«کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است که تحت تأثیر موءلفههایی چون زمان و مکان، ارزشهای فردی و اجتماعی قرار دارد و از این رو معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان اندازهای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و مواردی از این دست تعبییر کرده اند (اپلی و منون[1] 2007 به نقل از رضوانی و همکاران 1387). در واقع مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر ترکیبی میباشد که از چندین متغیر متأثر میگردد. تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی و روانی، اوقات فراغت، شادمانی خانوادگی روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن به شکل مرکب، کیفیت زندگی و تغییرات آن را تعیین میکند» (جاجرمی و کلته[2] 1385: 5و6).
«هرچند که ارتقای کیفیت زندگی در مقیاسهای فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه برنامهریزان بوده است، اما در دهههای اخیر با اولویت یافتن اهداف اجتماعی و تدوین آنها در قالب برنامههای توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در برنامهریزیها و سیاستگزاریهای کلان کشورهای پیشرفته راهیافته است. باگسترش رویکرد انسانی و ورود مفهوم کیفیت زندگی در پژوهشها یا نوشتارهای توسعه پایدار، مراکز و مؤسسههای بسیاری به مطالعه مفهوم کیفیت زندگی، شاخصهای سنجش و چگونگی ارتقای آن پرداختهاند »(امیدی، 1387، 4) و گستره مربوط به کیفیت زندگی و سنجش آن شاید در هیچ زمانی به اندازه امروز وسیع نبوده است.
کیفیت زندگی مردم و مکانهای روستایی به عوامل زیادی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، محیط طبیعی، امنیت اجتماعی و… وابسته است. هرچند کیفیت زندگی مردم و مکانهای شهری نیز بدین عوامل وابسته است، اما با چالشهای مربوط به سنجش رفاه و زندگی بهتر در مناطق روستایی بسیار تفاوت دارد. برخی از این چالش به شرایط اقتصادی وابستهاند، اما برخی دیگر به چارچوب سازمانی و نهادی موجود در نواحی روستایی مربوط میشود. عواملی مانند مقیاس کوچک و تراکم کم سکونتگاه های روستایی، کاهش اشتغال و درآمد در بخش کشاورزی، امکانات کشاورزی، فاصله زیاد و انزوای جغرافیایی روستاها، راههای ارتباطی و شبکه حمل و نقل نامناسب، و ناکارآمدی سیاستهای لازم برای بهبودکیفیت، زندگی روستایی را پیچیدهتر میکند.
با توجه به این که بیش از 30% جمعیت ایران در روستاهای کشور زندگی میکنند و بار مسئولیت تأمین بسیاری از نیازمندیهای غذایی مردم شهر نشین را بر عهده دارند و بدین جهت از نقشی بی بدیل و راهبردی در رشد و توسعه کشور و به ویژه حفظ استقلال آن حداقل در حوزه ی غذایی برخوردار هستند. استان همدان یکی از استانهای مهاجرپذیر و مهاجر فرست می باشد که از نظر مهاجرفرستی از روستا به شهرستانهای استان و سایر استانها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است .
و طی اعلام فرمانداری استان این عامل ناشی از تنگناها و محدودیتها، بحران آب در بخش کشاورزی این عامل بسیار موثری در کاهش اشتغال روستاییان در این بخش و در نهایت روی آوردن به مشاغل غیرکشاورزی و در نتیجه کاهش سطح کیفیت زندگی آنها و تلاش در جهت مهاجرت برای یافتن مشاغل و درآمد کافی برای بهبود زندگی آنها شده است. این تگنا در روستاهای شهرستان همدان خصوصا بخش مرکزی طبق اعلام فرمانداری در سایت اختصاصی خود مشهودتر بوده بطوریکه در این روستاها بیشترین مشاغل، مشاغل تولیدی، خانگی و غیرکشاورزی بوده و بعضا بعلت پایین بودن کیفیت زندگی به حاشیه شهر و یا (حواشی استان تهران، کرج، قم، اصفهان،کرمانشاه ) مهاجرت کردند.
