به طور مثال خصوصی سازی نظام های آموزشی و ایجاد مهارت و قابلیت هایی متناسب با نیازهای شغلی جوامع یکی از راهبردهایی است که به عنوان پاسخی به فشارها و الگوهایی متغیر جهانی شدن آموزش و پرورش و اشتغال مورد بحث و بررسی قرار گرفته است (مهر علی زاده،1384). این تغییرات در بسیاری از جوامع ماهیت، قالب کار و تقاضای نیروی کار را تحت تأثیر خود قرار داده است و باعث شده تا یک ارتباط تنگاتنگ بین توسعه منـابع انـسانـی و وجود دانـش آموختـگانی که از مهارتهای لازم در خصوص کاربردی کردن دانش خود کسب کرده اند، به وجود آید.
به همین دلیل است که امروزه در جوامع پیشرفته بر یادگیری مبانی عملی مشاغل مورد نیاز در بازار كار و انتقال آموزش به محیط واقعی كار و تاكید بر تجربه اندوزی در ساختارهای مختلف شغلی دارند. شاید توجه به ایجاد و نگهداری مهارت های مورد نیاز نیروی كار در میان كشورهای توسعه یافته هرگز تا این اندازه فراتر نرفته است (عزیزی، 1382).
«در مقابل علارغم رشد قابل ملاحظه نظام های آموزشی در كشورهای جهان سوم در خلال ربع قرن گذشته، برنامه ریزی در راستای توسعه كشور به صورت مناسبی جهت داده نشده است. در حالی كه تعداد زیادی از دانش آموختگان بیكار هستند، میلیونها فرصت شغلی به دلیل ناكافی بودن نیروی انسانی دانش آموخته، كارورزیده و با مهارت مناسب فرو گذار مانده است» (فرش، 1979).
این عوامل باعث شده كه امروزه در اقتصاد كشورها كیفیت و تركیب نیروی انسان كارشناس و توانمند و با قابلیت ها و مهارتهای اساسی و كلیدی مورد نیاز برای بازار كار به عنوان یكی از مهم ترین نهادهای تعیین كننده رشد و توسعه اقتصادی قلمداد شود.
علاوه بر این در این فرایند تحول و توسعه نظام اقتصادی، فرصتهای تازه ای برای اشتغال زنان به وجود آمده است. زنان به عنوان تشكیل دهنده نیمی از جمعیت، موضوع توجه به قابلیت های نیروی كار را دچار اهمیت زیادی كرده است. امروزه تقاضای زنان برای آموزش و رفتن به دانشگاه زیاد شده است، به طوری كه در سال های اخیر درصد بالایی از ورودیها به دانشگاه را زنان تشكیل می دهند. به همین دلیل پی بردن به بهبود كـیـفیـت نــیـروی كار زن و افزایش كارآیی و بـه كـارگیری آن جــزو رده بنــدی هایی آغــازین بـرای بـرنامه ریـزی تـوسعه كشورها محسوب می شود. چیــزی كــه بی توجهی به آن در جوامع توسعه نیافته به وفور احساس می شود.
با این وجود، آمارهای در دسترس در مورد اشتغال زنان در سه دهه اخیر نشانگر این نکته است که عملاً از میزان اشتغال زنان کاسته شده است و این تغییر و تحولات در بخشهای مختلف اقتصادی جامعه به گونه ای بوده که بیشترین نسبت کاهش زنان در بخش صنعت مشاهده می شود (ایروانی، 1384).
