تمرین و فعالیت بدنی به عنوان یکی از عوامل موثر در تحلیل منابع انرژی سلولی از جمله گلوکز و گلیکوژن است، که می تواند تغییراتی در پپتیدهای و هورمون های موثر بر تنظیم و تعادل انرژی بوجود آورد. همچنین اظهار شده است که بازسازی و ریکاوری آنی ذخایر انرژی از جمله گلوکز و گلیکوژن نیز می توانند بر غلظت این پپتیدها اثرگذار باشند. در صورت عدم بازسازی مناسب و به موقع با مشکلاتی چون تغییر در غلظت پپتیدهای موثر بر تنظیم انرژی مواجه خواهیم شد. عدم تعادل بین پپتیدهای مهارگر و تحریک کننده دریافت غذا مانند لپتین[1]، AGRP,NPY,CART,POMC, و گرلین[2] به عنوان عوامل دخیل در روند سازوکاری می تواند به افزایش درصد چربی بدن، چاقی و غلبه روند اشتهاآوری بر ضد اشتهایی شود. اتخاذ راه کاری صحیح و آنی برای مقابله با این عدم تعادل می تواند از اختلالات سوخت و سازی تعادل و تنظیم انرژی (افزایش وزن یا کاهش غیرمنطقی، اتلاف انرژی) جلوگیری نماید. هرچند نوروپپتیدw در انسان اخیرا کشف شده است]10[ اما از زمان کشف نروپپتایدها، دانش ما از تنظیم وزن، اشتها و تعادل انرژی به نحو چشمگیری افزایش یافت. بسیاری از متخصصان حوزه سلامت، بهداشت و به خصوص تنظیم وزن، امیدوارند که با شناسایی جنبه های مهم و ناشناخته این نروپپتایدها و عوامل موثر بر آنها به روش های درمانی کارآمد و کشف داروهای جدیدی را برای امراضی چون چاقی دست یابند .امروزه تقریبا تاثیر نوروپپتیدها بروی هورمون ها ثابت شده است. از طرفی تغییر در هورمون ها نیز باعث تغییر در وزن بدن می شود.گزارش های رسیده نیز نشان می دهد که NPW نه تنها در تنظیم انرژی بلکه در هموستاز هورمونی نیز نقش دارد، ]11[
هورمون ها نقش مهمی در تنظیم اشتها، متابولیسم بدن و تنظیم سطح انرژی دارند]12[. فعالیت و تمرینات ورزشی روی سطوح خونی هورمون ها تاثیر می گذارند و به كاهش یا افزایش سطح برخی از هورمون ها نسبت به حالت استراحت منجر می شوند. در واقع این نوسانات هورمونی را می توان واكنش بدن در برابر فشارهای تمرینی قلمداد كرد، تا حالت هموستاز بدن برقرار شود ]13،14[. عدم تعادل در سطح هورمون ها در گیر در اشتها ( انسولین ، گلوکاگون ، کورتیزول و هورمونهای غده تیروئید) می تواند به افزایش وزن منجر شود.
هورمون كوتیزول كه یك گلوكوكورتیكوئید[3] است ، و از بخش قشری غدد فوق كلیوی ترشح می شود، نقش بسزایی در برقراری این هموستاز دارد ]15[ . کورتیزول به طور مستقیم بر ذخیره چربی و افزایش وزن در افراد تاثیر دارد . یکی از اثرات مهم کورتیزول، نقش آن روی سوخت و ساز کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها است.این هورمون فرآیند گلوکونئوژنز را از اسیدهای آمینه تسهیل، لیپوژنز کبد را کاهش و چربی های موجود در بافت چربی را به حرکت در می آورد . کورتیزول سوبسترای لازم را برای عمل گلوكرنئوژنز (اسیدهای آمینه) و سوخت های جایگزین را برای متابولیسم انرژی عضله اسكلتی (اسیدهای چرب) تامین كند]16،17،18،19[
هورمون تیرکسین یکی از هورمون های مهم متابولیسمی بدن است ]20[. که توسط غده ی تیرویید که تحت تاثیر محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- تیرویید ( H-P-T)[4] است ،تنظیم می شود ]21[ . در بررسی های متعدد ، اثر بسیاری از عوامل مانند دمای محیط ، استرس ، هورمون های دیگر ، ترکیبات شیمیایی ، نوسانات شبانه روزی ،… بر محور نامبرده به اثبات رسیده است. هورمون تیرویید ارتباط ویژه ای با رشد ، اشتها ، متابولیسم ، تنظیم اسمزی و تولید مثل دارد ]22[ افزایش میزان سوخت و ساز پایه، اثر اصلی هورمون های تیروئید است. عمل عمده ی این هورمون ها افزایش سوخت و ساز قندها و چربیها است]23[.
از طرفی استفاده از مواد مغذی ، به ویژه مواد قندی،اسیدهای چرب، نوشیدنی های ورزشی حاوی اسیدهای آمینه ، مواد معدنی و ویتامین ها ، آنتی اکسیدنها پس از تمرین و فعالیت بدنی، برای بازسازی سریع و افزون سازی منابع انرژی (گلیکوژن و ATP ) و کنترل وزن و اشتها توسط متخصصین و مربیان آگاه توصیه شده و می شود. در این راستا، استفاده از مکمل های غذایی طبیعی و صناعی بر عملکرد ورزشی، توازن بین اکساینده ها و ضد اکسایش کننده های بدن، توسط ورزشکاران ، مربیان ، متخصصین و پژوهشگران توصیه و بررسی شده است. علاوه بر موارد فوق، تاثیر برخی از گیاهان خوراکی و دارویی از قبیل: شنبلیله ]24[ ، برگ ریحان ]25[، توت هندی ]26[، لئوکاس سفالوتز[5] (نوعی علف هرز خوراکی در هند) ]27[، بر روند بازسازی منابع انرژی به ویژه گلیکوژن در نمونه های حیوانی مطالعه شده است. با این وجود در هیچ یک از پژوهش های انجام شده به تاثیر این گیاهان دارویی و غذایی بر پپتیدهای درگیر در تنظیم تعادل انرژی، سوخت وساز قند، اشتها و وزن، با و یا بدون فعالیت بدنی و تمرین مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین ، ولیک به عنوان یک گیاه دارویی منحصر به فرد از حیث ترکیبات و خواص به طور جدی در حوزه ی فیزیولوژی ورزش مورد توجه قرار نگرفته است.
ولیک[6] یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی در طب اروپایی می باشد و برای اولین با توسط دیوسکورید در قرن 1 شرح داده شد]28[. عصاره ولیک از گل، برگ و میوه این گیاه مشتق می شود. مطالعه بالینی کمی به بررسی میوه ولیک به تنهایی پرداخته است ]29[. برگ، گل و میوه ولیک دارای مقادیر زیادی پروسیانیدین الیگومریک ، فلاونوئیدها [7]می باشد، که مسئول اثر دارویی آن است]30[.
گیاه ولیک سرخ با اسامی مختلفی از قبیل هاثرن[8] و از خانواده روزاسه[9] به صورت سنتی به عنوان تونیک قلبی استفاده می شود. ترکیبات مختلفی در ولیک سرخ وجود دارد که شامل: ساپونین های تری ترپن[10]، فلاونوئیدها، کاتیشن[11]، اپی کاتشین[12] می باشد ]31[.
