وبلاگ

توضیح وبلاگ من

اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر بر انعطاف پذیری کنشی و باورهای فراشناختی معتادین وابسته به مواد افیونی


بسیاری از برنامه‌های درمان سومصرف مواد توجه خاصی به گروه‌درمانی دارد و در برنامه‌های درمانی به یك روش مرسوم تبدیل شده است. بعضی معتقدند گروه‌درمانی بهترین روش برای درمان معتادان می‌باشد. زیرا امكان صحبت در مورد مشكلات، شناخت دامنه اثر مواد بر زندگی فرد، درك و فهم بهتر احساسات و رفتارهای خود و دیگران، بررسی و بحث و تبادل نظر در مورد مشكلات مربوط به فرایند درمان و بررسی تعهدات رفتاری ویژه‌ای كه از عود بیماری جلوگیری می‌كند را فراهم می آورد (وزیریان، 1391).

 

گروه درمانی القا و ابقای امید در تمام روش های روان‌درمانی را دارد و تقش تعیین‌كننده‌ای دارد. داشتن امید نه تنها باعث‌ ماندن فرد در گروه (ادامه درمان‌) می‌شود تا سایر عوامل درمانی بتوانند تأثیر خود را داشته باشند، بلكه ‌اعتقاد به روش درمان‌، خود می‌تواند در نتیجه درمان مؤثر باشد. دیدن اینكه دیگران در گروه بهبود پیدا كرده‌اند فرد را امیدوار می‌كند و این خود عامل محركی جهت ادامه درمان می‌شود. البته باور درمانگر به ‌روش درمانی و خودباوری وی از اهمیت زیادی برخوردار است (هافتن، کرک، سالکووسکیس و کلارک،2007، ترجمه قاسم زاده،1392).

 

اما در ارتباط با سومصرف مواد مخدر باید گفت که این ابتلا یک بیماری مزمنی است که توام با اختلالات انگیزیشی شدید و از دست دادن تسلط رفتاری است و منجر به ویرانی شخصیت می شود. میلیون ها انسان از این اختلال رنج می برند که اغلب با دیگر بیماری های روانی بروز و ظهور یافته و هزینه های اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را بر جامعه تحمیل می کند (دالاس[1]،2013).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

عوامل متعددی در اعتیاد افراد دخالت دارند مانند عوامل فردی، خانوادگی، زیستی و اجتماعی که شناسایی آنها برای نجات معتاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کنترل اعتیاد مستلزم برنامه ریزی صحیح و صرف بودجه های هنگفت می باشد که در دو بخش کاهش عرضه و کاهش تقاضا صورت می گیرد (قائدی و قائدی،1392).

 

در بحث کاهش تقاضا، پیشگیری یک مقوله فوق العاده مهم است که به دلیل کارایی، اثربخشی و مقرون به صرفه بودن از جایگاه ویژه ای در کنترل اعتیاد برخوردار است.  نگاه کلی و خط مشی اصلی در برنامه های پیشگیرانه بر روی ویژگی های افراد معتاد، متمرکز بوده و مداخلات و اقدامات پیشگیرانه برای زندگی افراد سالم نیز بر همین مبنا طراحی و برنامه ریزی شده اند (قاسمی،1391).

 

اصل اتکای روانی مقدم بر تاثیر اعتیاد بر جسم است، زیرا شخص معتاد پیش از آنکه تعادل جسمانی خود را از دست بدهد تعادل روانی خود را تا رسیدن به دارو از دست می دهد. غالب معتادان به ویژه مصرف کنندگان مواد افیونی به بیماری های روانی دچار می شوند. فرد معتاد نسبت به اعضای خانواده خود احساس مسئولیت نمی کند (شکوه، 1393).

 

موقعیت اجتماعی او متزلزل است و به دیگران اعتماد ندارد. برآوردن نیازهای خود را مقدم بر دیگران می داند. روابط اجتماعی معتاد بسیار سطحی و تصنعی بوده، به ندرت می تواند پیوندهای مستحکم عاطفی و وفاداری و تعهد داشته باشد. چنین فردی فقط برای کسی که بتواند برای او مواد مخدر تهیه کند اهمیت قایل است. ارتکاب جرایم معتادان به علت ضعف روابط انسانی هر روز بیشتر می شود و به همین دلیل اعتماد عمومی و اهمیت اجتماعی به خطر می افتد. زیرا اکثر معتادان ناگریز برای تامین مواد مخدر به راههای نادرست نظیر دزدی، تجاوز به دیگران و آدمکشی روی می آورند (ستوده، 1389).

 

اعتیاد به مواد افیونی از شایعترین اعتیاد هاست. مواد افیونی به چندین زیر مجموعه تقسیم می شوند، از جمله شیره، هروئین، متادون، مرفین و … که ایجاد وابستگی های جسمی و روانی می کنند. عوارض و آثار مصرف مواد افیونی تقریبا شبیه به هم هستند که می توان به مواری از جمله یبوست دائم، کاهش میل و توانایی جنسی در مردان و … اشاره نمود (باوی، 1388).

