با افزایش روز افزون جمعیت جهان و محدود بودن منابع انرژی، کلیه کشورها با مشکل انرژی روبرو هستند. انرژی برای همه مردم مسألهای اساسی است. انرژی در تمام شئون جامعه انسانی رسوخ کرده و جنبههای مختلف آن از زندگی روزانه خانوادگی گرفته؛ تاسیسات جهانی و بینالمللی و طرحهای توسعه ملی را تحت تأثیر قرار داده است. نگاهی گذرا به آمارهای تولید و مصرف انرژی الکتریکی در ایران بیانگر نیازمندی به افزایش سالانه ظرفیت 5000 مگاوات در بخش تولید جهت تأمین تقاضای بار میباشد. بر اساس برنامهریزیهای انجام شده انتظار میرود ظرفیت نصب شده نیروگاههای کشور تا پایان سال 1392 به رقمی معادل 72550 مگاوات بالغ گردد. از سوی دیگر محدود بودن منابع فسیلی تأمین انرژی، و تأثیرات نامطلوب زیست محیطی ناشی ازسوختهای فسیلی، بخش قابل توجهی از تحقیقات و فعالیتهای پژوهشی در حوزه ی انرژی را به موضوع انرژی های نو و تجدید پذیر معطوف نموده است (Phillipson and Willis 1999, 123-156; Griffin et al 2000, 9; Zareipour, Bhattacharya and Canizares 2000, 9-10; Barker and De Mello 2000, 1645-1656 ). یکی از راهکارهای اساسی به منظور حل مشکلات مطرح شده استفاده از میکروگریدها است. میکروگرید شبکه ای با مقیاس کوچک درسطح ولتاژ توزیع است که از پیوستن تولیدات کوچک، مدولار و ذخیره انرژی در سیستمهای ولتاژپایین یا متوسط شکل میگیرد در واقع یک شبکهی میکروگرید با ترکیبی از انرژیهای تجدیدپذیر همراه با سوختهای فسیلی به تولید توان در سطح ولتاژ توزیع میپردازد، که ازطریق یک نقطهی کوپلنگ مشترک به شبکه توزیع متصل میشود (Hatziargyriou et al 2004, 12; Lasseter 2010, 225-234). منابع تولید پراکنده مورد استفاده در میکروگریدها بر خلاف نیروگاههای مرسوم در شبکه قدرت از نوع منابع [1]DER می باشند که به کمک ادوات الکترونیک قدرت انعطاف لازم را به منظور تنظیم ولتاژ، فرکانس و توان در هنگام اتصال به شبکه داشته باشند.
تفاوت بین منابع مورد استفاده در میکروگریدها و نیروگاه های مرسوم در صنعت برق شامل موارد زیر میباشد:
1) منابع مورد استفاده در میکروگریدها دارای ظرفیت کمتری نسبت ژنراتورهای مرسوم در نیروگاههای بزرگ برق میباشند.
2) تولید انرژی الکتریکی در منابع میکروگرید بر خلاف ژنراتورهای مرسوم در شبکه ی برق، در سطح ولتاژ توزیع اتفاق میافتد.
3) منابع مورد استفاده در میکروگرید بر خلاف نیروگاههای بزرگ در نزدیکی مصرف کنندهها نصب می شوند تا بارها را با فرکانس و ولتاژ مناسب تامین نموده و باعث کاهش تلفات در خطوط انتقال شوند (Katiraei and Iravani 2006, 167).
از طرفی دیگر، ایران از لحاظ وضعیت جغرافیایی در شمار کشورهایی است که بهرهبرداری از منابع انرژیهای نو در آن ممکن میباشد. یکی از اهداف بلند مدت صنعت برق کشور بکارگیری بیش از پیش انرژیهای نو و منابع تجدیدپذیر انرژی برای کاهش انتشار آلایندههای زیست محیطی و کاهش مصرف سوختهای فسیلی میباشد. در طول یک دهه گذشته توسعه منابع تولید پراکنده به طور وسیعی رشد یافته است. در طی این فرایند شبکه توزیع به یک نگرانی بزرگ برای افراد تبدیل شده است. دلیل اصلی آن این است که این منابع تولید پراکنده در سطح ولتاژهای متوسط و بالا به شبکه توزیع متصل میشوند، و طوری طراحی شدهاند که بارها به صورت غیرفعال هستند و شارش توان فقط از پستها به سمت بار میباشد و نه برعکس. به همین دلیل مطالعات بسیاری برای اتصال میکرو گریدها به شبکه توزیع انجام شده است، از بحث های کنترلی گرفته تا حفاظت، پایداری ولتاژ، کیفیت توان و خیلی موارد دیگر. واحدهای تولید توان کوچک، که معمولاً در نزدیک بار قرار دارند، به عنوان یک گزینه برای تامین نیاز افزایشی به انرژی الکتریکی مشترکان، با تاکید بر قابلیت اطمینان و کیفیت توان و سایر ملاحظات مربوط به مسائل اقتصادی، زیستمحیطی ومزایای فنی، در نظر گرفته خواهند شد (Piagi and Lasseter 2006, 8).
با این حال، با توجه به نفوذ بیش از پیش منابع تولید پراکنده، شبکه توزیع فشار ضعیف را دیگر نمیتوان به عنوان یک عنصر غیرفعال متصل به شبکه انتقال در نظر گرفت که تنها شارش توان یکطرفه به سمت آنها برقرار باشد. همچنین تاثیر منابع تولید کوچک در شبکه فشار ضعیف بر روی تعادل توان و کنترل فرکانس بسیار مهمتر خواهد شد.
در پروژههای تحقیقاتی که تاکنون انجام شده است، میکروگرید این چنین تعریف میشود: تجمیع منابع تولید توان کوچک در شبکه فشار ضعیف در سطح وسیع.
یک تعریف کامل از میکروگرید به شکل زیر ارائه شده است:
میکروگرید شامل سیستم توزیع فشار ضعیف با منابع تولید پراکنده (میکروتوربین، سلول سوختی، فتوولتائیک و. . . ) به همراه ادوات ذخیرهساز (فلایویل، خازنهای انرژی و باتریها) است. چنین سیستمی میتواند به طور غیر مستقل زمانی که به شبکه متصل است و به طور مستقل زمانی که از شبکه جدا شده است، عمل کند. بهرهبرداری از منابع کوچک توان در شبکه در صورتی که به طور مناسب مدیریت و هماهنگی شود، میتواند مزایای زیادی را برای کل سیستم داشته باشد، 3 نکته مهم در این تعریف وجود دارد:
1- میکروگرید جایگاهی برای تجمیع منابع سمت تغذیه (منابع تولید کوچک) و منابع سمت مصرف (ذخیره کنندهها و بارهای کنترلپذیر) میباشد که در یک شبکه توزیع محلی قرار گرفته است.
2- یک میکروگرید باید قادر باشد که هم در شرایط عادی (متصل به شبکه) و هم حالت اضطراری (جدا از شبکه) به کار خود ادامه دهد.
