یکی از مهمترین اهداف کلان اقتصادی، رشد و توسعهی اقتصادی مستمر و باثبات است. عوامل متعدد اقتصادی و غیراقتصادی در راستای تحقق هدف رشد اقتصادی توسط صاحبنظران عنوان شده است که در بین این عوامل، تمامی نظریات و الگوهای رشد، سرمایهگذاری را به عنوان موتور محرکه و تعیینکنندهی رشد و توسعهی اقتصادی معرفی کردهاند.
از طرفی، دولت به دلیل وظایف گستردهای مانند حفاظت از حقوق مالکیت[1]، اجرای قراردادها، توزیع درآمد، اصلاح عوارض جانبی و تولید کالاهای عمومی که بر عهده دارد از ابزارهای سیاستی مختلفی استفاده میکند (پارک[2]، 2006). اعمال این سیاستها بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی مانند سرمایهگذاری خصوصی اثرگذار هستند. بنابراین دولت با انجام وظایف خود، میتواند بر میزان سرمایهگذاری خصوصی در سطح جامعه تأثیرگذار باشد.
با وجود این شرایط، در دههی 1970 اقتصاددانانی مانند نورث[3]، دمستز[4]، کوز[5] به بررسی نقش نهادها در فرآیند رشد و توسعهی اقتصادی پرداختند و اقتصاد نهادگرایی جدید[6] را
پایهگذاری کردند. از دیدگاه این اقتصاددانان، تعریف روشن از حقوق مالکیت به عنوان حق افراد در استفاده از منابع و حفاظت از آن، نقش بسیار اساسی در فرآیند تشکیل سرمایه و رشد اقتصادی دارد بهطوریکه، حقوق مالکیت تضمین شده را عامل اصلی تعیین کنندهی نرخ
پسانداز، تشکیل سرمایه، سرمایهگذاری خصوصی، رشد اقتصادی و استفادهی کارآ از منابع میدانند.
همچنین، نورث »حقوق مالکیت را حقوق افراد برای بهرهمندی از منافع کار تحت تملک خود یا بهرهمندی از منافع کالاها و خدماتی که آن ها را تصرف کردهاند« تعریف میکند (صمدی، 1389). در نتیجه، برقراری امنیت برای حقوق مالکان سبب ایجاد انگیزه برای افراد در جهت انجام فعالیتهای اقتصادی میشود بهگونهای که تأمین حقوق مالکیت در جامعه، ریسک فعالیتهای اقتصادی را کاهش میدهد و با کاهش هزینههای مبادله[7] و نااطمینانی، سبب تسهیل و رونق فعالیتهای اقتصادی خواهد شد.
بنابراین دولت در راستای انجام وظایف خود و صیانت از حقوق مالکیت، مخارجی را در جهت حفاظت از حقوق مالکیت اختصاص میدهد، و از این طریق بر میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی تأثیر قابل توجهی خواهد گذاشت.
فرم در حال بارگذاری ...