد و همچنین یافته های این تحقیق می تواند راهگشایی تحقیقات در این حوزه نیز باشد.
1- International Maritime Organization
همگام با فرایند جهانی شدن در تمامی عرصهها، دربهای بازارهای جهانی به روی شرکتها گشوده شده است. رقبا از اقصی نقاط دنیا با فرهنگها و امکانات و تجهیزات مختلف به رقابت باهم میپردازند. بازارها رفته رفته رقابتیتر شده و مملو از کالاها و خدمات شرکتهای رقیب می گردند، تا جایی که بازار به درجه ای از اشباعیت میرسد(Kotler, 2010). از مشخصههای این نوع بازارها، افزایش حجم تولید و تنوع محصولات از سوی رقبا، افزایش سرعت تکامل فناوریها، انعطافپذیری بالای صنایع و تنوع گراتر شدن مصرف کنندگان میباشد(Hambrick, 1983). از طرفی دیگر، شرکتها امروزه با فعالیتهای تبلیغاتی گستردهای از سوی رقبا برای جذب مصرفکنندگان رو به رو شدهاند، بهطوری که هر مصرفکننده روزانه با حجم وسیعی از تبلیغات مواجه می گردد(Story & French, 2004). تعداد اندکی از این تبلیغات مورد توجه قرار گرفته و تعداد کمتری از آنها توسط مصرفکنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند(Hoch et al, 1992). پر واضح است كه مصرف کنندگان پیش از آن که پیامی را درک نمایند، از میان یک فرایند تصمیم گیری عبور میکنند(Wansink et al, 1998)، در نتیجه دیگر استراتژیهای پیشین جوابگو نخواهد بود، شرکتها باید در پی تکنیکهای جدید و خلاقتری باشند تا بتوانند علاوه بر حفظ سهم بازارشان، سهم بازار رقبا را نیز از آن خود نمایند. یكی از تكنیكهای موثر در عصر حاضر نفوذ ویژه بنگاهها در رفتار مصرفکنندگان است كه به واسطه فعالیتهای مسئولانه تجاری، اخلاقی، بشردوستانه و زیستمحیطی جهت اثرگذاری بر مصرفکنندگان و جامعه به کار گرفته میشود، مجموعهی این فعالیتها را، فعالیتهای مسئولیتاجتماعی شرکت نام نهادهاند(Gu et al, 2013; Margolis et al, 2007; Lee et al, 2013; Kacperczyk,2009; Velaz et al, 2007; Paek et al, 2013; Vong & Wong, 2012; Caroll A. ,1979). بدین طریق آنها خواهند توانست با تحت تأثیر قراردادن حس مسولیت پذیری و انسان دوستانه مصرف کنندگان، راهی جهت نفوذ در بازارهای بیش از حد رقابتی و گاه اشباع شده بیابند (کاتلر، ص 158، 1390).
نگاهی گذرا به ادبیات مسئولیتاجتماعی شرکتها نشان از این است که مطالعات پیشین به طور عمده در پی توصیف مسئولیتاجتماعی شرکتها و کشف ابعاد آن بودند(Gu et al, 2013; Margolis et al, 2007; Vong & Wong, 2012). گروهی از پژوهشگران به بررسی تاثیر مسئولیتاجتماعی شرکت بر نوع دیدگاه و نگرش مصرفکنندگان پرداختند(Brown & Dacin, 1997; Murray & Vogel, 1997)، عدهای دیگر پیامد رفتارهای اجتماعی مثبت و منفی شرکتها را بر مصرفکنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند(Baron, 1999; Pits et al, 1991) و برخی از محققان نیز تاثیر عوامل مسئولیتاجتماعی شرکت را بر نیت و قصد خریداران کنکاش نمودهاند(Gupta & Sen, 2013; Cone, 2010; Irwin & Naylor, 2009; Eyval et al, 2009; Liberman & Trope, 1998).
در راستای تحقیقات گستردهای که در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکتها انجام گرفته است و در پاسخ به سوال اصلی پژوهش (آیا بین مسئولیت اجتماعی شرکتها و تصمیمگیری خرید مصرف کنندگان در بازار در حال اشباع موادغذایی رابطهای وجود دارد؟)، با ارائه مدلی پیشنهادی، به بررسی تاثیر فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتها بر تصمیمگیری خرید مصرف کنندگان با میانجیگری آمیخته ترفیع در بازار در حال اشباع شركتهای موادغذایی لبنی، گوشتی و انجمادی در استان گیلان پرداختیم. مدل پیشنهادی از سه متغیر اصلی تشکیل شده است. نخست، مفهوم مسئولیتاجتماعی شرکت که به عنوان متغیر مستقل تحقیق به حساب میآید. تصمیمگیری خرید مصرفكننده نیز، به عنوان متغیر وابستهی تحقیق انتخاب شده است و در نهایت ترفیع، متغیر میانجی تحقیق را تشکیل میدهد. تمامی این متغیرها به طور جداگانه در تحقیقات پیشین مورد سنجش قرار گرفتند، برای مثال در تحقیقات لو و باتاچاریا در سال 2009 رابطه بین تبلیغات و
مسئولیتاجتماعی شرکت مورد بررسی قرار گرفتهاست، در پژوهش آنان متغیر تبلیغات به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شده بود(Luo & Bhattacharya, 2009). همچنین در پژوهشی که توسط آیناوال و همکارانش در سال 2005 صورت گرفت، نقش تبلیغات بر رفتار خرید مصرفکنندگان بررسی شد(Ayanwale et al, 2005) و در پژوهش صورت گرفته توسط محمدیان و ختائی رابطه میان عوامل روانی، اجتماعی و رفتار مصرف کننده مورد سنجش قرار گرفت(محمدیان و ختائی، 1390). در راستای تحقیقات صورت گرفته، ما نیز با ارائه مدل پیشنهادی که در شکل 1-1 نمایان است به بررسی سه متغیر مسئولیت اجتماعی، ترفیع، تصمیمگیری خرید مصرفکننده و رابطه بین آنان در قالب یک مدل پرداختیم.
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
طی چند دهه اخیر، ارزشهای فرهنگی تازه ای در نتیجه حصول آگاهی از وابسته بودن سازمان ها به جامعه و محیط، ظهور کردهاند. مردم به تدریج پی برده اند که اقدامات سازمان ها، سود و زیان هایی برای جامعه در بردارد و لذا توجه وافری برای بهبود بخشیدن به نتایج خالص تاثیر سازمان ها بر جامعه معطوف گردیده است. به عبارت دیگر، جامعه انتظار دارد سود خالص بیشتری از سازمان ها دریافت دارد و این سودها عادلانه توزیع شوند. در واقع مسئولیت اجتماعی روشی است که شرکتها در برابر خواسته های مشتریان محصولات مناسبی عرضه کرده و حتی قیمتها را طوری تعیین کنند که هم از نظر خریدار ارزشمند بوده و هم تولید کننده سود معقولی ببرد. مسئولیت اجتماعی فراتر از نگرش مثبت به محیط زیست است چراکه تمامی جوانب مصرف محصول و خدمت توسط مشتریان را در نظر میگیرد. مسئولیت اجتماعی بازاریابی جهتدهی صحیح به سلیقه مصرفی جامعه است که این خود دورنمایی بلندمدت را میطلبد(دعایی، ص 30، 1385).
همگام با فرایند جهانی شدن در تمامی عرصهها، دربهای بازارهای جهانی به روی شرکتها گشوده شده است. رقبا از اقصی نقاط دنیا با فرهنگها و امکانات و تجهیزات مختلف به رقابت باهم میپردازند و به سرعت سهم بازار را از آن خود میکنند. بازارها رفته رفته رقابتی تر شده و مملو از کالاها و خدمات شرکتهای مخلتف رقیب میگردد، تا جایی که بازار به درجهای از اشباعیت میرسد. در این حال دیگر استراتژیهای پیشین جوابگو نخواهد بود، شرکتها باید در پی تکنیکهای جدید و خلاقتری باشند تا بتوانند علاوه بر حفظ سهم بازارشان، سهم بازار رقبا را نیز از آن خود نمایند. در این وضعیت، راه حل پیشنهادی که در فرایند پژوهش به آن خواهیم پرداخت، بهکارگیری مسئولیت اجتماعی در شرکتها است، بدین ترتیب که شرکتها با برانگیختن حس بشردوستی و سایر ابعاد اجتماعی در مشتریان، آنها را به خرید بیشتر از محصولات و خدماتشان ترغیب مینمایند. مسئولیتاجتماعی شركتها اثرات مهمی بر كاركنان، سهامداران، جامعه، مشتریان، كیفیت محصولات و … میگذارد و پیامدهای گوناگونی با توجه به هریك از این عوامل برای شركت و جامعه به همراه خواهد داشت(Kacperczyk, 2009). در این میان، عملكرد مسئولیتاجتماعی شركتها از منظر مشتریان، یكی از مهمترین و جدیدترین موضوعات مورد بحث میباشد.