3- تفاوت بین یک میکروگرید و یک شبکه غیرفعال که در آن ریزمنابع وجود دارند، به طور عمده در شیوه مدیریت و هماهنگی منابع موجود تولید توان میباشد.
یک میکروگرید میتواند در اندازههای متفاوتی باشد. مثالی از یک میکروگرید به عنوان یک شبکه فشار ضعیف، در شکل 1-1 نشان داده شده است. هرچقدر که سایز میکروگرید بیشتر باشد باید با خازنهای متعادلکننده و تجهیزات تولیدی بیشتر از توقف در سمت تولید و سمت مصرف جلوگیری شود، اما در حالت کلی، ماکزیمم ظرفیت میکروگرید (در حالت پیک بار مورد تقاضا) به چند MW محدود میشود. بیشتر از این مقدار ظرفیت به عنوان مفهوم میکروگرید چندگانه[2] تلقی میشود که با جدا کردن منابع به عنوان میکروگریدهای جدا از هم، بررسی میشود (Katiraei et al 2008, 54-65; Lasseter 2002, 305-308 ).
از لحاظ فنی میکروگرید از اتصال منابع تولید کوچک به شبکه فشار ضعیف به وجود میآید. که معمولاً به وسیله ادوات کنترلی مدرن و خصوصا واحدهای الکترونیک قدرت این منابع به شبکه توزیع متصل میشوند. بنابراین یک گروه کنترل شده از منابع انرژی متصل به شبکه فشار ضعیف، اما در عین حال قابل کار کردن به صورت مستقل از شبکه (جزیرهای) میتواند به عنوان یک تعریف از میکروگرید باشد.
بهرهبرداری هماهنگ و کنترل ریزمنابع با یکدیگر و با منابع ذخیرهساز مانند فلایویل، خازنهای انرژی، باتریها و بارهای کنترلپذیر مانند آبگرمکن و تهویه هوا، در قلب مفهوم میکروگرید جای دارد. از نقطه نظر شبکه یک میکروگرید میتواند به عنوان یک نهاد کنترل شده درون سیستم قدرت در نظر گرفته شود، که میتواند به عنوان یک بار تجمیع شده مستقل عمل کند.
در عصر جدید كه سازمانها محصولات، روابط و فعالیتها و بطوركلی كسب وكار آنها حالت مجازی و الكترونیكی به خود گرفته است و تغییرات به قدری شدید شده كه طول عمر فناوریها و محصولات را به حداقل رسانیده است. خلق و حفظ پایدار مزیت رقابتی با تكیه بر قابلیتها و شایستگیهای سنتی و قدیمی برای حضور موفق سازمان در محیط و بازارهای رقابتی كافی نیست. این مستلزم تدابیری نو و روی آوری به شایستگیهای جدیدی است كه مبتنی بر سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی باشد. ایجاد و انتقال اطلاعات و برقراری ارتباطات از این طریق، مهمترین ویژگیهای یك سازمان موفق در محیط كسب وكار بهشمار می روند. به نظر می رسد كه شركتهایی میتوانند در این محیط حضوری موفق و مستمر داشته باشند كه از شایستگی و قابلیتهای اطلاعاتی و ارتباطی برخوردار بوده و با تكیه بر آنها مزیتهای رقابتی ارزشمندی خلق نموده و با بكارگیری درست و بهموقع این مزیتها، باعث پایداری آن گردیده و عملكردی عالی برای خود به ارمغان آورند.
پژوهشگران اخیرا از رویكرد مبتنی بر منابع برای سنجش این موضوع كه چه میزان از سیستمهای اطلاعاتی میتواند مزیت رقابتی را برای شركت نسبت به رقبا ایجاد نماید، استفاده مینمایند. بر اساس این دیدگاه، میتوان بیان کرد که سیستمهای اطلاعاتی كه برای نشان دادن تفاوتهای عدم تناسب در منابع شركت مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، از عوامل موثر در دستیابی به مزیت رقابتی برای سازمانها محسوب میشوند.
بنابراین در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته خواهد شد. بههمین منظور ابتدا مسأله پژوهش بیان میگردد و سپس به تشریح و بیان اهمیت موضوع پژوهش پرداخته خواهد شد. در ادامه نیز فرضیات و اهداف پژوهش بیان میگردد و در نهایت متغیرها و مؤلفههای تحقیق بصورت مفاهیم نظری و عملیاتی تعریف میشود.
1-2. بیان مسأله
توسعه کشورها از ضرورتهای اجتنابناپذیری است که جهان امروز بهعنوان یک سرنوشت محتوم آن را پذیرفته و از مهمترین و اساسیترین اهداف فرد، گروه، سازمان و جامعه میتواند توسعه همه جانبه کشور باشد. امروزه ماهیت متلاطم تجارت جهانی، بخشهای تولید، صنعت و بازار محصولات را با چالشهای متعددی روبرو ساخته است. این چالشها سازمان را ملزم میسازد كه با بكارگیری سیتمهای جدید مدیریتی و پیاده سازی آنها در عمل، پایگاه خویش را در این محیط ناپایدار مستحكم نمایند و به موفقیتی همراه با پیشرفت مستمر دست یابند.
شركتهای كوچك و متوسط با توجه به ویژگیهای منحصر به فردشان در صنعت از جایگاه ویژهای برخوردارند. بررسی و شناخت مزیت رقابتی و میزان رقابتپذیری محصولات صنایع كوچك و متوسط در هر كشور گامی اساسی در شناخت وضع موجود و آینده صنعتی و تبیین برنامهریزیهای بلند مدت میباشد (بهرامزاده، 1387). بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای رفع بحران بیکاری به ایجاد سریع مشاغل در شرکتهای کوچک و متوسط امید بسته اند، چنین امیدهایی بی پایه نیستند بلکه مبتنی بر این واقعیت هستند که شرکتهای کوچک و متوسط همواره مشاغل زیادی را چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه ایجاد کردهاند. برای مثال در هند، 80درصد از کل مشاغل تولیدی، در شرکتهای کوچک و متوسط ایجاد گردیده است. در اروپای شرقی و مرکزی، حدود هفت میلیون کارآفرین در تلاشاند که اقتصاد دستوری الگوی مابعد کمونیستی را به اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد تغییر دهند.
توانایی یک سازمان در برخورد با محیط کسب و کار امروزی که تغییرات سریع و اساسی را در خود مشاهده میکند، تعینکنندۀ بقا و موقعیت آن خواهد بود. این تغییرات احتمالاً به صورت قابل توجهی فشار رقابتی برای جذب مشتریان و درآمد میان سازمانها را افزایش میدهند. از آنجاییکه سازمانها، تصمیمهای گوناگون استراتژیکی را برای بقا و موفقیت خود اتخاذ مینمایند، توانایی آنها برای بهرهبرداری از پتانسیل راهحلهای مبتنی بر سیستمهای اطلاعاتی در جهت تقویت دیدگاه استراتژیک نقش تعیینکنندهای در موفقیت سازمان خواهد داشت. این امر مستلزم آن است که استراتژیهای سیستمهای اطلاعاتی و قابلیت سازمانها تا حد زیادی با هم همراستا باشند.
