دور نمودن زائدات از محل زندگی همواره بعنوان دغدغه ای برای انسان شهرنشین مورد توجه بوده است . در جوامع اولیه ،دفع زائدات در مناطق دورتر از محل زندگی افراد بعنوان راه حلی مناسب جهت دفع زباله ها تلقی می شد . با افزایش جمعیت و به دنبال آن افزایش حجم زائدات ، دفع این مواد در حاشیه مناطق مسکونی ، به تدریج سبب ایجاد آلودگی منابع آب و خاک شده و همچنین با ایجاد کانون های آلودگی و انتقال بیماری ها ،جوامع بشری تحت تاثیرات نامطلوب این امر قرار گرفتند . بعلاوه با گسترش فعالیت های انسانی ،زباله ها دارای انواع متعددی شده که دفع برخی از آن ها همراه با دیگرزائدات در حاشیه مناطق مسکونی سبب ایجاد مشکلات متعددی در این زمینه شده است . بنابراین در دنیای امروز، انتخاب شیوه های مناسب دفع زباله و همچنین مکان مناسب جهت این امر ،دارای اهمیت زیادی است . در کشورهای توسعه یافته سال هاست که مطالعات و بررسی های گوناگونی در زمینه دفع صحیح زباله ها و به عبارت جامع تر در ارتباط با مدیریت پسماندها صورت گرفته است استفاده از تجربیات این گونه کشورها و هم چنین ایجاد تغییرات مناسب در روش های به کار رفته با توجه به وضعیت محیط زیست کشورهای در حال توسعه از جمله ایران سودمند خواهد بود . در کشور ایران از گذشته های دور دفع زائدات در مناطق حاشیه شهرها و روستاها انجام گرفته و بندرت مطالعات و بررسی های جامع در این زمینه انجام شده است . بنابراین با توجه به اینکه با پیشرفت علم و تکنولوژی در جهان ، رویکردها و روش های متعددی جهت مدیریت پسماندها ایجاد شده ،ضروری است که در ایران نیز برنامه هایی جهت مدیریت صحیح پسماند ها تدوین گردد . در این زمینه ، انتخاب محل های مناسب جهت دفع زباله های شهری دارای اهمیت زیاد است . در این مطالعه ، محل های دفع زباله در شهرستان ساوه مورد بررسی قرار گرفته و تناسب یا عدم تناسب مکانی آنها مورد مطالعه و ارزشیابی قرار گرفته است .
بخش اول
1-1 پیشینه تحقیق :
با توجه به اهمیت و ضرورت دفع صحیح مواد زائد جامد و نقش این امر در بهبود و ارتقاء سطح سلامت جامعه ،تاکنون پژوهش ها و مطالعات بسیاری در زمینه مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد در جهان و بندرت در ایران صورت گرفته است . مکانیابی محل دفن زباله ، پیش از اقدام به دفع ،سبب می شود که در آینده این مکان به کانون آلودگی تبدیل نگردد و هم چنین از ایجاد مزاحمت برای کاربری های اطراف جلوگیری به عمل آید . با توجه به اینکه در کشور ایران ، انتخاب محل های دفن زباله ، عمدتا بدون توجه به معیارهای لازم برای این امر صورت گرفته ، لازم است که محل های دفن زباله موجود ارزشیابی گردند تا محل های دفع نامناسب ، تشخیص داده شوند . آنگاه می توان با توجه به معیارهای موجود برای مکانیابی محل دفن ، نسبت به انتخاب محل های جدید اقدام نمود .
1 سوابق داخلی:
در ذیل به نمونه هایی از سوابق مطالعات داخلی در زمینه مکانیابی و ارزشیابی محل های دفن زباله اشاره شده است : – فرهادی(1378) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود روش های جمع آوری و دفن مواد زائد جامد شهر کرج را مورد بررسی قرار داد. وی پس از تحلیل روش های جمع آوری و دفن مواد زائد جامد شهر کرج ، شیوه های دفن فعلی را به صورت کاملا ابتدایی ارزیابی نموده و همچنین یک دوره 6 ماهه در فصول تابستان و پاییز کیفیت مواد زائد جامد خانگی شهر کرج و میزان مواد تشکیل دهنده آن را تعیین نموده و در انتها در زمینه دفن بهداشتی مواد زائد جامد ، بازیافت و مکانیابی محل دفن برای شهر کرج پیشنهادهایی را ارائه نموده است.
– نژاد کورکی(1378) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به منظور تعیین مکان مناسب برای دفن مواد زائد جامد شهر کرمان از مدلی استفاده کرده است که در آن عواملی نظیر شیب ، سطح ایستابی ، آب زیرزمینی ، بارندگی سالیانه ، فاصله محل دفن تا شهر ، نوع سنگ و خاک ، فاصله از آب های سطحی ، جهت باد غالب منطقه و در دسترس بودن راه های مناسب نقش اساسی داشته است . در این مطالعه برای بالا بردن سرعت و دقت بررسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی نیز استفاده شده است .
در نهایت محل پیشنهادی برای دفن مواد زائد در فاصله 7 کیلومتری شهر کرمان با مساحت 89 کیلومترمربع تعیین گردید.
-حیدرزاده(1379) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با در نظر گرفتن معیارهای هیدرولوژیک ، زمین شناسی، خاک شناسی، کاربری
سرزمین، فاصله و معیارهای اقتصادی و اجتماعی دو منطق بولین و فازی را برای گزینش مکان های مناسب برای دفن مواد زائد شهر تهران مورد مقایسه قرار داد و منطق فازی را برای این منظور مناسب تشخیص داد.
– فتحی(1379) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به منظور مکانیابی محل دفن مواد زائد عفونی اراک از نقشه های توپوگرافی ، کاربری اراضی، زمین شناسی ،خاک شناسی، منابع آب ، طرح های توسعه منطقه ای ، زلزله ، معادن ، مراکز جمعیتی ، وضعیت آب و هوایی و پیشنهادات ارائه شده از طرف متولیان امور شهری استفاده نمود .
در نهایت 3 منطقه در جهات مختلف جغرافیایی و به شعاع 25 کیلومتری اراک بعنوان مناطق مورد نظر انتخاب و از بین این سه منطقه منطقه سوار آباد انجیرک با کاربری بایر و با استفاده از جدول مقایسه عوامل موثر در مکانیابی و کسب بیش ترین امتیاز نسبت به مناطق دیگر بعنوان مناسبترین مکان جهت دفن بهداشتی مواد زائد عفونی انتخاب گردید.
– زبردست (1380)در پژوهشی به کاربرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای پرداخت و این فرآیند را با توجه به سادگی ،انعطاف پذیری و به کارگیری معیارهای کیفی و کمی به طور همزمان و نیز قابلیت بررسی سازگاری در قضاوت ها در بررسی موضوعات مربوط به برنامه ریزی شهری و منطقه ای مفید معرفی نمود و با مثال عینی در رابطه با مکانیابی به معرفی این فرایند پرداخت.
– شکرایی (1381)در پایان نامه کارشناسی ارشد خود برای مکانیابی محل دفن بهداشتی مواد زائد جامد شهر ساری ، آن دسته از مناطقی که به هیچ وجه برای توسعه مورد نظر توانایی ندارند را از سایر مناطق جدا نمود سپس کار را بر روی زمین باقی مانده به انجام رسانید . برخی از عوامل که در مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد ساری مورد بررسی قرار گرفتند عبارتند از : سطح آب زیرزمینی ، شیب، فاصله از شهر ، فاصله از منابع آب های سطحی و … در این پژوهش معیارهای مذکور با منطق های فازی و بولین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و در نهایت نقشه مکان های مناسب بدست آمد و نتیجه حاصل از منطق ها مورد مقایسه قرار گرفته که منطق فازی جواب بهتری ارائه نمود .
