موفقیت تحصیلی افراد از موضوعات مهمی است كه تحت تأثیر عوامل مختلفی است . نیاز به پیشرفت یكی از نخستین انگیزه هایی است كه به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است(مك كلند،اتكینسون،كلارك، لاول :1953).پژوهش دربارة این انگیزه امروزه نیز ادامه دارد (اسپنس ، 2011).افرادی كه نیاز به پیشرفت در آنها نیرومند است، می خواهند كامل شوند و عملكرد خود را بهبود بخشند . آنان وظیفه شناسند و ترجیح میدهند كارهایی را انجام بدهند كه چالش برانگیز باشد و به كاری دست بزنند كه ارزیابی پیشرفت آنان به نحوی، خواه با مقایسه آن باپیشرفت سایر مردم یا بر حسب ملاک های دیگر امكان پذیر باشد . به بیان رسمی تر، پیشرفت رفتاری مبتنی بر وظیفه است كه اجازه میدهد عملكرد فرد طبق ملاکهای وضع شدة درونی یا بیرونی موردارزیابی قرار گیرد كه در برگیرندة فرد در مقایسه با دیگران است یا به نحو دیگری در بر گیرندة، نوعی ملاکهای عالی است انگیزش پیشرفت را دربسیاری از حوزه های فعالیت مثل شغل، مدرسه، هنرهای خانگی یا مسابقات ورزشی و قهرمانی میتوان مشاهده كرد . انگیزش پیشرفت تحصیلی درمحیط تحصیلی به رفتارهایی اطلاق میگردد كه منجر به یادگیری وپیشرفت میشود . انگیزش پیشرفت با عوامل بسیاری در ارتباط ا ست كه میتوان دو مقولةویژگی های آموزشگاهی و اجتماعی را از مهمترین آنها دانست ( اسپنس و هلم رایش ، 2011).
بنابراین از آنجایی که شرط مهم برای رشد و شکوفایی هر جامعه ای وجود افراد آگاه، کارآمد و خلاق است، لذا پرورش و تقویت انگیزه پیشرفت سبب ایجاد انرژی و جهت دهی مناسب رفتار، علایق و نیازهای افراددر راستای اهداف ارزشمند و معین میشود.کسانی که انگیزه پیشرفت بالادارند، می خواهند کامل شوند و کارکرد خود را بهبود بخشند. آنان وظیفه شناس اند و ترجیح می دهند کارهایی انجام دهند که چالش برانگیز باشد و به کاری دست زنند که ارزیابی پیشرفت شان به گونه ای (خواه در مقایسه با پیشرفت دیگران یا خواه بر پایه ملاک های دیگر)، شدنی باشد. این افراد از عزت نفس برخوردارند،مسئولیت فردی را ترجیح می دهند و دوست دارند که به گون های ملموس از نتایج کار خود آگاه شوند.
مفهوم سرمایه اجتماعی یك مفهوم بین رشته ای است كه طی دو دهه ی اخیر مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعهشناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی “علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده است(پورتس ، 2005). ایده اصلی این است که “شبکههای اجتماعی دارای ارزش هستند. همانطور که پیچ گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی میتوانند موجب افزایش بهره وری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره وری افراد و گروهها تأثیر میگذارند(پوتنام ، 2008).
سرمایه ی اجتماعی در روابط میان افراد تجسم می یابد وموقعی به وجود می آید كه روابط میان افراد به شیو ه ای دگرگون شود كه كنش را تسهیل كند.کلمن معتقد است كه سرمایه ی اجتماعی با كاركردش تعریف می شود؛ به اعتقاد وی سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلكه انواع چیزهای گوناگونی است كه دو ویژگی مشترك دارند: همه ی آنها جنبه ای از ساختار اجتماعی هستند و كنش های معین افراد را در درون ساختارتسهیل می كنند. سرمایه اجتماعی، سرمایه مولد است و دستیابی به اهداف معین را امكان پذیرمی سازد(كلمن ، 1998). كلمن برخی از روابط اجتماعی را كه می توانند منابع سرمایه ای سودمند ایجاد كنند شامل تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات،
هنجارها و ایدئولوژی می داند.کلمن و هافر(1998) اطلاعات کمی از 28000 دانشجو در مجموع 1015 دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین 1980 و 1987 جمع آوری کردهانداز این تحقیق طولی چنین نتیجه گیری شده است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده است.
