صناعات بلاغی، از مهمترین عوامل سازندهی سبک یک اثر ادبیاند؛ در واقع شیوهی به کارگیری یا فراوانی نوع یا انواعی از آنها در تکوین یا تبدیل سبک آثار ادبی بسیار مؤثر است. «ایهام و انواع آن» از جملهی این صناعاتِ سبک سازند كه به كارگیری آن در شعر به حافظ اختصاص ندارد جز این كه ایهام در شعر دیگر شاعران با ایهام در شعر حافظ همان قدر فرق و فاصله دارد كه شعر او با شعر دیگران. ایهام در شعر دیگران صنعتی از صنایع شعری و حُسنی از محاسن كلامی و حالت و كیفیتی عارض بر شعر محسوب می شود؛ در حالی كه در شعر حافظ، روح شعر و كیفیتی جوهری به شمار می رود. در این جستار «ایهام و انواع آن »در غزلهای حافظ مورد بررسی قرارگرفتهاست. اگرچه این صنعت در سبک خراسانی نمونههایی دارد فراوانی آن در سبک عراقی تا جایی است كه به كار بردن ایهام و اجتناب از صراحت بیان یكی از ویژگی های مهم ادبی سبك عراقی به شمار می رود. خواجه ی شیراز با آوردن كلمات و عباراتی گوناگون كه محتمل معانی و مفاهیم گوناگونی هستند، ذهن خواننده را به معنی و مضمونی بدیع رهنمون می شودو این تنیدگی و مناسبات واژگان دراشعارش تا جایی پیش
می رود كه گاهی از درون یك ایهام ، ایهامی دیگر می زاید و چه بسا یك ایهام، ذهن خواننده را به ایهام دیگری سوق می دهد كه در پی آن به معنی و مفهوم تازه ای دست می یابد بدون آن كه به این معنای دوم در مفهوم كلی بیت اشاره ای شده باشد و این اعجاز تا جایی پیش می رودكه گاهی معانی و تفاسیر بسیاری از یك بیت به دست می دهد و ممكن است شما، بارها و بارها بیتی را خوانده باشید تا بتوانید به ایهام آن پی ببرید. فراوانی ایهام و انواع آن دربرخی از غزلیّات حافظ گاهی زیاد و بسیار پیچیده و رسیدن به آن دشوار است و این شگرد وخیالپردازی گاه، مرزهای افراط را درمینوردد و بهحدّی می رسد كه گاه در یك بیت از غزلی بیش از چند ایهام را میتوان مشاهده کرد.
روایات حماسی ما براثر تعدد آثار مشحون به اسامی بسیاری از پهلوانان است که حتی شماره کردن آنها نیز کاری بس دشوار است و تحقیق درباره یک یک آنها نیازمند کتابی خاص است از اینروی نگارنده در این پژوهش قصد تحقیق در باب تمام این پهلوانان را ندارد وتنها برآن است که به شخصیت مشهورترین پهلوان حماسه ایران یعنی رستم زال بپردازد و پیشینه او و خاندانش را مورد مطالعه و بررسی همه جانبه قراردهد.پهلوانان ایران درمنظومه های حماسی معمولاً یا از خاندان های مشهور پهلوانی اند یا اشخاص منفردی هستند که به قبیله و عشیره ای تعلق ندارند.
خاندان رستم بزرگترین و نام آورترین خاندان پهلوانی حماسه های ایرانی و همچنین پس از خاندان های شاهی یعنی پییشدادیان و کیانیان پر آوازه ترین حکومت محلی در شاهنامه است.این خاندان را به نام های خاندان گرشاسب،سام و زال نیز مخاطب می سازند.این افراد همگی
قبل از رستم بودند و کارهای مهمی انجام داده اند اما چون رستم پرآوازه تر است این خاندان بیشتر به خاندان رستم شهرت دارد.
به دلیل اهمیت ویژه ای که خاندان رستم در میان سایر خاندانهای پهلوانی حماسه ایران دارد و اینکه حماسه های رستم و خاندان او از گذشته تاکنون سخت مورد علاقه و توجه مردم بوده است،بنابرین بیشترین تحقیقات صورت گرفته راجع به خاندن های پهلوانی بر روی این خاندان متمرکز شده است. اما مشکل این است که تقریباً تمام تحقیقاتی که راجع به این خاندان پهلوانی صورت گرفته تک بعدی بوده و تنها به شخصیت رستم یا گرشاسب پرداخته اند و این پژوهش ها نه در بسترحماسه که درقلمرو اسطوره و یا تاریخ بوده است و در هیچ یک از تحقیقات انجام شده به این خاندان به صورت یک کل نگریسته نشده است.
این اشکال از آن جا ناشی می شود که تمام توجهات فقط معطوف به شاهنامه بوده است و چون یگانه قهرمان محوری آن رستم بوده است، بنابراین بیشتر تحقیقات راجع به این شخصیت حماسی انجام شده است.