 

وابستگی به مواد افیونی به مجموعه ای از نشانه های فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی اطلاق می شود که روی هم رفته نشان دهنده تداوم مصرف داروهای افیونی با وجود مشکلات شدید ناشی از مصرف آنهاست (کاپلان، سادوک و سادوک، 2003، ترجمه رفیعی و رضاعی، 1382).

 

باید اشاره نمود که عوامل شناختی انعطاف پذیری کنشی و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد افیونی به دلیل داشتن مشکلات و اضمحلال روانی دچار اختلال هستند و روش های درمانی که بتواند مشکلات شناختی و ذهنی این افراد را تعدیل نماید، بسیار مهم است و نیازمند تحقیق در این مورد است. موقوله انعطاف پذیری کنشی از جمله ابعاد شناختی بسیار مهم برای افرادی است که در حال ترک هستند. اسکندری (1390) در پژوهشی با عنوان بررسی مقایسه انعطاف پذیری کنشی و ناگویی هیجانی در افراد وابسته به مواد روانگردان و افراد عادی در یک نمونه 150 نفری، نشان داد که بین انعطاف پذیری کنشی و ناگویی هیجانی در افراد وابسته به مواد روانگردان و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد و افراد وابسته به مواد روانگردان به نسبت افراد عادی انعطاف پذیری کنشی پایین تر و ناگویی هیجانی بیشتری دارند.

 

انعطاف پذیری کنشی در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم پا به عرصه ادبیات روانشناسی تحولی نهاد و انقلابی نو در نحوه نگرش ایجاد نمود جایگاه ویژه‌ای در حوزه‌های روانشناسی تحول، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است به ‌طوری که هر روز بر شمار پژوهش‌های مرتبط با این سازه افزوده می‌شود (سامانی و همکاران،1386).

 

انعطاف پذیری کنشی یکی از ابعاد شناختی است که مبتلا به سومصرف مواد در آن دچار تزلزل اند. شناسایی و افزایش این سازه بینشی دگرگون و امیدوار کننده ایجاد می کند و به قابلیت تطابق انسان در مواجه با بلایا یا فشارهای جانکاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن

دانلود مقالات

 بوسیله آن کمک می نماید. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و تعامل با محیط حمایت می شود، توسعه می یابد و به عنوان یک ویژگی مثبت متبلور می گردد (دینر[2] و همکاران، 2009).

 

اما افراد وابسته به مواد افیونی و معتاد در باورهای خود دچار تزلزل و اختلال هستند. باورها فراشناختی مسبب اختلالاتی می شوند که سبک تفکر و سازگاری فرد تحت تاثیر قرار می گیرد و بی اختیار به تأکید و تقویت پاسخ های هیجانی پیش می رود که بیشتر از همه ناشی از تکرار نشخوار فکری و نگرانی است (اسکریج [3]،2010). یلماز[4] و همکاران (2014) در شواهد پژوهشی خود نشان دادند، که باورهای فراشناختی منفی در مورد غیرقابل کنترل بودن و خطرنگرانی به طور معناداری پیش بینی کننده افسردگی، استرس و اضطراب افراد وابسته به سومصرف مواد می باشند. همچنین کارت رایت، هالتون[5] و ولز (2011) در پژوهشی دیگر بر روی یک نمونه 200 نفری از بیماران وابسته به سومصرف مواد به این نتیجه رسیدند که باورهای فراشناختی مثبت نگرانی و منفی ارتباط مستقیمی با استعداد افراد در برابر نگرانی آسیب شناختی دارد.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

در واقع باورهای فراشناختی مجموعه ای از افکار منفعلانه هست که جنبه تکراری دارد و بر علل و نتایج علائم متمرکزند و مانع حل سازگارانه شده و افکار منفی را افزایش می دهند و شامل افکاری است که بطور  پایان ناپذیری مرور می شوند و به ناامیدی درباره آینده و ارزیابی های منفی درباره خود دامن می زنند و بر خلق اثر می گذارند و انگیزش را تحت تاثیر قرار می دهند (فرطوسی، طالبی و کرمی،1392).

 

هنگامی که فردی تابع و دستخوش افکار و باورهای غیرمنطقی و غیرعقلانی قرار بگیرد، با عواقب غیرمنطقی مواجه خواهد شد که در این حالت فرد مضطرب می شود و شخصیت ناسالمی دارد. در تفکر یا باورهای غیرمنطقی و فراشناختی فرد توقع تأیید از جانب دیگران دارد و انتظارات بیش از حد از خود دارد. ضمن اینکه تمایل به سرزنش، واکنش به درماندگی همراه با ناکامی، بی­مسئولیتی هیجانی، بیش­ نگرانی توأم با اضطراب، اجتناب از مشکلات، وابستگی و درماندگی در برابر تغییرات را تجریه می نماید اغلب نشخوار فکری یکی از مشکلات افرادی است که باورهای فراشناختی دارند. نشخوار ذهنی یا فکری به عنوان اشتغال دائمی به یک اندیشه یا موضوع و تفکر درباره آن شناخته می شود و طبقه ای از افکار آگاهانه است که حول یک محور مشخص می گردد. این افکار تکرار می شوند. این افکار غیرارادی وارد آگاهی می شوند و توجه و اهداف را منحرف می سازند و باورهای افراد را مخدوش می سازند (همامکی[6]،2013).

