چندیست که مقولهای به نام سرمایه فکری [1]در نظر مدیران و صاحبان فن اهمیتهای فراوانی پیدا کرده است . میدانیم که دارایی[2]ها در سازمان به دو بخش داراییهای مرئی و نامرئی تقسیم بندی میشود از جمله داراییهای مرئی می توان سرمایه در گردش و یا حساب بانکی شخص یا بنگاه را دانست و داراییهای نامشهود خود به دو دسته تقسیم بندی می شوند:
- داراییهای نامشهودی که به وسیله قانون حمایت شدهاند و به آنها عنوان مالکیت معنوی دادهاند و شامل حق امتیازها و کپی رایت و فرانشیز و علایم و مارکهای تجاری است . که برخی از موارد آن در ترازنامه منعکس می شوند.
- سایر داراییهای نامشهودی که شامل سرمایههای فکری است که تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش آنها کاسته نمیشود و معمولا در ترازنامه منعکس نمی شوند (تایلس و همکاران و 2000).
با ورود تکنولوژی و تکنولوژیکی شدن بنگاهها مفاهیم جدیدی در عرصه کسب و کار به وجود آمدند، ما نیازمند نیروی متخصص شدیم تا بتوانیم از تکنولوژیها استفاده کنیم و از آنها بهره ببریم و همینطور در سطح سازمان نیازمند سیستمها و برنامهها و واحد تحقیق و توسعه شدیم و با بالا گرفتن رقابت بین بنگاهها، ارتباط با مشتری در راس کار هر بنگاه قرار گرفت، اتحادهای استراتژیک به وجود آمد و ارتباطات نزدیکی بین تامین کنندگان مواد اولیه و بنگاه ها به وجود آمد به همین دلیل نیازمند این شدیم که در قالب یک مفهوم آن را بررسی کنیم و بهترین واژه برای آن سرمایههایفکری است. در حال حاضر تعریف جهانشمولی از سرمایه فکری وجود ندارد که تمامی متخصصین بر روی آن اتفاق نظر داشته باشند ولی در ذیل به مهمترین این تعریف ها که سرمایه فکری را تا حد قابل قبولی روشن می سازد می پردازیم:
- یک چیز فرار و گریزان است اما زمانیکه کشف شود ومورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند (بونتیس[3] ، 1996) .
- سرمایه فکری شامل همه فرآیندها و داراییهایی است که به طور معمول و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی شوند و همچنین شامل آن دسته از داراییهای نامشهودی مانند علایم تجاری یا مارک ها و حق امتیاز است که روشهای حسابداری مدرن آنها را در نظر می گیرد (روس[4] و همکاران ، 1997).
- سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و تبدیل کاربرد عملی دانش اعضای سازمان است(روس و همکاران 1997).
- سرمایه فکری مجموعه منحصر به فردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت است و همچنین سرمایه فکری نیز به تغییر و تحولات این منابع مشهود و نامشهود نیز اطلاق میشود (گوپتا[5] و همکاران ، 2001).
- سرمایه فکری، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند و هنوز تعریف جهانشمولی برای آن وجود ندارد(استوارت[6] ، 1997).
- سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام ) است(بونتیس، 1998).
- سرمایه فکری یک دانش وسیع و گستردهای که مخصوص و منحصر به فرد برای هر شرکتی است که به شرکت اجازه میدهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد(موریتسن[7]، 1995) .
- سرمایه فکری یک جریان دانشی در درون شرکت است(دیرکز و کول[8]، 1989).
- سرمایه فکری بصورت گروهی از دارایی های دانشی تعریف میشود که به یک سازمان اختصاص دارند و جزو ویژگیهای یک سازمان محسوب میشوند و به طور قابل ملاحضهای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر میشود (مار[9]، 2004).
با اینکه قریب به اتفاق مقالاتی که در زمینه سرمایه های فکری نوشته شده است روی متدها و چارچوبها و مدلها و سیستمها آگاهیهای خوبی به ما دادهاند ولی شرکتها اکثرا به این موضوع بیتفاوت بوده و مقدار کمی از سازمآنها و شرکتها به طور گسترده به ارزیابی سرمایه های فکری خود پرداختهاند(کلین[10]، 1998). بر طبق نظر کلین (1998) بسیاری از سازمآنها سرمایههای فکری خود را با متغیرهایی همانند تحصیلات و سابقه اندازه گیری میکنند.
در حقیقت با توجه کردن به سرمایه فکری به چیزی جز دانش [11]در سازمان توجه نکرده ایم و دانش در سازمان می تواند در سطوح[12] مختلفی باشد. مفهوم دانش از نیمه دوم قرن بیستم اهمیتی بیشتر در بنگاهها و سازمآنها به خود گرفت به حدی که اتحادیه اروپا استفاده از دانش را برای تبدیل شدن به قطب صنعتی در دنیا را بسیار مهم دانست. برای سالهای متمادی تئوریهای راهبردی شرکتها بر این موضوع تاکید میکرد که سازمآنها یک بدنه از دانش را در بر میگرفتند. با حرکت ما از عصر صنعتی به عصر دانش محور دانش تبدیل به عنصر کلیدی در رقابتها بین سازمآنها و بنگاه ها و حتی ملت ها شد. دانش باید به صورتی مدیریت شود که مردم و سازمآنها را به سمت تولید و نگه داری رفاه بیشتر سوق دهد. بر طبق گفته زک [13] توانایی ساخت دانش و ادامه دادن آموزش یک مزیت رقابتی میباشد، زیرا دانش نوآورآنهای که امروزگسترش پیدا کرده همان دانش پایهای برای فردا است(مارتینز تورس [14]، 2006).
دانش مزیت رقابتی بود که سازمآنها و بنگاه ها با داشتن آن میتوانستند در دنیای رقابت پیشرفت بسیاری داشته باشند و باید دانست که داراییهای فکری سازمان مهمترین بخش دانش سازمانی است و نیاز به شناخت و اندازهگیری دارد (مار و چیوما[15]، 2006). پس بنابراین تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شود) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. در مدلی به نام جایگاه ارزش سرمایه فکری به 3 جزء اصلی تقسیم بندی میشود که این تقسیم بندی عبارتند از : سرمایه انسانی[16]، سرمایه ساختاری [17]یا سازمانی و سرمایه مشتری [18]یا ارتباطی(ادوینسون و مالون ، 1997).
[1] Intellectual Capital
[2] Asset
[3] Bontis, Nick
[4] Roos
[5] Gupta
[6] Stewart
[7] Mouritsen
[8] Dierickz and Cool
[9] Marr
[10] Klien
[11] Knowledge
[12] Levels
[13] Zack
[14] Martinez Turez
[15] Marr&Schiuma
[16] Human Capital
[17] Structural Capital
[18] Customer Capital
فرم در حال بارگذاری ...