*تیچمن و همکاران (1996)شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پینهاد شده بود، بسط داده اند. آنها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف خانواده های تک والد مورد نقد قرار داده اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آنها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده اند. به علاوه آنها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه گیری سطح روابط والد – فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آنها در مورد مسائل مربوط به محل تحصیل بحث می کنند، انجام داده اند.(تیچمن ، 1996).مورگان و سورنسن مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر کالج های کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند.با توجه به عملکرد افراددر کالج های کاتولیک به عنوان مکان هایی هنجارگرا وکالج های دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آنها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده اند. آنها مشاهده کرده اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در کالج های هنجارگرا شود، در عین حال می تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیتهای استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته است. این مکان ها نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به کالج های کاتولیک هنجارگرا پیاده می شود. به طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود (اورگن و سورنسون ، 1999).
*پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده است “رشد فرد به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است”. بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است. وجه مشترک این ایالات در این است که در آنها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به طور کلی بی تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کردهاند. (پوتنام ، 2009).با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک راب
طه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و کالج ها و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده است که ما نباید “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آنها – یعنی در رده اول و مهمتر از همه اعضاء خانواده و سپس سایر افراد اجتماع را کم اهمیت بدانیم.
– بهزاد(1381) در مطالعهای با عنوان” سرمایه اجتماعی بستری برای ارتقای سلامت روان” به بررسی موضوع میپردازد. این مقاله نگاهی دارد به یكی از مهمترین نهادهای مردمی كه در جامعه مدنی شكل می گیرد، لیكن برای سهیم شدن در قدرت، حداقل در سطوح میانی، می كوشد و در فرجام به نهادی بینابینی بدل می گردد. این نهادها از آن روی بینابینی است كه یك پای در حكومت دارد و پای دیگر در جامعه بدنی. لذا شورا نماد عرصه توافق است. شورا محل جمع بندی و یك كاسه كردن هزاران تقاضای پراكنده شهروندانی است كه با آرای خود به این نهاد سراسری جان بخشیده اند. مفهوم سراسری در اینجا به معنای جغرافیایی یا مكانی به كار نرفته است، بلكه از آن معنا و بار سیاسی مستفاد می شود. یعنی گر چه هم شهروندان و هم افرادی كه به وسیله آنها با عضویت شورا نایل می گردند، می توانند و حق دارند، دیدگاه های سیاسی گوناگونی داشته باشند (در بسیاری از موارد احزاب سیاسی، نمایندگان خود را معرفی می نمایند و برای پیروزی آنان گاه به جان می كوشند. از این رو ممكن است تمامی اعضای شورا یا شوراها تماما عضو یك حزب سیاسی باشند یا در حالت دیگر اكثراعضای آن در حزبی مفروض و اقلیت آن در حزب دیگر عضو باشند.) اما مهم آن است كه در زمان عضویت و فعالیت در شورا تمایلات حزبی و جناحی خود را دخالت ندهند. زیرا شورا پس از شكل گیری، به تمامی شهروندان (با هر گرایشی) تعلق دارد. در بسیاری از كشورها، عضویت در شوراها كاملا حزبی است، اما حزب پیروز با انجام صحیح وظایف در قبال تمامی شهروندان، برای حزب خود تبلیغ می كند تا در انتخابات بعدی مجددا برگزیده شود. این است معنای شورا به عنوان نهادی سراسری. پس موضوع اصلی مقاله مرور معنا، ماهیت، زایش و رویش این نهاد مردمی، یعنی شوراست. در پایان كوشش خواهد شد تا به كاستی ها ومشكلات شورا در ایران نظر افكنده و به برخی از دلایل كاستی های یاد شده اشاره و تا حد امكان راه های برون رفت از مشكلات فرا روی شورا بر شمرده شود. تمامی این حرف و حدیث ها فقط برای تحقق آرزویی كه دیگر آرزوی جوانانه نیز به حساب نمی آید، طرح می گردد و آن بهروزی سرزمینی است كه در آن زاده شده و بالیده ایم و بدان سخت مدیونیم، دینی كه هرگز ادا نخواهد شد.