گزارش شده است سرخ ولیک یک گیاه دارویی با ارزش از تیره گل سرخ است که امروزه در درمان ضایعات قلبی و گردش خون و به ویژه به عنوان ضد عفونت ها و آنتی اکسیدان، تب بر قابل استفاده می شو د؛ و اهمیت دارویی آن به دلیل وجود ترکیبات فنلی است که در این رده فلاونوئیدها نقش دارویی مهمی دارند]32[.همچنین مصرف آنتی اکسیدانهای غذایی می تواند از شیوع بیماری های متابولیک کم
کند]33[.فلاونوئیدها بخاطر آنتی اکسیدان بودن در تنظیم تغذیه دخیل است و باعث تنظیم چربی خون ،تنظیم متابولیسم گلوکز و کربوهیدارت می شود ]34[ .
بنابراین ، این پژوهش قصد دارد تا تأثیر همزمانی تمرین با شدت بالا را به همراه دو نوع ولیک ( کراتاگوس ) سرخ و سیاه بر شاخص های مربوط به اشتها را در نمونه حیوانی ( مریوط به موش های نر) مورد ارزیابی قرار دهد. آیا تمرین شدید بر سطوح نوروپپتید W ، T4 ، کورتیزول پلاسمایی و بر سطوح نوروپپتید W کبدی درموش های صحرایی نر اثر دارد؟ آیا مکمل سازی آبی ولیک بر سطوح نوروپپتید W ، T4 ، کورتیزول پلاسمایی و بر سطوح نوروپپتید W کبدی درموش های صحرایی نر اثر دارد؟.
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
از آنجایی که بررسی و نمونه برداری بافت های انسانی از دشواری های زیادی برخوردار است و پژوهش های انجام شده بر روی مدل های حیوانی که شباهت های عملکردی با انسان دارند، می تواند تا حدودی بیانگر رخدادهای عملکردی در انسان باشند، از این رو در مطالعه حاضر انجام پژوهش روی پلاسما و بافت موش های صحرائی نر صورت پذیرفته است.
همان طور که گفته شد چاقی و اضافه وزن از یک سو و کمبود وزن و بی اشتهایی از سوی دیگر دو انتهای طیفی می باشند که همواره سلامتی جامعه را تهدید کرده و به عنوان یکی از معضلات جوامع امروزی باشند. شیوع گسترش چاقی و بیماری های مرتبط با آن در سطح جهان، شاهدی بر این مدعاست که پیشرفت های علمی در زمینه شناخت عوامل و مکانیسم های تنظیم وزن و به خصوص پیشگیری ، مبارزه و درمان چاقی توفیق چندانی نداشته است]4[. متاسفانه دركشور ما نیز، چاقی شیوع گسترده ای دارد. بر اساس پژوهش های صورت گرفته در ایران، بررسی ۸۹۹۸ فرد سنین 81 – 35 ساله (2005- 2002) نشان داد که 2/62٪ افراد دارای اضافه وزن و 28٪ ان ها چاق بوده اند ]35[. این در حالی است که چاقی با ابتلا به بیماری های بسیاری همراه است ]36[.دلایل ابتلا به چاقی متعدد می باشند، اما از نظر فیزیولوژی، چاقی ناشی از عدم تعادل انرژی است و درمان اولیه ی آن شامل کاهش دریافت غذا یا افزایش مصرف انرژی و یا هر دوی این موارد می باشد ]36،35[.
بنابراین از جنبه سلامت و بهداشت عمومی، شناخت عوامل و مکانیسم های موثر بر تعادل انرژی و تنظیم وزن می تواند به ارتقاء سطیح سلامت جامعه و صرفه جویی در هزینه های درمانی کمک نماید. هم چنین در شماری از بیماری ها، کاهش اشتها و تعادل منفی انرژی باعث بروز مشکلات عدیده و افزایش مرگ و میر می شود. مشخص شده که در این شرایط نیز نروپپتایدها نقش کلیدی دارند. بنابراین می توان امیدوار بود که شناخت مکانیسم این فرآیندها به درمان آنها اقدام کرد. از طرف دیگر نوروپپتید w که به تازگی (حدود یک دهه) کشف شده است و با توجه به نقش کلیدی خود در هموستاز و تنظیم وزن، تحقیقات بسیار کمی درباره این نوروپپتید صورت گرفته است، همچنین تحقیقات زیادی به تمرین به عنوان یک عامل مهم و موثر بر تعادل انرژی و تنظیم وزن و ارتباط آن نوروپپتید w انجام نشده است .همانطور که دیده می شود متخصصینی که در مورد نوروپتیید w و سایر نروپتاییدها مطالعه می کنند به ورزش ، تمرین و فعالیت بدنی عنایتی نداشته اند. برخی شرایط مانند فعالیت بدنی و تمرین می تواند تغییراتی را در پپتیدهای موثر برتنظیم و تعادل انرژی بوجود آورند. تمرین و فعالیت بدنی ، تعادل انرژی در سلول ها را به هم زده و هزینه ی انرژی سلول ها را افزایش می دهد. فعالیت های بدنی منظم ، دستگاه های مختلف انرژی را در گیر کرده و موجب سازگاری های عضلانی ، تنفسی ، قلبی – عروقی ، و سازگار ی متابولیکی می شود ]37[. از آنجایی که تاکنون پژوهشی در مورد تاثیر تمرین ورزشی و عصاره ولیک بر روی نوروپپتیدW پلاسمایی و بافتی صورت نگرفته ، پژوهش حاضر قصد دارد با بررسی اثر فعالیت ورزشی و عصاره میوه ولیک بر روی این نوروپپتید را بررسی نماید.