آگاهی از سطح کیفیت زندگی آن ها، شاخصهای کیفیت زندگی آنان و عوامل تأثیر گذار برآن از نهایت اهمیت برخوردار است و برای زمینه سازی در راستای دستیابی به دوران رشد و شکوفایی کشور از الزامات آغازین میباشد و عدم توجه و اهتمام لازم در این زمینه میتواند خسارات جبران ناپذیری حتی در حد تهدید امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور در پی داشته باشد. از این روی و در راستای تحقق فرآیند یاد شده، این پژوهش در پی این پرسشهای زیر پاسخ داده است:
1- کیفیت زندگی روستاییان در مناطق روستایی شهرستان همدان در چه حدی است؟
2- متغیرهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی واجتماعی) تا چه اندازه بر کیفیت زندگی روستاییان تاثیر دارند؟
3- تاءثیرگذاری متغیرهای زمینهای (درآمد سرا نه، تحصیلات و بعد خانوار) بر کیفیت زندگی روستاییان چقدر است؟
1–Epley & Menon
2– Jajarmi & kalteh
تحقیق
موضوع این رساله وارسی ، تحلیل و تبیین رابطه استفاده از تلویزیون با نگرش به یک پدیده اجتماعی نوپدید در جامعه ایران کنونی یعنی شهروندی از چشم انداز جامعه شناسی است . شهروندی یكی ازمهمترین مفاهیم و ایده های اجتماعی است، كه در بازخوانی رابطه فرد و جامعه كارایی دارد که در یک تعریف متعارف و مورد اجماع در جامعه شناسی شهروندی و نظریه های اجتماعی شهروندی به معنای” یک موقعیت و پایگاه اجتماعی مدرن برای تمامی اعضای یک جامعه به مثابه عضویت اجتماعی است و حاوی مجموعه بهم پیوسته ای ازوظایف، حقوق ، تکالیف ، مسئولیت های برابر و همگانی فارغ از تعلقات قومی ، نژادی ، فرهنگی ، مذهبی و طبقاتی است که از طرف نظام حقوقی سیاسی ( دولت ) نیز مورد حمایت قرار میگیرد و در نهایت منجر به حس تعلق اجتماعی به جامعه و مشارکت اجتماعی – سیاسی و برخورداری برابر از امتیازات و منابع می شود” ( نجاتی حسینی ،1381 :1 ). « شهروندی رابطه فرد و جامعه را در قالب حقوق و مسئولیت ها بازنمایی میكندو هر دو عنصر فردگرایانه و جمع گرایانه را در خود دارد». بدین ترتیب كه شهروندی ازیك طرف با اعطای حقوق، فضای لازم را به فرد می دهد كه فارغ از هرگونه دخالت، منافع خود را دنبال نماید و همچنین فرد را قادر می سازد كه دستی در شكل دادن به نهادهای حكومتی عمومی داشته باشد و از طرف دیگر بر مسئولیت هایی كه باید برای پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعی مان بپذیریم تاكید می كند. بنابراین تنها در این بستر اجتماعی است كه روابط انسانی پایدار بوده و حقوق، قابل تحقق است. (فالكس ،1381: 11-10). شهروندی با طرح این تقاضا كه با همه افراد به طور برابر رفتار شود، می تواند ریشه های تنش اجتماعی را كه نظم اجتماعی را تهدید می كند بخشكاند. شهروندی به مدد مجموعه حقوق ،وظایف و تعهداتش، راهی برای توزیع و اداره عادلانه منابع ازطریق تقسیم منافع ومسئولیت های زندگی اجتماعی ارائه می كند.(فالكس،15:1381 ). اعضای جامعه زمانی مجال مشاركت می یابند كه نسبت به حقوق و وظایف و تعهدات خود از یكسو و حقوق و وظایف و مسئولیت های نهادهای موجود از سوی دیگر آگاهی داشته و به آن عمل نمایند. این شناخت و عمل به آن درگرو به رسمیت شناختن شهروندی است. بنابراین شهروندی را می توان هسته اصلی مشاركت اجتماعی و سیاسی یك جامعه دانست و مشاركت فعال را تعریف كننده جزیی از حقوق و وظایف شهروندی به حساب آورد. پس به منظور تحقق جامعه ای سالم بایستی زمینه را برای تحقق شهروندی فراهم نمود. در ایران به علت تضاد حكومت استبدادی با مناسبات و مسئولیت پذیری شهروندی، هرگز نه مناسبات شهروندی درایران نهادینه شد و نه ایرانیان توانستند به خود به عنوان شهروند نگریسته و با درخواست حقوق و امتیازات شهروندی و مسئولیت پذیری نسبت به آن از هویت شهروندی برخوردار شوند. «از حیث جامعه شناسی تاریخی شهروندی » شهروندی در ایران پس از انقلاب 57 به عنوان یک پدیده مدرن و به صورت یک هسته اولیه تحت تأثیر الزامات مدرنیستی و هم چنین نهادسازی های حقوقی – سیاسی و بسترسازی های توسعه ای و حقوقی شکل گرفته است . ( نجاتی حسینی ، 1381 : 1 )