– معینی و تشكر (1381) در مطالعهای با عنوان “نگاهی به سرمایه اجتماعی و توسعه “به بررسی موضوع میپردازند. این مقاله خلاصه ای است از سخنرانی برگزار شده در موسسه مطالعات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس و نویسندگان در آن با طرح سوالات و موارد انتقادی نسبت به نظریه اقتصاد ارتدوکس (نظریه اقتصاد نئوکلاسیک) دلایل و انگیزه های توجه به بحث (سرمایه اجتماعی) را توضیح می دهند و سپس با اذعان به این که مفهوم (سرمایه اجتماعی) می تواند برخی از شکافهای نظری اقتصاد نئوکلاسیک و دیدگاه های توسعه ای منتج از آن را به خوبی پر کند، به توضیح مفهوم سرمایه اجتماعی و تاریخچه این نظریه پرداخته و به اختصار دستاوردهای آن را برای توسعه برمی شمارند.
در پژوهش حاضر سعى بر این است که عوامل مؤثر بر موفقیت و پیشرفت تحصیلى دانشجویان از جهت سرمایه اجتماعى خانواده ها و اجتماع بررسى شود. با توجه به تنزل روابط اجتماعى و خانوادگى و نقش مهمى که کمیت و کیفیت این روابط بر پیشرفت تحصیلى دانشجویان دارد، بررسى کمیت و کیفیت روابط در درون خانواده و اجتماع ورابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه مورد مطالعه بر اساس پژوهشهای پیشین، مسئله این پژوهش است.
علم مطالعه اجرام آسمانی نظیر ماه، سیارات، ستاره گان، کهکشان ها، فواصل، جرم، دما، فیزیک ، شیمی و تحول این اجرام، و اتفاقاتی که خارج از جو زمین رخ میدهند، نظیر انفجارات ابرنواختر[1] ، اشعه گاما و تابش زمینه کیهانی را “ستاره شناسی”[2] یا “نجوم” نام می نهند. ستاره شناسی دارای ریشه ای یونانی از کلمات astron (ἄστρον) بمعنی “ستاره” و nomos (νόμος) بمعنی “قانون” یا “فرهنگ” می باشد که عبارت “قانون ستاره گان” یا “فرهنگ ستارگان” را می سازد. [1]
علم نجوم به عنوان یکی از قدیمی ترین علوم ریشه درقدیمی ترین تمدن های بشری دارد. تمدن هایی همچون بابل، مصر، ایران، یونان، چین و مایا مشاهدات قاعدهمندی را در آسمان شب داشتند. توانایی تشخیص سیارات از ستارگان با این نشانه که ستارگان بصورت نسبی طی قرون در جایگاه خود ثابت اند و سیارات در مدت کوتاهی تغییر مکان های قابل توجهی دارند، از دست آوردهای جالب ستاره شناسان باستان است.
گرایشات ستاره شناسی باستان به چند دسته کلی از جمله مسیریابی آسمانی، مشاهده و فاصله سنجی و ساخت تقویم تقسیم می شود. این تقسیم بندی تا زمان اختراع تلسکوپ که کلید ورود به عصر ستاره شناسی نوین میباشد، معتبر بود. امروزه ستاره شناسی بیشتر تحت عنوان “اختر فیزیک” مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که بیشتر تحقیقات نجومی با موضوعات مربوط به علم فیزیک مرتبط می باشد، ستاره شناسی نوین را در واقع، می توان “اختر فیزیک”[3] نام نهاد.
با وجود حضور ماهواره ها، عمده مشاهدات آسمانی از روی سطح زمین صورت می پذیرد و این گونه از مشاهدات نجومی با چالش هایی روبروست. همانطور که می دانیم جو زمین از لایه های متفاوت و با غلظت های مختلفی تشکیل یافته است که با عبور نور از آن تغییرات بسیار سریعی از شکست را در جهت های گوناگون نتیجه می دهد.
زمانی که یک درخشش رخ می دهد و نور حاصل از آن با جو زمین برخورد می کند، اختلاف شکست در جهات گوناگون باعث آلوده شدن تصویر می گردد که این آلودگی بصورت نقاط لرزشی بروز می نماید. هر چه این نقاط لرزشی کوچک تر باشند می گوییم مشاهده بهتری انجام شده است.
