وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

اثربخشی آموزش فراشناخت و ذهن ­آگاهی بر نگرش‌های زیست محیطی و رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی

در جوامع امروزی با رشد سریع تکنولوژی و افزایش پیوندهای اجتماعی ظهور مسایل و مشکلات فردی و اجتماعی مانند؛ آسیب­های فردی و اجتماعی[1]، معضلات زیست محیطی[2] و مسایل شهروندی نیز افزایش یافته است. بسیاری از مشكلات عدیده جامعه امروز، بازتاب مسائل و ناهنجاری‌های[3] فردی است كه در جامعه ظهور و بروز كرده است. این ناهنجاری‌ها ریشه در ضعف تربیتی است كه در اصلی‌ترین نهاد اجتماع ـ خانواده ـ وجود دارد و همزمان با رشد فرد، در همه سطوح جامعه ـ تا سطح دولت‌ها ـ حركت می‌كند و تسری می‌یابد (سروستانی، 1387).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مسأله اجتماعی ، عبارت از وضعیتی است که به نظر تعداد افراد جامعه؛ چه آنان که درگیر مسأله‌اند، یا افراد دیگر که مبتلابه مسأله نیستند، مایه سختی  تلقی شود، هرچند امکان بهبود داشته باشد. مسأله اجتماعی، هم شامل موقعیت عینی و هم تفسیر ذهنی از وضعیت اجتماعی است، که جامعه را در حالت بحرانی قرار می‌دهد (گولد و همکاران، 1384).

 

شناخته شدن مسائل اجتماعی از سوی مردم، بعد ذهنی مسأله اجتماعی را تشكیل می‌دهد و محدود كردن مسأله اجتماعی به آن، باعث از دست دادن آن دسته از مسائل اجتماعی می‌شود كه مردم آنها را درك نمی‌كنند ولی عملا  به علت اختلاف میان واقعیت اجتماعی و ارزش‌های اجتماعی در یك زمینه مشخص­- بعد عینی مسأله اجتماعی- می‌توان گفت كه مسأله اجتماعی وجود دارد (مرتون، 1387). عوامل اجتماعی به عنوان مؤثرترین عناصر در بروز و پیدایش مسئله و آسیب‌های اجتماعی نقش اساسی دارند. زیرا فرد، خانواده و جامعه یک مثلث را تشکیل می­دهند که اختلالات رفتاری در هریک از آن­ها سبب ایجاد آسیب‌ها و پیدایش مسئله بسیاری در جامعه می‌گردد (ستوده، 1385).

 

انسان در زندگی اجتماعی و در تعامل با دیگران است که خود را می­شناسد و از وجود خود آگاه می­شود. اما خودآگاهی او ابعاد دیگری نیز دارد که در رابطه او با محیط­های گوناگون و پیچیده شکل میگیرد، مانند محیط روانی و فیزیولوژی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی که ازآنها متاثر می­شود. به همین علت خودآگاهی او شامل دایره­های متعددی است، مانند آگاهی از وجود خودش، آگاهی از تعلقش به گروه، قشر یا ملیت خاص، آگاهی او از این که به شهر، منطقه یا جغرافیای طبیعی خاصی تعلق دارد. اما چگونگی تعامل انسان با این محیط­های گوناگون، به مقدار زیادی، ناخودآگاهانه است و میزان و چگونگی روابط متقابل و تاثیر و تاثر انسان با این محیط­ها برای او روشن نیستند (هانت، 1987). بنابراین، لزوم آموزش مهارت‌های شناختی، اجتماعی، محیطی در زندگی فرد مطرح می‌شود. این‌که چگونه و با چه‌ کیفیتی در جمع حضور یابد و رفتارهای گروهی‌ متناسب و مقبولی را از خود بروز دهد و آگاهی بیشتری در زمینه­های مختلف کسب کند. سه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرش‌های زیست محیطی هرکدام جنبه هایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان می­کنند و می­توان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت می­باشد.

 

باتمان و ارگان (1983) برای اولین بار اصطلاح رفتار شهروندی سازمانی (OCB) را وضع کردند و آن را این گونه تعریف نمودند: رفتار فردی که داوطلبانه است، بطور صریح یا ضمنی  توسط سیستم رسمی پاداش برانگیخته نشده­است، و کارایی سازمان را افزایش خواهد داد. هم­چنین تمایل کارکنان به انجام رفتارهایی که فراتر از الزامات رسمی نقش و جایگاه­شان می­باشد نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده رفتار شهروندی سازمانی شناخته شده­است در دنیای پر رقابت کنونی، سازمان­ها پیوسته در جستجوی شیوه­های جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنان­شان هستند. با وجود افزایش استفاده از تکنولوژی اطلاعات، بازهم در عملکرد کارایی سازمان شکاف وجود دارد. اکنون قویاً این اعتقاد وجود دارد که عملکرد کارایی سازمان تا حدود زیادی به تلاش کارکنان که فراتر از الزامات تعریف شده، نقش می­باشد بستگی دارد.

