دانش سازمانی به زعم غالب مدیران موفق دنیا، یکی از مهمترین سرمایهی شرکتهای سده بیست و یکم محسوب میشود که مدیریت بهینه آن موجب ارتقا سطح کیفی سازمان میگردد(شاهین 1390، 19). مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها در شناسایی، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و مهارتهایی که بخشی از سابقه سازمان هستند و عموماً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، یاری میرساند (ستاری قهفرخی 1386، 8). در واقع مدیریت دانش”فرآیند نظاممند و یکپارچه هماهنگی در سطح سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است”، که هدف از فعالیتهای آن در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کارگیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه و توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم است که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود (کان یی وونگ 2005، 13). از طرفی دیگر امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درك و كاربرد نمادها و سمبلها كه نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفكران سازمانی از هوش تستی بر رویكردهای نوین به مقوله هوش است. یكی از انواع هوش، هوش سازمانی است. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی كه بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرآیندی سازمانی كه تأثیر زیادی بر كیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، وما را برای تصمیمگیری سازمانی توانمند میسازد(ابرزی 1385، 30). ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون مدیریت دانش را در بر میگیرد. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش میباشد، تا آنجایی که هوش سازمانی درحقیقت قابلیت یک سازمان درافزایش اطلاعات، نوآوری، دانش عمومی و عمل مؤثر بر پایهی ایجاد دانش است (یالس 2005، 52).
در سالهای اخیر مدیریت دانش به موضوعی مهم و حیاتی برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. به گونهای که اثربخشی آنها در گرو ایجاد، ذخیرهسازی، انتقال و بکارگیری به هنگام دانش میباشد. با این وجود بسیاری از سازمانها آمادگی لازم را برای بهرهگیری موفقیتآمیز از استراتژی مدیریت دانش ندارند(ستاری قهفرخی 1386، 21). امروزه با اطمینان كامل میتوان ادعا كرد كه شناسایی و استفاده از هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یك سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. ضرورت بررسی هوش سازمانی در حال حاضر پاسخ به شرایط فعلی و نیاز مدیران است. سازمان با بهره گیری از هوش سازمانی، اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خویش افزایش داده و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شده به استفاده در لایههای اجرایی سازمان برای استفاده مدیران توسعه داده میشود. با توجه به اینكه مدیران در سازمانهایی فعالیت میكنند كه متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسایل و مشكلات خود مثل انسانها نیازمند قدرت یادگیری هستند. بنابراین مسئله هوش سازمانی میتواند در این مهم كمك شایانی به مدیران كرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظة سازمانی خود پاسخگوی نیازها و مشكلات و عكس العمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. بنابراین مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند كه بتوانند با اتكای به آن عملكرد خود را بهبود بخشند(بیک زاده و همکاران 1389، 48). امروزه صنعت ورزش به عنوان یکی از پردرآمدترین و تأثیرگذارترین صنایع در چرخه اقتصاد یک کشور شناخته شده است که حتی در روزهای رکود شدید اقتصادی، نسبت به دیگر صنایع از رکود کمتری برخوردار بوده است. از این رو سازمانهای ورزشی باید بکوشند تا در این محیط پر تلاطم از یکدیگر عقب نیفتند تا مشتریان خود که همانا تماشاگران، سهامداران، ورزشکاران، مربیان هستند را از دست ندهند. هیـأتهای ورزشی هر استان نیز تلاش میکنند با ارتقا و بهبود دائم سطح عملکرد خود بتوانند به نحو مؤثرتری در نیل به اهداف خود گام بردارند. یکی از مهمترین استراتژیهایی که میتواند در شرایط کنونی تاثیر بسزایی در این زمینه داشته باشد، مدیریت دانش است. ایجاد زمینه و پیش شرطهای سازمانی مناسب از جمله هوش سازمانی مناسب، اولین اقدامی است که باید برای پیادهسازی موفقیتآمیز این استراتژی انجام شود.