بنابراین نیاز است تا سازمانها برای بقاء و پیشرفت خود، متفاوتتر از قبل عمل نمایند. بهویژه سازمانها باید به دنبال منابع جدید مزیت رقابتی باشند و اشكال جدید رقابت را به كار گیرند كه خود نیازمند درك روشن از ماهیت و پویاییهای رقابت است (ذبیحیلهرمی، 1389). ظهور سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، ماهیت كار و زندگی را به كلی متحول ساخته است. در عصر جدید همه فعالیتها، ماهیت الكترونیكی به خود گرفتهاند. بهعبارت دیگر به صورت الكترونیكی زندگی و كار میكنیم. هر چند مدتها پیش (حتی قبل از گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات)، سازمانها برای بقاء و تداوم حیات در میدان رقابت ناگزیر از خلق مزیتهای رقابتی بودند ولی این فرایند از پیچیدگی زمان حاضر برخوردار نبود. قبلا سازمان قادر بود با در نظر داشتن موقیت رقابتی خود، ارزشی برای مشتری خلق نماید كه در نوع خود بدیع، كمیاب و غیرقابل تقلید از سوی رقبا بوده، و به راحتی توسط سازمان قابل مدیریت باشد و از این طریق به مزیت رقابتی پایداری در بازار دست مییافت كه مدتها موجبات كامیابی آن را فراهم میساخت.
در عصر جدید كه سازمانها محصولات، روابط و فعالیتها و بطوركلی كسب وكار آنها حالت مجازی و الكترونیكی به خود گرفته است و تغییرات به قدری شدید شده كه طول عمر فناوریها و محصولات را به حداقل رسانیده است. خلق و حفظ پایدار مزیت رقابتی با تكیه بر قابلیتها و شایستگیهای سنتی و قدیمی برای حضور موفق سازمان در محیط و بازارهای رقابتی كافی نیست. این مستلزم تدابیری نو و روی آوری به شایستگیهای جدیدی است كه مبتنی بر سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی باشد. ایجاد و انتقال اطلاعات و برقراری ارتباطات از این طریق، مهمترین ویژگیهای یك سازمان موفق در محیط كسب وكار بهشمار می روند. به نظر می رسد كه شركتهایی میتوانند در این محیط حضوری موفق و مستمر داشته باشند كه از شایستگی و قابلیتهای اطلاعاتی و ارتباطی برخوردار بوده و با تكیه بر آنها مزیتهای رقابتی ارزشمندی خلق نموده و با بكارگیری درست و بهموقع این مزیتها، باعث پایداری آن گردیده و عملكردی عالی برای خود به ارمغان آورند.
پژوهشگران اخیرا از رویكرد مبتنی بر منابع برای سنجش این موضوع كه چه میزان از سیستمهای اطلاعاتی میتواند مزیت رقابتی را برای شركت نسبت به رقبا ایجاد نماید، استفاده مینمایند. بر اساس این دیدگاه، میتوان بیان کرد که سیستمهای اطلاعاتی كه برای نشان دادن تفاوتهای عدم تناسب در منابع شركت مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، از عوامل موثر در دستیابی به مزیت رقابتی برای سازمانها محسوب میشوند (عارفنژاد و همکاران، 1391). لادو و ژانگ[1] (1998)، بیان کردند که سیتمهای خبره که به عنوان یکی از طبقه بندیهای سیستمهای اطلاعاتی شناخته میشود، توسعه و بکارگیری دانش را پرورش میدهند و یک نوع رابطه متقابل را با قابلیتهای سازمانی ایجاد میکنند. قابلیتهای سازمانی، ویژگیهایی محسوب میشوند که افراد دارا هستند و به شیوهای مناسب و پایدار از آن برای رسیدن به عملکرد مطلوب استفاده میکنند. قابلیتهای محوری همان دانش، مهارتها، نگرشها و رفتارهای قابل مشاهده هستند که در محل کار منجر به تعالی میشوند. در تعریفی دیگر، قابلیت یک ظرفیت انسانی قابل اندازهگیری است که برای عملکرد مناسب میباشد و میتواند شامل دانش، مهارت یا توانایی واحد، یک ویژگی شخصی یا خوشهای از خصیصهها باشد (کوچران، 2009، ص 38).
از آنجاییکه صنایع کوچک و متوسط، بهعنوان بخش مهم و ضروری در اقتصاد هر کشوری شناخته میشوند (ایکبروک و اولسن[2]، 2007). باید برای صنایع کوچک و متوسطی که مایل به بهرهبرداری از گسترش بازار هستند، زیرساختهای لازم را بوجود آورد. در این میان نقش سیستمهای اطلاعاتی بسیار حائز اهمیت است. با بهره گیری از سیستمهای اطلاعاتی، مدیریت ارتباط با مشتریان بهنحو موثری ارتقا مییابد، فرآیندهای عملیاتی تحقق یافته و کارایی و اثربخشی سازمان افزایش پیدا میکند و در نتیجۀ تمام این عوامل، سازمان به مزیت رقابتی بیشتری نسبت به سایر سازمانها دست مییابد (گوپتا[3]، 2011، ص 12).
با توجه به اینکه استان مرکزی جزء مراکز مهم صنعتی کشور است و در حال حاضر صدها شرکت کوچک و متوسط و بزرگ در آن در حال فعالیت است و اکثر این شرکتها، ساختاری غیر منعطف و دست و پاگیر مانعی بر سر راه توسعه آنها گردیده و حتی با صرف هزینههای گزاف در جهت پیشرفت و توسعه و سودآوری بیشتر، این ساختارهای بوروکراتیک، آنها را از مقصود اصلی خود که همان توسعه میباشد، دور گردانده است در این پژوهش، آنجا انتخاب گردیده است.
با توجه به شتاب تغییرات در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و افزایش رقابت بین سازمانهای صنعتی و خدماتی، امروزه بهرهوری نیروی انسانی به عامل تعیین کننده تبدیل شده است، زیرا حیات و بقای هر سازمانی متناسب با میزان دستیابی به بهرهوری میباشد.
مهمترین و با ارزشترین منبع هر سازمانی، اندوختههای دانش، تجربه و مهارت کارکنان آن میباشد. با بهرهور نمودن این منبع حساس و مهم، سایر منابع سازمان نیز به طور اثربخشی مورد استفاده قرار میگیرد و بهرهوری بالایی را در پی خواهد داشت. چنانچه برای کارکنان سازمانها با دقت برنامهریزی شود و با نیازهای کسب و کار مورد نظر هماهنگ و منطبق باشد، کمک بزرگی برای بهبود بهرهوری و رشد و توسعه آنها شده است. (مشایخی و همکاران، 1386).
به همین جهت بهرهوری نیروی انسانی مهمترین عامل تولید کالا و خدمات محسوب میگرد و به دلیل ارتباط آن با بهرهوری کل، متداولترین ابزار اندازهگیری بهرهوری است و در بسیاری از مطالعات مربوط به بهرهوری به کار میبرند (گودرزی و عطایی، 1388).