 

اما برای کاهش مشکلات افراد وابسته به مواد پرتکل های درمانی متعددی وجود دارد. انواع مختلفی از روش های گروه درمانی در کار با مراجعین سوء مصرف کننده مواد وجود دارد که در این پژوهش تاثیر رویکرد گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر استفاده می شود.

 

افراد مبتلا به سوءمصرف مواد می تواند مسئول اعمال خود باشد، هدف معالجه باید مبتنی بر بازسازی عمیق شخصیتی باشد. تحقیقات نشان داده که اکثر سوءمصرف کنندگان مواد به صورت داوطلبانه وارد جریان درمان نمی شوند. اما زمانی که مراجعین انگیزه بالایی برای ترک اعتیاد داشته اند، به احتمال قوی تر درمان ها اثرگذاری بیشتری خواهند داشت. گرچه بهبود لزوما به داوطلب بودن مراجعین بستگی ندارد و برخی مطالعات نشان می دهند که نرخ بهبودی افرادی که به اجبار وارد فرآیند درمان شده اند، تقریبا  به اندازه کسانی است که داوطلبانه وارد فرآیند درمان شده اند (گلستانی، 1387).

 

اما بسیاری را عقیده بر آن است که تا زمانی که فرد خود در این راه مصمم نباشد، و به این نتیجه نرسد که باید درمان شود، بهبودی رخ نخواهد داد و چنانچه آگاهی و خواست خود فرد در روند درمان مورد توجه قرار نگیرد، گاه حتی این فرآیند آسیب زا نیز خواهد بود. در جریان استفاده از رویکرد فرانظریه ای آمادگی مراجعان برای تغییر سنجیده شده  و با توجه به وضعیت و درجه آمادگی مراجع، انگیزش او توسط مجموعه ای از فنون در جهت ترک اعتیاد تغییر می یابد (مرادی، حیدری نیا، بابایی و جهانگیری،1388)

 

یک جنبه شایان توجه این تغییر شناسایی این موضوع است که انگیزش مراجع را می توان تحت تاثیر قرار داد. قبل از این، انگیزش به عنوان خصوصیتی تلقی می شد که قابل تغییر نیست. چنانچه مراجعی بدون انگیزه تصور می شد، امید کمی به موفقیت در درمان او وجود داشت و مراجعینی که آمادگی کافی برای تغییر نداشتند، برای درمان مناسب تشخیص داده نمی شدند. اعتقاد بر این است که فردی که مواد مخدر را ترک می کند، پس از ترک به علل مختلفی گاهی اشتیاق به مصرف مواد مخدر را تجربه می کند که این عامل در بیشتر مواقع موجب عدم مقاومت و بازگشت او به سوی مواد می گردد (راسل[7]، 2013).

 

آموزش چگونگی مقاومت در مقابل مصرف مواد برای این افراد بسیار حائز اهمیت است. در موقعیتی که فرد اقدام به ترک کرده است، این امکان وجود دارد که از طریق دوستان قدیمی در موقعیت فشارزایی برای مصرف مجدد قرار گیرد، این مسئله زمانی که فرد از نظر ابراز وجود دچار مشکل باشد و یا نگرش مثبتی نسبت به مواد داشته باشد، تاثیرات بارزتری بر جا می گذارد (مار[8] و همکاران، 2013).

 

تا معتاد خود دلیل محکمی برای مصرف نکردن نداشته باشد، عملا هر گونه درمانی به ویژه درمان پزشکی صرف بی نتیجه است و در واقع کمک به معتاد برای بازگشت به زندگی سالم و اتخاذ شیوه های رفتاری متناسب با هنجارهای جامعه و پذیرش ارزش های آن قبل از هر اقدام دیگری، از اهمیت زیادی برخوردار است و تا زمانی که سوء مصرف کننده مواد قادر نشود زندگی همراه با مصرف مواد مخدر را با زندگی بدونه مصرف آن به خوبی مقایسه کند و به ویژه آثار این دو شیوه زندگی را در آینده تحلیل نماید، بازگیری، توانبخشی و پیگیری، ثمربخش نخواهد بود (ماردن، کروچ و دیکمنته، 2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی،1392).

