وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالعه­ ی برانگیختگی،خوشایندی و غلبه­­ ی کلمات به­ کار برده شده در عناوین مشترک تارنماهای فارسی زبان داخل و …

تارنماها یکی منابع مهم خبری هستند. امروزه کمتر کسی را می‌توان یافت که از رسانه استفاده ننماید و در این میان از اخبار بی خبر باشد.

 

تارنماها با اطلاع رسانی سریع درباره مسائل حاد جامعه بشری، انتقال نمادهای اعتراضی و تحریک احساسات، به کنش‌های اعتراضی گسترده ای دامن می‌زنند. جذب هواداران، انسجام درونی، ایجاد اتحاد و ائتلاف میان افراد و گروه‌ها و هماهنگ سازی اهداف و روش‌های مبارزاتی و جهت دهی افکار عمومی نشانه ای از قابلیت بالای فضای مجازی است؛ امری که به وضوح در تحولات اخیر خاورمیانه مشاهده می‌شود (آقایی، صادقی، هادی، 1391).

 

تحولات خاورمیانه به علت اهمیت همیشگی آن مجالی را فراهم نموده است تا رسانه‌ها به ویژه تارنماها بیش از پیش ظرفیت‌های خود را نمایان سازند (قاسم زاده،1390). مسلماً یکی از حوزه‌هایی که خبرهای رسانه­ای و تارنماها به صورت ویژه به آن می‌پردازند مسائل مختلف مربوط به ایران است. این موارد شامل نکات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و غیره است.

عکس مرتبط با اقتصاد

تارنماها را به رغم داشتن نکات مفید آن، می‌توان به عنوان ابزاری موثر برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی نیز در نظر گرفت که با زبان کلمات و جملات در ساختار خبر نقشی حیاتی بازی می‌کنند.

 

جالب توجه است که امروزه در ابعاد نظامی نیز بعد جدید و بسیار موثری ظهور کرده است که جنگ شناختی نامیده می‌شود، که آن را بعد پنجم جنگ‌ می‌دانند که در آن به جای سلاح از تکنیک‌های شناختی استفاده می‌شود. یکی از مؤثرترین ابزارهای مورد استفاده در جنگ‌های شناختی، رسانه­ها هستند (گروه پژوهشی دانش فناوری اطلاعات آینده اندیشی، 1387). بدین صورت که رسانه‌ها با قابلیت زیادی که دارند می‌توانند زشت‌ترین مفاهیم را به صورتی زیبا و یا بالعکس به مخاطب عرضه نمایند و افکار را دستکاری نموده و به سمت آنچه هدف اصحاب رسانه است سوق دهند.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

کلمات و جملات هیجانی در اخبار و عناوین خبری اهمیت زیادی دارند. مثلاً پژوهش بررسی و مقایسه شباهت­ها و تفاوت­های گفتمان­ها و انگاره­های خبری ساخته شده در دو سایت الجزیره انگلیسی و پرس تی­وی در مورد پوشش خبری درگیری­های سوریه در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1392 (21 مارس تا 21 سپتامبر 2013) نشان می‌دهد که چگونه دو رسانه با دو دیدگاه مخالف با عناوین و جملات و کلمات متفاوت، در مخاطبان خود عقاید مختلف و مخالف هم و تصاویر مثبت و منفی از سران کشورها القاء نمودند (خلیلی،1392). این موضوع اهمیت و چگونگی اثر گذاری بار هیجانی کلمات و جملات اخبار بر مخاطبان را نشان می‌دهد.

 

تارنماها به عنوان یکی از رسانه‌ها، می‌تواند به شکل ابزاری از تسلیحات شناختی نیز باشد که مخاطب با اختیار و انتخاب خود در معرض آن قرار می‌گیرد. تارنماها را می‌توان ابزاری مهم دانست که کلمات و جملات در آن نقش اساسی بازی می‌کنند و با تأثیر گذاری بر افکار مخاطبان می‌توانند خطر آفرین باشند.

 

موارد حائز اهمیت ذکر شده در بالا، اهمیت آگاهی از روند اثرگذاری و کارکرد این ابزار جنگ شناختی را بارز می‌سازد. به نوعی مطالعه در خصوص این موضوع، شناخت یکی از ابزارهای جنگ‌های شناختی محسوب می‌شود.

 

با نگاهی دقیق می­توان تفاوت­هایی اساسی میان ادبیات تارنماهای مختلف فارسی­زبان داخل و خارج از کشور مشاهده کرد. به زعم پژوهشگر

دانلود مقالات

 تفاوت­هایی بارز دربرانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات استفاده شده در تارنماهای مختلف وجود دارد. تأثیر هیجانی کلمات در عناوین خبری موجب جذب بیشتر مخاطبان به سمت رسانه و تارنماهای خارجی می‌شود و این پژوهش در نظر دارد این سوالات را مورد مطالعه قرار دهد.

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

تارنماها به منابع مهمی برای بسیج کنش جمعی و ابداعات پس از آن، سازماندهی و عمل جنبش‌های اجتماعی در سراسر دنیا تبدیل شده‌اند (التانتاوی[1]، وی یست[2]،2011،1207). بیشتر تمرکز اطلاعات و خبرها در رسانه‌ها و تارنماها در مورد مسائل مهم و حیاتی هستند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

نقش اینترنت و رسانه­های جدید در انقلاب­های اخیر به حدی پر رنگ بوده است که برخی آن را انقلاب فیس بوکی یا انقلاب توییتری می‌نامند. این ابزارها هماهنگی بین تظاهرکنندگان را موجب می‌شدند (دوراندیش، 1390). البته در مورد میزان و کیفیت نقش رسانه‌ها در این انقلاب‌ها دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود دارد.

 

در این میان رسانه‌ها که به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار صاحبان قدرت کشور حامی آن‌ها هستند مطمئنا” فعالیتی به نفع آنان خواهد داشت. همان‌گونه که کاتلی[3] (2011، به نقل از آقایی، صادقی، هادی، 1391) می‌گوید اطلاعیه های رسمی غربی در رسانه همیشه به سمت و جهتی سوق می‌یافت که منافع خودشان را فراهم سازد.

 

متخصصان ارتباطات معتقدند، تارنماها موجب شده‌اند ارتباطات چهره به چهره کاهش یافته و در مقابل به گسترش روابط مجازی و دیجیتالی کمک می‌کنند (قوانلو قاجار،1390). اینجاست که رسانه‌ها در انتخاب و استفاده از کلمات در خبر و عناوین خبری خود به نکات روان شناختی به ویژه ابعاد هیجانی آن توجه ویژه دارند تا به اهداف خود برسند.