برای اینکه سازمانی بتواند در جهت رشد و بهبود بهرهوری خود اقدام نماید، لازم است عوامل موثر در این زمینه را شناسایی کند و سپس بر اساس اهمیت آنها، اقدام مناسب را به عمل آورد (سلطانی، 1384). یکی از عوامل بسیار مهم تأثیر گذار در بهرهوری نیروی انسانی در سازمانها، دستمزد میباشد.
از طرفی اکثر اقتصاددانان در این امر توافق دارند که آنچه در نهایت خصوصیت و روند توسعه اقتصادی و اجتماعی را تعیین مینماید منابع انسانی یک کشور است نه سرمایههای یا منابع مادی آن کشور. لذا تفاوت در میزان توسعه یافتگی کشورها در تفاوت کیفیت نیروی انسانی آنها جستجو کرد نه در تفاوت سایر عوامل (تودارو، 1387، ص 473). تجارب بین المللی نیز این موضوع را تأیید مینماید؛ کم نیستند کشورهایی که با وجود فقدان منابع طبیعی به مدد مهارتهای بالای نیروی انسانی به سطوح عالی رشد و توسعه اقتصادی دست یافتهاند (ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی) و از طرف دیگر بسیارند کشورهایی که با وجود منابع سرشار طبیعی به دلیل پایین بودن سرمایهگذاری در آموزش و تربیت نیروی انسانی در مراحل ابتدایی رشد و توسعه به سر میبرند (اکثر کشورهای صادر کننده نفت). بنابراین تمامی سیاستها و راهبردهایی که منجر به بهبود شاخصهای سرمایه انسانی گردند متعاقباً باعث ایجاد رشد و بهبود در استاندارهای زندگی خواهند شد. یکی از متداولترین سیاستها و راهبردهایی که در دهههای اخیر برای تقویت نیروی انسانی در برخی کشورها به کار گرفته شده است برقراری سیستم اقتصادی است که در آن سطح دستمزد و بهرهوری نیروی انسانی شدیداً در ارتباط با یکدیگر هستند (کازرونی و سجودی، 1385).
1-2- ضرورت تحقیق
بطوركلی سازمان هایی كه از لحاظ كاركنان، مشاغل، بازار، محصول، اندازه و … متفاوتند، ممكن است در انتخاب طرح های جبران خدمات نیز متفاوت باشند، با این وجود درباره حد و اندازه، ماهیت، ابعاد و عملكرد متفاوت طرح های سیستم جبران خدمات شناخت كمی وجود دارد. افزایش روزافزون پیچیدگی محیط كسب و كار طراحی مناسب سیستم های مدیریت جبران خدمات را ضروری كرده است مدیران با شناخت و درك دقیق چرخه حیات سازمان و اینكه سازمان در چه مرحله ای از رشد است می توانند تغییرات لازم در سیستم جبران
خدمات متناسب با آن دوره اعمال كنند، با این عمل به طور مستقیم برجذب، نگهداری و انگیزش منابع انسانی نسبت به سازمان تاثیر گذاشته، كه این كار در نهایت منجر به بهبود عملكرد سازمان، دستیابی سازمان به اهداف و ماموریتها و اثر بخشی آن خواهد شد. سرعت شگفت انگیز علوم و تكنولوژی، حاكی از دگرگون شدن توانمندی های نیروی انسانی است .
نیرویی كه بر محیط اطراف خود به شدت اثر میگذارد و هر روز شگفتی های تاره می آفریند. اگر بخواهیم به موازات رقبا حركت كنیم و یا اینكه از آنها پیشی بگیریم باید دگرگونی و تغییر را بوجود آورده و از نیروی انسانی به نحو مطلوب استفاده كنیم. دو عنصر حیاتی و اساسی بهره وری، كارایی و اثربخشی است. كارایی ناظر است بر اینكه داده های مختلف چگونه با هم تركیب می شوند، یا اینكه كار چگونه پیش می رود؟ كارایی، توانایی به دست آوردن محصول یا ستاده بیشتر، از حداقل داده هاست. كارایی به این معنا است كه حجم معینی از محصول با كیفیت عالی، در كمترین زمان و با كمترین ضایعات به دست آید. اثربخشی ناظر است بر اینكه آیا نتایج به دست آمده یا ستاده ها منطبق با هدف های مورد انتظار است یا خیر (ام.پوتی، ۱۳۷۱).
بهرهوری باید به عنوان یكی از اركان اساسی سازمان ها در شرایط رقابتی كنونی مورد حمایت خاصی قرار گیرد. به طوری كه با برنامه ریزی های اصولی و منطقی و استفاده صحیح از تمام توانایی ها و امكانات بالقوه و بالفعل در جهت تحقق هر چه بیشتر بهره وری گام برداریم. مجموعه عوامل مؤثر بر بهره وری از دو ركن اصلی تشكیل می شود. عوامل داخلی سازمان شامل عوامل انسانی و عوامل تكنولوژیكی و عوامل خارجی یعنی دولت و زیرساخت ها، منابع طبیعی، تغییرات ساختاری و غیره … می باشد.
مجموعه عوامل مؤثر بر بهره وری از دو ركن اصلی تشكیل می شود. عوامل داخلی سازمان شامل عوامل انسانی و عوامل تكنولوژیكی و عوامل خارجی یعنی دولت و زیرساخت ها، منابع طبیعی، تغییرات ساختاری و غیره … می باشد. عوامل خارجی در كنترل مدیر سازمان نیست و معمولاً این عوامل برای تمامی سازمان ها كم و بیش یكسان است. اما عوامل داخلی در كنترل مدیر است و می تواند با برنامه ریزی و تصمیم گیری مناسب در نحوه عملكرد مؤثر نیروهای انسانی و غیر انسانی اثر گذار باشد. كارایی یعنی خوب انجام دادن كارها یا نسبت ستاده واقعی به ستاده مورد انتظار كه افزایش این نسبت و نزدیك شدن آن به عدد یك یعنی افزایش كارایی نیروی انسانی و بهبود هر چه بیشتر ایفای وظایف در سازمان، ولی اثربخشی یعنی انجام دادن كارهای خوب و ایجاد خلاقیت و ابتكار در انجام دادن وظایف (مركز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۸).
بی تردید مهمترین سرمایه سازمان ها نیروی انسانی است. اهمیت نیروی انسانی از آن رو است كه سرمایه فیزیكی بدون سرمایه انسانی به تنهایی كارا نیست. به عبارت دیگر چنانچه ابزار، تجهیزات و سرمایه های فیزیكی به وفور یافت شود، اما روش بهره برداری صحیح و معقول و همچنین انسان بهره ور مولد وجود نداشته باشد تمام نقشه ها و هدفهابی اساس خواهند بود. نتیجه اینكه، ایجاد همبستگی بین مدیریت و كاركنان، ارائه راهكارهای كمك به ارتقای فرهنگ كار و افزایش عملكرد مؤثر، فرهنگ سازی و برنامه ریزی در درون سازمان، ارائه مشاوره به مدیریت سازمان، برقراری حسن تفاهم و ارتباط از طریق ارتباطات مردمی بین مدیریت و كاركنان، انعكاس مشكلات، نارسائی ها و انتقادات درون سازمانی، انتقال برنامه ها و سیاست ها از مدیریت سازمان به كاركنان و غیره، از اصلی ترین راهكارهای رسیدن به یك سیستم موفق و كارآمد است.