بنابراین پژوهش حاضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطهی بین زیر سیستم مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام خواهد گرفت و به دنبال تحقق اهداف زیر است:
و موضوع تحقیق
بحث درباره پدیده فقر، شناخت عوامل و راه مبارزه با آن از زمانهای دور مورد توجه مکاتب، صاحبنظران و تا حدودی حکومتها بوده است. شاید به ندرت بتوان مسألهای مانند آن یافت که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه دخالت داشته باشد.
فقر را میتوان به غدهای سرطانی تشبیه کرد که اگر درمان نشود، تمام پیکره جامعه را در برمیگیرد و از پای درمیآورد. اگر چه تا کنون کتابها، مقالات و راهکارهای زیادی برای مبارزه با فقر ارائه شده، اما کماکان محرومیتزدایی از اهداف همه نظامها و مکتبها شمرده
میشود؛ هر چند درباره رسیدن به آن اختلاف وجود دارد.
اسلام، چون دیگر ادیان و مکاتب، به این مسأله اهمیت داده و بر ریشهکن کردن فقر و تأمین رفاه عمومی به عنوان یک هدف اقتصادی تأکید کرده است. مطالعه زندگانی اهلبیت (ع) که الگوهای تمام عیار و عینی عمل به دستورات دین اسلام هستند میتواند ما را با عکسالعمل صحیح در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی آشنا کند. و از آنجایی که در بین ائمه معصومین (ع) تنها برای وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) امکان حاکمیت حکومت اسلامی فراهم شد، شایسته است در سیره ایشان بیشتر تأمل کنیم تا نکات و راهکارهای مناسبتری در زمینه حل مشکلات اقتصادی به دست آوریم. اگرچه دوران حکومت ایشان کوتاه و توأم با حوادث زیادی چون جنگهای داخلی بود، اما اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه همواره تحتنظر حضرت (ع) بود و با تدابیر و سیاستهای سنجیده سعی در رشد و شکوفایی کشور داشتند.
از طرفی بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله) الگوهای توسعه امروز جهان غرب، برگرفته از مبانی غربی خودشان است و پیروی از آن الگوها بسیار خطرناک بوده و ضررهای جبرانناپذیری برای ما به دنبال خواهد داشت. (مقام معظم رهبری، 1386) لذا باید درصدد طراحی یک الگوی اسلامی برای توسعه کشورمان باشیم.
از اواخر قرن بیستم دانشمندان تمرکز خود را بر فناوری نوینی معطوف کردند که به عقیدهی عدهای تحولی عظیم در زندگی بشر ایجاد میکند. این فناوری نوین که در رشتههایی همچون فیزیک، شیمی و مهندسی از اهمیت زیادی برخوردار است، نانوتکنولوژی نام دارد. میتوان گفت که نانوفناوری رویکردی جدید در تمام علوم و رشتهها میباشد و این امکان را برای بشر به وجود آورده است تا با یک روش معین به مطالعهی مواد در سطح اتمی و مولکولی و به سبکهای مختلف به بازآرایی اتمها و مولکولها بپردازد.
در چند سال اخیر، چه در فیزیک تجربی و چه در فیزیک نظری، توجه قابل ملاحظهای به مطالعهی نانوساختارها با ابعاد كم شده است و از این ساختارها نه تنها برای درک مفاهیم پایهای فیزیک بلكه برای طراحی تجهیزات و وسایلی در ابعاد نانومتر استفاده شدهاست. وقتی كه ابعاد یک ماده از اندازههای بزرگ مانند متر و سانتیمتر به اندازههایی در حدود یک دهم نانومتر یا کمتر كاهش مییابد، اثرات کوانتومی را میتوان دید و این اثرات به مقدار زیاد خواص ماده را تحت الشعاع قرار میدهد. خواصی نظیر رنگ، استحکام، مقاومت، خوردگی یا ویژگیهای نوری، مغناطیسی و الکتریکی ماده از جملهی این خواص میباشند [1].
تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوریهای دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است که در این فناوری مورد استفاده قرار میگیرند. در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت این فناوری را با فناوریهای دیگر بیان نماییم، میتوانیم وجود عناصر پایه را به عنوان یک معیار ذکر کنیم. اولین و مهمترین عنصر پایه نانو ذره است. نانوذره یک ذرهی میکروسکوپی است که حداقل طول یک بعد آن کمتر از ١٠٠ نانومتر است و میتوانند از مواد مختلفی تشکیل شوند، مانند نانوذرات فلزی، سرامیکی و نانوبلورها که زیر مجموعهای از نانوذرات هستند [ 3و 2]. دومین عنصر پایه نانوکپسول است که قطر آن در حد نانومتر میباشد. عنصر پایهی بعدی نانولولهها هستند که خواص الکتریکی مختلفی از خود نشان میدهند و شامل نانولولههای کربنی، نیترید بور و نانولولههای آلی میباشند [4].
تولید و بهینهسازی مواد بسیار ریز، اساس بسیاری از تحقیقات و فناوریهای امروزی است. دستورالعملهای مختلفی در خصوص تولید ذرات بسیار ریز در شرایط تعلیق[1] وجود دارد ولی در خصوص انتشار و تشریح دقیق فرآیند رسوبگیری و روشهای افزایش مقیاس این فرآیندها در مقیاس تجاری محدودیت وجود دارد. برای تولید این نوع مواد بسیار ریز از پدیدههای فیزیکی یا شیمیایی یا به طور
همزمان از هر دو استفاده میشود. برای تولید یک ذره با اندازه مشخص دو فرآیند اساسی وجود دارد، درهم شکستن) بالا به پایین) و دیگری ساخته شدن) پایین به بالا). معمولا روشهای پائین به بالا ضایعاتی ندارند، هر چند الزاما این مسأله صادق نیست . مراحل مختلف تولید ذرات بسیار ریز عبارت است از، مرحلهی هستهزایی اولیه و مرحلهی هستهزایی[2] و رشد خود به خودی[3]. در ادامه به طور خلاصه روشهای مختلف تولید نانوذرات را بیان میکنیم. به طور کلی روشهای تولید نانوذرات عبارتند از:
چگالش بخار
سنتز شیمیایی
فرآیندهای حالت جامد (خردایشی)
استفاده از شارهها فوق بحرانی به عنوان واسطه رشد نانوذرات فلزی
استفاده از امواج ماكروویو و امواج مافوق صوت
استفاده از باكتریهایی كه میتوانند نانوذرات مغناطیسی و نقرهای تولید كنند
پس از تولید نانوذرات میتوان با توجه به نوع كاربرد آنها از روشهای رایج زمینهای مثل روكشدهی یا اصلاح شیمیایی نیز استفاده كرد [7].
یکی از خواص نانوذرات نسبت سطح به حجم بالای این مواد است. با استفاده از این خاصیت میتوان کاتالیزورهای قدرتمندی در ابعاد نانومتری تولید نمود. این نانوکاتالیزورها بازده واکنشهای شیمیایی را به شدت افزایش داده و همچنین به میزان چشمگیری از تولید مواد زاید در واکنشها جلوگیری خواهند نمود. به کارگیری نانوذرات در تولید مواد دیگر استحکام آنها را افزایش داده و یا وزن آنها را کم میکند. همچنین مقاومت شیمیایی و حرارتی آنها را بالا برده و واکنش آنها در برابر نور وتشعشعات دیگر را تغییر میدهد.
با استفاده از نانوذرات نسبت استحکام به وزن مواد کامپوزیتی به شدت افزایش خواهد یافت. اخیرا در ساخت شیشه ضد آفتاب از نانوذرات اکسید روی استفاده شده است. استفاده از این ماده علاوه بر افزایش کارآیی این نوع شیشهها، عمر آنها را نیز چندین برابر نمودهاست .از نانوذرات همچنین در ساخت انواع سایندهها، رنگها، لایههای محافظتی جدید و بسیار مقاوم برای شیشهها، عینکها (ضدجوش و نشکن)، کاشیها و در حفاظهای الکترومغناطیسی شیشههای اتومبیل و پنجره استفاده میشود. پوششهای ضد نوشته برای دیوارها و پوششهای سرامیکی برای افزایش استحکام سلولهای خورشیدی نیز با استفاده از نانوذرات تولید شدهاند.
