اختلال افسردگی؛ یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلال روانپزشکی است که در صورت
عدم درمان، آسیب های روانی و عوارض اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای بیماران ایجاد می کند
(ترجمه خدایاری فرد و عابدینی،1389).
خلق افسرده، فقدان علاقه و لذّت از علایم اصلی افسردگی به شمار می آیند. اضطراب از علایم شایع افسردگی است که بسیاری از بیماران یعنی حدود 90 درصد از آنها را گرفتار می کند (کاپلان و سادوک؛ ترجمه رضاعی،1389).
اختلال اضطرابی؛ یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی هستند. در ایالات متحده حدود 30 میلیون نفر دچار این اختلال هستند و نسبت ابتلای زنان تقریباً دو برابر مردان است(کاپلان و سادوک؛ ترجمه رضاعی،1389).
اضطراب، هشداری است که فرد را گوش به زنگ می کند یعنی به فرد هشدار می دهد که خطری در راه است و باعث می شود که فرد بتواند برای مقابله با خطر اقداماتی به عمل آورد. احساس اضطراب دو مؤلفه دارد: با خبر شدن فرد از تغییرات جسمی خود (مثل تپش قلب و تعریق) و با خبر شدن از اینکه عصبی شده است یا ترسیده است. اضطراب اغلب سردرگمی و تحریفهای در ادراک ایجاد می کند؛ تحریفهایی نه فقط در درک زمان و مکان، که حتی در درک افراد و معنا و اهمیت وقایع. این تحریفها با کاستن از تمرکز، کم کردن قدرت یادآوری، مختل ساختن قدرت ربط دادن امور به هم ـ یعنی تداعی کردن ـ می توانند در یادگیری اختلال ایجاد کنند (کاپلان و سادوک؛ ترجمه رضاعی،1389).
واژۀ طرح واره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزۀ شناختی، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزۀ رشد شناختی، طرحواره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنندو علاوه بر این، ادراک از طریق طرح واره، واسطه مندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزۀ روان درمانی، این است که بسیاری از طرح واره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، و به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتّی اگر هیچ گونه کاربردی نداشته باشد. این مسئله همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به هماهنگی شناختی از آن یاد می شود، یعنی حفظ دیدگاهی با ثبات دربارۀ خود یا دیگران؛ حتّی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. با این تعریف کلی، طرحواره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد. یانگ(1990،1991) معتقد است برخی از این طرحواره ها ـ بویژه آن ها که عمدتاً در نتیجه تجارب ناگوار دوران کودکی شکل می گیرند ـ ممکن است هستۀ اصلی اختلال شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن محور I قرار بگیرند(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389). بنابراین مسأله اساسی پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های فعال در
آزمودنیهای افسرده با آزمودنیهای مضطرب است.
1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش:
ضرورت انجام هر پژوهشی از سوأل های مطرح شده و منافع احتمالی انجام آن پژوهش ناشی می شود. ما در این پژوهش به دنبال طرحواره های فعال در افراد افسرده و مضطرب هستیم اما هدف ما از این پژوهش این است که آیا افراد بهنجار هم طرحواره هایی که کمتر ارزش مرضی دارند را دارا میباشند؟
نخستین دوره ی افسردگی در پنجاه درصد از بیماران، بیش از چهل سالگی روی می دهد، و اگر دیرتر شروع شود با فقدان سابقه ی خانوادگی، اختلالات خلقی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، و سوء مصرف الکل همراهی دارد. دوره ی افسردگی بدون درمان شش تا سیزده ماه و با درمان در اکثر اوقات حدود سه ماه طول می کشد (قاسم زاده،1383).
هر کسی دچار اضطراب می شود و آن، تشویشی فراگیر، ناخوشایند و مبهم است که اغلب، علایم دستگاه خودکار(اتونوم) نظیر سردرد، تعریق، تپش قلب، احساس تنگی در قفسه سینه، و ناراحتی مختصر معده نیز با آن همراه است. فرد مضطرب ممکن است احساس بی قراری هم بکند که نشانه اش این است که نمی تواند به مدت طولانی یک جا بنشیند یا بایستد ( کاپلان و سادوک؛ ترجمه رضاعی،1389).
