اقتصاد در ابعاد مختلف تولید و مصرف، با منابع طبیعی و محیط زیست در ارتباط است. رشد جمعیت همراه با رشد اقتصادی علاوه بر کاهش کیفیت منابع، سبب فراتر رفتن آلاینده ها از ظرفیت تحمل محیط زیست شده و به پایداری محیط زیست آسیب زده است. اگر چه غالباً روابط تجاری به عنوان عامل مثبت و مؤثر در رشد اقتصادی و افزایش رفاه مطرح می شود، اما طی چند دهه اخیر در برخی از کشورها، تجارت رو به رشد بدون در نظر گرفتن ملاكها و استاندارد های زیست محیطی و صرفاً به منظور دسترسی به بازار محصولات سایر کشورها تحت فناوریهای غیر دوستانه با محیط زیست، به استفاده گسترده و ناصحیح از منابع و انرژی منجر شده و آلودگیهای فراوانی از جمله انتشار گازهای گلخانه ای(CO2) در پی داشته است. افزایش مصرف کالاها و خدمات در طول زمان به دلیل افزایش تقاضای داخلی و خارجی هر چند نشانگر افزایش رفاه و سطح زندگی است، ولی تأمین تقاضا با فشار بر منابع طبیعی، موجب تنزل کیفیت محیط زیست می شود که از آن به تنزل یا تخریب محیط زیست یاد می گردد(عاقلی و همکاران، 1389). در دهه 1970 شواهد علمی و نگرانی های فزاینده عمومی نسبت به تبعات گرم شدن زمین منجر به تشکیل یک سری از نشست های بین المللی و منطقه ای شد در این زمان نگرانی های جوامع محیط زیستی به خاطر افزایش تجارت و تاثیرات آن( ریزش باران اسیدی، سوراخ شدن لایه اوزون، تغییرات آب و هوایی جهانی) چه در سطح محلی و چه در برون مرزی افزایش یافت(ماچادو[1] و دیگران،2001). در این خصوص ایجاد توافقنامه هایی از جمله پروتکل کیوتو که به عنوان اولین توافقنامه ای است که در جهت توقیف انتشار گازهای گلخانه ای به صورت رسمی تلاش می کند، کشور های صنعتی را ملزم کرده که به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در سطح ملی(تولید داخلی) مبادرت ورزند. از سویی دیگر تجارت بین المللی مکانیزمی را به مصرف کنندگان ارائه می دهد که افراد، محصولات آلاینده بر را از مرزهای خارج از کشور تهیه کنند، و با واردات محصولات میزان انتشار گازهای گلخانه ای را در سطح ملی کاهش دهند. به منظور ارزیابی کاهش سرمایه طبیعی(تخریب محیط زیست) که دراثر روابط تجاری کشور ها ایجاد می شود، صاحب نظران عرصه اقتصاد محیط زیست با بررسی شاخص های مختلف پایداری از جمله ردپای بوم شناختی منابع طبیعی و co2 مجازی یا محتوای co2 به بررسی مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 در روابط تجاری کشور ها با یکدیگر پرداختند.
با توجه به این که ایران در زمره ی کشورهای در حال توسعه قرار دارد دیر یا زود به مرحله ای خواهد رسید که صرف نظر از اقدامات پیشگیرانه ای که باید در قبال مردم خویش به انجام برساند، با الزامات بین المللی برای کنترل یا کاهش میزان آلاینده های هوایی از جمله انتشار گازهای گلخانه ای(co2) روبرو خواهد شد. از این رو، انجام مطالعه ای که بتواند تا حدودی سهم و نقش بخش های مختلف اقتصادی را در میزان محتوای انتشار دی اکسید کربن از طریق تولیدات داخلی، صادرات و واردات کشور، بررسی کند می تواند برای مقاصد سیاست گذاری چه در زمینۀ انتخاب تکنولوژی مناسب چه در زمینۀ وضع مقررات زیست – محیطی، برقراری روابط تجاری با دیگر کشور ها و موارد دیگر مفید واقع گردد.
بدین منظور مطالب تحقیق حاضر در پنج فصل سازماندهی شده است. در فصل اول (فصل حاضر) به کلیاتی درباره پژوهش شامل تبیین موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع، پرسش های پژوهش، اهداف تحقیق، روش گردآوری اطلاعات و داده ها، جامعه آماری و روش نمونه گیری، تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی تحقیق پرداخته می شود. فصل دوم نیز شامل ادبیات و مبانی نظری پیرامون تحقیق می باشد، به طوری که علاوه بر اثر تجارت بر محیط زیست و مرور اجمالی بر سیاست گذاری های بین المللی در خصوص مسائل زیست محیطی، انواع شاخص های پایداری، مفهوم محتوای مستقیم و غیرمستقیم انتشار co2، و همچنین وضعیت انتشار co2 در جهان و ایران به طور کامل
تشریح می گردند در قسمت انتهایی فصل دوم به پیشینه تحقیق که مجموعه ای از برخی پژوهش های صورت گرفته پیرامون محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 در جهان و ایران به منظور شناسایی خلاء پژوهشی موجود در ایران است، اشاره می گردد. در فصل سوم ضمن بیان روش شناسی مورد استفاده در سنجش محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 که برگرفته از روش شناسی اصلاح شده بیکنل و همکاران(1998) توسط فرنگ(2001) است، برای معرفی بهتر روش مذکور، مثال عددی در قالب یک جدول فرضی داده – ستانده سه بخشی ارائه می گردد. در فصل چهارم نیز پایه های آماری مورد استفاده در این پژوهش به طور کامل تشریح شده و با استفاده از داده های بدست آمده و جدول داده – ستانده بهنگام شده سال 1385، محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار Co2 در اثر تولیدات داخلی، صادرات و واردات ایران و تراز تجاری محتوای مستقیم و غیر مستقیم co2 در 27 بخش اقتصادی مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. در پایان، در فصل پنجم جمع بندی مطالب صورت گرفته، ضمن نتیجه گیری نهایی، پیشنهاداتی به منظور برنامهریزی بهتر در سیاست گذاری های کلان و بخشی به منظور حفظ بیشتر منابع طبیعی و محیط زیست ارائه می گردد.
