امروزه منابع انسانی به عنوان ارزشمندترین سرچشمه خلاقیت در سازمانها بشمار می روند و والاترین جایگاه را در امر توسعه دارند. موفقیت سازمانهای امروزی در تحقق بخشیدن به اهدافشان در گرو نیروی انسانی كارا و كارآمدی می باشد كه در این سازمانها وجود دارد.
نیروی انسانی در سازمان برای آنكه بتواند به بهترین نحو ممكن وظایف خود را انجام دهد می بایست از شغل خود ونیز وظایف محوله و حوزه فعالیت و آزادی عمل خود رضایت كامل را داشته باشد و تنها در صورت حصول این رضایت است كه عملكرد كاركنان در سازمان رشد قابل توجهی چه به لحاظ كیفی و چه به لحاظ كمی خواهد داشت.
از این رو طراحی شغل در سازمان متأثر از موارد زیادی می باشد و همچنین بر موارد بسیار زیادی نیز تأثیرمی گذارد و در واقع با آنها ارتباط دارد كه از این جمله عملكرد كاركنان است. طراحی شغل از جمله مواردی می باشد كه همواره ارتباط تنگاتنگ و موثری با نیروی انسانی سازمان دارد و در واقع شغل هر فرد اولین مقوله ای است كه فرد در سازمان با آن ارتباط دارد. از همین رو سازگاری میان شاغل و شغل از مهمترین و كلیدی ترین مواردی می باشد كه همواره می بایست در سازمانها مورد توجه قرار گیرد. هماهنگی میان شاغل و شغل بایستی با جزئیات بیشتر مورد ملاحظه قرار گیرد. نیروی انسانی توانایی ها و خواسته های شخصی دارد و شغل از شرایطی برخوردار است كه می توان آن را بر حسب توانایی های مورد نیاز و ویژگیهای شغل توضیح داد(حاجی كریمی، رنگریز 1379؛68).
طراحی شغل ازجمله موارد كاربرد نتایج تجزیه و تحلیل شغل می باشد كه عبارت است از تلفیق و تركیب اجزای لازم و با معنی شغل با ویژگیهای شاغلین برای ایجاد پست های سازمانی آنچنان كه آن پست ها بتوانند انتظارات كاركنان و مدیریت را فراهم آورند.(ابطحی 1381؛50)
شرح شغل و شرایط احراز شغل از جمله مؤلفه های حاصل از تجزیه و تحلیل شغل می باشند كه در طراحی شغل مورد استفاده قرار می گیرند. در واقع ابزار و اجزا طراحی شغل، شرح شغل و شرایط احراز می باشد( سعادت 1375؛38). شرح شغل عبارت است از یك فهرست جامع و بیان واقع از كیفیت وظایف و مسئولیت های یك شغل به نحوی كه ویژگیهای شغل در آن مشخص می شود. در شرح شغل روشن می شود كه شاغل آن چه وظایفی را با چه اختیارات و امكانات در ارتباط با چه مسائلی و زیر نظر چه كسی باید انجام دهد( كاظمی 1380؛59). شرایط احراز شغل نیز شرح حداقل شرایطی است كه متصدی شغل باید دارا باشد تا بتواند با موفقیت از عهده كار برآید.( سعادت ،1375؛40)
شرح شغل و شرایط احراز هر یك دارای شاخص ها و اجزا تشكیل دهنده (مؤلفه های) متفاوتی می باشند. نظر به اینكه استانداردی مشخص و ثابت در رابطه با اجزاء تشكیل دهنده شرح شغل و شرایط احراز وجود ندارد و نویسندگان مختلف به زعم خود شاخصهای متفاوتی را برای آنها در نظر گرفته اند، در این پژوهش نیز مؤلفه های مورد نظر از تلفیق و تركیب شاخصهای عنوان شده توسط اندیشمندان مختلف و آنهایی كه ارتباط بیشتری با عملكرد دارند انتخاب گردیده اند.
همچنین جهت سنجش عملكرد كاركنان و عملیاتی كردن آن از مدل هرسی و گلداسمیت تحت عنوان الگوی اچیو[1] كه شامل هفت متغیر 1)
توانایی 2) وضوح (درك نقش) 3) كمك (حمایت سازمان) 4)انگیزه(تمایل) 5) ارزیابی ( آموزش و بازخورد عملكرد) 6) اعتبار و7) محیط استفاده می شود.
هر چند موارد بسیار زیاد دیگری در سازمان وجود دارد كه بر عملكرد كاركنان تأثیر می گذارد ولی آنچه كه در این پژوهش مد نظر محقق است رابطه ای است كه طراحی شغل با عملكرد كاركنان دارد و در واقع سؤال اساسی تحقیق عبارت است از اینكه:
آیا بین طراحی مناسب شغل و عملكرد كاركنان رابطه معنی داری وجود دارد؟ اگر رابطه ای وجود دارد، این رابطه چگونه و به چه میزان است؟
امید است كه انجام این تحقیق باعث شود كه اهمیت موضوع طراحی شغل بیش از پیش برای مسؤلان سازمان هویدا گردد و موجبات توجه لازم و كافی را به این موضوع فراهم نماید.
1-3. اهمیت تحقیق
برای باز گو كردن اهمیت هر تحقیق باید به فوائد و آثاری كه آن تحقیق می تواند در سازمان مربوطه و همچنین در روشن كردن سئوالات اصلی پژوهش داشته باشد توجه كرد.
منابع انسانی مهمترین منبع در هر سازمان محسوب می شود و همچنین هر سازمان دارای یكسری اهداف بلند مدت و كوتاه مدت می باشد كه در راستای تحقق آنها پاره ای وظایف و فعالیت ها در سازمان انجام می پذیرد. از طرف دیگر انسانها دارای نیازهای مختلفی هستند كه عدم برآورده ساختن هر یك از آنها از سوی سازمان بر حسب اهمیتی كه آن نیاز برای شخص خاص دارد می تواند موجب نارضایتی فرد گردد و در پی آن نیز كارایی و اثربخشی فرد در سازمان كاهش می یابد كه این در واقع همان كاهش بهره وری است. شغل افراد در سازمان یكی از مواردی می باشد كه می تواند پاسخگوی برخی از نیازهای آنها باشد و چنانچه مشاغل در سازمان بدرستی طراحی نشوند بگونه ای كه نتواند پاسخگوی این نیازها باشد آنگاه باعث بروز پاره ای از نارضایتی ها می شود كه متعاقباً بر روی عملكرد كاركنان تأثیر منفی خواهد گذاشت.
