صنایعدستی تبلور عینی فرهنگ و مظاهر هنری و از نوع هنرهای كاربردی و مردمی به حساب میآید و از آنجا كه هر فراورده دستی بازگوكننده خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی محل تولید خود است، میتواند عامل مهمی در شناساندن فرهنگ و تمدن وهمچنین عاملی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی محسوب شود (یزدانپناه، لیلا، صمدیان، فاطمه؛ عوامل مؤثر بر میزان موفقیت شرکتهای تعاونی، 1388). در جامعهای سنتی صنایعدستی دارای ارزشهای استفاده و کاربردی هستند، یعنی مردم این صنایع را به دلیل فایدههای عملی و نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بهکار میبرند. اما در جامعهی مدرن، این صنایع بیشتر دارای ارزش نمادین است (رضوانفر، مرتضی، صنایعدستی و مدرنیته تحلیلی مردمشناختی از ابعاد نظری صنایعدستی، 1385). صنایعدستی بیشتر به عنوان اقلامی كه با دست و اغلب با استفاده از ابزار ساده ساخته میشوند و بهطور کلی ماهیتی هنری و یا سنتی دارند تعریف میشود. یکی از ویژگیهای مشترک که در اکثر صنایعدستی یافت میشود این است که روش تولید آنها کاربر، با استفاده از ابزار و تجهیزات ساده میباشد و بسیار متفاوت از روش تولید بهوسیله پیشینیان نیست (رد زان، معروف، عارف، فریبرز، محدودیتها و پتانسیل صنعت صنایعدستی در مناطق توسعهنیافته مالزی،2011). در تعریفی دیگر، صنایعدستی به گروهی از صنایع اطلاق میشود که تمام یا قسمت اعظم مراحل ساخت فراوردههای آن با دست انجام میگیرد. در گذشته صنایعدستی بسیاری در گیلان رواج داشت که امروزه به دلیل زندگی ماشینی و فناوری رونق خود را از دست داده است (قربانی ریک، رضا؛ غلامی، سارا، ۱۳۸۷). اغلب محصولات صنایعدستی از فناوریهای ساده و مواد خام محلی در دسترس استفاده میكند. تولید صنایعدستی به مقدار کمی سرمایهگذاری در مقایسه با محصولات صنعتی نیاز دارد و تولید کننده جدید با موانع ورود كمتری مواجه است. به هرحال، تولید صنایعدستی میتواند در خانه یا در مراکز منطقهای واقع شده در مناطق روستایی انجام شود و افراد برای كار كردن نیازی به نقل مكان به مناطق بزرگتر شهری ندارند (دی گورمن، ویلیام و همكاران، شركت نساجی صنایعدستی اردن بدوی: بررسی امكانسنجی شغل برای زنان اردنی، 2009). برای تولید صنایعدستی، بیشتر از منابع داخلی استفاده میشود، كه میتوان نیروی كار، مواد اولیه و ابزاركار را بهعنوان منابع نام برد كه نزدیك به80 درصد این تولید را فراهم میكنند. در مجموع میتوان گفت كه تولید این صنایع، اثر مستقیم بر درآمد ناخالص ملی دارد و هرگونه افزایش در میزان تولید و بهبود كیفیت، تأثیر مستقیمی بر افزایش درآمد ناخالص ملی میگذارد. مواد اولیهای مانند پشم، كرك و دیگر مواد، درصورت تبدیل به صنایع فرش، گلیم، جاجیم، گبه و غیره، ارزش چند برابری پیدا میكند، كه این ارزش در صورت صدور نیز چند برابر میشود (نواب اكبر، فیروزه و همكاران، عوامل مؤثر بر كمیت و كیفیت تولید صنایع دستی،1379). بخش صنایعدستی میتواند تأثیر عمدهای بر اقتصاد ملی از طریق كسب درآمد ارز خارجی، ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی پایدار داشته باشد. پول صرف شده در صنایع دستی فوراً و بدون کاهش ارزش، به سوی جامعه محلی گسترش مییابد. صنایعدستی فرصتی برای جایگزینی واردات از کشورهای دیگر است که به بازار روانه