با اهـتمام بـه ایـن امـر و كـوشش برای آسان سازی تحقق اهداف توسعه كشور، مستلزم سنجش دوباره نیازمندی های شغلی و حرفه ای مراكز اقتصادی و صنعتی و بررسی قابلیتها و مهارتهای که زنان برای اشتغال مطلوب و بهینه در بخش صنعت نیاز دارند، می باشد. شاید پرداختن به این مهارتها و قابلیتها موجبات حضور بیشتر زنان در فعالیتهای صنـعتی را فراهم سازد. بنابراین پرسش اساسی كه در این رابطه مطرح می شود آن است كه اساسی ترین و مهمترین تواناییها و مهارتهای كه دانش آموختگان زن برای مشاركت پیوسته در فعالیت های مختلف صنعـتی، از دیـد
ذینفعان نیاز دارند، كدامند. در این پژوهش سعی می شود با بررسی مجموعه مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز برای اشتغال زنان در شركت فولاد مباركه اصفهان[1]، ذهن برنامه ریزان كشور را به آن دسته از مهارت ها و توانایی ها و قابلیت های كلیدی و متناسب با نیازها و شرایط بازار كار، برای اشتغال زنان در صنعت معطوف شود. به طوری كه با تاكید بر آن ها هـم زمینه آماده سازی دانش آموختـگان زن برای اشتغال در صنعت فراهم شود و هم پیـوند عمیق تر و منطقی تری بین نظام آموزشی و نیازهای شغلی جامعه برقرار شود. و به طور قابل توجهی زمینه بهبود و ارتقای كارآیی خارجی نظام آموزشی نیز فراهم گردد.
[1] شرکت فولاد مبارکه اصفهان یکی از بزرگترین شرکت های صنعتی کشور است که در زمینی به مساحت 35 کیلومتر مربع (17 کیلومتر مربع سالن تولید) در نزدیکی شهرستان مبارکه و در 65 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان واقع شده است که دارای ظرفیت تولید 5 میلیون تن انواع محصولات فولادی تخت گرم و سرد نوردیده ، قلع اندود ، گالوانیزه و رنگی از ضخامت 18/0 تا 16 میلیمتر می باشد که با این تولید 50 درصد نیاز كشور به فولاد و محصولات فولادی را تامین می کند و هم اكنون به عنوان بزرگترین شركت تولید كننده فولاد در منطقه خاور میانه شناخته می شود. از اهداف معاونت فروش و بازار یابی این شرکت می توان به افزایش صادرات محصولات ویژه از 400 به 750 هزار تن مطابق سفارش، برگزاری 16 جلسه برنامه ریزی شده جهت تعامل رهبران شرکت با مشتریان، بهبود رضایت کلی مشتریان فولاد مبارکه از 76 % به 77%، فروش 3/4 میلیون تن محصول در بازار داخلی، افزایش سهم فروش محصولات ویژه در بازار داخلی از18 درصد به 24 درصد مطابق سفارش، بهبود رضایت مشتریان از تحویل به موقع از 68% به 80%، بهبود جایگاه برند شرکت در بازار های هدف و افزایش نسبت مراکز خدماتی که تحت سیستم مدیریت شبکه توزیع قرار دارند از 25% به 60% اشاره کرد. همچنین این شركت در ارزیابی های مختلف سازمانی، رتبه های بسیار خوبی را بدست آورده است. به طوری كه در دو سال اخیر در بین 100 شركت برتر ایران حائز رتبه اول می باشد. به همین خاطر شناسایی شایستگی این شركت دارای اهمیت زیادی است كه هم می تواند راه را برای ارتقاء و پیشرفت بهتر شركت فولاد مباركه اصفهان فراهم سازد و هم می توان به عنوان الگوی برتر برای دیگر شركت های صنعتی و به ویژه شركت های باشد كه در زمینه فولاد سازی در كشور فعال می باشند.
امروزه با افزایش روز افزون تقاضای انرژی برق و کاهش همزمان منابع انرژی فسیلی و نیز نگرانی از آلودگی زیست محیطی ناشی از آنها، کارشناسان در پی یافتن روشهای تولید انرژی الکتریکی از منابع انرژی تجدیدپذیر برآمدند. انرژی خورشیدی، انرژی باد و انرژی موج دریا و… از این دسته میباشند. انرژی باد در مقایسه با سایر منابع انرژیهای نو، ارزانتر و قابل اعتمادتر بوده و تقریبا در تمامی مکانها قابل دسترسی است. لذا در طی سالهای اخیر نصب توربینهای بادی به عنوان یکی از موثرترین روشهای تولید برق، هر روز گستردهتر و فراگیرتر میشود. بطوریکه طبق آمار انجمن انرژی بادی جهان (WWEA[1]) در سال 2014 میلادی نزدیک به GW500 انرژی الکتریکی جهان از طریق توربینهای بادی نصب شده در 98 کشور دنیا تامین میشود که در حدود 7% کل انرژی الکتریکی تولیدی میباشد. شکل 1-1 منحنی پیشرفت تولید انرژی برق به وسیلهی توربینهای بادی در طی سالهای 1997 تا 2014 و نیز پیشبینی این روند تا سال 2020 میلادی را بر حسب مگاوات نمایش میدهد.
