وقوع انقلاب اسلامی بعنوان یكی از پدیده های غیر منتظره پایان قرن بیستم كه بعنوان نقطه عطفی در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران به شمار می رود ،تحولات و پیامدهای متعددی را در ایران و جهان به همراه آورد. روی كار آمدن جمهوری اسلامی كه در سطح ملی،سقوط نظام شاهنشاهی – بعنوان قدرت منطقه ای – و استقرار یك نظام مذهبی همراه با حضور گسترده مردمی را در پی داشت ،در سطح منطقه و جهان نیز ، منافع و امنیت ملی برخی از كشورها – بویژه ابرقدرتهای جهانی – را با خطر مواجه ساخت.
این پیامدها موجب شد كه وقوع این پدیده حساسیت و توجه ملتها و دولتها را برانگیزد و انظار را متوجه انقلاب اسلامی ایران نماید. این حساسیت زمانی شدت گرفت كه انقلابیون آرمانهای ایدئولوژیك خود را به جهان عرضه نمودند. البته ،این وضعیت از پیامدهای ذاتی هر انقلاب است، چرا كه آرمان و ایدئولوژی به مثابه نیروی محركه هر انقلاب عمل می نماید. بدین لحاظ انقلابها ،آرمانهایی را با خود به همراه دارند كه نه تنها انقلابیون را به مبارزه با وضع موجود در سطح ملی ،بلكه در سطح جهانی نیز می كشاند، انقلاب اسلامی نیز به اقتضای طبیعت ایدئولوژیك محورش، سودای آن بر سر داشت كه با نظام »عادلانه» جهانی در افتد. در این شرایط واحدهای سیاسی محیط بین المللی خصوصاً قدرتهای جهانی در پی آن برآمدند كه بحرانها و چالشهای منتشره از نظام انقلابی ایران را به درون آن تزریق نمایند.
در این وضعیت، بحرانها و اختلافات داخلی نیز هر روز رو به گسترش بود. در روند پیروزی انقلاب ، هویت های مختلف زیر یك گفتمان مشترك گرد آمده و در یك متن تركیب شده بودند. مبارزه با نظام پهلوی ، باعث شد گروه های مخالف رژیم در یك همبستگی موقتی گرد هم آیند اما این وضعیت بلافاصله بعد از محو شرایط انقلابی از بین رفت و هر چه از انقلاب فاصله گرفتیم ، چسبندگی هویتهای گوناگون رقیق تر شد. تا آنجا كه حتی به رویارویی شدید همراهان انقلاب منجر گردید.
واكنش جهانی علیه انقلاب اسلامی در حالی صورت می گرفت كه بحران های درونی نیز، انقلاب را تهدید می نمود و بخش عمده انرژی و توان نظام سیاسی برآمده از انقلاب صرف بحرانهایی كه گاه بخشی از نظام-ترورها- و گاهی كلیت نظام – جنگ عراق و ایران – را به چالش می طلبیده می شد.
در حالیكه در دهه اول انقلاب ، نظام همواره با چندین بحران همزمان روبرو بود. جمهوری اسلامی، چالشها، بحرانها و ضربه ها را پشت سر گذاشت و با وجود آن بحرانها،تاكنون بقا یافته است و «جمهوری اسلامی ثابت كرد كه بیش از آنچه كه ناظران خارجی، انتظار داشتند،دوام آورده است» چرا؟
چه عاملی باعث شده كه هر یك از بحرانهایی كه به راحتی می توانست یك نظام نوپا را ساقط نماید، موثر نیافتند و جمهوری اسلامی بقا یابد؟ رمز این بقا چه بود؟ كدام تدبیر و توسط كدام تدبیرگر و چگونه توانست ،حیات جمهوری اسلامی را تداوم بخشد؟
آنچه در این پژوهش ،در جایگاه جواب به این سوالات قرار می گیرد، نقش برجسته ای است كه رهبری انقلاب حضرت امام خمینی (ره) با مدیریت بی نظیر خود در این فرایند،ایفا نموده است. نظام جدید از نیروی رهبری قوی و كارآمد برخوردار بود. رهبری كه علاوه بر منابع پنجگانه قدرت مرجعیت و شخصیتی ، قانونی ، انگیزشی ، تخصصی ، وروشنگری(حسین زاده جاغرق ،1391 :141)دارای قدرت و شخصیت الهی و ولایی نیز بود. «معمولاً رهبری (فرماندهی) واحد در یك سیستم ، در مقایسه با مدیریت چندگانه ، در مواقع رویارویی با بحران می تواند نقش اول را ایفا نماید. زمانی كه این موضوع را در ارتباط با یك سیستم سیاسی نوپای انقلابی، بررسی نماییم، نقش رهبری بر ما آشكارتر می گردد. در این پژوهش نیز برای بررسی چگونگی حل و فصل و تدبیر بحرانهای دامنگیر نظام در دهه اول مطلوبست كه چگونگی نقشی را كه رهبری امام خمینی(ره) ایفا نمود، بررسی گردد.
در این پژوهش، مقطع زمانی از استقرار جمهوری اسلامی (12فروردین 1358) تا رحلت امام خمینی(ره) در خرداد 1368، مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش وقایع نگاری دهه نخست جمهوری اسلامی نیست. بلكه در این اینجا از زوایه مبحث مدیریت بحران، به نقشی كه رهبری امام خمینی (ره)به عنوان تدبیرگر، ایفا نمودند، پرداخته خواهد شد.
به لحاظ محدودیت پژوهش، صرفاً بحرانهای: الف) تسخیر سفارت آمریكا ب) اختلاف حزب ا… و لیبرالها و عزل بنی صدر ج) جنگ عراق و ایران مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد كه سطوح آن نیز، سطح تحلیل ملی می باشد.
وجود اطلاعات كافی و فراهم بودن زمینه پژوهش در چنین موضوع مهمی كه مورد غفلت نیز واقع شده است و همچنین پژوهشهای مختصری كه در طی سنوات تحصیلی در برخی از مباحث این پژوهش داشته ام از انگیزه های انتخاب این موضوع برای پژوهش بوده است.
3-1- سوالات تحقیق:
سوال اصلی:
چه عواملی بر مدیریت حضرت امام خمینی ره دربحرانهای دهه اول انقلاب بحران تسخیر لانه جاسوسی امریکا، جنگ تحمیلی ،اختلاف حزب ا… ولیبرالها، موثر بوده است؟
سوالهای فرعی:
1-آیا توکل به خدای امام خمینی(ره)سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟
2-آیا رهبری کاریزمایی – الهی امام خمینی(ره) سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟
3-آیا حمایت مردمی از امام خمینی(ره) سبب رفع بحرانهای دهه اول انقلاب اسلامی شده است؟
4-1- اهمیت تحقیق:
اهمیت انجام تحقیق دراین است که امروزه بروز هرگونه بحران کوچک ومحدود درسطوح ملی وفراملی احتمالا استعداد تبدیل شدن به یک بحران بزرگ راداردچراکه برخی ناکامیهای داخلی که بافشارهای شدید بین المللی نیز همراه گشته است ،بستر ساز شکل گیری چنین پتانسیلی است. لذا دردهه چهارم خصیصه تهدیدزا و خطرساز بحرانها نسبت به فرصت های آن ملموس تر است وازآنجایی که یکی از اهداف مهم انقلاب صدور انقلاب به کل جهان می باشد لذادرآینده نیز بابحرانهایی چند چهره ودرابعاد گوناگون سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی،نظامی و …روبروخواهیم بود بنابراین پرداختن به الگوی تدبیر بحران امام خمینی(ره) دردهه نخست انقلاب می تواند چاره ساز باشد تا مردم ومسئولین با پیروی ازرهبری معظم نظام اسلامی بتوانند بابصیرت لازم بحرانها راکما فی السابق پشت سرگذارند و آنها را به فرصت برای استحکام وتثبیت نظام مقدس اسلامی تبدیل نمایند، لذانتایج تحقیق می تواند مبنای مطالعات وتصمیم گیری دولتمردان ،دانشجویان وآحادمردم باشد.