 

سازمان­ها به ویژه سازمان­ها در کشورهای جهان سوم که نیازمند جهشی عمده در کارآمدی می­باشند بایستی زمینه را به گونه­ای فراهم کنند که کارکنان و مدیران­شان با طیب خاطر تمامی تجربیات، توانایی­ها و ظرفیت­های خود را در جهت اعتلای اهداف سازمانی بکار گیرند. این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه اصول و قواعد مربوط به رفتار شهروندی سازمانی شناسایی و بسترهای لازم برای آموزش و پیاده سازی اینگونه رفتارها فراهم گردد(همان منبع).

 

مفهوم دیگری که به آگاهی اجتماعی فرد مربوط می­شود، بهزیستی اجتماعی است. کییز (1998) بهزیستی اجتماعی را به عنوان گزارش شخصی افراد از کیفیت ارتباطات آنها با دیگران تعریف می‌کند. مدل چند وجهی کییز و شاپیرو(2004) از بهزیستی‌ اجتماعی شامل پنج جنبه می‌شود که میزان کارکرد بهینه‌ افراد را در عملکرد اجتماعی آنها معلوم می‌کند. پنج عنصر یا جنبه‌ بهزیستی اجتماعی از نظر کییز، یعنی پیوستگی‌، یکپارچگی، پذیرش، مشارکت و شکوفایی تا اندازه‌ای به سلامت روان مربوط هستند. از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع‌ عنصر تشریک مساعی و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی بهزیستی اجتماعی‌ است. این عناصر می‌توانند وحدت اجتماعی، تشریک مساعی، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای‌ رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران ارزیابی کنند و در مجموع وجود یا عدم وجود سلامت روان را مطرح می‌کنند (کییز، 2005).

 

بعد دیگری ازآگاهی که امروزه با سرعت زیاد تکنولوژی و صنعت به کنترل و نظارت مداوم نیاز دارد، نگرش‌های زیست محیطی می باشد. مفاهیمی چون شناخت نگرش ورفتار به شدت به یکدیگر مرتبط هستند. چالش­های پیش روی روان­شناسی حفاظت از محیط زیست قابل توجه هستند. یکی از کمک­های اساسی روان­شناسی به نگهداری از محیط زیست را می­توان کمک به تأکید بر قابلیت­های انسان و به کارگیری آن دانست. ما به لحاظ روان­شناختی از طرق بسیاری با دنیای زندۀ بزرگتر پیوند داریم. شاید این به شیوه­هایی که حتی ما از آن آگاه نیستیم (از قبیل مزایای مرتبط با بهداشت روان که از صرف وقت در طبیعت حاصل می­شود یا یک حس غیرقابل نام­گذاری اما نیرومند نسبت به یک مکان)، یا به طرقی که ما کاملاً از آن آگاهیم (مانند زمانی که از یک نوع هویت محیطی برخورداریم که برای تعاملات اجتماعی ما از اهمیت قابل توجه برخوردار است)، اتفاق بیافتد (کلایتون به نقل از؛ صفاری­نیا و همکاران، 1390).

عکس مرتبط با محیط زیست

در حوزه رفتارهای زیست محیطی بیشتر از هر موضوع دیگر در مورد نگرش زیست محیطی مطلب و پژوهش انجام شده داریم. بسیاری ازمردم به خاطر نگرش‌های خود حتی جان خود را نیز از دست می دهند. طرفدار حفظ محیط زیست و هوای پاک بودن، طرفدار بازیافت مواد و کنترل جمعیت بودن همه نمونه­هایی از نگرش افراد می­باشد.

 

همان­طور که ملاحظه می­شود سه مفهوم رفتارشهروندی، بهزیستی اجتماعی و نگرش‌های زیست محیطی هرکدام جنبه­هایی از آگاهی انسان در محیط اجتماعی را بیان می­کنند و می­توان گفت وجه مشترک همه آنها آگاهی یا شناخت می­باشد. برای کنترل ، تغییر و یا ایجاد هرکدام از این مفاهیم آشنایی با مهارت­های ذهنی یا شناختی و فراشناختی امری ضروری به نظر می­رسد. در دیدگاه یادگیری شناختی، به واسطه­های شناختی در شکل­گیری نگرش­ها تاکید شده است. در این دیدگاه­ها به کیفیت استدلال، تفکر، نحوه پردازش اطلاعات، آموزش مهارت­ها برای تغییر و ایجاد نگرش­ها و پردازش شناختی توجه شده است. طبق این رویکرد شیوه­هایی چون آموزش، آگاهی دادن، تعهد، توافق و تاثیر رفتاری برای تغییر نگرش ارائه شده­اند. بنابراین می­توان از آموزش­های مختلف برای ایجاد و تغییر رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرش‌های زیست محیطی استفاده کرد. که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دو روش فراشناخت و ذهن آگاهی خواهیم پرداخت. زیرا تحقیقات گذشته نشان داده­اند که این دو روش در زمینه تغییر و اصلاح شناخت­ها و یادگیری مطالب اثرات مفیدی داشته­اند. همچنین هر دو روش از مولفه های مشترکی چون خود تنظیمی و خودکنترلی استفاده می­کنند. در حالی­که تفاوت­هایی در روش­ها و راهبردها با هم دارند (ولز، 2005).

