وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر فاصله-گذاری موالید در بین زنان 49-15 سالهدر ایران 1385 و افغانستان2010

 
تاریخ: 29-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

فاصله‌گذاری بین موالید[1] یکی از عناصر مهم کنترل باروری[2] است که زوجین تحت شرایط خاصی تصمیم به این عمل می گیرند. یکی از عناصری که درکاهش باروری مؤثر است، فاصله گذاری بین تولد فرزندان می باشد که افزایش یا کاهش این فاصله، میزان باروری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد و ارتباط مستقیمی با سرعت تولدهای بعدی، میزان برخورداری از فرصت‌ها بخصوص برای مادران، رفاه زندگی فرزندان و والدین، میزان باروری کل جامعه و… دارد.

 

فاصله‌گذاری بین موالید از طریق به تأخیر انداختن عمدی حاملگی و تأخیر در فرزندآوری بعد از ازدواج می تواند یک استراتژی منطقی برای کنترل باروری باشد (Chen et al, 1974: 279). با توجه به این امر که به تعویق انداختن فرزندآوری و فاصله‌گذاری بین موالید تأثیر مستقیمی بر کاهش باروری دارد و یکی از ویژگی‌های جوامع توسعه یافته محسوب می شود، اخیراً در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز تعدادی از زنان تولد فرزند دوم خود را تا چند سال به تعویق می اندازند.

 

گرایش والدین به تنظیم فاصله تولد فرزندانشان[3]، با توجه به زمینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست شناختی آن‌ها، درکشورهای مختلف شکل‌های متفاوتی خواهد گرفت. در این پروژه نگارنده به دنبال بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر فاصله‌گذاری موالید در دو کشور ایران و افغانستان می‌باشد. اگرچه دو کشور در بسیاری از زمینه‌های فرهنگی، زبانی و مذهبی شبیه هم‌اند، اما دارای سطح و الگوی باروری متفاوتی هستند. باروری افغانستان نمونه ای از یک الگوی باروری طبیعی است که شیوع و کاربرد وسایل پیشگیری در آنجا کمتر رایج  می باشد و زوجین کنترل ارادی و آگاهانه‌ی محدودی بر زاد و ولد دارند. حال آنکه باروری ایران یک الگوی باروری کاملاً کنترل شده و حتی زیر سطح جانشینی است که در آن شیوع وسایل پیشگیری کاملاً رایج می باشد و زوجین به طور ارادی و آگاهانه به محدود کردن زاد و ولد می پردازند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

ایران در طی سال‌های اخیر کاهش شدیدی را در سطح باروری تجربه کرده و با افزایش تأخیر در بچه آوری روبه رو بوده است که این امر منجر به افت نرخ باروری به زیر سطح جانشینی[4] شده است. بطوریکه این نرخ از 3/6 فرزند برای هر زن در سال1355 به 8/1 فرزند در سال 1385 کاهش یافته است. این در حالی است نرخ باروری در میان زنان افغانستان در سال 1995 حدود 06/8 تولد به ازای هر زن بوده که در طی این سال به اوج خود رسیده است. و پس از آن با کاهش نرخ باروری به حدود 1/5 در سال 2010 سیر نزولی خود را آغاز کرده است. به عبارت دیگر می توان گفت که افغانستان در سال‌های اخیر در حال تجربه گذار می باشد.

 

یکی از انگیزه‌های انجام این تحقیق فقدان تحقیقات انجام شده در زمینه بررسی و  مقایسه فاصله‌گذاری موالید ایران با افغانستان می باشد. انتظار می رود نتایج این تحقیق به ایجاد دیدگاه تازه ای در خصوص اهمیت متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی، و تأثیر آن بر فاصله‌گذاری بین موالید در میان زنان دو جامعه منجر شود.