این پژوهش با استفاده از مدلی جامع در زمینه جبران خدمت کارکنان (به مدل مفهومی مراجعه شود) در پی یافتن رابطه میان نظام جبران خدمت و بهرهوری منابع انسانی شعب بانک ملی ایران در کاشان است.
در اغلب تحقیقات مربوط به جبران خدمات صرفا به پرداختها (نقدی و غیرنقدی) اشاره می شود اما مدل مفهومی پژوهش حاضر علاوه بر پرداختها سایر ابعاد جبران خدمت را که در دهه ی اخیر در مطالعات این حوزه مورد توجه قرار گرفته، در نظرگرفته است (رویی،2005، پیلاری،2008، بایلور،2002). بخش جبران خدمت مدل حاضر برگرفته از تحقیقی است که تحت عنوان طراحی مدل جبران خدمت پزشکان متخصص شاغل در بیمارستانهای تهران انجام گرفته است(معمارزاده و دیگران،1391).
با بررسی مدلهای ارائه شده توسط پزوهشگران و محققین مبنایی جهت چارچوب نظری پژوهش حاضر انتخاب شده که کلیه ابعاد جبران خدمت را در سازمان پوشش دهد. بنابراین ابعاد زیر در خصوص جبران خدمت شناسایی گردید:
بعد سازمانی
برساختارتمام ترتیبات موجود در یک سازمان اشاره دارد که از طریق ان رفتار کارکنان به سوی اهداف دلخواه سوق داده می شود.بعد سازمانی به مولفه هایی از قبیل حقوق و دستمزد، سطح و ساختار پرداخت، امکانات و خدمات رفاهی، امنیت شغلی و … میشود.
بعداجتماعی
منظور مناسبات انسانی بین کارکنان مبتنی بر ویژگیهای فردی و اجتماعی است که افراد با خود به سازمان میآورند.
1-1. مدل مفهومی پژوهش
بعد مدیریتی
بعد مدیریتی به اشاره به مولفه هایی دارد که در راستای پرورش استعدادها و پیشرفت شغلی، بازخورد متناسب با عملکرد، امکان مشارکت در تصمیم گیری، برنامه های حمایتی مدیران و…موثر هستند.
برخی کشورهای جهان به تأسیس مدارس الکترونیکی یا مدارس هوشمند دست زدهاند. در مدارس هوشمند کامپیوتر در نحوه تدریس و ارزشیابی تأثیر میگذارد و برنامههای درسی را تا حدودی تغییر میدهد. ولی در عین حال کارکردهای اجتماعی مدارس بر جای خود باقی میماند چون در روابط اجتماعی به دانشآموزان یاری میرساند. در این مدارس دانشآموزان میتوانند با منابع علمی جهان و معلمان و بچههای مدارس دیگر ارتباط برقرار کنند.مدرسه هوشمند مدرسهای فیزیکی است و کنترل و مدیریت آن، مبتنی بر فناوری کامپیوتر و شبکه انجام میگیرد و محتوای اکثر دروس آن الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت آن هوشمند است. در چنین مدرسهای یک دانشآموز هوشمند، با صرف وقت بر روی موضوعات به شکل مستمر، منابع و قابلیتهای اجرایی خود را توسعه و تغییر میدهد و این نکتهای است که به مسئولان مدرسه اجازه میدهد تا با توجه به تغییرات به وجود آمده و افزایش سطح اطلاعات دانشآموزان، آنها را برای اخذ اطلاعات جدید آماده نمایند (زمانی،54:1386).
مدرسه هوشمند مدرسه ای است که در آن روند اجرای کلیه فرآیند ها اعم از مدیریت، نظارت، کنترل، یاددهی-یادگیری، منابع کمک آموزشی، ارزشیابی وامور دفتری مبتنی بر فناوری اطلاعات وارتباطات و درجهت بهبود نظام آموزشی و تربیتی پژوهش محور طراحی شده است(تسلسمی،46:1385).
دانشآموزان در مدرسه هوشمند نقش یاددهنده و یادگیرنده را برعهده دارند. در این مدرسه، برنامه درسی محدودکننده نیست و به دانشآموزان اجازه داده میشود از برنامههای درس خود فراتر گام بردارند. ابعاد مدرسه هوشمند استفاده ازفناوری اطلاعات، محیط یاددهی- یادگیری، معلمان آموزش دیده، ارتباط رایانه ای بادیگر مدارس وسیستم یکپارچه رایانه ای در بین دانش آموزان، فضایی توام با همکاری ورقابت ایجاد می کند و انگیزه یادگیری دانش آموزان رابالا می بردو دانش آموزان به روش های اکتشافی حل مسئله علاقمند می شوند. در مدرسه هوشمند به جهت رشد همه جانبه، دانش آموزان در ابعاد فكری، عاطفی و انسانی ارتباطات اجتماعی بالایی دارند و به عنوان نیروی كار متفكر، دارای سواد رایانه ای در همه زمینه ها فعال و مشاركت جو می باشند ( ساعتچی ، 1387: 38) .
به اعتقاد آیتی و همكاران (1386) از نتایج ورود فاوا در زندگی می توان به ظهور مفاهیمی از قبیل جامعه ی اطلاعاتی ، عصر اطلاعات و اقتصاد و دانش مدار اشاره كرد . تمامی ابعاد زندگی بشر تحت تأثیر فاوا بوده است و یكی از این ابعاد ، آموزش و پرورش و یادگیری است . یونسكو (2005) محورهای عمده كاربرد فاوا در آموزش را استفاده از ابزارها و الگوها ، استفاده از مدل ها و شبیه سازی ها ، پست الكترونیكی ، منابع فرا رسانه ای و سیستم آموزش هوشمند می داند . با بهره گیری از فاوا، كیفیت دست یابی به مواد و موضوعات مناسب و به روز می تواند افزایش یابد . به كاهش هزینه سخت افزاری و دست یابی به اینترنت و گسترش روز افزون ارتباطات از راه دور انتظار می رود كه مزایای استفاده از فن آوری جدید در مدارس ابتدایی كشورهای در حال توسعه از هزینه های آن پیشی بگیرد (كاپر[2] ، 132:2001) . پونی[3] (2007) یكی از اهداف فاوا در نظام آموزشی را كسب صلاحیت های دیجیتالی و سطح بالاتر می داند نظیر درك آنچه كه زندگی در جامعه ی شبكه ای شده اتفاق می افتد (پونی،2007: 134).