شکل 1-1: منحنی توسعه انرژی الکتریکی حاصل از توربینهای بادی جهان
صنایع مربوط به توربینهای بادی به سرعت در حال پیشرفت و تحول میباشند. تنوع و گستردگی این توربینها آنها را در طبقهبندیهای مختلفی جای میدهد که در تمامی این انواع طبقهبندی، ژنراتور به عنوان قلب توربین، اساسیترین بخش است. در ادامه به بررسی انواع توربینهای بادی و تنوع ژنراتورهای استفاده شده در هر دسته پرداخته میشود.
تکنولوژیهای استفاده از باد برای تولید انرژی الکتریکی و توربینهای بادی مدرن امروزی از سال 1970 میلادی شروع به توسعه کردهاند و سرعت پیشرفت آنها از سال 1990 میلادی تاکنون بیش از پیش بوده است. با پیشرفتهای چشمگیری که در عرصه سوئیچهای الکترونیک قدرت در سالهای پایانی قرن گذشته اتفاق افتاد و با توجه به پایین بودن راندمان توربین های بادی با ساختار سرعت ثابت، ساختار سرعت متغیر معرفی گردید. طی دهه ی اول قرن بیست و یکم، این ساختار محبوبترین ساختار بین تولیدکنندگان توربینهای بادی بود. امروزه بیشتر توربین های نصب شده در سطح جهان از این نوع هستند. این ساختار به دلیل آنکه سرعت آن به خوبی قابل کنترل بوده و به همین دلیل راندمان آن بسیار بالاتر از انواع پیشین است، هنوز هم مورد استقبال قرار میگیرد.
با توجه به حضور یا عدم حضور جعبهدنده میتوان توربینها را در دو دستهی بدون جعبهدنده (DD[2]) و یا دارای جعبهدنده (GD[3]) طبقهبندی نمود. طبقه بندیهای دقیقتر آنها را در سه دستهی زیر جای میدهند:
انواع مختلفی از ژنراتورهایی که در این نوع توربینها مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از:
این ماشین در ردیف ژنراتورهای القایی سرعت ثابت قرار میگیرد. امروزه پرکاربردترین ماشین در توربین های بادی ماشینهای القایی است[1]. یکی از مهمترین مباحث تحقیقاتی در زمینه توربین بادی مجهز به ماشین های القایی ، کنترل سرعت ماشین القایی میباشد. امکان کنترل سرعت در این نوع ژنراتور وجود ندارد و تغییرات سرعت از بی باری تا بار کامل حداکثر بین 2 تا 4 در صد میباشد. به این دلیل عموماً به این نوع ماشین لفظ ژنراتور سرعت ثابت اطلاق میگردد. این ژنراتورها حداکثر تا قدرت 750 کیلو وات مورد بهره برداری قرار میگیرند. از آنجایی که امکان تغییر سرعت در این ژنراتورها وجود ندارد، لذا امکان ماکزیمم کردن توان قابل استحصال از باد نیز وجود نخواهد داشت. تنها روشی که می توان بر اساس آن سرعت این نوع ماشین ها را تغییر داد، استفاده از ماشین های 4 قطب و 6 قطب است زیرا استفاده از دو قطب این امکان را فراهم میکند که ماشین بتواند در فرکانس 50 هرتز در سرعتهای 1000 و 1500 دور بر دقیقه کار کند.