میشوند اما نماینده فرهنگ محلی نیستند و به گسترش اقتصاد کمک نمیكنند (دیوید اوكونور، صنایعدستی و ارتباط آن با گردشگری: صنعتگران گنجینه شما هستند، 2006). همچنین صنایعدستی بخش جداییناپذیری از تجارب توریستها را تشكیل میدهد. بسیاری از كشورها از صنایعدستی بهعنوان بخشی از توریسم فرهنگی حاكم در كنار مكانهای باستانی و میراث فرهنگی بهره میبرند، زیرا آنها برای جوامع منابع درآمدی و فرصتهای شغلی فراهم میكنند (مصطفی، مایرنا، پتانسیل تقویت صنایعدستی بهعنوان یك محصول گردشگری در اردن،2011). ایران، به عنوان كشوری در حال توسعه از نظر فناوری و یكی از سه قطب مهم صنایعدستی جهان، میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود و مطالعات و تجربیات داخلی و جهانی، در كنار صنایع ماشینی با توسعه صنایعدستی و روستایی خویش به توسعه اقتصادی قابل انتظار دست یابد (یزدان پناه، لیلا، صمدیان، فاطمه؛ عوامل مؤثر بر میزان موفقیت شرکتهای تعاونی، 1388). استان گیلان با بیش از 60 رشته صنایعدستی، دارای تنوع تولید و محصولات قابل عرضه به بازارهای داخلی و خارجی است. فهرست رشتههای دارای قدمت و اصالت تاریخی و فرهنگی صنایعدستی استان عبارتند از: گلیم بافی، نازك كاری و خراطی چوب، تولیدات دست بافت، قالیبافی، تولید تابلوهای معرق، چموش دوزی، سفالگری و سرامیك سازی، قلاب دوزی، مرواریدبافی، تولید عروسكهای كاموائی، بامبوبافی، چهلتكهدوزی، چادرشب بافی، حصیربافی، شال بافی، نمدمالی، رشتیدوزی، کدوی قلیانی و منبت. در حالیكه در جهان امروز صنایعدستی، علاوه بر حفظ جایگاه خود در عرصه هنر، زیباییشناختی و هویت بخشی ملی و منطقهای، به منبع مهم ارزش افزوده و بهرهوری اقتصادی تبدیل شده است، در ایران، به دلیل برخی موانع و مشكلات، این صنعت از جایگاه واقعی خود فاصله گرفته و از نقش آفرینی در عرصه اقتصادی نیز دور شده است. این عامل سبب شده كه تأثیر و نقش صنایعدستی در افزایش اشتغال و درآمدزایی به مرور كمرنگ شود، طوریكه، از سویی، امكان عرضه در بازارهای داخلی را از دست میدهد و، از سوی دیگر، رؤیای رقابت با بازارهای خارجی را ناممكن میسازد (پارسایی، الهام، نگاهی به چالشهای پیشروی توسعه صنایعدستی، 1386). این مقاله به بررسی جنبههای اقتصادی صنایعدستی استان گیلان و تأثیر آن در رشد و توسعه اقتصادی این استان میپردازد.
مواد و روشها
درباره تأثیر صنایعدستی بر رشد و توسعه استان گیلان تاكنون تحقیقی صورت نگرفته است، اما در خصوص صنایعدستی تحقیقات زیادی صورت گرفته، از جمله فیروزه نواب اكبر، نوذر منفرد و علیرضا رضائی در تحقیقی تحت عنوان عوامل مؤثر بر كمیت و كیفیت تولید صنایعدستی بین زنان عشایر در سال 1379 نشان دادند تولید صنایعدستی بر میزان درآمد ناخالص سالانه خانوار، هزینهها و ارزش افزوده تأثیر معناداری دارد. فرهود گلمحمدی در پژوهشی، تحت عنوان توسعه صنایعدستی و فناوری متوسط با هدف گسترش توریسم و اشتغال پایدار روستایی، در سال 1389 نشان داد كه برای دستیابی به اشتغال و توسعه پایدار در روستاها ظرفیت بخش كشاورزی محدود است و باید به دنبال گزینههای دیگری برای ایجاد كار و درآمد برای روستائیان بود. ایجاد و گسترش صنایعدستی و فناوری متوسط و توسعه توریسم میتواند سهم مهمی حتی بالاتر از سهم كنونی بخش كشاورزی در ایجاد كار و درآمد برای روستائیان داشته باشد.