 

 فراشناخت اصلاحی است که اولین بار توسط فلاول (1976) به کار رفت تا دانش فرد در مورد فرایندهای شناختی و اینکه چگونه می­توان از آنها برای دستیابی به یک هدف یادگیری به طور مطلوب استفاده کرد، اشاره دارد. درسال­های اخیرتاکید زیادی برآموزش با هدف پیش­برد مهارت­های فراشناختی و ترغیب فعالیت­های فراشناختی در بین افراد شده­است. یادگیری “راهبردهای شناختی” و “فرا شناختی” را در بر می­گیرد. راهبردهای شناختی به راهبردهایی که افراد برای یادگیری به خاطرسپاری، یاد­آوری و درک مطلب از آنها استفاده می­کنند اشاره دارد. این راهبردها هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیده­تر که به درک و فهم نیازمندند کاربرد دارد (بمبوتی، 2008). فراشناخت یک مفهوم چند وجهی است. این مفهوم دربرگیرنده دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می­کند (موسس و بیرد، 2002). بیشتر فعالیت­های شناختی به عوامل فراشناختی بستگی دارند که برآنها نظارت دارند و کنترل­شان می­کنند. علاوه براین، اطلاعاتی که از نظارت فراشناخت منشعب می­شوند اغلب به صورت احساسات ذهنی تجربه می­شوند که می­توانند بر رفتار اثر بگذارند. با توجه به تعاریف می­توان دریافت که مهارت­های فراشناختی به عنوان یک پردازشگر اطلاعات، نظم دهنده، مهار کننده و نظارت کننده سایرجنبه­های شناختی محسوب می­شود. راهبردهای فراشناختی‌، تدابیری هستند برای نظارت بر راهبردهای شناختی و هدایت آنها راهبردهای فراشناختی عمده را می‌توان در سه دسته قرار داد:

 

1- راهبردهای برنامه‌ریزی‌: شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه تحلیل‌ چگونگی برخورد با موضع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.

 

2- راهبردهای کنترل و نظارت‌: ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن‌ از چگونگی پیشرفت خود، مانند نظارت بر توجه به هنگام خواندن یک متن، از خود سؤال پرسیدن به هنگام مطالعه.

 

3- راهبردهای نظم‌دهی: این راهبردها، باعث انعطاف‌پذیری در رفتار یادگیرنده‌ می‌شوند و به او کمک می‌کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته­باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1380). برنامه‌ریزی، نظارت و نظم‌دهی، سه مهارت اساسی هستند که به ما اجازه می‌دهند دانش فراشناختی را برای تنظیم تفکر و یادگیری به کار بریم (وولفولک، 2001).

 

مجهز کردن افراد به مهارت­ها و راهبردهای فراشناختی، آنان را قادر می­سازد با افزایش آگاهی در مورد رفتار شهروندی سازمانی، بهزیستی اجتماعی و نگرش‌های زیست محیطی و سپس کنترل ونظارت مناسب برآنها، خواسته ها و انتظارات عدیده موقعیت­ها ی سازمانی، شرایط اجتماعی و زیست محیطی را برآورده سازند.

 

مفهوم دیگری که به آگاهی شناختی، اجتماعی ومحیطی انسان کمک می­کند ذهن آگاهی می باشد. ذهن آگاهی به عنوان فرآیند توجه کردن به تجارب لحظه به لحظه و همچنین به عنوان ترکیب خودتنظیمی توجه با نگرش کنجکاوانه، پذیرا بودن، و پذیرش تجارب فرد توصیف شده است. همچنین چنانکه کابات زین (2003) می گوید ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به طریقی خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون قضاوت و پیشداوری است. از طریق تمرین ذهن آگاهی فرد می آموزد که در لحظه، از حالت ذهنی خود، آگاهی داشته و توجه خود را به شیوه­های مختلف متمرکز کند.

 

منطق ذهن آگاهی، حفظ مهارت­هاست که به شخص این امکان را می دهد که به صورت هدفمند از هدایت خودکار که طی فرایند نشخوار فکری عادت شده شکل می­گیرد، رها شود. بدین ترتیب توجه فرد به واقعیت در لحظه جلب می شود واحتمال بازنمایی گسترده برای حل مساله پدید می آید (خوش لهجه، 1390).

 

آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی واستراتژی­های رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه وجلوگیری از افکار خودکار وباعث گسترش افکار ونگرش‌های جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند و در نتیجه ایجاد رفتارهای جدید است (کارجد، 2003). هم اینکه فرد در ذهن آگاهی آموزش دید، می تواند آن را در طی انواع فعالیت­ها به کار گیرد. ذهن آگاهی باعث می شود هر فعالیتی که فرد در آن درگیر است به چشم انداز وسیعی در فهم وجود خودش منجر شود و افراد را قادر می­کند به موقعیت­ها با تفکر پاسخ دهند و تکانشی عمل نکنند.