[1] –leptin
[2] –Ghrelin
[3] –Glucocorticoid
[4] – hypothalamic–pituitary–thyroid axis
[5] –Leucas cephalotes
[6] – crataegus
[7] -Flavonoids
[8] – Hawthorn
[9] – Rosaceae
[10] –Triterpenoid saponin
[11] –Catechin
[12] –Epicatechin
[1] – Agouti-related peptide
[2] – Neuropeptide Y
[3] – Cocaine- and Amphetamine-Regulated Transcript
[4] – pro-opiomelanocortin
[5] – Orexin
[6] – Melanin-Concentrating Hormones
[7] – Galanin
[8] – Glucagon like
[9] – Corticotropin
:
شعر فارسی از جهت پیونددادن واژگان و مفاهیم اقتصادی با احساس و عاطفه شاعرانه در قلم بسیاری از شعرا به اوج خود رسیده است. در این میان استاد سخن،، سعدی شیرازی،، از جمله کسانی است که در آثار خود مطالب و نظرات ارزشمندی در زمینه معیشت، تلاش و کوشش، قناعت، مجاهدت، همت اقتصادی و دیگر مسائل مادی و اقتصادی زندگی دارد که بررسی این نظریات و به کارگیری آن ها در زندگی، می تواند راهگشای بسیاری از مسائل اقتصادی روز جامعه باشد. بطوریکه بوستان و گلستان او یک دوره ی کامل از حکمت عملی و سرشار از سفارش های تعلیمی در زمینه های گوناگون و از جمله اقتصاد است. بنابراین در این رساله نگارنده می کوشد با استخراج اصطلاحات اقتصادی، ابیات و حکایات مربوط به مسائل اقتصادی از آثار سعدی، مجموعه ای تحت عنوان پیوند اقتصاد با ادبیات در آثار نامبرده به وجود آورد و آنگاه با بررسی این موضوعات این نکته را روشن سازد که سعدی خود شاعری میانه رو و به قناعت در زندگی پایبند بوده است و از نظر او بسیاری از مشکلات اقتصادی جامعه با احسان و بخشش صاحبان ثروت از بین خواهد رفت و در این صورت جامعه ای آرمانی بوجود خواهد آمد که در آن خبری از فقر، بیکاری، اختلافات طبقاتی و دیگر مشکلات اقتصادی نخواهد بود
1-1
انسان ها برای ادامه حیات خود از همان آغاز زندگی همیشه در جستجوی راه حل مناسبی برای تأمین معیشت خود بوده و تلاش می کردند تا احتیاجات مادی به خصوص نیازهای اولیه (آب، غذا، پوشاک) خودشان را به خوبی برآورده نمایند. این فعالیت ها در قالب تولید، توزیع، مصرف و خدمات مربوط به آنها شکل می گرفت. امّا به شکل امروزی تحت عنوان علم اقتصاد تعریف نمی شد و معمولاً در علومی مانند سیاست، تدبیر منزل و علم اخلاق که اجزاء سه گانه حکمت عملی می باشند مطرح گردیده است. عالمان، دانشمندان و ادبیان ما در طول دوران مختلف تاریخی وقتی که مشکلات و معضلات اقتصادی و نیازهای جامعه را مشاهده می کردند هر کدام با توجه به دوره ای که زندگی می کردند و در مقتضیات زمانی که به سر می بردند. مطالبی را با مفاهیم مختلف جهت حل معضل اقتصادی و رهایی از مشکلات و رسیدن به رفاه و پیشرفت بیان کرده و آثاری از خود به یادگار گذاشته اند. بسامد و تنوع واژگان و مفاهیم اقتصادی در ادبیات ممکن است خواننده را با وضع اقتصادی زمان و یا سراینده (شاعر) به طور اجمالی آشنا کند. امّا مطالعه و شناخت شگردهای هنری شاعران در ترکیب و تلفیق چنین واژه هایی باعث می شود که درک آن ها مخاطب را به وجد درآورده و مقام هنری شاعر را به او بشناساند و بطور کلی تأمل در این گونه واژگان این فرضیه را بوجود می آورد که اصطلاحات اقتصادی موجود در شعر فارسی از وضع اقتصادی شاعران و دوره ی آن ها حکایت می کند و از سوی دیگر شعرا برای پر بار کردن مفاهیم و مضامین خود از اصطلاحات اقتصادی کمک گرفته و برای معنا کردن و زیبا ساختن کلمات و اصطلاحات اقتصادی از تکنیک ها و فنون ادبی و بلاغی استفاده می کنند. با توجه به مطالب ذکر شده هدف اصلی در این رساله ارایه ی پیوند اصطلاحات اقتصادی با ادبیات در آثار سعدی شیرازی می باشد و این موضوع بیشتر به منظور چگونگی تأثیر ادبیات
فارسی در مسائل و مشکلات اقتصادی با عنایت به موقعیت های زمانی و مکانی است. بطوری که سعدی در آثار خود به ویژه گلستان و بوستان سیمای فرد دنیا دیده ای را دارد که در فکر سلامت جامعه است و می خواهد مردم را به شاهراه صلاح و حسن اخلاق رهنمون کند. بسیاری از مسائل پیچیده ی دنیای امروز از جمله اقتصاد به مدد ذوق لطیف و ساده پسند سعدی به صورتی محسوس و روشن ارائه می شود و می تواند راهگشای بسیاری از مسائل اقتصادی دنیای امروز باشد. او متفکری است که مسائل اقتصادی و اجتماعی زمان خویش را با بیانی زیبا به تصویر کشیده است و در آثار او چه منظوم و چه منثور از یک جامعه طبقاتی متشکل از ستمگران و ستمکشان، گرسنگان و پیران سخن به میان آمده است. سعدی در ابواب دهگانه بوستان خود تصویری از جامعه مطلوب ارائه می دهد و در هشت باب گلستان مشخصات جامعه را با شناخت تجربی و رویکرد اقتصادی و اجتماعی برای خوانندگان می شناساند و بطور کلی مظالم و مفاسد حکمرانان زمان ودردهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی با شیوه بسیار عالی در این آثار مورد بررسی قرار گرفته است. برای نمونه سعدی در گلستان به جوانی اسراف پیشه می گوید: «دخل آب روان است و خرج آسیای گردان یعنی خرج فراوان کردن مسلم کی راست که دخل معین دارد». او همچنین باب ششم بوستان را به مسئله قناعت اختصاص داده که یکی از رکن های اقتصاد اسلامی است و بدون شک با شناخت سفارش های سعدی در زمینه رعایت دخل و خرج در زندگی می توان الگوهای عملی در راستای اصلاح الگوی مصرف به جامعه عرضه کرد و زمینه را برای شناخت نسل امروز از شیوه های زندگی گذشتگان در بهره مندی از توانایی های اقتصادی فراهم نمود. البته بررسی مباحث اقتصادی در ادبیّات، نوپا و تازه است و مباحث مربوط به این مقوله را در گذشته در زمره ی مباحث اجتماعی آورده اند بطوریکه سعدی نیز به اقتصاد، عدالت اقتصادی و اجتماعی و دقت در دخل و خرج و سایر موارد توجه ویژه داشته و در آثارش این مباحث را مطرح کرده است و در حقیقت چون سعدی از لحاظ روان شناسی فردی خوش بین می باشد، معتقد است که برای رسیدن به نیکبختی، سعادت دنیوی و اخروی تلاش و کوشش لازم است و بنابراین قناعت را به معنی گوشهنشینی نمی داند و ضمن اعتقاد به قناعت و ساده زیستی مردم را به تلاش و کوشش برای فراهم کردن رفاه خود و خانواده خود ترغیب و تشویق می کند و بر آن است که رزق و روزی هر کس در تقدیر او نوشته شده است و انسان با تلاش باید به این تقدیر خود دست یابد. بنابراین برای پی بردن به تفکرات اقتصادی سعدی؛ علاوه بر عقاید او باید دانست سعدی در خانواده ای اندیشمند و عالم دین ظهور کرده است. در رابطه با اوضاع مالی و اقتصادی سعدی باید گفت که سعدی از طبقه متوسط جامعه بوده است که پدرش در ابتدا تاجر بوده و سپس به کار دولتی مشغول شده است. امّا چون کار دولتی برآورندۀ مخارج زندگی وی نبوده تصمیم می گیرد مانند گذشته به تجارت روی آورد. همین مسئله سبب شده تا سعدی با بسیاری از مسائل مربوط به خرید و فروش و مسائل اقتصادی از همان دوران کودکی آشنا شود و این مسائل را بسیار زیبا و با لحنی آمیخته به پند و اندرز در سراسر آثار خود منعکس کند و به همین خاطر، سعدی بر آن بوده است که ثروت باید صرف برآوردن ضروریات زندگی شود و مقداری از آن هم به مصرف اموری برسد که روح آدمی را سیراب می کند.
