انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………………………………124
فصل اول:
کـلیات تحقـیق
بعد از پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز، منطقه خاورمیانه از بحرانیترین مناطق جهان بوده است. خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و دارا بودن ذخایر انرژی و حوزه های تمدنی و ایدئولوژیکی، محل تلاقی منافع و منازعه میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بوده است. از آغاز سال 2011 نیز، خاورمیانه شاهد تحولات اساسی بوده است. در پی جنبش های مردمی و تحولات جدید در خاورمیانه و شمال آفریقا بسیاری از نظام های سیاسی و نظم منطقه ای تغییر یافته و الگو های مختلفی از تحولات در کشورهای مختلف رخ داده است که تفاوت های زیادی با هم داشته اند؛ در میان وضعیت سوریه با تمام کشورهای دیگر متفاوت است و تداوم و تشدید بحران در این کشور با درگیری
مخالفین و دولت همچنین مداخله خارجی همراه است. اگر چه خواسته های مردمی در شکل گیری و تداوم بحران سوریه(مارس2011) نقش مهمی دارند اما با نگاهی به نقشه صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای ذی نفع و تأثیر گذار، بر اساس منافع و علایق خود جهت گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده اند. بدیهی است که هرکدام از بازیگران تلاش می کنند محیط و قواعد بازی را به گونه ای هدایت و مدیریت کند که منافع حداکثری خود را در این کشور تضمین کند. در همین راستا می توان تداوم بحران در سوریه را ناشی از رقابت و تعارض شدید بین منافع راهبردی و رویکرد بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کار عربی» در منطقه خاورمیانه دانست. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده ای بین جریان مقاومت در مقابل جریان محافظه کار در منطقه خاورمیانه بوده ایم. تعارض منافع میان این دو جریان در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. در یک طرف بحران سوریه جریان محافظه کار؛ شامل بازیگران منطقه ای مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه می باشد که رویکرد معطوف به تغییر رژیم در سوریه را دنبال می کنند و طرفدار راه حل نظامی در بحران سوریه می باشند. در همین راستا جریان محافظه كار در تلاش است با منزوی کردن سوریه، یکی از متحدان کلیدی ایران را در منطقه که پل ارتباطی با گروههای مقاومت حزب الله و حماس هم هست، ضربهای به این جریان بزند. در طرف دیگر جریان موسوم به مقاومت که شامل بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان و در مقیاس کوچکتر عراق می باشند که خواستار حفظ دولت کنونی سوریه اگر چه با انجام برخی اصلاحات سیاسی و مشارکت دادن گروه های سیاسی دیگر در ساختار قدرت هستند. تغییر جهت سیاست خارجی سوریه به طرف جریان محافظه كار باعث تغییر نقشه سیاسی و قدرت در خاورمیانه شده و ضربه جبران ناپذیری بر جریان مقاومت است؛ بنابراین هر یك از طرفین بحران با درك این مطلب سعی در حفظ یا تغییر تحولات و اوضاع سوریه دارند.
اهداف این تحقیق شامل بررسی موضع گیری، تعیین نقش، اهداف و سازوکارهای قدرت های اصلی منطقه ای تأثیرگذار در بحران سوریه می باشد. همچنین اشاره به اینکه کدامین عوامل باعث حساس شدن و ایفای نقش فعال بازیگران منطقه ای در بحران سوریه شده اند، ایفای اینگونه نقش چه فرصت ها و چالش هایی برای این بازیگران خواهد داشت؟ همچنین دلائل انتخاب موضوع عبارتند از : داشتن درک و شناخت صحیح از تحولات اخیر خاورمیانه، به خصوص تحولات جاری در سوریه، به عنوان کشور خط مقدم جبهه ی مقاومت و بازیگر تأثیرگذار و متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه. علاوه بر اهمیت موضوع، علاقه و کنجکاوی پژوهش گر نسبت به ارائه تصویری واقع بینانه از نقش و اهداف بازیگران منطقه ای در بحران سوریه باعث انتخاب این موضوع شده است.