5-1- ضرورت تحقیق:
ازآنجایی که وقوع بحران درهرانقلاب اجتناب ناپذیر است وانقلاب ایران نیز ازاین قاعده کلی مستثنی نیست وبه اقتضای طبیعت ایدئولوژیک محورش، سودای آن برسرداشت که بانظام «ناعادلانه» جهانی درافتد دراین شرایط واحدهای سیاسی محیط بین الملل خصوصا قدرتهای جهانی درپی آن برآمدندکه بحرانهاوچالشهای منتشره ازنظام انقلابی ایران رابه درون آن تزریق نمایندواین واکنش جهانی علیه انقلاب اسلامی درحالی صورت می گرفت که بحرانهای درونی نیز انقلاب راتهدید می نمود وبخش عمده انرژی وتوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب صرف بحرانهایی که گاه بخشی از نظام-ترورها-وگاهی کلیت نظام-جنگ عراق علیه ایران-رابه چالش می طلبید، می شد.
نقش برجسته رهبری قوی وکارآمد انقلاب اسلامی توسط حضرت امام خمینی (ره) به عنوان ولی فقیه که مبتنی برمنابع پنجگانه قدرت شخصیتی ،قانونی ،انگیزشی، تخصصی ،وروشنگری است موجب شدکه بحرانها رافرصتی برای نظام انقلابی وعامل تحکیم وتثبیت مقتدرانه نظام قلمدادکند.رهبری كاریزما –الهی به عنوان یكی از موثرترین جلوه های رهبری را می توان یكی از عناصر مهم بحران ساز و بحران ستیز،در اغلب شرایط انقلابی قلمداد كرد. این ماهیت دو گانه رهبری كاریزما – الهی عمدتاً در نحوه عملكرد و تأثیرات متفاوت آن در شرایط و عرصه های مختلف،تجلی می یابد؛ چه آنگاه كه به عنوان عنصری بحران ساز، یك نظام سیاسی یا مجموعه ای را با بحران های بنیان بر انداز ، درگیر می سازد و در پی كسب قدرت بر می آید و چه زمانی به عنوان عاملی تدبیر پرداز، بر مسند قدرت به اعمال قدرت و اداره كشور می پردازد و در پی تدبیر و تحدید بحران
امروزه گرچه رویكردهای پیكر شناختی در مطالعات مرزی چندان مرسوم نیستند رو شایدتاحدودی بهاین دلیل باشدكه پژوهشگران تصورمیكنندهرآنچه ممكن است درمورد سرحداتومرزها ارزش گفتند اشته باشد،گفته شده است اما . بایداذعا نداشت كره،مرزها هنوزهم نقش بسیار مهمی درتعیین زندگی انسان ایفا میكنند.
موضوعات مطرح در مطالعات مرزی،تنها به خط مرزی اختصاص ندارد،بلكه پسكرانه های خطوط مرزی هركشوری،به مثابه عاملتأمینكنندةامنیت خطوط مرزی،درجه اعتبار بالایی دارد. ویژگریهای جمعیتی مناطق مرزی ازقبیل مذهب،قومیت،زبان و بافت اجتماعی،ویژگیهای جغرافیایی مناطق مرزی ازقبیل طول ونوعمرز،مجاورت باكانونهای بقان،مناطق مرزی مورداختلاف،وجودتأسیسات مهم در منطقه مرزی،جایگاه منطقةمرزی ازحیثت وسعهیافتگیدرابعاد مختلف و درنهایت ویژگیهای محیط بیرونی منطقةمرزی،ازموارد قابل طرح وبررسی در محدودة مناطق مرزی بر شمرده می شوند. موارد مطرح درمرز ایران و افغانستان مشاهده می شود بسیاری از عوامل مشترک در بین دو کشور وجود دارد که می تواند بر آمایش مرزی افغانستان تاثیر گذار باشد به همین جهت در این پایان نامه در طی 5 فصل به بررسی هریک از عوامل تاثیر گذار پرداخته شده است که شامل
فصل اول :کلیات تحقیق
فصل دوم: بر ادبیات نظری تحقیق
فصل سوم :روش شناسی تحقیق
فصل چهارم :تجزیه و تحلیلیافته های تحقیق
فصل پنجم: آزمون فرضیه ها و نتیجه گیری
با توجه به اهمیت مسئله امروزه یكی ازعرصه های نوین درمطالعات حوزه برنامه ریز ی طرحهای توسعه كشور،مناطق مرزی است. هرچندازگذشته تاكنون ابعاد گوناگون مسایل ومشكلات مربوط به این مناطق به طور پراكنده مورد مطالعه قرارگرفته است،اما آمایش مناطق مرزی،تاكنون نهتنهاجایگاه شدرنظام برنامه ریزی توسعه كشور تبیینن شده است،بلكه ابعاد و ویژگیهای آن نیز كمترموردتوجه قرارگرفته است. ازاینروی،درحال حاضر،ضرورت انجام مطالعات علمی دراین رابطه،بیش از پیش احساس میشود. فقدان یك چارچوب نظری برای انجام مطالعات علمی دررابطه با آمایش مناطق مرزی،درحالیكه نیازبه اقداماتسریع سیاسی،نظامی وتوسعه ایدراین مناطق روبه فزونینهاد هاست،یكی از مشكلاتی است كه دستان در كاران توسعه وامنیت در این مناطق با آن مواجه اند. برای ناساس،حركت به سوی تدویناینچارچوب به منظور بهبود كمی وكیفی روند سیاستگذاری ها،نظم دادن به تصمیم گیریها،وتدوین برنامه های توسعهاین مناطق د رچارچوبی علمی وكارامد،نیازمندتوجه وتدبیراست.مسئله اصلی این است که چه عواملی می تواند بر آمایش مرزی ایران و افغانستان تاثیر گذار باشد
اهداف تحقیق
1-بررسی عوامل موثر بر روابط مرزی ایران و افغانسان
2-بررسی تعیین مولفه های تاثیر گذار بر آمایش مرزی دو کشور ایران و افغانسان
3-بررسی اشتراکا و اختلافات مرزی دو کشور ایران و افغانستان
یكیازعرصه هاینویندرمطالعاتحوزهبرنامه ریزیطرحهایتوسعهكشور،مناطقمرزیاست. هرچندازگذشتهتاكنونابعادگوناگونمسایلومشكلاتمربوطبهاینمناطقبهطورپراكندهموردمطالعهقرارگرفتهاست،اماآمایشمناطقمرزیبااینعنوان،تاكنوننهتنهاجایگاهشدرنظامبرنامه ریزیتوسعهكشورتبییننشدهاست،بلكهابعادوویژگیهایآننیزكمترموردتوجهقرارگرفتهاست. ازاینروی،درحالحاضر،ضرورتانجاممطالعاتعلمیدراینرابطه،بیشازپیشاحساسمیشود. فقدانیكچارچوبنظریبرایانجاممطالعاتعلمیدررابطهباآمایشمناطقمرزی،درحالیكهنیازبهاقداماتسریعسیاسی،نظامیوتوسعه ایدراینمناطقروبهفزونینهادهاست،یكیازمشكلاتیاستكهدستاندركارانتوسعهوامنیتدراینمناطقباآنمواجهاند. برایناساس،حركتبهسویتدویناینچارچوببهمنظوربهبودكمیوكیفیروندسیاستگذاریها،نظمدادنبه تصمیم گیریها،وتدوینبرنامههایتوسعهاینمناطقدرچارچوبیعلمیوكارامد،نیازمندتوجهوتدبیراست
1-آیاآمایشمرزیبیندوکشورایرانوافغانستانبرتهاجمفرهنگیتاثیردارد
2-آیا ایجادوحدتسیاسیومذهبیدردوکشورایرانوافغانستانبرتهاجمفرهنگیتاثیردارد
فرضیه ها تحقیق
1-به نظر می رسد که قاچاق مواد مخدر در آمایش مرزی ایران و افغانستان تاثیر دارد
2-به نظر می رسد که ایجاد وحدت سیاسی و مذهبی در دو کشور ایران و افغانستان بر آمایش مرزی تاثیر دارد
1-6- محدوده تحقیق
محدوده تحقیق شامل مرز دو کشور ایران و افغانستان است هسایه غربی افغانستان ایران است که خط مرزی دو کشور حدود( 900) کیلومتر می باشد که از مرز ترکمنستان شروع و تا مرز پاکستان به شکل شمال و جنوب ادامه میابد. این خط مرزی توسط رودخانه ها، دشتهای وسیع، کوهپایه ها و دریاچه هامون از هم جدا می شود. رفت و آمد از این سرحد هم چون سرحد جنوبی و شرقی بسیار آسان است. در حقیقت نقشه افغانستان در میان کشورهای منطقه، شکل مشت بسته ی بخود گرفته که فاصله آن از شمال به جنوب نزدیک (600) کیلومتر و از شرق به غرب حدود(1240) کیلومتر می باشد.