یكی از ملاحظات اساسی در طراحی شغل هماهنگی نیاز سازمان با نیازهای فردی و گروهی نیروی انسانی است و در واقع هدف طراحی شغل وحدت بین شاغل و شغل می باشد. و چنانچه این طراحی شغل با دقت و وسواس لازم صورت بگیرد بگونه ای كه بتواند این وحدت را حاكم نماید آنگاه می تواند منجر به افزایش رضایت كاركنان شود كه این امر نیز می تواند منجر به افزایش بهره وری نیروی انسانی گردد.
از سوی دیگر طراحی شغل موجب می شود كه نحوه انجام دادن وظایف از حیث تقدم، تأخر، زمانبندی، اهمیت و اختیار و… ساماندهی شود و بر اساس قاعده به نظم درآید و در غیر اینصورت هر شخصی كار خود را بدون توجه به دیگران و مهمتر از همه بدون توجه به اهداف سازمان انجام می دهد (حاجی كریمی، رنگریز 1379؛68).
بنابراین با توجه به این مطالب كه هر سازمان می بایست به نیروی انسانی خود توجه كافی مبذول داشته باشد و نیز به ساختار دهی مشاغل خود نیز به حد كافی توجه نماید لذا طراحی شغل تنها موردی است كه می تواند این دو موضوع را بطور همزمان مورد توجه قرار دهد و از این طریق بر عملكرد كاركنان در سازمان تأثیر بگذارد.
این پژوهش كوششی است در بیان رابطه ای كه بین طراحی شغل و عملكرد كاركنان وجود دارد و ممكن است ضرورت طراح شغل و طراحی مجدد شغل را در سازمان نشان دهد.
نكته دیگری كه می بایست بدان اشاره نمود این است كه موضوع طراحی شغل علی رغم اینكه موضوع تازه ای در ادبیات مدیریت و ساختار نیست ولی متأسفانه در كشور ما به اندازه كافی به این موضوع پرداخته نشده است و در این زمینه آنطور كه شایسته است تحقیق بعمل نیامده است. مع هذا امید است كه با انجام این تحقیق گامی هر چند بسیار كوچك در جهت توجه به این موضوع برداشته شود و بر دانش موجود در این زمینه قدری افزوده شود.
1-4. اهداف پژوهش
الف)هدف کلی
هدف اساسی پژوهش حاضر تبیین رابطه بین طراحی شغل و عملكرد كاركنان و تأثیری است كه اجزای تشكیل دهنده طراحی شغل بر روی عملكرد كاركنان می گذارد و همچنین بررسی نوع رابطه می باشد.
هزینه فزاینده استقرار نام های تجاری در بازار رقابتی امروز باعث شده است که شرکت ها از نام های تجاری موجود برای ارائه محصولات و خدمات جدید استفاده کنند و استدلال آنها این است که نظرات و ویژگی های ذهنی راجع به محصول اصلی نام تجاری وجود دارد به محصول جدید با همان نام نیز منتقل گردد(Akker & Keller, 1990).
بازاریابان معتقدند که محصول جدید با نام تجاری تعمیم یافته توسط مصرف کننده به طور مطلوب تری ارزیابی می شود زیرا مصرف کننده نگرش مثبت خود از نام تجاری مربوطه به محصول جدید منتقل می کند.البته این انتقال نگرش یا استنادات ممکن است به صورت خودکارنباشد بلکه به تناسب وشباهت استنباط شده محصول جدید با محصولات قبلی بستگی داشته باشد (Boush & Loken, 1991).
بنابراین مدیران بازاریابی حاضر نیستند ریسک معرفی محصول جدید با یک نام ناشناخته را بپذیرند و بر اساس تحقیق به عمل آمده ، 83 درصد از مدیران بازاریابی معتقدند به عرضه محصول جدید با نام تعمیم یافته می باشند و 3 درصد مدیران معرفی کالا با یک نام کاملاً جدید را ترجیح می دهند و 15 دصد مدیران برای هر دو راهبرد وزن یکسانی قائلند.در کشور ما نیز شرکت هایی که محصولات متنوع ارائه می کنند به طور آگاهانه یا ناخودآگاه اغلب محصولات جدید را با همان نام تجاری محصولات قبلی روانه بازار می کنند.
بسیاری از شرکتها مانند« زیمنس»و«میتسوبیشی» و … با بکارگیری راهبرد بسط برند به موفقیت های چشمگیری دست یافته اما نتایج تحقیقات نشان داده است که استراتژی بسط برند خالی از عیب و نقصان نیست و اجرای ضعیف آن می تواند به شیوه های متعدد موجب تضعیف وآسیب دیدن نام تجاری گردد (Loken & D.R. john, 1993).
از آنجا که ارزش ویژه برند،سازمان ها را قادر می سازد که علاوه بر حفظ سهم خود، مبلغ بیشتری را نیز در ازای برند خود مطالبه نمایند.لذا این تحقیق در صدد است تا تأثیرات ارزش ویژه برند بر ارزیابی بسط برند بپردازد و به این نکته پی ببرد که چه می تواند بر بسط برند تأثیر داشته باشد از این رو پرسش اصلی این پژوهش این است که تأثیرات ارزش ویژه برند بر ارزیابی بسط برند از نظر مصرف کنندگان در شرکت فرآورده های لبنی کاله در شهرکاشان به چه صورت می باشد ؟
1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
یک برند مکانیسمی است که سازمان ها را در جهت رسیدن به مزیت رقابتی یاری می نماید ، ارزش ویژه برند که از سال 1980 تبدیل به یک مفهوم مهم در بازاریابی شده ارزش برند افزوده ای است که به واسطه نام برند برای سازمان ایجاد می شود . یکی از مشهورترین و مهمترین مفاهیم بازاریابی امروزه به طور گسترده توسط محققان و صاحب نظران بازاریابی مورد بحث قرار می گیرد ، ارزش ویژه برند است که از دلایل مهم این شهرت ، نقش استراتژیک و مهم ارزش ویژه برند در تصمیمات مدیریتی و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان ها و مشتریان آنها می باشد (Atilqanet etal, 2007).
یک برند قوی می تواند با ارزش ترین دارایی یک موسسه تجاری محسوب شود زیرا باعث می شود سازمان بتواند حاشیه ی سود بیشتر ، کانالهای همکاری بهتر و هم چنین مزایای بهتری به دست آورد . (olson, 2008)
با وجود مطالعات انجام شده در حوزه ارزش ویژه برند و بسط برند و پیشرفت های نظری صورت گرفته در این زمینه هنوز ابعاد زیادی از این حوزه ناشناخته مانده است که شناسایی آن مستلزم انجام تحقیقات بیشتر است .
