وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی كهن الگوهای داراب نامة طرسوسی

 
تاریخ: 29-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

در كنار نقد­های سنتی از جمله نقد تاریخی، نقد اخلاقی و… رویكرد­های نسبتاً جدیدی در زمینة نقد متون رواج یافته است. یكی از این شیوه­ها، نقد اسطوره­شناختی یا كهن­الگویی است كه در این شیوه منتقد، كهن­الگوها و صور مثالی را در آثار ادبی تجزیه و تحلیل می­كند. نقد اسطوره­شناختی پیشینه­ای نزدیك به یك قرن دارد، اما در ایران از عمر آن چندان نمی­گذرد.

 

اگرچه كهن­الگو با نام «كارل گوستاو یونگ» و روانشناسیِ تحلیلی او شناخته شده است، اما علاوه بر او محققان و اندیشمندانِ اسطوره­شناسی چون «فریزر»، «الیاده» و «كمپبل» آرا و نظرات مختلفی را دربارة كهن­الگو ارائه كرده­اند. با این حال، اغلب پژوهش­های انجام گرفته بر اساس نقد اسطوره­شناختی، بر كهن­الگوهای روانشناختی چون آنیما، سایه، پیر دانا و… متمركز شده است و یافتن مواردی كه به سایر كهن­الگوها از جمله كهن­الگوی باروری و كهن­الگوی آفرینش پرداخته باشد، اندكی دشوار است؛ زیرا گستردگی اشكال كهن­الگویی مانع استفاده از مجموعة كامل آنها در متون ادبی است. درواقع تحلیل متنی واحد بر مبنای تمام كهن­الگوهای یادشده، همانند آنچه كه «كوپ» در كتاب اسطوره، یا «گرین» و همكارانش در كتاب مبانی نقد ادبی انجام داده­اند در ادبیات فارسی اندك است.

پروژه دانشگاهی

 

 

از طرف دیگر،بررسی كهن­الگویی متون حجیمی چون شاهنامة فردوسی و داراب­نامة طرسوسی بر اساس مجموعة گستردة كهن­الگوها امری دشوار است، زیرا این گونه آثار به دلیل ساختار روایی و حماسی و قدمت زمان تألیف، از غنی­ترین متونی هستند كه انواع كهن­الگو را در آن­ها می­توان مشاهده كرد. همچنین این آثار به دلیل طولانی بودن داستان­ها و نیز آوردن روایات و  قصه­های متعدد و داشتن شخصیت­های گوناگون، اشكال زیادی از كهن­الگوها را در خود جای داده­اند كه اشاره به تمامی آن­ها از عهدة پژوهشی واحد خارج است و در بررسی آن­ها، از میان شمار زیاد صور نوعی، غالباً به مهم­ترین و رایج­ترین كهن­الگوها پرداخته می­شود. همین شیوه نیز در پژوهش حاضر به­ كار گرفته شده و كهن­الگوهای پركاربرد و مرسوم مورد تحلیل قرار گرفته است.

 

با توجه به این­كه تقسیم­بندی­ها و آراء مختلفی در باب كهن­الگوها ارائه شده است، كهن­الگو­های داراب­نامة طرسوسی ذیل سه عنوان اصلیِ كهن­الگوی آفرینش(بر اساس آراء الیاده)، كهن­الگوی باروری(بر اساس نظریة فریزر) و كهن­الگوی قهرمان تدوین شده است. بخش سوم(كهن­الگوی قهرمان) از دو قسمت تشكیل شده است. ابتدا بر اساس الگوی قهرمان(نظریة اتو رنك) تولد و زندگی قهرمان تحلیل شده است. سپس با كمك كهن­الگوهای یونگ، دو شخصیت اصلی و سایر شخصیت­ها ذیل عناوین مادر مثالی، آنیما، پیر دانا، سایه و نقاب مورد بررسی قرار گرفته­اند. در قسمت دوم بر اساس الگوی سفر قهرمانِ «جوزف كمپبل»، سفرهای داراب و اسكندر تحلیل و میزان انطباق این سفرها بر الگوی كمپبل نشان داده شده و موارد تغییر این الگو در هر دو سفر بیان گردیده است. البته به دلیل جدایی دو بخش داراب­نامه و طولانی بودن هر دو قسمت، داستان داراب و داستان اسكندر در بخش كهن­الگوی قهرمان به طور مجزا بررسی شده­اند.

 

همچنین در مواردی كه كلیّت متن اجازة برداشت كهن­الگویی می­داد،به نمادهای مرتبط با كهن­الگو(تصاویر رایج كهن­الگویی) از جمله درخت، كوه، حیوان، آب و…پرداخته شده است.نظر به این­كه هر كدام از این موارد، به كهن­الگوهای مختلفی اختصاص داشتند،اختصاص فصلی مجزا به تصاویر كهن­الگویی مقدور نبود و متناسب با عنوان هر بخش، این موارد تحلیل شده­اند.

 

باید اضافه كرد كه اگر چه «ذبیح­اللّه صفا» تصحیحی كم نقص از داراب­نامه ارائه داده­اند، اما این تصحیح از لحاظ شیوة نگارشی با آئین نگارش موجود تفاوت بسیار دارد. هر چند هماهنگ كردن نمونه­های انتخاب شده از متن داراب­نامه با آئین نگارش فعلی امری زمان­بر بود با این حال تمامی نمونه­های انتخاب شده از متن داراب­نامه مطابق قواعد مرسوم نگارش در زمان حال نگاشته شده­ است.


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی عناصر داستانی در رمان «شوهر آهوخانم»بررسی مناجات در مثنوی های فارسی در قرن هفتم »
 
مداحی های محرم