-نظم فر(1382) در پژوهشی به مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد شهر تبریز پرداخت . در این مطالعه عوامل موثر در مکانیابی محل دفن بررسی شد و با کمک منطق های فازی –بولین و ارزیابی چندمعیاره به مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد پرداخته شد که با مقایسه منطق فازی و بولین ، منطق فازی عملکرد بهتری داشته و ارزیابی چندمعیاره نیز نتایج مطلوبی داشته است.
– صفری(1383) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با مروری بر ویژگی های مواد زائد جامد موجود در شهرستان بیدستان واقع در استان قزوین و همچنین شرایط اقلیمی و جغرافیایی این شهرستان و با ملحوظ نمودن پارامترهایی نظیر توپوگرافی، هیدرولوژی، زمین شناسی ، مجاورت با مناطق مسکونی و صنعتی و … و با استفاده از GIS مناطق مناسب جهت دفن بهداشتی زباله های شهرستان بیدستان را پیشنهاد نموده است . همچنین با بررسی کلیه روش های مدیریت مواد زائد جامد و با استفاده از نرم افزار WAGS نیازهای موجود در رابطه با پیش بینی ماشین آلات ، سرمایه برای خرید ماشین آلات و تامین نیروی انسانی مورد نیاز ، هزینه های تامین سوخت و نگهداری و سایر موارد طی 15 سال آینده را محاسبه و جزئیات را ارائه نموده است.
-فرهودی و همکاران(1384) در پژوهشی برای مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد شهری شهر سنندج از GIS و منطق فازی استفاده نمودند . در این پژوهش با استفاده از داده هایی چون فاصله از شهر ،فاصله از جاده ، فاصله از فرودگاه، کاربری اراضی ، قابلیت اراضی و استفاده از مدل های مختلف تلفیق اطلاعات و نقشه ها که بر اساس مدل منطق فازی بود ، نقشه ها ترکیب شدند سپس برای محل دفن مواد زائد جامد در شعاع 20 کیلومتری در شمال شرقی سنندج در سه حوزه مکانیابی صورت پذیرفت.
– مددی (1384)در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با استفاده از مدل غربال منطقه ای و محلی به مکانیابی و مدیریت محیط زیست محل دفن مواد زائد جامد شهر میانه پرداخت . در این مطالعه ابتدا نقشه های مورد نیاز برای بررسی عوامل طبیعی ، اقتصادی، کاربری زمین تهیه شد و مناطق فاقد توان برای احداث محل دفن در روی نقشه حذف گردید در مرحله بعد نقشه ها با هم ترکیب شده سپس مطالعات در مقیاس محلی انجام شد و بر اساس آن 5 مکان برای دفن مواد زائد جامد شهر میانه شناسایی و پیشنهاد شد . در مرحله آخر نیز برای مقایسه مناطق پیشنهادی به هر یک از معیارهای مورد نظر وزن و امتیاز داده شد . بر این اساس جداولی تهیه گردید که در هرکدام معیارها در 5 جایگاه وزندهی و امتیازبندی شدند و در نهایت مناطق مناسب برای احداث محل دفن معرفی گردیدند.
– قیاسی (13849) در پژوهشی به مکانیابی محل دفن مواد زائد جامد شهر اراک پرداخت . معیارهایی نظیر شیب ، فاصله از شهر، دشت های سیلابی ، فاصله از گسل ، جنس خاک و … در این پژوهش به کار گرفته شد و در نهایت 34 جایگاه در کلاس با قابلیت متوسط و 24 جایگاه با قابلیت عالی انتخاب گردیدند.
– سروری (1384)در پایان نامه کارشناسی ارشد خود ، جهت تعیین مناسبترین مکان جهت دفن زباله در شهرستان گنبدکاووس فاکتورهایی نظیر توپوگرافی ، کاربری اراضی ، هیدرولوژی، ژئوهیدرولوژی ، فاصله از جاده های اصلی و فرعی ،شرایط آب و هوایی ، فاصله از مراکز تولید زباله ، فاصله از مناطق مسکونی و صنعتی و مساحت محل دفن را در نظر گرفت و لایه های مورد نظر را تهیه نمود و از طریق این جداول اقدام به همپوشانی لایه های مکانی کرد که در نهایت سناریوهای مورد نظر جهت انتخاب مکان دفن مناسب حاصل گردید و سه منطقه از میان مناطق دیگر برای محل دفن انتخاب گشت .
رسانهها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شدهاند. مردم در طول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسلها از طریق رسانهها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما میآموزند. ( لطف آبادی،1381: 20-19)
مفهوم احساس امنیت نیز یکی از شاخصههای کیفیت زندگی در شهرهاست و آسیبهای اجتماعی از مهمترین پیامدهای مختلف ناامنی به شمار میآید. الین میگوید اگر مردم فضایی را به دلیل عدم راحتی و یا ترس استفاده نکنند، عرصه عمومیاز بین رفته است» یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده حضور مردم بویژه زنان در فضاهای عمومی، ترس یا احساس نامنی است. ناامنی مکانها و فضاهای عمومینشاط و سلامتی را در زندگی روزمره مختل میکند و با ایجاد مانع بر سر راه رشد فرهنگی هزینه زیادی را بر جامعه زنان تحمیل مینماید (حبیب زاده، 1388: 22).
بیتردید، هیچ عنصری برای پیشرفت، توسعه و تکامل یک جانبه و همچنین شکوفایی استعدادها مهمتر از عنصر امنیت و تامین آرامش در جامعه نبوده و توسعه اجتماعی، خلاقیت و فعالیت ارزشمند، بدون امنیت امکانپذیر نخواهد بود.
برای داشتن تعریف و درک درستی از نا امنی اجتماعی، ابتدا لازم است مفهوم امنیت اجتماعی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. امنیت در لغت به معنای مصون بودن از هر گونه تهدید و تعرض است. (حبیب زاده، 1388: 22). در فرهنگ آﻛﺴﻔﻮرد ﻣﻌﻨﺎی اﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از: ارﺗﺒﺎط و ﺳﺎﺧﺖ اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻲ شده یا امنیتی که شکل و ساخت اجتماعی یافته است. امنیت اجتماعی حالت فراغت همگانی از تهدیدی است که کردار غیر قانونی دولت یا دستگاهی یا فردی یا گروهی در تمامییا بخشی از جامعه پدید آورد.
امنیت اجتماعی از نگاه محققان در طول تاریخ در سه دوره تایخی در خدمت طبقات خاصی بوده است. در دوره اول امنیت اجتماعی با رویکرد زورمدارانه در دفاع از هیات حاکمه در دوره دوم در دفاع از فرد و جامعه در برابر قانون شکنان و در دوره سوم روز و قدرت قهری به صورت محدود و در چارچوب قانون مورد استفاده قرار گرفته است. از نظر «الی ویور» رویکرد امنیت اجتماعی، توانمندی جامعه برای مراقبت از خصوصیت و ویژگیهای بینابین خود در شرایط تغییر و تهدیدات عینی و اجتماعی و بر ارتباط نزدیک میان هویت جامعه و امنیت تاکید داشت و خاطر نشان میکند که جامعه امنیت هویتیاش را طلب میکند. باران امنیت اجتماعی را بدین گونه تعریف میکند. «توانایی گروههای مختلف صنفی، قومی، محلی، جنسی و. .. در حفظ هستی و هویت خود.
ﮔﻴﺪﻧﺰ اﻣﻨﻴﺖاﺟﺘﻤﺎﻋﻲ راﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﻬﻴﺪاﺗﻲ ﺟﻬﺖﺣﻔﻆ زﻧﺪﮔﻲ اﻋﻀﺎی ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪو ﺳﭙﺲ ﺣﻔﻆ راه و روش زﻧﺪﮔﻲ آﻧﺎن ﻣﻲداﻧﺪ ( ﮔﻴﺪﻧﺰ،1373، ص 627). ﻧﻬﺎﻳﺖ آنﻛﻪ اﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از رﻫﺎﻳﻲ از اﺿﻄﺮاب و ﺗﻌﻘﻴﺐ اﻳﻤﻨﻲ ﻣﺜﻼً ﻳﻚ ﮔﺮوه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﺎ ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻊ ﻗﻮﻣﻲ، ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻏﻴﺮه.