 

تمرین­های ذهن­آگاهی منجر به سوگیری مثبت می­شوند. سوگیری مثبت یک فرآیند ارزیابی شناختی است که با استفاده از آن، افراد هم به محرک­های مثبت تر توجه می­کنند و هم محرک­های خنثی را بیشتر با واژه­های هیجانی مثبت ارزیابی می­کنند. چندین تئوری شرایطی را توصیف کرده­اند که در آن افراد ممکن است سوگیری مثبت را تجربه کنند. وقتی که انگیزه فرد کمتر به طرف آینده متمرکز شود و بیشتر مبتنی بر زمان حال باشد، افراد به گونه ای مثبت تر به طرف همه محرک­ها جذب می­شوند. سوگیری مثبت، توجه به محرک­های موجود در زمان حال را افزایش می­دهد و به این ترتیب محرک­هایی که قبلاً خنثی ارزیابی می­شدند، به گونه­ای مثبت ارزیابی می­شوند (خوش لهجه، 1390).

 

از جمله آموزش­هایی که می­تواند در این زمینه­ها مفید باشد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر افزایش رابطه[48] (MBRE) است که توسط کارسون[49] و همکاران (2004) طراحی شده می­تواند در ارتقاء وتغییر مثبت و ارتقاء نگرش­ها و رفتارهای زیست محیطی مفید باشد. تحقیق نشان داده است که درمان ذهن آگاهی به عبارت دیگر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس[50] (MBSR) و ذهن آگاهی مبتنی برشناخت درمانی[51] (MBCT) می تواند درد را کاهش داده، علائم را کم کند، و سلامت جسمانی کلی را در جمعیت­های بالینی با وضعیت­های سلامتی مختلف افزایش دهد (کارمدی و بیر[52]، 2008، نگتسان[53] و همکاران، 2010). مراقبه ذهن آگاهی با کاهش سوء مصرف مواد و الکل (چیسا و سراتی[54]، 2010)، کاهش اضطراب (سیرس و کراس[55]، 2009)، افسردگی، نگرانی  و استرس (دلگادو[56] و همکاران، 2010) در جمیعیت­های غیر بالینی همراه بوده است.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 همچنین آموزش مهارت­ها اجتماعی با رویکرد فراشناختی[57] (MASST)  شینکر[58] و همکاران (2002) نیز در حل مسایل اجتماعی و محیطی اثر گذار است. دیره و بنی جمالی (1388) توسعه راهبردهای شناختی و فراشناختی را لازمه ادراک خود کارآمدی[59] می­دانند.  اثر بخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر اضطراب امتحان (ابولقاسمی و همکاران، 1388) خود کار آمدی (خرازی، 1387، یوسف زاده، 1391) افزایش عزت نفس تحصیلی (زارعی و همکاران، 2012) هشیاری و خود کنترلی (نولن و مورگان[60]، 2000) تایید شده است. مهارت­های اجتماعی رفتارهایی هستند كه فرد را قادر به تعامل مؤثر و اجتناب از پاسخ­های نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری اجتماعی افراد هستند. این مهارت­ها ریشه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی داشته و شامل رفتارهایی نظیر پیش­قدم شدن در برقراری روابط جدید، تقاضای كمك نمودن و پیشنهاد برای كمك به دیگران است (گرمارودی و وحدانی، 1385).

 

 بنابراین می­توان انتظار داشت که افراد با آموختن ذهن آگاهی در زمینه­های اجتماعی به خلق مثبت و بهزیستی اجتماعی بیشتری برسند. همچنین درموقعیت­های شغلی وشهروندی رفتارهای فرانقشی مفیدی ازخود نشان دهند و با افزایش سوگیری مثبت نسبت به محیط زندگی و محرک­های محیطی، نگرش زیست محیطی مثبت تری کسب کنند. با توجه به اینکه اکثر پژوهش­های انجام شده قبلی در حوزه فراشناخت بیشتر معطوف به یادگیری وآموزش بوده است، دراین پژوهش جنبه­های جدیدتری از اثرات و فایده­های مهارت­های فراشناخت مانند بهزیستی اجتماعی، ذهن آگاهی و نگرش‌های زیست محیطی به طور نوآورانه­ای دراین پژوهش مورد ارزیابی قرار می گیرند. هم­چنین در مورد ذهن آگاهی هم می­توان گفت اکثر پژوهش­های قبلی بر فایده­های فردی تمرینات ذهن آگاهی پرداخته­اند. اما در این پژوهش جنبه­های اجتماعی و بین­فردی ذهن آگاهی را مورد سنجش قرار می­گیرد که کمتر مورد توجه بوده­اند.