با توجه به این که کشور ما یکی از کشورهای در حال توسعه می باشد و تعمیم برند برای شرکت ها روشی جذاب برای گسترش فعالیت های بازاریابی است اما در بسیاری از موارد نبود دیدی جامع و کامل به تمام زوایای استراتژی بسط برند سبب شده تا این راهبرد در بسیاری از موارد با شکست روبرو شود لذا انجام تحقیقی که دیدگاه مصرف کنندگان را نسبت به تأثیرات ارزش ویژه برند بر ارزیابی از بسط برند را مشخص می کندضروری می باشد،همچنین ضرورت دیگر این پژوهش دربین مصرف کنندگان فرآورده های لبنی شهر کاشان این است که معمولاً درشهرها و روستاهای حومه شهر کاشان فرآورده های لبنی محلی تقریباً به وفور یافت می شودکه کیفیت آن در ذهنیت مردم این
شهر تقریباً بالاست و به نوعی با فرآورده های لبنی پاستوریزه شرکت ها رقابت می کند.
1-3 اهداف مشخص تحقیق
1-4 فرضیه های تحقیق
فرضیه اول : بهبود سطح آگاهی از نام تجاری بر ارزیابی بسط برند در شرکت فرآورده های لبنی کاله تأثیری معنادار دارد.
فرضیه دوم : بهبود سطح کیفیت ادراک شده از نام تجاری بر ارزیابی بسط برند تأثیری معنادار دارد.
فرضیه سوم : بهبود سطح تداعی از نام تجاری بر ارزیابی بسط برند تأثیری معنادار دارد.
فرضیه چهارم: بهبود سطح وفاداری به نام تجاری بر ارزیابی بسط برند تأثیری معنادار دارد.
فرضیه پنجم : تناسب درک شده از برند بر رابطه بین دو متغیر ارزش ویژه برند و ارزیابی بسط برند از دیدگاه مصرف کنندگان تأثیری معنادار دارد .
فرضیه ششم : نوگرایی مصرف کننده بر رابطه بین دو متغیر ارزش ویژه برند و ارزیابی از بسط برند از دیدگاه مصرف کنندگان تأثیری معنادار دارد .
1-5 قلمرو تحقیق
1-5-1 قلمرو موضوعی
تحقیق حاضر در قلمرو موضوع مدیریت بازاریابی و مدیریت برند می باشد.
1-5-2 قلمرو زمانی
این تحقیق از بهار 93 تا تابستان 93 انجام شده است .
1-5-3 قلمرو مکانی
با توجه به وسعت حوزه محصولات مصرفی،قلمرو مکانی این تحقیق مصرف کنندگان،فروشگاه ها و سوپرمارکت های عرضه کننده ی محصولات لبنی کاله واقع در شهر کاشان در نظر گرفته شده است .
1-6 تعاریف واژگان
ارزش ویژه برند : انجمن علوم بازاریابی آمریکا ارزش ویژه نام تجاری را به صورت مجموعه ای از تداعی ها و رفتار بر بخشی ازمصرف کنندگان نام تجاری، اعضا کانال و شرکتهای مادرکه به نام تجاری اجازه کسب مقدار بیشتر با حاشیه ی سودبالاتر را نسبت به وقتی که می توانستند بدون نام تجاری کسب نمایند تعریف نموده اند .(lin, 2006)
برای تعریف عملیاتی آن از مدل آکر استفاده شده است که شامل چهار بعد «آگاهی از برند ، کیفیت برند ، تداعی برند و وفاداری به برند» است.
آگاهی از برند : شناخت برند از توانایی تشخیص،شناسایی در به یادآوری آن توسط مشتریان و همچنین تمایز آن از برندهای دیگر پس از مصرف،مشاهده و یا شنیدن در مورد برند یا نشانه ها یا بسته بندی تشکیل می شود( آکر، 1996).
کیفیت ادراک شده : زیتامل(1998)کیفیت ادراک شده را قضاوت (ذهنی) مصرف کننده در مورد برتری و ارجحیت کلی یک محصول تعریف می کند ترجیحات شخصی محصول ، نیازهای خاص و موقعیت مصرف ممکن است ارزیابی ذهنی مصرف کننده از کیفیت را تحت تأثیر قرار دهد .
تداعی از برند : عبارت است از هر چیز مرتبط با برند و یا تصویرآن که در ذهن مشتریان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به وجود می آید و می توانند مبنایی برای تمایر مخصوصاً برای محصولاتی که تشخیص تفاوت ها میان برندها برای مشتریان سخت است می باشد (آکر، 1996).
وفاداری به برند : وفاداری به نام و نشان تجاری را می توان به عنوان میزانی که مشتری نسبت به یک نام و نشان تجاری نگرش مثبت دارد ، میزان پایبندی او به برند مزبور و قصد ادامه خرید در آینده تعریف نمود.
بسط برند : گسترش یا تعمیم نام و نشان تجاری عبارت است از استفاده از یک نام و نشان تجاری برای ورود به یک طبقه محصول جدید.
نوگرایی مصرف کننده : مفهومی است که نشانگر تمایل مصرف کننده به خرید محصولات جدید می باشد (Roehrich).
تناسب محصول : ارزیابی مصرف کننده از تعمیم برند به روش های مختلفی بررسی شده است اما یکی از قابل قبول ترین یافته ها از تحقیق درمورد برند ، ادراک مصرف کننده از وجود تناسب بین محصول تعمیم یافته جدید و برند اصلی را مهمترین عامل در ارزیابی از بسط برند می دانند(Aaker & Keller, 1990).
آگاهی و استفاده از تجارت الكترونیكی برای همه شركت ها وسازمانهایی كه سعی در ارضای نیازهای مشتریان شان در اسرع وقت و تأمین برنامه ها و اهداف خود دارند، امری ضروری به نظر می رسد. شركت ها باید از طریق ابزار اینترنت، تبلیغات اطلاعات مورد نیاز مشتریان خود را ارائه دهند و به واسطه قرار داد با شركت های كارتهای اعتباری و شركت های حمل و نقل روابط الكترونیكی با مشتریان خود برقرار سازند.