یِ مقالهاش تحتِ عنوانِ قومیت در نگرشِ خبرگان قانون اساسی ( خلیلی، 1387 ( به چهار نکتهیِ محوریِ مورد نظرِ رهبر انقلاب اشاره میکند. یکی از این دلایل برایِ این کاغذ واجدِ اهمیت اساسی است و دلالت هایِ معناییِ بسیاری را حامل است: « شتاب در تدوینِ قانونِ اساسی» ( همان ). عبارتِ پیشگفته تلویحا ما را ارجاع میدهد به مولفهای انحصاری و اساسی از حاکمیت و آن « اصلِ تصمیمگیریِ» است. وی سپس سراغِ اصلِ پنجمِ پیشنویسِ قانون اساسی رفته و به ذکر مفهوم قومیت در آن اشاره میکند: « در جمهوری اسلامی ایران همهیِ اقوام… از حقوقِ کاملا مساوی برخوردارند و هیچ کس را بر دیگری امتیازی نیست». اینجا هنوز قومیت بهشکلِ کامل نفی نشده است. و اما بعد از استحالهای ادبی ما را میآگاهاند که به نوعی مسخِ کافکایی ماننده است و طردِ زامزا و صحنه ازلیِ این طرد، سیبی است که در پشتِ کافکایِ قومیت فرو میرود. استحاله فوقالذکر، جایگزینیِ لفظِ « قومیت » است در اصلِ پنجمِ پیشنویس به « مردم ایران، ملتِ ایران و بدتر از همه، همگان» ( همان )در متنِ اصلی و مصوب.
همگان یا اقوام؟ تاکید بر هر یک، تاریخِ متفاوتی را برایِ ما رقم خواهد زد. زورِ کلمات و کلا محورِ جانشینی در قوانینِ مکتوب، محورِ بحران است. در همین نقطه کمی درنگ کرده و فرضیه خویش را از سرمی نویسم: پروبلماتیکِ قومیت در ایران به قوهیِ خود باقی خواهد ماند زیرا علومِ انسانیِ ایران نکتهای ظریف را در این میان از میان انداخته است. همگانِ همگن نیست. همگان، تسهیلِ استیضاحِ ایدئولوژی است. همگان بسطِ دایرهیِ شمولِ بشری نیست. همگان تعویقِ تفاوت است. همگان جمعِ یکایکِ افراد نیست، جمعِ یکایکِ سوژه هاست. همگان نفیِ امرِ توصیف است؛ توصیفِ یکایک. اتفاقی که به لحاظِ نظری اینجا میافتد، یککاسهکردن ـ و نه همکاسهکردن ـ جمجمهیِ قومیتها است و
تقلیلِ ردهبندی به رددادن است. نوعی به قولِ الن بدیو ( 1388 ) « حذفِ ادغامی »(inclusive exclusion ) در اینجا رخ میدهد. بهعلاوه، جایگزینیِِ سوسوریِ مذکور، پارادوکسِ مهمی را حامل است که نقدی درونمان ( immanent ) بر آن وارد است. و آن پارادوکس این است: دست زدن به کنشی غیراسلامی برای برساختنِ یک حاکمیتِ اسلامی، چراکه این جایگزینی در تحلیلِ نهایی یک کنشِ غصبی است ـ که تکلیفِ آن در اسلام مشخص است ـ و دایاسپارا چیزی نیست الا پرکندن و پراکندن؛ نیست الا غصبِ مکانِ « دیگری». خلاصه که پروبلماتیکِ قومیت از بدوِ اندراجِ آن در قانون اساسیِ جمهوری اسلامی شکل گرفته است و لذا خاستگاهِ آن خودِ حاکمیت و قانون است. خودِ نگرشِ خبرگان رهبری در تدوینِ قانون اساسی و تاکید بر « شتاب در تدوینِ قانون اساسی» این معظله را برساخته است. بهبیانِبهتر، خانه از پایبست ایران است. شتابِ پراکسیس از خصایصِ مهمِ آن است[1]. حاکمیت در برههیِ انقلابی در خطیرترین وضعیتِ تصمیمگیریهایش قرار میگیرد و « یک سامورایی باید در فاصلهیِ هفت نفس تصمیمش را بگیرد».[2] پساگسستِ گفتمانی در هیاتِ « قانون » متجسم میشود و به ناگزیر بهمعنایِ برساختنِ ( constructing ) و بهمعنایِ درستتر، نطفهریزان برایِ برساختهشدنِ یک صورتبندیِ گفتمانیِ (discursive formation )جدید و یک نظامِ ردهبندیِ جدید است.