 

اما مدل  فرا نظریه ای گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر، بر پیمودن پنج مرحله دلالت دارد، مرحله پیش از تفکر: این مرحله مرحله ای است که هنوز فرد معتاد تصمیم نگرفته است، برای تغییر رفتار خود اقدام کند و در این مرحله غالبا فرد قادر به دیدن مشکلی که دارد، نیست. اغلب کسانی که در این مرحله قرار دارند هنوز رفتار خود را مشکل ساز نمی دانند و معمولا آن را مطلوب هم می دانند، بنابراین انگیزش کمی برای تغییر آن دارند. مرحله دوم تفکر است. زمانی که فرد متوجه نیاز و ارزش تغییر شرایطی که در آن قرار دارد می شود وارد مرحله تفکر خواهد شد. این مرحله با تردید و دودلی نسبت به ترک یک الگوی رفتاری (مثلا مصرف مواد) و حرکت به سمت الگوی رفتاری جدید همراه است. در این مرحله ارزیابی از مزایا و مضرات، منافع و معایب الگوی رفتاری فعلی و همچنین الگوی رفتاری جدید صورت می گیرد. در این مرحله افراد مایل به تغییر خود هستند اما هنوز خود را متعهد و ملزم به این کار نمی بینند (آلورد[9]،2014).

 

مرحله سوم آمادگی و عزم: در این مرحله معتاد تصمیم می گیرد در آینده ای نزدیک رفتار اعتیادی خود را اصلاح کند. معمولا فرد برای مدت کوتاهی در این مرحله می ماند. البته باید دقت کرد که فرد لزوما به مرحله بعد نخواهد رفت. مرحله عمل: توقف الگوی قدیمی رفتار و شروع رفتار جدید، حاکی از آن است که فرد در مرحله تغییر است. اقدام، مرحله رفتاری آغازین، در مسیر ایجاد الگوی رفتاری جدیدی است. رفتار جدید باید در طی زمان حفظ شود تا عادت جدیدی پا بگیرد و مرحله نگهداری (ماندگاری): برای اینکه رفتار جدید به عادت تبدیل شود باید با سبک زندگی فرد درآمیزد. این وظیفه مرحله ابقا است. در خلال این مرحله، الگوی رفتاری جدید خودکار می شود و تفکر یا تلاش اندکی برای حفظ آن لازم است. به هر حال در طی این مرحله هنوز هم خطر همیشه حاضر و امکان بازگشت به الگوی رفتاری قدیمی وجود دارد (ماردن، کروچ و دیکمنته، 2001، ترجمه ضیاالدین، حسینی فر، نوکنی و طوفانی،1392).

 

در پایان باید گفت، با فراهم نمودن پروتکل های درمانی مناسب با وضعیت بیماران وابسته به مواد افیونی می توان بر سازه های شناختی این افراد تاثیر مثبت گذاشت. با توجه به آنچه بیان شد در افراد وابسته به مواد افیونی مشکلات جسمانی، اجتماعی- روانی و اقتصادی فراوانی ادراک می شود، که بر انعطاف پذیری کنشی و نوع باورهای آنان اثرات منفی می گذارد و می توان با ارائه رویکرد درمانی مناسب در جهت کاهش اختلالات شناختی افراد وابسته به مواد افیونی تلاش ورزید. لذا پژوهشی در این زمینه صورت خواهد پذیرفت.

عکس مرتبط با اقتصاد

ارتباط سنجی ارگونومی ، فرسودگی شغلی و نگرش حرفه ای معلمان مقطع متوسطه

تدریس حرفه ای پیچیده و دارای ابعاد متعددی است. معلمان برای داشتن انرژی و اشتیاق به کار نیازمند نگرش حرفه ای نسبت به شغلشان می باشند.یکی از اهداف تعلیم و تربیت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است و نتایج فعالیت های آموزشی معلمان در پیامدهای تحصیلی دانش آموزان است. پژوهش ها نشان داده است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ارتباط نزدیكی با نگرش حرفه ای معلمان دارد كه آن نیز به نوبة خود از ویژگی ها، باورها و عقاید معلمان دربارة توانای یهای حرفه ایشان تأثیر می پذیرد از سوی دیگر احساس تعهد معلم می تواند عملكرد شغلی و كیفیت آموزشی را تعیین كند و معلم متعهد به عنوان اساسی ترین مؤلفة موفقیت مدرسه شناخته می رشود براساس مطالعات براون[1] ، آنفارا و رانسی[2] در مدارسی که كارآیی بالا دارند و انتظارات معلمان از دانش آموزان بیشتر و احساس تعاون بین همكاران قویتر است، معلمان نسبت به شغلشان افتخار می كنند، با والدین و انجمن اولیا و مربیان ارتباط قویتری دارند و از احساس كارآمدی بالاتری برخوردارند. مطالعات والسترم و لوئیس[3] (2008؛ به نقل از مك.كوچ و كلبرت[4] 2006:8) نشان می دهد كه فراهم كردن فرصت های بزرگ تر برای فعالیت های مشاركتی معلمان به منظور رسیدن به اهداف اصلاحی تعلیم و تربیت حائز اهمیت بسیار است. پژوهش ها نشان داده است كه نگرش حرفه ای معلمان است كه ارتباط نیرومندی با موفقیت دانش آموزان دارد این متغیر به عنوان یكی از كارآمدترین ابعاد آموزشی از مسائل مختلفی تأثیر پذیر است یكی از این ابعاد تحلیل رفتگی شغلی می باشد. شرایط حاکم بر محیطی که ما کارهای خود را در آن انجام می دهیم برعملکرد شغلی تأثیر بسزایی دارد. اگر محیط و شرایط کار بسیار گرم، پر سر و صدا، دورافتاده، ساعات کاری زیاد و نامنظم، استرسزا، فشار زیاد فیزیکی بر بدن و… باشد ، به عملکرد شغلی افراد آسیب وارد خواهد نمود. در مجموع، شرایط فیزیکی و عوامل روانشناختی کار در میزان بهره وری و عملکرد شغلی مؤثر بوده و هرگونه نقص، پیامدهای منفی زیادی را برای بهره وری، انگیز هها و مهارتهای نیروی انسانی به همراه خواهد داشت(مهداد،49:1381)