عکس مرتبط با اقتصاد

1-1- طرح مسئله

 

بر اساس تحقیقات انجام گرفته تاکنون، باروری به عنوان اولین عامل تعیین کننده‌ی تغییر و تحولات جمعیتی مطرح شده است که زمینه اصلی پیدایش رشد جمعیت می‌باشد. باروری موضوع عمده در تجزیه و تحلیل‌های جمعیتی است و به عنوان عامل اصلی تغییر در ساختار جمعیتی شناخته می‌شود که ضمن اینکه بر شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه اثر می‌گذارد خود نیز تحت تأثیر عوامل و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دچار تغییر و تحول می شود.

 

دو نوع الگوی باروری غالب عبارتند از: الگوی باروری طبیعی[5] و الگوی باروری کنترل‌شده[6]؛ که هر یک به صورت مختصر در ذیل بیان می گردد:

 

باروری طبیعی ناظر به جمعیت‌هایی است که در آن‌ها زنان هیچ تلاشی را برای محدود ساختن تعداد فرزندان خود با استفاده از کنترل موالید انجام نمی‌دهند (لوکاس و میر، 103:1383). ال.هنری اصطلاح باروری طبیعی را برای جمعیتی ابداع کرده است که بطور ارادی اقدام به کنترل موالید نمی‌کنند. در این جمعیت‌ها باروری واقعی، نکاحی و عمدتاً وابسته به متغیرهای بیولوژیک است؛ حتی هنجارهای اجتماعی در زمینه‌هایی چون مدت شیردهی و یا ممنوعیت مقاربت در دوران شیردهی دخالت دارد (وانش و ترموت، 1978). به بیان دیگر می توان گفت باروری طبیعی تابع قوانین و مقررات زیستی، اجتماعی و فرهنگی است و هیچ نوع کنترل ارادی و آگاهانه‌ای از طرف زوجین بر آن

دانلود مقالات

 مترتب نیست. در چنین شرایطی میزان خام موالید بالا و معمولاً بیش از 40 در هزار و میزان باروری کل رقمی بین 6 تا 8 بچه است (حسینی، 88:1383).

 

افغانستان از جمله کشورهایی است که در حال حاضر از الگوی باروری طبیعی پیروی می کند و کاهش اندکی را در میزان‌های باروری داشته است. طی دوره 2010-2006 میزان خام موالید از 63/48 به 34/40 در هزار و همچنین میزان باروری کل در این دوره از 2/6 به 1/5 کاهش یافته است. از سال1996 تا 2001 شیوع  وسایل پیشگیری از باروری توسط حکومت طالبان ممنوع شد. طبق استراتژی بهداشت باروری سال 2003 نرخ شیوع پیشگیری از بارداری (CPR) دامنه اش حدود2 تا 12% و CPR در این سال  8% بوده است. در سال2006 این نرخ به 12%، و در سال2010 درصد جلوگیری از بارداری به 20% رسید. در حالی که 90% زنان متأهل از روش جلوگیری از بارداری آگاهی دارند،اما تنها 22% آن‌ها از این روش‌ها برای ایجاد وقفه بین ولادت‌ها استفاده می کنند. شایع ترین روش‌های متداول پیشگیری قرص‌های خوراکی و تزریق پروژسترون است. هر چند که تکنولوژی فاصله موالید هم وجود دارد، اما در سطح یک دانش کم شناخته شده است (برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به نتایج پیمایش مرگ و میر افغانستان در سال 2010، وزارت بهداشت 2011).

 

باروری کنترل‌شده در مقابل باروری طبیعی قرار می‌گیرد که بر خلاف آن تابع قوانین و مقررات خانواده می باشد. به بیان دیگر، در شرایط باروری کنترل‌شده زوجین به طور ارادی و آگاهانه در مورد تعداد فرزندان تصمیم می‌گیرند و اقدام به کنترل و محدود کردن بعد خانوار می‌کنند. در چنین شرایطی میزان خام موالید پایین تر از شرایط طبیعی و به رقمی کمتر از 20 در هزار و میزان باروری کل نیز به ارقامی بین 2 تا 3 و حتی کمتر از 2 نوزاد می رسد (همان: 89).