تمام نظریه پردازان شهروندی بر دو بُعد وظایف و حقوق شهروندی تأكید می كنند. تأكید یك سویه و یك جانبه بر هریك از این ابعاد دوگانه و عدم آگاهی كافی از سایر ابعاد كه ناشی از محقق نشدن شهروندی در بین افراد جامعه است، می تواند برای هرجامعهای مشكل ساز و بحران آفرین باشد. در ایران به دلیل عدم برخورداری- آن هم برای قرنها- از حقوق شهروندی و تلقی از مردم به عنوان”عوام و رعایا”، از زمان انقلاب مشروطیت که بحث تجدد، محدود شدن سلطنت، پیدایش مجلس، دخالت مردم در سرنوشت جامعه خود و بالاخره شهروندی مطرح گردید، به نحوی کاملا نامتعادل تنها بر حقوق شهروندی تاکید روا شده است و کمتر سخنی از وظایف شهروندی به میان آمده است. اکثر افراد که طالب حقوق شهروندی هستند، وظایف همراه با آن را نمی شناسند و حاضر به انجام آن نیستند(پیران، 85: 9). «كاركرد اصلی شهروندی عبارت است از اداره جامعه بر طبق اصول احترام به حقوق دیگران و تعهد به ایفای نقش در حفظ نهادهای مشترك كه این حقوق را پایدار می دارند» . (فالكس،211:1381)
داشتن جامعه ای شهروند مدار مستلزم این است که اعضای جامعه آموزش های لازم شهروندی را دریافت نموده باشند و به عبارتی هویت شهروندی کسب نموده باشند . در نتیجه ،آموزش شهروندی از جمله موارد مورد توجهی است که باید از طرق مختلف به آن اقدام شود و چنین باوری در سطح جامعه نشر یابد و مسئولین جامعه و متولیان فرهنگی از طریق ابزارهای موجود مکلف به انتشار آن هستند . دولت می بایست از طریق سازمان هایی که در اختیار دارد که مهترین آن ها مدارس و رسانه ها ( بویژه تلویزیون ) هستند ، نگرشها و تفکرات و آگاهی های لازم را در جامعه ایجاد کند . رسانه ها بویژه تلویزیون خود بمنزله پدیده نو در جامعه به شمار می روند که بر کلیه وجوه زندگی انسان سایه افکنده و به آن ها سمت و سو می دهند . پژوهش هایی که در زمینه اثر بخشی این پدیده بر مخاطبان صورت گرفته نشان می دهد که وسایل ارتباط جمعی ، خاصه تلویزیون ، از جمله عوامل مهم تأثیر- گذار در شیوه و کیفیت زندگی و گروهی افراد است . سلطه این ابزار تا آنجاست که خصوصی ترین تجربه های انسانی از جمله هیجان ها و احساسات عمیق را برمی انگیزد و در جهت دلخواه خود هدایت می کند و به این ترتیب واکنش های رفتاری او را در راستای اهداف و سیاست های خود شکل می دهد .
تلویزیون وسیله ای است که استفاده ازآن به هیچ تخصص و دانش ویژه ای نیاز ندارد، به طوری که کلیه گروههای سنی و جنسی دراجتماع ، به آسانی به آن دسترسی دارند و متناسب با دانش ، تجربه ، نیازها و علایق خود از برنامه های آن بهره می برند . شاید بتوان از تلویزیون به عنوان همدم همیشگی انسان امروزی نام برد که از دوران کودکی تا کهنسالی او را رها نمیکند. با توجه به چرخشی که در دیدگاههای شناخت مخاطب به وجود آمده است و تبدیل شدن مخاطب منفعل به مخاطب فعال و انتخاب کننده رسانه های جمعی و همچنین با در نظر گرفتن رشد تکنولوژی رسانه ای ( ظهور کانال های متعدد تلویزیونی ، رادیویی ، ویدئو ،ماهواره ، شبکه های جهانی اطلاع رسانی ، اینترنت و…) و رقابت شدیدی که برای جلب مخاطب بین رسانه های گروهی مختلف درگرفته است ، امروزه شناخت مخاطبان و آگاهی از نیازهای آنان و آگاهی دادن به آن ها در زمینه مورد نیاز آنان بیش از هر زمان دیگری حیاتی شده است ( معاونت مطالعات و برنامه ریزی سازمان ملی جوانان ، 1383 :3 ).