 

[1] – Personal and social trauma

 

[2] – Environmental problems

 

[3] – Abnormalities

 

[4] – Social Problem

 

[5] – Objective position

 

[6] – Subjective interpretation

 

[7] – Gould

 

[8] -Social values

 

[9] -Merton

 

[10] -Social Life

 

[11] -Self-awareness

 

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

[12] -Hunt

 

[13] -Organizational Citizenship Behavior

 

[14] -Social Well-being

 

[15] -Enveronmental Attitud

 

[16] -Bathman & Organ

 

[17] -Volunteer

 

[18]-Organizational goals

 

[19] -Keyes

 

[20] -Shapiro

 

[21] -Coherence

 

[22] -Integration

 

[23] -Acceptance

 

[24] -Participation

 

[25] -Actualization

 

[26] – Social Integration

 

[27] -Conservation Environmental psychology

 

[28] -Mental Health

 

[29] -Environmental behavior

 

[30] – Recycled Materials

 

[31]- Crowd Control

 

[32] -Self- regulation

 

[33] -Wells

 

[34] -Fallavel

 

[35] -Metacognitive skills

 

[36] -Bemboty

 

[37] -Monitoring

 

[38] -Moses & Baird

 

[39] -Planning Strategies

 

[40] -Control strategies and monitoring

 

[41] – Regulation strategies

 

[42] – wolforek

 

[43] – Kabat Zin

 

[44] – Automated Guided

 

[45] – Karged

 

[46] – Positive bias

 

[47] – Neutral stimuli

 

[48] – Mindfulness-Based Relationship Enhancement Training

 

[49] – Carson

 

[50] – Mindfulness-based stress reduction

 

[51] – Mindfulness-based Cognitive Therapy

 

[52] – Karmdy & Bear

 

[53] – Ngtsan

 

[54] – Chesa & Sraty

 

[55] – Seiras and cross

 

[56] – Delgado

 

[57] – Metacognitive approach to Social skills Training

 

[58] – Sheinker

 

[59] – Self-Efficacy

 

[60] – Nolen and Morgan

 

[1] -Describe

 

[2] -Explain and Predict

 

[3] -Mindfulness

 

[4] -Metacognition

 

[5] -Educational Approaches

 

[6] -Moment to moment

 

[7] – Unpleasant emotions

 

[8] – Impulsive

 

[9] – Overlap

 

[10] -Cognition

 

[11] – Receiving

 

[12] – processing

 

[13] – storage

 

[14]- transmission

اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش ‫آموزان دختر تیزهوش

سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است : توانایی انجام رفتار سازگارانه ومثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش‌ها وضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. به طور کلی مهارت‌های زندگی عبارتند ازتوانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارت‌های زندگی هم به صورت یک راهکارارتقای سلامت روانی وهم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی- اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد، خشونت‌های خانگی واجتماعی، آزار کودکان، خودکشی، ایدز وموارد مشابه قابل استفاده است. به طورکلی مهارت‌های زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه درجهت توانمند سازی جوانان درابعاد روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش وجامعه را ارتقا بخشند . دراین راستا ده مهارت را به عنوان مهارتهای اصلی زندگی، شامل مهارتهای: تصمیم گیری [1]، حل مسأله 2،تفکر خلاق3  ،تفکر نقاد،توانایی برقراری ارتباط مؤثر 5، مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی ، خود آگاهی 7 ،همدلی کردن 8 مقابله با هیجان 9 ، مقابله با فشار 10  معرفی نموده است(قاسم زاده،1383).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

آموزش مهارت‌های زندگی موجب ارتقای توانایی‌های روانی – اجتماعی می گردد. این توانایی ها فرد را برای برخورد مؤثر با کشمکشها وموقعیت های زندگی یاری می بخشند، وبه او کمک می کنند تا با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت وسازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نماید. بدین ترتیب مهارت‌های زندگی موجب تقویت یا تغییر نگرشها، ارزشها ورفتارهای مثبت وسالم بسیاری از مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری خواهند بود(حقیقی،موسوی،مهرابی‌زاده،بشلیده،1385).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

در حال حاضرسلامت روان را می توان به منزله‌ی توانایی رشد وگسترش هیجانات عقلی و معنوی، برقراری ارتباط با دیگران شامل همسالان و بزرگسالان، شرکت در فعالیت های آموزشی و اجتماعی انعطاف پذیری در مواجهه با سختی ها دانست . آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا می کند، البته زمانی که در یک مقطع سنی مناسب ارائه شود نقش برجسته تری خواهد داشت. به طوری که می توان گفت که بسیاری از نوروزها وسایکوزها ناشی از نقص دررشد مهارت‌های زندگی اساسی است و در واقع آموزش مهارت‌های زندگی نقش درمانی دارد(خدابخش وهمکاران،1389).

 

کودکی ونوجوانی فرصت‌های کلیدی را برای بهبود واساس سلامت روان مهیا می کنندو مدرسه منبع مهمی برای کمک کردن ورسیدن به این هدف است. در حدود 25% از بچه ها وافراد جوان در جوامع پیشرفته نشانه هایی از مشکلات سلامت روان را نشان می دهند که 10%

پروژه دانشگاهی

 آن‌ها اختلال سلامت روان را دارند. مدارس هم چنین می توانند در پیشرفت سلامت روان و ایجاد آن و نیز جلوگیری از محیط های استرس زای منفی مؤثر باشند(ویرونایند،2011).

