تحقیق
نزدیكترین مفهوم موجود در علم اقتصاد، مصرف و الگوی مصرف می باشد. منظور از الگوی مصرف در علم اقتصاد، شناسایی سه مؤلفه است. اول سطح مصرف، دوم، تركیب كالاهای مصرفی و مؤلفه سوم نحوه مصرف است. تقریباً حدود هفتاد سال است كه در علم اقتصاد بحث مصرف به شكل جدید و در قالب تئوریهای نوین مطرح شده است. علاوه بر تئوری مصرف و تقاضا برای كالاهای مصرفی كه قبل از عصر حاضر نیز كم و بیش وجود داشته است، این تئوری در دنیای كلان مصرف از بیش از هفتاد سال پیش مطرح شده است. مطالعه رفتار خانوار (مصرف خرد) تقاضا برای مصرف كالاها نامیده می شود كه اولاً تابع قیمت كالا و همچنین سطح درآمد فرد و دوم قیمت سایر كالاهای مرتبط و مكمل و در آخر هم سایر عوامل غیراقتصادی است كه مورد مطالعه قرار می گیرد، كه در صورت تغییر همه این عوامل، تغییر سلیقه افراد را نیز در پی دارد. این عوامل بسیار گسترده است و تغییر ارزشها، سطح سواد و آگاهی، جنسیت و حتی طول عمر انسان را نیز شامل می شود. به این ترتیب مصرف كالاها است كه تفاوت دو جامعه را بازگو می كند. از مقایسه تركیب كالاهای مصرفی یك ایرانی با یك فرد اروپایی، علاوه بر مشاهده تفاوت فاحش در سبك مصرف شاهد توسعه یافتگی تفاوت فرهنگها نیز هستیم. همچنین درآمد تعیین كننده سطح مصرف است و قیمت های نسبی مشخص كننده تركیب كالاهای مصرفی خواهند بود. قدیمی ترین تئوری مصرف كه در قالب الگوهای جدید و بعد از تولید انبوهی كه اقتصاد سرمایه داری به آن نائل شده است، مطرح می شود، تئوری «كینز» است. این تئوری، سطح درآمد را تابع مصرف جاری جامعه معرفی كرده است كه با افزایش درآمد جامعه، سطح مصرف نیز رشد پیدا می كند؛ ولی با نسبت های مختلف. نكته قابل توجه در این تئوری تغییر ماهیت بعضی كالاها در كنار افزایش درآمد است كه به صورت تمایل برای مصرف كالاهای لوكس جلوه گر می شود. زمانی كه سطح درآمد برابر با سطح نیازهای معیشتی است، جایی برای انتخاب باقی نمی ماند و درآمد به كالاهای ضروری برای حفظ حیات اختصاص می یابد. همان گونه كه نظریه پردازان كلاسیك در علم اقتصاد اعتقاد داشتند، پس انداز، سرمایه گذاری به وجود می آورد و سرمایه گذاری به تولید جامعه ارزش می بخشد و این، قانون توسعه است كه تمام كشورهای توسعه یافته از آن تبعیت كرده اند.( اتووال [2]و ویلیام[3]،54:2009)
براساس نظریه «طبقه مرفه»وبلن[4]، این جامعه شناس انگیزش های اجتماعی برای انجام رفتار رقابت آمیز، بنیان تبیین پدیده مصرف جدید است. سؤال اساسی مطرح شده در این نظریه این است كه مبنای افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی چیست؟ پاسخ «ثروت» است. در واقع قدرت پولی و مالی است كه مبنایی برای شهرت افراد در جامعه می شود، اما كدام پول؟ به نظر وبلن ثروتی بیشترین تأثیر برای كسب افتخار را دارد كه حاصل كار مستقیم فرد نباشد، به عنوان مثال، از طریق ارث به فرد رسیده باشد، بنابراین ثروت باید به صورت متظاهرانه و خودنمایانه به نمایش گذاشته شود. وبلن در این وجه نشان می دهد كه تجلی اولیه در فراغت خود نمایانه است، به این معنا كه فرد به كارهایی اشتغال ورزد كه جنبه مولد ندارند، كه البته نوع این فراغت، مختص به جوامع كوچك است اما در جوامعی كه مراحل شهرنشینی به سرعت طی می شود و چه مهم، مصرف خودنمایانه است كه نشان دهنده ثروت افراد است و توسط آن فرد قادر به پوشاندن ریشه های خود می شود. بسیاری از مواقع، افرادی از طبقات پایین جامعه با ثروت اندوخته شده از طریق مصرف خودنمایانه، خود را از
طبقات مرفه جامعه معرفی می كنند، در حالی كه چنین نیست.(هاوکینز[5]: 2010،203)
بهبود عوامل اقتصادی در سراسر جهان وهمچنین در کشور ما، افزایش تمایل جوامع به مصرف كالاهای تجملی و لوكس باعث شده است كه توجه بسیاری از افراد به نام و نشان تجاری لوكس معطوف شود. دلایل مختلفی چون
تقلید از شیوه زندگی ثروتمندان ، افزایش شأن اجتماعی، بهره مندی از كیفیت فوق العاده محصولات و… موجب
این امر می شود. در حال حاضر عرضه محصولات لوكس شامل مد و لوازم جانبی، كالاهای چرمی،عطر،لوازم
آرایشی، جواهرات، خودرو، هتل ها و دكوراسیون در سراسر جهان افزایش چشمگیری یافته است.