1-7- بهره وران تحقیق
این تحقیق می تواند مورد استفاده برای سازمانهای مرتبط با امنیت کشور و سازمان نیروهای مسلح باشد
1-8- واژه ها و مفاهیم
مرز: مرز ازجمله مفاهیمی است كه در عرصه های گوناگون سیاسی،اقتصادی،تجاری،فرهنگی وجغرافیایی كاربردهای متفاوتی پیدا میكند. مرزبه دو مفهوم عینی مانندمرزهایرسمی كشورها،ویاذهنی به كارمیرود؛مانندمرزهای,عقیدتی. كه میتواندباز،بسته؛ضعیف ویاقوی باشد
آمایش :
طرح مطالعات آمایش سرزمین بدلیل مغایرت كلی با آرمانهاواهداف انقلاب اسلامی ازجمله عدالت درتوسعه
مناطق به نوعی ازسال 64 مسكوت باقیماند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر عدالت اجتماعی است.این تفكر ساماندهی فضا را بنحوی كاملا متفاوت از آنچه قبل ازانقلاب بود میطلبید.
فصل دوم :
بر ادبیات تحقیق |
هوم مرز
مرز ازجمله مفاهیمی است كه درعرصه های گوناگون سیاسی،اقتصادی،تجاری،فرهنگی وجغرافیایی كاربردهای متفاوتی پیدامیكند. مرزبه دومفهوم عینی مانند مرزهای رسمی كشورها،ویاذهنی به كارمیرود؛مانندمرزهای,عقیدتی. كه میتواندباز،بسته؛ضعیف ویاقوی باشد( ; Jones and Wild, 1994; درگذشته وتاچنددهه پیش وحدوداًتاپایان دورانجنگسرد،مرز؛نشانگر اقتدارملی،محدودة اعمال حاكمیت وحفظ امنیت ملی ازتجاوزات خارجی بود. افزون براین،چون مرز به عنوان خطی است كه سرزمین كشوررامحدودمیكندوآن را ازخارج جدا میسازد؛مناطق داخلی،مركزی میشودومناطق خارجی پیرامونی به حساب می آید. درفرایند انزواوبه حاشیه كشیده شدن مناطق پیرامونی،مناطق مرزی خصوصیات مناطق پیرامونی راپیدا میكند. بنابراین،درشرایط یكه مناطق مرزیدورازمركزی ككشورباشد،مناطقپیرامونیبهحسابمیآید. بنابراین،مناطق مرزی محلتلاقیدوپدیده ناامنیوتوسعه نیافت گی درمناطق پیرامونی است.
باشرایط یكه جهان درقرن بیست ویكم پیدا كرده و یاپیدا خواهدكرد،ازنظر اتحاد میان كشورها وبرداشتن موانع ذهنی و فیزیكی در برابر این اتحاد،این پرسشها توسط اندیشمندان علوم سیاسی،جغرافیایی و برنامه ریزی منطقه ای مطرح می شود كه آیا سیستم دولت حكومتهای ملی پایدار میماندویااینكه مرزها كمرنگ تر ازگذشته میشود؟آیا شرایط عكسالعملی كه دربرابر جهانی شدن در بسیاری از مناطق جهان در حال بروز است،و به صورت درگیری و نزاع های قومی و فرهنگی نمود پیدا میكند ،مناطق مرزی را متأثرمیسازد؟وآیامناطق مرزی ب ههمین صورت باقی میماند؟(هاروی، 1387 ،ص176)
2-1-1 – ماهیت فلسفی مرز
بطور کلی تفاوت در خصیصه های موجودات اساس خلقت را تشکیل می دهد و نظام خلقت بشر بر تفاوت نهاده شده است .(حافظ نیا ، 1386 : مباحث کلاسی درباره مرز ) بنابراین تفاوت در بطن خود جدائی ، تفکیک و مرز را بهمراه دارد . چنانکه در قرآن کریم آمده است :
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائلا لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم »
یعنی : ای مردم همانا ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت ملت ها و گروه و قبایل قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. همانا گرامی ترین شما در نزد خدا ، با تقوا ترین شماست . (قرآن کریم ، سوره حجرات ، آیه 13)
در همین راستا ژان گاتمن جدایی های سیاسی در گروه های انسانی را بررسی کرده و حرکتی (معنوی ) را محیط انسانی شناسایی کرد که ، با ظرافت ، افراد را در یک گروه انسانی گرد می آورد و آنان را از دیگر گروه ها جدا می سازد . و به یک ملت یکپارچه تبدیل می کند . وی در تشریح این نیرو می گوید :
« … جداگانه بودن نسبت به محیط دیگران و سر بلند بودن از ویژگی های خود از نمودهای ذاتی هر گروه انسانی است … برای جداگانه بودن نسبت به محیط دیگران ، یک منطقه نیازمند یک کوه یا یک دره ، یک زبان ویژه یا یک مهارت خاص نیست ، برای چنین هدفی یک منطقه اساساً نیازمند یک باور استوار بر پایه اعتقادی دینی ،برخی دیدگاه های ویژه اجتماعی و جلوهایی از خاطرات سیاسی است و اغلب به آمیخته ای از این هرسه نیاز دارد..» (مجتهد زاده ، 129:1379)
همچنان که کاملاً واضح است این یک نیاز ذاتی مردم است که برای اطمینان از احساس امنیت و بدست آوردن استقلال عمل ، در یک فضای محدود شده زندگی در یک سرزمین بودن مرزهای بیرونی – حتی اگر آنها نفوذ پذیر هستند ، مانند یک پوسته را تصویر کنیم . همچنان که روانشناسی محیطی به ما می گوید ، این پدیده یک اصل در وجود انسان است که : هر شخص دارای فضاهای شخصی متفاوتی است که وسیله اقدامات ، فضای مسکونی ، فضای فعالیتی و الی آخر ، تعریف می شود و هر کدام یک قلمرو را شکل می دهند . بنابراین مرزها بناهایی هستند که ، به وسیله درک (احساس ) از طرز تلقی نسبت به فضای مجاور درست می شوند . شکل (1) از سوی دیگر هیچ کس نسبت به این حقیقت شک ندارد که مرزها بطور اساسی آفریده های انسانی هستند ، که اختلافات را درک کرده و مرزها را برقرار می کنند همچنان که از ابتدای خلقت تا کنون ، انسان – به طور فطری – در طول حیات خود همواره در تلاش بوده است تا حد توانایی اش ، ضرر و زیان را از محدوده ی زندگی خویش دورسازد و از ثروت ها و منابع موجود ، بیشترین بهره را ببرد . خوی سود طلبی افراد و محدود بودن منابع ثروت ها در ستر زمان ، سبب برخورد منافع و بروز اختلاف ها و تنش های فردی و گروهی و وقوع جنگ های خونین و ویرانگر شده است که این خود نیاز به مرزبندی و محدود بندی را از بین انسانها الزامی می کند همچنین نیازهای طبیعی انسانها به منابع موجود در محیط اطراف باعث شده تا انسان از ابتدای پیدایش خود و تشکیل قومیت ها و زندگی گروهی ، محدود معینی را برای خود مشخص کند و از آن محدوده در مقابل بهره برداری ، نفوذ و دخالت سایر افراد جلوگیری و در صورت لزوم ، به طور دسته جمعی از حریم خود دفاع نمایند بر این اساس انسان برای مشخص ساختن محیط پیرامون خود آنگونه که با گستره فعالیت همسایه تداخل پیدا نکند ، ناچار به تعیین خطوطی قراردادی در بخش پایانی و پیرامونی محیط زیست یا قلمرو خود بوده است . گونه گسترش یافته این مفهوم خط پیرامونی است که بخش پایانی گسترده فعالیت یک ملت را مشخص می سازد و جنبه ای سیاسی پیدا می کند که مرز خوانده می شود (مجتهد زاده 40:1381)