در مورد دلایل توسعه تجارت الکترونیکی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بحث های زیادی شده است. ولی بطور کلی این استدلال حاکم است که در کشورهای توسعه یافته با توجه به توانمندهایی که وجود دارد تلاش بر این است تا با بکارگیری فناوریهای نو، مزیت رقابتی و رفاه بیشتری نسبت به سایر کشورها نصیب آنها گردد. اما در کشورهای در حال توسعه، جهانی شدن و توسعه تجارت الکترونیکی از دید دیگری دنبال میشود. معمولاً نظیر موضوع جهانی شدن و سازمان جهانی تجارت، کشورهای در حال توسعه بیشتر به دنبال این هستند که از کاروان حرکت کشورهای کشورهای توسعه یافته عقب نمانند و مجبورند از فناوری هایی نظیر تجارت الکترونیک استفاده کنند که بقای خود را در جامعه جهانی حفظ کنند. از طرف دیگر با وجود اینکه مسائل حل نشده مهمتری این کشورها درگیر آن هستند بدلیل اینکه سایر کشورها از این فناوری استفاده کرده اند، اینها نیز در عین حال که از مزایای فناوری اطلاعات بهرهمند میشوند اما بیشتر بنا به اجبار به کاربری این فناوری در فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود همت می گمارند(فتحی و عزیزی، 1386).
از طرف دیگر استراتژی جهش صادراتی در حال حاضر مهمترین استراتژی تجاری و اقتصادی است که در کشور ما با هدف حضور فعال در صحنه تجارت بین الملل دنبال می شود. شاید در حال حاضر مهمترین مسأله ای که می تواند در تحقق این دو مهم، جامعه سیاستگذاری کشور را راهنما باشد، تأثیر است که توسعه تجارت الکترونیکی می تواند بر صادرات داشته باشد. در تحلیل که در مورد توسعه صادرات می شود، با توجه به اینکه جمعیت ایران چیزی حدود یک درصد جمعیت جهانی است، اگر این کشور بخواهد به اندازه سهم جمعیتی خود از تجارت جهانی سهم ببرد، با یک محاسبه سرانگشتی لازم است چیزی حدود 180 میلیارد تا سال 14700 داشته باشد. دستیابی به این رقم مستلزم توسعه همه جانبه عوامل موثر بر توسعه صادرات خواهد بود (فتحی و عزیزی، 1386).
با توجه به عوامل ذکر شده و تحقیقات صورت گرفته عوامل تأثیر گذار تجارت الکترونیک بر توسعه صادرات عبارتند از ۱- عوامل و موانع زیرساختار انسانی، آموزشی، فرهنگی و رفتاری ۲- عوامل مربوط به زیرساختارهای قانونی، حقوقی و امنیتی۳- عوامل مربوط به زیرساختارهای مالی و نرم افزاری ۴- عوامل مربوط به زیرساختارهای فنی و سخت افزاری ۵- عوامل مربوط به زیرساختارهای گمرکی، بازرگانی و مالیاتی ۶-عوامل اینترنت ۷‐ عوامل و موانع مربوط به زیرساختار اطلاعاتی(جعفرنژاد و همکاران، 1388).
۳-۱- اهمیت و ضرورت تحقیق
ظهور فناوریهای اطلاعات و ارتباطات جدید از قبیل فناوریهای ارتباطات از راه دور، شرکتها، افراد و سازمانها را قادر می سازد تا به انجام الکترونیکی کسب و کار و تجارت مبادرت ورزند. این سازمانها، فرصتهایی را فراهم می کنند تا منابع و مهارتهایی را که به تنهایی توسط افراد آن سازمان، قابل دستیابی نیستند از طریق منابع بیرون سازمان در دسترس قرار گیرند و طبق تعریف، انجام الکترونیکی کسب و کار است
که فرصتها و مزیتهای فراوانی را در اختیار شرکتها، دولتها، و هم مصرف کنندگان میگذارد.(فان [1]۲۰۰۳)
باید خاطرنشان کرد که مدیران اجرایی و مدیرانی که هنوز تجارت الکترونیکی را به عنوان موجی گذرا و یا فقط دورنمایی از آینده می دانند مرتکب ریسک بزرگی می شوند چون کسب وکار و تجارت الکترونیکی، اکنون در جهان امروز وجود دارد و باقی خواهد ماند .(دیسه و همكاران [2]،۲۰۰۰)
طبق مطالعات انجام شده توسط OECD (۱۹۹۹)، کسب و کار و تجارت الکترونیکی در مبادلات بانکداری باعث کاهش ٨٩ درصدی هزینه، در رزرو بلیط هواپیما، کاهش ٨٧ درصدی هزینه، در بخش پرداخت صورتحساب کاهش ٦٧ تا ٧١ درصدی هزینه و در بازار بورس، کاهش ٨٣ تا ٩٣ درصدی هزینه را به همراه داشته است و غیره.
اما برای رسیدن به این نقطه، و با توجه به گستردگی كاربری ایران از فناوری اطلاعات، برای استفاده از تمام پتانسیل تجارت الکترونیکی باید عوامل موثر بر موفقیت آنها را شناسایی کنیم و آنها را تقویت و موانع مربوط به آنها را رفع کنیم.
همچنین باید خاطر نشان ساخت كه تحقیقات مختلفی در مورد عوامل موثر بر موفقیت كسب و كار و تجارت الكترونیكی انجام شده است. اما كمتر به عوامل محتوایی و یا به عبارتی راهكارهای دیجیتالی پرداخته شده است. همچنین توسعه صادرات یکی از اهداف مهم اقتصادی دولتهاست که از طریق ایجاد بسترها و مکانیزم های حضور مؤثر در بازارهای صادراتی میسر است. یکی از ابزارهای حمایتی دولتها از گسترش صادرات، استفاده از رایزنهای بازرگانی[3] توانمند و متخصص و کارآمد و منطبق با معیارهای مورد انتظار صادر کنندگان می باشد، ولیکن یکی از مشکلات اساسی کشور ما در زمینه توسعه صادرات اینست که رایزن های بازرگانی، که وظیفه حمایت و پشتیبانی از صادر کنندگان را در خارج از مرزها بر عهده دارند، از تخصص و دانش و تجربه و سوابق آموزشی و تحصیلی کافی برخوردار نیستند و اساساً نمی توانند انتظارات و خواسته ها و مطالبات صادرکنندگان وتاجران را برآورده سازند. ازآنجایی که ایران از دیرینه ترین کشورهای تولید کننده و فرآوری گلاب و عرقیات در جهان به شمار می رود و امروزه بیشتر صادرات گلاب و عرقیات کاشان به امارات عربی منحصر می شود بنابراین با راه اندازی و تجارت الکترونیک در این محصول می توان با بازاریابی مناسب بازار های جهانی را برای صادرات این محصول در دست داشت. بنابراین تجارت الکترونیکی برای این محصول دیرینه ایرانی و معرفی و بازاریابی آن در سطح جهانی می تواند به بهترین نحو عمل کند که در این پروژه نیز تاثیر تجارت الکترونیک بر توسعه صادرات این محصول مورد بررسی قرار می گیرد.