شکل 1-2: ساختار کلی توربین بادی سرعت متغیر با ژنراتور القایی قفس سنجابی
در شکل 1-3، شماتیک یک توربین مجهز به ژنراتور روتور سیم بندی شده را نشان میدهد.
شکل1-3: توربین بادی مجهز به ژنراتور القایی[2]
با توجه به اینکه در ژنراتورهای روتور سیم بندی شده امکان تغییر مقاومت روتور وجود دارد، می توان تغییر سرعت محدودی را برای این نوع ماشین متصور بود. این موضوع در شکل 1-4 نشان داده شده است.
شکل1-4: کنترل سرعت توربین بادی مجهز به ژنراتور القایی روتور سیم بندی شده[2]
در ژنراتور القایی روتور سیمبندی شده با امکان تغییر سرعت محدود، میتوان علاوه بر استحصال بیشتر انرژی از باد ، تنش های وارد بر توربین را نیز کاهش داد. در این ژنراتور ها یک بانک مقاومتی متغیر سه فاز که از طریق حلقه های لغزان به سیم پیچ های روتور وصل شده و وظیفه تغییر سرعت ماشین را بر عهده دارد. در این نوع ماشین ها امکان تغییر سرعت بین 5 تا 10 درصد سرعت سنکرون وجود دارد[3].
در ژنراتورهای القایی با مقاومت متغیر روتور، می توان سرعت را تا 10 درصد افزایش داد ولی با اینکار راندمان ماشین کاهش مییابد. چون با افزایش مقاومت روتور انرژی بیشتری در روتور بصورت گرما تلف میشود. ولی اگر بتوان به نحوی انرژی ارسال شده به سیم پیچ های روتور را به منبع بازگرداند، میتوان سرعت ماشین را به نحوی کنترل کرد که راندمان ماشین کاهش نیابد. شکل 1-3 شماتیک ژنراتورهای القایی تغذیه دوبل که خاصیت فوق را دارند، نشان میدهند[3].
شکل 1-5: توربین بادی مجهز به ژنراتور القایی تغذیه دوبل[2]
در یک ماشین القایی تغذیه دوگانه (DFIG[4]) انرژی ورودی به روتور با استفاده از مبدل های الکترونیک قدرت به سیستم قدرت برگردانده میشود. این مبدل از دو مدار پل IGBT تمام کنترل شده تشکیل گردیده است. اینورتور سمت شبکه که به شبکه متصل میشود. این دو اینورتور ماشین را قادر میسازد که بتواند توان را از سمت روتور جذب یا به شبکه تحویل دهد. این ماشینها عموماً به عنوان ژنراتور در توربین های بادی بزرگ استفاده میگردند و این قابلیت را دارند که قابلیت کنترل سرعت توربین را تا 30 درصد افزایش دهند. می توان نشان داد که جهت داشتن قابلیت 30 درصد تغییر در سرعت ژنراتور، نیاز است که قدرت مبدل در حدود 30 درصد قدرت نامی ماشین باشد. این ماشین قابلیت های بسیار بهتری نسبت به دیگر انواع ژنراتورهای القایی دارد ولی در عوض قیمت آن بسیار بالاتر است[2].
[1] World Wind Energy Association
[2] Direct Drive
[3] Geared Drive
[4] Doubly Fed Induction Generator
ما معمولا در این سایت متن کامل پایان نامه ها را درج می کنیم ولی استثنائا این پایان نامه فقط فصل اول موجود است
در پژوهشهای سازمانی و نظریهپردازی درباره سازمان، پدیده تغییر نقش محوری پیدا كرده است. تغییر سازمانی[1] مستلزم حركت از شناختهها بهسوی ناشناختههاست و از آنجایی كه آینده نامطمئن است و ممكن است بر قابلیتها، ارزشها و تواناییهای افراد تأثیر منفی بگذارد، بهطور کلی اعضای یك سازمان از انجام تغییر حمایت نمیكنند مگر اینكه دلایل قانعكنندهای برای مجابكردن آنها بر اقدام مورد نظر وجود داشته باشد. بههمین منوال سازمانها نیز گرایش شدیدی دارند كه در وضعیت موجود سرمایهگذاری كنند و در مقابل تغییر برای منافع نامطمئن آینده مقاومت میكنند (نصیری 1382، 15).