در مرحله دوم برای فهم ماهیت و محتوا مرزها به بررسی چند تعریف ارائه شده در این زمینه می پردازیم . در این بین هر چند یک تعریف به تنهایی نمی تواند مرزها را به صورت کامل تعریف کند.اما این تفاوت نشانگر مفاهیم و برداشت های متفاوت از ماهیت مرزاست ،اگرچه همه آنها عناصر و مضمون های مشترک و شناخته شده این تعاریف را قبول دارند:
در واقع مرز یک خط نیست بلکه یک سطح عمودی است که از طریق فضا ، خاک و زیر زمین دولت های همسایه را برش می دهد.این سطح در روی زمین به صورت یک خط به نظر می رسد.(Glassner,1992:72).
مرز به پدیده ای فضایی اطلاق می شود که منعکس کننده قلمرو حاکمیت سیاسی یک حکومت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان ، انتقال کالا ، منابع ایجاد می کند.(در ایسدل و بلیک، 101:1374).
با روی کارآمدن اولین دولت اسلامگرایان(حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان[1]) در ترکیه در اواخر دهه 1990 ، شاهد گسترش همکاریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میان ایران و ترکیه بودیم که اوج این همکاریها را می توان در دولت اربکان مشاهده کرد، زمانی که موافقتنامههای اقتصادی بزرگ و مهمی میان دو کشور امضا شده و دو کشور به نوعی روابط دوستانه دست یافته بودند.
علیرغم یک وقفه پنج ساله که با کودتای نرم ارتش بر علیه دولت اربکان در سال 1997 آغاز شده و به سقوط دولت اسلامگرا و زندانی شدن بسیاری از رهبران حزب رفاه و از جمله رجب طیب اردوغان[2] شهردار وقت استانبول، منجر شده و در نهایت انحلال حزب رفاه توسط دادگاه قانون اساسی در سال 1998، در انتخابات سال 2002 ترکیه که اسلامگریان مجدداً توانستند قدرت را به دست بگیرند، روابط ایران و ترکیه گسترش یافته و به بالاترین سطح خود در طی پنجاه سال اخیر رسید.
با این حال با عبور از دورهای از همکاریهای اقتصادی و سیاسی میان دو کشور، طی سالهای اخیر با وجود آنکه اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه با اقتدار کامل در انتخابات سالهای 2007 و سپس 2011 به پیروزی رسیده و حتی پست ریاست جمهوری را نیز در اختیار خود گرفتهاند، تنش در روابط ایران و ترکیه به خصوص در مسایل سیاسی و منطقهای، رو به افزایش بوده است، تنشی که منجر به عدم همگرایی دو کشور و بلکه تقابل و نبرد تاکتیکی آنها در سطح منطقه شده است .
چرا روابط دو دولت اسلامگرای ایران و ترکیه، به واگرایی و تقابل رسیده است؟
علت اصلی تقابل منافع دولت اسلامگرای حزب عدالت و توسعه با ایران در چیست؟
آیا دین اسلام، احکام و دستورات اسلامی در صدر برنامههای حزب عدالت و توسعه و دولت منبعث آن قراردارد؟
2-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بررسی عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی ترکیه و به خصوص هویت غرب مرکزگرای حاکم بر این کشور که طی سالهای اخیر موجب چرخشهای دورهای سیاست خارجی ترکیه در ارتباط با ایران گردیده و موجب بروز دورههای پرتنش و پرنوسان در روابط دو کشور ایران و ترکیه شده است.
با توجه به اتکای منفعلانه دستگاه سیاست خارجی ایران در برههای از سالهای مورد پژوهش(2012 – 2008) به ترکیه و اعتماد بیش از حد به دولت منبعث از حزب اسلامگرای عدالت و توسعه که سرانجام به واگرایی دو کشور در مسایل مختلف انجامید، نیاز به بررسی علل و ریشههای این تغییر رویکرد دولت اسلامگرای ترکیه احساس میشود، تا مشخص گردد که علت یا علل اصلی این تغییر رویکرد چیست و در آینده مجدداً در دام چنین سیاستهای ظاهری ترکیه یا دیگر کشورها گرفتار نشویم.
شفافسازی هویت حاکم بر دولتهای ترکیه(اسلامگرا یا سکولار) و استفاده از آن برای جلوگیری از بروز خطا و پیش داوریهای نسنجیده در روابط خارجی ایران از دیگر ضرورتهای این تحقیق میباشند.
3-1- مرور ادبیات و پیشینه تحقیق
در زمینه موضوع اصلی این تحقیق یعنی هویت غرب مرکزگرای ترکیه، منابع علمی و تئوریک کافی وجود ندارد. پیرامون ترکیه و هویت آن، تحقیقات و کتابهای انگشت شماری منتشر شده است که میتوان گفت هیچکدام به موضوع اصلی این پژوهش نپرداختهاند. در زمینه ماهیت سیاست خارجی ترکیه و به خصوص دولت اسلامگرای حزب عدالت و توسعه، کتاب یا مقالات کافی در دسترس نیست و یا حداقل در ایران به رشته تحریر درنیامده و یا ترجمه نشدهاند. کتابهای زیر در مورد موضوع تحقیق، مورد مطالعه قرار گرفتهاند:
1 – کاظم 1383، به بررسی فرآیند جهانی شدن به خصوص در حوزه کشورهای اسلامی و اندیشههای اسلامی پرداخته و در مباحثی از این
کتاب به اروپا و هویت غربی مسلط بر این اتحادیه نیز توجه شده است. هویت، ماهیت اتحادیه اروپا مورد کنکاش بوده و تغییر هویت اسلامگرایان یا تضعیف این هویت در کشورهای مختلف اسلامی و از جمله ترکیه مورد بررسی قرار گرفته است.