در این تحقیق درپی بررسی تحلیل اقتصادی صنایعدستی استان گیلان و تأثیر آن در رشد و توسعه این استان هستیم. جهت گردآوری اطلاعات،آمار و سوابق و یافتههای پژوهشی در زمینه موضوع تحقیق از كتابخانهها و مراكز اطلاعرسانی و اسناد، سالنامههای آماری استان گیلان، مقالات، ارتباطات اداری سازمانی، استعلام از سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان گیلان و استفاده از سایتهای اینترنتی و كتابخانههای دیجیتالی و بررسی مصاحبهها و نظرات دستاندركاران و مسئولان ذیربط و نظرات صنعتگران شاغل در این بخش استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی، کمّی و كاربردی است و در نهایت ارائه راهكارها و الگوهای كاركردی در موضوع تحقیق، از روشها و اهداف اصلی تحقیق است.
در این پژوهش همچنین تأثیر صنایعدستی بر بخشهایی چون گردشگری، درآمد سرانه، تولید ملی، توسعه صادرات و اشتغال استان بررسی میگردد. مشكلات و موانع توسعه صنایعدستی استان گیلان مورد بررسی قرار میگیرد و در ادامه راهكارها و پیشنهادهایی برای توسعه و ارتقاء جایگاه و تقویت بازار صنایعدستی استان گیلان ارائه میگردد. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق كه جمعآوری شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند، شامل موارد زیرند:
– تعداد افراد شاغل در بخش صنایعدستی به تفكیك شاخههای صنایعدستی استان گیلان در سال 1390.
– تعداد صنعتگران شناسایی شده در بخش صنایعدستی استان گیلان بین سالهای 1384 تا1390.
– نسبت شاغلان بخش صنایعدستی به كل شاغلان استان گیلان طی سالهای 1384 تا 1390.
– میزان فروش صنایعدستی استان گیلان بین سالهای 1388 تا 1390.
– آمار صادرات گمركات استان گیلان بین سالهای 1385 تا 1387.
محدوده جغرافیایی (مکانی) تحقیق حاضر، كلیه مناطق شهری و روستایی استان گیلان را شامل میشود و جامعه آماری تحقیق نیز كلیه صنعتگران شاغل در بخش صنایعدستی استان گیلان میباشد، محدوده زمانی پژوهش نیز بین سالهای 1384 تا 1390 در نظر گرفته شده است و فرض تحقیق براین است که رشد صنایعدستی در استان گیلان از جنبههای مختلف سبب توسعه اقتصادی استان میگردد.