۴-۱-سابقه تحقیقات گذشته
همچنین دیگر تحقیقات عبارتند از :
صنایعی علی و فرحناز میرلوحی، ( ١٣٨٢ )؛ روش های نوین تجارت و تجارت الكترونیكی فرش دستباف، مجموعه چكیده مقالات سمینار ملی تحقیقات فرش دستباف، مركز تحقیقات فرش دستباف ایران، وزارت بازرگانی.
صباغی، محمد ( ١٣٨٢ )؛ عوامل موثر بر روند به كارگیری تجارت الكترونیكی در ایران، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده مدیریت دانشگاه تهران.
دهقان، نبی اله ( ١٣٨٣ )؛ بررسی تغییرات مورد نیاز در فرآیند بازاریابی شركت های تولیدكننده مواد غذایی در جهت بكارگیری بازاریابی الكترونیكی و ارائه مدلی مناسب برای صنایع غذایی، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده مدیریت دانشگاه تهران.
زارع، محمد مهدی ( ١٣٨٢ )؛ بكارگیری روش های نوین تجارت الكترونیكی در صنعت فرش، دانشكده مدیریت دانشگاه تهران (پایان نامه كارشناسی ارشد).
با توجه بهWhite Paper(۲۰۰۴)، سه عنصر زیر برای کسبوکار الکترونیکی موفق، حیاتی،قلمداد شده است :
۱- شبکه (اینترنت)
۲- محتوا (اطلاعات و داده)
۳- همکاری
به عبارتی، ترکیبی از شبکه، محتوا و همکاری، پایهای را برای راهکارهای کسب و کار الکترونیکی موفق فراهم میکند که به سازمانها کمک میکند تا تمرکز خود را دقیق کنند و حضور محصولات و خدمات جدید را در بازار تسریع بخشند.
رهبری تحول آفرین[1]، یکی از تازه ترین رویکردهای مطرح شده نسبت به رهبری است که تحقیقات مربوط به آن در کشور انگشت شمار است. نظریه سبک رهبری تحول آفرین یکی از چارچوبهای نظری در دنیا است، که از سوی برنز[2] (1978) و بس[3] (1985) مطرح شده است. در سالهای اخیر نیز توجه زیادی به آزمودن الگوی نوین مدیریتی رهبری تحول گرا شده است. همچنین تحقیقات نشان داد بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، مبادله رهبر- پیرو و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد (Bass,1985; Smit et al.,1983; Organ, 1988; Boyal & brison, 1988; Yukle, 1989; به نقل از یعقوبی و همکاران، 1391).
زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد
در ادبیات آكادمیك و حرفهای مدیریت، برای فهم تأثیر نقشهای فرا وظیفهای كاركنان بر مشاركت آنان به صورت مثبت در عملكرد سازمانها توجه قابل ملاحظهای صورت گرفته است. در میان نقشهای مختلف فرا وظیفه ای، اهمیت حیاتی رفتار شهروندی در اثربخشی سازمانی، برای مدیران عملگرا به اثبات رسیده است. «كوهن و ویگودا» اهمیت رفتار شهروندی سازمانی را در تمام شكلهای سازمانی تأكید كرده و متذكر شدهاند كه رفتار شهروندی سازمانی، اثربخشی سازمانی را به طرق مختلف بهبود میبخشد. «ارتورك» نیز در اینباره معتقد است، رفتار شهروندی سازمانی به عنوان الگوی نوین رفتار كاركنان در سازمان، امروزه به عنوان رویكرد مدرن مدیریت نوین نیروی انسانی در بسیاری از سازمانها مورد استفاده قرار گرفته است. به طور كلی، رفتار شهروندی، یك نوع رفتار ارزشمند و مفید است كه افراد آن را به صورتدلخواه و داوطلبانه از خود بروز میدهند. به این ترتیب، مطالعه و بررسی اینگونهرفتار افراد در سازمان بسیار مهم و ضروری به نظر میرسد(اسلامی و سیار، به نقل از اسعدی و همکاران، 1387).
با وجود علاقه فراوان به تحقیق رفتار شهروندی سازمانی، هنوز ابعاد آن به طور كامل شناخته نشده است، و صاحبنظران مختلف برای آن ابعاد مختلفی، که این مفاهیم همپوشانی زیادی وجود دارد، ارائه نموده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
رفتارهای كمكی: شكل مهمی از رفتارهای شهروندی سازمانی است كه عملاً مورد توجه هر فردی كه در این زمینه كار كرده واقع شده است. از لحاظ مفهومی رفتارهای كمكی، به معنای كمكهای داوطلبانه نسبت به دیگران (نوع دوستی، میانجیگری و تشویق) و جلوگیری از وقوع اتفاقات و مشكلات كاری (احترام) است.
نوع دوستی: رفتارهای اختیاری از جانب كارمندان برای كمك به افرادی كه درگیر مشكلات كاری هستند.
میانجیگری: میانجیگری زمانی اتفاق میافتد كه تعارض باعث جنگ شخصی بین دو یا بیشتر افراد گروه شود. فرد میانجیگر برای رفع تعارضات گام بر میدارد و به آنها كمك میكند كه تعارضات را به خاطر جلوگیری از آبروریزی كنار گذاشته و مسائل غیر شخصی را هم در نظر بگیرند.
تشویق: تجلیل از موفقیت های همكاران(چه كوچك و چه بزرگ) كه تقویت كننده های مثبتی را برای ایجاد همكاری های مثبت به دنبال دارد، به طوری كه امكان بروز این همكاری ها را در آینده فراهم میكند. خوب است كه مدیران از كارهای خوب زیردستان خود تقدیر كنند، اما وقتی كه یك و یا بیشتر همكاران به آن توجه میكنند تأثیر بیشتری دارد. به دلیل اینكه افراد میدانند كه همكاران ارزش آنچه را كه آنها انجام میدهند درك كرده و از آن تقدیر به عمل میآورند.
احترام: اورگان بیان كرده است كه احترام یك شكل متمایزی از رفتار شهروندی سازمانی است به دلیل اینكه بقیه ابعاد رفتار شهروندی به كاهش و یا حل مشكلات كمك میكنند، اما احترام شامل ابعادی است كه از ایجاد مشكلات، قبل از این كه اتفاقی بیفتند جلوگیری میكند.