 

مدرسه و محیط های آموزشی کانون توجه صاحبنظران سلامت روان هستند. از این رو که این محیط با گروههای سنی که به عنوان گروه های حساس شناخته می‌شوند سروکار دارند. علاوه بر این که سنین دبستان و راهنمایی و دبیرستان به عنوان سنینی شناخته می‌شوند که پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی در این سنین روی می‌دهد این دسته از گروه های سنی بیشتر اوقات خود را در این مدارس و محیط ها می‌گذرانند و روشن است که فضای این موقعیت ها تاثیرات مهمی بر سلامت روانی افراد در بزرگسالی دارد. بر این اساس صاحبنظران مسائل روانی در کنار توصیه به خانواده‌ها در جهت شناخت عوامل موثر در بهداشت روانی و تامین آن ، مراکز آموزشی و مدارس را نیز مورد توجه خود قرار می‌دهند و ایجاد آشنایی و رعایت این عوامل را در مدارس اکیداً توصیه می‌کنند(ادبی،1388).                                                                

 

 نوجوانی مرحله ای از رشد و بلوغ است که با  تحولاتی در جسم و روان همراه است در این مرحله غرایز و احساسات در بالاترین حد خود قرار دارد، قوا و استعدادها به جنب و جوش در می آیند و عقل در آستانه ی رشد نسبی است در این مرحله نوجوان می خواهد روی پای خودش بایستد و از حالت کودکانه و دنباله روی به در آید. چیزی که بر مشکل تربیتی نوجوان می افزاید آسیب های اخلاقی است که امروزه به دلیل شرایط و فضای خاص فرهنگی و اجتماعی دامنگیر نسل نو شده است و جوامع انسانی به ویژه کشورهای صنعتی را با دشواری ها و مشکلات جدی روبه رو ساخته است(محمدی، 1385).تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین کننده موفقیت تنها هوش شناختی نیست بلکه بسیاری افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند. کودکان تیزهوش به علت دارابودن رشد فکری بیشتر، از نظر عاطفی نیز رشدشان سریعتر است وچنانچه مشکلاتی بروز نماید سبب سرکشی یا افسردگی آن‌ها می‌شود. توانایی فکری یک فردتیزهوش با فقدان تجربه و نداشتن مهارت‌های زندگی باعث بروز مشکلات جدی در زندگی‌می‌شود(اژه ای،1383). آموزش مهارت های زندگی ، نوعی كوشش است كه در سایه ی آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به كار گیرند و به طور خودجوش راههای مؤثر را برای حل تعارضات و مشكلات زندگی خود یابند(کلینگمن، 2009).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

به نظر می رسد آموزش مهارت‌های زندگی گام مؤثری در این جهت باشد كه استعدادها و توانمندی های دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی كرده و نوجوان ضمن استفاده ی درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارت های لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی كسب می كند(شعاری نژاد،1388).

 

(زولینگر2 و همكاران ،2006 ( در مطالعه ای به بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر دانش، نگر شها و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبك زندگی سالم پرداختند. نتیجه‌ی پژوهش اثر مثبت آموزش را نشان‌داد .                                                   

 

همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت كاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود(داران3، 2007 ). یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی كه كسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی كاری آنان را مضاعف خواهد نمود. (شولتز 4،1388).

 

 با توجه به اینکه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان‌ تیزهوش آینده سازان مملکت هستند و سکانهای اقتصادی واجتماعی جامعه به دست آنهاست به نظر می رسد که آموزش مهارتهای زندگی گامی موثر برای ساختن نسلی پویا با تفکر نقاد و خلاق واخذ تصمیمات درست و شایسته وتوانمند در حل تعارضات زندگی باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این سئوال است که آیا آموزش مهارت‌های زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش دبیرستانی دوره‌ی‌اول(راهنمایی) اثربخش است ؟

 

1- Decision making   6-Interpersonal relationship skills

 

2-Problem solving   7- Self-awareness

 

3-Creative thinking     8-Empathy

 

4-Critical thinking   9- Coping with emotions           

 

5-Effective communication   10- Coping with stress

 

1-Wear & Nind

 

1-Klingman

 

2-Zollinger

 

 3-Darean

 

4- Shelties

 

1- Mental health

 

2 – Self skills

 

1-Braden

 

2-World Health Organization

 

3- General haelth

ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی شهری در کرمانشاه

 

 

استراتژی شهری بانک جهانی (1999) برای شهرهای جهان سوم، بر روی چهار مشخصه اساسی قابلیت سکونت، رقابت پذیری، حکمرانی خوب و ورشکستگی ها متمرکز شده است؛ این چهار عامل را نیز در افزایش رفاه ساکنین این شهرها دخیل می داند(باسخا و همکاران، 98:1389).  در جدید ترین رتبه بندی با توجه به شاخص کیفیت زندگی بین کشور های جهان درسال2014 متاسفانه کشور ایران در رتبه 51 جهان قرار گرفت که در جایگاه بسیار نامناسبی هم در قاره اسیا نیز قرار دارد. (رجوع شود به جدول رتبه بندی کشور های جهان از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی سال2014 در سایت www.economic.com) و استان کرمانشاه درمیان استانهای ایران در سال 91با رتبه کیفیت زندگی 48/1- در رتبه کیفیت زندگی پایین قرار گرفته است و در میان 25 استان مورد بررسی رتبه22 را به خود اختصاص داده

پروژه دانشگاهی

 است (موذن139:1391). به طور کلی، باتوجه به تحقیات میدانی و اطلاعات گرفته شده از شهرداری و مراجع زیربط و مقایسه آن با استاندارهای معرفی شده از سوی منابع معتبر کیفیت زندگی در محله های منطقه 2شهرداری کرمانشاه، بنا به دلایل مختلف در سطح پایینی قرار دارد ولازم است تحقیقات جامعی در همه تخصص ها صورت گیرد تا جهت برنامه ریزی های توسعه شهری در خدمت مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.

