شهرداری بعنوان یک نهاد عمومی عهده دار مدیریت شهری و تامین کننده خدمات و نیازهای اساسی شهروندان می باشد. شهرداری ها جهت دستیابی به این اهداف تشکیل و وظایف مختلفی براساس قانون به عهده آنها گذاشته شده است. بر این مبنا شهرداری سازمانی است محلی که طبق اصل عدم تمرکز اداری به منظور اداره امور محلی از قبیل عمران و آبادی ، بهداشت شهر و رفاه شهروندان و ساکنان آن تأسیس می شود.
شهرداری ، نوعی سیستم اداره شهر است و از دو واحد به نام شورای شهر و اداره شهرداری تشکیل شده است که اولی قوه ناظر و تصمیم گیرنده در شهر و دومی مجری آن است؛ به عبارت دیگر صفت بارز این سیستم آن است که تعیین خط مشی و سیاست کلی امور شهر در دست هیأتی به نام شورای شهر قرار می گیرد و اجرای نظریات و سیاست کلی مزبور به عهده مأموری به نام شهردار واگذار می شود و شهردار در مقابل شورای شهر مسئول و جوابگوی عملیات اداره شهرداری یعنی دستگاه اجرایی تحت نظر خود است. اگر شهرداری در انجام وظایف خود تخلف و یا قصوری کرد ، به وسیله نمایندگان منتخب اهالی و ساکنان شهر که در شورای شهر هستند ، استیضاح می شود و اگر مورد تأئید نبود با رأی آنها برکنار میگردد.
شهرداری به عنوان یکی از ارکان بنیادی مدیریت شهری مانند دیگر سازمانها برای حفظ ارتقای کارایی خود باید از اصول تعادل بین منابع
درآمدی و هزینهها به عنوان یک رویکرد اساسی در تأمین و مصرف منابع مالی خود استفاده کند. درآمد برای شهرداریها یکی از چالشهای این بنیاد شهری در شهرهای مختلف اعم از بزرگ و کوچک میباشد.
از سوی دیگر شهروندان هر شهری با توجه به رشد روزافزون نیازهای خود و نیاز به بالا رفتن سطح خدمات مختلف شهری خواستار ارائه خدمات متنوع و مناسب از سوی شهرداریها هستند که این امر نیز وجود درآمدهای پایدار برای شهرداریها حتی در مقیاس کوچکتر و برنامهریزی اصولی و مدون براساس این درآمدها را به امری لازم و ضروری در مدیریت شهری و جلب رضایت شهروندان تبدیل کرده است.
مطالعات در زمینه تجارب کشورها در زمینه ی دستیابی به درآمدهای شهری جدید و اصلاح آن ها همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب درآمد و تامین منابع مالی شهری به منظور ایجاد کالا و خدمات مورد نیاز شهروندان، ضمن اینکه یکی از اهداف اساسی هرجامعه شهری است، چنانچه این گونه درآمدها سبب کاهش شرایط کیفی زندگی گردیده و کیفیت زیستگاههای انسانی ( شهرها ) را به خطر بیندازد، به عنوان درآمدهای پایدار و درآمدهای سالم( مطلوب) تلقی نمی گردند.
هرگونه تلاش جهت فعال کردن درآمدها و ایجاد منابع مالی جدید باید به دو مقوله ی مطروحه یعنی تداوم داشتن در طول زمان و مطلوب بود آن ها در چهارچوب ضوابط شهرسازی صورت پذیرد.(شرزه ای ،1387،صص 24-25)
شهرداری شاهرود بعنوان یکی از شهرداریهای بزرگ استان بعداز شهرداری سمنان دارای بالاترین درآمد وبودجه درطول سال است . شهرداری مذکوربه عنوان متولی و اداره کننده شهر ، می بایست جهت دهنده و سرعت دهنده فعالیت های بخش های دولتی و خصوصی باشند محدودیت های مالی و عدم تامین منایع مالی مورد نیاز برای انجام وظایف و ماموریت های قانونی و یا نیازها و مطالبات شهروندان یکی از مهم ترین چالشها و دغدغه های این شهرداری می باشد.در این پژوهش با توجه به موقعیت جغرافیایی شاهرود و قرارگیری آن درمسیر تراتزیتی تهران – مشهد، سعی شده است روشهای تامین منابع مالی و درآمدی شهرداری شاهرود مورد بررسی قرار گیرد .بنظر می رسد استفاده بهینه از قانون عوارض نوسازی و عمران شهری به عنوان منبع درآمدی پایداردرکنارمشارکت مردمی شرایط استقلال این شهرداری را فراهم مینماید
آلیاژهای حافظهدار دستهای از آلیاژها با قابلیت منحصر به فرد بازیابی مقادیر قابل توجهی از تغییر فرم خود (تا حدود 8%) هستند. در این حالت نمونه میتواند تحت تنشهای وارده در حد مجاز تغییر شکل دهد و مجدداً با حرارت دادن به شکل اولیه خود باز گردد؛ یا پس از برداشتن بار مکانیکی به صورت الاستیک به شکل نخستین خود باز گردد. در حالت اول پدیده حافظهداری و در حالت دوم پدیده سوپر الاستیک و یا شبه الاستیک رخ داده است. وجود خواص حافظهداری و سوپرالاستیک در آلیاژهای با نسبت اتمی مساوی (معمولاً غنیتر از نیکل) از Ni و Ti دیده میشود. اما به علت پایداری فاز بینفلزی NiTi در یک محدوده ترکیبی، آلیاژهای متعددی با ترکیبهای غیر استوکیومتری وجود دارند. مقاومت به سایش بالا، مقاومت به خوردگی مناسب و قابلیت سازگاری با بدن موجودات زنده از دیگر خواص آلیاژهای حافظهدار NiTi است. این آلیاژها همچنین به واسطه قابلیت میرایی بالایی که دارند در کاربردهای مرتبط با جذب ارتعاشات نیز به فراوانی مورد استفاده قرار میگیرند .وجود این خواص مطلوب مهندسی در این ماده، نایتینول را به عنوان آلیاژی مناسب برای کاربردهای پیشرفته معرفی میکند. خاصیت میرایی این آلیاژ اندکی کمتر از ویسکرهایی نظیر اکریلیک و لاستیک است ولی نسبت به مواد مذکور دارای استحکام و مدول الاستیک بالاتری میباشد. آلیاژهای با نسبت اتمی مساوی از نیکل و تیتانیم و معمولاً غنیتر از نیکل به علت امکان کنترل فرایند استحاله با استفاده ازعملیات حرارتی و پیرسازی، برای تولید آلیاژ نایتینول بیشتر مد نظر میباشند. پدیده حافظهداری به علت سهولت انجام استحاله مارتنزیتی و برگشتپذیری آسان آن می باشد. عملیات حرارتی آلیاژهای NiTi اغلب به منظور بهینه کردن خواص مکانیکی اجزا و قطعات ساخته شده از آن و نیز کنترل دماهای استحاله آن انجام میگیرد. انجام این فرآیند تاثیرات بسیاری بر روی ریزساختار این آلیاژها و در نتیجه روی خواص آنها خواهد داشت.