برخی از نواحی طیف الکترومغناطیس به شدت توسط جو اطراف زمین جذب می شوند. مهمترین ناحیه گذرنده از جو ناحیه نور مرئی در محدوده 300 تا 800 نانومتر است، و این ناحیه بر محدوده حساس چشم انسان (400 تا 700 نانومتر) منطبق گشته است. در طول موج های کمتر از 300 نانومتر، اوزون[4] که لایه باریکی در ارتفاع 20 تا 30 کیلومتری زمین است، از عبور تابش های فرابنفش[5] جلوگیری می کند. همچنین امواج کمتر از 300 نانومتر توسط و جذب می شوند. بنابر این تقریبا تمامی تابش های کوچک تر از 300 نانومتر توسط جو جذب شده و راهی به سوی سطح زمین نمی یابند.
در محدوده طول موج مرئی، نور توسط مولکول های و غبار موجود در جو پراکنده شده و در اصطلاح تابش رقیق می گردد. جذب و پراکندگی، تواماً، را “خاموش سازی” یا “انهدام”[6] گویند. خاموش سازی می بایست در جریان اندازه گیری میزان درخشانی لحاظ گردد.
در قرن نوزدهم، لرد ریلی[7] موفق به توضیح رنگ آبی آسمان شد. وی توضیح داد که پراکندگی ناشی از مولکول ها با معکوس توان چهارم
طول موج متناسب است. لذا نور آبی بیشتر از نور قرمز پراکنده می شود. بنابراین نور آبی در سراسر آسمان مشاهده می گردد، همان نور پراکنده شده خورشید است.
در ستاره شناسی، می بایست اجسام بصورت کاملاَ واضح مشاهده شوند. این مسئله بسیار اهمیت دارد که تا حد امکان آسمان سیاه تر دیده شود و جو می بایست تا حد امکان شفاف باشد. به همین خاطر است که رصد خانه های بزرگ را بر فراز کوه ها و دور از شهرها بنا می کنند.
ابزار مشاهده آسمان از داخل جو زمین تلسکوپ ها هستند که خود به انواع گوناگونی تقسیم بندی می شوند. [2]
نجوم رادیویی شاخه ای نوین در ستاره شناسی است که فرکانس هایی از محدوده چند مگاهرتز (100 متر) تا تقریبا 300 گیگاهرتز (1 میلی متر) را شامل می شود.
در اوایل قرن بیستم تلاش هایی در زمینه مشاهده امواج رادیویی ساطع شده از خورشید صورت پذیرفت که این تلاش ها به دلایلی از جمله پایین بودن کیفیت حسگر آنتن سامانه های گیرنده و غیر شفاف بودن یونسفر[9] در فرکانس های پایین ناکام ماندند. اولین مشاهدات امواج رادیویی کیهانی توسط مهندس امریکایی کارل.جی.یانسکی[10] در سال 1932 اتفاق افتاد. وی در حالی که مشغول مطالعه اختلالات رادیویی طوفان آذرخشی در فرکانس 20.5 مگاهرتز (14.6 متر) بود، یک گسیل رادیویی را که از مبدأ نامعلومی ساطع می شد کشف کرد. به هر صورت او یافت که مبدأ امواج گسیل شده مرکز کهکشان ها می باشد.
تولد حقیقی نجوم رادیویی به اواخر دهه سی قرن بیستم باز میگردد، که گروت ربر[11] مشاهدات سیستماتیکی را با آنتن سهمی وار 9.5 متری دست ساز خود انجام داد. بعد از آن نجوم رادیویی به سرعت پیشرفت کرده و دانش ما درباره جهان اصلاح گردید. رادیو تلسکوپ تابش را در یک روزنه یا آنتن جمع کرده و آن را به صورت یک سیگنال رادیویی توسط گیرنده که به آن رادیو متر می گویند تبدیل می کند. سیگنال دریافت شده ابتدا تقویت، ردیابی و کامل می شود و سپس خروجی آن روی دستگاه های ذخیره کننده ثبت می گردد. سیگنال های ورودی بسیار ضعیف هستند و این مسئله باعث اختلال بسیار در فرایند ردیابی امواج می گردد. برای حل این مشکل میبایست تا حد امکان امواج مختل کننده را حذف نموده و شرایط محیطی را مناسب نمود. همچنین تداخل الکترومغناطیسی[12] ناشی از فرستنده های راداری، تلویزونی و رادیویی روی دریافت و ردیابی پرتو های رادیویی کیهانی بسیار تاثیر گذار است. بنابراین رصدخانه های رادیویی را غالباً در میان درّه ها و حفاظ الکترومغناطیسی بنا می کنند، درست مانند رصدخانه های نوری که جهت جلوگیری از اختلال بر فراز قلّه ها بنا میشوند. [3]
بیشترین دانش ما در مورد ساختار کهکشان راه شیری از مشاهدات رادیویی مربوط به طول موج 21 سانتی متری هیدروژن خنثی و اخیراً از طول موج 2.6 میلی متری مولکول کربن مونو اکسید ناشی می شود. نجوم رادیویی در بسیاری از کشفیات نجومی نقش داشته است. به عنوان مثال پالسارها[13] و کوازارها[14] از یافته های مشاهدات رادیویی هستند. اهمیت این زمینه از نجوم در آن حد است که تا کنون دو جایزه نوبل فیزیک سال های اخیر به ستاره شناسان رادیویی اختصاص یافته است. [4]
[1] انفجار فاجعه انگیز ستاره در نزدیکی پایان عمر آن که در هنگام وقوع، درخشانی ستاره برای چندین روز به میلیون ها برابر می رسد.
