امروزه سطوح فوقآبگریز با زاویه تماس بزرگ با آب (بزرگتر از °150) به علت ویژگیهای منحصر به فردشان همچون خواص دفع آب، ضد رسوب، مقاومت بالا به خوردگی و خودتمیز شوندگی علاقه روز افزونی را به خود جلب کردهاند. محققان تلاش کردهاند که ویژگیهای سطوح طبیعی با خاصیت آبگریزی را تقلید کنند که از جمله این سطوح، برگ نیلوفر آبی[1] است. لازمه فوق آبگریز بودن یک سطح، انرژی سطحی پایین و پیروی از الگوی زبری خاص در ابعاد میکرو و نانومتر است. دو مدل مشهور برای توصیف ترشوندگی سطوح، مدل ونزل[2] و مدل کاسی- باکستر[3] است. روشهای متنوعی برای ایجاد زبری و تولید سطوح فوقآبگریز بکار رفته است که از جمله میتوان به اچکردن پلاسما، لیتوگرافی، اکسیداسیون آندی، سل ژل و رسوبدهی الکتریکی اشاره نمود. اغلب روشهای مذکور پرهزینه هستند و به دلیل عملیات شیمیایی دشوار و فرایندهای چند مرحلهای پیچیده به سادگی قابل استفاده در مقیاسهای صنعتی نمی باشند. در مقابل رسوبدهی الکتریکی مزایایی نظیر آسان بودن، هزینه کم و شرایط کاری قابل کنترل برای تولید انبوه دارد. در سالهای اخیر، تحقیقات وسیعی روی ساخت سطوح فوقآبگریز فلزی به روش رسوبدهی الکتریکی صورت گرفته است. محققین مشاهده کردند که برای فوقآبگریز شدن پوشش، مورفولوژی پوشش باید به صورت ساختار سلسله مراتبی میکرو- نانو باشد. همچنین مشخص شد که مورفولوژی سطوح به شدت به شرایط پوششدهی از جمله چگالی جریان، مدت زمان الکترولیز، pH ، دما و ترکیب حمام پوششدهی بستگی دارد. برای ایجاد ساختار سلسله مراتبی مناسب به افزودن ترکیبات معینی به حمام پوششدهی نیاز است که این افزودنیها، اصلاح کننده کریستال نامیده میشود. برای تهیه پوششهای نیکل با مورفولوژی سلسله مراتبی اغلب از اتیلندیآمونیوم دیکلرید و به ندرت از آمونیوم کلرید استفاده شده است. تحقیقات انجام شده روی اثر اتیلندیآمونیوم دیکلرید نشان میدهد که غلظت افزودنی روی مورفولوژی پوشش تاثیر قابل ملاحظهای دارد. مکانیسم افزودنیهای مذکور در فرایند رسوبدهی الکتریکی مشخص نشده است و در تعداد کمی از تحقیقات تئوریهای رشد برای تشکیل ساختارهای سلسله مراتبی پیشنهاد شده است. انرژی سطحی کم پارامتر مهم دیگر برای ایجاد خاصیت فوقآبگریزی است. عموماً سطوح فلزی با انرژی سطحی بالا به طور ذاتی آب دوست میباشند، بنابراین برای ایجاد خاصیت فوقآبگریزی روی فلزات نیاز به اصلاح سطح با مواد دارای انرژی سطحی کم است. بدین منظور در بیشتر موارد از مواد آلی کاهنده انرژی سطحی استفاده میشود. در تحقیقات اخیر مشاهده شده است که پوششها با مورفولوژی زبر مناسب با نگهداری در هوا فوقآبگریز میشوند. محققین مکانیسمهای متعددی برای این رخداد پیشنهاد کردند و توافقی در مورد مکانیسم افزایش زاویه تماس با زمان وجود ندارد.
با توجه به اینکه نقش اصلاح کننده کریستال در فرایند رسوبدهی الکتریکی و ایجاد ساختار سلسله مراتبی مشخص نیست و پژوهشهای انتشار یافتهای در این زمینه وجود ندارد، هدف از این تحقیق بررسی مکانیسم اصلاح کننده کریستال در فرایند رسوبدهی الکتریکی میباشد. همچنین تاثیر مقادیر مختلف اصلاح کننده کریستال روی میکروساختار از جمله مورفولوژی، توپوگرافی و بافت ، رفتار ترشوندگی و مقاومت به خوردگی پوششهای نیکل بررسی میشود.
این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است. ابتدا در فصل دوم این پایان نامه مروری بر منابع صورت گرفته سپس در فصل سوم چگونگی انجام آزمونها و مواد و روش تحقیق آورده شده است. نتایج به دست آمده در فصل چهارم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و
نهایتاً در فصل پنجم نتیجهگیری و پیشنهادات ارائه شده است.