 

برای آگاهی و سپس پیشگیری یا هر اقدام مناسب دیگری در مقابل اثرات سوء اخبار منتشر شده در تارنماها، آگاهی از اینکه تارنماهای خارجی و داخلی با به کار بردن کدام کلمات در جملات خود و با چه نوع ویژگی از ابعاد هیجانی در عناوین خبری قصد تأثیرگذاری بر افکار افراد جامعه را دارند ضرورت پیدا می‌کند.

 

تاکنون در مطالعه‌ی این موضوعات، برای بیشتر پژوهشگران، تحلیل محتوا، تطبیق ساختاری خبر و محتوای خبر مورد توجه بوده و به لحاظ مطالعه­ی کلمات و رابطه­ی آن با خوشایندی خبری جای خالی احساس می­شود. همچنین در مورد بار معنایی لغات نیز پژوهش­های متعددی صورت گرفته است. ازجمله آن‌ها پژوهش‌هایی است که به ارزیابی پردازش خاص کلمات با بار احساسی پرداخته و مفاهیم احساسی در محرک در آن‌ها به عنوان اثر کلی نشان داده می­شود که (شافر[4] و همکاران، 2012) از تصاویر مملو از احساس استفاده کردند. شکل‌های دیگر آن به صورت صداها بوده (پیچا[5] و همکاران، 2011)؛ یا اینکه به صورت رایحه‌ها تجلی یافته است (بنسافی[6] و همکاران، 2003). با وجود تحقیقات گسترده، هنوز پژوهش کافی برای مطالعه و مشخص ساختن کلماتی که بیشتر مورد استفاده­ی رسانه و از جمله خبرها هستند صورت نگرفته است.

 

مطالعه­ی میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلیه­ی کلمات به کار برده شده در عناوین مشترک تارنماهای فارسی زبان داخل و خارج از کشور و مطالعه­ی رابظه­ی آن با کل عنوان خبر از چند جهت حائز اهمیت است. ابتدا اینکه  با توجه به فقدان فهرست هنجاریابی کلمات در زبان فارسی و مطالعات اندک صورت­گرفته در این زمینه بالاخص در حوزه­ی اخبار و رسانه، مهم­ترین دغدغه­ی پژوهشگر از انجام این پژوهش ابتدا ایجاد فهرست برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات خبری است که برای ایجاد این فهرست، از عناوین که نشانگر کل خبر است استفاده شده­است و به مطالعه­ی تفاوت میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات به‌کاربرده شده در عناوین مشترک 6 تارنمای­ فارسی­ زبان داخل و خارج از کشور پرداخته­شد به علاوه این پژوهش قصد دارد به ارزیابی ارتباط میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی این کلمات با هدف پاسخ به این سوال که آیا می­توان با داشتن یکی از این سه عامل (برانگیختگی، خوشایندی، غلبه) دو عامل دیگر را پیش­بینی نمود بپردازد. به عبارت دیگر دستیابی به ارزیابی توان پیش بینی میزان برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی یک متن با داشتن مجموعه­ی کلمات آن متن چه مقدار است؟و در آخر اینکه خبرگزاری‌های داخلی و خارجی در زمینه­ برانگیختگی، خوشایندی و غلبه­ی کلمات به کاربرده در عناوین  چه تفاوتی دارند؟

 

در کل اهمیت ویژه نتایج این پژوهش برای خوانندگان این است که متوجه می‌شوند تا چه اندازه تحت تأثیر بار هیجانی و ابعاد آن در عناوین خبری تارنماها هستند و از سویی دیگر مسئولان و نویسندگان خبری تارنماهای داخلی با استفاده از نتایج یافته های این پژوهش می‌توانند در انتخاب کلمات عناوین خبری خود تجدید نظر کرده و بر اساس اصول تأثیرگذاری ابعاد هیجانی در کلمات، عنوان خود را تهیه ‌کنند.

 

[1] Eltantawi

 

[2] Wiest

 

[3] cottle

 

[4] . Schaefer

 

[5] .Plichta

 

[6] .Bensafi

مقایسه ابعاد سرشت و منش شخصیت افراد اقدام کننده به خودکشیبا افراد بهنجار در چارچوب مدل زیستی روانی کلونینجر

مطالعات همه گیرشناسی خودکشی در ایران طی دو دهه اخیر نشان داده است که خودکشی و اقدام به آن رو به افزایش است‏. سنین 15 تا 24 سال به عنوان دوره‏ی پر خطر اقدام به خودکشی محسوب می‏شود. مسلماً با از دست دادن این گروه سنی، نه تنها جامعه نیروی مولد خود را از دست می‏دهد بلکه به دلیل بیماری، معلولیت و آسیب‏های اجتماعی و روانی ناشی از معضل خودکشی، هزینه‏های نگه‏داری و ارائه مراقبت‏های خاص در طی سال‏های طولانی را باید ‏تقبل نماید. هم‏چنین خودکشی به سلامت روانی اعضای خانواده صدماتی وارد می‏کند و احتمال وقوع آن را افزایش می‏دهد (محسنی، 1366). نتایج نشان داده‏اند که خودکشی شایع‏ترین عامل مرگ و میر در افراد 15 تا 25 ساله در جهان می‏باشد     (‏سازمان بهداشت جهانی[4]،‏WHO). و در کشورهای توسعه یافته، 1 تا 2 درصد کل مرگ ها را ناشی می شود (گیلیون[5]، 2000‏). میزان خودکشی منجر به فوت در پسران جوان پنج برابر دختران اما اقدام به‏ خودکشی در دختران سه برابر پسران است (اسماعیل‏نیا و همکاران، 1384). این منحصر به فرد بودن در نوع جنس، در خودکشی به دلیل تفاوت‏های فیزیولوژیکی و روانی بین مردان و زنان به دست آمده است (ژانگ[6]، و همکاران،2004).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

