، فرضیات، سوالات، اهداف، ضرورت، روش شناسی تحقیق و در شکل کلی به طرح تحقیق می پردازد و کلیت رساله را طراحی می کند.
فصل دوم به مبانی فکری تحقیق اشاره دارد و در دو بخش مفاهیم و چارچوب نظری تقسیم گردیده است. در بخش مفاهیم به تعریف توسعه کشاورزی و ابعاد بازدارنده مرتبط با آن در از نظر چارچوب فکری محقق پرداخته شده است. بخش چار چوب نظری به مبنای نظری عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی در قالب نظریههای دولت(گزینش اجتماعی) پرداخته و با بسط تئوریک دولت رانتیر و اقتصادسیاسی نفت پایه کشور عوامل اصلی ضعف کشاورزی را ریشه یابی کرده است که بر مبنای آنها فرضیات تحقیق شکل کلی گرفته و مدل تحلیلی بر اساس آنها ترسیم گردیده است.
فصل سوم به معرفی منطقه پرداخته است. محتوای اصلی این فصل به مواردی که در فرایند تحقیق به آن لازم است و در نتایج تحقیق نقش تعیین کننده دارد اختصاص یافته است. در این فصل به ویژگیذهای موقعیتی، طبیعی، جمعیتی، اقتصادی و خدماتی منطقه مورد مطالعه اشاره گردیده است.
فصل چهارم در دو بخش تدوین شده است. بخش اول به توصیف و تحلیل داده های تحقیق پرداخته و بخش دوم به آزمون فرضیات تحقیق اشاره دارد.
و در نهایت فصل پنجم که عصاره و بخش اصلی تحقیق است به نتیجه گیری و پیشنهادات تحقیق پرداخته است.
فصل اول
کلیات تحقیق |
1-1- تبیین مساله تحقیق
بطورکلی، فعالیت اصلی روستاییان ایران كشاورزی است و تقریبا تمام شاغلان بخش كشاورزی در مناطق روستایی ساكن هستند. براساس آخرین گزارش رسمی مركز آمار ایران در مورد سطح زیر كشت محصولات كشاورزی، حدود 86 درصد از زمین های زیر كشت آبی، 85 درصد زمین های زیر كشت دیم و 78 درصد باغ و قلمستان های موجود به روستائیان بهره بردار تعلق دارد. بنابراین، بستر فعالیت های كشاورزی محیط و فضایی جغرافیایی به نام فضای روستایی است(تقدیسی و بسحاق،1:1389) و نقش مهمی را در اقتصاد و تامین اشتغال روستایی دارد. ضمن اینکه، بخش کشاورزی ایران یکی از مهمترین و تواناترین بخش های اقتصادی کشور است. که تامین کننده بیش از یک چهارم تولید ناخالص ملی، یک چهارم اشتغال، بیش از چهار پنجم نیازهای غذایی، یک چهارم صادرات غیر نفتی و حدود نه دهم از نیاز صنایع به محصولات کشاورزی است(نیک پی، 30:1389). باوجود نقش مثبت بخش کشاورزی در رشد و توسعه اقتصاد ملی و محلی، واقعیت های فعلی نشان از ضعف اقتصاد مبتنی بر تولید و رکود بخش کشاورزی در مناطق روستایی دارد. بطورکلی، بهرهوری سرانه در بخش کشاورزی کمتر از دیگر بخش هاست و عملکرد بیشتر محصولات از میانگین کشورهای پیشرفته بسیار دور است (محقق کجیدی،52:1375). بیشتر بهره برداری ها در معرض مخاطرات طبیعی و آب و هوایی قرار دارند و قدرت لازم برای مقابله با فشارهای زیست محیطی در آنها بوجود نیامده است. بهره برداران فاقد مهارت های لازم جهت رشد بهره وری بخش کشاورزی هستند و انتشار و اشاعه نوآوری های کشاورزی در سطح مزارع با مشکل مواجه است. بیشتر این كسب و کارها از توانایی لازم برای عرضه رقابتی محصولات و خدمت های با كیفیت برخوردار نیستند(شریف زاده و همکاران،73:1389) و فعالیت در بخش کشاورزی با سودآوری و انباشت سرمایه همراه نمی گردند. بازدهی تولید بخش کشاورزی در مقایسه با امکانات مورد استفاده و نیازهای جامعه، در سطح پایین قرار دارد(رسول اف،76:1374) و تخصیص منابع در این بخش با بهره وری و کارایی همراه نمی گردد.
استدلال بر این است که عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی در مناطق روستایی با دو ایده و نظرکلی مرتبط هستند. دسته ای از نظریات به عوامل اکولوژیکی و محیطی نظیر: شرایط اقلیمی، نوع خاک، نحوه دسترسی به آب و دسته دوم به عوامل اقتصاد سیاسی (یاسوری، 113:1386-114) اشاره دارد که مربوط به روابط متقابل میان نیروهای سیاسی و اقتصادی و تاثیر آن روابط بر تشكیل سیاست های اقتصادی است (فهیمی، 13:1385).