اکنون محافلِ علمی متفقالقولاند که قوانینِ اساسی همچون تمامیِ متون، در بِستر و موقعیتمند( contextualized and situated) هستند و وابسته به کانتکستِ تدوینِ خویش. خودِ نفسِ این تدوین در آن زمان در موقعیتی انقلابی و پروبلماتیک رخ داده است و دیگر قابلِ حل نیست، مگر اینکه تجدیدِ نظر شود در 36 اصلِ قانون اساسی که به مفهومِ قومیت پرداختهاند. اگر هم بشود کاری کرد، باید از همین گزارهها شروع کرد. سعیِ من در این کاغذ ردگیریِ قوه یِ قومیت است در طولِ دورهیِ زندگانیام، تا نشان دهم که تصمیمِ حاکمیتِ وقت چگونه انسانی تولید کرده است و این تصمیم، چگونه به تمامیِ وضعیتهایِ انسانِ مذکور منضم است، ابعادِ قفسِ وبریِ منتج از این تصمیم برایِ اقوام چه اندازه است و چگونه میتوان از زندگی در این قفس به نوعی زندگیِ قفسیِ آزادتر اندیشید و از کارکردهایِ این تضاد در راستایِ مفصلبندی (articulation )و رسیدن به یک زیستجهانِ (Life-World ) بهتر بهره برد. سعی بر این است که در یک خودقومنگاره مفاهیمِ مرتبط با قومیت را در « تجربه زیسته»یِ خویش مشاهده کنم، بفهمم، بفهمانم ـ در معنایِ وبریِ آن ـ و از این طریق یک حاشیه یِ مسکوت را به سخن در آورم و به همراه مخاطبانم در یک استیضاحِ آلتوسریِ معکوس، حاکمیت و سازوکارهایِ ایدئولوژیک آن را صدا بزنیم.
[1] – به یاد بیاورید لوکاچ و تایل اکسیون ها Teilaktionen را. این واژه به معنایِ عملِ مسلحانه ی خُرد، در بخش پنجِ متنِ پری اندرسون درباره گرامشی و در مقامِ یک «تلکتیک» و یک «اقدام سازمانی برایِ تسخیرِ قدرتِ دولتی» بهکاررفته است. این « عملِ مسلحانه جزئی» در متنِ مورد نظر در ارجاع به تشخیصِ درستِ زمانه و زمانِ درست برایِ انقلاب است. و این انقلاب عطف به آرایِ لوکاچ نه سلبی و عینی، بلکه تمهیدی است برایِ زنده نگاهداشتِ وضعیتِ انقلابی در یادِ پرولتری. نک: معادلات و تتناقضات، آنتونیو گرامشی، تهران:طرح نو، 1389 .
– [2] این جملهایست که صدایی خارجی در فیلمِ Ghost Dog جارموش آنرا از رویِ کتابِ «درطریقتِ سامورایی» می خواند. منظورم این است که انقلاب به نوعی بودن در وضعیتِ یک سامورایی است.
…………………………………………………………………………………………………………….. 40
3-1) مباحث نظری…………………………………………………………………………………………… 41
3-2- پراكندگی از ذرات با شكل دلخواه و سطحهای ساده………………………………………… 49
3-3- پراكندگی از ذرات بیضوی…………………………………………………………………………. 50
فصل چهارم: نتایج عددی
نتایج عددی …………………………………………………………………………………………………….. 58
نتیجهگیری ………………………………………………………………………………………………………. 62
پیوست الف) …………………………………………………………………………………………………… 63
پراكندگی اپتیك غیرخطی از ذرات كروی و استوانهای ……………………………………………….. 63
پیوست (ب) …………………………………………………………………………………………………… 65
ذرات بیضیگون ………………………………………………………………………………………………. 65
منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………………… 66
چكیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………… 67
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1) مقدار عناصر قطبشپذیر در مرتبهی دوم فركانس مجموع پراكندگی از یك كره با شعاع و پذیرفتاری …………………………………………………………………………………………………………………….. 33
جدول (2-2) مقادیر نوعی پارامترهایی كه چند فرایند پراكندگی را توصیف میكنند………….. 36
جدول (3-1) قوانین انتخاب برای عناصر در پراكندگی با سهم قطبش متفاوت………….. 48
