براساس نظریههای مشارکت و توسعه، مشارکت به عنوان یک کالای خوب، که حیطهای از منافع فردی و جمعی را عرضه میکند، ترسیم میشود. در سطح فردی، تحقیقات نشان میدهند که مشارکت، سرمایه اجتماعی (به معنای ارتباطات و گرههای اجتماعی) و نیز اعتماد به نفس و احساس خودمختاری مردم را افزایش میدهد و در بهزیستیشان سهم دارد. به نظر اوکلی، مشارکت با استفاده از کمک داوطلبانه اجتماعی و بهرهگیری از منابع داخلی در جهت تحقق توسعه و کاهش هزینههای آن موثر است. همچنین، مشارکت اجتماعی از طریق سازماندهی گروهها، سرمایه اجتماعی و عمومی جامعه را گسترش میدهد (غفاری و نیازی، 1386: 108). مشارکت مردم در امور مربوط به خودشان میتواند آثار بسیار پرباری داشته باشد که از آن جمله میتوان در سطح منطقهای به بهبود شرایط زندگی و افزایش امکانات رفاهی، وفاق جمعی، پیشبرد سریع امور، نظارت بر نهادهای دولتی و در نتیجه کنترل عمومی نسبت به دولتمردان و برنامههای توسعه عمومی و احساس مسئولیت مردم در قبال موضوعات و مشکلات شهر و همیاری و همفکری آنان در رفع این معضلات اشاره کرد. از طرف دیگر امکانات محدود دولتها در رساندن خدمات به مردم، ناهمخوانی برنامههای توسعه با شرایط محلی به دلیل عدم نظرخواهی از مردم محل، نیاز به همکاری آنان و نیز از بین رفتن تسهیلات جدید به علت عدم همکاری مردم و اطلاع آنها از برنامه، از مهمترین دلایل نیاز به مشارکت مردم است (سیفالدینی، 1376).
مشارکت شهروندان، زندگی در شهر و سیاستها و برنامههای مربوط به آن را برای آحاد افراد جامعه معنادار کرده و آنها را متقاعد و آماده مشارکت و سهیم شدن در اداره شهر میکند و حس تعلق به شهر و محله را در آنها تقویت مینماید. به هر حال در شرایطی که اعضای جامعه در زندگی روزمره خود با مسائل و مشکلات بسیار و منابع محدود مواجه هستند، مشارکت، بیشترین سهم و نقش را در رویارویی با مسائل و مشکلات و کاهش آنها دارد؛ زیرا راهبرد مورد نظر در مشارکت مردمی به ویژه در قالب شکلگیری انجمنها و گروههای اجتماعی در مقیاسهای محلی و فرا محلی، آزادسازی انرژی آنها و استفاده از پتانسیلهای محلی برای دسترسی به منابع و توان بیشتر برای حل مشکلات
فعلی و پیشرو است. افزون بر این، آگاهی از نیازها و خواستههای شهروندان، تمرکززدایی و حرکت به سوی واگذاری امور، اولویت فضاهای فرهنگی – اجتماعی، آموزش فرهنگ شهرنشینی و بهرهوری بهینه از امکانات و تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار شهری که به عنوان اصول کلیدی مدیریت شهری از آنها یاد میشود، بدون مشارکت مردم و تحقق حکمروایی شهری امکانپذیر نیست (غفاری،1392: 24-23).
در كشور ما، به لحاظ تاریخی هر چند مفهوم مشاركت و معادلهای بومی آن نظیر تعاون و همیاری سابقه طولانی در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم دارد، برداشت مدرن از مشاركت كه مبتنی بر اصالت عمل اجتماعی است نه تنها سابقه چندانی ندارد، بلكه به نظر میرسد در عرصههای مختلف بههیچ وجه نهادینه نشده است. مشاركت در اندیشه و عمل مردم و مسئولان، حداكثر تا سطح یك رفتار بازتابی نه چندان فعال مبتنی بر اهداف ابزار گرایانه كه بیشتر در موقعیتهای ویژه (عمدتاً سیاسی) و در پاسخ به در خواستهای مشروعیت خواهانه مسئولان، تقلیل یافته است.