بد و نیک را بذل کن سیم و زر که این کسب خیرست و آن دفع شد
امّا آنچه که بیشترین تأثیر را در شکل گیری عقاید اقتصادی سعدی داشته است اتفاقاتی است که در دورۀ جوانی وی به وقوع پیوسته است. دوره جوانی سعدی مصادف با حمله مغول بوده و در این دوره شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم از هر لحاظ وخیم بوده است. مردم نگران جان و در پی به دست آوردن نان و بزرگان در اندیشه قدرت و مقام بوده اند. تسامح مغول باعث می شده است که اخذ مالیات با بی پروایی صورت گیرد و نوعی اختلاف طبقاتی در جامعه به وجود آید. در چنین روزگاری جامعه تحت حاکمیت حکام مستبد عادت به تسلیم داشت و به وسیله رؤسای عامه هدایت می شد. کشاورزی و دامپروری وسیله عمدۀ معیشت عامه بود و صنعت در تهیه لوازم روزانه زندگانی کارساز بوده و تجارت زندگی طبقات مرفه را تزئین می داده است. این شرایط بد اجتماعی و اقتصادی از نظر سعدی دور نمانده است و به همین خاطر شیخ اجل در سراسر آثار خود و به ویژه گلستان و بوستان به انعکاس این مسائل پرداخته است. لذا در این رساله سعی شده است ابتدا اوضاع اقتصادی قرن هشتم و زمانه شاعر مورد بررسی قرار گیرد و آنگاه ضمن گزینش تعدادی از اصطلاحات و واژگان اقتصادی مؤثر در آثار سعدی به تحلیل و بررسی پاره ای از این اصطلاحات و کاربرد آنها در زندگی مردم و ادبیات پرداخته شود. تا خوانندگان محترم بدانند، یک شاعر تنها کارش سرودن و نگارش شعر نیست بلکه آشنایی او به مسائل مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی و اقتصادی او را وامیدارد تا مباحث مختلف مربوط به زندگی اجتماعی و مسائل روز را در قالب پند و اندرز به حاکمان و جامعه تفهیم نماید. امید است مطالب این رساله مورد توجه و نظر خوانندگان محترم قرار گیرد.
تمرین قدرتی به طور گسترده ای برای افزایش مطلوب در قدرت، توان و هایپرتروفی عضلانی ورزشکاران مورد استفاده-قرار می گیرد. اگرچه قدرت و توان عضلانی، عوامل کلیدی آمادگی عضلانی برای اجرای مطلوب مهارت های ورزشی مانند؛ پریدن[1]، افزایش سرعت در حداقل زمان، تغیر جهت، و چرخش[2] به شمار می روند، روش تمرینی مطلوب برای افزایش این عوامل آمادگی عضلانی ناشناخته است.
شکاف عظیمی در ادبیات منتشر شده در مورد نقش متغیرهای تمرینی برای افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی وجود-دارد. با وجود این، بدیهی است که چگونگی کاربرد متغیرهای تمرینی در ساختار برنامه تمرین مقاومتی بر قدرت، توان، هایپرتروفی و دامنه سازگاری های عصبی کسب شده اثرگذار است [14،2]. اگرچه به خوبی مشخص شده است که سازگاری های عصبی عامل عمده افزایش قدرت در مراحل اولیه تمرین مقاومتی است [16،1]، اثر متقابل بین شدت و حجم تمرین ممکن است در تعیین دامنه مطلوب سازگاری با تمرین مقاومتی بیشترین نقش را داشته باشد [2].
هنگامی که هدف از تمرین مقاومتی افزایش قدرت بیشینه است، بار (شدت) تمرین یکی از مهم ترین متغیرها برای طراحی برنامه تمرین مقاومتی است [2]. با وجود این، مطالعات نسبتا” کمی سازگاری عضلانی را در پاسخ به شیوه های متفاوت باردهی مورد بررسی قرارداده اند [14]. اگرچه برای افزایش قدرت بیشینه، اجرای نوبت های با بار بیشینه توصیه شده است، به نظر می رسد چگونگی بکارگیری بارهای بیشینه در ماکروسایکل[3]، میکروسایکل[4]، مزوسایکل[5] و حتی در جلسه تمرین از یک نوبت تا نوبت بعدی، برای ایجاد محرک مطلوب تمرینی دارای اهمیت ویژه ای باشد. علاوه بر این، نشان داده شده است که استفاده از شدت و حجم تمرینی متغیر در در دراز مدت، سازگاری بیشتری را برای بهبود در کسب قدرت به همراه دارد [17].
به طورعمومی، پذیرفته شده است که روش تمرینی نوبت های متعدد[6]، برای افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی بر روش تمرینی یک نوبت منفرد[7] به دلیل حجم بیشتر تمرین مقاومتی برتری دارد [19،18]. رایج ترین پروتکل های تمرینی
نوبت های متعدد برای افزایش قدرت و هایپرتروفی استفاده از بار ثابت در هر نوبت (الگوی باردهی هرمی مسطح؛ FPLP[8])، و افزایش تدریجی بار تمرین از یک نوبت تا نوبت بعدی (الگوی باردهی هرمی اریب؛ [9]SPLP) است [20]. ادعا شده است که استفاده از الگوی باردهی هرمی مسطح، به دلیل حفظ شدت در سطح بیشینه در هر نوبت از تمرین، و جلوگیری از سردرگمی بدن با چندین شدت متفاوت تمرینی، بیشترین سازگاری عصبی را ایجاد کرده و از این رو برای افزایش قدرت و هایپرتروفی بر الگوی باردهی هرمی اریب برتری دارد [21].
طبق اطلاعات ما تقریبا” هیچ مطالعه ای به طور مستقیم، نقش بارهای بیشینه را در نوبت های متعدد تمرین مقاومتی مورد بررسی قرار نداده است. با وجود این، مطالعاتی که شیوه های متفاوت تمرین مقاومتی را با متغیر بودن بار تمرین در نوبت های متعدد هر پروتکل مورد بررسی قرار داده اند، افزایش مشابهی را در قدرت گزارش کرده اند. برای مثال، فیش و همکاران[10] [22] با مقایسه دو شیوه تمرینی دلورم (که در آن بار هر نوبت به تدریج افزایش می یافت) و آکسفورد[11] (که در آن بار تمرین در نوبت اول بیشینه بوده و در نوبتهای بعدی کاهش می یافت) افزایش مشابهی درقدرت 1RM و 10RM گزارش کردند.