بطورکلی، کشاورزی فرایند طبیعی بهره برداری از زمین است و به عنوان یکی از بخش هایی است که به شدت تحت تاثیر متغیرهای طبیعی می باشد(GIZ,2012:1) و در ارتباط مستقیم با منابع خاک، آب، آب و هوا و ترکیبات زیستی قرار دارد. مدیریت منابع طبیعی در کاهش فقر و توزیع عادلانه درآمد بین بهره برداران کشاورزی موثر می افتد(Shiferaw, et al.,2009:602) و فرصت های دسترسی به امکانات و تسهیلات کشاورزی را ارتقا می بخشد. این درحالی است که اختلال در اکوسیستم های طبیعی بخش کشاورزی نیز در درازمدت تخریب منابع خاک، آلودگی منابع آب و تغییر شرایط اقلیمی و آب و هوایی را به همراه دارد(Huard,2006:115) و سودآوری بخش را تحت تاثیر قرار می دهد.
توافق کلی براین است که فرایند برنامه ریزی توسعه در بخش کشاورزی با کنش دولتی گره خورده است و به طور سنتی با مداخلات دولت همراه می باشد(Cafiero,2003:37). این در حالی است که در برخی از موارد، اجرای برنامه ریزی توسعه در بخش کشاورزی از طرف دولت به نتایج مطلوبی منتهی نمی گردد و تلاش های صورت گرفته الزامات توسعه را در بخش کشاورزی مستقر نمی کند. ارزیابی فرایند توسعه بخش در چند دهه اخیر نشان می دهد که بخش کشاورزی به لحاظ ساختاری تحول در خوری نیافته است (محقق کجیدی،52:1375) و قادر به ایفای نقش اقتصادی خود در مناطق روستایی نیست. در این میان، شکست برنامه ریزی توسعه بخش کشاورزی در کشور را می توان از دیدگاه های مختلف و در قالب علل ناکامی برنامه ریزی توسعه اقتصادی در ایران بیان کرد. برهمین اساس، صاحب نظران در تبیین این پدیده عمدتا دو دیدگاه یا پاسخ را مطرح نموده اند:
– دیدگاهی که ناکامی برنامه ریزی در کشور را ناشی از عوامل فنی یا به عبارت دیگر، ناشی از اشتباهات فنی سیاست گذاران و برنامه ریزان در انتخاب اهداف و ابزار اجرای این برنامه ها می داند؛ دیدگاه اول دولت را موجودی خنثی و بی طرف می داند که تنها عامل اجرای نظرات و توصیه های فنی برنامه ریزان است. بنابراین، شکست برنامه های توسعه، معرف انتخاب نادرست هدف های این برنامه ها یا نادرستی ابزار پیش بینی شده برای دستیابی به این هدف هاست. به نظر می رسد این دیدگاه قادر نباشد شکست برنامه های توسعه در ایران را توضیح دهد. واقعیت این است که خود برنامه ریزان و اقتصاددانان درباره هدف ها و سیاست های اجرایی برنامه های توسعه وحدت نظر ندارند؛
– دیدگاهی که برنامه ریزی در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه را، نه به منزله تلاش آگاهانه دولت در این کشورها برای بهبود وضعیت اقتصادی خود، بلکه ابزار مدرن سرمایه داری مسلط بر استمرار روند استثمار اقتصادهای پیرامونی یا عقب افتاده می داند؛ این دیدگاه، دولت در ایران و به طور کلی دولت های کشورهای درحال توسعه را عنصر بی اختیاری می داند که هر اقدامی از جمله برنامه ریزی اقتصادی را دولت های قدرتمند بر آنها دیکته کرده اند (نظریه معروف توطئه) ضمن آنکه حضور تعیین کننده نیروهای قدرتمند خارجی در تحولات اقتصادی کشورهای درحال توسعه را نمی توان انکار کرد. برای مثال مقایسه تجربه برنامه ریزی توسعه در دو کشور ایران و کره جنوبی که هر دو به اردوگاه امپریالیسم و سرمایه داری غرب تعلق داشتند حقایق دیگری را آشکار می کند؛
– به نظر می رسد دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به دو دیدگاه قبل موجود باشد که طرح هر گونه نظریه ای درباره ناکامی برنامه ریزی و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی در ایران، در درجه اول معرف نظریه ای درباره رفتار دولت در کشور باشد. هر نظریه ای که بهتر بتواند این رفتار را تبیین کند نظریه معتبرتری درباره علل ناکامی برنامه ریزی در ایران خواهد بود. از دیدگاه سوم به جای آنکه همچون دیدگاه اول فرایند توسعه را فرایند تعامل متغیرهای اقتصادی محض بداند و دولت را واسطه ای بی طرف در تنظیم چگونگی این تعامل، یا همچون دیدگاه