استفاده از آلیاژهای حافظهدار NiTi غنی از Ni همواره مورد توجه بوده است، چرا که با افزودن Ni به آنها امکان کنترل دماهای انتقالی فراهم میآید (با افزودن at. Ni %1/0 دماهای انتقالی حدود K20 کاهش پیدا میکنند). این آلیاژها به دلیل مقدار نیکل بالایی که دارند، سختی و مقاومت به سایش و خوردگی بالایی از خود نشان می دهند. همچنین در این آلیاژها می توان با عملیات حرارتی مناسب به خواص حافظه داری مناسب و استحکام و چقرمگی مورد نظر رسید. انتخاب سیکل عملیات حرارتی به عنوان روش کار آزمایش و همچنین تحلیل روابط حاکم بین کمیت های مکانیکی و ریز ساختاری با استفاده از نتایج بدست آمده از مجموعه مقالات و منابع مرتبط با موضوع آزمایش، از اهداف اصلی این پروژه است. این مقالات به همراه تحلیل و ارتباط بین آنها در فصل دوم آورده شده اند. دو هدف عمده از انجام این آزمایشات دنبال می شود:
شرح کامل روش تهیه نمونه ها، روش انجام عملیات حرارتی و تجهیزات مورد استفاده و تست های متالوگرافی و مکانیکی در فصل سوم آورده شده است.
مروری بر منابع
1-2 تاریخچه و کاربرد
حافظه داری[6] پدیده ای منحصر به فرد در برخی از آلیاژ هاست که ماده پس از پذیرش یک تغییر فرم پلاستیک در دمای پایین توسط حرارت دادن به شکل اولیه خود باز می گردد. این خاصیت اولین باردر سال 1951 توسط چنگ و رید[7] در آلیاژهای Au-Cd مشاهده گردید[1]. در سال 1961 بوهلر و وایلی [2] در آزمایشگاه نظامی نیروی دریایی آمریکا این خاصیت را در سری آلیاژهای Ni و Ti ملاحظه کردند و نام آن را در حالت کلی 55 نایتینول[8] نهادند که در آن نیکل از مقادیر53 تا 60 در صد وزنی را می تواند دارا باشد. از آن پس این خاصیت در بعضی فلزات، سرامیک ها و حتی پلیمر ها نیز مشاهده شد. اما مواد حافظه دار فلزی که اکثراً آلیاژهای حافظه دار هستند، خاصیت حافظه داری بیشتری نسبت به مواد دیگر دارند. از مهمترین این آلیاژها می توان به غیر از آلیاژهای Ni-Ti، به آلیاژهای پایه مس مانند Cu-Zn-Al و Cu-Al-Ni نیز اشاره نمود. در میان این دو سیستم آلیاژی، آلیاژ های Ni-Ti دارای خواص مکانیکی و حافظه داری بهتری هستند به گونه ای که تا 8 درصد کرنش پلاستیک را بازیابی می کنند و نسبت به آلیاژهای پایه مس، پایداری حرارتی مطلوب تری را از خود نشان می دهند. این آلیاژ استحکام خستگی و چقرمگی بالایی دارد که بر اساس این خاصیت، این ترکیب کاربردهای فراوانی در صنایع نظامی و پزشکی یافته است[2].
اگرچه امروزه حجم بالایی از کاربردهای آلیاژهای حافظه دار در ارتباط با زمینه های پزشکی است، اما کاربردهای زیادی نیز در بخش های مختلف صنعتی در حجم بالا برای این آلیاژها بوجود آمده است. استفاده از این آلیاژها در صنعت بیشتر در بست ها و مفصل ها (کوپلینگ) و در بخش های نظامی بوده است. قاب عینک از موارد دیگری است که از خاصیت سوپرالاستیسیتی این آلیاژ ها استفاده می کند. آنتن تلفن همراه نیز یکی دیگر از موارد کاربرد سیم های سوپرالاستیک است. تقویت لحیم SnPdAg در مقابل شکست در اثر تنش های حرارتی، یکی دیگر از موارد کاربرد صنعتی پودر NiTi سوپرالاستیک می باشد. در قسمت اتومبیل سازی، تولید کننده های اروپایی اتومبیل، به مدت طولانی از آلیاژهای حافظه دار به عنوان فعال کننده برای انتقال سیال در جعبه دنده استفاده می کردند. امروزه از درپوش NiTiNb برای آب بندی مسیرهای سوخت با فشار بالا در موتورهای انژکتوری دیزلی استفاده می شود. محرک های حافظه دار همچنین در ساخت دریچه یا سوپاپ اطمینان در کاربردهای صنعتی نیز استفاده می شود. کاربرد محرکی جدید شامل یک قطع کننده حرارتی برای محافظت یون های لیتیم باتری در مقابل افزایش غیر قابل کنترل دما، در اثر شارژ زیاد و یا اتصال کوتاه می باشد[3].