میزان خودکشی از سال 1380 در ایران به ترتیب 32/5، 47/5، 58/5، 5/5 و 7/5 در صد هزار بوده و همین نتایج نشان می‏دهد که خودکشی در گروه‏های سنی مختلف در کل کشور درصد‏های مختلفی را شامل می‏شود، از جمله 17 سال و کمتر 3/9 درصد‏، سنین بین 18 تا 24 سال حدود 40 درصد‏، سنین بین 25 تا 34 سال در حدود 30 درصد و این درصدها برای سنین 35 سال و بیشتر، 7/20 درصد بوده است(معیدفر و همکاران، 1389). به طور کلی آمار بین المللی‏، اقدام به خودکشی را رقمی حدود 100 تا 300 نفر در 100 هزار نفر جمعیت  محاسبه می‏کند(‏حیدری‏، 1376). میزان خودکشی در بین جوانان 15 تا 19 ساله در جهان در سال 1950 حدود 7/2 در 100 نفر بوده که به 3/11 در 100 نفر در سال 1988 رسیده است (‏سادوک و سادوک،2000). آمار خودکشی درایران در سال 1391، 100 نفر در هر 100 هزار نفر جمعیت کشور بوده است، که در6 مورد به مرگ منجر شده است (وزارت بهداشت‏، درمان و آموزش پزشکی‏). آمار خودکشی در استآن‏های مختلف کشور، از نظرعوامل و تعداد، تفاوت محسوسی را نشان می‏دهد (محمد‏خانی، 1380). آمارها در سال 1379 نشان می‏دهند که خودکشی در افراد 15 تا 29 ساله بیشتر از سرطان و در سنین 10 تا 40 سال بیشتر از بیماری‏های عفونی و در سنین 15 تا 24 سال، بیشتر از بیماری‏های قلبی و عروقی، منجربه مرگ شده است (پشت مشهدی و همکاران، 1386‏). آمار اقدام به خودکشی در سال 1391 در استان فارس 95/135 نفر از هر 100 هزار نفر بوده است که از این تعداد 54/4  نفر به مرگ منجر شده است (واحد بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز).

 

این روند رو به رشد اقدام به خودکشی‏، می‏تواند اثرات زیادی در آسیب‏های اجتماعی بر جامعه وارد نماید، به همین منظور، ضرورت انجام بررسی‏‏های علمی برای شناسایی جنبه‏های مختلف این پدیده‏ی نگران کننده احساس می‏شود‏. با رشد فکر و خردمندانه‏تر شدن رفتارها و توسعه بینش‏های علمی، بشر به این پدیده ناخوشایند اجتماعی به دیده انتقادی و موشکافانه نگریسته و برای یافتن علل و عوامل کنترل آن‏، از هیچ کوششی فروگذاری نکرده است. در قرن نوزدهم جامعه‏شناسان و روانشناسان به بحث و بررسی در مورد علت و انگیزه‏های آن پرداخته‏اند و این دو دیدگاه در تبیین این مساله بعضاً رو‏درروی یک‏دیگر قرار‏گرفته‏اند. اکثر کسانی که گرایش به خودکشی دارند، در اصل نمی‏خواهند بمیرند، آن‏ها صرفاً می‏خواهند به درد و رنج‏شان (واقعی یا خیالی) پایان دهند و به عبارتی، آن‏ها نیازمند به کمک هستند (آذر و همکاران، 1385).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

در تحقیقات انجام گرفته عوامل متعددی از جمله سن، جنس، نژاد، مذهب، تأهل، شغل، بیماری‏های روانپزشکی، بیماری‏های جسمی، سوء مصرف مواد و اختلالات شخصیتی به عنوان ریسک فاکتورهای اقدام به خودکشی مورد ‏توجه قرار‏گرفته‏اند (سادوک، 2007 به نقل از نوری،1390). بعضی مطالعات نیز عوامل سبب‏سازی چون اختلافات خانوادگی و زناشویی، درگیری با بستگان، بی‏کاری و اختلالات روان‏‏شناختی را با خودکشی ربط می‏دهند (محسنی،1366). مطالعات متعددی نیز متداول‏ترین عوامل خطر برای خودکشی را، اختلالات شخصیت، اقدام به خودکشی قبلی و اختلال‏های افسردگی می‏دانند (دل آذر، 1388، به نقل از نوری، 1390). پژوهش‏های مختلف نشان داده‏اند که با وجود یک ویژگی شخصیتی بنیادی، وجود علایم خاص افسردگی قابل پیش بینی است. اگر چه ماهیت دقیق ارتباط شخصیت با خلق افسرده تا حدودی نامشخص است، اما زیرگونه‏هایی از شخصیت به عنوان خطر برای دوره‏های افسردگی آینده مشخص می‏باشد (کریستین سن[7]،2006).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

اختلال شخصیت یک بیماری شایع و مزمن است که شیوع آن بین 15-10 درصد جمعیت عمومی تخمن زده می شود. در حدود نصف بیماران روانپزشکی به اختلال شخصیت مبتلا هستند (شوراکیک[8]و همکاران، 2002). بسیاری از محققان اقدام به خودکشی را با اختلالات خلقی مرتبط می دانند (شر[9]،2006)، که با برخی از ویژگی‏های شخصیتی مرتبط می باشند و به دلیل این که ویژگی‏های شخصیت نسبتاً ثابت هستند، می‏توانند در پیش‏بینی احتمال افکار خودکشی و اقدام به خودکشی فرد اهمیت داشته باشند (کربای[10]،2003). از بین اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت اضطرابی،‏ خودشیفته و ضد اجتماعی بیشترین توان پیش‏بینی اقدام به خودکشی را دارا هستند (زرخانه،1388). بنابراین پرداختن به مقوله شخصیت و بررسی ابعاد آن می‏تواند در پیشگیری از اقدام به خودکشی نقش مهمی داشته باشد.