جورج و جونز[2] (1996؛ به نقل از رشید[3]، سامباسیوان و رحمان[4]، (2003) تغییر را حركت بیوقفه از وضع موجود به وضع آینده تعریف کردهاند. در این میان، كاركنان سازمان بهدلیل داشتن ارزشها و نگرشهای متفاوت، میتوانند از جمله موانع بالقوهای باشند كه بر سر راه تغییر قرار میگیرند. لینستون و میتروف[5] (1994؛ به نقل از رشید و همکاران 2003، 21-17) از افراد بهعنوان عاملی مهم در فرایند تغییر یاد میكنند و معتقدند ادارهكردن بخش انسانی سازمان چالش اصلی در هدایت فرایند تغییر در سازمان است، زیرا كه انسان ارزشها، خواستهها و نگرشهایش را به سمت یك فعالیت خاص و ویژه در نظر میگیرد. رابینز[6] (1384) سه عامل چشمانداز شخصی[7] ، سازمانی[8] و تكنولوژی[9] را در اجرای فرایند تغییر در سازمان دخیل میداند و معتقد است كه چشمانداز شخصی ناظر به تغییرات در
نیروی انسانی، تغییر در نگرشها، توقعات، ادراك یا رفتارهاًست، چشمانداز سازمانی به تغییردادن ساختار كه در برگیرنده هر نوع تغییر در روابط قدرت، مكانیسم همكاری، درجه تمركز، طرح مشاغل و یا متغیرهای مشابه ساختار سازمانی و چشمانداز تكنولوژی به تغییر فنآوری كه در برگیرنده تغییر در شیوه و فرایند كار یا روشها و تجهیزات مورد استفاده است، اشاره دارد. با توجه به تعریف، چشمانداز شخصی را میتوان سختترین و پیچیدهترین مرحله در فرایند تغییر نام برد؛ چرا كه، تغییرات ساختاری و تكنولوژی نیز متأثر از تغییر در نگرشها و ادراك افراد انسانی است.
افراد عاملی مهم در هدایت فرایند تغییر سازمانی هستند و برای هر تغییر اثربخش ضروری است باورها، اعتقادات، فرضیات و نگرشهای افراد به چالشكشیده و روشن شود. ایجاد تغییر مستمر درون سازمانها، مستلزم تغییر در افراد سازمانی که محور اساسی هر سیستم شغلی را تشکیل میدهند، میباشد. رهبری در سازمانها نقش بسزایی در شكلدهی نگرش كاركنان، پاسخ آنها به تغییرات سازمانی و پذیرش نوآوریها دارد. رهبری در مفهوم سازمان آن بهعنوان جزیی مستقل و مجزا از مدیریت مطرح نبوده و یكی از وظایف عمده و اصلی آن بهشمار میآید. هر مدیری علاوه بر وظایفی چون برنامهریزی[10]، سازماندهی[11] و كنترل[12]، باید انجام این وظیفه، یعنی هدایت[13] افراد سازمان را نیز بر عهده گیرد.
تغییر سازمانی پذیرفتن یك عقیده، نظر یا رفتار جدید بهوسیله یك سازمان تعریف شده است (دفت[14] 1381، 102-95). تمایل و نگرش عمومی اعضای سازمان به این است كه با پذیرش وضعیت موجود، در برابر تغییراتی كه موجب بر همزدن این وضعیت باشد، از خود مقاومت نشان دهند. تغییر یك واقعیت سازمانی است و نگرش كاركنان به تغییر نقش مهمی در درجه پذیرش و یا واكنش آنها به تغییر ایفا مینماید. اجزن و فیشبن[15] (1980؛ به نقل از دونهام، گراب[16] ، گاردنر[17]، كامینگز و پیرس[18] 1989، 33) بر این باورند که نگرشها اغلب پیشبینیكنندههای بهتری برای رفتارهای آینده هستند تا اینكه رفتارهای گذشته را ملاك پیشبینی رفتارهای آینده قرار دهیم. در همین راستا دونهام[19] و همکاران (1989) ابزار سنجش نگرش به تغییر را ابداع کردند. آنها نگرش به تغییر را بهطور كلی شامل شناخت شخص از تغییر[20]، عكسالعمل عاطفی به تغییر[21] و تمایل رفتاری به تغییر[22] تعریف کردند.