 

 

ارزیابی تأثیر فضاهای فرهنگی و ورزشی و هنری در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان

، سؤالات تحقیق، فرضیه، اهداف، روش تحقیق، پیشینه و واژگان کلیدی تحقیق اشاره شده است.

 

در فصل دوم ابتدا تعاریف و مفاهیم و سپس نظریه ها، مدل ها و تجربیات کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

در فصل سوم ابتدا، مشخصات کلی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت، و سپس پیشینه منطقه و ویژگی های طبیعی و انسانی منطقه 18 مورد بررسی قرار گرفت و در انتهای فصل، مشخصات مراکز مورد بررسی در پژوهش ذکر شده است.

 

در فصل چهارم ابتدا به بررسی و تحلیل نظر و دیدگاه مراجعه کنندگان مراکز مورد مطالعه پرداخته شده است و در نهایت از مدل های AHP و SWOT به منظور رتبه بندی و شناخت نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید مراکز استفاده شده است.

 

در پایان، در فصل پنجم برای تجزیه و تحلیل داده ها از فنون آمار توصیفی شامل جداول فراوانی و نمودارهای میله ای برای تجزیه و تحلیل داده های مشخصات فردی و سؤالات توصیفی و از آزمون آماری کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون تی تک نمونه ای با ارزش آزمون 3، آزمون تی مستقل و آزمون فریدمن جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیات تحقیق استفاده شده است.

 

فصل اول: کلیات پژوهش

 

1-1- طرح مسئله تحقیق

 

امروزه یکی از شاخص های پیشرفت یک اجتماع، ارتقاء کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی شهری، واژه ای پیچیده، چند بعدی و کیفی در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک مقیاس جغرافیایی خاص (شهر، منطقه، محله و…) است که هم متکی به شاخص های ذهنی یا کیفی و هم متکی به شاخص های عینی یا کمی است. مفهوم کیفیت زندگی شهری را می توان در یک برداشت جامع و کلی بدین گونه تعریف کرد: « کیفیت زندگی شهری در برگیرنده ی ابعادی روانی است که شاخص هایی همچون رضایت، شادمانی و امنیت را در بر می گیرد. در برخی موارد، رضایت اجتماعی نیز نامیده می شود. همچنین ابعادی محیطی که در برگیرنده ی سنجه هایی همچون مسکن، دسترسی به خدمات و امنیت محیطی است. جنبه های دیگر در برگیرنده ی توجه به فرصتهای اجتماعی، امیدهای اشتغال، ثروت و اوقات فراغت است». قبل از دهه 1970 در برنامه ریزی شهری بیشتر بر ابعاد کالبدی-کارکردی توجه می شده است و به اهداف و ارزشهای اجتماعی و کیفی توجهی نمی گردید. بعد از تحولاتی که در دیدگاهها، اهداف و روشهای برنامه ریزی صورت گرفت مفاهیم جدیدی از جمله توجه به مفهوم کیفیت زندگی وارد مباحث برنامه ریزی شهری گردید و برنامه ریزی شهری را به سمت تعیین شاخص ها و معیارهای جدیدی جهت بیان ارتقاء

دانلود مقالات

 کیفیت زندگی شهری سوق داد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

از جمله شاخص های اساسی سنجش کیفیت زندگی وجود فضاهای عمومی در سطح شهر است که همه شهروندان بدان دسترسی بی قید و شرط دارند و نیازهای وسیعی از شهروندان را پاسخگو می باشد. فضاهای عمومی شهری طیف وسیعی از فضاها را دربر می گیرد. فضاهای عمومی صحنه نمایش زندگی روزمره مردم است و در تقابل با فضای زندگی خصوصی تعریف می شود. اهمیت فضای عمومی به دلیل نقشی است که در توسعه جامعه ی دموکراتیک بازی می کند؛ به عبارتی چنانچه دسترسی برابر به عرصه ی عمومی برای همه ی جامعه فراهم شود، تهدید تمایز و جدایی اجتماعی کاهش می یابد و تنوع فرهنگی شکل یافته، می تواند فضای عمومی را تبدیل به مکانی نماید که افراد و گروه های مختلف بتوانند در اجرای قوانین خود گزیده، مشارکت کنند. مطابق با نظریات هابرماس و آرنت، دسترسی بی قید و شرط، اصل اساسی در فضاهای عمومی است (مدیری، 1385: 12). از این رو توجه به فضاهای مورد نیازی که ضامن سلامت جسم و روح و کیفیت زندگی شهروندان است، در برنامه ریزی و ساختار شهر ضروری به نظر می رسد. بدین منظور برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهری نیازمند دستیابی به معیارها و شرایطی است که آسایش و رضایتمندی شهروندان را از طریق برآوردن نیازهای مادی و روانی آنان پاسخ گوید (وظیفه و همکاران، 1392: 2).