مخاطب بنا به دلایل شخصی و اجتماعی به سوی استفاده از رسانه ( یا رسانه ای خاص ) گرایش می یابد و انگیزه اصلی وی ، که دستیابی به نوعی رضایت شخصی در انتخاب و بهره- گیری از رسانه است ، جایگزین ارتباط یک سویه سابق می شود و بر این اساس ، سلیقه و انتخاب مصرف کننده رسانه در تنظیم محتوای پیام ها تأثیر می گذارد ( کاتز[4] و همکاران ،1989 ).
تلویزیون در دوره مدرن ابزار مناسبی در انتقال اطلاعات ، آموزش عمومی ، ایجاد نگرش مثبت یا منفی و یا تغییر نگرش سیاسی – اجتماعی مردم است، به همین دلیل است که تلویزیون و رادیو از ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان ، دولتمردان و سیاستمداران هر کشوربرای اداره امور ، در جریان تغییر دیدگاهها و رفتار افراد بوده است . به میزانی که هدفهای توسعه ، مورد توجه قرار گرفته ، ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان و دولتمردان هر کشوری از قبیل رادیو و تلویزیون ، برای اداره امور جامعه و تغییر نگرش ها و رفتارها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است .در بخش اول از توضیح اهداف کیفی صدا و سیما در برنامه دوم توسعه ، آمده است : تقویت نقش اطلاع رسانی ، آموزشی و ارشادی صدا و سیما به منظور معرفی و تبلیغ ارزشهای اسلامی – انقلابی در داخل و خارج کشور ………..، معرفی و زمینه سازی برای تحقق اهداف توسعه در افکار عمومی ( شورای برنامه ریزی صدا و سیما ، مرداد 1372 ) در همین برنامه ، هدف ، جذب مخاطب و اثر گذاری بر رفتارهای او ذکر شده است ( مهدیزاده ، 1381: 14 ).
1.Global Citizenship
2.Citizenship rights and respansibilities
2.Katz
تعداد کل سالمندان جهان در سال 2006را 687 میلیون و 923 هزار نفر برآ ورد شد واعلام کردندکه این تعداد تا سال 2050 به رقم یک میلیارد و 968 میلیون و 153 نفر خواهد رسید در حالی که هم اکنون60درصد افراد سالمنددر کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند(سازمان ملل متحد2006). در حال حاضر 2/8درصد از کل جمعیت ایران را افراد سالمند بالای 60سال تشکیل میدهندکه معادل 2/6میلیون نفر است. پیش بینی می شود این رقم تا سال 2050 به 26 میلیون و 393 هزار نفر معادل 26 در صد کل جمعیت کشور برسد. امید زندگی برای مردان و زنان ایرانی بعد از 60 سالگی طی سال های 2005 تا 2010 به ترتیب 17 و 18 سال بر آورد شده است. نرخ رشد سالانه جمعیت در فاصله سرشماری های 1375 تا 1385 در کشور ایران6/1 در صد بوده و این در حالی است که نرخ رشد جمعیت سالمند3/7درصد معادل2/5 میلیون نفر و در فاصله سرشماری 1385 تا 1390 نرخ رشد 2/8 درصد معادل 2/6 میلیون نفراست. با توجه به ساختار کنونی جمعیت کشور انتظار میرود که در سالهای آینده این جمعیت بیش از گذشته نیز افزایش یابد و افزایش نسبت سالمندی در کشور ما از سال 1420 به بعد خود نمایی خواهد کرد(مرکز آمار ایران 1381،1385،1390 ).
جداول 1، 2و3 روند سالخوردگی جمعیت وتصویر های عینی از سالمندان را در کل کشور،استان لرستان وشهرستان خرم آباد را از سال 1335 تا 1385 نشان می دهد.