2. فصل دوم
مروری بر منابع
2-1 معرفی و تاریخچه
بیش از 2000 سال پیش مشاهده شد که برخی از گیاهان دارای خاصیت خودتمیزشوندگی می باشند که به عنوان عامل نجاتبخش گیاه در محیطهای آلوده عمل میکند. نیلوفر آبی، نمونه معروفی از این نوع گیاهان میباشدکه معمولا در مردابها و آبهای سطحی در شرق آسیا وشرق آمریکای شمالی رشد میکند. مکانیسم ظهور این خاصیت به صورت راز باقی ماند تا زمانی که پیشرفت میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) در اواسط دهه 1960 میلادی صورت گرفت. مطالعات روی اکثر برگهای گیاهان طبیعی در طول دهه گذشته آشکار کرد که سطح صاف ماکروسکوپی معمولا از زبریهای میکروسکوپی با مقیاسهای طولی مختلف تشکیل شده است و ساختار میکرو– نانوی سطح به همراه واکس اپیکیوتیکیولار باعث آبگریزی میشود. این کشف به عنوان یک پیشرفت بزرگ در زمینه فوقآبگریزی برای ساخت این سطوح به تقلید از طبیعت در نظر گرفته میشود. علاوهبراین در سال 2007 میلادی به دو نوع میکرو ساختار سطحی عمده در برگهای گیاهان با خاصیت فوقآبگریزی پی برده شد که یکی ساختار سلسله مراتبی میکرو– نانو و دیگری ساختار میکرو الیاف است. این یک کشف حیاتی بود و به عنوان نقطه آغازی برای توسعه روشهای ساخت سطوح فوقآبگریز به تقلید از سطوح فوقآبگریز طبیعی محسوب میشود. شکل 2‑1، الف و ب به ترتیب تصاویر SEM برگ نیلوفرآبی با بزرگنمایی کم و زیاد است. همانطور که مشاهده میشود سطح برگ نیلوفرآبی به طور یکنواخت با برآمدگیها و فرورفتگیهای 3- 10 میکرومتری بافتدار شده است و این ساختار با مواد مومی آبگریز به اندازه 30- 100 نانومتری آراسته شده است. اعتقاد براین است که مشارکت این سلسله ساختار سطحی و مواد موم- مانند آبگریز دلیلی بر فوقآبگریزی، یعنی زاویه تماسی حدود °162 میباشد [1].
شکل 2‑1 تصاویر سطوح فوقآبگریز با ساختار سلسله مراتب، الف و ب به ترتیب تصاویر SEM برگ نیلوفرآبی با بزرگنمایی کم و زیاد، ضمیمه شکل (ب) زاویه تماسی سطح با آب در حدود °162 [1]. |
شکل 2‑2، تصاویر سطوح فوقآبگریز طبیعی با ساختار میکرو الیاف را نشان میدهد. شکل 2‑2، الف و ب مربوط به تصاویر SEM پشت برگ رامعی[7] را با زاویه تماس °159 است. طبق شکل مذکور، شمار زیادی الیافهای کاملا نرم با قطر 1-2 میکرومتر به طور یکنواخت روی سطح توزیع شدهاند و ساختار واحدی را تشکیل دادهاند [1].
شکل 2‑2 تصاویر SEM سطوح فوقآبگریز طبیعی با ساختار میکرو الیاف. الف و ب تصاویر SEM پشت برگ رامعی با بزرگنمایی به ترتیب کم و زیاد و ضمیمه شکل ب زاویه تماس سطح با آب در حدود °164 [1]. |
2-2 ترشوندگی سطوح جامد و اهمیت آن
ترشوندگی سطح جامد جزء ویژگیهای مهم آن میباشد، چون کنترل ترشوندگی در بیشتر کاربردهای عملی بسیار سخت است. بیان مستقیم این ویژگی به وسیله زاویه تماس[8] (CA) با سطح میباشد. سطوح با زاویه تماس بزرگتر از °150، فوقآبگریز نامیده میشوند. این سطوح به دلیل ویژگیهایی همچون ضد چسبندگی، ضد آلودگی و خودتمیزشوندگی مورد توجه ویژه قرار دارند. اینها ویژگیهای مطلوب برای کاربردهای صنعتی و زیستی همچون رنگهای ضد لک برای قایقها، ضد چسبندگی برف به آنتنها و پنجرهها، خودتمیزشوندگی شیشه اتومبیل، پالایش فلز، پارچههای ضد لک و پوششهای معماری ضد گرد و غبار به شمار میآیند [2].
مواد با سطح انرژی کم، برای مثال سطح با گروههای فشرده شش وجهی 3-CF، زاویه تماس °120 با آب دارند. این سطوح به آسانی پاک میشوند، اما ویژگی خود تمیزشوندگی ندارند. اما قطرات آب روی سطوح فوقآبگریز طبیعی همچون برگ نیلوفرآبی به آسانی میلغزد، بنابراین به عنوان حذف کننده آلودگیها عمل میکنند. مکانیسم خود تمیزشوندگی برگ نیلوفرآبی مطالعه شده است. در فصل مشترک سیال چسبناک و سطح جامد، معمولا وضعیت مرز غیرلغزشی حکمفرماست. لغزش روی مرز در مقیاس چند ده نانومتری رخ میدهد که در مقیاس ماکروسکوپی محسوس نمیباشد. به هر حال، وقتی قطرهای روی سطح فوقآبگریز زبر کج شده به سمت پایین حرکت میکند، لغزش ماکروسکوپی موثر روی مقیاس سازگار با ویژگی سطح رخ میدهد. قطره آب در حال لغزش روی برگ نیلوفر آبی مانند توپ الاستیک رفتار میکند نه یک سیال. در مورد سطح آبگریز معمول، به دلیل اینکه وضعیت مرز غیرلغزشی قطرات آب در امتداد ذرات آلوده کننده قرار میگیرند، این ذرات عمدتا در کنارههای قطرات قرار می گیرند و پشت قطره دوباره رسوب میکنند (شکل 2‑3، الف). در مورد سطوح زبر دافع آب، فصل مشترک آب– جامد به کمترین حد میرسد. آب، قطرات کروی تشکیل میدهد و ذرات از سطح جمع میشوند (شکل 2‑3، ب). لغزش قطرات آب و جمع شدن ذرات آلودگی از سطح برگ نیلوفر آبی، به اثر لوتوس[9] معروف است [2].
فرم در حال بارگذاری ...