تجزیه و تحلیل
در بخش اقتصاد، هدفهای اصلی دولت، افزایش تولید و درآمد ملی، رشد اقتصادی، رسیدن به اشتغال کامل و کاهش نرخ بیکاری، ثبات قیمتها، توسعه صادرات و افزایش درآمدهای ارزی است. کشورهای در حال توسعه در اجرای برنامههای مورد نظر خود با مشکلات زیادی
همانند رشد بیرویه جمعیت، وجود انواع مختلف بیکاری و در نتیجه پایین بودن سطح درآمد گروه زیادی از مردم، كمبود سرمایه داخلی و نبود منابع مالی کافی برای اجرای برنامههای توسعه اقتصادی جهت فراهم آوردن امکان بهرهبرداری بهینه از منابع انسانی، طبیعی و… کشور روبرو هستند. با توجه به کاهش منابع درآمد ملی، که اساساً متکی به درآمد حاصل از صدور نفت بوده، و شدت یافتن آهنگ رشد جمعیت که تعداد متقاضیان در بازار کار را هر ساله به طور روز افزونی افزایش میدهد، در حال حاضر اولویتها ایجاب میکند، صرفنظر از طرحهای زیربنایی و اساسی کشور، در زمینه تولید روی طرحها و پروژههای کاربر یا کارطلب بیشتر تکیه داشته باشیم تا طرحهایی که عمدتاً سرمایهبر و بهویژه ارزبر میباشند. در این راستا صنایعدستی با توجه به ویژگیهایی که دارد شاید بیش از هر فعالیت تولیدی دیگری با شرایط موجود مطابقت داشته باشد و از اینرو میتوان نقش شایستهتری در برنامهریزی آینده کشور برای آن در نظر گرفت که از آن جمله افزایش سهم تولید ناخالص ملی خواهد بود (بختیاری، حمید، تحلیلی بر ماهیت صنایعدستی و جایگاه آن در نظام برنامهریزی). مهمترین ویژگیهای صنایعدستی عبارتند از: کاربر بودن و ارزش افزوده بسیار بالا، نیاز به سرمایه اندک برای ایجاد و بهرهبرداری، تأمین قسمت عمدهی مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی، عدم نیاز به كارشناس و متخصص خارجی و سازگاری و استفاده از مهارتهای بومی، عدم آثار مخرب زیستمحیطی، قدرت اشتغالزایی با سرمایه اندك، برخورداری از ابزار كار ساده، بازار ساده فروش محصولات، قابلیت و توانایی ایجاد درآمد مکمل، بالا رفتن درآمد كشور از طریق جذب گردشگر و ارتقای صنعت توریسم. صنایعدستی بخشی از صنعت فرهنگی و دارای ظرفیت ایجاد ارزش افزوده بالا برای یک كشور است که از نزدیک با بخشهای مختلف صنعتی مرتبط شده است. کشورها در حال اعمال تلاشهای سازگار برای توسعه صنایعدستی خود به سوی صنایعی با ارزش افزوده اقتصادی و صنایع منحصر بهفرد به لحاظ فرهنگی میباشند (یانگ هون آهن، صنایعدستی كره و صنعت گردشگری، 2006). صنایعدستی از جنبههای مختلفی سبب رشد اقتصادی یك كشور میشود، كه از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
صنایعدستی بهترین راه اشتغالزایی
با توجه به بالابودن هزینه اشتغال در بخشهای دیگر اقتصادی، توسعه و سرمایهگذاری روی صنایعدستی یكی از راههای كم هزینه و مناسب برای ایجاد اشتغال میباشد. با توجه به اهمیت این نكته كه، برای ایجاد اشتغال و رفع بیكاری باید آنرا در بخشهای روستایی، شهری و استانی با توجه به مزیتهای نسبی و فرهنگ بومی هر منطقه جستجو كرد، صنایعدستی با قابلیتها و خصوصیات ویژه خود، از جمله استفاده از مواد اولیه داخلی، ارزان و فناوری ساده و عدم نیاز به سرمایهگذاری زیاد و امکان ایجاد و توسعه در مناطق روستایی، بهویژه در داخل محل سکونت روستاییان، میتواند نقش مهمی در مبارزه با انواع بیکاری داشته باشد و مهمترین منبع کار، به خصوص برای روستاییان و زنان روستایی، محسوب گردد. صنایعدستی جنبههای زیادی به عنوان محرک اقتصادی دارد. صنایعدستی با اشتغال در خارج از فصل برای اعضای جوامع کشاورزی این امكان را فراهم میكند تا درآمد خود را تكمیل كنند. مهمتر اینكه، این صنایع اشتغال و فرصتهای درآمدی مورد نیاز زیادی را برای افرادی که بهطور سنتی از اقتصاد محلی محرومند، مانند زنان، اعضای اقلیتهای قومی، جوانان، کارگران غیر ماهر، افراد معلول و سالمند، فراهم میكنند (مك كرچر، باب، گردشگری بعنوان یك كاتالیزور، 2006). توسعه بخش صنایعدستی همچنین میتواند به کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها کمک کند که بسیاری از کشورها را با ازدحام بیش از حد در شهرها و ناتوانی برای ایجاد فرصتهای شغلی و افت ناشی از آن برای اقتصاد روستایی، به ستوه آورده است (اوكونور، دیوید، صنایعدستی و ارتباط آن با گردشگری، 2006).
