وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقایسه کیفیت زندگی و هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر …

 
تاریخ: 29-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

امروزه مسأله ارتقاء سلامت افراد و فعال ماندن آنها در سنین بالا، مسئله جدی تلقی شده و دیگر به عنوان یک مفهوم تجملی مطرح نیست. افزایش طول عمر افراد این توقع را در آنان به وجود آورده است که سال­های بیشتری را در سلامت و فعالیت سپری نمایند، به نحوی که این مسأله، متصدیان را بر آن داشته است تا واژه امید به زندگی را با مفهوم امیدواری به زندگی سالم«نه به مفهوم نبود بیماری بلکه به معنای زندگی بدون محدودیت عملکردی» جایگزین نمایند(تابش، 1385). چالش اصلی بهداشت در قرن بیستم«زنده ماندن» بود و چالش قرن حاضر«زندگی با کیفیت بهتر» می‌باشد. امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر و امید به زندگی، مسئله مهم­تری تحت عنوان چگونه گذراندن عمر و به عبارتی کیفیت زندگی[1] مطرح شده است، که پرداختن به این موضوع ذهن صاحب­نظران و محققین در امور ورزش و تربیت بدنی را به خود جلب کرده است(احمدی، سالار و فقیه زاده، 1383، Resnick et al, 2008). بازخوانی مفاهیم متعدد كیفیت زندگی منجر به ارائه تعریفی از سوی گروه كیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت[2] شده است. این تعریف برای درك فرد از موقعیت خود در بافتی از نظام­های فرهنگی و ارزشی و در ارتباط با هدف­ها، انتظارات و استانداردها و علاقه­مندی آنها ارائه شده است. در این نگاه كیفیت زندگی مفهومی فراگیر است كه سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر می­گیرد که بر ادراک فرد از این ابعاد نیز مبتنی است. در واقع كیفیت زندگی در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی است كه در تعامل با یكدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت كه كیفیت زندگی مفهومی پویا است؛ چون ممکن است ارزش‌ها، نیازها و نگرش‌های فردی و اجتماعی در طی زمان در واکنش به رویدادها و تجارب زندگی دگرگون شوند. همچنین هر بعد از كیفیت زندگی می‌تواند آثار قابل ملاحظه­ای بر سایر ابعاد زندگی بگذارد(Newa & Taylor, 1992). به بیانی دیگر کیفیت زندگی بیانگر اثرات عملکردی عدم سلامتی و بر آینده‌ای آن بر درک فرد از جنبه‌های جسمانی، روانشناختی و اجتماعی زندگی فردی است(موسوی، 1381). لندرز[3](2005) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می‌کنند. سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش‌هایش است و نمی‌توان آن را جدای از سایر پدیده‌های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می‌پردازد، می‌سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان‌هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می‌کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه‌ها و موضوعات مختلف مانند عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می‌گیرد.

Efficiency بهره وری

برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می‌باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش‌ها، علایق‌ها و نگرش‌ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می‌شود. سلامت روان ظرفیت كامل زندگی كردن به شیوه‌ای است كه ما را قادر به درك ظرفیت‌های طبیعی خود می‌کند و به جای جدا كردن ما از سایر انسان‌هایی كه دنیای ما را می‌سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران به وجود می‌آورد.سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق كردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، كه همراه است با درك واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال(موسوی، 1381). در زمینه ورزش و سلامت روانی[4] قبلاً تصور عموم بر این بود که فعالیت­های ورزشی برای سلامت جسمانی مفید است. امروزه بر این امر توجه شده که ورزش علاوه بر سلامت جسمانی، می‌تواند در ارتقای سلامت روانی نیز موثر باشد. ورزش نقش مهمی در سلامت روانی دارد؛ به طوری که در سال ۲۰۰۲ شعار سازمان بهداشت جهانی «تحرک رمز سلامتی»عنوان شده است(Landers, 2005). براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت عمومی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی فرد، که بین این سه جنبه تأثیر متقابل و پویا وجود دارد. بنابراین، سلامت روان به عنوان یکی از ملاک‌های تعیین کننده سلامت عمومی افراد در نظر گرفته می‌شود؛ که مفهوم آن عبارت است از احساس خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود، اتکاء به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خود شکوفایی توانایی‌های بالقوه فکری و هیجانی(World health organization, 2001). کرسینی[5](1999) سلامت روانی را حالت ذهنی همراه با سلامت هیجانی نسبتاً رها شده از نشانه­های اضطراب و ناتوانی در برقراری روابط