2-2 ذوب و ریخته گری آلیاژ NiTi
برای تولید آلیاژ NiTi به روش ذوبی، به دلیل میل به واکنش بالایی که این آلیاژ دارد، ذوب باید در خلا انجام گیرد. به طور معمول دو روش ذوب القایی تحت خلا(VIM) و ذوب با قوس مصرف شونده (VAR) استفاده می شود[4]. در روش VIM معمولاً از بوته گرافیتی یا کلسیا استفاده می شود. در این حالت در صورت استفاده از بوته هایی از جنس مگنزیا و آلومینا، مذاب NiTi به اکسیژن آلوده می شود. مذاب NiTi در بوته گرافیتی دچار آلودگی با کربن می شود. با نگهداشتن دمای ذوب زیر oC1450 در هنگام استفاده از بوته گرافیتی می توان مقدار کربن را در شمش VIM بین 200 تا ppm500 کنترل کرد[5]. در روش VAR الکترودهای مصرفی NiTi ذوب می شوند و در قالب مسی آب گرد منجمد می گردند. در این حالت به دلیل اینکه آلودگی از طرف بوته وجود ندارد ماده نهایی تمیزتر و مقدار کربن کمتر از ppm200 می باشد. ولی نکته ای که در این حالت وجود دارد این است که منطقه ذوب در این روش فقط به محدوده کوچکی که قوس زده می شود، محدود می شود درنتیجه همگنی در ساختار کمتر می شود (در مقایسه با VIM). برای همگن شدن ساختار در این حالت از چندین بار ذوب استفاده می شود.
دو روش عمده برای ریختهگری قطعات نایتینولی وجود دارد: ریختهگری در قالبهای موقتی و ریختهگری دایکست. البته استفاده از روش ریختهگری دقیق برای ساخت قطعات پیچیده از این آلیاژها روش بسیار مناسبتری میباشد. این روش برای آلیاژهای NiTi غنی از نیکل مناسب میباشد چرا که انجام ماشینکاری و یا بهعبارت دیگر ساخت قطعات پیچیده به روشهای متداول از این آلیاژها مشکل میباشد[5].
بعد از ذوب معمولاً شمش NiTi ریخته شده، در دمای بالا فورج و یا نورد می شود تا به شکل میله و یا تختال درآید. اکستروژن بیلت های NiTi در دمای oC850 و oC950 انجام شده است[6]. چنین کارگرمی ساختار ریخته گری را در هم می ریزد و خواص مکانیکی را بهبود می بخشد. دماهای کارگرم بهینه معمولاً در حدود oC800 گزارش شده است. جایی که فلز کارپذیر است و اکسید شدن سطحی در هوا چندان شدید نیست[5]. کارسرد NiTi تا حدودی پیچیده است زیرا آلیاژ به سرعت کار سخت می شود. در این حالت نیاز است تا در بین پاس های شکل دادن، عملیات آنیل در دمای oC800-600 انجام شود تا شکل نهایی بدست آید.
3-2 فازهای ثانویه در آلیاژهای NiTi غنی از Ni
در بررسی آلیاژهای NiTi غنی از نیکل، مسئله مهم بررسی فازهای بین فلزی رسوبی می باشد. تشکیل فازهای ثانویه در آلیاژهای غنی از نیکل پیچیده تر از تشکیل رسوبات درآلیاژهای غنی از تیتانیم و یا آلیاژهای با درصد مساوی نیکل و تیتانیم می باشد. بر اساس دیاگرام فازی NiTi حلالیت بیش از حد نیکل در فاز زمینه NiTi قویاً تابع درجه حرارت عملیات آنیلینگ می باشد. حلالیت نیکل از مقدار 7 درصد اتمی در دمای oC 1118 به مقدار صفر در دمای oC630 کاهش می یابد. بنابراین انتظار اینکه زمینه در دماهای بالا اشباع از نیکل باشد، وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که علاوه بر وجود فاز ثانویه Ni3Ti احتمال رسوب فازهای نامتعادل دیگری مانند Ni3Ti2 و Ni4Ti3 نیز وجود دارد. ساختار اینگونه رسوبات را به صورت زیر می توان ارائه داد[7]:
در این رابطه BO زمینه فوق اشباع آلیاژ TiNi می باشد. B1 ترکیب تعادلی زمینه با رسوبات Ti11Ni14 (Ni4Ti3) و همین قاعده در مورد فازهای B2،B3 و…. صادق است. شکل 1-2 دیاگرام فازی آلیاژ دوتایی NiTi را نشان می دهد. دمای تغییر فاز، خواص مکانیکی و خواص حافظه داری آلیاژهای غنی از نیکل توسط رسوبات ثانویه تحت تاثیر قرار می گیرند.
فاز زمینه و سطوح تنش حاصل از رسوبات وابسته به دمای آنیلینگ بوده که بر دماهای تغییر فاز تاثیر می گذارند. زیرا یک درصد اتمی نیکل اضافی در فاز زمینه می تواند دمای شروع مارتنزیت را به اندازه oC 100 کاهش دهد. هرچه واکنش رسوبات کاملتر گردد و ترکیب حاصل به ترکیب فاز زمینه نزدیکتر باشد(ترکیب مساوی از Ni و Ti)، دماهای تغییر فاز افزایش پیدا می کنند که این امر با افزایش دماهای آنیلینگ بیشتر می شود. زیرا تنش حاصل از رسوبات درشت و ناهمگن ممکن است به محلی جهت رشد مارتنزیت تبدیل گردد و باعث افزایش دماهای تغییر فاز شود. خواص مکانیکی آلیاژ NiTi تابع شکل و همگن بودن رسوبات است که هرچه رسوبات ریزتر و همگن تر باشند استحکام به علت افزایش تنش بحرانی لغزش افزایش می یابند.