در این پژوهش سعی می شود با آشنایی با عوامل قابل کنترل و غیر قابل کنترل و تاثیرشان بر روی رفتار مصرف
کنندگان کالاهای لوکس به بررسی رفتار خریداران بپردازیم.
مصرف کننده برای رفع حوایج خود ناچار به خرید است و خرید او مستلزم شناخت و ارزیابی گزینه های موجود در دسترس اوست و مصرف کننده با توجه به این مسایل نسبت به خرید اقدام می کند که این خرید ممکن است تحت تأثیر شرایط مختلف قرار گیرد.
اولین شناختها درباره مارکها و گزینه های مختلف خرید از خانواده در رفتار مصرف کننده شکل می گیرد و کم کم با در معرض قرار گرفتن محرکهای محیطی و خارجی تغییر شکل می یابد و تحت تأثیر گروههایی که عضو آنهاست ویا درکی که از پیرامون خود میکند و باتوجه به طبقه اجتماعی که دران زندگی میکند و سبک زندگی که برای خود برگزیده است تغییر می یابد .
اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که یک مصرف کننده با بررسی کامل و شناخت مناسب از وضعیت ونیاز خود و منابع موجود اقدام به خرید کند و در انتخاب مارک و گزینه مورد نظر خود دقت لازم را مبذول دارد و عوامل مختلف از جمله رفع نیاز- کیفیت- دوام و کارایی محصول وخدمت را مورد توجه قرار داده و از خریدهای بیهوده که منجر به هدر رفتن انرژی – وقت و منابع مالی می شود خودداری نماید و از خرید خود بهترین استفاده ممکن را بنماید.
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
حوزه رفتار مصرف کننده به مانند دریایی است که هر کس میتواند فقط بخشی از آن را بشناسد، رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی شکل میگیرد، و با توجه به اینکه مصرف کنندگان در محیطی پویا و دائما در حال تغییر فعالیت می کنند و محصولات و خدمات مصرفی دائماَ در حال تغییر و تحول می باشند به منظور شناخت این جریان دائمی و ایجاد یک آمیخته بازاریابی مناسب برای یک بازار تعریف شده، مدیران بازاریابی باید شناخت دقیقی از رفتار مصرف کننده داشته باشند. به عقیده آقای مک دانیل رفتار مصرف کننده به تشریح چگونگی تصمیم خرید مصرف کنندگان و نحوه استفاده از کالا یا خدمت خریداری شده، می پردازد. مطالعه رفتار مصرف کننده همچنین شامل تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری خرید واستفاده از محصول نیز میباشد. (مک دنیل[6]،152:1998)
در این پژوهش به دلیل اهمیت عوامل تاثیرگذار بر فرآیند خرید پژوهشگر به دنبال چگونگی ارتباط ابعاد عوامل
موثر بر فرایند خرید و همچنین نوع و جهت این رابطه می باشد. با توجه به اینکه کشور ما یکی از کشورهای در حال توسعه می باشد انجام پژوهش های گوناگون در زمینه مباحث بازاریابی و خرید یکی از موارد مهم در جهت توسعه و پیشرفت صنعت و تجارت تلقی می گردد.
مهم ترین مزیت این تحقیق متوجه تولید کنندگان داخلی و موسسات تبلیغاتی و همچنین فرهنگی خواهد بود تا بتوانند از آن به عنوان یک مزیت رقابتی بهره بگیرند.
[1] – Consumer Behavior
[2] – Atvval
[3] – William
[4] – Veblen
[5] – Hawkins
[6] – Mc Daniel
فرم در حال بارگذاری ...