2 – جمهوری ترکیه 1386، این کتاب به بررسی ترکیه در زمینهها و ابعاد مختلف جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بینالمللی پرداخته است. این کتاب حاوی اطلاعات و دادههای بسیار مفید پیرامون تاریخ و سیاستهای حکومتی ترکیه می باشد.
در مورد سیاست خارجی ترکیه و به خصوص رابطه با ایران نیز مطالب خوبی ارایه شده و بر سیاستهای حزب عدالت و توسعه به خصوص در زمینه سیاست خارجی آن نیز تأکید شده است. در این کتاب پیرامون فرآیند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا و علل این گرایش مردم و مسئولین ترکیه به داشتنِ رابطه با اتحادیه اروپا، مطالب کمی ارایه شده است. برخی مشکلات و تنشهای میان ایران و ترکیه نیز در این اثر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
3 – هاووز[3] 1389، معتقد است که حزب عدالت و توسعه بعد از قدرت یابی در سال 2002، به تدریج از مواضع اسلامی قاطع خود فاصله گرفته است. هاکان هاووز میگوید که حزب عدالت و توسعه، حزبی است که ظاهری اسلامی دارد و رهبران این حزب و به خصوص اردوغان، از اسلام استفاده ابزاری کردهاند و اسلام برای آنها، وسیله کسب موفقیت و بدست آوردن آرای مردم بوده است.
هاووز به صراحت اعلام میکند که حزب عدالت و توسعه در شرایطی به قدرت رسید که هنوز هویت و تشکیلات آن مشخص و نهادینه نشده بود. اردوغان و عبدالله گل[4] که قبل از کودتای 1997، ضد غرب و اتحادیه اروپا بودند، بعد از رسیدن به قدرت، رویکرد اروپایی سازی ترکیه را در پبش گرفتهاند و به طور کامل تسلیم هنجارهای هویت غربی اروپا شده اند.
4 – کینزر[5] 1389، به نقش و اهمیت دو کشور ایران و ترکیه در سیاست خارجی امریکا میپردازد. آقای کینزر معتقد است که ایران و ترکیه دارای اشتراکات و سابقه تاریخی مشابهی هستند، این دو کشور، تنها کشورهای دموکراسی خواه و آزادِ خاورمیانه هستند که در زمینه انقلاب مشروطهخواهی و درخواست پارلمان و…، اشتراکات فراوانی دارند.
نویسنده معتقد است که با تغییر معادلات خاورمیانه و اوج گیری دموکراسیخواهی در این منطقه، ایران و ترکیه در سیاست خارجی امریکا به جایگاه اول، دست یافته و جای دو کشور اسرائیل و عربستان را خواهند گرفت. روابط ایران و ترکیه و همچنین سرنوشت این دو کشور، به هم پیوسته و مرتبط بوده و از همدیگر متأثر هستند.
5 – مشیرزاده 1390، به بررسی نظریات مختلف در حوزه علوم سیاسی و علوم اجتماعی پرداخته و نظریاتی مانند واقع گرایی، لیبرالیسم، فمنیسم، … و به خصوص نظریه سازهانگاری پرداخته و در یک بخش جداگانه به توضیح سازهانگاری پرداختهاند. ایشان در توضیح سازهانگاری به مباحث مهمی مانند هویت، منافع، نقش ساختار، نقش کارگزار و تعامل در روابط بینالملل اشاره نمودهاند. هویت و به خصوص تعامل و پیشینه کارگزاران یک دولت در سیاست بین المللی یک دولت، مؤثر بوده واساساً مباحثی مانند هویت، تعامل و منافع را در شکلگیری سیاست خارجی و روابط بین الملل مهم هستند.
6 – اسپوزیتو[6]، کامروا و واتربوری[7] 1391، به بررسی جوامع خاورمیانه و به خصوص دموکراسی و رهیافتهای احزاب و گروه های اسلامی در منطقه میپردازند. هویت اسلامی و یا هویت غربی گروههای اسلامی در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته و به سکولاریسم اسلامگرا نیز اشاره شده است. در مورد ترکیه نیز به هویت نهادینه شده ترکیه که همان دوگانگی است، اشاراتی شده است. در این اثر بر اسلام سیاسی تأکید شده و اینکه بسیاری از احزاب اسلامی خاورمیانه از جمله احزاب ترکیه، فاقد رهیافت و رویکرد اسلام سیاسی بوده و تنها دارای ظواهر اسلامی هستند که در زمان عمل به احکام بنیادین اسلامی، دچار دوگانگی می شوند.
7 – اعتضادالسلطنه 1391، به بررسی اصول لائیک در ترکیه و چگونگی ارتباط و تعامل لائیسیته و اسلام در این کشور می پردازد. به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه و چگونگی تأثیر پذیری سیاستهای این حزب از اصل لائیسیته در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
نقش اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا در سازماندهی هویت ترکیه و تضعیف ایدئولوژی اسلامی در این کشور، مورد بحث قرار گرفته و این احتمال که دولت ظاهراً اسلامگرای حزب عدالت و توسعه، ترفندی برای کنترل و تسلط بر اسلامگرایان و احزاب اسلامی خاورمیانه با استفاده از الگو قراردادن ترکیه باشد نیز در این کتاب بررسی شده است.
[1] . Necmettin Erbakan
[2] . Recep Tayyip Erdoğan
[3] . M Hakan Yavuz
2 . Abdullah Gul
1. Stephen Kinzer
[6] . John.L Esposito
[7] . John Waterbury
مدیریت روستا یی فر ایند چند جانبه ا ی است که شامل سه رکن ، مردم، دولت و نهادها ی عمومی است . در این فر ایند با مشارکت مردم و از طر یق تشکیلات، سازمانها ی روستا یی و، برنامه ها و طرح ها ی توسعه روستا یی تد,ین و اجرا گرد یده و تحت نظارت و ارزش یابی قرار می گیرد )رضوا نی، 1383: 211 )
سازمانهای محلی از جمله انواع سازمانها می باشند که بر اثرتحول در شیوه های مدیریتی مورد توجه قرار گرفته اند. و بر پایه مشارکت اصل اساسی بنا نهاده شده است حاکمیت مردم بر مردم و اساس سازمانهای محلی بر اصل این نهادها است. در فرایند نظریه های مربوط به نقش مردم و دولت در موضوع توسعه، تشکیل سازمانهای محلی توسط اجتماعات محلی مورد تاکید قرار گرفته است تا سازمانهای محلی نقش فعالی را در توسعه و اداره امور محلی برعهده گیرند. دهیاری یک نهاد عمومی است که به منظور اداره امور روستا تأسیس گردید در ابتدای تأسیس دهیاری ها ( سال 1382 تمامی روستاهای بالای 20 خانوار (با اولویت مراکز دهستانها، روستاهای دارای طرح هادی و بهسازی می توانستند به شرط پرداخت خودیاری اهالی روستا و تأیید استانداری، مجوز تأسیس دهیاری دریافت کنند . با اعلام این شرایط آسان برای صدور مجوز تأسیس دهیاری و نیز به دلیل اعطای اعتباراتی که از محل قانون تجمیع عوارض به دهیاری ها صورت می گرفت، تقاضای تأسیس دهیاری رو به فزونی نهاد . به نحوی که در کمتر از 1 سال و 3 ماه ، مجوز تأسیس بیش از12 هزار دهیاری از سوی وزارت کشور صادر گردید. (نعمتی و بدری ، 1386: 162)
بخش لشت نشاء یکی از بخشهای شهرستان رشت می باشد. مساحت این بخش 129.2کیلومتر مربع می باشد. این بخش دارای 3 دهستان به نامهای جیرهنده لشت نشاء، علی آباد زیباکنار و گفشه لشت نشاء و 46 روستا و یک نقطه شهری می باشد.