 

شخصیت نیز از اجزایی مانند سرشت‏ و ‏منش[11]تشکیل شده است. سامانه‏های سرشتی در مغز، دارای سازمان یافتگی کارکردی، متشکل از سامانه‏های متفاوت و مستقل از یک‏دیگر برای فعال‏سازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخگویی به گروه‏های معینی از محرک‏ها است. مدل زیستی-روانی و اجتماعی کلونینجر از شخصیت شامل ابعاد روانی‏– زیست‏شناختی سرشت ومنش است. چهار بعد زیستی-ژنی سرشت عبارتند از: نوجویی، آسیب پرهیزی، پاداش وابستگی، و پشتکار. این ابعاد، پاسخ‏‏های هیجانی خودکار هستند و تصور می‏شود از نظر ژنتیکی مستقل از یک‏دیگر، به طور متوسط ارثی و در طول زمان پایدار و باثبات باشند. سه بعد منش که بر پایه تئوری‏های رشد اجتماعی، شناختی و شخصیت استوار هستند عبارتند از: خودراهبری، همکاری، و خود فرآوری. منش به خودپنداره‏ها و تفاوت‏های فردی در اهداف و ارزش‏ها اطلاق می‏گردد که بر انتخاب‏، تمایلات و معنای آن چه که در زندگی فرد تجربه می‏شود تاثیر می‏گذارد. تفاوت‏ها در منش به طور متوسط تحت تاثیر یادگیری اجتماعی- فرهنگی قرار دارند. از نظرکلونینجر هر یک از این جنبه‏های شخصیت با یک دیگر در تعامل هستند و بر ایجاد اختلالات رفتاری و هیجانی تأثیر می‏گذارند. هم چنین بر ایجاد سازگاری با تجارب زندگی نقش دارند. پرسشنامه سرشت و منش‏(‏TCI)، یک مجموعه آزمون است که مدل هفت بعدی کلونینجر رااندازگیری می‏کند. این مدل، هم برای تشخیص و هم پیش بینی اختلالات شخصیت مفید است.

 

هریک از مقوله‏های اختلال شخصیت در ویرایش سوم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی با یک نیم رخ واحد نمرات، بر اساس پرسشنامه سرشت و منش منطبق است. این مدل برای توصیف و پیش‏بینی سیر بالینی اختلالات روانپزشکی نیز موثر است. به نظر می‏رسد این مدل قادر به فراهم کردن تحلیل چند عاملی از شخصیت انسان باشد. ابعاد سرشت و منش در مدل کلونینجر تعامل بین عوامل رشدی و جنبه‏های زیستی شخصیت را ارائه می‏کند. این پرسش نامه جنبه‏های شناختی رفتار و هم بسته‏های رفتاری، تفاوت‏های فردی در ابعاد شخصیت برای اختلالات روانپزشکی را پیش بینی می‏کند (دادفر و همکاران، 1388). کلونینجر معتقد است که چهار بُعد سرشت با هیجآن‏های اصلی بشری نیز مترادف می‏باشند، چنآن‏چه ترس را با اجتناب ‏از ‏آسیب، خشم با نوجوئی، عشق و وابستگی با پاداش- وابستگی، و تسلط را با پشتکار مرتبط دانسته شده است (کلونینجر[12]،1994 و شوراکیک و کلونینجر،2005).

 

هدف تحقیق حاضر تبیین مقایسه ابعاد سرشت‏ و ‏منش شخصیت افراد اقدام‏کننده به خودکشی با افراد به‏هنجار در چارچوب مدل زیستی-روانی کلونینجر است.

 

 

 

[1] -Gilifyon

 

2 -James

 

[3] – Sadock & Sadock

 

[4]- Word health organisashen

 

[5]- Gilion

 

[6]- Gang

 

[7]-Christensen

 

[8]- Sorakic

 

[9]- Sher

 

[10]- Kerby

 

[11]- attachment and temperament

 

[12]-Cloninge

مقایسه ادراک و حافظه بیناییو شنیداری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر دختر با …

یکی از مهمترین مهارت‌های انسان مهارت حرکتی است. این مهارت یکی از اشکال حرکت در انسان است که با توجه به الگوی رشدی و بنیادی بصورت سازمان یافته در جهت سازگاری آدمی مطرح است (شجاعی، 1387). هلرو همکاران (1963، 1965) اسمیت و اسمیت (1966) ریزن و آرونز، 1959، نقل از بهرام و شفیع زاده) بر اهمیت حرکت در رشد و پالایش توانائی‌های ادراکی و دیداری و سازگاری آن‌ها با ماهیچه‌ها و همچنین دستگاه عصبی کودک تاکید نمودند. کودک زمانی می‌تواند صحبت کند که بتواند بایستند یعنی توانایی حرکتی او رشد یافته و سپس زبان و ارتباط کلامی او ظاهر شود. بچه‌ی 5 ساله زمانی می‌تواند یک گره پروانه‌ای بزند که مهارت های حرکتی ظریف او رشد یافته باشد و همچنین میزان رشد شناختی او این مهارت را تکمیل کند (افروز، 1388). افرادی چون پیاژه، گتمن، بارش، کپارت، دلاکوتو، مونته سوری، موسکا موستون هر کدام برای نقش مهارت‌های حسی ـ حرکتی در رشد شناختی و ادراکی کودکان راهبردهایی را ارائه کرده­اند. پیاژه زیر بنای رشد فرآیندهای عقلانی چون زبان، شناخت و تفکر را در شکل گیری درست و به موقع دوره‌ی حسی ـ حرکتی می­داند. دلاکاتور رابطه‌ی قوی بین سازمان عصبی و حرکت‌ها را مطرح کرد. گتمن ادراک بینایی  از راه آموزش حرکتی را امکان پذیر ساخت. کبارت مشکلات یادگیری را ناشی از عدم رشد بهنجار مهارت‌های حرکتی می داند. مونته سوری با آموزش حواس از راه حرکت و ارتباط لمسی شیء به تقویت مهارت‌های شناختی کودک پرداخت(میلانی فر،1378).

 

طرفداران روش ادراکی – حرکتی (کرپارت، گتمن، برچ) معتقدند که یادگیری حرکتی مبدأ یادگیری است و حرکت و دستگاه ادراکی و پیوندهای ارتباطی میان یادگیری حرکتی و ادراکی به وجود می‌آید. پنسو(1991) تاکید کرده است که ادراک درون داده‌های حسی یعنی شناخت، بصیرت، فهم و ایجاد حواس مشترک، کلیدی جهت هر نوع یادگیری است و بنابراین بر اهمیت مشکلات درکی – حرکتی در افراد دارای اختلالات یادگیری صحه می‌گذارد. از آنجایی که اصطلاح «حرکت» به جابجایی بدن اطلاق میشود وجود ناتوانی در تحول حرکتی میتواند در یادگیری تکالیفی که به مهارت‌های حرکتی ظریف، هماهنگی چشم و دست و تعادل نیازمند هستند باعث بروز مشکلاتی گردد(مهجور،1371).