نگرش فکری حاکم بر یک مجموعه،تحت تاثیر فلسفه فکری مدیران آن است. از آنجاییکه به طور طبیعی، مسئولیتها و اختیارات در دست مدیران است، آنها با رفتار، عملکرد و سیاستگذاری های خود، سازمان را به سمنی سوق می دهند که منطبق بررویکرد فکری خودشان باشد و این موضوع غیر قابل انکار است (هاتفی 1382، 21).
به اعتقاد استرنبرگ[23] (1994) سبک تفکر شیوه ای برای تفکر است. اصطلاح سبک مترادف با توانایی نیست بلکه شیوه ای برای به کار گیری توانایی فرد است. توانایی به این اشاره دارد که یک فرد چقدر خوب می تواند کاری را انجام دهد، اما سبک به این امر اشاره دارد که فرد دوست دارد کار را چگونه انجام دهد (استرنبرگ 1381، 23).
بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه سبک های تفکر و میزان پذیرش تغییر سازمانی مدیران می باشیم.
پیامدهای محیطی، کمبود انرژی و نگرانیهای مربوط به بیشینه شدن مصرف سوختهای فسیلی باعث برانگیخته شدن تحقیقاتی راجع به انواع مختلف منابع انرژی جایگزین شده است. انرژی الکتریکی در زندگی روزمره ما رایج ترین نوع انرژی است ولی تولید آن اغلب از طریق سوزاندن سوختهای فسیلی حاصل میآید که این ذخایر سوختی محدودیتهای بسیاری دارد. این محدودیتها سبب شده تا تمایلات جدید به سمت تکنولوژیهای تولید توان تجدید پذیر از قبیل باد، خورشید و …جلب شود. در این میان استفاده از باد یکی از بهترین راههای تولید انرژی است. باد میتواند در مناطق دور دست از سیستم تامین انرژی متمرکز، به عنوان یک مکمل و یا حتی جایگزین نیروگاههای مرکزی مرسوم مورد استفاده قرار بگیرد[3]. تولید توان باد مشخصات خاص خودش را دارد که متفاوت از سیستمهای تولید موجود است. یک نیروگاه بادی ممکن است در یک لحظه به طور کامل یک بار را تامین کند ولی چند ثانیه بعد کمبود توان قابل توجهی داشته باشد. بنابراین، تولید توان در سیستمهای قدرت دارای عدم قطعیت میباشد، که به طور پیوسته در حال تغییر بوده و پیشبینی آن سخت است [6-4].
از آنجایی که توان باد به طور نامنظم تغییر میکند لذا لازم است یک منبع توان آماده به کار برای تامین تقاضای بار وجود داشته باشد. از این رو یک نیاز به ترکیب منابع، مانند باد و فتوولتائیک احساس میشود. سیستم باد- فتو ولتائیک یکی از سیستمهای توان هیبرید است که بیش از یک منبع انرژی استفاده مینماید. سیستم توان هیبرید ترکیبی از دو یا چند منبع توان الکتریکی است که حداقل یکی از آنها از نوع تجدید پذیر باشند [8-7]. سیستم هیبرید باد- فتوولتائیک قابلیت اطمینان کاملی را فراهم نمینماید، زیرا فتوولتائیک در برابر تغییرات سرعت باد و کمبود توان همواره به عنوان یک پشتیبان عمل میکند از طرفی چون خورشید در شب یا روزهای ابری وجود ندارد این پشتیبانی با مشکل مواجه میشود. لذا حس میشود که انرژی فتوولتائیک به تنهایی جهت پشتیبانی سیستم کافی نیست[10-9].لذا شبکهای با واحدهای متشکل از سوختهای فسیلی با این شبکه اتصال داده شده است.