پروژه دانشگاهی

 سازنده، مقابله با خواسته‌ها و محرک­های تنش زای زندگی می‌داند. امروزه نمی­توان نقش کنترل هیجان­ها و جهت دهی به آنها را در داشتن سلامت روانی نادیده گرفت. از یک طرف در مطالعه سلامت روانی جوامع؛ همواره به هیجان­ها و عوامل مرتبط به آنها توجهی ویژه می­شود؛ از طرف دیگر کاربرد هیجان­ها در تعلیم و تربیت و برنامه‌های یاد گیری اجتماعی و ورزشی نیز، امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در قرن حاضر علاوه بر توجه به رشد شناختی و آموزشی و مهارتی؛ می­بایست به رشد هیجانی افراد توجه نمود و آنها را برای همکاری و مشارکت در تصمیم­گیری های مسؤلانه و مقاومت در مقابل فشار گروه همسالان آماده نمود؛ به گونه­ای كه نقش سازنده‌ای در اجتماعی كه روز به روز بر دگرگونی­های آن افزوده می‌گردد، به عهده گیرند(حسن علیان، 1384). هوش هیجانی[6] به عنوان نوعی توانایی، عبارت است از ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره کردن هیجان­های خود و دیگران. انتظار می‌رود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارت­های جتماعی بهتری را نشان دهند(Mayer & salovery, 1997). در حقیقت هوش هیجانی نوعی استعداد عاطفی است كه تعیین می‌کند از مهارت­های خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده كنیم و حتی كمك می‌کند خرد را در مسیری درست بكار گیریم. از نظر گلمن[7](1998) هوش هیجانی ظرفیت ما را در شناخت احساساتمان و احساسات دیگران تعیین می‌کند و كمك می‌کند تا ما در خودمان انگیزش ایجاد كرده و هیجانات خودمان را کنترل و اداره كرده و روابط خودمان را با یكدیگر به نظم و حساب درآوریم. در واقع هوش هیجانی شامل توانایی ما در ایجاد مهارت­های كافی در به وجود آوردن روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت­پذیری در مقابل وظایف می‌باشد. در پرتو این خصیصه هوش هیجانی علاوه بر افزایش احتمال شناخت صحیح و واقع­بینانه هیجان­ها قدرت پیش بینی و میزان تسلط فرد افزایش می‌یابد و راهبردهای مقابله مؤثری برای مواجهه با موقعیت­های استرس زا از جمله استرس‌های محیط کار و اجتماعی به كار می‌رود و ارزیابی فرد را از وقایع پیش آمده افزایش می‌دهد و باعث بالا بردن عملكرد می­شود. در حالی كه پایین بودن سطوح هوش هیجانی باعث ارزیابی ضعیف و در نتیجه عملكرد پایین فرد می‌شود(Joseph et al, 2005؛ بشارت و همکاران، 1384). هوش هیجانی از طریق خصیصه‌های ادراک هیجانی؛ آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی؛ مدیریت هیجان‌ها و با سازوکارهای پیش بینی، افزایش قدرت کنترل و تقویت راهبردهای مقابله کارآمد به فرد كمك می‌کند كه عملكرد خود را بهبود بخشد و باعث افزایش احتمال موفقیت او در زمینه­های مختلف شود. بنابراین هوش هیجانی فاكتوری مهم است كه معلمان باید همزمان با كسب مهارت­ها و توانایی­های لازم برای موفقیت در زمینه کاری خود، این مهارت را نیز پرورش دهند(بشارت و همکاران، 1384). سازمان خدمات بهداشتی و انسانی آمریکا[8]، جهت ارتقاء سلامتی و کیفیت زندگی بر ورزش منظم، عدم مصرف سیگار، اجتناب از مصرف الکل، تغذیه مناسب وایمن سازی متناسب با سن تأکید می‌کند(Lee et al, 2005). تحقیقات نشان داده است که شرکت منظم در فعالیت­های بدنی و ورزش به افراد کمک می­کند تا استقلال و تحرک خود را حفظ کنند، تکرار آسیب­های ناشی از سقوط و افتادن را کاهش دهند، تعادل و هماهنگیشان را بهبود بخشند و بتوانند قدرت و استقامت عضلانی را حفظ کنند و در نهایت از کیفیت زندگی مطلوبی بهره­مند گردند(Michael et al, 2009). سروری خراشاد(1384) طی تحقیقی نشان داد که افراد فعال در مقایسه با افراد غیر فعال در مؤلفه­های سلامت ذهنی عمومی، محدودیت فعالیت بدنی، مشکلات سلامت روانی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی، انرژی و احساسات روانی و سلامت عمومی اختلاف معنی­داری دارند و فقط در مؤلفه­های مشکلات سلامت جسمی اختلاف معنی­داری نبود. همچنین کیورنیا؛ تامبورینای و ولکات[9](2010) در تحقیقی که بر روی بیماران انجام داده بودند؛ گزارش کردند که گروه­هایی که در برنامه های تمرین بدنی شرکت کرده بودند؛ در مقایسه با گروه کنترل در ابعاد عملکرد فیزیکی، سلامت عمومی، سرزندگی و احساس حیات و درد بدنی امتیاز بالاتری در ابعاد کیفیت زندگی کسب کرده بودند. همچنین آنها خاطر نشان کردند که فعالیت­های بدنی هوازی و انجام فعالیت بدنی منظم توانایی ارتقاء کیفیت زندگی را دارد. موسسات نظامی به ارتش جمهوری اسلامی كه وظیفه حفاظت از تمامیت ارضی کشور را برعهده دارند، بیشتر متكی به سرمایه‌های انسانی بوده و میزان اثر بخشی آنان تا حدود زیادی به وجود این نیروهای سالم و كارآمد بستگی دارد كه از دانش و تخصص بالایی برخوردارند.عوامل گوناگونی وجود دارد كه می‌توانند تخصص و دانش را تحت تاثیر خود قرار دهند و به آن لطمه وارد آورند. یكی از مهم‌ترین عوامل اثر گذار فشار روانی و وجود هیجان­های کنترل نشده است كه در نهایت می‌تواند سلامت عمومی و کیفیت زندگی را به خطر اندازد(صادقی بروجردی، 1382). لذا ضرورت ایجاب می­کند که به منظور حفظ اعتبار و ارزش این ارگان و کارکنان آن به عواملی که موجب عملکردهای نامطلوب محیطی، سازمانی و یا فردی می­شوند، توجه نمود تا بتوان درک درستی از آنها به دست آورد و از طریق راهبردهای مناسب این عوامل را کنترل نمود. از طرف دیگر چنانچه که ملاحظه می­شود مدل­های مفهومی «کیفیت زندگی» پدیده­ای نسبتاً جدید هستند که اکثراً همراه با تفکر جدید درمورد اهداف توسعه بوده­اند و اکثر تحقیقات صورت گرفته در زمینه کیفیت زندگی در مورد بیماران و گروه­های درمانی بوده است و کمتر در گروه­های بدون سابقه بیماری و سالم صورت گرفته است. از این رو این پژوهش سعی دارد که با یک بررسی جامع مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار دهد و به سوالات پاسخ دهد که آیا بین سلامت روانی؛ کیفیت زندگی و هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد؟

عکس مرتبط با سیگار

[1] . Quality of life

 

[2] . World Health Organization Quality of life( WHOQOL)

 

[3] . Landers

 

[4] . Mental health

 

[5] . Corsini

 

[6] . Emotional intelligence

 

[7] . Golman

 

[8] . Health and Human Services American

 

. Courneya , Tamburrini & Woolcott

 

[1] . Quality of life

 

[2] . World Health Organization Quality of life( WHOQOL)

 

[3] – Goleman


فرم در حال بارگذاری ...

« تحلیل ساختاری پایان­ نامه ­های مدیریت ورزشی دانشگاه ­های استان مازندرانبررسی تطبیقی احکام معدن از نظر فقه اسلامی و حقوق ایران »
 
مداحی های محرم