 

این مشکلات می­توانند حرکات را ضعیف کرده و بر استفاده و کنترل ماهیچه‌ها اثر منفی بگذارند و یا میتوانند باعث ضعف در هماهنگی عملکرد حرکتی و ادراکی شوند. اصطلاحات«ادراکی – حرکتی» و «حسی – حرکتی» اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرند. زیرا بسیاری از تکالیف نیازمند ترکیب درون دادهای حسی و برون دادهای فعالیت‌های حرکتی می‌باشند به علاوه به سختی میتوان در مواردی فقط با ادراک یا فعالیت حرکتی مجزا برخورد کرد (فورگس و ملامد، 1976).

 

هر چه حرکت و تجارب یادگیری ادراکی کودک بیشتر باشد، فرصت‌ همتایی ادراکی – حرکتی و رشد یک پاسخ انعطاف پذیر به موقعیت های مختلف حرکتی بیشتر می شود.

 

فقدان تجارب حرکتی  متنوع کودکان کم توان، میتواند رشد حرکتی آنها را به تاخیر بیاندازد و چناچه کودک کم توان دارای مشکل جسمی – حرکتی نیز باشد این تاخیر می­تواند بیشتر باشد. معمولا کودکی که از نظر ادراکی عقب مانده است، در توانایی ادراکی و تعبیر و تفسیر داده‌ها و محرک‌ها و مقایسه آنها با داد‌های اصلی مشکلی عمده‌ای دارد. توانایی های حرکتی برای عملکرد موثر و کارآمد فرد در حیطه‌های یادگیری روانی – حرکتی – شناختی و عاطفی بسیار ضروری است.

 

مفهوم عقب‌ماندگی ذهنی مشتمل است بر نقص‌هایی در توانایی شناختی و نیز در رفتارهای لازم برای کفایت اجتماعی و شخصی، که کارکرد

دانلود مقالات

 انطباقی محسوب می‌گردند،(کاپلان ـ سادوک[14]2007). افراد عقب‌مانده از دید آموزش و پرورش به چهار گروه حمایت‌پذیر، تربیت پذیر، آموزش‌پذیر و دیرآموز که ضعیف‌ترین آن‌هاست، تقسیم شده‌اند (افروز، 1379). فرد کم‌توان هوشی آموزش پذیر فردی است که به دلیل رشد هوش زیر هنجاری‌اش نمیتواند از برنامه‌های رایج تحصیلی که در مدرسه‌ عادی ترتیب داده شده بهره کافی ببرد (سیف‌ نراقی و نادری، 1387) .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

با توجه به مبانی نظری مطرح شده، پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک بینایی ،شنیداری و حافظه بینایی،شنیداری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با و بدون معلولیت جسمی می باشد و پژوهشگر بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که:”آیا ادراک بینایی، شنیداری و حافظه بینایی،شنیداری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با و بدون معلولیت جسمی با هم تفاوت خواهد داشت؟”.

 

[1] -Piaget

 

[2] – Jensen

 

[3] Smilansky

 

[4] – Papalia &Olds

 

[5] – Campble

 

[6] – Gelman

 

[7] – Overton

 

[8] – Flavell

 

[9] – Devries

 

[10] – Miller &Miller

 

[11] – Zigler

 

[12] -Humphery

 

[13] – Bunker

 

[14] Caplan and Sadock

مقایسه اضطراب اجتماعی، تصور بدنی و اُمید به زندگی در زنان و مردان متقاضی جراحی …

اساسی:

 

اضطراب اجتماعی اساساً ترس از مورد نظاره دیگران واقع شدن است. این ترس، ممكن است تا حدودی ذاتی بوده باشد. اما وقتی نگاه دیگران، چه به عمد (واقعی) و چه با تصور فرد (خیالی) در موقعیتهای خــاص ناراحتی فوق العاده ایجاد كند، نتیجه آن «اضطراب اجتماعی» است؛ اضطراب اجتماعی به این معنی كه نگاه دقیق دیگران همیشه به نوعی وجود دارد. مورد مضحكه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. پشت این ترس ، نیز «ترس از عملكرد» ، یعنی ترس از اینكه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و یا كنترل خود را در مقابل نگاه دیگران از دست بدهد، وجود دارد.ترس از عملكرد غالباً موجب همان چیزی می شود كه شخص، بیش از همه از وقوع آن می ترسد؛ یعنی عملكرد معیوب. مثلاً سخنران وحشتزده نمی تواند هیچ كلمه ای را بر زبان آورد. در بعضی موارد ، اضطراب اجتماعی به خاطر آن است كه مبادا دیگران ، اضطراب اجتماعی او را ببینند؛ مانند سرخ شدن یا لرزش اندام (دانلد گودوین ، 1373) . این اضطراب اجتماعی كه با ترس مداوم از تعامل یا انجام عملی در موقعیت های اجتماعی كه ناشی از نگرانی از هول شدن، تحقیر شدن یا ارزیابی منفی دیگران است، مشخص می شود، اغلب یك حالت مزمن و ناتوان كننده است (اسچنیر[4] و همكاران ، 1992؛به نقل از غلامی، 1384). یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر رفتار تصور بدنی می باشد مفهوم تصور بدنی اولین بار توسط شلدر مطرح شد وی تصور بدنی را با یک چشم انداز روانشناسانه اینگونه تعریف نموده است: (تصویری از بدنمان که در ذهنمان شکل می دهیم و شیوه ای که بدن برایمان آشکار می شود، تصور بدنی یک فرایند شناختی نیست بلکه خواسته ها، نگرش های عاطفی و کنش متقابل با دیگران را منعکس می سازد). «شلدر 1950» این مفهوم یک سازه پیچیده است که دارای دو بُعد اصلی سرمایه ی تصور بدنی و ارزیابی تصور بدنی است، که سرمایه ی تصور بدنی به بازتاب درجه اهمیت رفتاری و شناختی که مردم به بدن و ظاهرشان نسبت می دهند می پردازد و ارزیابی تصور بدنی به درجه رضایت و نارضایتی از بدن و ظاهرشان مربوط می شود (کش و پروژنسکی 2002). شکل گیری این دو بُعد، راهبردهای کنش/کنش متقابل افراد در پیوندهای اجتماعی مرتبط با بدن و یا ظاهر فیزیکی آنان را معلوم می کند.تصور بدنی تجربه ی روانشناختی از جسم فیزیکی است که افکار، عقاید، احساسی و نگرشی تغییر می کند تصور بدنی و احساسی که افراد به خود دارند رفتار آنان را تحت تأثیر قرار می دهد.  با توجه به آنچه که گفته شد داشتن امید به زندگی باعث آسان شدن سختی ها وتقویت روحیه می گردد. به عبارت دیگر انسان برای هر عملی باید انگیزه و هدفی داشته باشد و داشتن امید بیشتر، احتمال موفقیت در کارها به خصوص کارهای سخت و دشوار را بیشترمی سازد. یکی از کارهایی که سبب بالا رفتن امید به زندگی در مردم می شود، برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران می باشد که زندگی انسان را از بی معنایی خارج نموده و سبب ایجادآرامش درونی وتعادل روحی می گردد(یوسفی،1389). از سوی دیگر امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغه­های انسان تبدیل شده است. میزان جراحی پلاستیک در سال 2005 در ایالات متحده­ی آمریکا در حدود 2/10 میلیون بوده که در سال 2007 به 7/11 میلیون افزایش یافته است. افراد به طور فزاینده نیاز درونی را برای همانندسازی ظاهرشان با مدل­های زیبایی خاص به عنوان یک عُرف اجتماعی احساس می­کنند (مولکنز و همکاران[5]،2006). با این وجود، فهم حد و مرز بین آرزوی رایج برای بهبود ظاهر یک شخص و روان­رنجوری، بسیار مهم است. نارضایتی افراطی از ظاهر ممکن است حالات روانی بیمارگونه را پنهان کند و غفلت از آن ممکن است عواقب

