هنر به عنوان پدیده ای زیبایی شناختی از قدرت خاصی برخوردار است به گونه ای كه می تواند نیروهای متعارض درون فردی ، بین فردی ، و جامعه را بهبود بخشیده و سازگاری بهتری را برای صاحب اثر هنر ایجاد كرده و بعضاً مشكلات او را حل كند. علاوه بر درك و فهم حالات هیجانی و عاطفی مراجع به وسیله هنر از هنر می توان برای بهبود قدرت شناخت و ادراك افرادی كه در شناخت و ادراك خود مشكلاتی دارند استفاده كرد و این خود پایه و اساس هنر درمانی است و هنر درمانی نیز خود شامل طیف گسترده ای از كاربردهای درمانی عناصر هنر است كه در یكسوی این طیف ، هنر به عنوان وسیله ای برای ارتباط غیر كلامی مؤثر است و هنر در پیوند با تداعی كلامی و تفسیر آن وآثار هنری امكاناتی را فراهم می كند برای درك و فهم حالات هیجانی كه در مراجع وجود دارد و در سوی دیگر طیف ، درمان از خود فرایند هنری مشتق می شود. در رابطه با این قدرت درمانی هنر مطالعات گوناگونی انجام گرفته و بررسی ها نشان می دهد كه یكی از بخش های مهم هر درمانی ، كه می تواند بسیار مفید باشد ، «هنرهای تجسمی[17]» است (عناصری ، 1380 ، میرزا بیگی ،1382 ، لاندگارتن[18] ، 2003 به نقل از هاشمیان و ابوحوزه ، 1386).
هنرهای تجسمی چون نقاشی ، طراحی و سفال از مهم ترین عوامل در بیان مقاصد ،افكار ، عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب می شوند كه از دیرباز تا كنون همواره مورد استفاده انسان بوده است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش و خلق یك نقاشی ، درست كردن یك مجسمه و یا كاربرد آن می تواند علاوه بر پرورش حس زیبایی و ذوق هنری انسان ، نقش مؤثری در رشد شخصیت ، شناخت ، بینش و
حل مشكلات و نابسامانی های روانی و درمان وی داشته باشد.(لاندگارتن ،2003 ،كیس و دالی ، 2008).
در نقاشی ها و ترسیمات كودكان می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیتی آنها به دست آورد و توانایی های ذهنی ، شاختی ، اداركی ، ویژگی های عاطفی و خصوصیات هیجانی ، ناكامی ها ، فشارها و تمایلات درونی كودك را می توان از طریق نقاشی های او بازشناسی كرد. این قبیل فعالیت های هنری علاوه بر كمك به تشخیص نوع اختلالات ، مشكلات و
بیماری ، شیوه مؤثری در رهاسازی عواطف و احساسات متراكم و فشارهای درونی به شمار
می رود(دادستان،1384).
آموزش هنرهای تجسمی در بسیاری از مشكلات كودكان به ویژه مشكلات مربوط به یادگیری آنها راهگشاست.در واقع آموزش هنرهای تجسمی می تواند فرایند یادگیری و رشد تمام مهارت های مرتبط با یادگیری را تسهیل كند. مطالعات و بررسی های انجام گرفته در این زمینه نشان می دهد كه هر دو نیمكره مغزی هنر را از جنبه های گوناگونی درك كرده و آموزش هنر می تواند مشكلات شناختی و ادراكی را كاهش دهد و نیز برخی بررسی ها حاكی از این مطلب است كه هنرهای تجسمی موجب رشد بسیاری از مهارت ها و توانایی های كودك می شود
(زایدل ،2006 ، كیس و دالی ، 2008).
فرم در حال بارگذاری ...