پژوهشی
مالیات بهعنوان معمولترین و مهمترین منبع مالی برای تأمین درآمدهای عمومی و یکی از کاراترین و مؤثرترین ابزارهای سیاستهای مالی بهشمار میرود که دولت میتواند به واسطه آن، بسیاری از خدمات اجتماعی و رفاهی را به مردم ارائه دهد و به بسیاری از فعالیتها و جریانات اقتصادی و اجتماعی سمت وسوی لازم را ببخشد. متأسفانه تلقی برخی از افراد از وصول مالیات محدود به کسب درآمد بیشتر بهمنظور ادارهنمودن تشکیلات دولتی است و آنچه کمتر به آن توجه میشود این است که پایین بودن سهم وصولیهای مالیاتی در ترکیب درآمدی دولت علاوه بر آنکه عوارض ناگواری همچون وابستگی درآمد کشور به صدور یک کالا را دربر دارد، اقتصاد کشور را از امکان استفاده از ابزار مالی محروم ساخته است. در حالیکه با استفاده از این ابزار میتوان بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی را بهسمت صحیحی هدایت نمود. با تغییر در پایههای مالیاتی میتوان مکانیزمهایی ایجاد نمود که مسائل و مشکلات اقتصادی همچون: کسری بودجه، تورم، بیکاری، نامتعادل بودن توزیع درآمد، کاهش صادرات غیرنفتی و افزایش واردات، افزایش مهاجرت به شهرهای بزرگ، بالا رفتن مصرف کالاهای تجملی در مناطق شهری و بسیاری از مسائل دیگر را سامان بخشید و ضمانت لازم برای رشد و شکوفائی اقتصاد و تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را فراهم آورد.
ظرفیت مالیاتی توان جامعه را در پرداخت مالیات نشان می دهد. به عبارتی، ظرفیت مالیاتی میزان مالیاتی است که مردم می توانند بپردازند.(حمید صفایی نیكو، 1375) ظرفیت مالیاتی در واقع حجم مالیاتی است که جامعه به طور بالقوه توان پرداخت آن را دارد. اطلاعات لازم در مورد ظرفیت یک کشور یا یک منطقه در تجهیز منابع مالیاتی برای پاسخگویی به مشکلات مالی و اجرای سیاست های اقتصادی با استفاده از برآوردظرفیت مالیاتی فراهم می شود. به این ترتیب، آشکار می شود که یک کشور یا یک منطقه اولاً چه میزان کوشش در تجهیز منابع مالیاتی به کار برده است و ثانیاً به طور متوسط تا چه میزان توان افزایش منابع را دارد. این شاخص بر اساس روش تجربی مقدار بهینه مالیات یا برآورد نسبت مالیاتی است که مبنای الگوی اقتصاد سنجی برآورد شده است. به عبارت دیگر، ظرفیت مالیاتی از طریق برازش کردن نسبت مالیاتی بر روی متغیرهای تأثیرگذار محاسبه می گردد.
انگیزه اصلی مالیات در سطح کشور، تأمین مالی اداره امور و تدارک عمومی خدمات اجتماعی و اقتصادی میباشد. تلاش جهت جمعآوری درآمدهای مالیاتی با شناخت اهرمهای مالیاتی موجود تعیین میشود و تکیه بیشتر بر درآمدهای مالیاتی در سطح کشور بدون شناخت این اهرمها و عوامل مؤثر بر ظرفیت مالیاتی نمیتواند چندان موفقیتآمیز باشد. در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، یکی از خط مشیهای اساسی در مورد مالیات، ارتقای سطح تلاش مالیاتی از طریق بهبود روشهای جمعآوری مالیات و تدوین قوانین و مقررات لازم است.
در بررسیهای مربوط به ظرفیت بالقوه مالیاتی ایران، مشخص شده است که شکاف قابل توجهی میان ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصولیهای بالفعل مالیاتی وجود دارد. (نادر مهرگان، 1383) در شرایط فعلی که افزایش درآمدهای مالیاتی ممکن میباشد، باتوجه به اهمیت و ضرورت مطالب فوق بایستی بودجه کشور هر چه بیشتر به درآمدهای مالیاتی متکی باشد تا بتوان اقتصادی سالم براساس درآمدهای منطقیتر و قابل برنامهریزی برای تأمین مخارج دولت پایهریزی کرد. بر این اساس، آگاهی از میزان ظرفیت وصول نشده درآمدهای مالیاتی از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا این پژوهش درصدد است تا با محاسبه ظرفیت مالیاتی كشور، تفاوت میان ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصولیهای بالفعل مالیاتی را آشكار ساخته، همچنین این موضوع را با كشورهای منتخب سازمان كنفرانس اسلامی مقایسه كند. بنابراین در این پژوهش تلاش مالیاتی كشورهای ایران، اردن، لبنان، مصر، اندونزی، مالزی، پاكستان، مراكش، بنگلادش، عراق، كویت، عمان، عربستان سعودی، و تونس در دوره 2005-1999 مورد مقایسه قرار می گیرد. در مورد الگوی مورد استفاده در این پژوهش نیز باید گفت که بر مبنای الگوهای مطالعات قبلی که همگی تقریباً در چارچوب مشابهی تعیین شدهاند و شامل متغیرهای تقریباً مشابه و عمدتاً یکسانی هستند، در این مطالعه متغیرهای دیگری مانند ضریبجینی و پولیکردن نیز وارد الگوی تخمینی شدهاست.
فرم در حال بارگذاری ...