مشخص شده است که تمرین قدرتی با بارهای بیشینه با تغییر فعالیت عصبی عضله موجب بهبود در قدرت می شود [23]. سازگاری عصبی به طور طبیعی هنگامی رخ می دهد که سیستم عصبی تحت فشار ناشی از جابجایی بار نا آشنا، دچار خستگی و عدم فعالیت عضلانی شود [24]. این خستگی عصبی عضلانی، با کاهش در نیروی تولیدی عضله، توسط انقباض ارادی ایزومتریک بیشینه (MVIC)[12]، بلافاصله پس از جابجایی بار قابل اندازه گیری است [26-24]. برای مثال، بهم و همکاران [24] میانگین کاهش 21% را در MVIC عضله خم کننده بازو، بلافاصله پس از اجرای یک نوبت با پروتکل های 5RM, 10RM و 20RM گزارش کرده اند. چندین مطالعه [31-27]، پاسخ های حاد مانند؛ خستگی عصبی عضلانی و تجمع متابولیت ها، در یک جلسه تمرین مقاومتی را به سازگاری های دراز مدت در قدرت، به همراه تمرین مقاومتی منظم نسبت داده اند. نتایج مطالعات مذکور ممکن است پیشنهاد کنند که پروتکل تمرینی که عدم فعالیت عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک بیشتری را در پاسخ به یک جلسه تمرین مقاومتی به همراه داشته باشد، پروتکل تمرینی مناسب برای افزایش بهینه قدرت و هایپرتروفی عضلانی است. برای مثال تاکارادا و همکاران [31]، افزایش بیشتر در قدرت و اندازه عضله به همراه یک پروتکل تمرینی ویژه؛ با محدودیت جریان خون به سمت عضله که تقاضای متابولیک را در عضله فعال افزایش می داد، به تولید و تجمع بیشتر متابولیت ها در طول هر جلسه تمرین نسبت داده اند. با این حال، نتایج مطالعه براندنبورگ و دوچرتی[13] [13] از این نظریه حمایت نمی کند. براندنبورگ و دوچرتی [13] بلافاصله پس از اجرای یک جلسه پروتکل تمرینی که در آن بار در هرنوبت کاهش می یافت (RL)[14]، در مقایسه با پروتکل با بار ثابت در هر نوبت (CL)[15]، به ترتیب کاهش و افزایش بیشتری را در مقادیر آزمون MVIC و لاکتات خون (تعیین کننده های پاسخ حاد به تمرین مقاومتی) گزارش کرده اند. این امر ممکن است پیشنهاد کند که حفظ شدت در سطح بیشینه، با بکارگیری تعداد تکرارهای کمتر در هر نوبت، خستگی عصبی و تقاضای گلیکولیتیک کمتری را در پاسخ به تمرین ایجاد می کند، که این برخلاف ادعای اولیه در مورد
استفاده از شدت بیشینه برای افزایش تحریک تمرینی و سازگاری عصبی عضلانی بهینه است. البته، در این مطالعه پروتکل RL از حجم تمرینی بالاتری (تکرارهای بیشتر و زمان تحت تنشن بالاتر) برخوردار بود، و این امر دلیلی برای مشاهده این یافته ها گزارش شده است [13]. با وجود این، پس از 8 هفته، هر دو پروتکل تمرینی افزایش مشابهی را در قدرت 1RM خم کننده های بازو نشان دادند. نویسندگان عواملی مانند کوتاهی طول دوره تمرین، استفاده از آزمودنی های تمرین کرده و بکارگیری تعداد نوبت های محدود (3 نوبت) برای هر پروتکل را دلیل افزایش مشابه قدرت توسط دو پروتکل گزارش کردند [4]. همچنین، در این مطالعه آزمودنی ها بدون توجه به تعداد تکرارها، هر نوبت را تا رسیدن به واماندگی کامل اجرا می کردند، به نظر می رسد این امر مکانیسم یکسانی را برای فراخوانی واحدهای حرکتی در دو پروتکل متفاوت موجب شده و در نتیجه افزایش قدرت مشابهی را پس از 8 هفته به همراه داشته است [13].
اگرچه استفاده از بار تمرینی ثابت در هرنوبت اعمال بار و تنشن مطلوب را بر عضله امکان پذیر می سازد، تکرارهای کم انجام شده در هر نوبت با این روش، ممکن است با محدود کردن حجم تمرین و زمان تحت تنشن عضلانی (TUT)[16] از تحریک موثر تمرینی با کاهش دیگر محرکها مانند خستگی جلو گیری کند [32]. از طرفی استفاده از الگوی باردهی با افزایش تدریجی بار از یک نوبت تا نوبت بعدی، با افزایش تعداد تکرارها در نوبت های با بار کمتر، که افزایش در TUT عضله فعال را به همراه دارد، ممکن است با افزایش در میزان تولید خستگی (خستگی حاصل از تجمع محصولات فرعی متابولیک H+, Lactate, Pi, Cr, K+) اثربخشی تمرین را افزایش دهد [33].
علاوه براین، بکارگیری دامنه باردهی متنوع در هرنوبت از تمرین مقاومتی با اصل تنوع در تمرین همخوانی دارد و حفظ اثر بخشی محرک های تمرینی را امکان پذیر می سازد.
با توجه به نقش قابل توجه حجم تمرین در سازگاری با تمرین مقاومتی، این مطالعه با ثابت نگه داشتن حجم تمرین پاسخ های حاد (خستگی عصبی عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک) به دو الگوی باردهی متفاوت؛ FPLPو SPLP، و همچنین سازگاری های اولیه در قدرت، توان و هایپرتروفی مورد بررسی قرار می دهد. علاوه براین، با ارزیابی خستگی عصبی عضلانی عضلانی و تقاضای گلیکولیتیک (ارزیابی لاکتات خون) بلافاصله پس از اجرای دو پروتکل تمرینی متفاوت (پاسخ های حاد به تمرین مقاومتی)، تعیین رابطه بین پاسخ های حاد و ایجاد سازگاری های عصبی اولیه، از دیگر اهداف این مطالعه خواهد بود.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
فوتبال ورزشی با شدت بالا و نیازهای جسمانی است که به سطوح بیشینه قدرت، توان و چابکی، نیاز دارد و به طور زیادی به مسیرهای هوازی انرژی متکی است [34]. توانایی سیستم عصبی عضلانی برای تولید برونده توان بیشینه در ورزش فوتبال از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تفاوت در توانایی توسعه قدرت بیشینه [35]، توان عضلانی [37،36]، و انقباض با سرعتهای بیشینه، از تفاوت های فیزیولوژیکی عمده بین بازیکنان فوتبال بوده و در اجرای فعالیت های انفجاری مانند؛ پریدن، تکل زدن، شوت زدن، چرخش، تغییر جهت و به سرعت دویدن در مسافت های کوتاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است [38]. قدرت بیشینه یکی از مهم ترین ویژگی هایی است که بر عملکرد توان تاثیر گذار است، از این رو، افزایش در قدرت بیشینه با بهبود در قدرت نسبی و قابلیت های انفجاری همراه است [39].
گزارش شده است که 97% از مربیان بدنسازی و آمادگی جسمانی از روش تمرینی نوبت های متعدد برای افزایش قدرت بیشینه استفاده می کنند [40]. همچنین به نظر می رسد که ورزشکاران تمرین کرده از لحاظ روانی برای افزایش قدرت بیشینه به اجرای چندین نوبت (بیش از 5 نوبت) از یک حرکت وابسته باشند [4]، با وجود این، کمتر مطالعه ای اثر شیوه های متفاوت باردهی را برای افزایش قدرت بیشینه مورد بررسی قرار داده است [14]. اگرچه برای افزایش قدرت بیشینه اجرای نوبت های با بار بیشینه توصیه شده است، با توجه به اصل تنوع تمرین به نظر می رسد چگونگی استفاده از بارهای بیشنه از یک نوبت تا نوبت دیگر برای ایجاد محرک مطلوب تمرینی دارای اهمیت ویژه ای باشد. باتوجه به اهمیت قدرت بیشینه در عملکرد مطلوب ورزشی و ناتوانی مطالعات انجام شده برای تعیین شیوه مطلوب تمرین قدرتی و همچنین گستردگی استفاده از پروتکل های تمرینی نوبت های متعدد برای افزایش قدرت و هایپرتروفی، انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
[1]. Jumping
[2]. Turning
[3]. Macro Cycle
[4]. Micro Cycle
[5]. Mezo Cycle
[6]. Multiple Sets
[7]. Single Set
[8]. Flat Pyramid Loading Pattern
[9]. Skewed Pyramid Loading Pattern
[10]. Fish et al
[11]. DeLorme & Oxford Techniques
[12]. Maximal Voluntary Isometric Contraction
[13]. Berandenburg & Docherty
[14]. Reduced Load
[15]. Constant Load
[16]. Time Under Tension
[1]. DeLorme & Watkins
[2]. Berger
تغییر در وضعیت کلی و موقعیت قرارگیری راستای اندام تحتانی در اثر ورزش حرفهای و طولانی مدت تحت عنوان انحرافات پاسچرال[9] مطرح است که گفته میشود ناشی از تمرینات شدید آن رشته ورزشی و سازگاری نامناسب بدن ورزشکار به آن رشته است. .طبق نظر بلوم فیلد[10] (1994)نیز برخی انحرافات وضعیتی جزیی وجود دارد که با مهارتهای ورزشی سازگاری مییابند. زمانی که سخن از رابطه میان آسیب و ناهنجاری ناشی از رشته ورزشی به میان میاید ممکن است این رابطه دو سویه باشد که از این رابطه دو مفهوم قابل استفاده است یکی این که آسیبهای ورزشی باعث ایجاد ناهنجاری میشوند که این موضوع در درازمدت ثابت شده است اما این مسئله که آیا ناهنجاری باعث بروز آسیب شود هنوز در پرده ابهام است. برخی از ورزشها موجب یکسری تغییرات در بدن ورزشکاران میشود که به وضعیت غالب فرد در آن ورزش و عضلاتی که بیشتر در آن رشته درگیرند بر میگردد[51]. تحقیقاتی وجود دارد که ارتباط میان ابعاد آنتروپومتری افراد با ناهنجاریها و یا استعداد ابتلا به ناهنجاریها را مطرح میکنند. با توجه به اینکه هر کدام از ورزشکاران دارای ابعاد آنتروپومتری متفاوت باهم میباشند به نظر میرسد یکی از عوامل موثر در بروز ناهنجاریها میتواند خصوصیات آنتروپومتری آنان باشد. [15]. وضعیت بدن و بر هم خوردن راستای مکانیکی هر یک از بخشهای آن میتواند علاوه بر بروز وضعیتهای جبرانی ثانویه در سایر بخشها فرد را مستعد آسیب ورزشی خاصی نماید. هر چند مدارک زیادی دراینباره ارائه نشده و نیاز به تحقیقات بیشتر میباشد.
در این ارتباط عوامل موثر در ایجاد آسیبهای دوندگان در 3 گروه تقسیمشدهاند:1:عوامل تمرینی 2:عوامل آناتومیکی 3:عوامل بیومکانیکی. عوامل متعدد آناتومیکی برای بروز آسیبهای دوندگان ذکرشدهاند، اگرچه نتایج تحقیقات مختلف با یکدیگر در تضادند.به عنوان مثال کوان[11] و مکنزی[12] بر این باورند که افزایش قوس طولی کف پا باعث بروز آسیب میشود [84،44]. درحالیکه ون[13] و جیمز[14] بر این باورند که ارتفاع قوس طولی کف پا تأثیری در بروز آسیبهای دوندگان ندارد[114،64]. در هر حال میزان بروز آسیب در اندام تحتانی در ورزشهای مختلف از جمله دو و میدانی با ارتفاع قوسهای کف پا مرتبط میباشد.[120]. راستای اندام تحتانی به عنوان یک عامل خطر در بروز آسیبهای حاد و مزمن پیشنهاد شده است [ 98، 108 ]. این در حالی است که بسیاری از محققین فقط یک عامل آناتومیکی یا تعداد کمی از عوامل آناتومیکی راستای اندام تحتانی را مورد ارزیابی قرار دادهاند [78،33، 112]. ارزیابی کردن فقط یک یا تعداد محدودی از عوامل آناتومیکی راستای اندام تحتانی موقعیت اندام تحتانی را به طور کافی شرح نمیدهد و همچنین اطلاعات کافی را برای نشان دادن ارتباط معنیدار با آسیب از نظر بالینی فراهم نمیکند. بررسی راستای کامل اندام تحتانی نسبت به زمانی که فقط یک عامل بررسی میشود به طور دقیقتری ارتباط بین راستای اندام تحتانی و خطر بروز آسیب را شرح میدهد. چون که وقتی یک عامل بررسی میشود ممکن است اثر متقابل یا جبرانی و خنثیکنندگی با دیگر عوامل داشته باشد. عامل اثر متقابل متغیرهای راستای اندام تحتانی قبلاً تحت عنوان همبسته، جبرانی و خنثیکننده پاسچر توسط ویگر کروخ و کیسر[15][101]، پیشنهادشده که این پاسچر از چندین عامل از جمله انحرافات در راستای استخوانی ناشی میشود. در تلاش برای گزارش اثر متقابل متغیرهای راستای اندام تحتانی در مطالعات آینده هدف باید اندازهگیری چندین متغیر راستای اندام تحتانی باشد و همچنین تعیین این نکته که آیا ارتباطی بین متغیرها وجود دارد یا خیر
[94، 55]. با توجه به مسایل ذکرشده و چالشهای موجود هدف ما پاسخ به این سوال است که آیا ابعاد آنتروپومتری و ناهنجاریهای اندام تحتانی دوندگان در بروز آسیبهای ورزشی این رشته تأثیرگذار است یا خیر؟
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
هر چقدر فعالیت بدنی و ورزش از لحاظ کمی و کیفی توسعه و افزایش مییابد به همان نسبت نیز فشارهای ناشی از تمرین موجب بروز ضایعات و صدمات به ویژه در سیستم عضلانی-اسکلتی میشود. لذا بررسی علل وقوع و نحوه پیشگیری از صدمات ورزشی همواره مهم بوده و حجم قابلتوجهی از تلاشهای متخصصین و محققان این رشته را به خود اختصاص میدهد [26]. بنابراین در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت حرکات اصلاحی در تربیت بدنی و علوم ورزشی در راستای اهداف شناسایی، پیشگیرانه و کاهش آسیب و ناهنجاریهای وضعیتی در ورزشکاران به مطالعه وضعیت کنونی جامعه آماری مورد مطالعه از نظر ابعاد آنتروپومتریک نیم رخ ساختاری و آسیبهای آنان پرداخته میشود. تحقیق حاضر جهت بررسی ابعاد آنتروپومتریک و شناسایی آسیب و ناهنجاریهای شایع در رشتههای مختلف این رشته ورزشی صورت میگیرد. با توجه به انجام تمرینات شدید و طولانی مدت که ساختار عضلانی-اسکلتی را تحت تأثیر قرار میدهد و انجام حرکاتی که باعث شکلگیری یک وضعیت غالب در رشتهی ورزشی مربوطه میشود بنابراین تلاشمان بر این است تا ابعاد آنتروپومتریک، نیم رخ ساختاری و آسیبهای شایع در دوندگان را بررسی کنیم و اطلاعات مفیدی در این زمینه در اختیار افراد فعال در این رشته قرار دهیم تا در برنامههای استعداد یابی، درمانی و پیشگیرانه بکار گیرند. همان طور که قبلا گفته شد در میان رشتههای ورزشی متنوع، دو از جمله ورزشهای مادر میباشد که به دلیل الگوهای متنوع حرکتی و تنوع رشتهای آن آسیبهای ورزشی به میزان زیادی رخ میدهد که میتواند باعث قطع تمرینات و حتی ترک صحنههای رقابت گردد. بنابراین از طریق شناخت عوامل موثر در بروز آسیبهای دوندگان میتوان از آسیب و عواقب ناشی از آن جلوگیری کرد.
