فرسودگی شغلی یک مجموعه از نشانهها است که گستره وسیعی از زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ گسترهای که بر اساس نتایج تحقیقات، وجوه متعدد جسمانی، روانی و اجتماعی فرد را دربر میگیرد. اختلالات گوارشی، مشکلات خواب، دردهای عضلانی، سردرد، و افزایش آسیبپذیری نسبت به بیماریها بهویژه سرماخوردگی و آنفلوانزا میتوانند عوارضی از فرسودگی شغلی باشند که در جسم فرد ظهور مییابد (ماسلاچ و گلدبرگ[1]، 1998). آثار فرسودگی شغلی در وضعیت روانی به شکل درماندگی، احساس بیکفایتی و عدم اعتماد به نفس، افسردگی، احساس گناه مزمن و خشم جلوه میکند (کالبرس و فوگارتی[2]، 2005). در عرصهی روابط اجتماعی نیز فرسودگی شغلی با پاسخ منفی و غیرهمدلانهی فرد به مراجعان، داشتن دید بدبینانه به دیگران، کاهش حالات مثبت روانی مثل صمیمیت، رعایت اخلاق حرفهای و اجتماعی، فروتنی، و ادب، و همچنین مشکلات خانوادگی همراه است (عبدی ماسوله و همکاران، 1386؛ علوی و جنتیفرد، 1388؛ شاکرینیا، 1391). چنین عوارضی در مجموع باعث میشود تا فرد نتواند وظایف کاری خود را به درستی و دقت انجام دهد؛ اهمیت کار برای او کاهش مییابد، انواع فرار و غیبت از کار را در پیش میگیرد و در مجموع از کیفیت عملکرد فرد کاسته میشود (لارسون[3] و همکاران، 2004). چنین ابعاد گستردهای نشاندهنده اهمیت فرسودگی شغلی در وضعیت مشاغل و سازمانها و لزوم توجه به آن است.
سلامت روان نیز یکی از عوامل مهمی است که در میان متغیرهای درگیر در عملکرد شغلی مطرح میباشد. تحقیقات بسیاری رابطه سلامت روان و وضعیت شغلی را مورد بررسی قرار دادهاند. از جمله بر اساس تحقیق کاراسک و تورز[4] (1990)، داشتن کنترل کم در اجرای کارها و انتظارات بالای کاری از کارمند، مشکلات سلامت عمومی را به دنبال دارد. همچنین فشار کاری منجر به افزایش محسوس اختلالات روانی همچون افسردگی و اضطراب در کارکنان میگردد (استانفیلد و کندی[5]، 2006؛ وانگ[6] و همکاران، 2008). ویسی و همکاران (1379) نیز بیان میدارند که استرس شغلی بر میزان رضایتمندی از شغل و سلامت روان کارکنان اثر منفی دارد.
نگاهی به عوارض ذکر شده برای فرسودگی شغلی نشان میدهد که صرف نظر از عملکرد شغلی، آنچه در روند فرسودگی تخریب میشود، سلامت روانی فرد است؛ پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه نیز نشان میدهند که بین فرسودگی شغلی و سلامت روانی کارکنان رابطه وجود دارد (شاکرینیا، 1391؛ علوی و جنتیفرد، 1388؛ عبدی ماسوله، و دیگران، 1386؛ نجفی، صولتی، فروزبخش، 1379).
علیرغم آنکه به طور کلی میان فرسودگی شغلی و سلامت روانی رابطه وجود دارد، اما وضعیت متغیرهای درگیر در این رابطه در مشاغل مختلف، متفاوت است. از دیرباز تحقیقات متعددی نشان دادهاند که بیشترین فرسودگی شغلی مربوط به مشاغلی است که با انسانها سر و کار داشته و جزو حرف خدمات اجتماعی محسوب میشوند. این مساله ناشی از مواجههی هر روزهی این افراد با شرایط پراسترس و فقدان شرایط مثبت در محیط كار است؛ از اینرو پرستاران، معلمین، مشاوران، روانشناسان، مددكاران اجتماعی، نیروهای پلیس و غیره جزء افرادی
شناخته شدهاند كه در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند (نوبخت و اولیائی، 1391). اما این نگاه در حال تغییر به نظر میرسد؛ امروزه فرسودگی شغلی در مشاغل متعددی از مشاغل نظامی گرفته (رزی[7]، و دیگران، 2012) تا کارمندان اداری (ملکآرا، 1388)، و از استادان دانشگاهی تا مشاغل فنی (اسدی، برجعلی و جمهری، 1386) و حتی در شغل فرشبافی (علوی و جنتیفرد، 1388) مورد بررسی قرار گرفته و بر اهمیت آن تأکید شده است.