1-2 اهداف پایان نامه
در این پایان نامه، از دو واحد تولید انرژی از انرژیهای تجدیدپذیر (باد و خورشید) و سه واحد تولید انرژی از انرژیهای فسیلی به صورت دو ناحیه جدا برای تولید توان در نظر گرفته شده است. تاکنون کارهای متعددی در زمینه کنترل مناسب توان هیبرید باد – فتوولتائیک با واحد فسیلی انرژی جهت به دست آوردن عملکرد دینامیکی مطلوب و استخراج بیشترین بهرهوری از انرژی موجود ارائه شده است. یک رویکرد متداول استفاده از کنترلکنندههای کلاسیک میباشد. در سالهای اخیر، کنترلرهای منطق فازی در مهندسی سیستم قدرت، مورد توجه بسیار و رو به رشدی قرار گرفتهاند. منطق فازی یک سیستم استدلالی برای شکل دهی استدلال تقریبی است[13].
سیستم منطق فازی یک چهار چوب بسیار خوب برای مدل کردن کارآمد و کامل عدم قطعیت در استدلال بشری با استفاده از متغییرهای زبانی و توابع عضویت را فراهم مینماید. کنترلرهای منطق فازی در مقایسه با کنترلهای متداول از نظر عملکرد و مقاوم بودن در برابر عدم قطعیت، برتر بوده است. همچنین در سالهای اخیر از کنترلکننده فازی-کلاسیک به دلیل حساسیت و انعطاف پذیری آن در برابر تغییر پارامترها و تغییر بارهای بزرگ حتی در حضور عوامل غیرخطی نظیر محدودیت نرخ تولید مورد توجه قرار گرفته است[14]. در بخش اول این تحقیق به پیاده سازی یک مدل دینامیکی از سیستم توان هیبرید باد-فتوولتائیک با واحدهای فسیلی پرداخت شده است. سپس به طراحی کنترلری برای سیستم مذکور پرداخته شده است. اولین استراتژی، استفاده از کنترل کننده PID میباشد. سپس از کنترلکننده فازی به دلیل قابلیت خوب این کنترلکننده در برابر مسائل پیچیده، برای بهبود انحراف فرکانس شبکه بهره گرفته میشود و در نهایت استفاده از الگوریتم بهینهسازی انبوه ذرات برای تنظیم مناسب پارامترهای بهترین کنترلکننده از کنترلکنندههای مورد استفاده شده بهره میگیریم. در بخش نتایج شبیهسازی نشان داده خواهد شد که کنترلکننده پیشنهادی، عملکرد نسبتا مناسبی در برابر تغییرات بار از خود نشان خواهد داد و نسبت به تغییرات پارامتری مقاوم است.
1-3 ساختار پایان نامه
چارچوب کلی فصول پایان نامه به صورت زیر میباشد:
در فصل دوم: تعریف کاملی از تولیدات پراکنده توسط مراجع مختلف انجام شده است، همچنین در مورد انواع نیروگاهها بحث شده است و در ادامه انواع کنترلکنندههای به کار رفته در این پایان نامه مورد مطالعه قرار گرفته شده و در پایان این فصل الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات بیان شده است.
در فصل سوم: ساختار شبکه پیشنهادی آورده شده و مدل هر واحد به تفضیل بیان شده است.
در فصل چهارم: نتایج شبیهسازی در غالب نمودارها آورده شده که خروجی نرمافزار مطلب میباشند.
فصل پنجم: جمعبندی نهایی و پیشنهادات به همراه منابع آورده شده است .
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
کلیدزنی انتقال یکی از عملیاتهای مهم در بهرهبرداری از سیستم قدرت است و از آن برای کاهش هزینههای بهرهبرداری سیستم قدرت استفاده میشود. از سویی، افزایش سطح رقابت در بازار، از دغدغههای بهرهبرداران بازار برق است و کاهش قدرت بازار یکی از راههای دستیابی به یک بازار با سطح رقابت بالاتر است. از آنجا که قدرت بازار با آرایش سیستم انتقال در ارتباط است، در این پایاننامه موضوع تأثیر کلیدزنی انتقال بر قدرت بازار و درنظرگرفتن این تأثیر در فرآیند کلیدزنی انتقال مورد بررسی قرار گرفته است.