جدول (3-2) مقادیر ممكن برای انتگرال ……… 53
جدول (3-3). تابعهای پراكندگی برای ذرات بیضی گون با چند جملههای از و و 56
جدول (الف-1). تابعهای پراكندگی برای ذرات استوانهای با طول L و شعاع D و ذرات كروی با شعاع R 64
جدول (ب-1). تابعهای پراكندگی برای ذرات كوچكتر در محدوده و 65
فهرست اشكال
عنوان صفحه
شكل 1-1: دو قطبی الكتریكی بنیادی الف) همسویی با میدان ب) نیروی وارد بر دو قطبی كه در راستای میدان الكتریكی
است……………………………………………………………………………………………………………………… 6
شكل (1-2)پاسخ نوعی غیرخطی (الف) و خطی (ب) قطبیدگی P به میدان الكتریكی اعمال شده E برای میدانهای مثبت و منفی برابر، پاسخ محیط اپتیكی در وضعیت غیرخطی متقارن نیست. در این مورد میدان منفی قطبیدگی بزرگتری نسبت به میدان مثبت با بزرگی یكسان بوجود میآورد …………………………………………………………………… 10
شکل(1-3) الف) هندسه تولید هماهنگ دوم ب) نمودار تراز – انرژی كه تولید هماهنگ دوم را توصیف میكند. 12
شکل1-4 تولید هماهنگ دوم در بلور KDP و در یک فیبر شیشه ای و در یک کاواکی از لیزر 13
شكل (1-5): تولید بسامد مجموع الف) هندسه برهم كنش ب) توصیف تراز – انرژی………. 15
شكل (2-2) الف) هندسه پراكندگی با پارامترهای مرتبط ب) سطح قیاسی……………………… 32
شكل (2-3) مثالی از تقریب WKB در منطقه تیره فاز موج تغییر كرده است…………………… 34
شكل (2-4) پراكندگی خودبهخودی نور الف) وضعیت آزمایش ب) طیف مشاهده شده نوعی 35
شكل (2-5) طرحی برای پراكندگی ریلی هماهنگ دوم بوسیله یك كره…………………………. 37
شكل 3-1: الف) هندسه پراكندگی یك ذره (آنسامبلی از ذرات) تحت دو باریكه كه با هم زاویه میسازند ب) سیمهایی مختصات ( ) و مربوط به تانسور و ………………………………….. 42
شكل (4-1) (منحنی آبی) الگوهای پراكندگی تولید بسامد مجموع (پیكربندی PPP) برای بیضی و عناصر سطح برای و و و زاویهی چرخش 0 و 30 و 60 و 90 درجه……….. 59
شكل (4-2) الگوی پراكندگی برای آنسامبلی از بیضیگون در سیستمهای پرولیت و آبلیت با نسبت ظاهری متفاوت. در پرولیت از آبی تا قرمز نسبت ظاهری از تا افزایش مییابد. در آبلیت از تا كاهش مییابد 60
شكل (4-3) مقایسه الگوهای پراكندكی اشكال متنوع a. كره b. استوانه c. چند وجهی d. اسب كه سطحهای آنها برابر سطح یك كره به شعاع nm500 است. كره: منحنی مشكی، استوانه: منحنی خطچین مشكی چند وجهی: منحنی خاكستری اسب: منحنی خطچین خاكستری …………………………………………………………………………………………… 61
پدیدههای بسیار كاربردی در محیطهای غیرخطی اپتیكی رخ میدهد كه از جملهی این پدیدهها تولید هماهنگ دوم و فركانس مجموع است كه در این رساله به طور خاص به الگوی پراكندگی این دو پدیده برای اشكال با شكل دلخواه اشاره شده است كه برای بیان بهتر این موضوع ابتدا اپتیك غیرخطی به صورت مختصر توضیح داده شده است و از آنجایی كه برای بدست آوردن الگوی پراكندگی نیازمند محاسبه شدت هستیم و برای محاسبه شدت پراكندگی نیازمند پذیرفتاری موثر هستیم. بعد از بیان اپتیك غیرخطی پذیرفتاری موثر شرح داده شده است و سپس وارد مسئله اصلی كه بیان الگوی پراكندگی است شدهایم.
اگر تمامی پدیدههای فیزیكی اطراف ما خطی بودند، هم فیزیك خسته كننده بود و هم زندگی بدون مشاهده بسیاری جذابیتها سپری میشد. خوشبختانه ما در یك دنیای غیرخطی زندگی میكنیم. البته به خاطر داشته باشیم كه همانطور كه خطی بودن فیزیك را جذاب میكند غیرخطی بودن نیز فیزیك را زیباتر میكند]1[.
پدیدههای اپتیك خطی در محیط خطی رخ میدهند و در مقابل آن پدیدههای اپتیك غیرخطی در محیط غیرخطی رخ میدهند اگر ویژگیهای اصلی این دو محیط به دنبال هم بیان شوند به درك بهتری راجع به محیط غیرخطی خواهیم رسید. به همین علت ما در اینجا پس از بیان تاریخچه توضیح مختصری راجع به این دو محیط میدهیم و سپس به صورت تخصصیتر وارد مباحث مربوط به اپتیك غیرخطی میشویم.
اولین بار در سال 1961 میلادی، آزمایشی كه فرانكین[1] و وین ریچ[2] در دانشگاه میشیگان انجام دادند. نشان داد كه اگر نور با طول موج به بلور كوارتز تابانده شود نوری با طول موج خارج میشود و این آزمایش در واقع تولد اپتیك غیرخطی به حساب میآید. در واقع این پدیده مشاهده تولد هماهنگ دوم[3] است این آزمایش روشی در بدست آوردن تابشهای همدوس با توان بالا است كه در آن میتوان طول موج كوتاهتر به دست آورد. چشمهی نور معمولی برای چنین آزمایشهایی خیلی ضعیف است. در كل میدانی در حدود یك اثر غیرخطی در محیط القا میكند كه این میدان متناظر با باریكهای به شدت تقریبی است. كه به همین دلیل برای مشاهده هماهنگ دوم باریكه لیزر به كار میرود ]1[. در كل بیشترین مطالعه روی این موضوع از قرن بیستم و بعد از آن صورت گرفته است.
یکی از مهمترین اهداف کلان اقتصادی، رشد و توسعهی اقتصادی مستمر و باثبات است. عوامل متعدد اقتصادی و غیراقتصادی در راستای تحقق هدف رشد اقتصادی توسط صاحبنظران عنوان شده است که در بین این عوامل، تمامی نظریات و الگوهای رشد، سرمایهگذاری را به عنوان موتور محرکه و تعیینکنندهی رشد و توسعهی اقتصادی معرفی کردهاند.
از طرفی، دولت به دلیل وظایف گستردهای مانند حفاظت از حقوق مالکیت[1]، اجرای قراردادها، توزیع درآمد، اصلاح عوارض جانبی و تولید کالاهای عمومی که بر عهده دارد از ابزارهای سیاستی مختلفی استفاده میکند (پارک[2]، 2006). اعمال این سیاستها بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی مانند سرمایهگذاری خصوصی اثرگذار هستند. بنابراین دولت با انجام وظایف خود، میتواند بر میزان سرمایهگذاری خصوصی در سطح جامعه تأثیرگذار باشد.
با وجود این شرایط، در دههی 1970 اقتصاددانانی مانند نورث[3]، دمستز[4]، کوز[5] به بررسی نقش نهادها در فرآیند رشد و توسعهی اقتصادی پرداختند و اقتصاد نهادگرایی جدید[6] را
پایهگذاری کردند. از دیدگاه این اقتصاددانان، تعریف روشن از حقوق مالکیت به عنوان حق افراد در استفاده از منابع و حفاظت از آن، نقش بسیار اساسی در فرآیند تشکیل سرمایه و رشد اقتصادی دارد بهطوریکه، حقوق مالکیت تضمین شده را عامل اصلی تعیین کنندهی نرخ
پسانداز، تشکیل سرمایه، سرمایهگذاری خصوصی، رشد اقتصادی و استفادهی کارآ از منابع میدانند.
همچنین، نورث »حقوق مالکیت را حقوق افراد برای بهرهمندی از منافع کار تحت تملک خود یا بهرهمندی از منافع کالاها و خدماتی که آن ها را تصرف کردهاند« تعریف میکند (صمدی، 1389). در نتیجه، برقراری امنیت برای حقوق مالکان سبب ایجاد انگیزه برای افراد در جهت انجام فعالیتهای اقتصادی میشود بهگونهای که تأمین حقوق مالکیت در جامعه، ریسک فعالیتهای اقتصادی را کاهش میدهد و با کاهش هزینههای مبادله[7] و نااطمینانی، سبب تسهیل و رونق فعالیتهای اقتصادی خواهد شد.
بنابراین دولت در راستای انجام وظایف خود و صیانت از حقوق مالکیت، مخارجی را در جهت حفاظت از حقوق مالکیت اختصاص میدهد، و از این طریق بر میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی تأثیر قابل توجهی خواهد گذاشت.