جدول 1- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر کشور طی سالهای85-1335
شرح | 1335 | 1345 | 1355 | 1365 | 1375 | 1385 | |
تعداد | کل | 1183980 | 1638032 | 1771614 | 2689350 | 3978127 | 5121093 |
شهری | 318444 | 598834 | 791136 | 1388361 | 3243311 | 3280137 | |
روستایی | 963532 | 1039208 | 979488 | 1292989 | 1723914 | 1841106 | |
نسبت | کل | 2/6 | 5/6 | 2/5 | 4/5 | 6/6 | 3/7 |
شهری | 3/5 | 1/6 | 1/5 | 2/5 | 1/6 | 8/6 | |
روستایی | 4/7 | 8/6 | 1/5 | 7/5 | 4/7 | 3/8 |
مأخذ : سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335
جدول2- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر استان لرستان طی سالهای85-1345
سال | 1345 | 1355 | 1365 | 1375 | 1385 |
کل جمعیت استان | 688135 | 933935 | 1369897 | 1584434 | 1716528 |
جمعیت سالمند | 25435 | 48856 | 66594 | 93532 | 115778 |
نسبت سالمند | 15/5 | 2/5 | 8/4 | 9/5 | 74/6 |
مأخذ، سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335
جدول3- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر شهرستان خرم آباد طی سالهای85-1335
سال | 1335 | 1345 | 1355 | 1365 | 1375 | 1385 |
کل جمعیت | 38676 | 69578 | 104912 | 213960 | 462133 | 521964 |
جمعیت سالمند | 2092 | 3772 | 5959 | 12902 | 28277 | 32427 |
نسبت سالمند | 41/5 | 42/5 | 68/5 | 03/6 | 12/6 | 21/6 |
مأخذ، سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335
همانطور که در جداول1،2 و3 ملاحظه میگردد، نسبت جمعیت سالمند کل کشور از جمعیت سالمند شهرستان خرم آباد بیشتر است بنابراین با توجه به کاهش باروری، کاهش مرگ و میر و در نتیجه افزایش طول عمر که پیامد پیشرفت های پزشکی است،موجب افزایش نسبت سالمندان به کل جمعیت شده است.ایران از جمله شهرستان خرم آباد، ازاین قاعده مستثنی نیست. کاهش سطح زاد و ولد و باروری علاوه بر تأثیر قاطعی که بر میزان رشد جمعیت واز آن طریق تعدیل شتاب افزایش تعدادجمعیت داشته، برترکیب وساختار جمعیت نیز تأثیرخواهد گذاشت وکاهش مستمر زاد و ولد و انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده به تدریج ساختار سنی جمعیت را ازوضعیت جوانی خارج و به طرف سالمندی سوق می دهد به همین لحاظ، هرم سنی جمعیت ایران که به جرأت میتوان گفت در طول تاریخ همواره قاعده ای گسترده داشته وبه لحاظ تمرکز بیش از 40 درصد از کل جمعیت در سنین کمتر از 15 سال از ساختاری جوان برخوردار بوده، در دو دهه اخیر به سبب کاهش باروری تغییر شکل داده و نوعی فرورفتگی در قاعده هرم سنی ایجاد شده است به همین سبب تغییر شکل هرم سنی، نسبت جمعیت کمتر از 15 سال از رقمی بیش از 45 درصد در سال 1365 به رقمی کمتر از 30 درصد در حال حاضر کاهش و در واقع در فاصله 20 سال با روندی بی سابقه به کمتر از دو سوم تقلیل یافته است(میرزایی 1385: 57).
بنابراین علت اصلی سالخوردگی جمعیت، کاهش باروری طی 50 سال اخیر، باروری کل جهان از حدود5 بچه برای هر زن به حدود 7/2 کاهش یافت وبه نظر می رسد طی 50 سال آینده به حدود 1/2(سطح جانشینی)برسد.هرچند هم اکنون در اکثر کشورهای توسعه یافته،مقدارآن زیرسطح جایگزینی است. کاهش باروری در ایران در نیمه دوم دهه 1360 شروع شد و طی سه دهه اخیر کاهش سریعی داشته است( عباسی شوازی و دیگران 2009).
پس ضرورت پرداختن به موضوع سلامت وسالمندی، در کشورما نیزبه عنوان اولویتی مهم بیش از پیش نمایان می شود. با توجه به اینکه
سازمان ملل متحد برنامه «سالمندی فعال» را برای سالمندان مطرح کرده است و سالمندی فعال یعنی به حداکثر رساندن سطح سلامت، مشارکت و امنیت افراد سالمند به منظورتقویت کیفیت زندگی آنها، هرکدام از اینها تمهیدات اجتماعی، بهداشتی،فرهنگی و اقتصادی خاص خود را میطلبد. کاهش جمعیت درسن کار به همراه پیری و افزایش وابستگی سالمندان از جمله مهمترین چالش های ناشی از سالمندی جمعیت در سالهای آینده است. کشور با سالمند شدن جمعیت با چالش های اجتماعی مانند افزایش شکاف نسلی بین جوانان و سالمندان و کاهش حمایت خانواده از سالمندان روبرو خواهد بود. مهمترین چالش اقتصادی کشور افزایش هزینه های درمانی ونگهداری،قطع یاکاهش درآمد، افزایش فشار مالی در صندوق های بازنشستگی وبیمه است، چون هزینهی درمان برای هر سالمند سه برابر هزینه درمان یک کودک است .