در سده اخیر با توجه به گسترش صنایع و واحد های خدماتی، مدیران صنایع به این امر پی بردند که دیگر نمی توان روش های سنتی را به عنوان عاملی مناسب برای ارزیابی واحد های صنعتی وخدماتی به کار برد و آن ها برای تصمیم گیری در مورد واحد های زیر مجموعه خود نیاز به اطلاعاتی صحیح ودرست و به دور از حدس وگمان نیاز دارند. یکی از روش های مقبول در این زمینه، برای ارزیابی واحدها روش تحلیل پوششی داده هاست. درسال های اخیر در اغلب کشور های جهان برای ارزیابی عملکرد نهادها و دیگر فعالیت های رایج در زمینه های مختلف، کاربرد های متفاوتی از تحلیل پوششی داده ها دیده شده است. علت این استقبال از روش DEA نسبت به سایر روش ها، امکان بررسی روابط پیچیده و اغلب نامعلوم بین چندین ورودی و چندین خروجی است که در این فعالیت ها وجود دارند.
تحلیل پوششی داده ها همچنین به عنوان روش شناسایی ومحک زنی واحد های ناکارآمد نیز مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال امکان محک زنی و ارائه نگرش جدید با استفاده از DEA به شناسایی منابع ناکارایی در شرکت های خیلی سود آور، منجر شده است.
تاکنون تحقیقات بیشماری در دانشگاه های مختلف جهان درباره تحلیل پوششی داده ها ارائه شده است.سادگی فهم و در کنار آن دقت بالا و کاربرد وسیع آن در زمینه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی باعث شده بسیاری از محققان از این روش برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. فارل در سال (1957) با استفاده از تکنیک برنامه ریزی خطی[10] و تحلیل پوششی داده ها روش مناسبی را برای ارزیابی تابع تولید تجربی برای چند ورودی و چند خروجی تعریف کرد (جهان شاهلو، حسین زاده و نیکومرام 1384، 35).
این فصل را به چهار قسمت تقسیم کردیم. در بخش اول به بیان تاریچه کلی و مدل های موجود وارائه شده مرسوم از تحلیل پوششی داده ها می پردازیم. در بخش دوم به بیان مدل های بازده به مقیاس موجود می پردازیم ودر بخش سوم به بیان تئوری فازی وکاربرد آن در تحلیل پوششی داده ها خواهیم پرداخت و در پایان نیز مروری برادبیات ارزیابی عملکرد دانشگاه ها وروش های رتبه بندی آن ها خواهیم داشت.
. 2
. 4
. 7
. 7
. 8
. 11
. 16
. 16
17
. 18
. 19
. 20
24
1-13-1 مروری بر نشانگر های مورد استفاده در بررسی های فیلوژنی در سطوح زیر سرده ای Viola. 24
25
27
29
1- 14 اهداف: 39
فصل دوم: مواد و روش ها
41
42
44
44
45
48
49
51
51
52
2- 4- 1 آغازگر ها: 52
دستورالعمل واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) 52
53
53
54
54
55
2- 4-6 تعیین توالی قطعات تکثیر یافته و آنالیز آنها 56
57
58
58
59
60
فصل سوم: نتایج
62
64
82
98
98
99
103
105
109
109
112
3-5-3-3 آنالیز Maximum Liklihood داده های nrDNA ITS 115
F cpDNA 117
119
121
فصل چهارم: بحث
124
127
129
130
134
فصل پنجم: منابع
136
در این مطالعه، بررسی بیوسیستماتیکی بخشه Viola از سرده Viola در شمال ایران از جنبه های مرفولوژیکی، آناتومیکی و ملکولی انجام شد. آنالیز عددی برای تاکسونهای جمع آوری شده از ایران متعلق به دو زیربخشه Viola و Rostratae به صورت جداگانه انجام گرفت و بر اساس نتایج حاصل از این آنالیز، گونه های هر کدام از زیربخشه های Viola و Rostratae از یکدیگر متمایز شدند. به منظور انجام مطالعات آناتومیکی، بخش های ریشه، ساقه رونده، برگ، دمبرگ و دمگل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که صفات مورد بررسی در تمایز زیربخشه ها و گونه ها مفید هستند. بر این اساس دو گونه V. alba ssp. alba و V. sintenisii، در برشهای ریشه در وجود یا عدم وجود ناحیه مغز و تعداد لایه های پارانشیمی زیر آوند چوب از یکدیگر متمایز گردیدند. دو گونه نزدیک V. caspia و V. reichenbachiana نیز در برش های ریشه، در وجود یا عدم وجود مغز و تراکم کریستالی از یکدیگر قابل تمایز بودند. در بررسی مولکولی، از دو نشانگر، شامل nrDNA ITS و cpDNA trnL-F برای تعیین حدود گونه ها استفاده شد. بر این اساس، گونه های این بخشه به خوبی از یکدیگر متمایز شدند. به منظور بازسازی روابط فیلوژنی بخشه Viola و بررسی میزان خویشاوندی این بخشه با سایر بخشه های سرده Viola، داده های مولکولی با استفاده از روش بیشینه صرفه جویی تعبیه شده در نرم افزار PAUP* 4.b10 و روش بیشینه احتمال در نرم افزار TreeFinder (Version Of March 2011) آنالیز شدند. درخت مطلق مرکزی با بیشترین پارسیمونی برای داده های ترکیبی ITS و trnL-F، یک کلاد با ارزش حمایتی 100% را برای بخشه Viola بادو زیر بخشه Viola و Rostratae نشان می دهد. نتایج حاصل از این مطالعه، حضور 6 گونه و 3 زیر گونه را تایید کرده است. نتایـج به دست آمده نشان داد که V. alba ssp. alba و V. sintenisii به صورت سیمپاتریک در شمال ایران پراکنش دارد
1-1 تاریخچه مطالعات سیستماتیکی سرده Viola
سرده .Viola L. با دارا بودن 600-525 گونه همـی کریپتوفیت[1]، کامـوفیت[2] و فانـروفیت[3] بزرگتـرین سـرده خانـواده Violaceae
اسـت Clausen, 1964; Ballard, 1996)). ایـن سـرده در سـال 1753 توسـط لینــه[4] معـرفی شد و نمـونه تیپ این سـرده، V. odorata است که در سال 1982 نمونه لکتوتیپ آن توسط Haesler جمع آوری و گزارش شد (Marcussen, 1998).