جوانمردی: جوانمردی نوعی از رفتار شهروندی سازمانی است که نسبت به رفتارهای کمک کننده توجه بسیار کمتری به آن شده است. ارگان (1990) جوانمردی را به عنوان تمایل به تحمل شرایط ناراحت کننده اجتناب ناپذیر در کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی تعریف کرد.
برای مثال به اعتقاد ما، مردم خوب، مردمی هستند كه هنگامی كه با دیگران مشكل پیدا میكنند و كارها بر وفق مراد آنها پیش نمیرود نه تنها ناراحت نشده و شکایت نمی کنند، بلكه با نگرشی مثبت به آنها نگاه میكنند و هنگامی كه دیگران به پیشنهادهای آنها توجه نمیكنند دلخور نمیشوند و علایق شخصی خود را فدای علایق گروه میكنند و در مقابل ایده های شخصی دیگران اعتراض نمیكنند.
رفتار یا فضیلت مدنی: بعد دیگری که از مباحث گراهام (1991) در مورد مسئولیت پذیری ناشی میشود، رفتار مدنی در سازمان است. رفتار مدنی از علاقه یا تعهد به سازمان ناشی میشود. نظارت بر محیط به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدها (در نظر گرفتن تغییرات صنعت به لحاظ تأثیرات بر سازمان) حتی با هزینه های شخصی نمونه ای از این رفتارهاست. پس این رفتار منعکس کننده شناخت فرد نسبت به این موضوع است که او جزئی از یک کل بزرگتر است و همچون شهروندان مسئول در قبال جامعه، او نیز به عنوان یک عضو سازمان مسئولیت هایی را در قبال سازمان بر عهده دارد. این بعد در مطالعات ارگان(1988) به عنوان رفتار یا فضیلت مدنی و در مطالعات گراهام (1991) به عنوان مشارکت سازمانی در نظر گرفته شده است.
ابتکارات فردی: بعد دیگری از رفتار شهروندی سازمانی که توسط چندین محقق مشخص گردیده، ابتکارات فردی است. این نوع از رفتار شهروندی سازمانی، رفتار فرانقشی است که ماوراء حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار قرار دارد. نمونه های از چنین رفتار هایی شامل فعالیت های خلاقانه و طراحی های نوآورانه برای بهبود وظیفه شخصی و یا عملکرد سازمانی است. بورمن و موتوویدلو(1993)، انجام مشتاقانه و داوطلبانه فعالیت های وظیفه ای را به عنوان مؤلفه های این بُعد بیان کرده اند.
وفاداری سازمانی: وفاداری به معنای احساس هویت و پیروی از مدیرِسازمان و سازمان به صورت كلی، و فراتر رفتن از علایق گروهی افراد میباشد. این بعد شامل جدیت در تبلیغات به نفع سازمان، حمایت از سازمان در مقابل غریبه ها، و دفاع از آن در مقابل تهدیدهای بیرونی و متعهد ماندن به سازمان حتی تحت شرایط نامطلوب است.
بعضی افراد نسبت به كارفرما احسان و خوبی نشان میدهند. حتی هنگامی كه با انتقادات غریبهها و حقوق بگیران و مشتریان بالقوه آینده مواجه میشوند. از مكانی كه در آن كار میكنند به گونه ای مثبت سخن میگویند. بلیک لی و مورمن (1995) نشان دادند که این نوع رفتار متمایز از سایر انواع رفتار شهروندی سازمانی است. وفاداری سازمانی در برگیرنده مفهوم طرفداری صادقانه گراهام (1989)، مفهوم اشاعه و گسترش حسن نیت و حمایت از سازمان جرج و جونز(1997) و مفهوم طرفداری، حمایت و دفاع از اهداف سازمانی بورمن و موتوویدلو (1993) است.
اطاعت سازمانی: این بعد شامل پذیرش و درونی سازی قوانین، مقررات و دستور العمل های سازمان است كه باعث پیروی صادقانه فرد حتی زمانی است كه هیچ كس مشاهده و نظارت نمیكند. علت اینكه این بعد را جزء ابعاد رفتارهای شهروندی سازمانی آورده اند این است كه اگر چه از هر كسی انتظار میرود كه قوانین و مقررات و آیین نامه های سازمانی را در همه زمانها رعایت كند. اما كارمندان به راحتی این كار را انجام نمیدهند. بنابراین كارمندی كه در تمامی زمانها، همه قوانین و مقرارت سازمانی را حتی هنگامی كه هیچ كس او را مشاهده نمیكند رعایت میكند به عنوان یك شهروند خوب تعریف شده است.
توسعه خود: شامل فعالیت های داوطلبانه كارمندان برای افزایش معلومات، مهارت ها، تواناییهای شغلی و همگام بودن با آخرین اطلاعات در زمینه رشته تخصصی خود میباشد. این بعد از رفتار شهروندی سازمانی از لحاظ مفهومی از دیگر ابعاد رفتار شهروندی سازمانی متفاوت میباشد و شامل سه بعد مشاركت اجتماعی، حمایتی و شغلی است.
– مشاركت اجتماعی: به معنای اطلاع رسانی تولیدات و خدمات سازمان و حضور فعال در بسیاری از جلسات گروههای بیرونی است كه به سازمان سود میرساند.
– مشاركت حمایتی: ارائه پیشنهادهای خلاق به همكاران، تشویق مدیران برای نگه داشتن اطلاعات متناسب با دانش روز، تشویق كارمندان دیگر برای شركت در جلسات سازمان، توصیه به همكاران برای داشتن استقلال رأی و توصیه به مدیر برای این كه كارش را در سطح بالاتری انجام دهد را شامل میگردد.
– مشاركت شغلی: به معنای افزایش اطلاعات برای بهبود عملكرد، بر عهده گرفتن وظایف و مسئولیت های اضافی در كار و همكاری با دیگران برای انجام تحقیقات است(یعقوبی و همکاران، 1391).