کشور ایران هم اکنون وارد مرحله نخست سالمندی یعنی جمعیت بالای 60 سال بین 7 تا 14 درصد شده است و پیشبینی میشود که تا 30 سال آینده وارد مرحله فوق سالمندی، یعنی بیش از 21 درصد جمعیت سالمند شود. شاخص سالمندی یعنی نسبت افراد بالای 60 سال به جمعیت زیر 15 سال، در کشورهای اروپایی 186 به 100 است در حالی که کشورهای در حال توسعه دارای رقم 41 به 100 هستند و این بیانگراین است که کشورهای در حال توسعه درسالهای آینده با پدیده سالمندی مواجه خواهند شد. پیشبینی این است که ایران در سالهای آینده با پدیده زنانه شدن سالمندی نیز روبرو شود این پدیده در واقع افزایش سهم زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در جمعیت کشور است که طبق مطالعات در سال 1430برای زنان 5/34 درصد و برای مردان 31 درصد خواهد بود. این بدان معنی است که در سال 1430 به ازای هر100 زن سالمند کشور 88 مرد سالمند خواهیم داشت. چون در کشورهای توسعه یافته امید زندگی زنان بیش از مردان است وبا این که نسبت جنسی مردان در بدو تولد به زنان بیشتر است اما این نسبت با افزایش سن به سمت زنان تغییر مییابد (سازمان ملل 2006 ).
باتوجه به اینکه خانواده در ایران درحال حاضر با دگرگونی های مختلف روبرو است فضای فیزیکی خانواده کاهش یافته و خانواده از قالب سنتی به شکل مدرن در حال تغییر است.سالمندان نیز در این تحولات با ناامنی مواجه شده اند. در حالیکه جامعه ایرانی و از جمله شهرستان خرم آباد در حال دگرگونی وسیع است، بسیاری از خصوصیات اجتماعی، روانی، اقتصادی و فرهنگی مربوطه درحال ظهور است و در این دگرگونی، پدیده سالمند شدن، نگهداری آنان، کیفیت محل اقامت، چگونگی مراقبت از آنها از دید جمعیت شناسان و جامعه شناسان نیز از اهمیت خاصی برخودار است. از دیدگاه جمعیت شناسی، با توجه به ساختار کنونی جمعیت ایران، نسبت سالمندان رو به افزایش است و آنها نیازمند مراقبتهای پزشکی بیشتر، تغذیه مناسب و سایر خدمات مورد نیاز هستند. همچنین با مسن شدن مردم، بیماری های غیرواگیر منجر به ناتوانی و مرگ و میر در تمامی مناطق دنیا ازجمله کشورهای درحال توسعه می گردد. درمان بیماری هایی مربوط به سنین بالا برای افراد، خانواده ها و بودجه عمومی پر هزینه هستند. امابرخی از بیماری های غیرواگیر در سالمندان، قابل پیشگیری و تعویق می باشند. ناکارآمدی در خدمات پیشگیری یا مراقبتی باعث افزایش بیماری های غیر واگیر وهزینه های انسانی، اجتماعی و اقتصادی کلانی منجر می گردد و منابعی را به صورت نامتناسب جذب می نماید که می تواند برای مشکلات بهداشتی گروههای سنی دیگرمورد استفاده قرار گیرد(توکلی قوچانی و همکاران، 1382 :28). تحت چنین شرایطی سیاستهای اجتماعی خاصی درخصوص این جمعیت روبه افزایش می بایست تدوین و به کار گرفته شود. انجام مطالعات پژوهشی وتحقیقاتی مورد نیاز از جمله بررسی وضع موجود و شناخت عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر بر سلامت جسمی و روانی در سالمندان میتواند برنامه ریزان را در جهت دادن به سیاستها و برنامه ریزیهای توسعه کمک کند. در غیر اینصورت این پدیده بعنوان یک مسئله اجتماعی وحتی افرادی سربار نمود می یابد(شیخی 1386: 75، 66).
سازمان جهانی بهداشت(2006) برنامه ای با تمرکز بر فرایندهای توانمند سازی درسالمندان در سه حوزه افراد سالمند و توسعه، بهبود سلامتی و رفاه در سالمندان و اطمینان بخشی در ایجاد محیط های توانمندکننده و حمایتی مورد توجه قرار داده است. هر چند که این تعداد سالمند نسبت به کل جمعیت کشور رقم زیادی را در برنمی گیرد به خصوص با توجه به اینکه در ایران، بسیاری از این افراد تحت حمایت خانوادگی هستند، اما به دلایل زیر، مطالعه سالمندی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.