این سرده در سال 1823 توسط گیاهشناس سوئیسی De Candolle به بخشه ها و زیر بخشه های مختلف طبقه بندی شد (Chatterjee & Sharma, 1987). در سده گذشته، مونوگرافر آلمانی، Becker، اولین تاکسونومیستی بود که این سرده را در سطح جهان بررسی کرد و تعداد بسیار زیادی گونه جدیـد و تقسیم بندیهای تاکسونومیکـی جدیدی معرفی کرد (Becker, 1916, 1917a, 1917b, 1918, 1922, 1923a, 1923b, 1923c, 1923d, 1924, 1925a). مطالعات وی در ایـن زمینـه (1925b)، اولیـن ارزیابـی جامـع سرده Viola را شامـل شناسـایی 14 بخشه و تقـریباً دو برابر گروه های زیر بخشـه ای در جهـان، بوجـود آورد، بزرگتـرین بخشـه آن Nomimium بود که بعدها به نام بخشـه Viola تغییـر پیـدا کرد. سپس Clausen (1927, 1929, 1964) بازبینی های تاکسونومیکی عمده ای بر طبقه بندی Becker انجام داد که اغلب آنها توسط متخصصان بعدی پذیرفته شد، در حالیکه قسمتی هنوز مبهم باقی مانده است. متخصصان دیگر تغییرات دیگری اعمال کردند که عمدتاً شامل نامگذاری های اولیه بود (Bamford & Gershoy, 1930; Gershoy, 1934; Yuzepchuk & Klokov, 1974). Clausen گروه های بدون ساقه اصلی با عدد کروموزومی پایه x=12 یا مشتقات آنیوپلوئیدی را در بخشه Plagiostigma قرار داد و گروه های با عدد پایه کروموزومی x=10 را در بخشه Nomimium (بخشه نامعتبر Rostellatae در طبقه بندی خودش) قرار داد که اکنون به میزان زیادی کاهش پیدا کرده است. وی همچنین گروه هایی که به طور برجسته دارای ساقه اصلی و گلهای زرد بودند را از سری ها و زیربخشه ها به بخشه Chamaemelanium ارتقاء داد و بخشه Nuttallianae را به تعدادی زیر بخشه تقسیم کرد. اگرچه برخی متخصصان بخشه Dischidium در طبقه بندی Becker را حفظ کردند و زیر بخشه Orbiculares را در بخشه Nomimium ابقا کردند، Clausen بخشه Dischidium و Orbiculares را ادغام کرد و آنها را در بخشه Chamaemelanium، زیر بخشه Beflorae که به صورت نامعتبر چاپ شده بود، قرار داد. Clausen و دیگر متخصصان عقاید متفاوتی درباره محدوده و مرتبه گروه های Adnatae، Diffusae، Langsdorffianae، Stolonosae و Vaginate ابراز کرده اند (Ballard et al., 1999).
تصویری از خلاصه طبقه بندی Becker و تغییرات عمده اعمال شده توسط محققین بعدی در شکـل 1-1-1 نشان داده شده است.
1-2 موقعیت سیستماتیکی تیره Violaceae
تیره Violaceae Batsch. با 23 جنس و نزدیک به 900-825 گونه عموماً در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان پراکنش دارد (Munzinger & Ballard, 2003; Melchior, 1925; Valentine, 1962; Watson & Dallwitz, 1992-97; Kruse, 1994). این تیره به مدت طولانی به عنوان تیره اصلی[5] راسته Violales شناخته می شد (Cronquist, 1981; Takhtajan, 1997)، ولی بر اساس مطالعات ملکولی در راسته Malpighiales قرار گرفته است (APG II, 2003; APGIII, 2009). دراین راستـه، تیـره Violaceae و 4 تیـره دیگـر (Achariaceae, Lacistemataceae, Passifloraceae & Salicaceae) یک کلاد را تشکیل می دهند (Davis et al., 2005; Tokuoka & Tobe, 2006) و Violaceae به عنوان گروه خواهری با Passifloraceae در نظر گرفته می شود (Soltis et al., 2007; Tokuoka & Tobe, 2006).