 

منطقه 18 تهران در سال 1359 به عنوان منطقه جدید به شهر تهران ملحق گردیده است. این منطقه در منتهی الیه جنوب غربی شهر تهران واقع شده و از شمال به 45 متری زرند و بزرگراه فتح در منطقه 9 و منطقه 21، از جنوب به بزرگراه آیت اله سعیدی (منطقه 19) و بزرگراه آزادگان و شهر چهاردانگه، از شرق به بزرگراه آیت اله سعیدی و منطقه 17، و از غرب به بزرگراه آزادگان محدود می گردد.

 

در دهه 80، پنج مجموعه بزرگ فرهنگی، ورزشی، هنری (پردیس تماشا، شهید سلیمانی، بدر، شهیدان اسماعیلی و امام رضا) در این منطقه احداث گردیده که تامین کننده و برطرف کننده نیازهای اجتماعی شهروندان ساکن در منطقه می باشد و این پایان نامه در پی آن است که به ارزیابی تأثیر این فضاهای عمومی در بهره مندی از آنها جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بعد از گذشت یک دهه بپردازد.

 

2-1- سوالات تحقیق

 

1- تاثیر احداث فضاهای جدید فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18 بر کیفیت زندگی شهروندان چگونه است؟

 

2- فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18 چه تغییری در شیوه زندگی مردم منطقه به وجود آورده اند؟

 

3-1- فرضیات تحقیق

 

1- فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری منطقه 18 با ارائه کارکردهای متفاوت در منطقه و فرامنطقه بر کیفیت زندگی شهروندان تأثیر متفاوتی گذاشته اند.

 

2- احداث 5 مجموعه فرهنگی، ورزشی و هنری مورد مطالعه منطقه 18، موجب تغییر شیوه زندگی شهروندان از سنتی به مدرن شده است.

 

4-1- اهداف تحقیق

 

اهداف این تحقیق را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

 

1- شناسایی نقاط قوت و ضعف مراکز مورد مطالعه

 

2- ارزیابی تأثیر فضاهای فرهنگی، ورزشی، هنری در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان در منطقه 18 شهر تهران

 

3- تشریح چگونگی تأثیر مراکز مورد مطالعه در ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان منطقه 18

بررسی تطبیقی مجازات های جایگزین حبسدر نظام های حقوقی ایران و آمریکا

امروزه حبس تبدیل به یکی از انواع رایج مجازات ها شده است که در تمامی کشورها نسبت به جرایم متعددی اعمال می شود. اما با اگذشت مدت زمانی طولانی از اعمال این مجازات بر روی کثیری از مجرمان ، ثابت شده است که این شیوه دیگر مفید و مناسب نیست و باید از روش های دیگری استفاده نمود .سوالی که پیش می آید و مبنای اصلی این تحقیق را هم شامل می شود این است که چه روش های دیگری را باید جانشین زندان کرد تا بتوانیم به اهداف مورد نظرمان از مجازات ها دست یابیم.

 

کشور آمریکا که همواره به عنوان یکی از ممالک با جمعیت بالای زندانی شناخته می شود مدت ها است که به دنبال روش هایی مناسب بر دستیابی به اهداف مجازات ها است و مطالعات بسیاری نیز در این زمینه در این کشور انجام گرفته و تجربیات زیادی حاصل شده است. بدین سبب بهتر است تا با بررسی مطالعات و استفاده از تجربیات آنها و بررسی قانون فدرال این کشور به اطلاعات مفیدی دست یابیم و به این ترتیب دیگر نیازی به طی مسیر پیش رفته شده توسط آنها نداشته باشیم و بتوانیم از منافع و آثار مثبت مجازات های جایگزین حبس

پروژه دانشگاهی

 نهایت استفاده را بنماییم.

 

[1] فوکو٬میشل;مراقبت و تنبیه- تولّد زندان٬ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده٬نشر نی1387٬ ،ص291

 

[2] همان، ص 286

 

[3]آشوری , محمد ؛جایگزین زندان یا مجازات های بینابین٬نشر گرایش٬تهران٬1382٬چاپ اول, صفحه 49

 

[4] گودرزی بروجردی٬محمد رضا و لیلا مقدادی٬کیفر شناسی نوین یا کیفر های اجتماعی٬انتشارات مجد٬چاپ اول٬1384٬صفحه76

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

[5] احمدی ، احمد نقش کیفر خدمات عام المنفعه در پیشگیری از تکرار جرم مجموعه مقاله های کارگروه پیشگیری از جرم و بزه دیدگی با تأکید بر نقش پلیس، 1388 ، صفحه 66

 

[6] Sentences Reform Act 1984  

 
مداحی های محرم