شکی نیست که به موازات گسترش اجتماع و پیچیدگی نهادهای آن مشکلاتی بروز میکند و چیزهای نو ی ضرورت مییابد که قبلا نیازی به آنها احساس نمیشده است. مثلا در جوامع پیچیده ، روابط اجتماعی سست تر میشود و افراد همبستگی عاطفی خود را، که در پاره ای از موارد میتواند مشکل گشای ناراحتیهای روحی باشد ،از دست میدهند؛ به طوری که خانوادههای زیادی بدون آن که همدیگر را بشناسند و خود را در غم و شادی یکدیگر شریک بدانند ، نا آشنا و بی خبر از یکدیگر در کنار هم زندگی میکنند . در نهاد خانواده به علت افزایش سطح گرفتاریهای شغلی پدر و مادر و مسئولیت هر یک از افراد خانواده در امور مربوط به خود ، روابط افراد خانواده و علایق و وابستگی عاطفی آنها به یگدیگر نیز قدرت و شدت خود را از دست میدهد و والدین کمتر فرصت مییابند به درد دل فرزندان خود گوش دهند ،در نتیجه ، انتظار والدین از مدرسه و نظام تعلیم و تربیت جامعه بالا میرود و والدین بیش از پیش میخواهند که مدرسه پاره ای از مسئولیتهای انها، را با ارائه خدمات ویژه ای به عهده بگیرد( شفیع آبادی، ناصری، 1388).
یکی از روشهای مناسب مبارزه با نا بسامانیهای قرن و مشکلات اجتماعی ، آن است که اصلاح مشکلات و تغییر رفتارهای نامطلوب از نسل جوان – یعنی دانش اموزان مدارس آغاز گردد.نظام آموزشی موجود به تغییری گسترده و همه جانبه نیاز دارد، امروزه گروه کثیری از معلمان همانند یک ماشین عمل میکنند و دانش آموزان را با مشتی اصول و حقایق آشنا میسازند و هماهنگی و انطباق چندانی بین واقعیات زندگی با اصول آموخته شده در مدارس وجود ندارد ، با توجه به این که آموزش و پرورش باید دانش آموزان را برای زندگی واقعی آماده سازند، مشاور با کمک سایر کارکنان مدرسه میتواند دانش آموزان را در درک و کاربرد آموخته هایشان یاری دهد و در برنامههای آموزشی و پرورشی تغییرات مناسبی را پیشنهاد کند و به مرحله اجراء در آورد.برای پی بردن به ارزش و اهمیت مشاوره در نظام آموزشی به تجزیه و تحلیل جریان یادگیری دانش آموزان میپردازیم. به نظر هیلگارد و بارو[1](1975)یادگیری تغییرات نسبتا پایدار در رفتار بالقوه است که حادث از رشد نباشد ، برای تحقق این تعریف ، اولا اطلاعات و یا تجربیات باید بوسیله ای فردی آگاه و آشنا به کار – مثلا معلم – تهیه و سپس ارائه گردد،معلم باید امادگی تهیه مطالب وارائه آن را از هر نظر داشته باشد تا اطلاعات ارائه شده مفید واقع شود. مشاور میتواند معلم را در تهیه و ارائه موضوعات یاری دهد و یادگیری را تسهیل کند ، ثانیا یادگیرنده استعداد وعلاقه کافی برای یادگیری داشته باشد تا بتواند اطلاعات ارائه شده را دریافت و از آن استفاده کند . مسلما چنانچه یادگیرنده ،مسائل و مشکلاتی داشته باشد قادر به یادگیری نخواهد بود . در این زمینه نیز مشاور به کمک یادگیرنده میشتابد و با حل مشکلات و شناخت رغبتها و استعدادها ،جریان یادگیری را تسهیل میکند. متاسفانه گاهی عده ای تصور میکنند که یادگیری فقط یک بعد دارد و آن همان ارائه اطلاعات و یا پیشنهاد تجربیات جدید از جانب معلم به دانش آموزان است ، در این مورد بهترین معلم کسی است که بیشترین اطلاعات را در کوتاهترین زمان ممکن در دسترس دانش آموزان قرار دهد، باید اعتراف کنیم که اکثر معلمان ما در نظام آموزشی در انجام امور در این بعد بسیار موفق بوده اند و در نتیجه دائما بر تعداد و بر حجم دروس افزوده میشود و همه روزه وسایل کمک آموزشی جدیدی برای تدریس مطالب بیشتر و به طریق بهتری وارد نظام آموزشی میشود ،تعداد اندکی از معلمان با خود میاندیشند که هدف از ارائه این همه اطلاعات و محفوظات به دانش آموزان چیست ؟و دانش آموزان با این همه اندوخته و اطلاعات ذهنی چه باید بکنند؟ در مراکز تربیت معلم نیز بیشتر تلاش بر آن است که به معلمان آینده بیاموزند که چگونه اطلاعات و محتوای کتابهای درسی را به دانش آموزان منتقل سازند. نحوه انتقال اطلاعات ذهنی و حفظ مطالب در نظام آموزشی ما اهمیت ویژه ای دارد، و بر کاربرد آن در زندگی توجه چندانی نمیشود ، به عنوان مثال ،همه خواند ه اید و میدانیدکه رانندگی صحیح چیست و رعایت قوانین رانندگی را لازم میشمارند ولیکن در عمل عده کمیآن را بکار میبندند، از این رو اشکال نظام آموزشی ما در ارائه میزان وحجم اطلاعات نیست،بلکه مهترین نقص آن در عدم استفاده و کاربرد اطلاعات آموخته شده است. در مدارس به دانش آموزان فرصتی داده نمیشود که در باره مطالب خوانده شده بیاندیشند و نحوه کاربرد آن را یاد بگیرند،گلاسر[2] (1965)عقیده دارد که در یک نظام آموزشی موفق ، برای دانش آموزان امکان تفکر،کشف معنی،و تعیین کاربرد از مطالب آموخته شده فراهم میآید ،مشاور میتواند با فراهم آوردن موقعیتی برای دانش آموزان – که در آن بجای آنکه محتوای درس مرکز توجه باشد،خود دانش آموز در مرکز فعالیتهای آموزشی قرار گیرد و برنامهها با توجه به نیازهای دانش آموزان تغییر یابند به بهبود در رفتار و پیشرفت یادگیری آنان کمک کند. برای یاری رساندن به دانش آموزان به منظور بهبود رفتار و افزایش میزان یادگیری پیشنهادات زیر ارائه میگردد:
1-ایجاد احساس نیاز وعلاقه به مطالب آموختنی2- شناخت خود و ارزشهای وابسته به آن3 – تاکید بر اینجا و اکنون4- دادن فرصت برای تفکر و خود-یابی5- تجدید نظر در برنامههای مراکز تربیت معلم. (شفیع آبادی 1371)
بنابراین مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیامشاوره تحصیلی بر انگیزش تحصیلی، هویت فردی و بهداشت روان در دانش آموزان پسر متوسطه شهرستان باوی تاثیر دارد؟
1.hilgrd& bower
[2]. glasser
فرم در حال بارگذاری ...