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻘﻴﺎس ﻧﺎاﻣﻨﻲ ﺑﻪﻣﻌﻨﺎی وﺟﻮدﺗﻬﺪﻳﺪو ﺗﻌﺮض ﻋﻠﻴﻪﻓﺮد، ﺟﺎﻣﻌﻪﻳﺎﻛﺸﻮر اﺳﺖ و ﻧﺎاﻣﻨﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از نظر لغوی به معنی وجود تهدید و تعرض نسبت به جامعه و اجزا تشکیل دهنده آن شامل فرد، خانواده، گروه و هویت آنهاست.
در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻴﺰان اﺣﺴﺎس امنیت اجتماعی، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪد وﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ دﺧﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﭼﻮن ﻣﺤﻴﻂ زﻧﺪﮔﻲ، رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت، ﺷﺎﻳﻌﺎت و ﻏﻴﺮه ﻣﻬﻢﺗﺮ از دﻳﮕﺮ ﻋﻨﺎﺻﺮ در اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻴﺰان اﺣﺴﺎس امنیت اجتماعی ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ. ﻃﺒﻖ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه در اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪدارﻧﺪ.
ژان فرانسوا بودیار فیلسوف فرانسوی مطالعات گسترده ای درباره ی فرهنگ توده ایی معاصر و رسانههای همگانی انجام داده است. بی تردید بخشی از فرهنگ توده ایی معاصر مرتبط با سطح آرامش عمومیو میزان حضور امنیت و ناامنی اجتماعی دراذهان جامعه است.وی نقش رسانههای همگانی را در این ماجرا بسیارپیچیده وکارآمد میداند و از دو وضعیت “نمود” و “وانمود” و “نما” و “وانمایی” پرده برمیدارد.آن چه واضح است، امنیت و ناامنی یکی از بارزترین جلوههای سلامت اجتماعی میباشند و ارتباط مستقیم با فرهنگ، وضعیت اقتصادی، قوانین عمومیو قوه ی بازدارندگی قدرت حاکمه دارند.با نگاهی اجمالی به پارامترهای فوق میتوان نقش مهم رسانههای همگانی در شناسایی نقش پارامترهای فوق دراذهان و عملکرد جامعه را مشاهده کرد. ( ﮔﻴﺪﻧﺰ،1373، ص 627).
از طرفی میتوان گفت موضوع «امنیت» از مهمترین و قدیمترین موضوعات مربوط به زنان است. امنیت زنان، چنان دامنه گسترده ای از باورها و رفتارهای متفاوت را ایجاد میکند که اندیشمندان سیاست، حقوق، بهداشت و درمان، فرهنگ و هنر، دین و اقتصاد را بر سر دوراهیهای انتخاب به تفکر واداشته و بیش از یک سده موضوع بحثهای فراوان قرار گرفته است. امنیت مقوله ای است که امکان حضور بی دغدغه زنان را در عرصههای کار و فعالیت آماده میکند، هرچند قضیه «عدم امنیت» بانوان سابقه تاریخی داشته و این واقعیت که زنان، آسیب دیده مردان هستند تا دهه هفتاد پوشیده مانده بود.
از اینرو رسانههای دیداری و نوشتاری که کارکرد امنیت ساز دارند بویژه و در ایجاد امنیت زنان نقشی موثر و مفید ایفا مینمایند، تاکید بر نقش مثبت رسانههای گروهی بر امنیت اجتماعی، نباید ما را از تاثیر منفی آن باز دارد. آنگاه که رسانهها در کارکرد منفی نقش وارونه بر عهده میگیرند، فضای اطلاعاتی جامعه را آلوده، مبهم و تاریک خواهند ساخت. در تاریکنای رسانه وجود شایعه بعنوان معرفتی که زمینه ساز زوال و فروپاشی امنیت و آرامش ذهنی و روحی خواهد بود.
در این خصوص برخی پژوهشگران بر این عقیدهاند كه رسانهها موجبات بروز و توسعه خشونت را فراهم آورده و جهانی خشن، ناامن و پرمخاطره را تكوین بخشیدهاند. آنچه آشكار است این كه رسانهها همان طور كه در ایجاد مشاركت و امنیت نقش ایفا میكنند امكان دارد كه با تنزل قدرت انتخاب مخاطبان و تضعیف روند نهادی شدن ارزشهای اجتماعی و انتقال تصورها و انگارههای ازهم گسیخته، افراد جامعه را دچار تعارضها و چندگانگیهای فرهنگی و اجتماعی كرده وفاق، مشاركت و همدلی را به نفاق، جدایی و خشم و خصومت تبدیل كنند. در چنین شرایطی تنش، تعارض و خشونت پدیدار میشوند و هنجارها و ارزشهای پسندیده جامعه رنگ میبازند. ناامنی اجتماعی مورد نظر این پزوهش عبارت است از مجموعه حرکت های عمومی و تحولات عادی که اطمینان خاطر افراد و انسجام گروههای اجتماعی را مخدوش میسازند.بنابراین منظور از ناامنی اجتماعی مواجهه با عوامل نابود کننده یا کاهش دهنده تواناییها و داراییهاست.
در تمام دوران حیات بشری به پهنه هستی، امنیت از عناصر اصلی نیازهای انسانی محسوب شده و در دوران مدرن اهمیت آن، تا اندازه ای افزایش یافته است که به تعبیر برخی از صاحب نظران کار ویژه و بی بدیل حکومت ها در جامعه مدرن امروزی، استقرار امنیت در فضای وسیع کلمه می باشد. نداشتن ترس و بیم در زندگی و وجود امنیت جانی و مالی، آبرو و حیثیت اجتماعی، حفاظت از آزادی و حقوق مشروع فردی و اجتماعی، بالاخره ایجاد رضامندی عمومی و در یک کلام فقدان تهدید از چنان جایگاهی برخوردار است که خداوند آدمیان را در پرتو آن به ذکر و عبادت خود فرا می خواند.
علی رغم افزایش اهمیت امنیت در جوامع، ابزار، شیوه ها و رویکردهای ایجاد و حفظ آن، دستخوش تحول حیرت آوری شده است. در جوامع گذشته اقتدار و کنترل و نظارت نهادهای رسمی، نماد قدرت و امنیت به شمار می رفت ولی در عصر جدید؛ عنصر اصلی ثبات، نظم و امنیت مقدار سرمایه اجتماعی، میزان پای بندی به ارزش ها و هنجارهای جمعی و به فضایل اخلاقی آن باز می گردد. بنابراین مدیریت درست و منطقی امنیت اجتماعی در جامعه منوط به ایجاد مشارکت مردمی و افزایش اعتماد به نهادها و حکومت در کلیه سطوح اجتماعی است.
بر این اساس، بررسی امنیت اجتماعی و عوامل تهدید کننده ی آن، موضوع مهم و حساسی است که می طلبد در این خصوص، پژوهش های علمی بسیاری انجام پذیرد، در این تحقیق سعی بر آن است که بررسی شود كه استفاده از رسانه بر احساس امنیت اجتماعی زنان در شهر تهران تا چه میزان تاثیر گذار است و سایر سوالات پژوهش عبارتند از اینکه آیا میزان اعتماد به رسانههای جمعی بر احساس امنیت اجتماعی زنان موثر میباشد. آیا مدت زمان استفاده از رسانهها بر احساس امنیت اجتماعی زنان موثر میباشد؟ آیا کارکرد وﺳـﺎﻳﻞ ارﺗﺒـﺎط ﺟﻤﻌﻲ بر احساس امنیت اجتماعی زنان موثر میباشد. آیا نوع رسانه مورد استفاده بر احساس امنیت اجتماعی زنان موثر میباشد
1-1.چرخش اپتیکی و دوفامی دایروی
به پدیده چرخش صفحه قطبش نور قطبیده تخت در اثر عبور از محیط، فعالیت اپتیکی گفته می شود. هرگاه یک باریکه نور قطبیده خطی از یک محیط فعال اپتیکی مطابق شکل زیر عبور کند، صفحه قطبش نور آشکار شده با زاویه ای متناسب با طول مسیر نور چرخش می یابد [8].