43 روستای بخش لشت نشاء دارای دهیاری می باشد با توجه به اینکه قبل و بعد از وجود دهیاری تغییرات زیادی ایجاد شده است در این تحقیق محقق در نظر دارد تا تغییرات ایجاد شده در روستاها را بررسی و نقش دهیار را در تحولات روستاهای منطقه ارزیابی نماید و به این سوال اساسی پاسخ دهد که مدیریت محلی تا چه حد در تحولات روستاهای بخش لشت نشاء شهرستان رشت نقش داشته است؟
1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق
آشنایی و شناخت از مسائل و امکانات یک روستا نخستین گام برای برنامه ریزی است. مدیریت قوی و لایق موجب برنامه ریزی موفق در زمینه توسعه روستایی می شود. بررسی نقاط قوت و ضعف عملکرد نهادهای اجرایی زیربط در برنامه ریزی به خصوص در برنامه ریزی پایین به بالا، موجب رفع کمبودها و توسعه روستایی را در مناطق مختلف ممکن می سازد. در همین راستا عمده ترین دلایل عدم موفقیت در رسیدن به اهداف برنامه ریزی را به خصوص مدیریت روشها می توان به ذهنی نگری دست اندرکاران برنامه ریزان روستایی نام برد. از آنجایی که روستا و روستانشین در ایران سابقه بسیاری دارد اهمیت این مسئله را بیشتر می نماید. از طرفی اختلاف بین روستاها در دوره معاصر، آن چنان شدید است که شاید مقایسه بسیاری از روستاها با یکدیگر نادرست باشد. تعدادی از روستاها دارای تمامی امکانات زیست و در کیفیت بسیار مطلوب می باشند، سهولت دسترسی به تمامی امکانات زیست، ساکنان چنین روستاهای را بی نیاز به تفکر در مورد زیستن در شهرها می نماید بر عکس در تعدادی دیگر از روستاها، ساکنان آنها چنان با مشکلات زیستی مواجه اند که از نظر فقدان امکانات زیستی، چهره روستاهای صدها سال پیش را در ذهن هر بیننده ای زنده می نمایند در ایجاد چنین شرایطی، دو عامل مدیریت روستایی و برنامه ریزی در مقایسه با سایر عوامل از اهمیت بیشتری برخوردارند. چون درصدی از کارکردهای مربوط به تأمین سرمایه لازم برای انجام پروژه ها و برنامه های روستایی، به نحوه برنامه ریزی روستایی و مدیریت روستایی مربوط می شود، كه می تواند چهره روستاها را دگرگون نموده و موجب جلوگیری از خالی شدن روستاها از جمعیت گردد لذا می توان مدیریت روستایی و برنامه ریزی روستایی در سطح کلان و خرد را به عنوان مهمترین عامل در توسعه پایدار روستایی مطرح کرد.
1-3-اهداف تحقیق
مهمترین اهداف این تحقیق به شرح زیر است:
1-4-سوال های تحقیق
1- دهیاریها تا چه حد در تحولات اقتصادی و اجتماعی روستاهای بخش لشت نشاء نقش داشته باشند؟
2- دهیاریها تا چه حد در تحولات کالبدی محیطی روستاهای بخش لشت نشاء نقش داشته اند ؟
1-5-فرضیههای تحقیق
با توجه به موارد مطرح شده فرضیه های تحقیق عبارتند از :
1-6-محدوده مورد مطالعه
لشت نشاء یکی از بخشهای شهرستان رشت می باشد که در طول جغرافیایی 49 درجه و 46 دقیقه تا 49 درجه و 55 دقیقه و عرض جغرافیایی 37 درجه و 17 دقیقه تا 37 درجه و 26 دقیقه قرار گرفته است . مساحت این بخش 224/129 کیلومتر مربع می باشد. لشت نشاء از شمال به ساحل دریا از جنوب به دهستان لولمان از شرق به دهستان کیاشهر و از غرب به دهستان نوشر خشکبیجار محدود است این بخش دارای سه دهستان به نامهای جیرهنده لشت نشاء، علی آباد، زیباکنار و گفشه لشت نشاء و 46 روستا و یک نقطه شهری می باشد. براساس اطلاعات موجوددر نقشه زمین شناسی لشت نشاء ( محدوده مورد مطالعه )در منطقه ای قرار دارد که از نهشته های دریایی پوشیده شده است.
1-7-محدودیتها وتنگناهای تحقیق
در انجام تحقیق مورد نظر محدودیتهای زیر وجود داشته است.
1- دسترسی نداشتن به آمار و داده های جدید و صرف زمان بسیار زیاد برای دست یابی به داده ها
فصل دوم: بر ادبیات تحقیق
-1- مفهوم مدیریت روستایی
پارادایم جدید مدیریت روستایی در ایران در محورهای مدیریت زمین و تولید کشاورزی، مدیریت زیرساخت ها و خدمات زیربنایی، مدیریت مالی و نظام درآمد هزینه برای روستاها، مدیریت محیط زیست و توسعۀ پایدار و مدیریت برای کاهش فقر و عدالت اجتماعی قابل بررسی است. هر یک از محورهای فوق در دهه های قبل دارای شدت و ضعف در عملکرد و اجراء حتی گاه به عنوان راهبرد اساسی در برنامه های کلان مطرح بوده است. بررسی جنبه های مختلف این محورها بیان کنندۀ گستردگی مفهوم مدیریت روستایی در ایران است.
مدیریت روستایی به مفهوم مجموعه ای اعم از دولتی یا مردمی، فردی یا گروهی و در اشکال کلان و خرد است که به عنوان متولیان امور مربوط به روستاها و عمدتاً در محورهای فوق به فعالیت می پردازند. گستردگی مفهوم مدیریت روستایی علاوه بر این که مشکلات رسیدگی به امور مزبور به روستاها را بیان می کند؛ چگونگی مواجهۀ مطلوب با روستا و برنامه ریزی روستایی را برای کارشناسان و متخصصین در محورهای یاد شده آشکار می سازد. یکی از نکات مهم در مفهوم مدیریت روستایی، درک مناسب از روستا است. بدین معنی که شناخت روستا و تمیز آن از شهرک ها و مکان های حاشیه ای رهنمون مؤثری است که برای روستا و درک مدیریت یک واحد سکونتگاهی مؤثر اس
روابط با همسایه شما لی (اعم از روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و فدراسیون روسیه ) همواره از اهمیت وجایگاه خاصی برای کشور ایران برخوردار بوده، به طوری که بخش مهمی از تحولات داخلی و روابط خارجی ایران، به ویژه طی دویست سال أخیر تحت تأثیر سیاست ها ومواضع دولت روسیه، قرار گرفته است. با تحلیلی بر روابط دو کشور می توان این گونه نتیجه گیری نمودکه، روابط با همسایه شمالی همواره پیچیده و با فراز ونشیب زیادی همراه بوده است .
در این جا برنامه هسته ای وتحولات مربوط به آن که درکا نون توجهات جهانی قرار داشته، تنها بخشی از مناسبات ایران وروسیه می باشد، که به دلیل عدم همکاری ومخالفت غرب باراه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، روس ها با انعقاد قرارداد 700میلیون دلاری حضور خود را در نیمه دهه90میلادی آغاز نموده وبا وجود مخالفت شدید غربی ها، آشکارا در پروژه هسته ای با ایران همکاری کردند. طی یک دوره کشمش میان ایران وقدرت های غربی برسر موضوعات مختلف، اقدامات ومواضع روسیه اگرچه در حد انتظار مردم و احتمالاٌرهبران ایران نبوده است، اما بحث ها وپرسش های فراوانی را در میان سیاست مداران وتحلیل گران برانگیخته است. از طرف دیگر، کشورهای غربی معتقدند كه، روسیه همچنان فضا ومسیر را برای بازیگری ایران باز گذارده است و حتی به لحاظ سیاسی مهم ترین مانع برسر راه شورای امنیت برای اتخاذ تصمیم های شدید تر علیه ایران به شمار می آید.