طبقه بندی تیره Violaceae توسط چندین گیاه شناس بررسی شده است (Melchior, 1925; Hekking, 1988; Munzinger & Ballard, 2003). با توجه به اغلب سیستم های طبقه بندی اخیر، این تیره به 3 زیر تیره تقسیم می شود: Leonioideae و Fusispermoideae از آمریکای جنوبی، که هر دو مونوژنریک و به طور مشخص ابتدایی هستند (Hodges et al., 1995; Hekking, 1988) و Violoideae که اشتقاق بیشتری دارد و بقیه سرده را شامل می شود. این طبقه بندی بر اساس پیچش گل در غنچه[6]، میوه، نوع بذر و میزان اتصال سطح پشتی بساک ها بوده است (Hekking, 1988; Munzinger & Ballard, 2003). زیر تیره Violoideae بر اساس دو صفت جام گل منظم یا نامنظم و حضور یا عدم حضور شهدگاه[7] به 2 طایفه Violeae و Rinoreae تقسیم می شود (Hekking, 1988; Munzinger & Ballard, 2003)، که سرده Viola متعلق به طایفه Violeae می باشد.
شرح ریخت شناسی سرده Viola
ریخت شناسی گل
سرده Viola بر اساس ریخت شناسی گل به دو دسته تقسیم می شود (Tutin et al., 1968): بخشه Melanium که Pansies نامیده می شوند و سایر بخشه ها که با نام عمومی Violets شناخته می شوند. وجه تمایز دو گروه نحوه قرارگیری گلبرگ های کناری است که در Violets به سمت پایین و در Pansies به سمت بالا است. ویژگی های متمایز کننده دیگر عبارتند از: (i) پراکنش بیوجغرافیایی: Pansies تنها در اروپا و غرب آسیا پراکنش دارد، درحالیکه Violets همه جا زی[1] هستند (Clausen, 1929). (ii) وجود چند شکلی[2] دانه گرده: بررسی 28 گونه اروپایی Viola نشان می دهد که 81% گونه های Pansies این چند شکلی را نشان می دهند در صورتی که این رقم برای Violets 42% است (Dajoz, 1999)؛ (iii) دیگر ویژگی های ریخت شناسی گل مانند طول جام گل و طول مهمیز؛ همچنین اکولوژی گرده افشانی در بین دو گروه به میزان زیادی متفاوت است (Beattie, 1971, 1974; Herrera, 1993; Ballard, 1996). Pansies تنها گل های برون زاد آور (Chasmogamous) تولید می کننـد (Knuth, 1908; Herrera, 1993)، در حالیکه Violets هر دو نوع گل های باز و جاذب حشرات (Chasmogamous) و گل های شدیداً کاهش یافته، بسته و خود گرده افشان (Cleistogamous) تولید می کنند (Beattie, 1969; Grime et al., 1986).
فرم رویشی: در سرده Viola، فرم رویشی به میزان قابل توجهی در بین گونه ها متفاوت است. ساختار پایه غالب در این سرده، ریزوم با برگ های رزت انتهایی (در چند ردیف)، چند ساله و ساقه گل دهنده جانبی (با برگ هایی در دو ردیف)، یک ساله است. این ساختار پایه برای مثال در V. riviniana و V. rupestris، به شکل های مختلف تغییر می یابد. در برخی گونه ها، برگ های رزت وجود نداشته و تنها ساقه گل دهنده خارج شده از ریزوم دیده می شود (V. elatior, V. canina). در برخی دیگر، ساقه هوایی به صورت ساقه رونده[3] تغییر یافته (V. palustris, V. odorata) و یا اصلاًً وجود ندارد (V. hirta, V. somchetica). در بخشه Melanium سیستم ساقه ای اصلی به میزان زیادی تغییر یافته و به آسانی قابل شناسایی نیست. گونه های درختی و درختچه ای در هاوایی دیده می شود (V. tracheliifolia, V. waialenalenae). به گونه هایی که گل های آن در ساقه های هوایی قرار دارد، ساقه دار[4] و به آن دسته که گل ها از محل خروج برگ های رزت ایجاد می شوند، بدون ساقه[5] می گویند.
برگ: برگ ها ساده، رزت و یا ساقه ای با آرایش متناوب؛ معمولاً قلبی شکل، کلیوی شکل تا سه گوش، گاهی کشیده یا تخم مرغی و یا قاشقی؛ حاشیه کامل، دندانه دار یا اره ای؛ دمبرگ دار.
کرک: در صورت وجود ساده، با اندازه متغیر در بین گونه ها، به صورت پراکنده تا متراکم یا پشم آلود.
گوشوارک: ساده یا لوبدار تا منقسم و برگی شکل؛ حاشیه ساده، دندانه دار یا شرابه ای تا مژه دار.
گل آذین: به صورت گل منفرد دیده می شود که به صورت محوری روی ساقه گل دهنده قرار می گیرد و یا از رزت و یا ساقه رونده تشکیل می شود.
گل ها: دو جنسی؛ ریزان؛ نامنظم؛ دارای مهمیز؛ بنفش تا آبی، گاهی سفید یا زرد یا ترکیبی از اینها.
اجزاء گل:
گلبرگ: نامنظم؛ 5 عدد؛ جدا از هم؛ واژ تخم مرغی یا گرد؛ هم اندازه، بزرگتر یا کوچکتر از کاسبرگها؛ دو گلبرک کناری به سمت بالا (بخشه Melanium) و یا پایین (سایر بخشه ها)؛ گلبرگ پایینی مهمیز دار، گاهی رنگی یا مخطط (جاذب گرده افشان ها).
کاسبرگ: پایا؛ نامنظم؛ 5 عدد، جدا از هم؛ تخم مرغی، نیزه ای یا سه گوش؛ حاشیه ساده یا مژه دار.
پرچـم: 5 عدد، جدا از هم، فاقـد میـله، در رأس به زایـده غشایـی سه گوش متصـل است و به صورت حلقـه ای دور مادگـی را فرا مـی گیرد. دو بساک به همدیگر چسبیده است و هر کدام با یک شکاف باز می شود. دو پرچم پایینی زایده دار است که به درون مهمیز کشیده می شود.
مادگی: تخمدان زبرین؛ گاهی اوقات در داخل تخمدان کرکدار؛ خامه نوکدار؛ کلاله در برخی گونه ها پهن شده (زیر بخشه Viola)، غده ای یا مودار.