هر چند كه در سالهای اخیر با مطرح شدن مفاهیمی نظیر جامعه مدنی، حقوق شهروندی و …. ادبیات مشاركت در معنای نوین آن در بین نخبگان و اندیشمندان گسترش یافته، اما همچنان به نظر میرسد مفهوم فوق تا نهادینه شدن در سطح جامعه راهی طولانی فرا روی داشته باشد.
امروزه پس از سالیان متمادی تجربه مدیریت شهری متمرکز، اکثر صاحبنظران امور شهری به این نتیجه رسیدهاند که چنین مدیریتی در مقایسه با روشهای مشارکتی که با همکاری و مشارکت ذینفعان اصلی امور شهر (مردم) انجام میشوند موفقیت چندانی در اداره شهرها ندارد. از طرف دیگر تلاشهایی که در چند سال اخیر جهت جلب و گسترش مشارکت مردم در اداره امور شهرها صورت گرفته است هرچند در جای خود ارزشمند است، نتوانسته از نظر کیفیت و کمیت نیازهای رو به توسعه شهروندان را در این زمینه برآورده سازد؛ طوری که اغلب مدیران امور شهری یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اداره شهرها را پایین بودن مشارکت شهروندان در اداره شهرها میدانند (نقدی، 1382: 231). چنانچه نتایج بسیاری از تحقیقات دانشگاهی نشان میدهند، میزان و کیفیت مشارکت در کشورمان، در سطح نگران کنندهای قرار دارد. یافتههای این تحقیقات به وضوح نشان میدهند که، میانگین مشارکت شهروندان در امور مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رقم پایینی را به خود اختصاص میدهد (شادیطلب، 1382؛ دهقان و غفاری، 1384؛ موسوی، 1384؛ یزدانپناه، 1387؛ سفیری، 1388؛ هاشمیانفر، 1388).
مسلما مردم آرزومندند که در جامعه به حساب آمده و در رفع مشکلات سهیم باشند و در واقع بعنوان شهروند بتوانند نظریات خود را بیان کرده و آنها را پیگیری کنند و به این ترتیب در بهبود محیط زندگی خود موثر باشند؛ اما، عموما مشاهده میشود که مردم اگرچه حتی بعضی مواقع پیشنهادات و نظرات و تواناییهای بسیار کارآمدی دارند، اما در یک حالت بیتفاوتی و یا حتی ضدیت قرارداشته و مشارکت فعالی در امور ندارند و میتوان گفت از حق شهروندی خود استفاده نمیکنند.
عدم توجه به این بیتفاوتی و عدم احساس مسئولیت مردم و نیز بیتوجهی به خواستههای آنان ممکن است سرانجام به بحران مشارکت بیانجامد. بحران مشارکت مبحثی است جدی و به حالتی تعبیر میشود که ارادههای مشارکتطلبانه و تقاضاهای مداخلهجویانه عمومی با ساختارهای سیاسی، اداری، حقوقی، عرفی و سنتی حاکم بر جامعه که دارای ویژگی متمرکز و استبدادی است در تضاد و ناهمخوانی قرار گیرد. این بحران سرانجام به بحران در نظام اجتماعی و مشروعیت آن و نهایتا به فروپاشی اجتماعی منجر خواهد شد (فرید یحیایی، 1378).
بر این اساس توجه به میزان مشارکت شهروندان و بررسی عوامل موثر بر آن در جوامعی نظیر بندرعباس که به دلیل جایگاه اقتصادی و موقعیت خاص استراتژیکی که در کشور دارد و میبایست هر چه سریعتر به توسعه و نیز به استانداردهای شهری دست یابد، امری ضروری است. علاوهبراین، ویژگیهای شهر بندرعباس که به دلیل مهاجرپذیر بودن از ترکیب و بافت جمعیتی، فرهنگی، اجتماعی و قومی نامتجانسی برخوردار است اهمیت مسئله را دو چندان میکند. لذا مسئولین بندرعباس بارها به این نکته اشاره و تاکید کردهاند که برای رسیدن به جایگاه مناسب شهر از لحاظ توسعهای، میبایست شهروند محوری را از جمله اصول کاری خود قرار داد.