توجه به ساختار سنی جمعیت ایران که اکنون مورد توجه بسیاری از محافل علمی است درآینده ای نه چندان دور جمعیت سالمند بخش قابل توجهی از جمعیت را در بر خواهد گرفت. زمانی که ممکن است برای شناخت وضعیت این گروه و برنامه ریزی برای آن دیر باشد.
پیری شناسان اجتماعی خاطر نشان میکنند پیری در بر گیرنده سه فرایند به هم پیوسته است. فرایند اول، پیری جسمانی است که عبارت است از تغییرات ناشی ازافزایش سن که در طول زمان بربدن عارض می شود. فرایند دوم، پیری روانی است که عبارت است از فرایند ناشی از رشد و توسعه شخصیت از جمله تغییرات عاطفی و ادراکی رفتاری و فرایند سوم، پیری اجتماعی است که در بر گیرنده جریانهای گوناگون گذار ازیک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر است که شخص در دوران زندگی تجربه می کند. فرایند سه گانه فوق به میزان متفاوت ناهمگون در هر فردی صورت می گیرد(ریاحی1387 :7). در تعریفی دیگرازسالمندی به عنوان دوره “وابستگی مجدد” نام برده اند یعنی پس از دوره وابستگی و اجتماعی شدن و پس از آن، دوره دوم یعنی استقلال و بلوغ و در نهایت دوره سوم یا سالمندی آغاز می گردد. همچنین جمعیت شناسان معتقدند سالخوردگی، انتفال ارگانسیم بعد از بلوغ فیزیکی است. که این انتقال با تغییرات منظمی در ظاهر، رفتار، تجربه و نقش های اجتماعی فرد همراه میشود (لس لت[3] 1998 :195، 139 ).
براین اساس بررسی شناخت ویژگیهای اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر برسلامت جسمی و روانی در سالمندان مسئله مهمی می باشد.ویکی ازمسائل تأثیر گذار برکیفیت زندگی، مخصوصاً در سالمندان، وضعیت سلامتی است (محسنی1380: 45 ).
[1]- Kinsella
2- Martin and Preston
[3] – Laslett
تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی و گسترش اینترنت، دنیایی مجازی و بدون مرزی ایجاد کرده اند که در آن سازمانها باید در عرصه جهانی با یکدیگر رقابت کنند(Easterby et al., 2011).
موفقیت و بقای سازمانها در این رقابت جهانی، به طور فزاینده وابسته به توانایی آنان در تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش می باشد که به عنوان پایه و اساس رقابت و تصمیم گیری و تولید محصولات و خدمات جدید در نظر گرفته می شود(Liebowitz et al., 2010). در این میان سازمان هایی موفّق خواهند بود که به کمک ابزار مدیریتی و فناوریهای نوین از فرصت های ایجاد شده به نفع خود استفاده کنند(Yates and Paquette, 2011). اگر چه مدیریت دانش به عنوان مفهومی تجاری مطرح و برای سازمان های انتفاعی و با هدف افزایش سود به کار گرفته شده است، اما در پی شناخته شدن نقش آن در موفّقیّت سازمانها، برای رسیدن به اهدافی متفاوت به کار می رود. هتل ها، بانک ها، صنایع نفت و گاز، خدمات مالی و اطلاعاتی، صنایع خودرو و هواپیماسازی همه از مدیریت دانش استفاده می کنند. حدود نیمی از دانش سازمانی به صورت ضمنی است و در اختیار افراد متخصص آن است. افراد سازمانی، دانش مکنون و نانوشتهای را در سینهها و اذهان خود حمل میکنند که جلوهی استعدادها، مهارتها، تخصصها، قضاوت و هدایتهای آنهاست(Ahmed et al., 2013). این دانش حاصل
سنوات خدمتی افراد است که بر پایهی علم، اطلاعات، اندوختههای فکری، تجربی، تحلیلی، نگرش وتوانایی تشخیص و هدایت امور قرار گرفته است(Holsapple and Joshi, 2011). انسانها همواره سرچشمهی دانش تلقی شدهاند. ایدهها هر چند ارزشمند هستند و برای در اختیار گرفتن و به اجرا درآوردن آن، ناپایدار، پراکنده و سخت میباشند، لیکن تولید، کسب، پرورش و غنی سازی دانش فردی در سازمانها بر آن پایه، ضرورتی اجتنابناپذیر است.بنیان تمامی پیشرفتهای علوم، فن آوری، دانش، دانایی و خردورزی در جامعه و سازمانها انسانها هستند. مباحث تحقیق هرچند بر پایه نظراتی متعددی قرار دارد اما الگو و مدل نوینی با رویکردهایی که در شرکت وجود دارد، ارائه می نماید. در جدولِ 1-1 ابعادِ اجتماعی، فنآوری، بخش تقاضا (تولید دانش) و بخش عرضه (یکپارچه کردن دانش) ارائه شده است که عناصر مهم استقرارِ مدیریت دانش هستند(Tseng, 2010).