با این اوصاف، در حالی که برنامه هسته ای ایران به یک” چالش تمام عیار” بین ایران وغرب بدل شده، رفتار وعملکرد روس ها در این زمینه قابل تأمل وبحث برانگیز است. از یک سو همان طور که بیان شد، در محافل رسمی وغیر رسمی به ویژه در نشست های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای و همچنین در شورای امنیت سازمان ملل متحد، با استناد به تعهدات مسئولیت های بین المللی، پای قطعنامه های صادره علیه ایران را امضاء می کند ودرمذاکرات با سران غربی به خصوص آمریکا، از ایران به عنوان اهرم فشار علیه آن ها استفاده می کند واز طرف دیگر در إزای حمایت محدود از برنامه هسته ای ایران در محافل بین المللی امتیازات لازم را نیز از ایران می گیرد. از همین رو، در این پژوهش تلاش می شودکه به تبیین وچرایی این روابط ویک ارائه فهم تئوریک در مورد ماهیت این نوع همکاری بر سرموضوع هسته ای پرداخته شود.
سوال تحقیق:
عوامل مؤثر در اتخاذ سیا ست روسیه درخصوص پرونده هسته ای ایران چیست؟
فرضیه:
تعاریف عملیاتی:
جایگاه روسیه در نظام بین الملل
جایگاه ونقش کشورها در عرصه بین المللی تعیین کننده میزان تأثیر گذاری کشورها بر روند تحولات بین المللی می باشد. این مفهوم در تئوری های مختلف، فاکتور ومؤلفه های تعیین کننده ای دارد. به عنوان مثال در تئوری واقع گرایی ساختاری، قدرت اقتصادی به ویژه قدرت نظامی از مهمترین عوامل تعیین کننده جایگاه کشورها و همچنین نقش آفرینی آن ها در مناسبات بین المللی است.کنت والتز نام آور ترین نظریه پرداز سیاست بین الملل تأکید خاصی برنقش قدرت های بزرگ در عرصه مناسبات بین المللی دارد و در این زمینه قدرتی را بزرگ می داندکه دارای یک سری توانمندی ها به ویژه قدرت نظامی باشد. از این رو، می توان در قالب تئوری والتز به بررسی جایگاه روسیه به عنوان قدرت بزرگ در عرصه بین المللی پرداخت.
روسیه درچند قرن گذشته، دارای سنت دیرپای سیاست “قدرت بزرگ”بوده است که سابقه آن به دوران تزار می رسد. در دوره شوروی سرانجام پس از مواجه شدن با مشکلات اقتصادی، امکان تداوم نقش ابرقدرتی در سطح جهان را با مشکل روبه روساخت. ونوعی عقب نشینی سیاسی ونظامی از این نقش آغاز شد. بنابراین امروزه روسیه جدید در صدد” تحصیل احترام از غرب” وهمچنین دست یابی به این موقعیت از دست رفته خود می باشد. از این رو، می توان روابط روسیه با ایران وکشورهای مسئله دار (کوبا، کره شمالی، عراق زمان صدام و لیبی )را دراین چهاچوب مورد بررسی قرار داد. اما از آن جا که مطالعه موردی برروی، عوامل مؤثر در رویکرد روسیه در خصوص برنامه هسته ای می باشد به ذکر نمونه های اشاره خواهیم نمود:
1.استفاده از کارت ایران در تعامل و تقابل با آمریکا به عنوان اهرم فشار (هرچند تعامل ایران وروسیه به لطف قطع مناسبات ایران وآمریکا می باشد). به عنوان مثال، آمریکا بحث عدم گسترش سپر دفاع موشکی در چک ولهستان را منوط به محدود سازی همکاری ایران وروسیه نموده است. وروس ها موفق شدند با استفاده از اهرم ایران از استقرار سپر دفاع موشکی امریکادر اروپای شرقی جلوگیری کنند.
2.ایفای نقش میانجگری ونقطه تماس گروه 5+1باایران.
3.گرفتن امتیازات اقتصادی جدی از آمریكاکه در مجموع توانسته اند، به هدف های خود دست پیدا کنند وجایگاه مهمتری در سیستم بین المللی به دست آورده اند.
منافع اقتصادی
در مناسبات بین المللی، تحلیل این مسئله که چرا دولت ها با هم برای تأمین منافع مادی وسود سرشاری که از تعامل بدست می آورند
همكاری می كنند، کار چندان سخت ودشوار نیست و اصولاٌ یکی از مهم ترین انگیزه دولت ها از تعامل، کسب منافع اقتصادی می باشد. روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین بسیار واضح است روسیه به دلایل مختلف تقاضاهای مکرر مقام های امریکایی را برای توقف عملیات ساخت نیروگاه بوشهر بی پاسخ گذاشت :
1-انعقاد قرار داد ساخت نیروگاه بوشهر برای تجدید حیات صنایع هسته ای روسیه که به گفته رومیانتسف، وزیر انرژی اتمی وقت روسیه، مهم ترین وحیاتی ترین صنعت این کشور محسوب می گردد، بسیار ضروری بود. به گفته منابع مختلف، در نتیجه انعقاد این قرارداد، بنگاه های اقتصادی متعددی مجدداٌ فعال گردیدند وبرای هزاران نفر فرصت شغلی ایجاد شد. لازم به یادآوری است که، (پس از فروپاشی شوروی، صنایع هسته ای روسیه با رکود ویران کننده ای روبه رو شدند و اغلب بازارهای بالقوه آن ها از حیطه نفوذ این کشور خارج گردیدند). از سوی دیگر، کشورهای که احتمالاٌ همچنان می توانستند بازاری برای صنایع روسیه باشند نیز اغلب به دلیل مشکلات اقتصادی یا زیر بنایی قادر به تأمین هزینه های سیاسی واقتصادی انعقاد قراردادهای سنگین هسته ای نبودند. به همین دلیل، انعقاد قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر از اهمیت مضاعفی برای روسیه برخوردار بود.
2 – در روسیه این تصور وجود داشت که در صورت موفقیت این کشور در اتمام پروژه نیروگاه بوشهر، هم صنایع هسته ای این کشورمجدداٌ قادر خواهند بوددر بازارجهانی هسته ای ایفای نقش فعال بپردازند و هم روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی وتأثیرگذار مورد شناسایی قرار خواهد گرفت.
3-با توجه به وضعیت اقتصادی روسیه در اواسط دهه 1990انعقاد قراردادی به ارزش نزدیک به یک میلیارد دلار که احتمالاٌ قرار دادهای دیگری را به همراه داشت برای روسیه حائز اهمیت تلقی می شود.
4- در میان مقامات روسیه این برداشت وجود داشت که، مخالفت امریکا باهمکاری های هسته ای ایران و روسیه کوششی در جهت تضعیف و محدود سازی فضای مانور این کشور(روسیه) می باشد. به همین دلیل، روس ها در برابر این استدلال امریکا که، همکاری های ایران و روسیه در زمینه هسته ای امنیت جهانی را به مخاطره می اندازد، مخالفت های امریکا را کوششی در جهت از میدان به در کردن شرکت های روسی تعبیر می کردند.