Astronomy2
[3] Astrophysics
[4] Ozone
[5] Ultra-Violet (UV)
[6] Extinction
[7] Lord Rayleigh
[8] Radio telescope
[9] Ionsphere
[10] Karl Guthe Jansky
[11] Grote Reber
[12] Electromagnetic Interference
[13] Pulsar
[14] Quasar
از مهمترین شرطهای ارتقای وضعیت فعلی در هر سازمان میتوان به استفادهء مناسب از سرمایهها و جلوگیری از هدر رفت آنها اشاره كرد. منظور از ” استفادهء مناسب ” در اینجا مفهومِ واژهء كارایی[1] یعنی سرعت عمل در استفاده از ظرفیت است كه بدون داشتن برنامهء از پیش تعیین شده ممكن نیست. افزون بر آن، هرچه دقت در برنامه بیشتر و مطالعه مكفیتر باشد سرعت عمل بیشتر شده و توان رقابتی بالاتر میرود. وقتی صحبت از سرمایههای یك سازمان به میان میآید ممكن است ذهنها به سمت سرمایههای فیزیكی مثل ماشینآلات و دستگاههای گرانقیمت منحرف شود. حال آنكه، مفهوم مورد انتظار ما بطور خاص “زمان” است. استفادهء مناسب از زمان بعنوان یك سرمایه و جلوگیری از هدر رفت آن از جمله ابزارهای مهم مدیرانِ سازمانها در عرصههای رقابتی است. زمان را میتوان منبعی دانست كه باید بطور صحیح تقسیمبندی و مدیریت شده و با برنامهء خاص به فعالیتها تخصیص داده شود و این همان چیزیست كه به آن زمانبندی[2] اطلاق میشود.
زمانبندی شامل تخصیص[3] منابع محدود به فعالیتهاست با هدف بهینهسازی یك یا چند معیار اندازهگیری[4] [1]. از طرفی، ماهیت برخی منابع همچون ماشینآلات و نیروی انسانی بگونهای است كه قادر به انجام همزمان بیش از یك فعالیت نیستند. بنابراین، تعریف دیگری برای زمانبندی به این شرح ارائه میشود: زمانبندی، یافتن توالی[5] مناسب انجام فعالیتها توسط ماشینها و یا نیروی انسانی است بنحوی كه یك یا چند معیار اندازهگیری بهینه شوند. برای تحلیل سیستم زمانبندیِ تولیدِ جاری و یافتن راههای بهبود آن، آگاهی از روشهای زمانبندی تولید بسیار مهم است. دو مسألهء كلیدی در زمانبندیِ تولید اولویت و ظرفیت هستند [2]. بعبارت دیگر، “چه كاری باید ابتدا انجام شود؟” و “چه كسی باید آن را انجام دهد؟” وایت [2] زمانبندی را اینگونه تعریف میكند: “تعیین زمان برای انجام یك فعالیت”. او همچنین، در یك شركت تولیدی زمانبندیِ تفصیلی[6] در سطح یك كارگاه را درنظر میگیرد. یعنی، زمانبندی كه در آن زمان شروع و پایان هر عملیات معلوم است. كوكس و همكاران [3] زمانبندی تفصیلی را اینگونه تعریف میكنند: “تخصیص واقعی زمان شروع و یا پایان فعالیتها یا گروهی از فعالیتها بنحوی كه سفارش تولید در موعد مقرر تكمیل شود.” آنها همچنین از زمانبندی عملیات[7]، زمانبندی سفارش[8] و زمانبندی كارگاه[9] بطور معادل یاد میكنند.