در ابتدا به بررسی اثرات کلیدزنی انتقال روی قدرت بازار در سیستم قدرت، پرداخته شده است. به این منظور، مسأله مرز رقابت برای در نظرگرفتن کلیدزنی انتقال توسعه داده شده است. در این مسأله، حداقل و حداکثر HHI به عنوان شاخصی برای ارزیابی میزان تمرکز مالکیت در سیستم قدرت با توجه به قیود پخش توان DC در شبکه در قالب یک مسأله بهینهسازی درجه دو ارزیابی میشود. مسأله بیشینهسازی HHI یک مسأله بهینهسازی نامحدب است که این موضوع بدین سبب که HHI یک تابع درجه دوم از تولید واحدهای نیروگاهی است، ایجاد میشود. برای اطمینان از دستیابی به جواب بهینه سراسری در مسأله مرز رقابت توسعه یافته، HHI به صورت تکهای خطی تقریب زده شده است. بدین ترتیب مسأله به صورت یک مسأله بهینهسازی خطی-عدد صحیح در میآید.
اعمال مدل خطی-عدد صحیح به دست آمده بر روی شبکههای تست، نشان میدهند که کلیدزنی انتقال میتواند قدرت بازار را در یک سیستم قدرت تحت تأثیر قرار دهد. این اثرگذاری در مورد افزایش بیشینه HHI بیشتر است. به علاوه، این اثرگذاری در سطوح بار زیاد نیز بیشتر است. این موضوع نشاندهنده اثر نامطلوب کلیدزنی انتقال بر قدرت بازار، در صورت استفاده از آن بدون توجه به قدرت بازار
است. در ادامه مدلی برای کلیدزنی دورهای بهینه انتقال به عنوان ابزاری برای بهرهبردار سیستم به منظور کاهش هزینه دورهای بهرهبرداری شبکه با در نظر گرفتن وجود قدرت بازار بازیگران، ارائه شده است. این مدل یک مسأله بهینهسازی سهسطحی است. در سطح اول تصمیم به خروج خطوط برای کل دوره با هدف حداقلسازی هزینههای بهرهبرداری کل دوره، در ابتدای دوره اتخاذ میشود. در سطح دوم، مسأله حداکثرسازی سود مالکین با در نظرگرفتن قدرت بازار و در سطح سوم، مسأله تسویه بازار مدل شده است. به کمک قضیه دوگانی قوی و شرایط KKT، مسأله حداکثرسازی سود هر مالک به یک مسأله بهینهسازی مقید به قیود تعادل که یک مسأله بهینهسازی تک سطحی است تبدیل میشود. از کنار هم قرار دادن این مسائل بهینهسازی تمام بازیگران در کل دوره، یک مسأله تعادل مقید به قیود تعادل، به دست میآید که به صورت دستهای از معادلات مساوی و نامساوی است. مدل تعادل حاصل شده، معادل قیود سطح دوم و سوم مسأله کلیدزنی بهینه دورهای انتقال است که با جایگزینی، یک مسأله بهینهسازی یکسطحی به دست میآید. این مسأله بهینهسازی تک سطحی، به کمک تکنیکهای خطیسازی، به فرم یک مسأله بهینهسازی خطی-عدد صحیح در آمده و بر روی یک شبکه تست اعمال شده است. نتایج، نشان میدهند که کلیدزنی دورهای بهینه انتقال میتواند هزینههای بهرهبرداری کل دوره را با درنظر گرفتن قدرت بازار بازیگران، کاهش دهد. به علاوه، باعث کاهش قدرت بازار بازیگران در مقایسه با حالتی میشود که کلیدزنی انتقال انجام نشود.
کلمات کلیدی: کلیدزنی انتقال، قدرت بازار، مسأله بهینهسازی خطی عدد-صحیح، تعادل در بازار برق، مسأله بهینهسازی چند سطحی
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است