در این سیستم، رکن اصلی برای هرگونه تغییر، تغییر در فکر است و ابزار و امکانات تنها وسیله ای برای جامه عمل پوشاندن به افکار هستند.در مدارس هوشمند معلمان مى توانند به جاى اینکه تلاش کنند خودشان پاسخى براى پرسشهاى دانش آموزان پیدا کنند، از آنها بخواهند پاسخ پرسش هایشان را در رایانه پیدا کنند و براى بقیه بازگو کنند.مدرسه هوشمند مدرسه اى است که با کمک فناوریهاى نوین سیستمهاى آموزشى و دیجیتالى هوشمند درصدد سرعت بخشى به فرآیند یاددهى، یادگیرى و بهبود مدیریت به صورت کاملاً نظام یافته باشد تا انسان عصر اطلاعات قادر به پردازش و دسته بندى و استفاده بهینه از منابع فنى دانش روز با توجه به طیف گسترده آن براى کشف استعداد خود و بروز خلاقیتها باشد. مدرسه هوشمند “دانشآموز– محور ” است و در آن معلم نقش هدایتگر را دارد . دانشآموز بر منابع موجود در مدرسه یا شبکه های اطلاع رسانی بیرونی نیز دسترسی دارد و در استفاده از منابع برای درسهای خود آزاد است. ارتباط والدین با این مدرسه “بر خط[4]” است، و از طریق اتصال به وسیله تلفیق کننده یا مودم[5] به رایانه مرکزی مدرسه ، این امکان را دارند که با مدیر یا معلمان مدرسه ارتباط پیدا کنند و از وضعیت تحصیلی فرزند خود آگاه شوند . بانک اطلاعاتی مدرسه باید با استانداردهای روز جهان مطابقت داشته باشد.
بنابراین نظام آموزشی کشور به مدرسه ای نیاز دارد که با بهره گیری ازفناوری اطلاعات و ارتباطات امکان یادگیری پیوسته را فراهم نموده و فرصت های نوینی را در اختیار افراد برای تجربه زندگی در جامعه اطلاعاتی قرار دهد ،به گونه ای که این فناوری نه به عنوان ابزار ،بلکه در قالب زیر ساخت توانمندساز برای تعلیم و آموزش حرفه ای محسوب شود(توکلی،45:1388)
بکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات در فرآیند آموزش وپرورش همزمان با تحول در رویکردهای آموزشی جهان زمینه شکل گیری مدارس هوشمند را فراهم آورده است.این مدارس از جمله نیازمندی های کلیدی جوامع دانش بنیان می باشند و رویکردهای توسعه مهارت های دانشی و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال می نماید.در این مدارس فرآیندهای یاددهی-یادگیری تقویت شده و محیط تعاملی یکپارچه برای ارتقای مهارت های کلیدی دانش آموزان با تکیه بر فعالیت های گروهی در عصر دانایی محور فراهم می شود(ساعتچی،1387: 54).
با توجه به چالشها و مشکلاتی که در مدیریت مدارس هوشمند وجود دارد و نظر به اینکه چند سالی است از این شیوه در برخی از مدارس کاشان و آران وبیدگل استفاده می گردد، تحقیق حاضر در تلاش است تابا توجه به ابعاد ذکر شده مدارس هوشمند به ارزیابی استقرار مدارس هوشمند در مدارس مقطع متوسطه دوم بپردازیم.
1-2.ضرورت موضوع
تحقیق و بررسی درزمینه رشد و پرورش همه جانبه دانش آموزان وآگاه به مسائل روز جهان و مبتکر و توانمند در جهت حل مسائل و مشکلات خود و جامعه و ساختن آینده ای مطلوبتر لازم و ضروری است. در همین راستا ایده ی مدارس هوشمند و یا هر گونه نوآوری آموزشی دیگر در آموزش و پرورش در صورتی که بتواند ما را در رسیدن به این هدف یاری نماید ارزشمند خواهد بود. بدین منظور نیاز به توجه خاص نیروی انسانی در آموزش وپرورش است تا آموزش معنا پیدا کند، خلاقیتها بارور گردد، بهره وری نیروی انسانی بالا رود و اهداف و معیارهای بالایی از عملکرد بدست آید، باید تحولی فکری و تعهدی اخلاقی در قبال مأموریت جدید آموزش و پرورش در جهان متحول امروزی و قرن نامطمئن آینده در تک تک آحاد و مسئولان و مجریان آموزش و پرورش کشور به وجود آید(زمانی،1386: 33) .
در مدرسه هوشمند به كمك فناوری های نوین وسیستم های آموزشی دیجیتالی هوشمند، سرعت بخشی به فرآیند یاددهی- یادگیری و بهبود مدیریت به صورت كاملاً نظام یافته می باشد. تا دانش آموزان ، قادر به پردازش و دسته بندی و استفاده بهینه از دانش فنی روز با توجه به طیف گسترده آن، برای كشف استعداد خود و بروز خلاقیت ها باشند .کاربرد تکنولوژیهای جدید در سیستم آموزش و پرورش ما امید کارآیی کلاسها را افزایش می دهد و ایجاد شیوه یادگیری مداوم در دانش آموزان و یادگیریهای رسمی و غیررسمی خارج از کلاسهای درس را ممکن می سازد. بنابراین لازم است که با فراهم آوردن هماهنگی های لازم و تمهیدات کافی در این رابطه، زمینه بهره مندی نظام آموزشی کشورمان را از منافع این گونه فناوریهای نوین، ایجاد نماییم.به نظر می رسد ابعاد فکری، عاطفی وانسانی و ارتباطات اجتماعی دانش آموزان دراین مدارس از رشد بیشتری برخوردار است و به عنوان نیروی کار متفکر دارای سواد رایانه ای در همه زمینه ها فعال می باشند.البته این فرضیه از این جهت به ذهن می آید که مدارس هوشمند با استفاده از فناوری اطلاعات ،محیط یاددهی-یادگیری مناسب تر
،معلمان آموزش دیده،ارتباط رایانه ای با دیگر مدارس و سیستم یکپارچه رایانه ای در بین دانش آموزان سطح یادگیری دانش آموزان را بالا می برد(یوسف زاده،1387: 56).
با امید آن که با گسترش و اجرایی شدن طرح اینگونه مدارس در سراسر کشور، شاهد حرکت سریع و پویا به سمت هوشمند شدن واقعی آموزش در ایران عزیزمان باشیم. کیفیت واقعی آموزش زمانی محقق می شود که بتوانیم هر دانش آموز را به آن نسبت که توانایی، استعداد و علاقه دارد به سمت بهترین مسیر و جهت در زندگی هدایت کنیم. آموزش و پرورش ما باید از روزمرگی خارج شود تا دغدغه های والای تربیتی، مجال به عرصه عمل درآمدن پیدا کنند.
