میتوان گفت که محیط خانواده در سن نوجوانی نسبت به محیط همسالان دارای جذابیت کمتری میباشد. در این سن که سن هویتیابی نوجوان است، نوجوانان از محیط خانواده رویگردان شده و به سمت محیط خارج از خانواده و محدویتهای آن، جذب میشوند. از جمله مهمترین محیطهایی که نوجوان به آن گرایش پیدا میکند محیط همسالان است (کارچر[2]، هولکومب[3] و زامبرانو[4]، 2008 ). محیط همسالان چندان محیط سالمی نیست و انحرافات (از قبیل استعمال دخانیات، انحرافات جنسی، مصرف مواد ) در آن به وفور یافت میشود (کارچر، هولکومب و زامبرانو، 2008 ). از جمله جایگزینهایی که برای محیط همسالان در این سن میتوان یافت محیط مدرسه است. محیط مدرسه در صورتی که نیازهای اصلی نوجوان را در این سن بر آورده نماید باعث ایجاد تعلق خاطر یا احساس تعلق به مدرسه در نوجوانان میشود. نیازهای اساسی دانشآموز در مقاطع ابتدایی و دبیرستان عبارتند از ثبات، افزایش موقعیت های استقلال فردی، فرصت هایی برای رقابت، مواظبت وحمایت از دانشآموزان و پذیرفته شدن در جمع دوستان (روا[5]، استوارت[6] و پاترسون[7]، 2007).
حال در اینجا لازم است توضیحاتی را درباره مفهوم احساس تعلق به مدرسه و عوامل موثر بر آن ارایه دهیم. درباره احساس تعلق به مدرسه تعاریف متعددی ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره شده است.
دستهای از تعاریف مبتنی بر دیدگاه زیست بوم شناسانه یا مبتنی بر بعد اجتماعی است. در این رویکرد احساس تعلق به صورت عمومی عبارت است از توصیف کیفیت ارتباطات در سطح جامعه و به صورت اختصاصی (احساس تعلق به مدرسه) به عنوان دیدگاه افراد که باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه می شود تعریف می گردد(لیبی، 2000 به نقل از مک نلی[8] و همکاران، 2002). مک نلی و همکاران(2002) مهمترین عناصر این تعلق را عبارت از ارتباط موثر افراد با اعضای جامعه مدرسه، میزان تعلق افراد به اهداف جمعی و شمول یا میزان دخالت اعضا در فعالیت های اجتماعی میداند. در این رویکرد سعی شده است به مدرسه به عنوان بخشی از جامعه نگاه شود که برای بررسی آن می بایست آنرا در بافت اجتماعی مورد بررسی قرار داد. با توجه به این رویکرد مدرسه می بایست دارای سیستمی باشد که به تمام افراد با عقاید و قومیت های متفاوت احترام گذارد(روا، استوارت و پاترسون،2007).
رویکرد دیگر در تعریف احساس تعلق به مدرسه رویکرد روانشناسی به احساس تعلق به مدرسه است که احساس تعلق به مدرسه را به عنوان یک حالت روانشناسی عنوان میکند که در آن دانشآموزان احساس کنند خود و دیگر دانشآموزان مورد مراقبت و حمایت از طرف مدرسه هستند ( شوچت[9] و اسمایث[10]، 2009 ). براساس این رویکرد هنگامی که دانشآموزان با قوانین سختگیرانه از طرف مدرسه روبرو شوند و با اولین خطا در مدرسه تنبیه یا حتی اخراج شوند دارای احساس تعلق کمتری نسبت به دانشآموزانی هستند که در مدراس آسانگیر می باشند ( لد[11] و دینلا[12]، 2009). کارچر، هولکومب و زامبرانو (2008 ) در این زمینه تعریفی دیگری را بیان کرده اند که احساس تعلق به مدرسه را به عنوان اعمالی میداند که باعث سازگار شدن دانشآموز در انجام یک فعالیت یا مکان خاص می شود. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانشآموز میشود.
در رویکرد دیگر نسبت به احساس تعلق سعی شده است با حاصل و بازده های آن تعریف شود ( جمیرسون[13] ، کمپوس[14] و گریف[15]، 2003) با توجه به این رویکرد فردی دارای احساس تعلق به مدرسه می باشد که نمرات و معدل خوبی در مدرسه داشته باشد در رویکرد دیگر سعی به تعریف و اندازه گیری احساس تعلق به عنوان میزان شمول و فعالیت دانشآموز در تکالیف مدرسه و فعالیت در امور فوق برنامه شده است( نلی[16] وفیکی[17]،2004 ). به طور کلی میتوان به این نکته اشاره کنیم که عنصر مشترک همه تعاریف ارتباط ، احساس امنیت و استقلال است.
