تاثیرات محیط بر سلامت روح و روان , درکنار سلامت جسم، موضوعی بسیار قابل توجه است. درست است که میزان آمادگی ابتلا به اختلالات روانی وتوانایی مقابله با آنها در افراد متفاوت است و می تواند جنبه موروثی داشته باشد, ولی در بسیاری از موارد عوامل محیطی هستند که در برهم خوردن تعادل روانی فرد نقش موثری دارند. بعنوان مثال عواملی چون آرامش, هویت فردی, حس اعتماد وعزت نفس و داشتن انگیزه و محرک در تعادل و سلامت روانی نقش بسیار مهمی دارند و محیط فیزیکی می تواند بر این عوامل اثر گذار باشد. همچنین چگونگی روابط اجتماعی فرد ازعوامل مهم دیگر اثرگذار برسلامت روانی فرد هستند و کیفیت محیط فیزیکی می تواند برچگونگی برقراری روابط اجتماعی و شکل گیری دوستی ها اثر داشته باشد. بنابراین طراحی صحیح می تواند در تعدیل محیط فرد و بهره بردن از شرایط محیطی مناسب موثر باشد و با کنترل و کاهش فشارهای محیطی، فرصتی برای بهبود, در اختیار فرد قرار دهد و از طرف دیگر با عوامل محیطی مناسب موجب تسهیل و تسریع روند بهبود اختلالات روانی چه در معنای حاد وچه در معنای برهم خوردن کوتاه مدت تعادل روانی, شوند. این توجهات در طراحی ممکن است دخالت در محیط زندگی یا کار فردی را ایجاد کند ویا تنها کنترل عوامل محیطی باشد, به گونه ای که بتوانند تاثیرات خوبی چون آرامش بخشی وایجاد اعتماد به نفس بر فرد داشته باشند. این موضوع در طراحی وساماندهی خانه ها، مجتمع های مسکونی و محدوده های زیستی بسیار قابل توجه است.
1-2-طرح مسئله:
امروزه به علت نگرش کمی به مسکن وتوجه به رفع کمبود آن از یک طرف و نگرش سودجویانه ازطرف دیگر, بسیاری از ارزش های انسانی, اجتماعی, بومی و فرهنگی نادیده گرفته می شود. شهر مشهد نیز همچون سایر شهرهای کشورمان از بد مسکنی رنج می برد و فقدان مسکن مناسب زندگی شهروندان را با مشکل روبرو کرده است. این در حالیست که خانه مناسب وشایسته برای انسجام اجتماعی, رفاه شخصی و استقلال فردی امری اساسی به شمار می رود. امروزه خانه آدمی در بلوکهای مسکونی در پشت چند پنجره یکنواخت وهم شکل با دیگران قرار دارد که نه فقط برای میهمان, بلکه برای افراد خانواده نیز تشخیص آن از بیرون مشکل است ” (پاکزاد، 1386) دراثر اینگونه انبوه سازی های کلیشه ای, انسان ها بصورت توده در کنار هم قرار می گیرند و به جای این که گروه های اجتماعی مثبت گرا وهدفمندی تشکیل گردد, انبوهی از نفرها تشکیل می شود که کنار هم قرار گرفتن آنها فقط ازدحام, شلوغی و هرج ومرج را در پی دارد. در چنین شرایطی, افراد خانواده برای تامین حداقل امنیت و آرامش از جمع فرار کرده، به کنج خانه پناه می برند. غربت ومحرومیت اجتماعی از این جا آغاز می گردد.
از آنجا که همواره توسعه ای پایدار است که به لحاظ کیفی, سلامت انسان و نظامهای اکولوژیک را در بلند مدت بهبود بخشیده و تئوری معماری پایدار نیز زاده همین تفکر است, بهترین گزینه برای اصلاح وضع موجود گرایش به معماری پایدار می باشد و در صورتی که خانه
سازی, روند پایداری نداشته باشد, هیچ جامعه ای نخواهد توانست به توسعه ای پایدار, دست یابد.
در جهت نیل به معماری پایدار 3 راهبرد اساسی راباید قابل توجه دانست :
– پایداری زیست محیطی
– پایداری اقتصادی
– پایداری اجتماعی
برای رسیدن به مفاهیم وارزشهای پایدار بایستی به بطن آن وارد شد و اصول آن را دریافت. این رویکرد طی دهه اخیر به طور قابل توجهی رشد کرده است ولی درعین حال درک وفهم پایداری, اهداف ودستاوردهای آن, به طور عمده ای توسعه نیافته باقی مانده است. بررسی نمونه هایی از ساختمان های پایدار مشخص می سازد که طراحان هریک تنها بربخشی از عوامل تاثیر گذار بر پایداری یک بنا تمرکز کرده اند و آنچه تقریبا در همه بناها مشترک است آرزوی ساختن بناهایی است که با محیط خود دوستانه تر برخورد کنند و اغلب ارزش های پایداری اجتماعی و فرهنگ به فراموشی سپرده شده است یا اساسا مجال دقت نمی یابد. چنین رویکرهایی تاثیر طراحی بر تحقق اهداف والای انسانی- اجتماعی و محیطی را نادیده می گیرد ونقش طراح را در چهار چوب قواعد علمی معطوف به مهندسی تقلیل می دهد. به همین دلیل در این رساله بیشتر بر روی پایداری اجتماعی تاکید خواهیم داشت.
“در طراحی پایدار باید به پایداری اجتماعی واقتصادی به اندازه مصرف انرژی و تاثیر محیطی ساختمان ها وشهرها اهمیت داده شود” (لنگ، 1386: 87) پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی, وضعیتی است که ساکنان از زندگی در خانه و مجتمع خود رضایت داشته باشند و از همسایگی با سایر ساکنان لذت برند تا سرمایه های اجتماعی حفظ شوند و در حقیقت وجود عرصه های گروهی همچون فیلتری است که روابط اجتماعی از هم گسسته را در شهرهای شلوغ امروزی را تلطیف می کند.
سرمایه اجتماعی نتیجه پایداری اجتماعی است و از لحاظ کارکردی باعث اعتماد بین ساکنین می شود تا افراد در گروه ها حضور پیدا کنند و سبب مشارکت و…می شود. مشارکت خود به معنای فراهم آوردن شرایطی است که علاوه بر پاسخگویی به نیازهای عملکردی کاربران, سبب گسترش روابط اجتماعی, بالا بردن کیفیت زندگی ساکنان, ترفیع همبستگی اجتماعی, خلق حس زندگی در اجتماع می گردد. در این وضعیت, مجموعه شرایط زندگی به نحوی است که با گذشت زمان تعاملات اجتماعی بیشتر می شود و اکثریت ساکنان نسبت به محل زندگی خویش تعلق خاطر و دلبستگی می یابند. بنابراین نا خوداگاه حافظ سلامت و پایداری آن بوده، در نگهداری وبهبود وضعیت موجود مشارکت وهماهنگی خواهند داشت. در این صورت عمر مفید مجتمع های مسکونی پایدار نسبت به سایر مجتمع ها بیشتر می شود. همچنین ارزش ریالی واحدهای مسکونی این نوع مجتمع ها نیز در شرایط برابر بیشتر از سایر مجتمع ها است. پایداری اجتماعی, بهره وری مجتمع های مسکونی را به حداکثر می رساند.
فرم در حال بارگذاری ...