وقتی اندازه ذرات به نانومتر میرسد یکی از ویژگیهایی که تحت تأثیر این کوچک شدن اندازه قرارمیگیرد تأثیرپذیری از نور و امواج الکترومغناطیسی است. با توجه به این موضوع اخیراً چسبهایی از نانوذرات تولید شدهاند که کاربردهای مهمی در صنایع الکترونیکی دارند. نانولولهها در موارد الکتریکی، مکانیکی و اپتیکی بسیار مورد توجه بودهاند. روشهای تولید نانولولهها نیز متفاوت میباشد، همانند تولید آنها بر پایه محلول و فاز بخار یا روش رشد نانولولهها در قالب که توسط مارتین[4] مطرح شد. نانولایهها در پوششهای حفاظتی با افزایش مقاومت در خوردگی و افزایش سختی در سطوح و فوتولیز و کاهش شیمیایی کاربرد دارند.
نانوذرات نیز به عنوان پیشماده یا اصلاح ساز در پدیده های فیزیکی و شیمیایی مورد توجه قرارگرفتهاند. هاروتا[5] و تامسون[6] اثبات کردند که نانوذرات فعالیت کاتالیستی وسیعی دارند، مثل تبدیل مونواکسید کربن به دی اکسید کربن، هیدروژنه کردن استیرن به اتیل بنزن و هیدروژنه کردن ترکیبات اولفیتی در فشار بالا و فعالیت کاتالیستی نانوذرات مورد استفاده در حسگرها که مثل آنتن الکترونی بین الکترود و الکترولیت ارتباط برقرار میکنند [7].
اثر ترموالکتریک1 عبارت است از: تولید جریان الكتریكی دریک رسانا به سبب اختلاف دما بین دو نقطه در آن. Thermoاز واژهی یونانی thermos به معنی گرما گرفته شده و electric صفت نسبی Electricity به معنی برق است. ترموالکتریسیته، همانطور که از نام آن بر میآید، به پدیدههایی اشاره دارد که انرژی گرمایی والکتریسیته را شامل میشود.
در سال 1821 دانشمندی به نام سیبک1 اولین گزارش مربوط به مشاهدات اثرات ترموالکتریکی را به فرهنگستان علوم پروسیان2 ارائه کرد. وی با گرم کردن محل اتصال دو رسانای نامتجانس توانسته بود بین دو سر دیگر آنها یک اختلاف پتانسیل ایجاد کند. علی رغم اینک سیبک فهم کاملی از این آزمایشات نداشت و نمی توانست این اثرات را به خوبی توجیه کند، اما توانست اثرات ترموالکتریکی را در رساناهای مختلف دیگر مشاهده کند.
13 سال بعد، یک ساعت ساز فرانسوی به نام پلتیه3 نتایج کم و بیش مشابهی را ارائه کرد و دومین اثر ترموالکتریکی را کشف نمود. او نشان داد که هر گاه جریان الکتریکی از محل اتصال دو رسانای متفاوت عبور داده شود، بسته به جهت جریان، فرآیند جذب یا تولید گرما انجام میشود. باید توجه داشت که این اثر کاملاً با اثر گرما مقاومتی ژول تفاوت دارد. پلتیه هم همانند سیبک به طور کامل نتوانست ماهیت فیزیکی نتایج بدست امده را توضیح دهد،اما در سال 1838، لنز4 نشان داد که آب در محل اتصال بیسموت- آنتیموان میتوانست یخ ببندد و چنانچه جهت جریان عوض میشد یخ تولید شده ذوب میشد.