در قالب فعالیت های اکوتوریسم نیز، انسان خسته شهرنشین را به دامان شیوه های معیشت و زندگی طبیعی پناه داده و حجم زیادی از پرخاشگری ها و هیجان های کاذب محیط شهری را از میان می برد ویژگی های شاخص محیط های انسانی ، فرهنگی ، طبیعی و … را به جامعه جهانی معرفی می نماید (قرخلو،1386،ص3).
استان مازندران و شهرستان رامسر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و علارغم داشتن جاذبه های طبیعی فراوان در عمل با تبعات مثبت و منفی رشد این صنعت مواجه است. ارزیابی روند توسعه این صنعت و پستی ها و بلندی های پیش روی آن امری است که نیاز به شناخت و بررسی دقیق و کاربردی دارد.
1-1-2 بیان مسئله تحقیق:
در حال حاضر صنعت گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین منابع اقتصادی جهان محسوب می شود و پیش بینی می شود که در دهه 2020 میلادی به صنعت شماره یک جهان تبدیل گردد. بنابر آمار سازمان جهانی گردشگری در سال 2001 نزدیک به 700 میلیون نفر در جهان سفر توریستی انجام داده اند و درآمدهای ناشی از صنعت گردشگری در حدود 500 میلیارد دلار آمریکا بوده است. این ارقام در سال 2009 ، برای گردشگران به 922 میلیون نفر و درآمد حاصل از آن به 944 میلیارد دلار رسیده است (www.unwto.com). با اینکه کشور ایران از نظر جاذبه های توریستی یکی از برجسته ترین کشورهای دنیا محسوب می شود ولی سهم ایران از درآمد های بازار جهانی توریسم بسیار اندک و ناچیز است که بیانگر چالشهای بزرگ توسعه توریسم در ایران است ) حیدری چیانه،1383).
شمال ایران به عنوان یكی از قطب های گردشگری كشور با داشتن میراث های طبیعی بی نظیر سالانه میلیون ها گردشگر را به خود جذب می كند. فارغ از بحث درآمد زایی و ایجاد اشتغال در منطقه به نظر می آید تبعات منفی اكولوژیكی آن نگرانی های جدی را بوجود آورده است. و این در حالی است كه مراكز مهم گردشگری جهان با جذب گردشگران انبوه بر تبعات منفی زیست محیطی نیز غلبه كرده اند.
شهرستان رامسر در منتهی الیه غرب استان مازندران در گستره جلگه ای بین دریا و کوه با آب و هوایی معتدل و مرطوب قرار گرفته وبا داشتن جاذبه های منحصر به فرد طبیعی دارای شرایط بسیار مناسبی برای جذب گردشگر محسوب می شود (حلاج ثانی، 1376). این تحقیق تلاش می كند تا با ارزیابی نقش صنعت گردشگری در شمال ایران به بررسی تأثیرات مثبت و منفی رشد گردشگری بر میراث های طبیعی شهرستان رامسر بپردازد. به نظر می آید مسئله اساسی در شمال ایران به طور عام تمركز بیش از حد گردشگران در عرصه های طبیعی بطور فصلی باشد. لذا با توجه به اهمیت مسئله مورد تحقیق سوالاتی به شرح زیر طرح می گردد:
آیا رشد گردشگری در شهرستان رامسر منجر به آسیب میراث طبیعی منطقه شده است؟
آیا تسهیلات و امكانات گردشگری موجود ضامن حفظ و ارتقای كیفیت منابع طبیعی گردشگری در محیط های روستایی و شهری است؟
آیا عدم وجود رشد مناسب و هماهنگ گردشگری تلفیقی (شهری-روستایی) فشار زیادی را بر محیط زیست شهرستان رامسر وارد کرده است؟