(1-1) |
شکل (1-1) چرخش چپگرد سطح قطبش توسط یک محیط فعال اپتیکی [8].
فعالیت اپتیکی بلور کوارتز برای اولین بار توسط آراگو[1] (1811) مشاهده گردید. آزمایش های پیرو توسط بیو[2] (1812) انجام شد که دو اثر متمایز را کشف کرد: 1- چرخش اپتیکی، که چرخش سطح قطبش باریکه نور قطبیده خطی است. 2- پاشندگی چرخش اپتیکی، که چرخش نابرابر صفحه قطبش طول موج های متفاوت نور است.
مواد فعال اپتیکی را از لحاظ چرخش صفحه قطبش نور فرودی به دو دسته تقسیم می نمایند. اگر صفحه قطبش به صورت ساعتگرد بچرخد، ماده را راستگرد و اگر چرخش صفحه قطبش پادساعتگرد باشد، ماده را چپگرد می نامند. به عنوان مثال سدیم کلراید، سولفور جیوه و انواع به خصوصی از قندها نمونه هایی از مواد فعال اپتیکی محسوب می شوند. اگرچه کوارتز مذاب از لحاظ اپتیکی همسانگرد است، بلور کوارتز علاوه بر فعال اپتیکی بودن دارای خاصیت شکست دوگانه نیز می باشد. بلور کوارتز به دو صورت راستگرد و چپگرد موجود است. جدول (1-1) توان چرخشی خاص دو نوع بلور کوارتز را به ازای طول موج های مختلف برای نور انتشار یافته در راستای محور اپتیکی نشان می دهد.
جدول (1-1) توان چرخشی کوارتز [8].
توان چرخشی خاص
(درجه/ میلی متر) |
طول موج
(آنگسترم) |
49 | 4000 |
37 | 4500 |
31 | 5000 |
26 | 5500 |
22 | 14700 |
17 | 6500 |
از جدول بالا واضح است که میزان فعالیت اپتیکی کوارتز برحسب طول موج تغییر می کند. به این تغییر توان چرخشی برحسب طول موج، پاشندگی چرخشی گفته می شود [8].
منشا فعالیت اپتیکی طبیعی، ساختار بلوری یا ساختار مولکولی کایرال می باشد. اگر ساختار غیرمنطبق با تصویر آینه ای خود باشد فعالیت اپتیکی ممکن است رخ دهد [7].
در حوزه الکترومغناطیس کلاسیک، فعالیت اپتیکی را می توان براساس مدل ساده و زیبای فرنل توضیح داد. کافی است فرض کنیم که سرعت انتشار نور قطبیده دایروی راست، متفاوت با سرعت انتشار نور قطبیده دایروی چپ در محیط است [8]. برای بیان این موضوع، استفاده از بردار جونز مناسب است. فرض می کنیم که و به ترتیب ضریب شکست محیط برای نور قطبیده دایروی راستگرد و چپگرد با فرکانس را نشان دهند. و می گیریم. بردار جونز موجهای راستگرد و چپگرد عبارتند از:
(1-2) |
با فرض اینکه باریکه نور فرودی قطبیده خطی و قطبش اولیه در راستای افقی است، می توان بردار جونز اولیه را برحسب دو بردار جونز بالا نوشت:
(1-3) |
بردار جونز نور پس از طی مسافت از محیط عبارت است از:
(1-4) |
با معرفی دو کمیت و
(1-5) | |
(1-6) |
بردار جونز بصورت زیر نوشته می شود:
(1-7) |
رابطه (1-7) نشان دهنده چرخش راستای قطبش نور به اندازه θ نسبت به راستای اولیه آن است. به این ترتیب می توان نوشت:
(1-8) |
طول موج نور در خلا می باشد. لازم به ذکر است که ضرایب شکست و هر یک تابعی از طول موج نیز می باشند. به عنوان مثال ضرایب شکست و برای انتشار نور در راستای محور اپتیکی کوارتز در جدول (1-2) آورده شده است:
جدول (1-2) ضرایب شکست نور دایروی چپگرد و راستگرد در کوارتز. این مقادیر مربوط به کوارتز راستگرد بوده و برای کوارتز چپگرد، مقادیر بالا معکوس می شوند [8].
00011/0 | 55821/1 | 55810/1 | 3960 |
00007/0 | 54427/1 | 54420/1 | 5890 |
00006/0 | 53920/1 | 53914/1 | 7600 |
پدیده دیگری که در مواد فعال اپتیکی مشاهده می شود، دوفامی دایروی[3] است. مواد دوفام دایره ای، نورهای قطبیده دایروی راستگرد و چپگرد را به میزان متفاوتی جذب می کنند [11]. بزرگی دوفامی دایروی از تفاضل ضرایب جذب نور قطبیده دایروی راستگرد و چپگرد بدست می آید:
(1-9) |
شکل (1-2) به عنوان مثال طیف دوفامی دایروی یک پلی پپتید با آرایش مارپیچ-α و صفحه-β را نشان می دهد.
شکل (1-2) طیف دوفامی دایروی یک پلی پپتید با آرایش مارپیچ-α و صفحه-β [11].
1-2.چرخش فارادی
هرگاه یک دی الکتریک ایزوتروپیک در میدان مغناطیسی قرار داده شود و یک باریکه نور قطبیده خطی از آن در راستای میدان عبور داده شود، آنگاه شاهد چرخش صفحه قطبش نور خواهیم بود. به عبارت دیگر حضور میدان سبب فعالیت اپتیکی ماده می شود [8]. این پدیده در سال 1845 توسط مایکل فارادی[4] کشف گردید. میزان چرخش صفحه قطبش نور متناسب با اندازه میدان مغناطیسی و طول مسیر حرکت نور در محیط است، یعنی
(1-10) |
معروف به ثابت وردت[5] است. مشخصه ماده می باشد. به عنوان مثال مقادیر ثابت وردت چند نمونه در نور زرد با طول موج 5890 آنگسترم در جدول (1-3) آورده شده است:
جدول (1-3) مقادیر ثابت وردت برای چند ماده [8].
(Minutes of Angle/per Oe/cm) | ماده |
0009/0 | فلوریت |
012/0 | الماس |
050/0- 030/0 | چخماق |
036/0 | سدیم کلراید |
در حوزه فیزیک کلاسیک به منظور شرح اثر فارادی، می بایست معادله حرکت الکترون های مقید در حضور میدان مغناطیسی خارجی و میدان الکتریکی نوسانی نور را بررسی کرد. معادله دیفرانسیل حرکت الکترون عبارت است از:
(1-11) |
در این معادله مکان الکترون از نقطه تعادل آن، ثابت فنر معادل، جرم الکترون و بار الکترون می باشد. به منظور ساده سازی محاسبات از نیروی کوچک حاصل از میدان مغناطیسی نور و نیز اثرات میرایی صرف نظر شده است. با فرض اینکه میدان بستگی زمانی دارد، نیز دارای بستگی زمانی هارمونیک مشابه است. پس می توان نوشت:
(1-12) |
قطبش محیط است. در اینجا تعداد الکترون در واحد حجم محیط می باشد. بنابراین رابطه (1-12) را می توان بصورت زیر بازنویسی نمود:
(1-13) |
رابطه برداری (1-13) معادل سه معادله برای مولفه های ، ، بردار قطبش است. با حل معادله می بینیم که هر مولفه بصورت خطی به میدان بستگی دارد. به عبارت دیگر
(1-14) |
که تانسور پذیرفتاری است. از حل معادله (1-13) داریم:
(1-15) |
به طوری که
(1-16) |
فرکانس تشدید و فرکانس سیکلوترون است.