برگه: در اغلب گونه ها روی دمگل قرار دارد؛ متقابل یا تقریباً متقابل؛ حاشیه ساده، مژه دار یا کرکدار.
میوه: کپسول سه خانه ای، اغلب همراه با خامه پایا؛ گرد، مستطیلی یا سه گوش؛ شکوفا با 3 شکاف (بخشه Melanium و زیر بخشه Rostratae) و یا نا شکوفا (زیر بخشه Viola)؛ به رنگ سبز، بنفش یا سبز با لکه های بنفش؛ کرکدار (زیربخشـه Viola) یا فاقـد کرک (سایر گونه ها)؛ خوابیـده روی زمین (زیربخشه Viola) یا افراشتـه (سایر گونه ها) در حالت رسیده.
بذر: به تعداد زیاد؛ همراه با زایده آریل؛ کرم تا قهوه ای.
عصری كه در آن زندگی می كنیم، عصری جدید از دستاوردهای عظیم علمی و مبتنی بر فناوری، پیشرفت و تغییر، كاربرد انرژی هسته ای، ارتباط از راه دور و خودكار شدن فرایند تولید می باشد. عظمت و سرعت پیشرفتهای علمی و فنون متأثر از آن، بی تردید دگرگونیهای اجتماعی و تحولات اقتصادی را به همراه خواهد داشت. بر این مبنا در چنین شرایطی تغییر و تحولات عمیقی در زندگی افراد و اشتغال آنها به وجود می آید. امروزه سازمانهای نوآور و پیشرو برای رسیدن به اهداف و برنامه های خود در صددند تا راهكارهایی جهت سازگاری مطلوب كاركنان خود با چنین تغییرات عظیمی به وجود آورند. توجه به انسان به عنوان یك موجود پیچیده، سازگاری وی با چنین روابط، تجهیزات، تغییرات و دستورالعملها و به طور كلی محیط های شغلی در یك سازمان متفاوت از گذشته گردیده و انسان عصر حاضر ، در جریان سازگاری با محیط اجتماعی و شغلی خود ناچار است محدودیتها و فشارهایی را متحمل شود. (جوادی نیا، 1388: 1)
كار کردن، صرفنظر از تأمین مالی، میتواند برخی از نیازهای اساسی آدمی نظیر تحرك روانی و بدنی،تماس اجتماعی، احساسات خودارزشمندی، اعتماد و توانمندی را ارضا كند. با وجود این، كار میتواند منبع فشار عمده ای نیز باشد. احساس دایمی فشار، اثرات آسیبزای چندی را بر جا می گذارد كه از آن به نام تحلیل رفتگی شغلی یاد می كنند.(پاول،1377: 50)
در این فصل پس از تعریف موضوع و اهمیت و ضرورت مطرح نمودن آن به اهداف، سوالات و فرضیات تحقیق میپردازیم و پس از آن قلمرو تحقیق و کاربردهای آن مطرح و در خاتمه تعریف عملیاتی واژگان تحقیق ذکر میشود.
در فصل دوم ادبیات تحقیق که شامل سه بخش شخصیت، فشار روانی و تحلیلرفتگی است مطرح خواهد شد.
در فصل سوم به روش تحقیق و در فصل چهارم به نتایج حاصله از آن میپردازیم.
در خاتمه در فصل پنجم، نتیجه گیری و پیشنهادهای حاصل از تحقیق ذکر میشود.
1-2- تعریف موضوع
طبق تعریف کی رایکو (1978) فشار روانی به عنوان پاسخی به تأثیرات منفی تلقی می شود که زمان بروز آن هنگامی است که فشار غیرقابل کنترل به مدت طولانی ادامه یابد و استراتژی های مقابله ای فرد نتواند آن را برطرف سازد. سطح بالایی از فشار روانی شغلی اغلب منجر به نارضایتی شغلی، غیبت از کار و ترک شغل و در نهایت تحلیلرفتگی شغلی می گردد. تحلیلرفتگی به عنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف می شود و شخص دچار تحلیلرفتگی احساس کسالت انگیزی را نسبت به انجام رفتار شغلی نشان میدهد. تحلیلرفتگی حالتی است که در یک فرد شاغل به وجود می آید و پیامدی از فشار شغلی دائم و مکرر است. به این ترتیب شخص در محیط کارش به دلیل عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می کند و این فشار، دائمی و مکرر بوده و در نهایت به احساس تحلیلرفتگی تبدیل می گردد. در این وضعیت احساس کاهش انرژی رخ می دهد و باعث پایین آمدن کارایی و بهره وری کارکنان می شود. (حسنی، 1381: 1)
به اعتقاد گینز و جرمییر فرصتهای اندک برای ارتقا و وجود قوانین و مقررات خشک این احساس را در فرد ایجاد می کند که در یک نظام غیر منصف گرفتار آمده است و همین احساس باعث می شود فرد نسبت به شغلش نقطه نظرهای منفی پیدا کند. تقویت حالتهای منفی مزمن و فقدان پیشرفت بعد از اینکه خود را در زندگی موفق احساس نمی کند، به عیبجویی، دلسردی، بی علاقگی و سهل انگاریمیانجامد که از جمله نشانه های تحلیل رفتگی هستند. (ساعتچی ،1387 :345) از آنجا که تحلیل رفتگی شغلی غیر تبعیضآمیز است و کارکنان در همه سطوح ممکن است متحمل آن بشوند(بل، 2004: 2). در این راستا شناخت عواملی که در ایجاد و توسعه تحلیل رفتگی نقش دارند اهمیت بسزایی دارد زیرا کاهش اثر بخشی و افزایش غیبت از کار در افرادیکه از تحلیل رفتگی رنج می برند مشاهده میشوند (برونت، 2003: 5).