تامسون5 که بعداً به لرد کلوین معروف شد، متوجه شد که میبایست بین اثر سیبک و اثر پلیته ارتباط وجود داشته باشد. او توانست این
ارتباط را با استفاده از مباحث مربوط به ترمودینامیک مشخص و نتیجهگیری کند که باید یک اثر سوم ترموالکتریکی (که امروزه به اثر تامسون معروف است) نیز موجود
باشد. این اثر سوم ترموالکتریکی بدین معنی است که فرایند گرمایش یا سرمایش میتواند در رسانای همگن اتفاق بیافتد، اگر یک جریان الکتریکی در جهت گرادیان دمایی در آن وجود داشته باشد.
علی رغم این واقعیت که اثرات ترموالکتریکی برای مدت زمان طولانی شناخته شده است اما استفاده عملی از این اثرها تنها در چند دهه گذشته با ساخت ترموکوپل برای اندازه گیری دما و مجوعهای از ترموکوپل به نام ترموپایل برای آشکارسازی انرژی تابشی انجام شد. در هر دو وسیله فوق از اثر سیبک استفاده میشود که در آن تولید الکتریسیته توسط گرما انجام میشود. در ابتدا ترموکوپلهای ساخته شده دارای حساسیت بسیار پایین بودند اما امروزه با پیشرفت فن آوری ساخت مدار بهتر، حساسیت این ابزارها بسیار بالاست.
نظریه اساسی مربوط به تولید و فرایند سرد سازی اولین بار به طور رضایت بخشی توسط آلتن کرش1 مطرح شد. او نشان داد که برای مقاصد کاربردی مواد مورد استفاده میبایست دارای ضریب ترموالکتریکی بالا باشند. ضمناً لازم بود که رسانندگی الکتریکی آنها نیز بالا باشد تا گرمای ژول کمینه باشد. ویژگی سوم این مواد آن است که باید دارای رسانندگی گرمایی پایینی باشند تا افت انتقال گرما در آنها کم باشد.به هر حال شناخت ویژگیهای مواد و کشف موادی که دارای خصوصیات بالا باشند خود مسالهای پیچیده بود و محققان زیادی برای دستیابی به چنین موادی تحقیقات زیادی انجام دادند که نتیجه آن دستیابی به مواد نیمرسانا به جای رسانا، بود که اثرات ترموالکتریکی را به صورت بهتر در مقایسه با رساناها از خود نشان میدهند. امروزه استفاده از چنین موادی امکان ساخت مدارها و سرد کنندههای ترموالکتریکی با راندمان بالا را ممکن ساخته است.
معماری سنتی از دیر باز از فرهنگ و اقلیم متأثر بوده و این در حالی است که در مناطق مختلف ایران آب و هوا متغیر است و شهرستان اردکان با آب و هوایی گرم و خشک از معماری خاص اقلیم این منطقه برخوردار است و هنرهای سنتی وابسته به معماری سنتی شهرستان، با تأثیری که از این اقلیم گرفته است؛ در پی فراهم آوردن شرایطی مناسب برای زندگی مطلوبتر است. همچنین فرهنگ هر منطقه بر معماری و هنرهای سنتی وابسته به آن تأثیر بسزایی دارد، که با تغیر فرهنگ و بخصوص اعتقادات مذهبی در هر دوره، معماری و هنرهای سنتی وابسته به آن نیز تغیرکرده و از آن تأثیر میپذیرد.
در فصل اول این پژوهش به کلیات تحقیق و در فصل دوم به تعریف و آشنایی با مبانی نظری تحقیق پرداخته و در پی آن در فصل سوم به آشنایی با موقعیت تاریخی موضوع که دورهی قاجار است و به دلیل اینکه دورهای اسلامی است و تا عصر حاضر فاصلهی چندان طولانی ندارد و همچنین از این دوره خانههای زیادی در شهرستان اردکان به جا مانده است برای بررسی در این پژوهش انتخاب گردید .
در همین فصل در ادامه به موقعیت جغرافیایی موضوع که شهرستان اردکان میباشد پرداخته و موقعیت اردکان در عهد قاجار مورد بررسی قرار میگیرد.