دراین پژوهش،سعی نگارنده برآن است تا نسبت به تحقیقاتی که تاکنون در مورد این خاندان پهلوانی انجام شده پا را فراتر نهاده و علاوه بر بررسی شاهنامه به عنوان متن محوری،سایر متون ادبی و تاریخی قبل و بعد از آن را نیز که از خاندان رستم در آن ها سخن رفته است، مورد واکاوی جامع و کامل قرار دهد. باشد که این بررسی گسترده و همه جانبه به رمز گشایی هرچه بهتر و روشن تر این خاندان بزرگ پهلوانی بیانجامد
:
مطالعات وفعالیتهای تطبیقی در ایران سابقهی زیادی ندارد. اما اخیراً محققان ادبی در زمینههای گوناگون از جمله در حیطهی ادبیات به اینگونه پژوهشها اقبال نمودهاند. سعی این پایاننامه نیز برآن است تا با تطبیق شبهجمله یا صوت در عربی و فارسی، گامی دیگر در این عرصه بردارد. به همین منظور در ابتدا به مطالعهی ادبیات تطبیقی، تعاریف، انواع مکاتب، کارکرد و فواید آن پرداختیم تا از رهگذر آن بیشتر با این سبک نوظهور آشنا شویم. سپس دستور و زبان فارسی، سابقهی نگارش کتب دستوری، انواع کلمه و انواع نقشهای موجود در دستور سنتی و جدید را بیان کردیم و به این نتیجه رسیدیم که؛ در دستور سنتی و جدید نقشهایی وجود دارد که از لحاظ عملکرد و معنا یکسان هستند اما با نام مختلف از آنها یاد میشود. پس از مطالعهی دستور و زبان عربی و پیشینهی آن، انواع اسمها و نقشهایی را که معادل معنایی شبهجملهی فارسی است ، بیان شد. نقشهایی مانند:اسمفعل، مفعولمطلق با عامل محذوف، منادی، اغراء و تحذیر، حروف تنبیه، ردع ،
جواب، مشبهة بالفعل و تحضیض ، با نمونههایی عمدتاً از قرآن و نهجالبلاغه ذکر گردید. در زبان عربی به جارومجرور و ظرف و مضاف الیهی که گاهی وابسته به فعل و یا شبه فعل هستند و گاهی در جمله دارای نقش نحوی مستقل میباشند عنوان «شبه جمله» اطلاق میشود در حالی که این شبهجمله از لحاظ معنایی با مقولهی شبهجملهی فارسی که بیانگر عواطف واحساسات گوینده است و دارای ساختارهای معنایی متعددی است کاملاً متفاوت میباشد. در نتیجه از لحاظ کارکرد معنایی و جایگاه دستوری نمیتوان برای شبهجمله در دو زبان ، وجوه اشتراکی قائل شد و برای ترجمهی شبهجمله فارسی به عربی باید از کلمات و ساختارهای دیگری بجز شبهجملهی فارسی کمک گرفت.
:
در مورد ادبیات تطبیقی تعریف متداولی از گذشته وجود داشته؛ مبنی براین که صرفاً به بررسی وجوه اشتراک آثار برخاسته از دو فرهنگ متفاوت میپردازد. حتی امروزه برخی از افراد ادبیات تطبیقی را تنها با این کارکرد میشناسند. اما میتوان با نگاهی وسیعتر، دامنهی این
رشته علمی را به موضوعات مختلف گسترش داد و زمینه را برای تفاهم و همدلی بین ملتها بیشتر فراهم آورد. ارتباط یا عدم ارتباط دستور زبان با ادبیات تطبیقی به عنوان شاخهای از این علم تغییری در اهمیت تأثیر فن ترجمه در اعمال فعالیتهای تطبیقی ایجاد نمیکند، چرا که از مقدمات مهم بررسیهای تطبیقی توانایی ترجمهی صحیح از متون است. لذا در این پایان نامه به مباحثی دربارهی قید در دو زبان فارسی و عربی پرداخته میشود. بدین منظور نخست تعاریف گوناگون دربارهی قید از دستور نویسان گذشته تا به امروز آورده شده است. تعاریفی که بیشتر به قابل حذف بودن قید، تقسیم بندی آن به مختص و مشترک و انواع محتوایی اشاره شده است. استفاده از ملاکهای ذهنی و دور از قاعده در بین دستوریان موجب گردیده که مرزبندی مشخصی در بین صورتهای مختلف قید از لحاظ ساختار و لفظ وجود نداشته باشد، لذا پس از جمع بندی نظرات دستور نویسان و با استفاده از آراء زبان شناسان جایگاه ساختاری قید مشخص شده است. به این ترتیب که با تمایز قائل شدن بین مقولهی قید و نقش قید اختلافات موجود در مورد دسته بندی قید به مختص و مشترک از بین میرود چرا که اصطلاح قید هم برای نمایاندن یک مقولهی واژگانی مانند به خوبی، باعجله و. . . به کار میرود، و هم برای نشان دادن نقش نحوی استفاده میشود. مورد دیگر قابل حذف بودن یا نبودن قید از جمله است که با استفاده از دیدگاه زبان شناسی مشخص میشود که در موارد محدودی حذف قید علاوه بر تغییر معنا، شکل دستوری جمله را نیز تغییر میدهد. با شناخت کامل قید در زبان فارسی، معادلات معنایی و دستوری آن در زبان عربی آورده شده است. نتیجه این که در نحو عربی مبحثی به نام قید وجود ندارد. اما مواردی مانند: مفعول مطلق، مفعول له، مفعول فیه، حال، مستثنی، حروف و افعال ناقصه هستند که میتوانند از قیدهای فارسی نیابت کنند.