برای اینکه نشان دهیم ، تانسور پذیرفتاری محیط فعال اپتیکی است، کافی است معادله موج را حل کنیم. فرض می کنیم راستای انتشار نور، راستای است. معادله موج در حوزه فوریه عبارت است از
(1-17) |
برحسب مولفه های داریم:
(1-18)
(1-19)
(1-20) |
از رابطه (1-20) خواهیم داشت: . از روابط (1-18) و (1-19) شرط غیر صفر بودن و را می توان نوشت:
که حل آن عبارت است از
(1-21) |
با جایگذاری k از رابطه (1-21) در رابطه (1-18) یا (1-19) خواهیم داشت:
(1-22) |
بنابراین نتیجه می گیریم دو مقدار بدست آمده برای k از رابطه (1-21) متناظر با نور قطبیده دایروی راستگرد و چپگرد می باشند. پس به ترتیب ضرایب شکست مربوط به نور قطبیده دایروی راستگرد و چپگرد را می توان بصورت زیر نوشت:
(1-23) | |
(1-24) |
تفاضل و را می شود نوشت:
انسان موجودی جامعه زاد و جامعه زی است؛ یعنی از خلال موقعیتها و تجارب اجتماعی است که میتواند استعدادهای بالقوه خود را متجلی نموده و آماده پذیرش نقش های اجتماعی شود، و برای انعکاس نقش های اجتماعی خود ناچار است، به برخی قواعد و دستورالعمل های اجتماعی (خواه رسمی، خواه غیر رسمی) تن دهد . چنین ساز و کاری به وسیله جامعه برای فرد ساخته و پرداخته می شود و از طرق مختلف نهادهای اجتماعی و فردی آماده همنوایی با دیگر همنوعانش میشود. اما به علل مختلف از جمله ویژگیهای فیزیولوژیکی و ظرفیت استعداد فردی و شرایط محیطی، همه افراد به یک میزان تن به پذیرش قواعد جامعه نمی دهند؛ بدین سبب بحث عدم پذیرش یا تخطی از قواعد مصوب اجتماعی پیش می آید. در چنین حالتی که فرد نتواند خود را با این مصوبات همنوا کند، جامعه، با پدیده ای به نام انحراف یا کجروی یا آسیب اجتماعی مواجه می شود(بنی اسدی،1383: 9).
بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از زمرة مهمترین معضلات جامعه بشری است كه از جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادیترین مشكلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است كه با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها كاسته نشده بلكه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشكلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای خود فقر نمیباشد، بلكه مشكلات این مساله اجتماعی زمانی شدت پیدا میكند كه آن بسترساز انحرافات میگردد.
ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شكلی، با این دو مقوله درگیر بودهاند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بیخانمانها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزههای مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روانشناسی، موضوع تحقیق و پژوهشهای مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است؛ به گونهای كه در هر زمان و به تناسب شرایط، امكانات و فضای جامعه، راهحلهایی در برخورد با آن در نظر گرفته شده است. با شكلگیری «نهضت علمی» و آغاز بررسیهای علمی پدیدههای فیزیكی، طبیعی، انسانی و اجتماعی، فقر و انحرافات اجتماعی نیز از موضوعاتی بود كه به طور تقریبی از یكصد سال پیش، با كمك ابزارهای علمی جدید،مورد كنكاش علمی قرارگرفته ونظریهها و تئوریهای جدیدی در این رابطه ارائه گردیده است(اسفندیاری،1388: 3).
انحرافات اجتماعی یک از چالشهای مهم در علم جامعه شناسی است. این معضل آن قدر ابعاد و جنبههای فراوان دارد که نمیتوان آن را صرفا یک مسئله اجتماعی دانست. چرا که این مشکل ریشه در حوزههای دیگر نیز دارد. بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شكلگیری و بروز نوع بزه بسیار مهمی ایفاء میكنند، تبیین مسأله بر اساس عامل محیط اجتماعی، تحدید نگرش حوزه جامعه شناسی اجتماعی است خصوصاً نحوه عملكرد كوچكترین ومهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده كه نقش مهمی را در همكاری و متجانس كردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد. در اینجا به بررسی نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهكاری نوجوانان میپردازیم.
اگر خانواده میتواند عامل مهم بزهكاری باشد و شرایط نامطلوب آن بزهكار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرایط مطلوب در خانواده رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوان را امكانپذیر ساخته، مهمترین گام در پیشگیری از بزهكاری است. به نظر میرسد افزایش میزان بزهكاری حاكی از تضعیف مناسبات گروهی خانواده بوده، به طوری كه وحدت گروهی از هم پاشیده است. به هر میزانی كه روابط اعضاء از سیطره روابط صمیمی، عاطفی، و اخلاقی خارج شود، خطر از بین رفتن كاركرد بسیار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پیوندهای گروه خانواده است به شكلی كه افراد به عنوان حاملین و عاملین نقشها باید به گونهای ایفاء نمایند كه كاركرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانهای كه از سخن محبتآمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینهساز رفتار بزهكارانه است.هر گاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده (طلاق) تأثیر گذاشته، بزهكاری نیز رخ مینماید. نظم و تعدل در خانواده رابطه معكوس با روند بزهكاری داد. آنگاه كه طلاق رو به فزونی میرود، كشمكشهای درونی خانواده اوج مییابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهكاری و … گرفتار میآیند. بهرحال روابط بین والدین و فرزند، از هم پاشیدگی خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقاید مذهبی و اخلاقی در بزهكاری نوجوانان نقش مهمی دارد. ملكهسازی و درونی كرده و به سهولت در عرضه اجتماعی، نقشهای محول و محقق را به نحوی كه از آن انتظار میرود به اجراء گذارند. خانواده، گروه كوچكی است كه ویژگی اساسی و غیر قابل تفكیك آن صمیمت آن است. اجتماعی كردن نسل آینده جزء بدیهیترین و اساسیترین وظایف خانواده است(روزن باوم، 149:1973).
در ارتکاب اعمال نابهنجار یا وقوع انحرافات نمی توان تنها از یک یاچند عامل محدود و مجزا سخن گفت، بلکه مجموعه ای ازعوامل که امکان تفکیک یکایک آنها بسادگی میسر نیست، در آنها نقش دارند. در این میان نسل جوان بدلیل حساسیت زیاد و سایر خصوصیات روحی و جسمی بیش از سایر افراد در معرض انواع فشارها و ناملایمات قراردارد. بعلاوه کمبود تجربه و عدم توانائی کافی در مقابله با مشکلات در میان جوانان امکان ابتلای آنان را به انواع انحرافات اجتماعی بیشتر می نماید. در واقع جوانان خیلی زود تحت تاثیرعوامل متعدد قرار می گیرند. به طوریکه گاه برای حل مسائل یا ارضای نیازهایشان بسوی راههائی که سرانجام آنها یاس ونابودی است کشیده می شوند .درواقع این واکنشها نیز نوعی مکانیسم دفاعی درمواجهه با مشکلات ومسائل زندگی است ،به نحوی که طی آن فرد راه عقب نشینی یا فرار راانتخاب نموده وبه این ترتیب خود رااز مشکلات زندگی مصون می دارد .به طور کلی انحرافات اجتماعی شرایط اجتماعی بغرنج وپیچیده ای دارد که در کل جامعه و امور و پدیده های اجتماعی و سازمانهاو اعتقادات و ارزشهای اجتماعی بدرجات مختلف تاثیرگذار می باشد و آنها را در تنگنا قرارمی دهد . وجامعه آنرا تهدیدی کاملاٌ آشکار برای وضعیت و حیات مطلوب خود تلقی می کند واین امری است که برای حفظ آتیه جامعه ونیروهای آن مستلزم اقدامات جدی است(اسفندیاری،1388: 5) .
دیگرعاملی که باعث وقوع انحرافات اجتماعی می گردد و میزان گرایش به انحرافات را بالا می برد، این فقدان والدین است که می بایستی بدان توجه زیادی شود چرا که والدین به عنوان مهمترین رکن خانواده درپرورش شخصیت کودکان و نوجوانان نقش مهمی را ایفا می کنند. وقتی خانواده فاقد یکی از والدین باشد طبعاٌ کارکردهای جامعه پذیری، پرورش شخصیت، نظارت بر فرزندان وایجاد فضای عاطفی کامل ومناسب برای فرزندان دچار اختلال خواهد شد. درچنین وضعیتی احتمالاٌ کاستی هائی وجود خواهد داشت وفرزندان خانواده اولین کسانی هستند که ازاین کاستی ها آسیب می بینند. نوجوانانی که یک یا هردو از والدین خود را از دست می دهند در برابر آسیبهای اجتماعی خرد وشکننده می شوند .امروزه میلیونها کودک ونوجوان به واسطه عدم حضور یکی از والدین ،خصوصاٌ پدر ، در معرض خطر سوق به سوی انحرافات قرار دارند این امر برکودکان ونوجوانان تاثیر گذاشته و موجب نقصان در انطباق اجتماعی آنان می گردد.
دیگر عاملی که باعث وقوع انحرافات اجتماعی می گردد همانطورکه دربالا نیز اشاره شد باتوجه به حساسیت زیاد و خصوصیات جسمی وروحی فوق العاده جوانان ونوجوانان ،آنان به دلیل کسب استقلال وبه دست آوردن آزادی عمل در کارها ورفتاروکردارخود می خواهند از خانواده جدا شوند و به این سبب زمینه های پیدا کردن دوستان ناباب شکل می گیرد که زمینه انجام اعمال بزهکارانه را در آنان تقویت می نماید(همان منبع:6).
انحراف ها یا آسیب ها ی اجتماعی را می توان برحسب نوع به گروه های زیر تقسیم بندی كرد:
– سوء مصرف مواد مخدر و دارو
– خشونت، ضرب و جرح و قتل و تجاوز و آدم ربایی
– همسر آزاری
– كودك آزاری و سوء استفاده از كودكان
-بزهكاری كودكان و نوجوانان
– تن فروشی و قاچاق انسان به قصد انواع سوءاستفاده
ـ انحراف های گسترده جنسی
– شیوع برخی از بزه ها مانند سرقت و قاپ زنی
– وجود كودكان خیابانی و كودكان در خیابان و كودكان كار
– ناآرامی های اجتماعی مكرر و بی هدف یا باهدف های كم اهمیت
– خیابان خوابی و انواع حاشیه نشینی و اسكان غیررسمی كه همراه با مسائل و مصائب اجتماعی و بهداشتی است.
اما انحراف ها را برحسب عوامل پدیدآورنده اصلی نیز می توان به صورت زیر از یكدیگر متمایز كرد:
انحراف هایی كه به ظاهر انحراف اجتماعی هستند اما در واقع جنبه فردی دارند و تواتر، منشاء، جلوه و سرایت اجتماعی ندارند و از عوامل موروثی مانند روان نژندی و اختلال های مغزی ناشی می شوند.خشونت به قصدكشتن افراد ممكن است از این نوع باشد(رئیس دانا،1381: 109).
انحراف هایی كه جنبه روان پریشی دارند و به اختلال در شخصیت مربوط می شوند. شماری از بیماران دچار افسردگی یا برخی انواع اسكیزوفرنی تمایل به خودكشی پیدا می كنند، اما خودكشی به مثابه انحراف یا مشكل اجتماعی امریست جداگانه. به هرحال افزایش انواع روان پریشی و روان نژندی می تواند از نابهنجاری اجتماعی ناشی شود.
انحراف هایی كه منشاء اجتماعی و فرهنگی دارند و از تبعیض ها و تعرض ها و ناهنجادی های اجتماعی ناشی می شوند. این انحراف ها ممكن است به شكل های مختلف متوجه گروه ها و طبقات اجتماعی مختلف بشود. برای مثال، نبود امكانات فراغتی و رفاهی و فرهنگ بهزیستی و سلامت اجتماعی ممكن است افرادی را از طبقه فرودست تا میانی تا بالایی به سمت موادمخدر بكشاند. محدودیت ها و محرومیت های جنسی نیز می توانند دارا و نادار را به سمت تمایلات انحرافی یا خشونت جنسی و سوء استفاده از كودكان سوق بدهند. گرچه افزایش شدید آمار بزهكاریهای متفاوت مانند سرقت و سرقت به زور و تجاوز و خشونت و آدم ربایی در ایران را نمی توان تاحد زیادی به نابهنجاری اجتماعی و ناتوانی مدیریت و نظم و امنیت و قانون و بی پرواشدن جوانان به دلیل اثرگذاری رسانه های ماهواره ای و فیلم های اكشن و غیره منتسب كرد، اما در این مورد نیز انگیزه های اصلی و اقتصادی یعنی فقر و بیكاری یا اعتیاد كه خود چنان كه گفتم تاحد زیادی ناشی از فقر بوده است، نقشی نه كمتر از پنجاه درصد برعهده داشته اند. نكته بسیارجدی و قابل توجه- گرچه كماكان مورد بی اعتنایی مسئولان – آنست كه افزایش آسیب ها و انحراف ها بدنبال فقر و بی عدالتی و توزیع ناعادلانه درآمد و افزایش تبعیض و محرومیت پدید آمده است. در ۱۲ سال اخیر كاربرد سیاست های تعدیل ساختاری كه به نابرابری شدید توزیع درآمد و ثروت انجامیده، امكان سوءاستفاده های كلان مالی را افزایش داده و عدم نظارت دموكراتیك در عرصه های مدیریت را پابرجاتركرده وعامل اصلی برای تشدید تاسف بار انحراف ها و مشكلات اجتماعی بوده است. برنامه های كشور باید بطورجدی به سمت راههای رشد توام با عدالت، توسعه اجتماعی و برابری بیشتر تغییرجهت دهند. اگر چنین نشود آینده ای بس مخاطره آمیز درپیش خواهد بود كه بویژه جوانان میهن ما و حتی جوانان خارج از این كشور را به دلیل تسهیل انتقال موادمخدر تهدید می كند.شایع شدن بزهكاری های كودكان و نوجوانان و افزایش كودكان خیابانی و كودكان در خیابان و كودكان كار( هم اكنون در حدود ۵۵۰ هزار نفر كودك زیر ۱۵ سال در ایران كار می كنند) بی تردید به فقر و محرومیت و نداشتن بضاعت سرپرستی خانوار مربوط می شود. امروز حتی طرفداران و فعالان حقوق كودك در ایران از این كه بتوان كار كودك را بی هیچ جایگزین درآمدی متوقف كرد ناامید شده اند. در واقع می توان در خیابان ها كودكان آواره را به عیان مشاهده كرد كه در معرض انواع مخاطرات و انواع سوءاستفاده ها هستند(رئیس دانا،1381: 109).