تعابیر متنوعی از تعریفهای ارائه شده برای زمانبندی در محیط های مختلف قابل تصور است. بعنوان مثال، منابع میتوانند ماشینها در یك كارگاه، پردازنده و حافظه در یك سیستم كامپیوتری، باندهای فرود در یك فرودگاه، تعمیركاران در یك تعمیرگاه خودرو و غیره باشند. همچنین، فعالیتها میتوانند شامل عملیات مختلف در یك فرآیند ساخت، اجرای یك برنامهء كامپیوتری، نشستن و برخاستن هواپیماها در فرودگاه، تعمیر خودروهای تعمیرگاه و مواردی از این دست باشند.
مطالعه بر روی زمانبندی به دههء 1950 برمیگردد كه محققان در پژوهش عملیاتی[10]، مهندسی صنایع و مدیریت با مسألهء اداره كردن فعالیتهای مختلفی كه در یك كارگاه رخ میدادند مواجه بودند. در آن زمان، الگوریتمهای زمانبندی خوب میتوانستند هزینهء تولید را در فرآیند ساخت كاهش داده و توان رغابتی شركتها را بالا ببرند. در اواخر دههء 1960، دانشمندان كامپیوتر نیز با مسألهء زمانبندی در توسعه سیستمهای عملیاتی روبرو شدند. چراكه، در آن روزها منابع محاسباتی همچون پردازشگرها و حافظهها محدود بودند و بهرهبرداری مؤثر از این منابع محدود میتوانست هزینهء اجرای برنامههای كامپیوتری را كاهش دهد. بنابراین، مطالعه بر روی زمانبندی توجیه اقتصادی پیدا كرد [4].
مسألههای زمانبندی در دههء 1950 بسیار ساده بودند و تعدادی الگوریتمهای كارا برای رسیدن به جواب بهینه توسعه یافتند كه كارهای جكسون [5،6]، جانسون [7] و اسمیت [8] از مهمترین آنها هستند. با گذشت زمان، مسألهها پیچیدهتر شده و دیگر محققان قادر به توسعه الگوریتمهای كارا برای آنها نبودند. بیشتر محققان تلاش كردند روشهای شاخه و كران[11] را كه عمدتاً الگوریتمهایی با زمان نمایی[12] بودند را گسترش دهند. با ظهور تئوری پیچیدگی[13] [11-9]، محققان دریافتند كه بسیاری از این مسألهها ذاتاً برای حل سخت هستند. در دههء 1970 نشان داده شد كه بیشتر مسألههای زمانبندی NP-hard هستند [15-12] یعنی زمان حل آنها شدیداً غیر چندجملهای[14] است. در دههء 1980، چندین زمینهء مختلف در دانشگاه و صنعت مورد بررسی قرار گرفت. یكی از این زمینهها توسعه و تحلیل الگوریتمهای تقریبی[15] و دیگری افزایش توجه به مسألههای زمانبندی اتفاقی[16] بود. از آن پس، تحقیق در زمینهء تئوری زمانبندی با فراز و نشیبهایی همراه بودهاست. بعد از گذشت بیش از 60 سال، هنوز ابهاماتی در این شاخه از علم وجود دارد.
هر چند كه مفهوم زمانبندی بسیار فراگیر بوده و كاربردهای متنوعی در محیطهای مختلف برای آن قابل تصور است ولی ما از رویكرد سیستمهای تولیدی و صنعتی جهت بسط و گسترش آن استفاده میكنیم. پیش از آن كه بخواهیم درمورد زمانبندی تخصصیتر صحبت كنیم، لازم است نمادها و عبارتهای مصطلح در این زمینه معرفی شوند. این بخش به معرفی برخی از آنها پرداخته و پس از توضیح چند نماد و تشریح محیط مورد نظر و شرایط آن، هدفها و معیارهای زمانبندی بیان میشوند.