پروژه دانشگاهی

 پزشکی جدی را به همراه داشته باشد . افرادی که متحمل جراحی­های زیبایی می­شوند اغلب اوقات به دلیل اضطراب بالا و فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی یا کسب توجه عمومی، تن به این کار می­دهند  و داشتن منبع کنترل پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آن­ها را به انجام جراحی­های پلاستیک افزایش می­دهد (پین و همکاران[6]،2008). تصویری بدنی و زیبایی که شخص به دنبال آن است بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که می تواند تغییر دهنده رفتار و در شرایط گونگون در جهات مثبت یا منفی باشد و این زیبایی که افراد در شرایط گوناگون به دنبالش می رود می تواند تحت تأثیر عوامل متعددی باشد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

از این رو باورهای افراد در مورد توانایی هایشان بر میزان فشار روانی و افسردگی که در موقعیت های تهدیدزا یا استرس زایی تجربه می کنند اثر می گذارد. افرادی که می توانند تهدیدها یا فشارهای روانی بالقوه را کنترل کنند شناخت های آشفته ساز را به خود راه نمی دهند و به وسیله آنها آشفته نمی شوند در مقابل فقدان باورهای امید به زندگی برای کنترل تهدیدهای بالقوه به تجربه فشار و برانگیختگی اضطرابی می شود .(بندورا[7]،1993 به نقل از معتمدی،1383). اُمید به زندگی پایین می تواند انگیزش را نابود کند آرزوها را کم کند با تواناییهای شناختی تداخل نماید و تاثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد از این رو می توان انتظار داشت که  تصور بدنی به نوعی با احساس اُمید به زندگی ارتباط داشته باشد. به نظر می رسد حرکت کارآمد افراد به سمت هدفهای فرد علت تغییرهای مثبت در اُمید به زندگی و خوشبختی آنهاست و به طور کلی تلاش برای هدفهای درونی باعث کاهش اضطراب اجتماعی می شود (رایان و دی سی،2000). در این راستا محقق ضرورت انجام پژوهش با چنین طرحی را احساس نمود و بر همین مبنا در این پژوهش این سوال را مطرح می كند كه آیا بین اضطراب اجتماعی ، تصور بدنی با امید به زندگی در مردان و زنان متقاضی جراحی زیبایی با افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد؟

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

[1].Tiggemann

 

[2].American Socitey For Aesthetic Plastic surgery.

 

[3].Statistics Norway Educational Statistics.

 

[4] -Schneier,F.R.

 

[5] . Mulkens

 

[6] . Pavan

 

[7] .Bandera

مقایسه انگیزه پیشرفت، خلاقیت و عملکرد تحصیلیدر دانش ­آموزان تیزهوش و عادی شهر ایلام

زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. هوش در نظام آموزشی آنقدر واجد اهمیت است که متولیان مسائل آموزشی می­کوشند تا در جذب دانش­آموزان مستعد گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. دلیل این سبقت علمی‌نیز اینست که بسیاری از تولیدات، اکتشافات و اختراعات علمی‌به قوت ذهنی دانش­آموزان آنان وابسته است (پیرخائفی و همکاران، 1386). لذا بر اساس مطالعات گوناگون داشتن هوش و تفاوت در زمینه­ هوش­ شناختی دانش­آموزان، منجر به متفاوت بودن بسیاری از ویژگی­های روانشناختی و پیامدها همچون، انگیزه پیشرفت، خلاقیت، عملکرد تحصیلی، موفقیت و پیشرفت تحصیلی و … می­شود.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

هوش شناختی یکی از مباحث اصلی و مهم روان­شناسی را تشکیل می­دهد. روان­شناسان زیادی درباره­ی هوش و آزمون­های آن کار کرده­اند ولی تاکنون هیچ­کدام نتوانسته­اند تعریفی که مورد قبول همه­ی پژوهشگران قرار گیرد، ارائه دهند. خیلی مشکل است که در یک تعریف تمام جنبه­های هوش را در نظر گرفت زیرا هوش کیفیتی قابل رویت و احساس شدنی نیست بلکه یک صفت فرضی و یک مفهوم مجرد است و آنچه مورد مطالعه قرار می­گیرد خود هوش نیست بلکه آثار آن است. به علاوه هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه­ی استعدادهاست و حافظه، دقت، یادگیری و ادراک و غیره در آن اثر دارد (میلانی فر، 1388). با توجه به نقش هوش و تعاریف متعدد و گوناگون آن می‌توان به نقش آن در قابلیت مقایسه و بررسی تفاوت بین دانش آموزان تیزهوش و عادی پرداخت.