درباره عوامل تاثیر گذارنده بر روی احساس تعلق به مدرسه عوامل متعددی ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
تحقیقات سینلهاف[18](2009) مک نلی(2002) موریسون[19](2008) آلن[20]، رابینز وكاسیلاس(2008) و نشان دهنده این مطلب است که عواملی از قبیل 1- تنوع نژادی و قومیتی 2- قوانین سخت گیرانه درمدارس 3- افزایش جمعیت مدارس و کلاسها 4- سو مدیریت در کلاسها 5- افزایش فعالیت های فوق برنامه دارای ارتباط با افزایش یا کاهش احساس تعلق به مدرسه میباشد.کارچر، هولکومب و زامبرانو(2008) عوامل گسترش دهنده احساس تعلق به مدرسه را شامل سه عامل میدانند 1- پذیرش به وسیله دیگران 2- حمایت بین فردی 3- احساس تعلق تجربه شده. استرمان به نقل از بتی[21]و بریو[22] (2005 ) میگویند با اینکه در گذشته وظایف فوق برنامه یکی از بهترین راههای افزایش احساس تعلق به مدرسه بوده است ولی هم اکنون به این نتیجه رسیدهایم که افزایش ارتباط میان معلم و همسالان از جمله مهمترین عوامل تاثیر روی احساس تعلق به مدرسه میباشد. یک مدل که برای احساس تعلق مطرح گشته است مدل درونی کار می باشد. بر اساس این مدل ارتباطات و نحوه ارتباطات کودک با اولین پرستار بچه(والدین) شکل میگیرد. این تعامل تصاویری را از خود و دیگران و محیط اطراف فراهم میآورد که تجربیات فرد و نحوه تعبیر و تفسیر آنرا تحت تاثیر قرار میدهد و در طول حیات تبدیل به مدل پیچیده تر و با ثبات تر میگردد و پایه و اساس روابط با دیگران را فراهم میآورد.( شوچت و اسمایث، 2009).
جامعترین مدل در جهت عوامل موثر بر احساس تعلق به مدرسه از طرف رو، استوارت و پاترسون ( 2007 ) ارایه شده است. بر اساس این مدل افزایش سلامت در مدارس باعث افزایش احساس تعلق در مدارس بوسیله دو راهبرد زیر میگردد:
1-فرایندی که باعث افزایش مشارکت تمامی افراد و ایجاد یک اجتماع میشود. هم چنین فعالیت در جامعه و مشارکت برابر و دمکراتیک
میان اعضای جامعه.
2-ساختار سیاستهای مدارس، ترتیبات سازمانی مدارس، محیط فیزیکی، رویکردهای یاددهی و یادگیری و بطور کلی کلیه اموری که منعکس کننده ارزش مشارکت، دموکراسی و دخالت در جریان آموزش میباشد.
در کنار دیدگاههای مطرح شده در زمینه احساس تعلق به مدرسه، میتوان به تئوریهای کلانتر روانشناسی در زمینه احساس تعلق نیز بهره جست. بهطور مثال در تئوری آدلر[23] (1964) از مفاهیمی همچون علاقه اجتماعی و سبک زندگی یاده شده است. در دیدگاه مازلو[24] (1979) از منظر نیازهای فردی که شامل نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، محبت و تعلق، احترام و خودشکوفایی مطرح شده است. در نظریه واقعیت درمانی گلاسر[25] (2008)از نیازهای اساسی انسان که شامل بقاء، محبت و تعلق، آزادی، قدرت و تفریح نام برده شده است. همانگونه که ملاحظه میشود در نظریههای یاد شده همواره از نیاز اساسی انسان به تعلق و محبت بین فردی به عنوان نشانهای از سلامت روان در نظر گرفته شده است.
از دیدگاه جامعه شناسی بنا به اعتقاد دوركیم وقتی حس تعلق به جامعه در افراد وجود داشته باشد، یك حس همانندی و قرابت به وجود خواهد آمد و پیوندهای عاطفی و دل مشغولیها و منافع مشترك افراد را به هم پیوند میدهد كه نتیجه آن افزایش و تشدید تماسهای آنان و گسترش ارتباطات در سطح جامعه است و این مهمترین ابزار برای یك مدیریت خوب بویژه در كشورهای جهان سوم است( کامر،1989)
از آنجاییکه اضطراب به منزلهی بخشی از زندگانی هر انسان در همه افراد در حدی اعتدالآمیز وجود دارد در این مرحله به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی میشود. به گونهای كه میتوان گفت: «اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم.» عصر حاضر را عصر اضطراب مینامند زیرا كه در چنین عصری مظاهر اضطراب بسیار فراوان و گستردهاند. اضطراب در دختران بیشتر از پسران مشاهده میشود زیرا كه دختران لطیفتر و روحی حساستر دارند و زودتر دچار ترس و دلهره میشوند و در نتیجه آن، اضطراب بیش از اندازه در دختران یافت میشود (كامر[26]، 1995).