با توجه به مطالب بیان شده، بررسی میزان مشارکت اجتماعی و تعیین عوامل موثر بر مشارکت شهروندان از جمله مواردی است که میبایست انجام آن در اولویت پژوهشهای دستگاههای مرتبط قرار گیرد. لذا در پژوهش فوق به دنبال بررسی این سئوال هستیم که مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس به چه میزان بوده، و به علاوه مولفههایی همچون اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی، احساس بیقدرتی و عوامل فردی چه تاثیری بر میزان مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس میگذارد. لذا هر یک از آنها به نحو مقتضی مورد سنجش قرار گرفته و ارتباط آنها با مشارکت اجتماعی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بیش از دو دهه است که ایجاد شهرکهای صنعتی را هدف تشویق بخش صنعت و با توجه به سیاستهای توزیع جمعیت و بهمنظور استفاده بهینه از منابع طبیعی و تولید محلی، جلوگیری از تمرکز ناموزون صنایع و تراکم صنعتی در محدوده شهرها و همگام نمودن توسعه صنعتی با مسئله حفظ محیط زیست مورد توجه مسئولین قرار گرفته است. شهرکهای صنعتی از یک سو به واسطه نقش و جایگاه انکارناپذیرشان در ایجاد اشتغال مؤثر در شهرها و از سوی دیگر بهدلیل داشتن پیوند تنگاتنگ با بخشهای دیگر اقتصادی نقش بهسزایی در توسعه شهری دارند و میتوانند در فرایند توسعه ملی نیز مؤثر و سودمند واقع شوند. ارزیابی و اندازهگیری میزان توسعه یافتگی جوامع همواره از اهداف و دغدغههای برنامهریزان و سیاستگذاران منطقهای و ملی در همه کشورها بوده است. توسعه بهعنوان یکی از کلیدیترین واژگان مورد ستایش در ادبیات پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بارها مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است. از جمله نظریهپردازانی که به مفهوم توسعه پرداختهاند میتوان از گونار میردال[1] نام برد، وی توسعه را فرایند دور شدن از توسعه نیافتگی، به معنای رهایی از چنگال فقر میداند (گونار میردال، 1366).
همچنین مایکل تودارو[2] توسعه را تغییر وضع زندگی مردم از حالت نامطلوب به حالت مطلوب از نظر مادی و معنوی و مناسب با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد جامعه تعریف میکند (مایکل تودارو، 1350).
اما آنچه در این تحقیق مهم است، بررسی عوامل مؤثر بر عدم توسعه شهرک صنعتی شهر خلخال است. با توجه به اینکه شهرک صنعتی خلخال نتوانسته است در طی دهههای گذشته، توسعه نسبتاً خوبی از خود نشان دهد لذا بررسی عوامل مؤثر بر عدم توسعه نیافتگی شهرک صنعتی خلخال حائز اهمیت است. بنابراین سؤالی كه در این تحقیق باید به آن پرداخت این است كه، چه عواملی بر عدم توسعه شهرک صنعتی شهر خلخال تأثیر گذاشتهاند؟
[1] ـ Gunnar Mirdal.
[2] ـ Michel Todaro.
نخست اینكه جامعه ما به دلایل ویژگی های خاص مذهبی، شعائری، ملی، ارزشی و… دارای پتانسیل بیشتری در زمینه همیاری و كمك به همنوع است كه خود می تواند عامل بنیانی در ایجاد یك سیستم حمایتی كارا، پایدار و مستقل ( ازكمك های دولت و سازمانهای بین المللی)