Efficiency بهره وری

یکی از مفاهیمی که در سالهای اخیر توجه اندیشمندان علوم رفتاری و مدیریت را به خود معطوف ساخته، از رمق افتادن، بیحالی، سستی و رخوت متصدی شغل است که اصطلاحاً فرسودگی شغلی[5] نامیده می شود که نهایتا منجر به تحلیل رفتگی شغلی می شود.

پایان نامه های دانشگاهی

(ساعتچی،136:1380)

 

فرسودگی اصطلاحی است که جهت توصیف تغییرات منفی در نگرش، روحیه و رفتار افراد در مواجهه با فشارزاهای شغلی به کار برده می شود. در این پدیده، فرد از لحاظ هیجانی دچار خستگی گردیده، نگرش و احساسات منفی نسبت به سازمان پیدا میکند و به تدریج احساس کاهش کفایت در ایفای وظایفش می نماید. عارضه فرسودگی نوعاً یک اختلال روانی نیست ولی به آهستگی در طول زمان توسعه یافته و ممکن است واقعاً تبدیل به یک ناتوانی روانی و تحلیل رفتگی شغلی می گردد ، به طوری که برخی از صاحبنظران، تحلیل رفتگی شغلی را در رده اختلالات انطباقی در راهنمای تشخیصی، آماری اختلالات روانی طبقه بندی می نمایند (مالاچ،2:1994)[6]

 

معلمان به دلیل نوع شغل خود و تكراری بودن فرآیند كاری خود از جمله اقشاری محسوب می شوند كه به صورت فراوان دچار فرسودگی شغلی می شوند در نتیجه مطالعات شغلی آنها می تواند كمك شایانی به بهبود وضعیت آنها در مورد شغلشان داشته باشد.متغیر دیگری كه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد ارگونومی[7] می باشد. در یک قرن گذشته، پیشرفت دانش و تکنولوژی موجب رشد گسترده اقتصادی در غالب کشورهای صنعتی شده است. امروزه، ثروت مادی به طور اساسی حاصل به کار بستن دانش فنی و بیش از هر چیز دیگر، ثمره کاربردآگاهی ها در زمینه علم و فن است. در این مفهوم، آنچه در رابطه با پیشرفت اجتماعی همراه با رشد مستمر اقتصادی اهمیت پیدا می کند، تطبیق دادن دانش فنی با نیاز استفاده کنندگان این دانش و شرایط فرهنگی، اجتماعی و فیزیکی موجود در کاربرد آن است. بسیاری از شواهد به ویژه در کشورهای در حال رشد صنعتی نشان داده است که فقدان تناسب میان تکنولوژی و استفاده کننده آن در محیطی که تکنولوژی در آن بکار گرفته می شود، نتایج منفی از قبیل پایین بودن سطح و کیفیت تولید و بالا بودن میزان جراحات و حوادث ناشی از کار را سبب شده است بسیاری از این گونه مشکلات در محیط کار با توسل به شیوه های ارگونومیکس [8]از میان برداشته می شود. ارگونومی به منظور گرفتن حداکثر تکنولوژی، تامین رفاه کارکنان و استفاده توأم با کارآیی از تأسیسات تولیدی و خدماتی در جهت تحقق بخشیدن به تولید بالاتر، بهبود وضع بهداشتی، حفظ سلامتی و تحصیل رضایت در محیط کار مورد استفاده قرار می گیرد(ساعتچجی،162:1380)ارگونومی عبارت است از مطالعه علمی انسان ها در ارتباط با محیط کارشان. ارگونومی دانش جوانی است که در افزایش بهره وری و بالا بردن سطح تندرستی کارکنان نقش به سزایی دارد. ارگونومی رابطه متقابل انسان، محیط و ماشین و ابزارآلات را بررسی می کند و در پی بهینه نمودن تناسب آنها با یکدیگر است. ارگونومی به سنجش و ارزیابی توانمندی انسانی می پردازد و بدین ترتیب مهندسان و طراحان را در هر چه متناسب تر ساختن سیستم ها و فرآیندها با ویژگی های انسانی، یاری می دهد. متأسفانه نگرش سنتی مدیریت برای پاسخگویی به مسایلی از قبیل طراحی محیط کار، حفاظت از نیروی کار، بهبود بازدهی و بهره وری نیروی کار، کاهش مصرف انرژی، افزایش سرعت و دقت و ایمنی و کاهش میزان حوادث ناشی از کار، در بازار پر رقابت و جهانی کنونی به شدت ناکافی است و لازم است مدیران سازمان های امروزی تجدید نظر کلی در این امور به عمل آورند و به ارگونومی بیش از پیش بها دهند(مردوخی،1375).در این پژوهش بر آن هستیم كه این سه متغیر را مورد بررسی قرار دهیم و تأثیرات و ارتباط آنها با یكدیگرا را مورد بررسی قرار دهیم.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای …


یکی از معضلات و مشکلات جوامع امروزی بیماری روانی[1] است . بیماری روانی همواره در اجتماعات بشری وجودداشته است (هاشم ورزی، 1389). خانواده اولین سیستم حمایتی در جامعه است که حمایت از افراد خانواده، تأمین هزینه ها، شرایط و امکانات رفاهی آنها را عهده دار می باشد. از طرفی امروزه رویکرد سیستم های درمانی بر ترخیص زود هنگام بیماران استوار است، حتی بیماران بخش های مراقبت ویژه با اختلات جسمانی، عملکردی و روان شناختی نیز زودتر از بهبودی کامل به منزل فرستاده می شوند تا به وسیله وابستگان مراقبت شوند. بالطبع مراقبین  بیماران روانی بالاخص زنان (همسران و مادران) آنان در برآورده سازی نیازهای بیماران دارای توانمندی های متفاوت ومحدودی هستندکه این حالت فرد مراقبت کننده را درمواجهه با تغییرات و نیاز های مراقبتی بیمار در خانه آسیب پذیر می کند و طبق تئوری استرس، هنگامی که افراد مراقبت کننده نیاز های مراقبتی بیمار را بیشتر از توانایی های خود و منابع حمایتی خو د ارزیابی کنند، آنها نه تنها این موقعیت ایجاد شده را استرس زا تلقی می کنند بلکه این حالت می تواند سلامت و بهزیستی روانی آنها را به خطر بیاندازد(رحمانی انارکی و همکاران ، 1391).

 

بدون شك همسران بیمارروانی از جمله نزدیك ترین اطرافیان این بیمار می باشد و بیشترین و           گستر ده ترین روابط را به لحاظ عاطفی و شناختی، كلامی و غیر كلامی و نیز در ارتباط رودر رو و دایم با فرد بیمار داشته و در صورت عدم ارضاء نیازهای عاطفی و ارتباط نامناسب در خانواده انتظار می رود بیشترین مشكلات و ناراحتی ها را همچنان كه نتایج پژوهش های مختلف نشان داده است متحمل شود(فرامرزی و همکاران ، 1390).

 

مطالعات نشان داده اند که شادکامی[2] و حتی سلامت روانی[3] و جسمانی افراد تحت تأثیرفشارهای روانی قرار می گیرد و فشارهای روانی تقریباً با شدت و ضعف متفاوت در زندگی کل انسان ها و مراقبت کننده از چنین بیمارانی وجود دارد(رحمانی انارکی و همکاران ، 1391).  از طرفی سلامتی یك مفهوم چند بعدی است كه علاوه بر بیمار نبودن ، احساس شادكامی وبهزیستی روان شناختی را نیز در بر می گیرد(بیانی و همکاران ، 1386).

پایان نامه های دانشگاهی

 

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

یکی از مباحثی که اخیراً در روان شناسی سلامت مورد توجه روان شناسان و روان پزشکان قرار گرفته است، سازگاری اجتماعی است (والر ، 2001). اجتماعی شدن یك فرایند دو جانبه ی ارتباطی میان فرد و جامعه است. به همین دلیل جریانی پیچیده به شمار می آید كه ابعاد و جوانب گوناگونی دارد. كسب مهارت ها ی اجتماعی ، چگونگی برقراری ارتباط با سایر افراد و سازگاری اجتماعی، از جمله ی این ابعاد هستند. از سازگاری اجتماعی تعاریف زیادی شده است . اسلبی و گورا[4]، سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی می دانند. از نظر آن ها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه ی خاص اجتماعی ، به طریق خاص كه در عرف جامعه قابل قبول وارزشمند باشد. در حالی كه اسلاموسكی[5]، سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی می دانند كه افراد را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درك و پیش بینی كنند، رفتار خود را كنترل كنند وتعاملات اجتماعی خود را تنظیم نمایند(خدایاری فرد ، 1385). بنابراین در پژوهش حاضر ، به مقایسه ی مؤلفه های بهزیستی روان شناختی ، شادکامی و میزان سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی ، پرداخته شده است

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مقایسه اثربخشی درمان نوروفیدبک با کاهش استرس مبتنی برحضورذهن در کاهش علائم اضطرابی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی

‌ای برای کار درمان استفاده می شود، به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص می‌گردد، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین می‌شود که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی صورت می‌گیرد. الکترانسفالوگرافی کمی از 19 مکان جمجمه‌ای که براساس سیستم 10- 20 مشخص شده، به دست می‌آید و در واقع 19 الکترود بر جمجمه قرار می‌گیرد نوروفیدبک برای تغییر در طیف امواج مغزی طراحی شده است (کوبن[12] و پادالسکی[13]، 2002). نوروفیدبک نوعی رویکرد توانبخشی است و هدف آن بهنجارسازی پایدار رفتار بدون وابستگی مداوم به داروها یا رفتاردرمانی است. نوروفیدبک اساس اختلالات نورولوژیک را می‌پذیرد. نوروفیدبک به دنبال آن است تا به بیماران آموزش دهد که واکنش‌های امواج مغزی خود را نسبت به محرک‌ها بهنجار سازد (مرادی و همکاران، 2011). نوروفیدبک وسیله ای است که شرکت کنندگان می‌توانند بر امواج مغزی کنترل داشته باشند (کریمی، حق شناس، رستمی، 2011) از نوروفیدبک برای درمان مشکلات بالینی از جمله: صرع، اضطراب، افسردگی، بیش‌فعالی همراه با بی‌توجهی، اختلال یادگیری و اختلال سوء مصرف مواد استفاده می‌شود (بریکوا، تایموفرل و موسولو، 2003). نوروفیدبک به عنوان روش درمانی پیچیده درحالی که روشی ایمن و غیرتهاجمی است که باعث رشد و تغییر در سلول‌های مغزی می‌شود. در این روش برای داشتن پروتکل درمانی نوروفیدبک از هر فردی به طور جداگانه الکتروانسفالوگرافی گرفته می­شود (وثوقی و همکاران، 1392).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

پروژه دانشگاهی

 

حضور ذهن به معنی توجه کردن به طریق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون داوری است. در حضور ذهن فرد می‌آموزد که در هر لحظه از حالت ذهنی خود آگاهی داشته و توجه خود را به شیوه‌های مختلف ذهنی خود متمرکز نماید (امیدی و محمدخانی، 1387). حضور ذهن یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح (آقاباقری، خانی، عمرانی، فرهمند، 1391). حضور ذهن ابتدا در دانشگاه ماساچوست توسط جان کبات زین به کار گرفته شد و درکلنیک کاهش استرس خود، به شرکت‌کنندگان تمرین آرامش ذهنی همراه با حضور ذهن آموزش می‌داد که به عنوان حضور ذهن مبتنی برکاهش استرس انجامید. در دهه های اخیر شیوه های حضور ذهن مانند حضور ذهن مبتنی بر کاهش استرس و حضور ذهن مبتنی بر شناختی- رفتاری و حضور ذهن مبتنی بر روش رفتاری دیالکتیکی، به عنوان روش‌های درمانی در پزشکی، سلامت روان و تنظیمات سلامت روان مورد استفاده بوده است. در حال حاضر، رایج‌ترین روش آموزش حضور ذهن مبتنی بر کاهش استرس (MBSR)[14] می‌باشد که سابق بر این تحت عنوان برنامه کاهش استرس وتن آرامی شناخته می‌شد. این روش در ساختار طب رفتاری و برای دامنه وسیعی از افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و درد مزمن طراحی شد. روش مذکور به شکل یک برنامه 8 تا 10 هفته‌ای اجرا می‌شود. جلسات به صورت گروهی و هر جلسه به مدت 2 ساعت می‌باشد. شرکت‌کنندگان آموزش می‌بینند تا بر فعالیت‌های خود تمرکز کنند و در هر لحظه از خودآگاه شوند و هرگاه هیجانات، احساسات یا شناخت‌ها پردازش می‌شوند بدون قضاوت مشاهده کنند. زمانی که شرکت­کنندگان در می‌یابند که ذهن در درون افکار، خاطرات یا خیال‌پردازی‌ها سرگردان شده، در صورت امکان و بدون توجه به محتوا و ماهیت آنها، توجه خود را به زمان حال بر می‌گردانند. بنابراین شرکت کنندگان یاد می‌گیرند تا به افکار و احساسات خود توجه کنند، اما به محتوای آن نچسبند. یکی از پیامدهای تمرینات حاضر ذهن این است که افراد درمی یابند، اکثر حس‌ها، افکار و هیجانات دارای نوسان زود گذرند و مانند امواج دریا عبور می‌کنند. حضور ذهن، روشی برای هدایت توجه است که ریشه آن در سنت‌های مراقبه شرق بوده است و به طور فزاینده ای مورد بحث و استفاده بوده است. کبات زین (2003) اشاره می‌کند که حضور ذهن شامل موضع شفقت، علاقه، دوستی، مهربانی می‌باشد (امیدی و محمدخانی، 1387). از نظر تاریخی حضور ذهن تکنیک اصلی مورد استفاده در مراقبه بودایی است که ریشه در آیین مذکور دارد. حضور ذهن باعث تغییر در سیر کارکردی و بالینی ذهنی مراجع و بهبود عملکرد و رابطه می‌شود (یوسفی و سهرابی، 1390). برای قرن‌ها ثابت شده است که حضور ذهن می‌تواند به کاهش درد و رنج و افزایش رفاه منجر شود (چمرکوهی و محمد امینی، 1391).