ای بر نانوتکنولوژی
یکی از موفقیتهای بزرگ علمی و صنعتی این قرن معرفی و توسعهی نانو مواد و نانو تکنولوژی است. در زمان حاضر تحقیقات وسیعی خصوصاً در بعد صنعتی بصورت کلی یا جزئی به نانو مواد اختصاص داده شدهاند و تعداد انتشارات شاخههای مختلف این علم در حال افزایش است . اصطلاح نانوتکنولوژی در سال 1974 بوسیلهی محقق ژاپنی نوریو تانیگوچی به منظور مهندسی در مقیاس طول کمتر از میکرومتر ایجاد شد . بعدها ابداع میکروسکوپ الکترونی و انواع آن، توانایی دید مواد در مقیاس نانو را به ما داد .
کوچکترین ابعاد در فناوری نانوساختارهای یک بعدی به کوچکی nm5/1 رسیده است. انگیزهی کاهش بیشتر اندازه، افزایش سطح تماس اجزا، کاهش قیمت و افزایش کارایی است .
نانوساختارها شامل ساختارهای محدود شده در یک بعد مانند نانوفیلمها، در دو بعد مانند نانولولهها، نانوسیمها و نانومیلهها و در سه بعد مانند نانونقاط یا نقاط کوانتمی میباشند، که در فصل دوم بیشتر راجع به آنها توضیح خواهیم داد.
اصطلاح “کشیدگی”[1] بعنوان طول تقسیم شده بر عرض یک جامد تعریف شده است.
اصطلاح “نانونقطه”[2] بطور کلی به جسمی با کشیدگی برابر 1 اشاره دارد. یک”نانومیله”[3] جسمی با کشیدگی بین 1 تا 20 با دیمانسیونی کوچک از مقیاس nm100-10 میباشد.
یک “نانوسیم”[4] جسمی با کشیدگی بزرگتر از 20 با دیمانسیون nm100-10 است .
نانوسیمها در دو بعد محدود و تنها در یک بعد گسترش یافتهاند، بنابراین هدایت الکتریکی آنها از مواد کپهای[5] نظیرشان متفاوت خواهد بود.
در نانوسیمها هدایت الکتریکی هم از طریق هدایت کپهای و هم از طریق پدیدههای کوانتمی مانند فرایند تونلزنی صورت میگیرد. همچنین
بخاطر چگالی حالتهای الکترونی زیاد نانوسیمها، گاف انرژی وابسته به قطر، پراکندگی سطحی الکترون و فوتونها و انرژی مقید تحریکی افزایش یافته، همچنین نسبت سطح به حجم بالا و نسبت طول به قطر بزررگ، نانوسیمهای فلزی و نیمههادی خواص الکتریکی، مغناطیسی، اپتیکی، ترمودینامیکی و شیمیایی منحصر به فردی را در مقایسه با سیمهای با مقیاس ماکروسکوپی نظیرشان نشان میدهند .
1-2- روشهای ساخت آرایهای از نانوسیمها
بطور کلی دو روش جهت ساخت نانوسیمها بصورت آرایهای وجود دارد :
الف) روشهای متکی به لیتوگرافی که دقت نانوسیمهای ساخته شده در این روش بسیار بالاست، ولی از طرف دیگر هزینهی ساخت نیز زیاد میباشد.
ب) قالبسازی که در این روش قالبهای حفرهدار جهت انباشت مواد و ساخت نانوسیم، با روشهای مختلفی ساخته میشوند. مثل قالبهای کوپلیمری، قالبهای ساخته شده توسط سونش یونی میکا یا پلاستیک و قالبهای ساخته شده توسط آندایز آلومینیوم که روش مورد علاقهی ما در ساخت نانوسیمها در این تحقیق میباشد.
پرکردن قالب آلومینای حفرهدار توسط مواد دلخواه یکی از تکنیکهای ساده و کم هزینه میباشد، که طی آن یک آرایهی منظم از نانوسیمها با مواد مختلف را میتوان تولید نمود. اکسید آلومینای آندیک با ساختار حفرهای، بوسیلهی آندایز آلومینوم تولید میشود .
ساخت نانوسیمها در دو مرحله انجام می شود: مرحلهی اول ساخت قالب حفرهدار و آماده نمودن آن برای انباشت ماده و مرحلهی دوم پرنمودن حفرهها .