حسابرسی معمولاً یک حرفه پراسترس بوده است: دورههای پرمشغله، ضربالعجل مطالبات، زمان محدود برای زندگی شخصی؛ بنابراین قاعدتاً فرسودگی شغلی در میان حسابرسان معمول است (فوگارتی و یولیس[8]، 2000؛ هردا و لاول[9]، 2012). در زمینه وضعیت فرسودگی شغلی در مشاغل حسابرسی هم تحقیقاتی انجام شده که البته حجم اندکی دارد. بر اساس این تحقیقات، فرسودگی شغلی در میان حسابرسان میتواند قابل توجه باشد؛ به نظر میرسد در میان متغیرهای زمینهساز فرسودگی شغلی در بین حسابرسان، عوامل محیطی و حجم کار از اهمیت بیشتری برخوردارند و با فرسودگی، کاهش کیفیت کار، و مشکلات روانی رابطهی مثبت دارند. در عین حال زن بودن، تجرد، و عدم استخدام رسمی عواملی است که منجر به آسیبپذیری بیشتر نسبت به فرسودگی میشوند (لارسونو همکاران، 2004؛ کالبرس و فوگارتی، 2005؛ لوپز، و پیترز[10]، 2012؛ باقرپور، ساعی و شعنی، 1391). همچنین جستجو در ادبیات پژوهشی مربوطه در جامعهی ایرانی، از کمیاب بودن چنین پژوهشهایی بهویژه در زمینه شغل حسابرسی حکایت دارد.
بنا بر شواهد و دلایل فوق، این پژوهش در صدد است تا وضعیت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی، سلامت روانی، و رابطهی ایندو متغیر را با یکدیگر در حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران بررسی نماید. همچنین هدف دیگر پژوهش، بررسی تغییرات این متغیرها با سایر اطلاعات جمعیت شناختی مانند وضعیت تاهل است. از آنجا که تحقیقات متعددی نشان دادهاند که پرستاران نسبت به سایر مشاغل میزان بالاتری از فرسودگی شغلی و سطح پایینتری از سلامت روانی را دارا هستند (خاقانیزاده و دیگران، 1385)، در تعدادی از تحقیقات، از وضعیت فرسودگی شغلی یا سلامت روانی پرستاران به عنوان ملاکی برای مقایسه استفاده شده است (نجفی و دیگران، 1379)؛ بنابراین در این پژوهش نیز، برای داشتن ملاکی که به میزان فرسودگی شغلی و سلامت روانی در حسابرسان معنی دهد و آن را قابل درک نماید، فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان با فرسودگی شغلی و سلامت روانی در پرستاران مقایسه میشود.
3-1- اهمیت تحقیق
شاید مهمترین رکن مؤسسات حسابرسی و سیستمهای نظارتی در شرکت ها و سازمانها، حسابرسان هستند. در واقع موفقیت و سلامت شرکتها و سازمانها وابسته به عملکرد حسابرسان است؛ از سوی دیگر با توجه به تضاد منافع میان تهیه کنندگان صورتهای مالی و استفاده کنندگان از آنها، نقش اعتباردهندهی حسابرسان، تصمیمگیری اقتصادی سرمایه گذاران و سهامداران را به عملکرد آنها وابسته میسازد؛ و این می تواند به موفقیتها و یا خسارتهای مالی جبرانناپذیری منجر شود که مسؤولیت آن با حسابرسان و مؤسسات حسابرسی است. این واقعیتها نشان میدهد که انگیزه، رضایت و سلامت حسابرسان اهمیت بسیاری داشته و مشکلات در عملکرد حسابرسی، پیامدهای جبرانناپذیری در سلامت مالی شرکتها و سازمانها، بازدهی فعالیتهای آنها، اعتماد سرمایهگزاران و غیره به همراه دارد. با توجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در زمینه فرسودگی شغلی و سلامت روانی حسابرسان به عنوان تعیین کننده های مهم عملکرد آنها، به خصوص در ایران اندک است، انجام چنین پژوهشی ضروری و مهم به نظر میرسد.
[1] Maslach,C. & Goldberg, J.
[2] Kalbers, L. P. & Fogarty, T. J.
[3] Larson, L.
[4] Karasek, R., & Tores, T.
[5] Stansfeld S. A., & Candy B.
[6] Wang J. L.
[7] Rossi, R.
[8] Fogarty & Uliss
[9] Herda, D., & Lavelle, J.
[10] Lo´pez, D. M. & Gary F. Peters
[1] Cottini, E. & Lucifora, C.
[2]Isabel, G. & Kittel, F.
[3] Job burnout
[4] Cheng, Y.
[5] Li, X.
فرم در حال بارگذاری ...