بعضی از روانشناسان وجود پدیدهای به نام اضطراب را در نوجوانی متاثر از اثرات وجودی خاص این دوره می دانند و این دوره را دوره فشار و طوفان مینامند. بعضی دیگر اضطراب را اثرات فرهنگ و محیطی خاص میدانند، و معتقدنند كه اضطراب در نوجوانی متاثر از تربیت آموزشی در فرهنگهای مختلف میباشد. در این عصر بدلیل مشغلههای مختلف میباشد. در این عصر بدلیل مشغلههای ذهنی كه وجود دارد، مردم همگی همیشه در حال استرس و تنش به سر میبرند و همچنین استرس شاید عمومی ترین مساله زندگی روزمره انسان باشد، گروهی از صاحب نظران استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند. دوران ما ، عصر استرس و فشار عصبی است، دوره ای که در آن انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل ایجاد استرس قرار گرفته و مسائل و مشکلات بیشماری از هر طرف او را احاطه کرده است. استرس را می توان جزء لاینفک زندگی بشر و اساس زندگی او دانست. استرس در زندگی افراد به خصوص نوجوانان و جوانان تاثیر مثبت و منفی دارد، به عبارت دیگر وجود استرس لازم و مفید است ولی میزان ان اهمیت دارد، ( دادستان، 1386 ).
نوجوانان نیز گاهی اوقات همانند بزرگسالان استرس را در زندگی روزمره خود تجربه می کنند، به همبن دلیل آموختن روشهای مقابله با استرس برای آنها سود مند است. اغلب نوجوانان هنگامی که با موقعیت خطرناک ، دشوار یا دردناک روبرو می شوند و امکاناتی برای مقابله ندارند ، استرس زیادی را تجربه می کنند( سعیدی ، 1387).
پژوهشها در زمینه احساس تعلق به مدرسه و عوامل مربوط به آن دارای نتایج متفاوتی بوده است. برای مثال گیوپتا(1982)تاثیرات اضطراب را در مدرسه مورد بررسی قرار داد وی دریافت که اضطراب هیچ تاثیر معنی داری بر تعلق نوجوان به مدرسه ندارد.
مطالعهای در آمریکا نشانههای اضطراب را در بین نوجوانان بررسی کردند. شایعترین علائم اضطرابی در نوجوان، نگران و حساسیت بالا و خلق منفی و انتقاد بوده که ناشی از نگرش دیگران میباشد. در آمریکا احساس خوب بودن درباره خود، رضایت روانی در مورد اهداف، احساسات قابل قبولی هستند. نگرش دیگران موجب بیشترین اضطراب نشده و با علائمی جسمی از جمله سردرد، اختلال معدهای و شکایات عصبی خودر ا نشان میدهد (جان کنت[27]، 2003)
در جمع بندی از پژوهشهای متعدد انجام شده در زمینه احساس تعلق به مدرسه میتوان گفت که در چارچوب مفاهیمی چون تعلق، عضویت، رضایت، تعهد، التزام و ارتباط به عنوان پیش بینی کننده دستاوردهای آموزشی، روانشناختی، رفتاری و اجتماعی دانشآموزان به شمار میآورند (رسنیک[28] و همکاران، 1997 با روزر[29]، الکس[30] و استروبل[31]، 1998)
لذا هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا بین استرس و اضطراب با احساس تعلق به مدرسه نوجوانان (پسر و دختر ) شهر بندرعباس وجود دارد و اینکه سهم هرکدام از این متغیرها چه میزان می باشد؟
[1] Kramer
[2]- karcher
[3]- holcomb
[4]- zambrano
[5]- Rowe
[6]- Stewart
[7]- Patterson
[8]- Mcneely
[9]- Shochet
[10]- smyth
[11]- Ladd
[12]- Dinella
[13]- Jimerson
[14]- Campos
[15]- Greif
[16]- Neely
[17]- Faici
[18]- Saelhof
[19]- Morrison
[20]- Allen; Robbins& Casillas
[21]- Beaty
[22]- brew
[23] – Adler
[24] – Maslow
[25] – Glasser
[26] Cumer
[27] – Jann Conde
[28] – Resnik
[29] – Roeser
[30] – Eccles
[31] – Stroblel
فرم در حال بارگذاری ...