مشکلات مدارس هوشمند،گرانی سیستمهای آموزشی در هر سه بخش زیرساخت، تولید محتوا و نیروی انسانی از مشکلات عمده و جدی آن میباشد. در زیرساخت هنوز شبکه پرسرعت اینترنت، آن گونه که در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هست در کشور ما وجود ندارد در همین حوزه نبود نرمافزارهای قوی و سیستمهای نرمافزاری مدیریت آموزشی به وفور به چشم میخورد، در بخش تولید محتوا ،فعالیت بسیار محدودی انجام شده که قطعات محتواهای تولید شده پاسخگوی نیازهای حال و آتی این نوع مدارس نیست. مشکل بعدی نبود نیروی انسانی متخصص در این حوزه است که هنوز سیستم آموزشی برای تولید چنین نیروی انسانی در کشور ما تعریف نشده است .دور نمای ایجاد مدارس هوشمند، بیانگر مقصد آرمان گرایا نه ای است که وزارت آموزش وپرورش کشور می کوشد تا با بهره گیری از فناوری اطلاعات بدان دست یابد.در عبارت چشم انداز مدارس هوشمند،آینده به گونه ای ترسیم و تصویر می شود که کاربرد ها و خدمات فناوری اطلا عات و ارتباطات در حد بالایی به کار گرفته شده و مدارس فعلی نیز به عنوان مدارس هزاره سوم با بهره گیری از فناوری های نوین توانمند شده باشند.از این رو،باید به مسایل اصلی و ضرورت ایجاد مدارس هوشمند اشاره نمود.این الزامات به عنوان پیشران های اصلی و به منظور تحقق دور نمای ایجاد مدارس هوشمند معرفی می گردند:
-افزایش سطح کیفی یاددهی- یاد گیری در مدارس کشور همگام با توسعه فاوا در کشور و دنیا
-به روز آوری مستمر دانش در کشور همگام با توسعه علوم در دنیا
-ایجاد بستر فرآیند یادگیری مستمر دانش آموزان در داخل و خارج از مدرسه
-باز گرداندن مرجعیت علمی به معلمین
-تربیت دانش آموزان برای عصر حاضر
-تعامل مستمر اولیا ومربیان
-بهره گیری از فناوری های نوین در امر یاد دهی- یادگیری (ملکی،1389: 28).
از آنجایی که در مدارس هوشمند،مسائلی از قبیل افت تحصیلی، ترك تحصیل، گریز و بیزاری از مدرسه در بین دانش آموزان كمتر به چشم می آید شرایط ایجاد این مدارس در کلیه مقاطع و مدارس دولتی نیاز به مطالعه و بررسی دارد.
1-3.اهداف تحقیق
هدف اصلی
ارزیابی استقرار مدارس هوشمند در مدارس مقطع دوم متوسطه کاشان و آران وبیدگل
اهداف فرعی
-بررسی وضعیت زیرساخت های فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند
-بررسی وضعیت موجود محیط یاددهی -یادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند
-بررسی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند
-بررسی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود توانمندسازی معلمان درحوزه فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند
-بررسی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود برقراری ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر جهت ایجاد مدارس هوشمند
1-4.سوال های تحقیق
سوال اصلی
آیا استقرار مدارس هوشمند در قلمرو تحقیق ازوضعیت مطلوبی برخوردار است؟
سوال های فرعی
1-آیا بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود زیرساخت های فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد؟
2-آیا بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود محیط یاددهی ویادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد؟
3-آیا بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد؟
4-آیا بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود توانمندسازی معلمان درحوزه فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد؟
5-آیا بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود برقراری ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد؟
1-5.فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
استقرار مدارس هوشمند درقلمرو تحقیق از وضعیت مطلوبی برخوردار است.
فرضیات فرعی
1-بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود زیرساخت های فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد.
2-بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود محیط یاددهی ویادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد.
3-بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه ای جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد.
4-بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود توانمندسازی معلمان درحوزه فناوری اطلاعات جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد.
5-بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود برقراری ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر جهت ایجاد مدارس هوشمند تفاوت معناداری وجود دارد.
1-6.قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی تحقیق ارزیابی استقرار مدارس هوشمند می باشد.
قلمرو مکانی
مدارس هوشمند متوسطه دخترانه وپسرانه در شهرستان کاشان و آران وبیدگل
قلمروزمانی
قلمرو زمانی تحقیق فروردین 93 تا شهریور 93 می باشد.
امروزه سازمانها به سرمایه های نامشهود و معنوی كه همان دانش نامیده میشوند، به عنوان یك عامل مهم و حیاتی مینگرند. دستیابی به اندوخته های دانش سازمانی، بدون یادگیری ممكن نمیباشد. ویروساك (2010) معتقد است كه سازمانها قبل از اقدامات دانشی، بایستی نگاهی دقیق به فرهنگ سازمانی خود داشته باشند. فرهنگ سازمانی به عنوان یك عامل اصلی درصحنه مدیریت دانش مطرح است. قابلیت و توانایی استفاده از اطلاعات و تكنولوژی و قابلیت نوآوری در مدیریت و فرایندها به نوبه خود متكی بر توانایی یادگیری نهفته درون سازمان است. سیستم مدیریت دانش درون یك سازمان یادگیرنده، باید قادر باشد كه فعالیتهای كاری و یادگیری افراد را با هم هماهنگ سازد و نیز باید در برگیرنده محرکها و انگیزه های كافی باشد تا بتوانند همه اعضا را جذب نموده و آنها را درگیر فعالیت های درون سازمانی نماید(ویروساك،2010).