باشد ولی بررسی ها نشان می دهد كه هنوز تا بهره گیری مطلوب و بهینه ازظرفیت های موجود در جامعه، فاصله وجود دارد. دوم اینكه، اتكاء به مردم و تأكید سیاست كلی كمیته به كمك های مردمی به عنوان اساسی ترین استراتژی, نقش اساسی در پایدار نمودن درآمدها و وابستگی كمتر به دولت ایفاء خواهد كرد. و بالعکس هر گونه کاستی درزمنیه عدم جلب مشارکت های مردمی اعم از صدقات و سایر کمک های نقدی و غیر نقدی اهداف این نهاد خدمت رسان به اقشار محروم را خدشه دار خواهد کرد لذا در این پژوهش برآنیم تا به مطالعه شهرستان بستک و بندرلنگه در خصوص عدم رغبت افراد این مناطق که عموما اهل سنت هستن به مشارکت درکمک های مردمی و صدقه دادن بپردازیم وبا توجه به انچه که آمار و اطلاعات جمع آوری شده از سوی کمیته امداد استان هرمزگان نشان می دهد درآمد حاصل از کمک های مردمی در این دو شهرستان طی سال های 80 تا 91 بسیار کمتر از سایر مناطق استان می باشد و با توجه به اینکه درامد هر منطقه در هر زمینه ای که باشد در همانجا و برای همان مددجویان هزینه می گردد این مساله می تواند مشکلاتی را در خصوص تامین نیازمندی های مددجویان و کاهش فقر و محرومیت انان فراهم آورد حالا باید دید علل و مسائلی که عدم رغبت افراد اهل سنت در شهرستان های بستک و بندرلنگه را در خصوص مشارکت در کمک های مردمی و صدقه دادن را سبب شده است چه می باشد؟
در جوامع صنعتی پدیدههای جدید به مرور زمان و به طور تدریجی در همان جوامع به اقتضای مسائل و مشكلات و نیازهای آنجا ابداع شدند و موجب یك رشد تدریجی در طول تقریباً 200 سال در همه زمینهها از صنعت و كشاورزی و پزشكی گرفته تا فیزیك و نجوم و بیولوژی و … شده به تدریج به اقتضای رشد هر بخش تقسیم كار و انواع مشاغل بوجود آمد، تولیدات داخلی متناسب با ساختار فرهنگی و نیازهای موجود جامعه افزایش یافت، ابزار بهتر ارضاء نیاز ارائه شد و در عینحال به علت رشد اقتصادی همسو با نیازها و تعادل تدریجی در همه زمینههای و افزایش درآمدها، به مردم امكان تهیه جدید ارضای نیاز را میداد.
اما در جوامع در حال توسعه از جمله كشور ما ایران، امكان رشد اقتصادی مستمر عملاً وجود ندارد و اگر وجود دارد به علت شدت نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی عموماً در دست درصد كوچكی از اعضای جامعه است كه خود باعث بروز نارضایتی است علاوهبر آن، قرار گرفتن در مسیر مدرنیته در كشورهای توسعه نیافته به كاهش باورهای تقدیرگرایانه میانجامد؛ كه آن نیز سبب نارضایتی میگردد (رفیعپور، 1377: 74-73).هنگامی كه نظام فرهنگی جامعه الگوهایی را ارائه مینماید كه نظام اقتصادی امكان برآورده شدن مطلوب اهداف در چهارچوب آن الگوها را ندارد. پیامد آن، ارضا نشدن نیازهاست كه باعث نارضایتی میگردد.
به عقیدة كونیگ در كشورهای توسعه نیافته یك شكل سنتی و پذیرفته شده از فقر وجود دارد كه انسان به آن عادت كرده است. اما شرایط وقتی تغییر می كند، كه از طریق گسترش وسائل ارتباط جمعی، یك نوع زندگی دیگر و مرفه تر ( مثلاً با برنامه های تلویزیونی،ماهواره ای؛اینترنتی … ) تا اقصی نقاط جوامع تكامل نیافته رخنه می كند. در پی تضاد این دو عامل، نیازهای بی حد و حصر رشد می كنند و پس از آن، حركتهای ناگهانی رشد اقتصادی، بسیاری از مواقع یك وضعیت آنومی به شكل یك گم گشتگی فرهنگی جهشی ( و از دست دادن هویت فرهنگی ) را در پی دارد كه نه فقط یك نارضایتی عمیق، بلكه علاوه بر آن ناآرامیهای سیاسی گسترده ای را بوجود می آورد.» ( رفیع پور، 1378 (ب): 27-26 ). جامعه ما بخصوص شهر ایلام از تحولات جهانی در عصر ارتباطات مصون نیست و به نظر می رسد به علت شکل گیری نیازهای جدید در عصر ارتباطات باعث بالارفتن نارضایتی اجتماعی شده است.
بررسی می گردد و در مرحله بعد اهمیت و ضرورت تحقیق مطرح شده، و در ادامه به بیان فرضیات تحقیق پرداخته می شود . سپس هدف تحقیق ،جامعه آماری و نمونه آماری مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت . در ادامه روش های جمع آوری اطلاعات و متغیرهای وابسته -مستقل و در نهایت واژگان کلیدی ارائه خواهد گردید.
1-1-بیان موضوع و مسئله تحقیق:
دنیایی كه در آن زندگی می كنیم شاهد تحولات شگرفی است . سرعت این تحولات روز به روز بیشتر می شود به طوری كه به هیچ وجه با گذشته های دور قابل قیاس نیست . اگر بخواهیم آمادگی همراهی و توان لازم برای همگامی با این تحولات داشته باشیم به ناچار باید اطلاعات ، دانش ، ابزارها و توانمندی های مناسب و ضروری را در خود ایجاد و شكوفا كنیم . در این میان هم مدیر علاوه بر توانایی های فنی نیاز به داشتن مهارت هایی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران را باید لازمه ی كار خود قرار دهد چون كار مدیر دستیابی و رسیدن به اهداف سازمانی است. یكی از مهمترین مهارت های ارتباطی ، مهارت در مذاكره2 است[2]، مذاكره یعنی راه نفوذ در دیگران به منظور مبادله ی افكار یا اشیاء مادی است، مذاكره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست.)میرزا حسینی،1386) از انجایکه تمام نیازها از جمله ادامه زندگی ، امنیت ، آسایش زندگی ، رفاه اقتصادی ، افزایش آگاهی ، بالابردن سطح زندگی و پیشرفته ترین سطح این است كه ، با دیگران برای تأمین نیازهای خود به توافق برسند.(انواری رستمی،1387)
در این پژوهش طبق بررسی های صورت گرفته در این زمینه ، ایجاد مذاکرات موفق و بهتر به پارامترهایی چون تواناییهایذاتی و فکری افراد، فرهنگ ،توانایهای ارتباطی و تاکتیک مناسب ،بستگی دارد.
در واقع برای دستیابی به تمام پارامترهای ذکر شده در این مدل شرکتها نیازمند انجام اقدامات استراتژیک و کاملا برنامه ریزی شده می باشد، از طرف دیگر عوامل ذکر شده به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ایجاد فنون مذاکرات تاثیر بسزایی خواهد داشت . در مجموع این پژوهش با مدل ارائه شده که فرضیه های این تحقیق بر اساس این مدل پیشنهادی شکل گرفته است، به دنبال عوامل تأثیر گذار در ایجاد مذاکرات بهتر در فرایند بازاریابی داشته و به بحث و بررسی در این زمینه خواهد پرداخت .
2-1-اهمیت و ضرورت تحقیق :
مذاكره امروزه یكی از با اهمیت ترین و مهمترین كار هر مدیر به حساب می آید . هر مدیر خواه یا ناخواه با افراد زیر دست و مافوق و كلیه افرادی كه به نحوی با سازمان مرتبط در تماس اند برخورد دارد، این ارتباط خود نشان دهنده مذاكره است یعنی این ارتباطات به همین جا ختم نمی شود؛ بلكه وقتی این ارتباطات از مرزهای سیاسی كشورها می گذرد رابطه پیچیده تری تحت عنوان روابط خارجی پیش می آید كه این نوع ویژه ای از مذاكرات و توانمندی های فوق العاده ای را طلب می كند. این فرآیند امروزه با سرعت و تنوع و پیچیدگی خاص خودش به پیش می رود كه این یك حقیقت غیر قابل انكار و قطعی به شمار می آید که عدم تسلط به اصول فوق باعث خواهد شد ، علاوه بر منافع فرد سازمانی ، منافع كلان و ملی نیز در معرض تضییع و خطر قرار خواهد گرفت . بنا بر این برای حفظ منافع خرد و كلان و تقویت فرهنگ مذاكراتی باید به نحو شایسته ای اقدام مثبت و سریعی در این زمینه ایجاد ، توسعه و تقویت این عامل انجام گیرد. با این وجود در ایران بسیاری از مدیران روش درست انجام كار مذاكره را نمی دانند هر چند این افراد جهت انجام امور تجاری خود دائماٌ در حال مذاكره اند ، لیكن این مباحث و توجیهات دلیل بر آن نمی شود كه آن عمل(انجام مذاکرات)همیشه در تمام جلسات درست انجام شود ،از انجایکه مذاكره هم احتیاج به دانش و مهارت خاص خود دارد كه مدیران ما بایستی با این مهارت ها آشنایی پیدا كنند و آن را به خوبی فراگیرند و از جنبه
علمی آنر ا بیاموزند،و با برخورداری از مهارت در مذاكره بدون اتلاف وقت و انرژی و منابع به راحتی می توانند از نقطه نظرات هم مطلع شوند و به خوبی از این مذاكرات سود ببرند .