با توجه به این امر كه اكثر شركتهای موادغذایی داخلی، در زمینه تولید، قیمتگذاری و توزیع محصولاتشان به پیشرفتهای اساسی و مهمی دستیافتهاند و روزبهروز به تعداد رقبا در این صنعت افزوده میگردد، لذا برندی پیروز میدان خواهد بود كه محصولش در سبد خرید مصرفكننده جای گیرد و این عامل، نقش كلیدی ترفیع را بیش از پیش نمایان میسازد.
از یك سو ضعف شركتها در كمیت و كیفیت فعالیتهای ترفیعی ارائه شده و از سوی دیگر ظهور ارزشهای فرهنگی جدید در جامعه و در بین مصرفكنندگان كه با نگاه دیگری به جامعه و محیطزیست مینگرند و دغدغه های اجتماعی را مهم میپندارند ما را برآن داشت كه به واسطه پژوهش حاضر، اثرگذاری اقدامات مسئولیت اجتماعی شركتها را در تصمیمگیری خرید مصرفكنندگان مورد بررسی قرار دهیم و از سوی دیگر میزان اثرگذاری فعالیتهای ترفیعی شركتها را در رساندن پیام مسئولیت اجتماعی از سوی شركت به مصرف كنندگان را نیز مورد ارزیابی و سنجش قرار دادیم.
بخش بهداشت و درمان با توجه به گستردگی خدمات و اهمیت اهداف خود برای دستیابی هرچه بیشتر به بهداشت برای همه و عدالت اجتماعی نیازمند تربیت و برنامه ریزی مناسب نیروی انسانی در کلیه مراکز ارائه خدمات بهداشتی،درمانی و درتمام گسترة مکانی و زمانی مورد نیاز افراد جامعه است(بهرامی نازکی،1378).
از این رو برنامه ریزی موثر، توزیع عادلانه و بهره برداری مناسب از خدمات بهداشتی و درمانی با مدیریت کارا و اثر بخش امکان پذیر خواهد بود که نهایتا منجر به عملکرد بهتر کارکنان در بخش های گوناگون خواهد شد(شهابی،1380).
برنامه ریزی نیروی انسانی امروزه یکی از مهمترین وظایف مدیریت منابع انسانی به شمار می آید که تأثیر عمیقی بر سایر فعالیتهای مدیریت دارد. اگر از طریق برنامه ریزی کارا بتوانیم افراد شایسته را جذب سازمان کنیم به علت کاربرد روش علمی و نگرش سیستمی که در برنامه ریزی نیروی انسانی وجود دارد بسیاری از مشکلات مدیریتی در سازمانها رفع خواهد شد. کاهش هزینه ها، آموزش مستمر کارکنان و همگام شدن با تحولات محیطی و فنــــاوری روز را از جمله مزایای کاربرد برنامه ریزی اثربخش و کارای نیروی انسانی باید دانست(کیانی،1382).
برنامه ریزی نیروی انسانی شامل؛ فرایند تعیین و تأمین نیروهای مورد نیاز است. در ارتباط با تعیین نیرو، برنامه ریزی به دنبال یافتن پاسخ سوالاتی از این دست است که چه نیروهایی، در چه سطحی، به چه تعداد و برای چه برهه زمانی باید به کار گرفته شوند؟ اما در تأمین نیرو، مساله برنامه ریزی نیروی انسانی این است که نیروهای مورد نیاز تعیین شده، با چه رویکردی، از چه منابعی و با چه شیوه هایی باید تأمین شوند؟(ابیلی و موفقی،1389).
با توجه به رقابت شدید و تنگاتنگ در دنیای امروزی، می توان بیان داشت که نیروی انسانی مهمترین مزیت رقابتی برای هر شرکت محسوب می شود، بنابراین مدیران بایستی آگاه باشند که چگونه با این عامل استراتژیک برخورد کنند و استفاده هر چه مؤثرتر از این مزیت رقابتی، را بیاموزند. در این صورت سازمان یک قدرت و نیروی رقابتی قوی کسب خواهد کرد(مقیمی، 1389).
برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی عمدتاً بمنظور استفاده بهینه از توانمندیهای تخصصی سازمان در حال وآینده است. سازمانهای مختلف برای حرکت به سمت برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی نیازمند پیش نیازهایی هستند و توجه به این پیش نیازها مهمتر از خود برنامه ریزی است . مهمترین این پیش نیازها عبارتند از:الف)پیش نیاز ساختاری ب)پیش نیاز فرهنگی ج)پیش نیاز انسانی د)پیش نیاز مدیریتی
باید برای تدوین برنامه های استراتژیک منابع انسانی بستر و پیش نیازهای سازمان را ارزیابی کرده تا بتوان برنامه ریزی درستی در مورد منابع انسانی آن سازمان انجام دهیم . بنابراین اول باید جاده لازم را برای استقرار و حرکت برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی سرسازی و محکم ساخت تا ماشین برنامه ریزی به راحتی بتواند روی آن حرکت و اهداف سازمان را به سر منزل مقصود برساند(سلطانی،1389).
سرمایه انسانی با ارزشترین منبع سازمانی بوده و پیش نیاز توسعه است زیرا رشد و آهنگ توسعه به کمیت و کیفیت نیروهای کارآمد بستگی دارد. بنابراین مدیریت مناسب این منبع ارزشمند نقش مهمی در ارتقائ بهره وری سازمان خواهد داشت (ستاری فرد،1375).
مدیریت منابع انسانی به دلیل گستردگی و اهمیت وظایف مدیریت در رابطه با نیروی انسانی شكل گرفته است امروزه ، مدیریت نیروی انسانی به عنوان یكی از پراهمیت ترین گرایش های علم مدیریت مورد توجه كامل قرار گرفته است و از جایگاه ، خاصی برخوردار است برنامه ریزی نیروی انسانی به منظور تأمین نیروی انسانی مورد نیاز از عمده ترین وظایف مدیریت نیروی انسانی هر سازمان است(دسلت و اردی،2003).
توزیع نا عادلانه جغرافیایی نیروی انسانی از باعث کاهش دسترسی کمی و کیفی ساکنین مناطق دورافتاده و بخصوص روستایی به خدمات پزشکی اعم از بهداشتی و درمانی می گردد که این توزیع ناعادلانه باعث کمبود نیروی انسانی در یک منطقه و تراکم نیروی انسانی در سایر مناطق می گردد. که این امر علاوه بر کاهش بهره وری سیستم بهداشت و درمان موجبات افزایش نارضایتی مردم را بهمراه خواهد داشت.(علاء الدینی،1375).
یکی از مهمترین ارکان اداره هر نظام که موجبات ارتقای کمی وکیفی سطح خدمات ارائه شده توسط آن نظام را فراهم می آورد نظارت و ارزیابی مستمر آن است .زیرا به کمک ارزیابی مستمر میتوان به سرعت مشکلات موجود را شناسایی و رفع نمود .ارزیاب کمک موثری به شناسایی نقاط قوت و ضعف خدمات ارائه شده می نماید یكی از راههای ارزیابی و مطالعه نظام های بهداشتی و درمانی در میزان دسترسی به اهداف و ارتقائ خدمات سلامت توجه به وضعیت توزیع منابع انسانی و بخصوص نیروهای متخصص دانشگاه می باشد. توزیع عادلانه منابع در همه زمینه بخصوص نیروی انسانی از اولویت های هر نظام اداری محسوب می گردد چرا با توزیع مناسب متخصصان و پشتیبانی عملی ، كارایی نظام های بهداشتی درمانی تامین خواهد شد (طبیبی،1383).
با توجه به اینکه هدف اساسی از برنامه ریزی نیروی انسانی دسترسی هرچه بیشتر جامعه به خدمات بهداشتی و درمانی و بهبود عملکرد سازمانی می باشد، در این تحقیق تلاش خواهد شد برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی درشبکه های بهداشتی و درمانی استان هرمزگان مورد بررسی قرارگیرد و تاثیر آن بر عملکرد کارکنان تعیین گردد. تا با شناسایی میزان تاثیر برنامه ریزی نیروی انسانی و توزیع عادلانه آنها گامی مهم در جهت بهبود عملکرد کارکنان نهایت بهبود عملکرد سازمان برداشته شود.
سوال آغازین:
سوال آغازین تحقیق حاضر عبارت است از :
چه رابطه ای بین الزامات برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی با عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان وجود دارد؟
اهداف تحقیق:
هدف اصلی تحقیق حاضر تعیین تاثیر الزامات برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی بر عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان می باشد که در راستای این هدف، اهداف زیر دنبال می شود:
1- تعیین رابطه پیش نیاز ساختاری برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی با عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان.
2- تعیین رابطه پیش نیاز فرهنگی برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی با عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان.
3- تعیین رابطه پیش نیاز انسانی برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی با عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان.
4- تعیین رابطه پیش نیاز مدیریتی برنامه ریزی استراتژیک نیروی انسانی با عملکرد کارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان.