1-2-تبیین موضوع
کلیه کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد تولید می شوند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با مصرف انرژی و بسته به نوع سوخت مصرفی با انتشار co2 همراه هستند(ماچادو و دیگران،2001). مصرف گستردۀ سوخت های فسیلی، با وجود فراهم کردن زمینۀ مناسب برای رشد سریع اقتصادی، با نشر آلاینده های حاصل از احتراق این سوخت ها در هوا و افزایش غلظت گازهای معروف به گازهای گلخانه ای در جو، زمین را با تغییرات تهدیدآمیز و بعضاً جبران ناپذیری همچون افزایش دمای کره زمین، تغییرات آب و هوایی، بالا آمدن سطح آب دریاها و … مواجه ساخته است که این تغییرات، خود مسبب بروز آسیب های جدّی انسانی و محیط زیستی می باشند دی اکسید کربن به عنوان اصلی ترین گاز گلخانه ای، در درجه ی اول از مصرف نفت، ذغال سنگ تولید می شود. این گاز بعد از انتشار حدود 100 سال در اتمسفر باقی می ماند. یعنی اگر امروز یک تن نفت بسوزانیم، دی اکسید کربن ناشی از آن در هوایی که نسل های آینده تنفس می کنند نیز تأثیر خواهد گذاشت براساس پیش بینی مدل های جوّی، دمای کره زمین 1 تا 5/3 درجه سانتی گراد تا سال 2100 افزایش خواهد یافت که این مقدار بیش از تغییرات دمایی 10 هزار سال گذشته است طبق گزارش « هیأت بین الدول تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد»[2] از اواسط قرن نوزدهم میلادی به این سو، میانگین غلظت co2 در فضای اطراف زمین از حدود 280 ذرّه در میلیون به حدود 370 PPM افزایش یافته و پیش بینی می شود چنانچه هیچ اقدام پیشگیرانه ای در این مورد انجام نگیرد غلظت آن تا سال 2050 به حدود 450 -550 PPM افزایش یابد (ترابی و وارثی، 1386).
عوامل بسیاری مانند افزایش جمعیت، رشد فعالیت های اقتصادی، تغییرات تکنولوژی، چارچوب های نهادی، سبک زندگی و تجارت بین المللی می تواند انتشار CO2 را تحت تاثیر قرار دهد(فطرس،1389). یکی از مهمترین نگرانی ها می تواند تاثیر تجارت بین المللی بر میزان مصرف انرژی و کیفیت زیست محیطی کشور ها باشد، با توجه به گزارش منتشر شده توسط سازمان تجارت جهانی(WTO) در سال 1995، تجارت بین المللی تحت شکست بازار داخلی، می تواند اثرات مخربی بر محیط زیست به جای بگذارد((ماچادو و دیگران،2001) به این ترتیب که مکانیزمی را به مصرف کنندگان ارائه می دهد تا کالاهای آلاینده بر را از مرزهای خارج از کشور خریداری کنند و با واردات این نوع محصولات، میزان انتشار گازهای گلخانه ای از جمله CO2 را در درون کشور پایین نگه دارند اما این مسئله شاید در سطح داخلی رفتاری عقلایی به نظر آید اما در سطح جهانی هزینه های گزافی از جمله انتشار گاز های گلخانه ای را از خود به جای می گذارد(پیترز و هرتوییچ[3]، 2008). محیط زیست، به مثابه موجودی سرمایه طبیعی، خدمات مختلفی در طول زمان ارائه می کند. بهره برداری مفرط از منابع طبیعی موجب فدا شدن محیط زیست به بهای رشد و توسعه اقتصادی و گسترش روابط تجاری می شود. به همین علت، ارزشگذاری منابع طبیعی(محیط زیست) با سرمایه های انسان ساخت متفاوت است از این رو پژوهشگران در صدد برآمدند تا با استفاده از شاخص بیو فیزیکی به ارزش گذاری کاهش سرمایه طبیعی(محیط زیست) در اثر روابط تجاری کشورها با یکدیگر و انتشار گازهای گلخانه ای در سطح جهانی، بپردازند.
منظور از محتوای انتشار co2 در روابط بین المللی، همان فشاری است که در اثر تولید کالا و خدمات به طور مستقیم و غیر مستقیم در جهت تامین تقاضای نهایی، بر محیط زیست وارد می شود. با این توضیح که، الگوهای مصرفی خانوار، سطح مصرف، فرآیند تولید محصولات و تکنولوژی مورد استفاده، ازجمله عواملی است که بر تولید و وضعیت محیط زیست تاثیر گذاشته است(مورادیان[4] و دیگران، 2002(بنابراین تولید در جهت تامین مصرف داخلی می تواند آسیب های محیط زیستی را در داخل بر جای بگذارد از این رو با شناسایی منابع انتشار می توان به ایجاد تغییراتی در نوع الگوهای مصرفی داخلی گامی برداشت. علاوه براین، صادرات بیشتر به بهانه توسعه بیشتر نیز می تواند به کیفیت محیط زیست آسیب وارد کند زیرا تامین تقاضای نهایی خارجی با فشار بر منابع طبیعی باعث تنزل کیفیت محیط زیستی در داخل کشور می شود.
فرم در حال بارگذاری ...