تاثیر فناوری اطلاعات بر فرصت های برابر آموزشی در استان مازندران

امروزه مسائل عمده اجتماعی را که تعلیم و تربیت با آن مواجه است، بدون درنظر گرفتن اطلاعات جدید و فناوری ارتباطات نمی توان مورد بحث قرار داد. مشکل صرفا در امر تدریس نیست بلکه مشکل اصلی توجه کلی به چگونگی دسترسی به دانش است. لذا موضوع اطلاعات و فناوری و پیش بینی تاثیر آن بر دانش و آموزش در آینده بسیار مهم است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اختراعات تاثیرگذار در قرن بیستم مثل رادیو، تلویزیون، سیستم های ضبط صدا و تصویر، کامپیوتر، فرستنده های رادیویی و کابلی یا ماهواره ای صرفا جنبه تکنولوژیکی ندارند، بلکه ویژگی منحصربه فرد آنها اقتصادی و اجتماعی بودن آنهاست. اکثر این تکنولوژی ها به قدری کوچک و ارزان شده است که به بیشتر خانه ها در کشورهای صنعتی راه یافته اند و نیز مورد استفاده جمع کثیری در کشورهای در حال توسعه قرار گرفته اند. همه جوامع امروزی تا حدی جوامع اطلاعاتی هستند. جوامعی که در آنها توسعه تکنولوژیکی باعث شده است محیطی فرهنگی و آموزشی پدید آید. این محیط قادر است منابع دانش و یادگیری را دگرگون کند. یکی از خصیصه های این تکنولوژی ها پیچیدگی روزافزون آنها و گسترش امکاناتی است که فراهم می کنند.

دانلود مقالات

 

عکس مرتبط با اقتصاد

باید توجه کرد که استفاده از فناوری اطلاعاتی و ارتباطی برای مقاصد آموزشی پدیده تازه ای نیست. مثلا رادیوی آموزشی قبل از جنگ جهانی اول به وجود آمد. آنچه در گذر زمان تغییر یافته است، نه تنها وسعت تکنولوژی ها مورد استفاده و پیچیدگی آنهاست بلکه در جذب مخاطبان خارج از نظام رسمی تعلیم و تربیت، شامل کودکان قبل از دبستان و کل بزرگسالان است (گزارش کمیسیون بین المللی یونسکو، 1376). پس تاثیر فناوری بر شیوه یادگیری اجتناب ناپذیر است.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

پیشرفت های جهانی در فناوری اطلاعات باعث گسترش سریع فرصت های یادگیری و دسترسی به منابع تحصیلی و آموزشی شده است. به گونه ای که این امر با ابزارها و روش های سنتی اصولا غیرقابل تصور بوده و بکارگیری این فناوری نه تنها باعث تسهیل و تسریع فراوان در امر تعلیم و تربیت و نیز مدیریت موثر در نظام های آموزشی گردیده است، بلکه باعث شد که در مفاهیم سیاسی بسیار متداول در نظام های آموزش نیز تحولات شگرفی حاصل شود (رعنایی، 1385: 4). فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به عدالت آموزشی و اینکه این فناوری فرصت های برابر برای یادگیرندگان فراهم نماید به عنوان غایت نگاه کند و آنرا مدنظر قرار دهد. استفاده از این فناوری به منظور از بین بردن استانداردسازی (عدم توجه به تفاوتهای فردی) در آموزش است و سعی می کند که به تفاوتهای فردی یادگیرندگان توجه نماید (همان: 5).

 

بنابراین فناوری های ارتباطات و اطلاعات بدون شک می توانند وسایل واقعی ارتباط با آموزش غیر رسمی را که یکی از مهم ترین نظام های اراده دانش در جامعه یادگیری هستند فراهم آورند. جامعه ای که در آن مراحل مختلف فرایند یادگیری یکسره مورد بازاندیشی قرار می گیرد. تحول این فناوریها که استفاده ماهرانه از آن توسعه و پیشرفت مداوم دانش را ممکن می سازد باید به بازنگری نقش و وظیفه نظام های تعلیم و تربیت در زمینه آموزش مادام العمر منتهی گردد. ارتباطات و تبادل دانش و اطلاعات از این پس دیگر تنها مرکز رشد فعالیت بشری نخواهد بود، بلکه مقوله ای خواهد شد که به تکامل شخصی در زمینه شیوه های جدید زندگی اجتماعی کمک خواهد کرد. پس باید همه استعدادهای بالقوه فناوری اطلاعات را در خدمت آموزش و پرورش قرار داد. از این حیث این تحقیق سعی دارد با بررسی دقیق نشان دهد که رشد و توسعه فناوری اطلاعات چه نقش و تاثیری در کاهش نابرابری های آموزشی در استان مازندران می تواند داشته باشد.

 
مداحی های محرم