تفاوت های طبقاتی در شیوع انحرافات اهمیت ویژه ای دارد. به طوری که در بعضی از فرهنگ ها، انحراف در طبقات مرفه بیشتر از طبقات فقیر است و در اجتماعاتی که اختلافات طبقاتی کمتر و امکان انحراف و فساد محدودتر است، انحرافت جنسی نیز کمتر وجود دارد، ضمن آن که در طبقاتی که پای بند مذهب، اخلاق و معنویت هستند، معمولاً انحرافات جنسی کمتر دیده می شود(شاملو، 1382: 263). آمارها حاکی از آن هستند که انحرافات جنسی اغلب با اختلال شخصیت همراه می باشند. به طور مثال، نتایج یک تحقیق در مورد 300 مجرم جنسی نشان داد که تنها 14 درصد آنان از نظر روانی عادی هستند، در حالی که 29 درصد به بیماری خفیف روان نژندی، 35 درصد به بیماری شدید روان نژندی، 8 درصد در حد روان پریشی، 12 درصد بیماری های روانی، 5 درصد آسیب مغزی، 3 درصد شخصیت ضد اجتماعی و 4 درصد نیز به نقص عقلی مبتلا بوده اند (احمدی، 1384: 219و 218). اما در ایران تحقیقات جامعی وجود ندارد که نشان دهد انحرافات جنسی در چند درصد نوجوانان و به چه صورتی دیده می شود؛ با این حال شواهد و بررسی های کلینیکی روانی و تربیتی حاکی از آن است که رفتارهایی نظیر خودارضایی به خصوص در پسران نوجوان رواج بیشتری دارد (لطف آبادی، 1385: 13). از طرفی، تحقیقات نشان می دهد که تعداد متهمان زن در جرایم منکراتی در محاکم دادگستری بیش از سایر جرایم است. در مورد جرایم منکراتی نیز در بیشتر موارد جرم به صورت دسته جمعی ارتکاب یافته و اغلب متهمان، زن مجرد یعنی اعم از باکره و مطلقه می باشند که در اکثر موارد، اداره کنندگان اماکن فساد(قوادها) نیز زنان مطلقه هستند. یافته های یک تحقیق دیگر( 1382) بیانگر روند رو به رشد قاچاق زنان و دختران استان های مرزی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، امارات متحده عربی، پاکستان، افغانستان و به طور محدود به کشورهای اروپایی و آسیایی است(طهماسبی ،1383: 284).
براساس شواهد و قرائن موجود، مشاهدات و اطلاعات ، می توان معضلات و آسیب های اجتماعی جامعه ایران را به ترتیب زیر اولویت بندی می كند:
1) اولین معضل، ضعف مراعات قواعد اخلاقی در اغلب سطوح روابط اجتماعی است در سطح كلان برای نمونه می توان به رفتارهای غیراخلاقی دولت با جامعه(مثل دروغ گویی با آمار) و رفتارهای غیراخلاقی جامعه با دولت(مثل فرار از مالیات واقعی) اشاره كرد. در سطح خرد نیز رعایت قواعد اخلاقی در بین اعضای خانواده، همسایه ها، همکاران، دوستان، هم شهری ها و هم وطنان ضعیف است اغلب مطالعات موجود رواج بی اعتمادی گسترده در جامعه ایران را تأیید می كنند یکی از دلایل رواج بی اعتمادی همین ضعف مراعات قواعد اخلاقی است. روشن است كه زندگی در فضای بی اعتمادی، زندگی ای ناآرام و تنش زا است، چنان چه اكثر ایرانیان آن را تجربه می كنند.
2)دومین آسیب درصد بالای فقرا است كه جمعیتی بین ده تا پانزده میلیون را در برمی گیرد اگرچه پس از انقلاب روند كلی رشد فقر كاهش داشته، ولی چون جمعیت دوبرابر شده همچنان بالا بودن تعداد فقرا نگران كننده است. خصوصاً اگر علت بسیاری از آسیب های اجتماعی دیگر را همین فقر بدانیم، این تعداد فقرا همه را نگران می كند به عبارت دیگر عامل آسیب زا و جرم زای فقر در جامعه همچنان حضور پررنگی دارد.
3) سومین آسیب اجتماعی معضل اعتیاد است اگر حد وسط آمارهای موجود را مبنا قرار دهیم و جمعیت معتاد را دو میلیون و نیم در نظر بگیریم و این عدد را در 4 یا 5 نفر، متوسط تعداد اعضای خانواده، ضرب كنیم، آنگاه می توان مدعی شد كه حداقل ده میلیون نفر از مردم جامعه ما درگیر مسأله حاد و خانمان برانداز اعتیاد هستند وقتی در یک خانواده یک نفر معتاد می شود زندگی تمام اعضای خانواده، خصوصاً زنان، با مشکل و مصیبت مواجه می گردد. وقتی ده میلیون نفر از آسیب اعتیاد در جامعه رنج می برند، روشن است كه آثار این رنج با شدت كمتر به هفتاد میلیون هم كشیده می شود.
4) بیکاری هم اكنون در ایران فقط یک معضل اقتصادی نیست بلکه یک معضل حاد اجتماعی نیز هست. اول این كه آمار چهار تا پنج میلیون بیکار از لحاظ كمی بالا است از لحاظ كیفی نیز بیکاری هم در اقشار پایین و هم بالای جامعه معضل ایجاد كرده است در اقشار پایین، پدر و مادر نمی توانند از پس مخارج زندگی و خورد و خوراک فرزندان بیکار خود برآیند و همین فشار اجتماعی جوانانِ بیکار را به انجام تخلفات اقتصادی، انحرافات اجتماعی، اعتیاد، افسردگی و خودكشی ترغیب می كند. در اقشار متوسط جامعه نیز، شاهد خانواده هایی هستیم كه در آن یک یا چند جوان تحصیل كردۀ بیکار زندگی می كنند و همین عامل یکی از زمینه های بروز تن در خانواده های متوسط جامعه شده است حتی تعداد زیادی از ازدواج هایی كه در طبقه متوسط انجام می شود با كمک همه جانبۀ پدر و مادرها صورت می گیرد و خود جوانان به خاطر نداشتن شغل قابل قبول، نمی توانند از عهدۀ هزینه های زندگی و دفاع از منزلت اجتماعی خود برآیند.
5) پنجمین معضل و آسیب اجتماعی، حاشیه نشینی است بسته به معیارهایی كه برای تعیین حاشیه نشین ها به كار می روند، از جمعیتی بین پنج تا بیست میلیون نفر به عنوان حاشیه نشین یاد می شود به باور نگارنده ، اگر تنها پنج میلیون نفر حاشیه نشین حاد هم داشته باشیم كه زیست فیزیکی و اجتماعی و روزانه آنها با بحران روبرو باشد، پدیده ای فوق العاده نگران كننده است اگرچه ظهور این پدیده معلول توسعه نیافتگی نامتوازن جامعه است ولی میزان قابل توجهی از آسیب های شهری به افرادی برمی گردد كه در این مناطق زندگی می كنند.
6) ششمین معضل رشد فزایندۀ تعداد ضرب و شتم، قتل، دزدی، جر و جنایت است. به نظر می رسد اولاً این انحرافات در ایران از كشورهای مشابهی مثل مالزی، تركیه و مصر بیشتر است ثانیاً پاره ای از جرائم مثل قتل در درون خانواده ها و خویشاوندان در حال گسترش است. دنیای بیرون یا دنیای اقتصاد دنیای جدال منافع است كه طبیعتاً با تن همراه است ولی دنیای درون خانواده باید دنیای امن و آرامش باشد و این كه در ایران قتل و ضرب و شتم در خانواده ها رو به افزایش است، علامت خطرناكی است، چراكه نشان می دهد ناامنی از سطوح ظاهری جامعه به لایه های درونی آن كشیده شده است.
7) از هفتمین معضل می توان تحت عنوان آسیب های دیگر یاد كرد، از جمله: رشد فزایندۀ طلاق؛ تعداد رو به فزونی زنان سرپرست خانوار بدون درآمد؛ رشد كودكان بی سرپرست؛ آسیب های مربوط به بدن(مثلا تعداد افراد سیگاری در ایران در حال افزایش است، تعداد مصرف كنندگان قشر های مسکن و شادی آور در كشور بالا است، درصد افراد چاق رو به فزونی است؛ تن فروشی فحشا سیر صعودی دارد؛ و مصرف نوشابه های الکلی غیراستاندارد افزایش یافته است) موارد مذكور مردم را در نگرانی دائم قرار داده است(جلائی پور،1387: 2).
از آنجا که انحرافات اجتماعی می تواند وضع یا شرایط کلی اجتماعی را که دشواری خاصی پدید آورده یا ساختهای اقتصادی نامطلوبی را که موجب بروز نابرابری های اقتصادی و اجتماعی گردیده ،یا بی عدالتیهایی را که صورت نهادی یافته اند ، و نیز نارضایتی ونابسامانی عمومی را برساند ، لذا این موضوع می تواند در معنای شرائط و اوضاع خاصی بکار رود که نیاز به بهسازی (محیط ) و بازسازی (نوجوانان ) داشته باشد . به عبارت دیگر می توان تاثیر متقابل عوامل خانوادگی ،فرهنگی ، اجتماعی را بر این موضوع مورد ارزیابی ،تحقیق و تفحص قرارداد که چگونه استفاده بهینه از انرژی پتانسیل موجود درجامعه (جوانان ) می تواند در اولویتهای برنامه ریزی های کشور قرار گیرد . بنابراین برای جلوگیری از کشیده شدن جوانان بسوی انحرافات باید نیازهای شخصیتی ، فیزیکی و اجتماعی آنها را در حد معقول مورد بررسی و شناسایی قرار داد تا در راستای ارضای این نیازها به طرف زندگی سالم و متکی به خود راهنمائی کرد. به این دلیل که آمارانحرافات در جامعه در حال افزایش است پس به عنوان یک مسأله می تواند مطرح شود. مسئله اصلی این است که فرزندان نوجوان خانواده های تحت پوشش کمیته امداد به چه میزانی به انحرافات اجتماعی گرایش نشان می دهند؟
رسانه با توجه به قابلیت های بی نظیرش میتواند بعنوان یك مكانیسم ارتباطی نقش مهمی را در زمینه سلامت ایفا كند. رسانه همواره در نمایش و معرفی تازه ترین نوآوری های پزشكی، تغییر در رفتار سلامت، تولید اطلاعات سلامت، نمایش تصاویر مربوط به سلامت، سبك زندگی، پزشكی، دارو و درمان و بیماری سهیم بوده است. رسانه های جمعی قدرت قابل توجهی در ساختن الویت ها -این كه ما باید به چه مسائلی بیندیشیم- و چهارچوب بندی كردن مسائل و این كه چگونه باید به آن مسائل بیندیشیم، دارند.
نمایش های رسانه ای، باورها و ادراكات افراد از بیماریها و سلامت را می سازند یا بر آنها تاثیر میگذارند و این باورها و ادراكات به نوبه خود رفتار سلامت فرد را تحت تاثیر قرار میدهند. مسائل سلامت كه در رسانه ها به نمایش گذاشته میشود به سرعت میتواند نگرش مخاطب را تغییر دهد. علاوه بر شكل دادن باورها و ادراكات، نمایش های رسانه ای میتوانند تولید معنا كنند . تصاویر، كلام و گفتمان رسانه بر نحوه نگریستن به مسائل، مفاهیم و حتی موجودات انسانی تاثیر میگذارد(معتمد نژاد،1383).اینكه ما بیماری و فرد بیمار را چگونه بنگریم كاملا تحت تاثیر قالب و چهارچوبی است كه رسانه با كمك آن، بیماری و فرد بیمار را به ما معرفی می كند. حتی رسانه میتواند ایدئولوژی خود را در چهارچوب بندی كردن موضوعات سلامت دخیل سازد یا اینكه صرفا در راستای تامین منافع ایدئولوژیك خود به ارائه اطلاعات سلامت بپردازد. بنابراین باید گفت كه در این موارد رسانه دیگر ارزش اطلاع رسانی یا آگاهی دهی ندارد بلكه صرفا یك ایدئولوژی خاص را منعكس میسازد، یا آن را حفظ و جاودانه میكند. اهمیت این مهم باید در برنامه های آموزش سلامت و كمپین های تبلیغاتی، حمایت رسانه ای و حتی فعالیت های آموزش سلامت لحاظ شود . بنابراین محققین حوزه سلامت و رسانه باید به مطالعه الویت ها، تصاویر و اظهاراتی كه در رسانه به نمایش گذاشته میشود بپردازند، همچنین واكنش مخاطبان رسانه به پیام های آن را نیز مورد توجه قرار دهند(سلطانیفر،1382).
حرفه گرایان و دست اندكاران امر بهداشت به قدرت رسانه برای بهبود و ارتقای سلامت جامعه پی برده اند. استراتژی های رسانه ای از جمله حمایت رسانه ای، تبلیغات معكوس، ارتباطات مخاطره، بازاریابی اجتماعی و بویژه ارتباطات از طریق منابع معتبر، همگی استراتژی های سلامت جامعه را حمایت میكنند و جز فعالیت های مهم سلامت همگانی به شمار میآیند. سازمان های سلامت با كمك مهارت های رسانه ای میتوانند به توانایی هایشان برای چهارچوب بندی كردن پیام ها اطمینان پیدا كنند و در استفاده موثر از رسانه به درستی عمل نمایند(محسنی،1381).
ایدز پدیده ای با جنبه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی امنیتی است كه در بسیاری از كشورهای جهان برای پیشگیری از گسترش آن، رسانه های جمعی نقش مؤثری ایفا كرده اند. اما در كشور ما به دلایل مختلف، رسانه ها بویژه صداوسیما وظیفه اطلاع رسانی در این زمینه را چنان كه باید بر عهده نگرفته اند در حالی كه شواهد علمی نشان داده است آموزش و اطلاع رسانی گسترده و مداوم بهترین راه مصون كردن جامعه از خطر ایدز است. امروزه رسانه های جمعی، بویژه تلویزیون نقش بسیار مهمی در ادارك مخاطبان از جهان واقعی دارند. بازنمایی رسانه ای جهان در چهارچوب تصاویر كلیشه ای و قالبی، باعث شكل گیری ادراك و شناخت طبقه بندی شده از پدیده های مختلف می شود. چنین ادراكی گاه مبنای قضاوت افراد درباره پدیده ها و برخورد با آنها قرار می گیرد(بصیریان،1386). این پژوهش به بررسی شواهد علمی آموزش و اطلاع رسانی درباره ایدز، نقش رسانه های جمعی و پیشنهاد راهكارهایی برای فعال تر شدن رسانه ها در این زمینه در جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
همان طور که در بالا گفته شد، ایدز یک موضوع مهم در حوزه سلامت است که به یک فوریت پیچیده اجتماعی و اقتصادی نیز تبدیل شده و مهمترین چالش زمان حاضر در برابر توسعه است. ایدز در حالی كه همچنان یك موضوع مهم حوزه سلامت است، مهم ترین مانع در برابر توسعه نیز هست. مؤثرترین راه مبارزه علیه ایدز آموزش بهداشت است، از طرف دیگر اگر آموزش هایی كه تا به حال انجام گرفته كاملاً مؤثر بود نباید 3/4 میلیون عفونت جدید در سال 2006 به وجود می آمد(حکیم آراء،1384). بنابراین پیام ها باید تا زمان مورد نیاز برای افزایش درك مردم از آنها در اشكال متفاوت ارائه و تكرار شوند. در این میان رسانه های جمعی در مبارزه علیه ایدز نقش حیاتی دارند و می توانند عامل مهمی در وارونه كردن پیشروی HIV/AIDS باشند(ساروخانی،1383). پژوهشگر پس از توصیف اپیدمیولوژیك ایدز در جهان و ایران به بررسی مطالعات انجام شده درباره رسانه ها و ایدز میپردازد.
سوال اساسی تحقیق این است که با توجه به اهمیت رسانه های ارتباط جمعی کشورمان (ایران)، رسانه ها در آموزش و پیشگیری از ایدز چه نقشی دارند؟