5- روسیه در همکاری با ایران در پرونده هسته ای بسیار ماهرانه عمل کرده به طوری برای بدست آوردن منافع خود، هم از ایران وهم از امریکا بصورت محسوس ونامحسوس امتیاز گرفته است .
پرونده هسته ای
ایران برنامه هسته ای خود را از اواسط دهه 1960 /1339 ش در زمان پهلوی با حمایت امریکا آغاز کرد .در سال 1967/1336ش ایلات متحده برای تأسیس مرکز تحقیقات هسته ای تهران یک راکتور هسته ای تحقیقاتی 5 مگاواتی برای ایران فراهم کرد(Tarock,2006). از این رو منطق ایران برای آغاز توان هسته ای براساس مطالعه دانشگاه استانفورد در سال1972/1351 ش بود ،که« ساخت نیروگاه های هسته ای با توان تولید 20000 مگاوات با استفاده از انرژی هسته ای را توصیه می کرد»(Howard,2004:98). در نتیجه ایلات متحده، ایران راتشویق کرد تا بخش انرژی غیر نفتی خود را گسترش دهد واعلام کرد که ایران برای بدست آوردن ظرفیت الکتریکی که موسسه تحقیقاتی دانشگاه استانفورد اعلام کرده بود، نیازمند رآکتورهای هسته ای است. علاوه براین، امریکا علاقه خود را برای فراهم آوردن پشتیبانی فنی وآموزشی از این برنامه اعلام کرد(Sahimi,2003). در نتیجه با حمایت امریکا، فرانسه وآلمان شاه یک برنامه هسته ای را برای ساخت 23راکتور هسته ای آغاز کردکه قرار بود درسال 1990/1379 ش به بهره برداری برسند . سه کشور حمایت کننده نیز قار دادهایی برای تربیت دانشمندان هسته ای ایران به انجام رساندند.(Tarok,2006).
اما بعد از انقلاب طرف های غربی نه تنها از ادامه كار انصراف دادند بلكه با حساسیت برنامه هسته ای ایران را دنبال می كردند در اوت 2000 سازمان منافقین ایران که از سال 1997/1376 ش در فهرست سازمان های تروریستی وزارت خارجه (ایلات متحده)قرار داشته است، شواهدی را ارائه کردکه دو کارخانه هسته ای بی آنکه به سازمان بین المللی انرژی هسته ای اعلام شوند، تأسیس شده اند. این گروه مدعی بودند که تأسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز وکارخانه تولید آب سنگین اراک بخشی از برنامه سری سلاح هسته ای است. در فوریه 2003دولت ایران وجود این دو کارخانه را رسماٌ پذیرفت اما تأکید کرد که آن ها فقط برای مقاصد صلح آمیز است.(kem,2003).پرونده هسته ای ازآن تاریخ با حساسیت ویژه ای از سوی غربی ها دنبال می شد.
پیشینه تحقیق:
-الهه كولایی (كولایی ،1387 ). در مقاله ای تحت عنوان “روابط ایران وروسیه، تداوم یا تغییر”پس از تحلیل کوتاهی از روابط ایران و روسیه در برهه های مختلف زمانی، به دوره بعد از پیروزی انقلاب می پردازد و جاذبه ایران برای روسیه در حوز ه های مختلف می شمارد. از جمله در حوزه انرژی (نفت وگاز) همکاری روس ها درمورد رژیم حقوقی دریای خزر و همکاری های نظامی وامنیتی بین ایران وروسیه را مورد تحلیل قرار می دهد. با این تحلیل که همکاری هسته ای به دلیل به نمایش درآوردن سیاست های مستقل روسیه در مقابل غرب می باشد .
-جهانگیر كرمی (كرمی، 1384). در کتابی تحت عنوان تحولات “سیاست خارجی روسیه هویت دولت و مسئله غرب” با در نظر گرفتن چگونگی شکل گیری سیاست خارجی روسیه جدید و دگرگونی در هویت آن، تحولات رفتار های خارجی آن در مقابل جهان غرب مورد بررسی قرار می دهد. در این کتاب نگرش تکوینی به عنوان مدل نظری مناسب برای مطالعه سیاست خارجی روسیه انتخاب شده است. ودر پاسخ به این سؤال که اولویت های روسیه در مقابل غرب کدام هستند؟ به عقیده نگارنده اولین اولویت آن ها “تحصیل احترام غرب”است. بنابراین از آن جا روابط ایران وروسیه هیچ گاه منحصر به روابط تهران و مسکو نبوده وپیوسته عنصربین المللی در آن تاثیرگذار بوده است. این کتاب به بررسی جایگاه روسیه و تبیین هویت مستقل روسیه می پردازد که مطالعه آن قابل تأمل می باشد .
-مارك اسمیت[1] .(Smith,2002) در مقاله ای به عنوان روابط ایران ومسكو به این مسئله اشاره می كند كه، روسیه سه هدف را در برقراری روابط با ایران دنبال می كند: اول، تلاش برای حضور طولانی در خلیج فارس، دوم ،ایجاد نظام چند قطبی وسوم، نشان دادن یك سیاست خارجی مستقل. به گفته اسمیت، مسكو امیدوار است حضور طولانی مدت خود را در منطقه (خلیج فارس) تثبیت كند. این روابط صرف نظر از این كه روابط آمریكا وروسیه توسعه پیدا می كند، دنبال شده است. اسمیت همچنین تأكید می كند، در خلال دهه 1990مسكو روابط با ایران را به عنوان یك عامل كلیدی در تلاش هایش برای ایجاد نظام بین المللی چند قطبی تلقی می كرد. این موضوع یكی از راه های مسكو برای نشان دادن تصمیم خود به پیگیری یك سیاست خارجی مستقل از واشنگتن بود و متقابلاٌ ایران نیز از روسیه به عنوان یک وزنه متقابل در برابر انزوای تحمیلی آمریکا که از سال 1979بر آن تحمیل شده است، می نگرد.
-کنت کتزمن[2] (Katzman ,2003). در مقاله ای تحت عنوان، ایران فراهم كننده سلاح های كشتار جمعی، معتقد است، ایران بیشتر به این دلیل که از “جایگزین های محدودی”برخوردارهست، درصدد جلب همکاری با روسیه برآمد ونه الزاماً به این دلیل که بین دوکشور همبستگی استراتزیک و یا ایدئولوژیک وجود داشته است. روابط ایران با روسیه تحت الشعاع ترس همیشگی از قدرت و مقاصد روسیه بوده است. همچنین ایران در تلاش برای خنثی سازی تلاش های امریکا، روابط نزدیکی را با آن دسته از عرصه کنندگان تسلیحات که هم پیمان امریکا نبودند مانند( روسیه ،چین ،کره شمالی ) برقرار نموده است.
-جورج فریدمن[3]Freidman,2004)). در مقاله ای با عنوان خاورمیانه و بازی جدید روسیه از نگاهی متفاوت به حضور روسیه در خاورمیانه می پردازد. فرید من با طرح نگرش روس ها نسبت به خارج نزدیك وگسترش حضور ونفوذ آمریكا وغرب به رهبری ناتو در این حیطه معتقد است كه: نخبگان روسی كوشیده اند تا با اعمال نفوذ خود در منطقه خاورمیانه ودر جهتی مغایر با حضور آمریكا در این منطقه یك هدف مهم را دنبال نمایند وآن تحدید نفوذ آمریكا می باشد. از آن جا ایران یكی از كشورهای مهم وتأثیر گذار در منطقه خاورمیانه بود و همچنین از مخالفان جدی، حضور آمریكا در منطقه بود. از این رو رابطه با ایران مهم و با اهمیت می باشد.
Mark smith-[1]
-Kenneth Katzman1
4-George Freid man