تاثیر رهبری تحول آفرین بر رفتار مدنی، كه در تحقیق حاضر مدنظر است، در مطالعات تجربی نیز تاحد زیادی مورد توجه قرار گرفته است؛ برای مثال؛ پادساكوف و همكاران، 1996؛ كونل، 2005؛ پوروانوا و همكاران، 2006 باو و همكاران، 2009؛ كیم و همكاران، 2010؛ همچنین نقوی و همكاران، 2009 ). به نقل از شعبانی و همکاران، 1391). با وجود این كه تحقیقات موید اثر رهبری بر عملكرد نقشی و فرانقشی هستند، در مورد چگونگی عمل رهبری، حداقل در مسائل اصلی مانند اثر آن بر رفتار شهروندی سازمانی (پادساكوف و همكاران، 2000؛ پوروانوا و همكاران، 2006 و براولر، هالبلسن و پاول(2010 ) به خصوص اینكه رهبران تحول آفرین در، محیط واقعی چگونه عمل می كنند، آگاهی های کافی وجود ندارد. همچنین با وجود اینكه رابطه بین رهبری و رفتار شهروندی مورد تایید قرار گرفته است، متأسفانه مكانیزمی كه رفتارهای رهبری از طریق آن رفتار شهروندی را متأثر می سازد، روشن نیست. بعضی از این رفتارها از قبیل رفتار حمایتی ممكن است تأثیر اولیه خود را بر رفتار شهروندی سازمانی از طریق قاعده مقابله به مثل داشته باشد. بنابراین در مورد رابطه بین رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی هنوز ابهامات زیادی باقی است این تحقیق در این راستا و برای رسیدن به اهدافی که در ادامه مورد اشاره قرار می گیرد در مورد کارکنان شهرداری منظقه 8 به انجام می رسد.
” صنعت گردشگری تا پایان دهه آینده در صدر جدول صنایع پر درآمد جهان قرار می گیرد . در سال 2011 فرانسه با درآمدی معادل 135 میلیارد دلار در رأس کشورهایی است که بیشترین درآمد را در این صنعت دارند . ایالات متحده با 121 و اسپانیا 97 میلیارد دلار به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند و این در حالی است که در این سال درآمد ایران از صنعت گردشگری تنها 2/1 میلیارد دلار بوده است ( کتاب سال آمار جهانگردی 2011 ) . مقایسه ایران با کشورهای صنعتی و توسعه یافته ، شکاف عظیمی را نشان می دهد که پر کردن آن در دنیای امروز که همه کشورها با سرعت بسیار بالایی در عرصه های اختصاصی حرکت میکنند بیشتر شبیه رویایی دست نیافتنی است .
آمارهای اعلام شده از سوی سازمان جهانی جهانگردی از رتبه بسیار نازل کشورمان در میان اعضای این سازمان حکایت دارد به طوری که در میان یکصد و پنجاه عضو ، ایران در ردۀ شصت و هشتم قرار دارد . با توجه به اینکه ایران از لحاظ محصولات گردشگری و منابع در میان ده کشور برتر جهان می باشد ، این رتبه نمی توان شایسته کشورمان باشد و درآمدهای حاصل از این صنعت در ایران آمار بسیار اندکی را نشان می دهد . “
این امر نه به دلیل فقدان جاذبه های طبیعی یا آثار باستانی و یا شرایط آب و هوایی است ، بلکه صرفاً محصول بینش مدیریت و نرم افزار موجود در این صنعت است . دولت که باید سیاستگزار کلان و ارایه کننده استراتژی روشن این صنعت باشد و معرف بستر و رشد پایدار از این صنعت را فراهم کند هنوز درگیر پاره ای کارهای اجرایی خود در این صنعت است . بعضی از مسایل امنیتی ، اجتماعی و فرهنگی ناکارآمد ، حرکت این صنعت را در ایران کند و کندتر می کند و این در حالی است که صنعت گردشگری جهان رشد شتابانی را آغاز کرده است .
بسیاری از صاحب نظران معتقدند تا زمانی که در کشور درآمدهای نفتی وجود دارد ، سهم درآمد عظیم گردشگری نادیده گرفته می شود . بسیاری از مسئولان کشور هنوز با دیدی منفی به این صنعت می نگرند و می اندیشند که در عرصه اقتصاد سود آوری یک کارخانه بیشتر از حوزه هایی مانند گردشگری است .
و این در حالی است کشور مالزی که چند دهه ایست که در این زمینه فعالیت خود را شروع کرده توانسته باشد در سال 2012 کشور نهم در جهان از لحاظ تعداد گردشگر و کشور سوم در آسیا بعد از چین و ترکیه باشد.
این تحقیق بر آن است تا با مقایسه بین نقاط قوت و ضعف کشور ایران و مالزی راهکاری را جهت استفاده از شیوه هایی که این کشور در قبال تنگناهای اشاره شده تدبیر نموده است را شناسایی کرده و در صورت امکان برای ایران بومی سازی نماید و به سوالات ذیل پاسخ دهد ؛
نقاط ضعف صنعت گردشگری ایران در مقایسه با صنعت گردشگری مالزی چیست وبا مطالعه صنعت گردشگری این کشور چه راهکارهایی برای رفع این نقاط ضعف می توان ارایه نمود؟
2-1 اهمیت موضوع
بحث و گفتگو پیرامون مقوله گردشگری یکی از عوامل مهم اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی هر کشور محسوب می شود . انسانها با هدفهای مختلف مسافرت می کنند و این پدیده یعنی توسعه داخلی با شتاب زیادی افزایش یافته و می یابد .
همانطور که در جدول شماره (1- 1) مشاهده می شود سازمان جهانی گردشگری تعداد گردشگران را در سال 2012 بالغ بر یک میلیارد و چهار صد میلیون نفر برآورد نموده است .
سال میلادی | تعداد گردشگران به هزار نفر |
1996 | 563.641 |
2000 | 702.000 |
2010 | 1.118.000 |
2012 | 1.400.000 |
طبیعی است این صنعت در جهان با این حجم از ورودی و خروجی به صنعتی پر رونق ، پر جاذبه و پر درآمد برای کشورهای مختلف درآمده است به طوری که در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان منبع پردرآمد ملی برای دولتها و مردم مطرح است .
بحث گردشگری تا پایان دهۀ آینده در صدر جدول صنایع پر درآمد جهان قرار می گیرد . این صنعت با درآمدی بالغ بر 500 میلیارد دلار در سال 1998 بر صنعت خودرو و کامپیوتر پیشی گرفت و تا سال 2020 بر تنها صنعت برتر جهان نفت نیز فائق خواهد آمد . تعداد گردشگران این صنعت در سال 2010 از حدود یک میلیارد نفر گذشت و در سال 2020 بیش از 6/1 میلیارد نفر خواهد بود
فاصله زیاد با کشورهای صنعتی و توسعه یافته ، شکاف عظیمی را نشان می دهد که پر کردن آن با توجه به حرکت سریع کشورها و حرکت در عرصه های اختصاصی بیشتر شبیه یک رد پاست .