 

در چند دهه اخیر تحت تأثیر سیاست‌های کنترل موالید[8]، در ایران زاد و ولد از وضعیت طبیعی خارج شده و به طرف باروری کنترل شده رفته است. ایران با میزان خام موالید 18 در هزار و میزان باروری کل 8/1 فرزند برای هر زن در سال 1385، در شرایط باروری کنترل شده بسر می‌برد. به بیان دیگر، انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده صورت گرفته و در این زمان زاد و ولد در سطحی نازل قرار داشته است. سطح زاد و ولد در باروری کنترل شده در مقایسه با باروری طبیعی به کمتر از نصف تقلیل می یابد. (میرزایی، 43:1384).

 

ایران در طی سال‌های اخیر کاهش شدیدی را در سطح باروری تجربه کرده و با افزایش تأخیر در بچه آوری روبه‌رو بوده است که این امر منجر به افت نرخ باروری به زیر سطح جانشینی شده است. بطوریکه این نرخ از 3/6 فرزند برای هر زن در سال1355 به 8/1 فرزند در سال 1385 کاهش یافته است. همچنین شیوع وسایل پیشگیری از بارداری از سال 1359 تا 1389 از 14% به 73% افزایش یافته است (Abbasi- Shavazi et al, 2009).

 

گذار باروری در ایران، به طور غیر مستمر، در فاصله زمانی سه دهه (از ابتدای دهه 1350 تا اواخر دهه 1370) صورت گرفت. برآوردهای صورت گرفته از روند تحولات باروری، حاکی از این است که میزان باروری کل از حدود 7/7 فرزند برای هر زن در سال 1345، به 3/6 فرزند در سال 1355 کاهش یافته است (Aghajanian& Mehryar, 1999 ). بعد از این کاهش اولیه تحت تأثیر شرایط خاص پدید آمده در اثر وقوع انقلاب، باروری در بین سالهای 58-1356  اندک افزایشی را تجربه می کند و سپس تا حوالی سال 1363 روند نسبتاً ثابتی را ادامه می­دهد. از سال 1363 به بعد روند کاهش باروری بتدریج آغاز می­شود بطوریکه از 9/6 فرزند برای هر زن در این سال به 5/5 فرزند در سال 1367 که زمان راه اندازی مجدد برنامه‌های رسمی تنظیم خانواده است می­رسد و از این زمان به بعد بسرعت مرحله انتقالی خود را طی کرده و میزان باروری کل به 17/2 در سال 1379 می‌رسد ( Abbasi- Shavazi, 2000 , 2002). پس از این کاهش باروری و رسیدن آن به به حد جایگزینی، باروری در ایران با سرعت کمتری روبه کاهش نهاده است و بر اساس نتایج سرشماری سال 90، میزان باروری کل در ایران 79/1 می‌باشد.

 

فرآیند گذار باروری در ایران متناسب با تحولاتی بوده است که در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و نیز برخی از ابعاد سنتی خانواده به وقوع پیوسته و به تغییراتی در ایستارهای مرتبط با ازدواج و فرزندآوری و در نهایت رفتار و ایده‌آل‌های باروری منجر شده است (عباسی شوازی و حسینی،1386). در جریان گذار جمعیتی ایران، روند کلی تغییرات خانواده به سوی خانواده هسته‌ای، آسیب‌پذیری بیشتر، افزایش سن ازدواج و تقلیل در سطح بچه‌آوری بوده است (سرایی، 134:1387).

 

فرایند کاهش باروری سه دهه گذشته ایران، حاصل تحولاتی است که در مؤلفه های تعیین کننده رفتار و نگرش‌های باروری افراد صورت گرفته است و این مؤلفه‌ها خود، وابسته به مجموعه عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که بر تصمیم زوج‌ها در ارتباط با تشکیل خانواده و ترکیب خانواده ایده آل تأثیر می­گذارد (عباسی شوازی و دیگران، 2007: 105). این در حالی است که به نظر می‌رسد سرعت تغییر در مؤلفه‌های تعیین‌کننده رفتار و نگرش‌های باروری در میان زنان افغانستان نسبت به کشور ایران کمتر بوده و عواملی همچون موانع فرهنگی (ترجیح جنس پسر، تمایل به فرزندان بیشتر و…) منجر شده که علی رغم آگاهی از روش‌های جلوگیری از بارداری، همچنان داشتن خانواده‌های بزرگ برای زوج‌های افغانستان به صورت یک هنجار باقی بماند (Sato, 2007)

 

در جوامع با میزان باروری پایین، زمان بندی باروری و تعداد موالید برای سلامت و رفاه خانواده‌ها دارای اهمیت یکسان می‌باشد. مطالعات انجام شده نشان داده است که میزان رفاه خانواده تا حد زیادی بستگی به زمانی دارد که بچه ها به دنیا می آیند. فاصله کم بین موالید می‌تواند به صورت جدی سلامت مادر و نوزاد را تحت تأثیر قرار دهد، همچنین می­تواند روی میزان رفاه اقتصادی خانواده و روی ثبات ازدواج ها هم تأثیر داشته باشد (زنجانی و دیگران، 9:1378).

 

فاصله کم میان ولادت‌ها نه‌تنها روی باروری تأثیر دارد بلکه خطر مرگ و میر مادران و نوزادان را بالا می برد. به خصوص اگر فاصله کمتر از 24 ماه باشد. در افغانستان تقریباً از سه ولادت یکی در فاصله کمتر از 24 ماه اتفاق می‌افتد(Sato, 2007). این واقعیت پیامدهای ناگواری روی بهداشت و سلامت زنان و کودکان افغان دارد. پیمایش مرگ و میر مادران در سال 2010 نشان داد که استفاده از روش های جدید تنظیم خانواده از سال 2003 تا حال از 10% به22% افزایش یافته است؛ حکومت افغانستان در تلاش است تا آمار استفاده از روش‌های تنظیم خانواده را جهت وقفه بین موالید تا سال 2016 به 40% برساند(نتایج پیمایش مرگ و میر افغانستان، 2010).

 

فاصله کم بین موالید به معنی تولد تعداد بچه­های زیاد است بعنوان مثال یافته­ها نشان می­دهد «یک سال تأخیر در اولین تولد به اندازه سه درصد(3%) کاهش در باروری کل می باشد»(2001 ، Kohler et al.). احتمالاً این تأخیر در بچه­دارشدن در بین زنان ایرانی، در دهه‌های اخیر را می­توان در نتیجه افزایش شرکت آنان در بازار کار و یا تمایل آن‌ها به ادامه تحصیل و همچنین به دشواری شرایط بچه­دار شدن نسبت داد. بنابراین زمان­بندی اولین تولد و همچنین فاصله­گذاری موالید از لحاظ تأثیری که در سطح کلان بر میزان باروری کل جامعه و در سطح خرد بر تعداد فرزندان یک خانواده و کیفیت سطح زندگی والدین و فرزندان می­گذارد مسئله­ای در خور توجه است. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر، این است که فاصله‌گذاری بین موالید را در بین زنان (49-15) ساله ازدواج کرده در ایران و افغانستان مقایسه نماید و بعضی از عوامل مهم که بر فاصله گذاری موالید در این تنظیمات تاثیرگذار هستند را ، مورد بررسی قرار دهد.

 

[1] birth spacing

 

[2] fertility control

 

[3] Planning birth spacing

 

[4] Replacement level

 

[5] Natural Fertility

 

[6] Controled Fertility

 

[7] Afghanistan mortality survey 2010

 

[8] birth control

 

[9] Family Planning

 

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی و ساماندهی اسکان غیر رسمینمونه موردیمحله قلعه کامکار در شهر قمانتخاب روش مناسب سرمایه گذاری خارجی در صنعت بالگرد ایران ـ مورد مطالعه تعمیرات، نگهداری … »
 
مداحی های محرم