شهرستان اردکان در استان یزد واقع شده، در تزئینات وابسته به معماری عهد قاجار گرهچینیها و قوارهبریهایی با چوب انجام شده و با شیشههای رنگی مزین شده است. تا میزان عبور نور را به داخل بنا کنترل نماید و دید را کنترل نماید بدین صورت که ناظر از بیرون داخل حریم بنا را نمیتواند ببیند و این در صورتی است که افراد خانه بر کل خانه اشراف کامل داشتند و به خاطر وجود در- پنجرهها حتی میتوانند به حالت نشسته نیز کل خانه را کنترل کنند. چلنگری یکی دیگر از این هنرها است که در این منطقه و در ردیف هنرهای وابسته به معماری شاهد آن هستیم. این هنرها در خانه تقدیری که یکی از منازل شاخص بازمانده از این عهد است قابل مشاهده میباشد که در فصل چهارم با تأکید بر خانه تقدیری به معرفی کامل این تزئینات پرداخته شده است.
تعریف موضوع (تعریف مسأله، هدف از اجراء و کاربرد نتایج تحقیق)
معماری و تزیینات از دیر باز باهم پیوندی دیرینه داشتند و معماری خانههای عهد قاجار شهرستان اردکان، که خانهی تقدیری شاخصترین آنهاست؛ از این امر مستثنی نبوده و به وضوح تأثیر اقلیم بر تزئینات وابسته به معماری سنتی آن را شاهد هستیم. معماری شهرستان اردکان یزد با شرایط اقلیمی گرم و خشک دارای عناصر و فضاهایی است که ساکنین، برای سازگاری خود با اقلیم گرم و کویری آن ایجاد کردهاند.
چلنگری شاخهای از این هنرهای سنتی است؛ که هنرمند صنعتگر با زدن ضربات چکش بر آهن تافته، محصولاتی مانند کوبه، چفت، پا چفت، حلقههای ریز و… را تولید میکند؛ که درفرم و نقوش آنها تأثیرات فرهنگ قجری به وضوح مشاهده میشود.
گروهی دیگر از این تزئینات که شامل گرهچینی، شیشهبری و قوارهبری میباشد و محل اجرای آنها پنج دریها، پنجرهها و نورگیرهای بالای آنها است. معماران سنتی با استفاده از این هنرها قدرت نور (و سایه) را در اختیار میگرفتند. بخصوص به این موضوع توجه داشتند که فضاهای کوچک را طوری روشن کنند که نور زیاد، بهویژه در محیطهای گرم سبب بالا رفتن دمای محیط نشود؛ استفاده از شیشههای کوچک رنگی و چوب، با تزیینات خاص خود به عنوان مصالح ساختمانی در معماری قاجاریه این شهرستان، نشانهی توجه معماران سنتی این دوره به شرایط اقلیمی است. با توجه به اصل پرهیز از بیهودگی در سبک معماری ایرانی؛ همهی این هنرها دارای کاربردهایی هستند و تنها به صرف تزئینات اجرا نشدهاند.
فرهنگ دوره قاجاریه بر انتخاب و اجرای تزیینات وابسته به معماری سنتی این دوره از تاریخ، تأثیر فراوان داشت که در صنایع دستی وابسته به معماری باز مانده از این دوره به خوبی مشاهده میشود. این تأثیر در چلنگری، در شکل کوبهها و در گرهچینی در شیشههای رنگی و در پنجرههای بلندی که حتی به حالت نشسته هم میتوان محیط خانه را کنترل کرد، خود را نشان داده است.
در این پژوهش سعی بر شناخت و بررسی تأثیر اقلیم منطقه و فرهنگ جامعهی قجری بر تزئینات وابسته به معماری دوره قاجاریه شهرستان اردکان با تأکید بر خانهی تقدیری میباشد و در پایان این پژوهش به روش ساخت و اجرای صنایعدستی مذکور اشاره میشود. امید است با آشنا شدن هرچه بیشتر علاقهمندان به هنرهای سنتی، گامی در حفظ و احیای این هنرها برداشته شود.