آمارهای اعلام شده از سوی سازمان جهانی جهانگردی از رتبه بسیار نازل کشورمان در میان اعضای این سازمان حکایت دارد به طوری که در میان یکصد و پنجاه عضو ، ایران در رده شصت و هشتم قرار دارد که با توجه به اینکه ایران از لحاظ محصولات گردشگری و منابع در میان ده کشور برتر جهان می باشد این رتبه نمی تواند شایسته کشور مان باشد و درآمدهای حاصل از این صنعت در ایران آماری بسیار اندک را نشان می دهد و بر اساس پیش بینی های سازمان جهانی جهانگردی در سال 2020 میلادی سال شکوفائی صنعت گردشگری است به طوری که ضعیف ترین کشورها از لحاظ جذب گردشگر در این سال می توانند افزون بر بیست میلیارد دلار درآمد کسب کنند و کشورهای متوسط در این صنعت نیز موفق به کسب سالانه پنجاه میلیارد دلار خواهند بود .
ایران را نیز باید در میان کشورهای متوسط ارزیابی کرد ، در عین حال که با توجه به جاذبه های اکوتوریسمی فراوان ، دستیابی به پنجاه میلیارد دلار در سال 2020 برای کشورمان نا ممکن نیست .
یکی از دلایل مهم توقف پیشرفت صنعت گردشگری در ایران ، نوع نگاهی است که مسئولان و برنامه ریزان کلان کشور به این صنعت دارند . یکی دیگر از دلایل مهم نیز استفاده از درآمد نفت می باشد که باعث شده کمتر کسی از مسئولان برنامه ریز در کشور به صنعت گردشگری توجه نشان دهد . مسئولان کشور به دلیل درآمد بالای حاصل از فروش نفت ، کمتر حاضر به تحمل سختی برای رونق صنعت گردشگری شده اند تجربه نشان می دهد تنها زمانی که درامد نفت با خطر جدی مواجه شده همه ذهن های برنامه ریز به سمت جایگزین کردن این صنعت به جای نفت بر گردانده می شود . یکی دیگر از معضلات این صنعت نبود وجود مرجعی قابل اعتماد برای تهیه آمار است بطوری که حتی در حوزه آمار ورود مسافران به کشور نیز مشکلات متفاوتی وجود دارد .
کپی برداری در مورد زیر بناها و ساختارهای گردشگری در کشورهای موفق این صنعت کمک شایان توجهی به کشورمان خواهد کرد . به عنوان مثال از آنجائیکه 30% گردشگران در کشورمان را گردشگران فرهنگی تشکیل می دهند می توانیم از کشورهایی که در زمینه گردشگری فرهنگی پیشرو هستند الگو برداری کنیم و از این راه درآمد قابل توجهی را به اقتصاد کشورمان تزریق نمائیم .
کشور ما به لحاظ ژئوپلیتیکی و هم به دلیل شرایط اقلیمی بسیار استثنائی است . همچنین ایران ویژگیهای فرهنگی والائی به لحاظ ساختمانهای مذهبی و زیارتگاهها دارد که برای ادیان مختلف بسیار جذاب است .
میزان گردشگران ورودی و مشتاق بازدید ایران رو به افزایش هستند که اگر پذیرش آنها به درستی سازماندهی نشود منافع مطلوبی را برای کشورمان به همراه نمی آورد . ورود گردشگران اگر به درستی سازماندهی شود علاوه بر منافع اقتصادی تعامل فرهنگها را نیز به همراه خواهد داشت . ( ضرغام ،1382،9 )
3-1 اهداف تحقیق
اهداف این پژوهش به دو گروه اصلی و فرعی به شرح ذیل تقسیم می شود ؛
هدف اصلی :
هدف اصلی این پژوهش عبارت است از بررسی صنعت گردشگری در کشورهای مالزی و ایران با استفاده از نظر کارشناسان و با توجه به شرایط دو کشور ، امید است با بکار بستن این مطالعه در بخش گردشگری عاملی جهت بهینه شدن درآمد و منافع گردشگری و از طرفی ابزاری برای حصول اطمینان از پایدار بودن توسعه گردشگری می باشد .
اهدف فرعی :
سایر اهداف این پژوهش نیز به شرح ذیل می باشند :
4-1 فرضیه تحقیق
بین نقاط ضعف و قوت صنعت گردشگری ایران و مالزی تفاوت معنا داری وجود دارد .
5-1 روش تحقیق
نوع روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی و تطبیقی می باشد . در مطالعه به روش توصیفی به شرح وقایع و رویدادها به همان گونه که هست می پردازیم بدون آنکه دخل و تصرفی در آن داشته باشیم . در این تحقیق می کوشیم تا با استفاده از روش تطبیقی الگویی به منظور مطالعه صنعت گردشگری در کشور مالزی و ایران ارائه دهیم . سپس برای بدست آوردن اطلاعات درباره دیدگاهها و نظرات کارشناسان و خبرگان این صنعت در مورد ساختارها به دست آمده از روش پیمایشی استفاده خواهیم کرد .
6-1 متغیرهای تحقیق
متغیر کمیتی است که در دامنه های معین می توان از یک فرد به فرد دیگر یا از یک مشاهده به مشاهده دیگر مقادیر مختلفی را ایجاد کند . بنابراین چیزی است که تغییر می پذیرد و محقق آن را بنا به هدف تحقیق خود کنترل ، دستکاری یا مشاهده می کند و در برخی مواقع متغیر نمادی است که اعداد یا ارزشها به آن منتسب می شود . ( خاکی،165،1379 )
متغیرهای مستقل و وابسته به شرح ذیل می باشد ؛
متغیر مستقل یک ویژگی و خصوصیت است که بعد از انتخاب توسط محقق در آن دخالت یا دستکاری می شود و مقادیری را می پذیرد تا تأثیرش بر روی متغیر وابسته مشاهده می شود . متغیر های مستقل در این تحقیق به طور کلی شامل ساختارهای توسعه گردشگری می باشد که در فصل دوم به شرح آنها خواهیم پرداخت .
متغیر وابسته متغیری است که هدف محقق تشریح یا پیش بینی تغییر پذیری در آن است . به عبارت دیگر متغیری است اصلی که در قالب یک مسأله برای تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد . با تجزیه و تحلیل متغیر وابسته و با شناسائی عوامل موثر بر آن می توان پاسخها یا راه حلهایی را برای مسأله شناخت . متغیر وابسته در این تحقیق توسعه صنعت گردشگری است . ( بر اساس تطبیق نقاط ضعف ایران و نقاط قوت مالزی است ) .