[1] Efficiency
[2] Scheduling
[3] Allocation
[4] Performance measures
[5] Sequence
[6] Detailed scheduling
[7] Operations scheduling
[8] Order scheduling
[9] Shop scheduling
[10] Operations research
[11] Branch-and-bound
[12] Exponential-time
[13] Complexity theory
[14] Non-polynomial
[15] Approximation algorithms
[16] Stochastic
این اعتقاد وجود دارد که معنویت[1] و مذهب[2] با یکدیگر همپوشی دارند و هر دو شامل اعتقاد به وجودی مقدس می شوند، اما در حقیقت هریک ویژگی های خود را دارا هستند. وابستگی نسبی این دو مقوله، بررسی این مطلب را که آیا معنویت در مدارس مذهبی ما از دانشگاه ها بالاتر است یا خیر، به صورت سؤالی در ذهن آدمی نمایان می سازد. معنویت در فطرت آدمی ریشه دارد. میلر و تورسن[3] (1999)، بیان داشته اند که دین و معنویت در زندگی افراد نه تنها رایج است بلکه از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و با دستاوردهای مثبت سلامت مرتبط است. الکینز[4] ( 1998)، پارگامنت، کوئینگ و پرز[5] ( 2000) و بارکر و بوچانان بارکر[6] ( 2005)، بر اهمیت اثر معنویت در سلامت روان تأکید کردند. پنجمین همایش سالیانه معنویت و سلامت روان(2013)، معنویت را به عنوان راه حلی برای مشکلات فعلی در سیستم مراقبت های سلامت ذکر کرده است(http://gwumc.edu). بهزیستی معنوی به عنوان سازه ای که نشانگر ارتباط با قدرتی متعالی(خدا)، خود و دیگران است، از تلاشی جهت ترکیب معنویت و بهزیستی، ایجاد گردید. در جایی که سلامت روان به صورت توانایی سازگاری فردی و احساس بهزیستی کلی، درک می گردد، نتایج فراوانی از تأثیر دین و بهزیستی معنوی بر سلامت روان وجود دارد. جعفری، دهشیری، سهرابی و نجفی(1388) و صفایی راد، کریمی، شموسی و احمدی طهور(1389)، افراد با بهزیستی معنوی بالاتر را دارای سطوح بالاتر سلامت روان یافتند. شادی نیز به عنوان داشتن احساسات مثبت، رضایت از زندگی و نبود احساسات منفی، متأثر از دین و معنویت فردی است. لویس، مالتبی و دی[7] (2005) شادی و بهزیستی روانشناختی را تحت تأثیر دین و معنویت می دانند. گرین و الیوت[8] (2010)، نیز افراد دیندار را دارای سلامت و شادی بیشتر، گزارش کرده اند. با وجود اهمیت بهزیستی معنوی، سلامت روان و شادکامی در هر جامعه و تحقیقات فراوان صورت گرفته، نمی توان ادعا کرد که وضعیت جوامع در این موارد رو به پیشرفت و بهبود است. فراوانی افسردگی در قشردانشجو(امیدیان،1388 ؛ ابراهیم، آدامز، کلی و گلازبروک[9]،2012)، احساس تهی بودن و بی معنایی زندگی، به فراوانی قابل درک و مشاهده است. با توجه به اهمیت بهزیستی معنوی و نقش آن در ارتقاء سلامت روان و شادکامی و با توجه به کمبود منابع موجود در این زمینه، با تأکید بر اهمیت قشر جوان و به ویژه دانشجویان و با هدف توسعه و تکمیل نتایج موجود دراین زمینه، در این پژوهش به دنبال این هستیم که ضمن بررسی و مقایسه رابطه بهزیستی معنوی با شادکامی و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید باهنر و حوزه های علمیه شهر کرمان، در پی پاسخ به این سؤالات برآییم که:
آیا بین بهزیستی معنوی با شادکامی و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه شهید باهنر رابطه وجود دارد؟
آیا بین بهزیستی معنوی با شادکامی و سلامت عمومی در دانشجویان حوزه های علمیه شهر کرمان رابطه وجود دارد؟
[1] – spirituality
[2] – religion
[3] – Miller & Thoresen
[4] – Elkins
[5] – Pargament, Koenig & Peres
[6] – Barker & Buchanan- Barker
[7] – Lewis, Maltby & Day