ریشه تحّولی طرح واره های ناسازگار اوّلیه در تجارب ناگوار دوران کودکی نهفته است. طرح واره هایی که زودتر بوجود می آیند و معمولاً قوی ترین هستند، از خانواده های هسته ای نشأت می گیرند. وقتی بیماران در موقعیت های از زندگی بزرگسالی، طرح واره های ناسازگار اوّلیه شان فعال می شوند، معمولاً خاطره ای هیجان انگیز از دوران کودکی خود تجربه می کنند. طرح وارۀ انزوای اجتماعی که معمولاً در اواخر دوران کودکی شکل می گیرد و ممکن است انعکاسی از پویایی خانوادۀ هسته ای نباشد. طرح واره های محرومیت هیجانی یا رها شدگی به دلیل نقص در محیط اولیه به وجود می آیند. در محیط زندگی چنین کودکی، ثبات، درک شدن یا عشق وجود ندارد. درطرح وارۀ وابستگی / بی کفایتی والدین به ندرت با کودک جدّی برخورد می کنند و کودک روی پَر قو بزرگ می شوند و لوس بار می آیند. در نتیجه نیازهای هیجانی کودک به خودگردانی یا محدودیت های واقع بینانه ارضاء نمی شوند (یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389).
در این راستا، هدف پژوهش حاضر نیز تلاش در این زمینه که آیا طرحواره های فعال در افراد افسرده با افراد مضطرب تفاوت دارد؟
1-4-اهداف تحقیق
اهداف کلی: بررسی احتمال تفاوت میان طرحواره های فعال در جمعیت افسرده با جمعیت مضطرب.
اهداف ویژه:
- تعیین طرحواره های فعال در جمعیت افسرده.
- تعیین طرحواره های فعال در جمعیت مضطرب.
- بررسی احتمال عدم وجود طرحواره های فعال در جمعیت بهنجار
1-5-متغیرها
متغیر ملاک: طرحوارههای فعال
متغیر پیش بین: افسردگی و اضطراب
1-6-سؤالات تحقیق:
سوأل اصلی:
آیا طرحواره های فعال در آزمودنیهای افسرده با طرحوارههای فعال آزمودنیهای مضطرب متفاوت است؟
سوألات فرعی:
1)متحمل ترین طرحواره های فعال در جمعیت افسرده کدام هستند؟
2)متحمل ترین طرحواره های فعال در جمعیت مضطرب کدام هستند؟
3) آیا آزمودنیهای بهنجار فاقد طرحواره (ها)ی فعال هستند؟
1-7-فرضیه های تحقیق:
فرضیه اصلی : طرحواره های فعال در آزمودنیهای افسرده با آزمودنیهای مضطرب تفاوت دارد.
فرضیه های فرعی:
- محتمل ترین طرحوارههای فعال در جمعیت افسرده، محرومیت هیجانی و انزوای اجتماعی/ بیگانگی است.
- محتمل ترین طرحوارههای فعال در جمعیت مضطرب، آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری ، اطاعت، شکست است.
- آزمودنیهای بهنجار فاقد طرحوارههای فعال هستند.
1-8- اصطلاح شناسی(ترمینولوژی)
تعریف مفهومی(نظری):
افسردگی اساسی : در این اختلال یک یا چند دوره افسردگی اصلی وجود دارد که در آن خلق افسرده یا از دست دادن علاقه و احساس لذت به مدت حداقل 2 هفته و همراه با 4 نشانه دیگر افسردگی شامل کاهش یا افزایش وزن، بی خوابی یا پرخوابی، تحرک یا کندی روانی – حرکتی، احساس بی ارزشی یا گناه کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، بی تصمیمی و افکار تکرار شونده مرگ است(کرینگ، دیویسون، نیل،
جانسون، 2007).
اضطراب: عبارت است از یک احساس ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است (کرینگ و همکاران، 2007).
استرس: برانگیختگی ذهن و بدن در پاسخ به اوضاع و شرایطی که فرد آن را فراتر از منابع شخصی و اجتماعی خود ادراک می کند(کرینگ و همکاران، 2007).
سلامت روان: عبارتست از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییرو اصلاح محیط فردی و اجتماعی وحل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی وعادلانه و مناسب (علیزاده، 1388).
طرحواره : بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کنندۀ یک واقعه است. به عبارت دیگر، طرحی کلی از عناصر برجستۀ یک واقعه را طرح واره می گویند (یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،
1389، ص29).
فرم در حال بارگذاری ...