طبق تحقیقات انجام شده یکی از موانع عمده استقرار مدیریت دانش در سازمانها، فرهنگ سازمانی می باشد و بحث تغییر فرهنگ یکی از مهمترین جنبه های هر نظام مدیریت دانش می باشد. ( دستن وگری جودی، 2004،246)
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمان ها یاری می دهد تا اطلاعات مهم را بیابند، گزینش،سازماندهی و منتشر کنند. مدیریت دانش تخصصی است که برای فعالیت هایی چون حل مشکلات آموختن پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری ضروری است. (فرگوسن،2005 ، صفحه321) مدیریت دانش توجه به شیوة جدید تفكر در مورد سازمان و تسهیم منابع فكری و روشی برای بهره وری و بهبود عملكرد می باشد. در این مدیریت توجه به بهینه سازی دانش سازمانی برای افزایش عملكرد از طریق رویه های مختلف می باشد. امروزه کارکنان هوشمند و با دانش به عنوان مهمترین سرمایههای یک سازمان با توجه به قدرت خلاقیت و نوآوری، خلق فرآیندهای سازمانی نوین، فناوریهای جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید، سازمان را به مزیت رقابتی پایدار رهنمون میکنند. تلاشهای نوآورانه در سازمان نتیجه سرمایهگذاری هدفمند در فرآیند یادگیری و ارتقاء مدیریت دانش است. نظام مدیریت دانش، موجب میشود سازمانها بطور هوشمند عمل کرده و فرآیندها با سرعت و کارآیی بیشتر، انجام بگیرند و به دلیل کاهش نیاز به بازآفرینی راهحلها، صرفه جوییهای زیادی را متوجه سازمان میکند. از طرف دیگر سازمانهای سالم و دارای قدرت دانش خواهند توانست تغییرات و پویاییهای محیطی و فرصتهای جدید را شناسایی و برتریهای بلندمدت خود را در عرصه رقابتی حفظ نمایند. جوامع فراصنعتی امروز جوامع اطلاعاتی هستند که درآن به تدریج فن آوریهای نیرو افزا جای خود رابه فنآوریهای دانش افزا میدهند. لذا میتوان گفت مدیریت موثر برسرمایه دانش پایدارترین منبع توسعه محسوب شده و نیاز اساسی سازمانهای هزاره سوم است. امروزه با تأكید فزاینده بر سازمانهای دانش محور به جای سازمانهای تولید محور، دانش از عوامل مهم در سازمانها به حساب میآید، و برخورداری از دانش و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانها به یك ضرورت انكارناپذیر تبدیل شده است. بنابراین مدیریت سازمانها باید با تكیه بر دانایی برتر، اتخاذ تصمیمات معقولتر در موضوعهای مهم و بهبود عملكردهای مبتنی بر دانش راه خود را پیدا كند. شرکت های صنعتی علاوه بر هدف اصلی خود كه ارتقای کیفیت و مشتری مداری و کسب سود بیشتر می باشند جهت تداوم حیات در محیط رقابتی این صنعت باید به نوعی سازمان های یاد گیرنده باشند در کشور ما اغلب صنایع و بالاخص خودرو سازان به اندازه کافی و متناسب با رقبا و همتایان خود در کشورهای پیشرفته در تولید دانش علمی و مدیریت آن سرمایه گذاری نمی کنند که خود موجب فقر دانش علمی و عدم برخورداری از مزیت رقابتی در عرصه جهانی شده است با بکارگیری مدیریت دانش، سازمانها متناسب با میزان تولید محصول و مصرف دانش در بازتولید ارکان سازمانی، تولیداتی با مزیت رقابتی بالا ایجاد می نمایند که نتیجه این اقدام موجب بهبود سلامت سازمانی، بهره مندی اصولی از منافع و توانمند سازی پایدار دانش در دوره عمر سازمانی خواهد.
1-3) اهمیت موضوع:
امروزه به کارگیری مدیریت دانش در تمامی سازمانها، از جمله موسسات آموزشی، بهداشتی، صنعتی و تجاری ضروری به نظر می رسد علی رغم گسترش مدیریت دانش در سالهای اخیر بسیاری از موسسات در بهره گیری بهینه از آن احساس ناامیدی مینمایند. این سازمان ها به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این سوالات می باشد. چگونه می توان مدیریت دانش را در سازمان تولید، ذخیره و توزیع کرد؟ چگونه می
توان مفاهیم و اصول مدیریت دانش را در سازمان اجرا کرد؟ مدیریت دانش برای اولین بار از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه شد و هدف آن ها نیز، حداکثر کردن سود بود لذا هدف ابتدایی ایجاد مدیریت دانش در سازمانهای تولیدی سوددهی بیشتر می باشد می توان گفت تولید نیز مانند سایر حوزه ها دست خوش مدیریت دانش گردیده است و برای این که در شرایط متغیر امروزی از رسالت اصلی خود یعنی تولید و رقابت پذیری نیز باز نماند در عصر دانش و اطلاعات، دانش مهم ترین عامل در موفقیت دراز مدت فرد و سازمان به شمار می آید مجموعه دانش در جاهای بسیاری مانند منابع کتابخانهای، مراکز اسناد و مدارک ، پایگاه های اطلاعاتی، پایگاه های دانش، آرشیوها و هم چنین در ذهن انسان ها و سازمان ها پراکنده است. استفاده ی بهینه از این مجموعه های پراکنده برای تولید دانش و اطلاعات جدید، مستلزم فرایند مدیریت دانش است.
در دنیای به شدت در حال تغییر، سازمانها باید بر اساس دانش علمی مدیریت، اداره شوند بر همین اساس نقش مدیریت دانش و نوآوری به عنوان اصلی ترین راه دستیابی به رویکردهای جدید از قبیل مشتری محوری، مشارکت، توجه به ذهنیت، انتظارات ذینفعان و … محقق را بر آن داشت تا با انتخاب موضوع و براساس مدل نظری نوناکا (1994) سعی نماید که ارتباط بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی را بعنوان نیاز اجتناب ناپذیر سازمان های تولیدی و بالاخص صنایع خودرو بصورت کاربردی بررسی و معین نماید که آیا بین مولفه های مدیریت دانش و سلامت سازمانی در بین کارکنان شرکت سایپا کاشان رابطه معناداری وجود خواهد داشت
1-4)اهداف تحقیق
1-4-1)هدف اصلی
تبین رابطه بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان
1-4-2) اهداف فرعی
– تبین رابطه بین مؤلفه اجتماعی سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان
– تبین رابطه بین مؤلفه درونی سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان
– تبین رابطه بین مؤلفه ترکیب سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان
– تبین رابطه بین مؤلفه برونیسازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان
1-5)فرضیه های تحقیق :
1-5-1)فرضیه اصلی:
بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان رابطه معنادار وجود دارد.
1-5-2)فرضیه های فرعی:
– بین مؤلفه برونیسازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپاکاشان رابطه معنادار وجود دارد.
– بین مؤلفه ترکیب سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان رابطه معنادار وجود دارد.
– بین مؤلفه درونی سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان رابطه معنادار وجود دارد.
– بین مؤلفه اجتماعی سازی دانش و سلامت سازمانی کارکنان شرکت سایپا کاشان رابطه معنادار وجود دار د.
۱-6)روش تحقیق
پژوهش حاضر پژوهشی كاربردی – توصیفی است. تحقیق كاربردی در جستجوی دستیابی به یك هدف علمی است و تأكید آن بر تأمین سعادت ورفاه توده مردم و مطلوب بودن فعالیت است. یافتههای تحقیق كاربردی به میزان بسیار زیادی قائم به زمان و مكان هستند ( دلاور، 1373: ص25). این تحقیق از دسته ی تحقیقات توصیفی و از شاخه ی پیمایشی است.
1-7)روش گردآوری اطلاعات
۱)کتابخانه ای :که شامل اسناد ومدارک آمارنامه های رسمی و ژورنال های دیجیتالی می باشد .
۲)میدانی:که شامل پرسشنامه ،مصاحبه ،مشاهده می باشد .
روش گرد آوری اطلاعات این پژوهش از نوع کتابخانه ای و میدانی می باشد که در مرحله اول پژوهش به صورت کتابخانه ای می باشد. در مرحله دوم پژوهش با استفاده از پرسشنامه برای بررسی مولفه ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت
1-7-1)روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پس از جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و طبقه بندی آنها، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات،از روشهای مختلف آماری استفاده می شود. روشهای آماری مورد استفاده در این تحقیق شامل فنون آمار توصیفی (شامل جداول فراوانی ، مقیاس لیكرت و …) و فنون آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی و رگرسیون است. نرم افزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز SPSS است .