 

در این بین یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هر کشور، مساله­ی پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش­آموزان و دانشجویان آن کشور است (زهراکار، 1386). این پدیده، علاوه بر زیان­های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می­نماید. منظور از افت عملکرد تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی درسی فراگیرنده از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است. در این بین عوامل مختلفی بر عملکرد تحصیلی افراد تاثیر می­گذارند که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته شامل عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی تقسیم کرده­اند (زهراکار، 1386). که در بین عوامل فردی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی افراد، هوش و توانایی ذهنی اوست.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

متغیر دیگری که تحت تاثیر میزان هوش در افراد قرار می­گیرد و در ارتباط با میزان هوش است، انگیزه پیشرفت است که پیامد بالا بودن میزان آن به نوبه ی خود بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثر می­گذارد. لذا می‌توان بیان داشت که یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی و حتی عموم مردم را به خود مشغول کرده است موفقیت در زندگی و عوامل مربوط به آن است. همه ما همواره به این امر فکر می­کنیم که چگونه برخی از افراد حتی در سخت­ترین شرایط، دست از تلاش برای دستیابی به موفقیت بر نمی­دارند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند. همین امر، روانشناسان را بر آن داشت که در زمینه انگیزه پیشرفت[3] و عوامل موثر بر آن شروع به تحقیق کنند و عوامل انگیزشی[4] موثر در فراوانی رفتار در انسان در جهت نیل به پیشرفت را مورد پژوهش قرار دهند (بیکر و تارمیزی[5]، 2010). بر اساس مطالعات گوناگون یکی از عواملی که می­تواند به عنوان زمینه­ای مرتبط با انگیزه پیشرفت در نظر گرفته شود میزان هوش است. به این صورت، زمانی که فرد توان هوشی خود را در حد انجام یک تکلیف می­بیند عاملی می­شود که بر میزان انگیزش او اثرگذار می­شود هرچند که در این بین عواملی می­توانند این میزان اثرگذاری را کاهش یا افزایش دهند. گیج و برلاینر[6] (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک فعالیت خاص تعریف کرده­اند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می­کنند. در مقابل، برخی دیگر انگیزه چندانی برای پیشرفت و موفقیت ندارند و از ترس شکست، آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند. به هرحال، این نیاز افراد را برای رسیدن به موفقیت در رقابت با معیار برتری، با انگیزه می‌کند (بابلج و سیمیک[7]، 2011). انگیزه پیشرفت سبب می­شود که فرد همواره نوع و میزان رفتار و تلاش خود را کنترل کند تا به اهداف خود دست یابد. البته رابطه انگیزه پیشرفت با خودکنترلی[8] رابطه ای دوسویه است به گونه ای که اگر فرد خودکنترلی پایینی داشته باشد نمی‌تواند رفتار[9]، هیجان[10] و فکر[11] خود را برای دست یابی به اهدافش کنترل کند، بنابراین ناکامی[12] حاصل از این امر سبب می‌شود انگیزه کمتری برای پیشرفت داشته باشد (الفیج و مورب[13]، 2008).

 

در همین رابطه، اسلاوین[14] (2006، ترجمه سیدمحمدی، 1385) انگیزه پیشرفت را به عنوان میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیت­هایی که موفقیت در آن­ها به کوشش و توانایی شخصی وابسته است، تعریف کرده است. وی معتقد است افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا و جدی هستند، در صورت شکست، دست از تلاش بر نمی­دارند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش خود ادامه می­دهند. در رابطه با این که انگیزه پیشرفت بالا به موفقیت می­انجامد یا این که موفقیت موجب بالا رفتن سطح انگیزه پیشرفت می­شود، پژوهش­ها نتایج قاطعی را به دست نداده­اند. آن چه که مشخص شده این است که انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تأثیر تجربه­های فرد در خانواده است. یعنی هر چه تجربه‌‌­های موفقیت‌آمیز فرد در خانواده بیشتر باشد، انگیزش وی بالاتر است. پس از آن که فرد وارد مدرسه شد و تجارب بیشتری کسب نمود، در این شرایط موفقیت و انگیزش پیشرفت روی یکدیگر اثر می­گذارند. به عبارت دیگر، افزایش موفقیت باعث افزایش انگیزش پیشرفت می­شود که در مقابل، انگیزش پیشرفت بالا نیز باعث موفقیت بیشتر می‌شود (بابلج و سیمیک، 2011).

 

متغیر دیگر پژوهش حاضر که می­تواند تحت تاثیر میزان هوش و تیزهوشی یا عادی بودن فرد قرار گیرد میزان خلاقیت[15] است. از اهداف عمده­ی تعلیم و تربیت، شکوفا کردن استعدادهای مختلف انسان می­باشد که از مهم­ترین آنها می­توان به استعداد ارائه راه­حل­های بدیع و نو برای مسائل متنوع اشاره کرد. بنابراین ایجاد زمینه برای حل مسئله و در نظر گرفتن راه حل­های جدید برای آن نیز می­تواند از جمله اهداف

پروژه دانشگاهی

 تعلیم و تربیت قرار گیرد. امروزه جامعه ما بیش از هر زمان دیگر به افراد خلاق نیاز دارد، میزان پیشرفت یک جامعه در گرو چگونگی تربیت و پرورش نسل جوان است. لذا با در نظر داشتن این مهم می­توان، مسئله خلاقیت را از مهم­ترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی دانست (نظری، 1390). خلاقیت بعنوان ویژگی شگرف انسانی نه تنها در دوران كودكی و جوانی، بلكه در تمامی طول عمر قابل ظهور است. در واقع توانایی شخص برای خلاق و نوآور بودن ممكن است در مراحلی بصورت كمون باقی بماند اما می­توان آنرا دوباره احیاء كرد. خلاقیت واژه­ای است که اکثر محققان به تعریف و ترسیم افراد خلاق می‌پردازند. که آن می­تواند به عنوان آفرینندگی حل مسئله تعریف شود (استادی، 1384). از آنجایی که پیشرفت تحصیلی و ظهور استعداد و خلاقیت دانش­آموزان بدون وجود فاکتور میزانی از هوش در آنان میسر نیست لذا موضوعی که بیش از همه در ارتباط با خلاقیت اهمیت دارد، بحث رابطه­ی آن با هوش دانش آموزان است. اما هنوز نتایج حاصل از این بررسی­ها به قطعیت نرسیده است.