و اهداف كاربردی تحقیق حاضر عبارت است از :
با شناسایی تاثیر الزامات برنامه ریزی (استراتژیک) نیروی انسانی بر عملکردکارکنان شبکه بهداشت و درمان استان هرمزگان و با سازماندهی مناسب این نیروها گامهای مهمی در جهت ارتقاء بهره وری شبكه بهداشتی و درمانی برداشته خواهد شد.
اضطراب و افسردگی دو اختلال روانی شایع محسوب می شوند که در قلمرو آسیب شناسی روانی پژوهش های فراوانی را به خود اختصاص داده اند، لیکن هنوز هم عوامل موثر بر بروز و تداوم این اختلالات به خوبی روشن نشده است. مشخص است که افسردگی و اضطراب با هم ارتباط نزدیکی دارند اما علل، پیامدها و عملکردهای متفاوتی می توانند داشته باشند، مثلا اضطراب و افسردگی اثرات متفاوتی بر پردازش اطلاعات دارند(بک، فریمن و دیویس[1]، 2003).
اختلالات خلقی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است که به صورت خلق پایین در دوره های افسردگی و خلق بالا در دوره های شیدایی نمود پیدا می کند (سادوک و سادوک[2]، 2003).
اختلالات خلقی به اختلالات افسردگی ، اختلالات دو قطبی و دو اختلال مبتنی بر آسیب شناسی (اختلال خلقی به علت یک حالت طبی عمومی و اختلال خلقی ناشی از مصرف مواد) تقسیم می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000).
دامنه بالینی افسردگی از افسرده خویی[3] تا افسردگی عمده[4] می باشد. شیوع طول عمر اختلال افسردگی اساسی 2/16 درصد و شیوع
سالیانه آن 6/6 درصد می باشد. این اختلال در زنان دو برابر مردان می باشد و بیشترین احتمال خطر برای ابتلا به افسردگی بین 40-20 سالگی می باشد (بلازر5، 2000) که با نشانه هایی چون خلق افسرده، از دست دادن علاقه، کاهش قابل ملاحظه وزن ، انرژی و غیره مشخص می شود (سادوک و سادوک، 2003). اختلالات اضطرابی نیز از جمله شایع ترین اختلالات روانپزشکی است. میزان شیوع طول عمر اختلالات اضطرابی 5/30 درصد و شیوع سالیانه آن 7/17 درصد می باشد(سادوک و سادوک، 2003).اختلالات اضطرابی نیز انواع مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به اختلال اضطراب فراگیراشاره کرد. این اختلال با اضطراب مداوم و فراگیر مشخص می شود که وابسته به شرایط خاص نیست هرچند به وسیله برخی از شرایط وخیمتر می شود. این اختلال در زنان دو برابر مردان می باشد و شیوع طول عمر این اختلال 5 درصد شیوع سالیانه آن 3 درصد میباشد (تایرر و بالدوین
[5]، 2006). به نظر می رسد پرداختن به عوامل زمینه ساز و مسبب در بروز این دو اختلال شایع می تواند نقش بسزایی در پیشگیری از بروز و بهبود و ارتقائ روش های درمانی داشته باشد. از جمله عوامل تاثیرگذار بر بروز، تشدید و یا عود اختلالات میتوان به شخصیت فرد اشاره داشت که به عنوان الگوی پایدار تجربه درونی تعریف می شود و الگوی رفتاری است که انحراف قابل توجهی از فرهنگ دارد و منجر به ناراحتی و کاهش عملکرد می گردد. اختلالات شخصیت در طول زمان پایدار است و شروع آن مربوط به اوایل بلوغ و نوجوانی است. از جمله این اختلالات می توان به اختلال شخصیت خودشیفته اشاره داشت که الگوی فراگیر بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که با نشانه هایی چون اعتقاد به بی همتایی، انتظارات غیرمنطقی از دیگران، خیال پردازی های مربوط به قدرت و غیره مشخص می گردد (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). همچنین از عوامل اساسی دیگر در ایجاد و حفظ یک اختلال ساختارهای شناختی افراد است. طبق نظر بک باید به طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان پایه ای ترین و اساسی ترین سطوح شناختی توجه نمود (بک و همکاران، 2003). بنا به نظر یانگ آسیب روانی از شکل گیری و ثبات طرحواره های ناسازگارانه اولیه ناشی می شود (استفا و واترز[6] ، 2005).
بنابراین هدف این پژوهش مقایسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه و شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افسرده عمده و افراد بهنجار میباشد.