جدول 1 : تعداد افراد شاغل در بخش صنایع دستی در سال 1390به تفكیك شاخههای صنایع دستی استان گیلان
رشته | تعداد افراد مشغول بكار | نسبت شاغلان این رشته به كل شاغلان بخش صنایع دستی (به درصد) |
گلیم بافی | 3200 | 83/27 |
حصیربافی | 2000 | 39/17 |
بافتنی های سنتی | 800 | 96/6 |
چادر شب بافی | 600 | 22/5 |
قلاب بافی | 350 | 04/3 |
مروارید بافی | 220 | 91/1 |
قلاب دوزی | 120 | 04/1 |
معرق چوب | 100 | 87/0 |
سفال و سرامیك | 100 | 87/0 |
منبت | 70 | 61/0 |
خراطی | 70 | 61/0 |
نازك كاری | 50 | 43/0 |
بامبو بافی | 50 | 43/0 |
سایر رشته ها | 3770 | 78/32 |
منبع :اداره كل میراث فرهنگی استان گیلان
جدول شماره1 تعداد افراد مشغول بكار در شاخههای مختلف صنایعدستی استان را به ترتیب از بیشترین افراد شاغل در یك رشته تا كمترین آنها نمایش میدهد. این جدول همچنین نسبت فعالان هر یك از شاخهها به كل شاغلان حوزه صنایعدستی استان را در سال1390 نشان میدهد. بیشترین نسبت شاغلان مربوط به گلیمبافی است و حصیربافی و بافتنیهای سنتی در مراتب بعدی قرار دارند. منظور از سایر رشتهها، آنهایی هستند كه افراد شاغل در آنها بسیار كمتر از50 نفر میباشند.
جدول 2 :تعداد صنعتگران شناسایی شده در بخش صنایع دستی استان گیلان بین سالهای 1384 تا 1390،
سال | تعداد صنعتگران شناسایی شده | نرخ رشد به درصد |
1384 | 700 | —— |
1385 | 1200 | 43/71 |
1386 | 350 | 83/70- |
1387 | 700 | 100 |
1388 | 1300 | 71/85 |
1389 | 1500 | 38/15 |
1390 | 5700 | 280 |
منبع :اداره كل میراث فرهنگی استان گیلان
همانطوریكه ملاحظه میشود، جدول شماره2 تعداد صنعتگران شناسایی شده در بخش صنایعدستی استان گیلان كه دارای كارت شناسایی شدهاند را بین سالهای1384 تا1390 بههمراه نرخ رشد در هر سال نشان میدهد، كه از700 نفر در سال 1384 به 5700 نفر در سال1390 رسیده است كه رشدی معادل 29/714 درصدی (14/8 برابری) را نشان میدهد.
در سی سال گذشته، بیكاری و اشتغال مهمترین دغدغه استان گیلان بوده است. محدود ماندن نرخ رشد بخشهای مختلف اقتصادی، نرخ پایین انباشت سرمایه، پیدایش فناوریهای جدید، كاهش تقاضا برای نیروی كار در بخش اقتصاد و مازاد نیروی كار و جایگزینی سرمایه به جای نیروی كار به خاطر پایین بودن هزینه سرمایه نسبت به هزینه نیروی كار، موجب افزایش فشار بیكاری در استان گیلان شده است. این در حالی است كه جذب نیروی کار توسط بخش صنایعدستی، علاوه بر تعادل بخشیدن به سایر بخشها، از ایجاد شغلهای کاذب نیز جلوگیری میكند و به دلیل ماهیت تولیدی بودن تأثیرقابل توجهی بر اشتغالزایی غیرمستقیم دارد. براساس اعلام سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان گیلان، تولید صنایعدستی در گیلان برای10هزار نفر به صورت مستقیم شغل ایجاد کرده است. (روزنامه ایران، ص15، 30 خرداد 1389).
فرم در حال بارگذاری ...