انسان ها برای هر گونه اندیشیدن و رفتار فردی واجتماعی، به الگوها ومیزان های صحیح نیاز دارند. فرهنگ، به عنوان غنی ترین وگرانبهاترین میراث بشری، در بردارنده طیف وسیعی از الگوها وتجربیات انباشته شده است. با بهره گیری و پشتوانه فرهنگ است که دیگر نهاد های جامعه بشری هم چون خانواده، اقتصاد، سیاست و.. دوام وبقا واستمرار دارند. فرهنگ، مجموعه افکار و اندیشه ها، تجربه ها، اعتقادات ، ارزش ها و… است و چون انسان موجود متفکری است، لذا فرهنگ ساز بوده وتوان استفاده از آن را نیز دارد. فرهنگ نیز به مانند دیگر پدیده های انسانی و اجتماعی، دستخوش تغییرات است وبه انواع وطرق گوناگون تغییرات فرهنگی ایجاد می شود. یک قوم با مغلوب شدن در برابر اقوام دیگر، با کسب علوم واطلاعات ، با فن آوری های مختلف ، با گسترش ارتباطات، با تقلید از ملتی دیگر ، می تواند فرهنگ خویش را دگرگون نماید. یکی از بهترین و مطمئن ترین راه ها که به طور مستقل و آزادانه قادر است فرهنگ هر قومی رامتحول سازد، جدو جهد برای کسب معلومات جدید و به عبارت دیگر تحقیق و پژوهش است که نتایج و انتشار آن می تواند افکار واندیشه ها را منقلب نموده و رفتارها و کنش های فردی و جمعی را به سوی اهداف متعالی اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی وهنری هدایت نماید و جامعه را از یکنواختی ، سکون و پس رفت نجات دهد وبا ایجاد تغییرات آرام در فرهنگ جامعه سنتی، پیشرفت متناسب را که عاری از هر گونه و یا حداقل از کمترین ایجاد تنش و تعارض اجتماعی برخوردار است ، به وجود آورد .
آری تحقیق وارائه یافته های پژوهشی با ابزارهایی نظیر کتاب قادر است سیری تازه ومتعالی در برابر حرکت جامعه بگشاید وافق های نوینی را پدیدار سازد.
برگزاری جشنواره پژوهش های برگزیده فرهنگی و معرفی کتاب سال استان در واقع با هدف تشویق وتحسین و ارزیابی آثار و تولیدات فکری و ذوق هنری وعلمی ویکی از وجوه توجه فرا مادی به دامنه های فکر واندیشه است که برگزاری سالانه آن می تواند نشاط وانگیزه بیشتر را در میان پژوهشگران رشته های علوم انسانی واسلامی ودست- اندرکاران نشر ایجاد نموده موجبات اعتلای هر چه بیشتر فرهنگ وتوسعه ارزش های اسلامی وملی در این خطه را، فراهم آورد.
برگزار کنندگان این برنامه ها معتقدند چنین طرحی از یک سو زمینه سازی برای گسترش تحقیق و پژوهش فرهنگی وحمایت و پشتیبانی از پژوهشگران و نویسندگان ومترجمان فعال در حوزه فرهنگ و از سوی دیگر معرف میزان بضاعت و توانمندی پژوهشگران و مولفان محلی این استان در پرداختن به مقوله تحقیق و تتبع ونوآوری در عرصه فرهنگ و هنر می باشد.
اکنون با توجه به دامنه تاثیرات و پی آمد ها و ره آورد های به گزینی برای فعالیت های حوزه کتاب وپژوهش، نقد علمی وعملی این حرکت ارزشمند در قالب این تحقیق انجام و چشم انداز پیش رو با نگاه ویژه به برنامه توسعه فرهنگی استان به صورت در پنج فصل ترسیم گشته است، امیدواریم که نیک و بد یا ضعف و قوت تحریر وتدوین این مجموعه که باید در فرصتی اندک فراهم می شد، به چشم لطف و کرامت دیده شود. با این همه نقد و نظر استادان گرامی را برچشم منت گذارده و پیشاپیش از آن استقبال خواهیم کرد .