 

لذا بر اساس مطالب ذکر شده در بالا مساله اساسی پژوهش حاضر اینست که آیا بین عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر ایلام تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیر؟

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

دانش­آموزان و همچنین افراد تحصیل کرده­ی یک جامعه نیروی اصلی و پویا جهت پیشرفت آن جامعه است که با توجه به پیامدهای پیشرفت هر کدام چه جامعه و چه افراد جامعه، نتایج آن بسیار گرانبها و بهم مرتبط است. در این زمینه نقش عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت نیز به خوبی واضح است چرا که دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بهتر، انگیزه پیشرفت بالاتر و خلاقیت بهتر نتیجه اش پویایی و پیشرفت جامعه است که این مهم جهت یافتن علل و عوامل زمینه­ای مداخله­کننده در این متغیرها برای هر جامعه و پژوهشگری ارزشمند خواهد بود. لذا گفتگو درباره علل رفتاری دانش­آموزان، روشنگر برخی از دیدگاه­های مختلف درمورد انگیزش است. به طوری كه برخی از معلمان رفتار دانش­آموزان را از دیدگاه رفتاری و محیطی بررسی می­كنند و برخی بر نقش علل درونی یا به اتخاذ بینابینی­ تأكید می­ورزند. این مطلب نشان می­دهد الگوهای انگیزشی متفاوتی وجود دارند كه لازم است معلمان درباره الگوها یا نظریه‌های انگیزشی، چرا و چگونگی انگیزش تحصیلی دانش آموزان بیندیشند تا رفتار خود در مدرسه را هدایت كنند. رفتار دانش­آموزان نیز نشان می­دهد كه انگیزش خصیصه مهمی است كه همه فعالیت­های آنان را تحت تأثیر قرار می­دهد. دانش­آموزان برانگیخته شده به فعالیت‌ها  علاقمندند، اعتماد به نفس دارند، در انجام تكالیف استمرار نشان می­دهند و خوب عمل می­كنند. اما وقتی دانش­آموزان عملكرد ضعیفی داشته باشند، ممكن است كه معلمان بگویند آنها برای یادگیری برانگیخته نبوده­اند، اما اگر بیشتر تلاش كنند بهتر خواهند شد. با این فرض كه انگیزش تحصیلی هدفی ارزشمند است و بر تمام ابعاد تحصیلی تأثیر می­گذارد، لازم است ملعمان و دست اندركاران آموزش و پرورش آن را از اصلی ترین اهداف خود قرار دهند (پنتریچ و شانک[16]، 2002). در تمام ابعاد اجتماعی، این انگیزش­ها هستند که هدف همه فعالیت­ها را تعیین می­كنند و نیروی محركی كه تداوم همه فعالیت هاست را تأمین می­كند. در واقع می­توان گفت انگیزه یكی از مهم­ترین عواملی است كه پیشرفت فرد را تأمین می­كند. از آنجایی که سازمان­ها همواره به دنبال افزایش خودکارآمدی کارکنان و افزایش بهره­وری هستند، انگیزه پیشرفت کارکنان می­تواند مهمترین عامل رشد کل سیستم سازمانی باشد. دانستن آنچه موجب افزایش انگیزه پیشرفت می­شود می­تواند به مدیران کمک کند تا حتی بدون افزایش حقوق و مزایا نیز راندمان کار خود را افزایش دهند (برونستین[17]، 2010). مدیریت انگیزه پیشرفت، برای دولتمردان نیز اهمیت زیادی دارد زیرا نیروی محرکه رشد اقتصادی انگیزه­های مردم است، در این مسیر مردم برای رسیدن به اهداف خود، موجب سازندگی در کشور نیز می‌شوند. در حالی که اگر دولتمردان نتوانند بین انگیزه پیشرفت افراد و رشد جامعه همسویی ایجاد کنند، همین انگیزه پیشرفت در مسیرهای نادرست، حرکت کرده و موجب شکل­گیری گروه­های تبهکار می­شود. بنابراین شناخت جنبه­های مختلف انگیزه پیشرفت می­تواند مسیر یک جامعه را سازمان­دهی کند و پژوهش در این زمینه راه گشای توسعه همه جانبه جامعه است و در عین حال عدم توجه به عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت نتایج ناگواری را به بار می­آورد (جاب و برانستیتر[18]، 2009).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

همچنین از بعد دیگر مساله در زمینه اهمیت پژوهش حاضر می­توان بیان داست که با توجه به تغییرات سریع اجتماعی، انفجار اطلاعات، افزایش جمعیت و …، افراد می­بایست برای رویارویی با مسائل و مشکلات روزافزون، آمادگی ارائه­ی راهکارهای جدید را داشته باشند چرا که دنیای امروز نیازمند رویکردهای جدید است (خسروانی و گیلانی، 1386). امروزه همه اندیشمندان و محققان معتقدند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست. پس می­توان گفت: تاریخ تمدن، ثبت توانایی‌های خلاق بشر است. امروزه همه جوامع بشری به خلاقیت نیاز مبرم دارند و می‌توان اذعان نمود که خلاقیت رمز اصلی و اساس پیشرفت ومانع وابستگی یک جامعه پویا است و اساس آسایش و رفاه بیشتر انسان در زندگی فردی و اجتماعی حال و آینده است (حسینی، 1378). لذا بر اساس پیامدها و اثرات این مساله می­توان پرداختن به موضوع پژوهش حاضر را از دو جنبه حایز اهمیت دانست:

 

 

    • از بعد نظری، پرداختن به این مبحث و روشن نمودن نقش هوش در عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت می­تواند تصویری مناسب از نقش هوش بر متغیرهای پژوهش حاضر بدست دهد. در واقع، موضوع پژوهش حاضر می­تواند به عنوان ابزاری سودمند برای پژوهش­های آتی مورد استفاده قرار گیرد.

 

  • از بعد کاربردی، یافته­های این پژوهش می­تواند به خط مشی­گذاران و فعالان حوره آموزش و تعلیم و تربیت کمک نماید تا به نقش هوش و عوامل اثرگذار در آن به عنوان عوامل مهمی‌در تفاوت افراد در متغیرهای پژوهش حاضر، نظری ویژه داشته و آموزش صحیح آنها را مدنظر قرار دهند.

 

[1]. Cho

 

[2]. Elfhag & Moreyb

 

[3]. achievement motive

 

[4]. motivational factors

 

[5]. Bakar & Tarmizi

 

[6]. Gage & Berliner

 

[7]. Bubulj., & simic

 

[8]. self-controling

 

[9]. bihavior

 

[10]. emotion

 

[11]. thought

 

[12]. frustration

 

[13]. Elfhag & Moreyb

 

[14]. Slavin

 

[15]. creativity

 

[16]. Schunk

 

[17]. Brunstein

 

[18]. Job & Brandstätter