3-1- اهداف تحقیق :
در این تحقیق با شناخت دقیق وکامل عواملی از جمله فرهنگ مذاکراتی،تواناییهای ذاتی و فکری، تواناییهای ارتباطی و تاکتیک مناسب را بررسی و ارزیابی کرده و مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.
اهداف اساسی در این پژوهش :
اهداف کلی و آرمانی:
انجام مذاکرات برتر با توجه به پارامترهای ذکر شده و افزایش سهم بازار برای شرکت هنکل پاک وش.
4-1-سوالات تحقیق:
سوالات اصلی تحقیق:
سوالات فرعی تحقیق:
1-آیا فرهنگ افراد در مذاکره بر انجام شدن مذاکرات برتر موثر است؟
2-آیا تواناییهای فکری –ذاتی افراد بر انجام مذاکرات برتر موثر است؟
3-ایا تواناییهای ایجاد ارتباطی و گفتاری بر انجام مذاکرات برتر موثر است ؟
4-ایا انتخاب تاکتیک مناسب بر بهتر انجام مذاکرات برتر موثر است ؟
5-ایا انجام مذاکرات برتر بر موفقیت در افزایش سهم بازار موثر است ؟
5-1-فرضیات تحقیق :
هر تحقیقی برگرفته از خلاقیت محقق و ابتكار آن به شمار می آید،به طوری که محقق در این رابطه به موضوعی می پردازد كه در نوع خود تازه و نو است؛ لذا محقق برای بررسی این پدیده كه در ذهن او در قالب مسئله رخ می دهد اقدام به طرح فرضیه ای می نماید كه از طریق اثبات یا رد فرضیه به صحت و سقم مسئله ایجاد شده پی می برد ، هیچ تحقیقی بنحوی انجام نمی گیرد مگر این كه در فرضیاتی درست و سنجیده برخوردار باشد .
فرضیه های تحقیق:
1- تواناییهای فکری –ذاتی افراد بر انجام مذاکرات برتر موثراست .
2- فرهنگ افراد در مذاکره بر انجام شدن مذاکره برتر موثر است .
3 – تواناییهای ایجاد ارتباطی و گفتاری بر انجام مذاکرات برتر موثر است .
4- انتخاب تاکتیک مناسب بر انجام مذاکرات برتر موثر است .
6-1-روش تحقیق
این پژوهش از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی است زیرا تحقیقات کاربردی بیشتردر پی استفاده عملی از نظریه ها و فرضیه ها ی ابداع شده در جهت شناخت یک پدیده یا حل یک مسئله به صورت واقعی هستند. البته از نظر روش انجام آن می توان گفت تحقیق حاضر از روش توصیفی و از شاخه پیمایشی می باشد و با استفاده از ابزاری همچون پرسش نامه ،مصاحبه به تفسیر و تشریح شرایط پرداخته خواهد شد ،این پژوهش کاربردی نیز می باشد زیرا به دلیل وسعت جامعه آماری مورد بررسی، نمونه ای از جامعه برای کشف چگونگی روابط بین متغیرهای تحقیق انتخاب گردیده است .
7-1-جامعه آماری، روش نمونه گیری
جامعه آماری در نظر گرفته شده برای تحقیق حاضر شركت تولیدی مواد شوینده هنکل پاک وش دراستان مرکزی(شهرستان ساوه) می باشد كه این شركت در واحد های بازاریابی ،فروش وتولیدی در حدود 240 نفر پرسنل داشته كه به دلیل بالا نبودن حجم جامعه آماری و در نظر گرفتن خطا از فرمول کوکران استفاده شد، که طبق این فرمول بطور تصادفی 145 نفر از كارشناسان و متخصصین را از این بخش ها( تولیدی ،بازاریابی و فروش) كه صلاحیت پاسخگویی به سوالات ما را دارند ، انتخاب خواهند شد .
[1] -bagoli philip
2- Negotiation
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است