[1] Stress Fracture
[2] Shinsplints
[3] Plantar Fasciitis
[4] Runner’s Knee(Iliotibial Band Syndrome)
[5] Patellofemoral pain
[6] Achilles Tendinitis
[7] Patellar tendinopathy
[8] Strain of hamstring
[9] Postural deformity
[10] Bloom field
[11] Cowan
[12] Mckenzie
[13] Wen
[14] James
[15] Riegger-Krugh and Keysor
بیماریهای عروق كرونر[1]، مهمترین اختلال قلبی عروقی و یك مشكل مهم بهداشتی در كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته میباشد. به طوری كه در شروع قرن بیستم، اختلال قلبی و عروقی كمتر از 10% كل مرگ و میر در جهان را شامل میشد. این در حالی است كه در اواخر این قرن، بیماری قلبی نزدیك به نیمی از كل مرگ و میر كشورهای پیشرفته و حدود 25% كشورهای در حال توسعه را شامل میشود. پیش بینی میشود كه در سال 2020 نزدیك به 25 میلیون مرگ ناشی از اختلال قلبی وعروقی در سال رخ دهد. بر این اساس از هر سه مورد مرگ، یك مورد آن به علت اختلال قلبی و عروقی خواهد بود(1).
امروزه استفاده از تكنیك جراحی قلب باز، یكی از روشهای مؤثر و با ارزش در درمان بسیاری از بیماریهای قلبی به شمار میرود(2). از سال 1994 تا 2002 در اسكاتلند، میزان جراحی بای پس شریان كرونر از 2380 مورد به 2660 مورد و میزان آنژیوپلاستی كرونری از 680 مورد به 2559 مورد و میزان آنژیوگرافی از 8220 مورد به 10925 مورد در سال 2002 رسیده است. هم چنین در سال 2000 حدود 24728 مورد جراحی بای پس و 28133 مورد آنژیوپلاستی و دیگر روشهای مداخله كرونری در بریتانیا انجام شد. (3 ).
بیماری قلبی و عروقی در سال 2000 در ایالات متحده، 4/39 % همهی مرگها یا به عبارتی یك مرگ از هر 5/2 مرگ را به خود اختصاص داده است. از سال 2000 – 1990 میزان مرگ و میر ناشی از بیماران قلبی و عروقی، 5/2 % افزایش داشته است. كاهش میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری به طور قابل ملاحظهای باعث بهبودی در امید به زندگی میشود. طبق گزارش انجمن قلب بریتانیا در سال 2009 بیش از یک سوم مرگ و میرها در بریتـانیا، به علت بیماریهای سیستم قلبی و عروقی میباشد و سالانه تقریبا حدود198000 مرگ رخ میدهد(4).
بر اساس آمارهای موجود در سطح جهان، بیماریهای قلبی و عروقی 1% كل مرگ و میرهای سنین كمتر از 35 سال، 3/1 مرگهای سنین 45 – 35 سال و 4/3 علل مرگ و میر در كشورهای پیشرفته را به خود اختصاص داده است. حدود 4/1 مرگ و میر در كشور ما ناشی از اختلال قلبی و عروقی است. آمار استخراج شده از واحد انفورماتیك سازمان بهشت زهرا در نیمه اول سال 79 نشان میدهد كه حدود 20% از كل فوت شدگان به علت مشكل قلبی و عروقی بوده است ( 5).
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی در مارس 2002 ( فروردین 81 ) 22% علل مرگ و میر در دنیا و 35% علل مرگ و میر در ایران ( 91 هزار نفر ) ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی است (3).
بیماری عروق كرونر به معنی یك نوع نارسایی در عروق كرونر قلب میباشد كه این نارسایی نهایتاً منجر به كاهش و اختلال در جریان خون میوكارد قلب میشود و توفق دایمی جریان خون میوكارد باعث اختلال در عمل عضله ونكروز آن میگردد (6).
آترواسكلروز شامل تجمع موضعی لیپید و فیبروز در داخل شریانهای كرونر میباشد كه باعث تنگی و انسداد شریان میشود كه نتیجه آن كاهش جریان خون میوكارد است. بیماریهای ایسكمیك قلب كه به علت عدم تعادل بین جریان خون وارده و میزان تقاضای میوكارد رخ میدهد وابسته به پیشرفت آترواسكلروز و میزان انسداد عروق كرونر میباشد.
جراحی بای پس عروق كرونر ، پروسهای است كه در آن پیوندهایی برای هدایت جریان خون اطراف پلاكها در شریان كرونر ، انجام می شود. این پروسه هنگامی به كار میرود كه شریان به طور اساسی باریك یا مسدود شود یا یك لخته خون در مناطق باریك قرار گیرد. جراحان با برداشتن قطعه كوچك از وریدی كه معمولاً از پا یا قفسه سینه شده و اتصال آن به آئورت و ماهیچه قلب گذرگاه فرعی ایجاد میكنند این مجرای فرعی دوباره جریان خون را به قلب برقرار میكند. هدف اصلی جراحی بای پس عروق كرونر، تسكین آنژین و افزایش امید به زندگی است. جراحی بای پس عروق كرونر یك استاندارد طلایی برای درمان بیماران مبتلا به شریان كرونر برای حداقل 25 سال است. بر اساس بسیاری از یافتهها، عمل جراحی بای پس شاخصهای عمده كیفیت زندگی را در بیماران افزایش میدهد .این نوع جراحی در بیمارانی كه آنژین ناپایدار و تنگی بیش از 60% در شریان كرونر چپ ، یا انسداد سه رگ بیش از 50 % دارند، كاربرد دارد(8،7).
2-1- تعریف مسأله و ضرورت انجام پژوهش
با شهری شدن دنیای در حال توسعه، میزان شیوع بیماریهای قلبی و عروقی و مرگ و میر ناشی از آن در حال افزایش است. تخمین زده شده که تا سال 2020 شایعترین علت مرگ در سطح جهان بیماریهای قلبی وعروقی خواهد بود(1). بیماریهای قلبی عروقی، یکی از بیماری هایی است که شرایط عمومی آن منجر به عدم اتکا به خود و کاهش کیفیت زندگی در افراد مبتلا میشود. اضطراب، افسردگی، فقدان علاقه به محیط و اقدامهای اجتماعی ، مشکلات جنسی و اختلالات خواب از ویژگیهای بیماران قلبی و عروقی میباشد که باعث كاهش کیفیت زندگی در بیماران قلبی میشود(9).
پولاسكی و تارتو[1] (1999) بیان میكنند كه مدد جویان مبتلا به یك بیماری مزمن یا ناتوانی باید برای پیشگیری از ناتوانی، حفظ توانایی عملكردی و یا به دست آوردن مجدد این توانایی، در برنامههای توانبخشی شركت كنند. توانبخشی فرآیند یادگیری زندگی همراه با بیماری های مزمن یا وضعیتهای ناتوان كننده است و هدف از توانبـخشی، برگشت مددجو در بالاترین حد ممـكن از توانـایی فیـزیكی، ذهنی، اجتماعی و شغلی میباشد (10) .
امروزه یكی از روشهای معمول برای بهبود كیفیت زندگی به خصوص در بیماری های مزمن همچون بیماری های قلبی توانبخشی است(11). توانبخشی قلبی فعالیتی چند رشتهای با هدف تسهیل و بهبودی جسمی، روانشناختی و هیجانی به منظور توانمند سازی مددجویان در رسیدن به سطوح بالاتر سلامتی است. این امر از طریق ورزش، آرامسازی و آموزش بهداشت در عرصه بیمارستان و جامعه عملی میگردد. شواهد نشان دهنده اثر بخشی برنامههای توانبخشی قلبی بوده، به طوری كه موجبات كاهش 27 درصدی مرگ و میر بعد از سكته قلبی را فراهم میآورد. توانبخشی قلبی شامل فعالیت های همچون ارزیابی جامع پزشكی، ورزش، تعدیل عوامل خطرساز، آموزش، مشاوره و تغییر رفتار مددجوست(12).
شواهد علمی نشان میدهد که برنامه توانبخشی قلب از نظر کلینیکی روش مفیدی برای تعدیل فاکتورهای خطر ساز قلبی و کاهش فشارهای روانی بعد از سکته قلبی میباشد، همچنین این برنامهها میتواند باعث کاهش اضطراب و افسردگی در بیماران قلبی شود (13).
این برنامه ها موجب تاثیرات بالینی مثبت از جمله كاهش مرگ و میر، عوامل خطرساز قلبی و رفتارهای غیر بهداشتی را فراهم آورده است. كیفیت زندگی درك شده از سوی این بیماران پارامتر مهمی در ارزشیابی برنامههای توانبخشی قلبی است كه اثر بخشی این برنامهها را نیز اثبات میكند. كیفیت زندگی وابسته به سلامت بیانگر اثرات عملكردی ناخوشی و برآیندهای آن در بر درك بیمار از جنبههای جسمی، روانشناختی و اجتماعی زندگی فردی است(14). آندرهیل و وودز ( 2000) نیز اظهار میدارند: هدف از انجام برنامه های توانبخشی قلبی بهبود كیفیت زندگی بیماران قلبی از طریق كاهش عوامل خطرزا و تكرار حادثه قلبی است(15).
توان بخشی قلبی میتواند با مراقبت سلامتی اثر بخش، باعث ارتقاء بهبودی بیماران شود. بیماران ناتوان میتوانند به بهبودی، مراقبت و سلامتی بهتر رسیده و خطرات مرگ و میر در این بیماران کاهش مییابد. توان بخشی قلبی شامل برنامههایی بوده که این برنامهها میتوانند به بیـماران در تغییـر عادتهای سبک زندگیشان کمک کنند. برنامه توان بخشی قلبی شامل تمرین، آموزش، کمکهای پزشکی، توصیه های بهبود رفتار و بالا بردن کیفیت زندگی و کاهش اضطراب و افسردگی میباشد(16).
این برنامه ها اغلب در بیمارستان با کمک یک تیم پزشکی، دکتر، پرستار و دیگر افراد حرفهای در این زمینه انجام میشود. بسیاری از افراد دریافتهاند که برنامه های توان بخشی پس از رهایی از بیمارستان، خیلی کمک کننده بوده و به آنها این اجازه را میدهد که در یک گروه تمرینی و با کمکهای خاص برای تغییر سبک زندگی تلاش کرده و از این تمرینات لذت ببرند(17).
در طول برنامههای توان بخشی موارد ذیل برای بیمار وجود خواهد داشت:
استفاده تمرینی از ترید میل، ارگومتر، ماشینهای پارو زنی، پیادهروی و بخشهای جاکینگ تحت نظارت پرستار یا دیگر افراد حرفهای در این زمینه برای تغییر در علائم و مشکلات خواهد بود. شروع کار به آهستگی بوده و در ادامه به وسیله برنامه تمرینی مطمئن انجام میپذیرد تا این که تدریجا به بیمار کمک کرده تا شدیدتر و قویتر تمرین کند. نظارت بر ضربان قلب، فشار خون و الکتروکاردیوگرافی بیمار وجود دارد.
برنامه های توان بخشی شامل برنامههای جامع از قبیل درمانهای کلینیکی، مدیریت استرس، مشاوره های تغذیهای، ترک سیگار، مهارتهای آموزشی و تغییر سبک زندگی میباشد(18).
همچنین نتایج مطالعه تجربی در آمریكا ( 2006 ) توسط بتهال[3] بر روی بیماران قلبی حكایت از این دارد كه گروه آزمون تحت برنامه توانبخشی كوتاه مدت هشت هفتهای شامل آموزش مددجو و انجام ورزش تحت نظارت كه در بیمارستان انجام میپذیرفت، نسبت به گروه كنتـرل كه تنها از یك برنـامه ورزشی ساده پیروی میكردند، از نظر كیفیت زندگی ، ابعاد سلامت و عملكرد روانی از موقعیت بهتری برخوردار بودند(14) .
اگرچه یافته های مطالعات مختلف گویای این حقیقت است كه بیماران مبتلا به بیماری عروق كرونر از كیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نمیباشند(19) و توانبخشی قلبی از راهكارهای مهم در ارتقاء كیفیت زندگی است، لیكن فقط 30% از بیماران مبتلا به بیماری عروق كرونر قادر به شركت در برنامههای توانبخشی قلبی در مراكز میباشند(20). کالکیو و همکاران[4] در بررسی تاثیر برنامه توانبخشی قلبی بر کیفیت زندگی و اضطراب بیماران سکته قلبی دریافتند که برنامه توانبخشی باعث بهبود معناداری در کیفیت زندگی و اضطراب بیماران میشود(21). درایران در مطالعه خانم محمدی و همکاران در سال 1385 كه بر روی 38 بیمار مبتلا به سکته قلبی (بالاتر از60 سال) تحت توانبخشی قلبی در منزل و آموزش مشروح مراقبت شخصی مشتمل بر ورزش، تدبیر رژیم غذایی، حمایت رونی، مشاوره و سه بار بازدید در منزل انجام گرفت نشان دادند که برنامه توانبخشی در منزل، باعث بهبود معنـاداری در ابعاد جسمی و روانی کیفیت زندگی بیماران می شود(22).
نتایج یک بررسی فرا تحلیلی در سال 2007 نشان داد که برنامه توانبخشی قلبی باعث کاهش مرگ ومیر در بیماران قلبی میشود (23).
بنابراین با توجه به شواهد علمی در خارج و داخل ایران، توانبخشی ورزشی قلب باعث بهبود وضعیت جسمی – روانی، کیفیت زندگی و عوامل خطرزای کرونری میشود اما با وجود اطلاعات محدود ، تحقیقات درباره اثرات توانبخشی ورزشی قلب در بیماران جراحی شدهی کرونری در ایران اندک است. بنابراین محقق در نظر دارد که اثرات توان بخشی ورزشی را بر وضعیت جسمی روانی، کیفیت زندگی و عوامل خطرزای کرونری بیماران جراحی شدهی کرونری بررسی نماید. علی رغم اینکه تمرینات توان بخشی قلبی و بررسی ریسک فاکتورهای عوارض قلبی عروقی سابقهای نیم قرن را دارد، اما تا کنون کمتربه پژوهش در توان بخشی قلبی در ایران اهتمام شده است؛به نظر میرسد که بررسی تمرینات توانبخشی قلبی و تاثیرات آن بر روی کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب در ایران با توجه به تفاوتهای قومی و نژادی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، شغلی و منطقهای- جغرافیایی، ضرورت نسبت به انجام این تحقیق حس شده تا از این طریق بتوان به این سوالات پاسخ داد؛ که آیا 12 هفته تمرینات توان بخشی قلبی بهبود فاکتورهای روانی از جمله، کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب بیماران بای پس عروق کرونر ایرانی را به دنبال خواهد داشت؟
[1] . Polaski , Tarto
[2] . Anderhill ,woods
[3] . bethall
[4] . kulcu et al
[1]. Coronary Artery Disease.