یکی از مهمترین مقولههای تأثیرگذار بر فشار روانی و ادراک فرد از فشار روانی شخصیت فرد است. طبق تعریف آلپورت «شخصیت عبارت است از سازمان پویای دستگاه بدنی و روانی فرد که چگونگی سازگاری خاص آن فرد را با محیط تعیین می کند.» (آلپورت، 1937: 48) شلدن میگوید: شخصیت، سازمان پویای (زنده) جنبههای ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکلی و اعمال حیاتی بدن) آدمی است. (مشبکی، 1377: 123) برای سنجش تیپ شخصیتی افراد روشهای متنوعی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به مدل پنج عاملی
اشاده نمود که با سابقه چهار دهه کار علمی یکی از معتبرترین ابزار سنجش شخصیت به حساب میآید.
این تحقیق به بررسی تأثیر ابعاد شخصیت بر تحلیلرفتگی کارکنان میپردازد. 5 بعد اصلی شخصیت که در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند، عبارتند از: برونگرایی، توافق پذیری، ثبات هیجانی، وجدان کاری، گشودگی یا باز بودن نسبت به تجربیات جدید
در پرسشنامه استاندارد تحلیلرفتگی ماسلاش و جکسون تحلیل رفتگی در 3 بعد مورد سنجش قرار میگیرد که عبارتند از فرسودگی هیجانی، مسخ شخصیت و کاهش کفایت شخصی
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از رایج ترین مشکلاتی که کارکنان را در همه سنین مورد حمله قرار می دهد، فشار روانی است. فشار روانی طولانی ممکن است منجر به رفتارهای غیر مولد شود. رفتارهای غیر مولد متضمن ترک خدمت، غیبت از محل کار، اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر، پرخاشگری و خرابکاری است. (محمدزاده، 1375: 465) غیبت، توقف کار و ترک خدمت از پیامد های رفتاری فشار روانی است. (قلیپور، 1386: 280-282)
درجات شدید فشار روانی معمولاً توأم با اضطراب و یا ناکامی، فشار خون و کلسترول زیاد میباشد. این تغییرات روانی و فیزیولوژیکی به چند طریق سلامت را به مخاطره می اندازد. از همه مهمتر، فشار روانی شدید به بیماری قلبی کمک می کند. رابطه بین فشار روانی زیاد شغلی و بیماری قلبی کاملا به اثبات رسیده است. (محمدزاده، 1375: 262) ضمناً فشار روانی به اختلالهای جسمی میانجامد زیرا نظم درونی بدن در رویارویی با فشار روانی دگرگون میشود. (دیویس و نیو استورم، 1373: 632)
فشار روانی زیاد، در تشدید بیماریهای قلبی، ستون فقرات، زخم معده و سردردهای مزمن تأثیر دارد. به طور کلی بین بیماریهای فیزیولوژیک و فشار روانی رابطه وجود دارد. کاهش و از دست دادن تمرکز حواس، کاهش خلاقیت، افت کیفیت تصمیمگیری و اتخاذ تصمیمات ضعیف و بی کیفیت، از دست دادن حافظه کوتاه مدت و بلند مدت، اختلالات فکری- شناختی، افزایش خطا، فراموشی و افزایشتوهم از پیامدهای شناختی فشار روانی است. (قلیپور، 1386: 280-282)
سوانح در محیط کار و خارج آن شکل رفتاری دیگری از تنیدگی است که گاهی میتوان سرچشمه آن را در عوامل فشار روانی مرتبط با کار به دست آورد. برای مثال مسائل حل نشده در کار، اشتغال ذهنی یا انحراف ذهنی برای کارمندی که به طرف منزل رانندگی می کند به وجود آورد و موجب بروز حوادث رانندگی شود. بر طبق یک پیمایش جدید روی 750 کارگر بالای هجده سال، یک ششم آنان بقدری از همکار خود عصبانی شده بودند که دلشان می خواست او را کتک بزنند. بیشترین میزان خشم انباشته شده در کارکنان زیر سی و پنج سال و در مشاغل منشی گری، دفتری یا فروش گزارش شده است. مطالعات دانشگاه میشیگان درباره تنیدگی سازمانی، انواع هزینههای غیر مستقیم سوء مدیریت فشارهای روانی را برای سازمان نظیر روحیه پایین، عدم رضایت، قطع روابط و گسیختگی روابط کاری شناسایی کرده و رهنمودهایی برای شناسایی هزینههای تنیدگی سازمانی ارائه داده است. صاحبنظران تخمین میزنند که حدود 75 درصد کل ضررهای کار در نتیجهی تنیدگی است. (رضائیان، 1387: 55-56)
چون دانشگاه ها سازمانهایی خدماتی بوده و متکی به دانش و توانمندی های منابع انسانی خود بوده و بر خلاف سازمانهای تولیدی به خطوط تولید و … متکی نیستند، اهمیت منابع انسانی در آنها بیش از دیگر سازمانها احساس می شود. دانشگاه امام صادق علیه السلام نیز همانطور که در بیانیه رسالت آن آمده، بار اصلی تحقق رسالت خود را بر دوش اعضاء هیئت علمی و مدیران خود دانسته و در این راستا مشارکت دانشجویان و کارکنان اداری شایسته، کارآمد و سازگار با شرایط دانشگاه را ضروری می داند. (بیانیه رسالت دانشگاه امام صادق علیه السلام)
1-4- اهداف تحقیق
اهداف اصلی این تحقیق عبارتند از:
1-5- سوالات تحقیق
سوال اصلی تحقیق: آیا میان ویژگیهای شخصیتی کارکنان دانشگاه امام صادق علیهالسلامو تحلیلرفتگی آنها رابطه معنادار وجود دارد؟
سوالات فرعی: