لوئیس ورث معتقد است بزرگی یك جامعه باعث افزایش تنوع درجمعیت می شود. هرچه جمعیت بزرگتر باشد جداییهای فضایی بر مبنای نژاد، قوم و منزلت بیشترخواهد شد، تفكیك فضایی در شهر باعث سست شدن پیوندهای همسایگی و احساساتی می شود كه جوامع كوچك از آن برخوردارند. ضعیف شدن این پیوندها باعث تقویت رقابت و ضرورت حضور نظارت رسمی می گردد(ممتاز:1379: 139-140)
جرج زیمل نیز با رویكردى روانشناختى نسبت به روحیه كسانى كه در شهرهاى بزرگ زندگی می كنند معتقد است در كلان شهرها گروههاى وسیع و متعددى در حال فعالیت و كنش و واكنش هستند لیكن هدف آنها سودجویى و انگیزههاى فردى است.(توسلى: 1370: 72)
“بزرگی یك جامعه” پدیده های دیگری را نیز به دنبال دارد، محدود شدن روابط خارجی؛ به این معنی كه در گروههای بزرگ افراد یكدیگر را به خوبی نمی شناسند یا تنها بخشی از شخصیت یك فرد را می شناسند كه با آن در تماس هستند. آشناییهای صمیمی كم می شود و تماسهای اجتماعی بریده بریده می گردد. كنشهای متقابل در گروههای بزرگ ابزاری می شود، یعنی افراد بر مبنای اهداف خاص با هم كنش دارند. این خصایص باعث می شود كه روابط سطحی زودگذر و توام با گمنامی باشند. درحالی كه فرد در این نوع روابط میزانی از آزادی، از قیود روابط شخصی و عاطفی پیدا می كند اما ازطرف دیگر پیمانهای خود بخود و احساس تعلق و وابستگی و مشاركت نزدیك را از دست می دهد. زندگی و كار در كنار جمعی بزرگی كه هیچ نوع پیوند احساسی و عاطفی ندارند، در ضمن حس رقابت و استثمار متقابل را افزایش می دهد. در عین حال باعث یك نوع دیدگاه نسبی گرا و متحمل می گردد، كه مبنای پیدایش عقلانیت در جامعه شهری است. اما زندگی جدای افراد از یكدیگر باعث احساس آنومی و بی سازمانی شخصیتی می گردد.(ممتاز، 1379: 140) “تراكم” نیز مورد توجه ورث بوده است و از جمله خصایص منطقه شهری به حساب می آید. در شرایط جمعیت متراكم نیاز به تخصصی شدن و تمایز یافتگى بیشتر می شود و پیچیدگی ساخت اجتماعی هم به همان ترتیب افزایش پیدا می كند تماسهای نزدیك تعداد بی شمار فاصله را در روابط اجتماعی افزایش می دهد.( همان: 141-140)
شواهد بسیاری دلالت بركاهش اعتماد اجتماعی در تمام ابعاد و سوگیری عاطفی و خاص گرا در روابط كنشگران در تمام سطوح در ایران دارد. لذا اعتماد را می توان موضوع كانونی و تاثیر گذار بر سایر مسایل جامعه شناسی معاصر كشور قلمداد كرد. (آراسته، 1388: 104)
زتومكا بر مبنای ابعاد سه گانه اعتماد، سه نوع علامت را برای اعتماد مطرح می كند: به نظر او اعتماد به عنوان یك رابطه، اعتماد كردن مبتنی بر برآوردی است كه ما از قابلیت دیگران داریم و در این حالت ممكن است قابلیت اعتماد بازتابی از دیگران باشد كه به عنوان عاملی ذهنی در برآوردن اعتماد مطرح شود. این نشانه اعتماد یك ماهیت معرفت شناختی دارد؛ در این موارد اطلاعات معینی از اعتماد شوندگان در دست اعتماد كنندگان وجود دارد كه ممكن است درست یا غلط، راست یا دروغ باشد. بنابراین احتمال اعتماد بجا و مناسب بستگی به میزان و تنوع اطلاعات درستی دارد كه از دیگران به دست می آید. بدون چنین برداشتی اعتماد كوركورانه است و خطر از دست دادن اعتماد بالاست (كاوسی، 1385).
به طور مشابهی از لحاظ بعد فرهنگی نیز مبنای اعتماد شجره شناختی است. هر چند كه در سطوح متفاوتی به اعتماد یا بی اعتمادی كه به وسیله قواعد فرهنگی احاطه شده است تشویق می شویم. ما ممكن است به فشارهای اجبارآور فرهنگ گردن نهاده و از درخواست های فرهنگی در مورد اعتماد یا بی اعتمادی اطاعت كنیم بدون اینكه برآوردی از قابلیت اعتماد دیگران داشته باشیم، یا از تمایلات اعتماد آمیز خود حرفی در میان باشد. فرهنگ اعتماد ممكن است فشار كافی برای اعتماد به دیگران به بار آورد در حالی كه فرهنگ بی اعتمادی ممكن است رفتار بی اعتمادی را سبب شود. اما فرهنگ خدادادی نیست بلكه ته نشست هایی از تجربه جمعی از لحاظ تاریخی انباشت شده یك جامعه، اجتماع یا گروه اجتماعی خاصی می باشد ؛ پس در این مورد نشانه های اعتماد ویژگی شجره ای دارند، اما بیشتر جمعی و تاریخی اند تا اینكه بیوگرافیك باشند( قانعی راد و حسینی، 1384)
تفاوتهاى فرهنگى ما بین دانشجویان بومى با دانشجویان غیر بومى ساكن در بندرعباس هرچند تحت تاثیر مولفه هایى همچون یكسان سازى فرهنگى (كه ناشى ازتاثیر پذیرى از رسانه هاى داخلى وخارجى و تبادل فرهنگى می باشد) نسبت به گذشته تعدیل شده است اما با این حال این تفاوتهاى فرهنگى در بطن خود تكثیر كننده نگرشها و تصورات قالبى در بین دو گروه از دانشجویان است. از این رو کاهش پیوندهای اجتماعی بین افراد و افزایش فاصله اجتماعی بین آنان می تواند با کاهش اعتماد اجتماعی بین آنها همراه گردد. در این تحقیق بر آنیم تا تاثیر نگرش دانشجویان بومی به دانشجویان غیر بومی بر میزان اعتماد اجتماعی آنان را بررسی نمایم.
[1] – http://www.iauba.ac.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=148&Itemid=159
فرم در حال بارگذاری ...