[8] – Green & Elliott
[9] – Ibrahim, Kelly, Adams & Glazebrook
[1] – well- being
[2] – Keyes
[3] – James
[4] – Rogers
[5] – Maslow
[6] – Fromm
[7] – Frankl
[8] – Ryff, Singer
[9] – Seligman, Csikszentmihalyi
[10] – quality of life
[11] – Ellison
[12] – Paloutzian
[13] – Bonet
[14] – Tiew, Creedy & Chan
[15] – spiritual well- being
[16] – Hawks, Hull, Thalman & Richins
[17] – general health
[18] – World Health Organization
[19] – happiness
[20] – Stwart, Watson, Clark, Ebmeier & Deary
مسالة مكانیابی (جایابی) و استقرار تسهیلات یکی از مسائل مهمی می باشد که در طراحی سیستم های صنعتی مورد توجه قرار فراوان می گیرد. در ادبیات موضوعی، معمولاً چند حالت از مسایل مكانیابی پیوسته، مورد بحث قرار گرفتند، مانند مساله میانه، مساله مركز و مساله مركز-میانه. در مساله میانه هدف، پیدا کردن مکان وسیله (تسهیل) جدید میباشد، بطوریکه مجموع فواصل وزندهی شده بین تسهیل جدید و تسهیلات موجود، حداقل گردد. این مساله، در تئوری مکانیابی به مساله وِبِر[5] و مساله کمینه مجموع[6] نیز شهرت دارد. مسایل مکانیابی بر اساس نوع تابع فاصله نیز تقسیمبندی میشوند، مانند فاصله اقلیدسی و متعامد. مساله میانه با فواصل اقلیدسی یکی از قدیمی ترین مسایل مکانیابی تسهیلات میباشد. برای حل بهینه این نوع مساله، روشهای حل مختلفی پیشنهاد شدهاست که مشهورترین آن روش تکراریی میباشد.
بسیاری از مسائل مکان یابی تسهیلات وجود دارند که در عمل جنبه واقعی تری پیدا می کنند. این دسته مکان یابی تسهیلات در حضور مانع صورت می پذیرد. در واقع در گونهای از مسایل میانه با محدودیت در قرار گیری و یا حركت مواجه هستیم. در دستهای از این نوع مسایل، نواحی وجود دارند كه تسهیل (یا تسهیلات) جدید نه میتواند در آنجا استقرار یابد و نه میتواند از میان آن عبور كند. این نواحی، نواحی بامانع[9] نامیده میشوند. دریاچهها، كوهستانها، مناطق نظامی، رودخانهها و بزرگراهها ودر مقیاس كوچكتر، ماشینآلات و واگنهای حمل مواد در كارخانجات، مثالهایی از این نواحی میباشند. این مسایل در مقایسه با مسایل مكانیابی كلاسیك خیلی عملیتر ونزدیكتر به دنیای واقعی میباشند، اما بهعلت پیچیدگی محاسباتی که این نوع مسایل دارند، تنها در چند دهه اخیر مورد بررسی قرار گرفتند. موانع احتمالی بطور طبیعی در دنیای واقعی وجود دارد، یعنی موانع میتوانند دارای موجودیت تصادفی، مکان تصادفی و یا اندازه تصادفی باشند. یک مثال ساده آن یک واگن در یک کارخانه میباشد که در یک مسیر ثابت در رفت و آمد میباشد.مثال دیگر از این دسته که کاربرد نظامی دارد اعزام دسته هایی از نیروهای نظامی به مناطق نظامی است در صورتی که چندین دسته از نیروهای خودی در محل حاضر می باشند و در بسیاری از این مناطق به دلیل وجود دریاچه، کوه و یا … امکان استقرار این نیروهای نظامی وجود ندارد.
در این تحقیق، مدل پیشنهادی ارائه شده یک مساله میانه با فواصل متعامد میباشد، بطوریکه در ناحیه پیوسته یک مانع خطی وجود دارد که در مسیر افقی حرکت خود، از توزیع احتمالی با تابع چگالی احتمال نرمال[10] با پارامترهای معین و ثابت پیروی میکند.
فرضیاتی که برای مسئله تعریف می نماییم به قرار زیر می باشد:
تعامل هم مابین تسهیلات جدید و موجود ، و هم ما بین تسهیلات جدید و جدید برقرار است.
[1] Facility Location
[2] Median Problem
[3] Center Problem
[4] Cent-dian Problem
[5] Weber Problem
[6] Minisum Problem
[7] Placment
[8] Traveling
[9] Barrier Regions
[10] Normal Distribution