دوم، توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی را امری تحمیلی و خارج از حوزه اقتدار دولت های تسلیم وضعیت کشورهای درحال توسعه تصور کند به کنکاش در تاثیر عوامل غیراقتصادی محیط برنامه ریزی بر رفتار دولت می پردازد (سلیمی، 11:1384). براین اساس، دولت ها مبتنی بر جوهره ماهوی خود به درک توسعه می پردارند و محیط برنامه ریزی توسعه کشاورزی را جهت می دهند. لذا، شناسایی نیروی های غیراقتصادی(سیاسی) موثر بر محیط برنامه ریزی توسعه می تواند کلید اصلی ریشه یابی توسعه نیافتگی بخش کشاورزی باشد و مبنای مناسبی را برای تشخیص عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی در مناطق روستایی فراهم سازد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
……………………………………….. 103
6-1- بررسی توصیفی متغیرهای تحقیق………………. 104
6-1-1- جنس پاسخگویان…………………………. 104
6-1-2- سن پاسخ گویان…………………………. 105
6-1-4- سطح درآمد پاسخگویان……………………. 107
6-1-5- محل اقامت گردشگران…………………….. 108
6-1-6- مدت اقامت در منطقه…………………….. 109
6-1-7- هزینه سفر…………………………….. 110
6-1-8- هدف از بازدید منطقه……………………. 111
عنوان | صفحه |
6-1-9- مهمترین منابع اطلاع رسانی از جاذبهها ……. 112
6-1-10- مهمترین مانع توسعه گردشگری در منطقه……. 113
6-1- 12- امکانات بهداشتی وزیربنایی …………… 115
6-1- 14- نقش معرفی جاذبه ها درتوسعه گردشگری……. 117
6- 3-بررسی رابطه برنامه ریزی مناسب درزمینه گردشگری دربهبود شرایط اقتصادی واجتماعی …………………………… 120
6- 4- روش تجزیه وتحلیل SWOT………………… 121
6-4-3 -عوامل خارجی موثر بر گردشگری درشهرستان شوش.. 123
6-4-4-تحلیل نقاط قوت ،ضعف، فرصت وتهدید ها……… 126
فصل هفتم : نتیجهگیری، بررسی فرضیهها و پیشنهادات
7-1- نتیجهگیری ……………………………… 132
7-2- بررسی فرضیههای تحقیق…………………….. 133
7-2-1- فرضیه اول…………………………….. 134
7-2-2- فرضیه دوم…………………………….. 134
7-3- ارائه پیشنهادات…………………………. 135
پیوست……………………………………….. 137
منابع ومأخذ………………………………….. 141
فهرست شكل ها
عنوان | صفحه |
شکل2 -1 تعداد گردشگران ورودی به بازارهای گردشگری در سال 2009 49
شكل 4-1 موقعیت شهرستان شوش در استان و كشور…….. 65
شكل 4-2 نقشه ناهمواری های شهرستان شوش…………. 66
شكل 4-3 نقشه آب و هوای شهرستان شوش……………. 67
شكل 4-4 نقشه وضعیت بارندگی شهرستان شوش………… 68
شكل 4-5 نقشه وضعیت دما شهرستان شوش…………….. 69
شكل 6-1 توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان براساس جنس. 104
شکل 6-2: توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان براساس سن. 105
شکل 6-3: توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر اساس میزان تحصیلات 106
شکل 6-4: توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر اساس میزان درآمد 107
شکل 6-5: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس محل اقامت 108
شکل 6-6: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مدت اقامت 109
شکل 6-7: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس هزینه سفر 110
شکل 6-8: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس هدف بازدی 111
شکل 6-9:توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مهمترین منابع اطلاع رسانی از جاذبهها…………………………….. 112
شکل 6-10: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مهمترین مانع توسعه گردشگری در منطقه…………………………….. 113
شکل شماره 6-16:امتیاز بندی فرصتها،قوتها،ضعفها،تهدیدها 131
فهرست جدول ها
عنوان | صفحه |
جدول 2-1 اصطلاحات گردشگری در متون علمیو سازمان جهانی گردشگری 18
جدول 2-2 ضریب فزاینده اشتغال(به مقدار تقریبی میلیون نفر) 39
جدول 2-3 پیش بینی ودرصد نرخ گردشگری بین سالهای 1995 – 2020 به میلیون نفر را نشان میدهد……………………………. 46
جدول 2-4 ده کشوری که بیشترین تعداد گردشگر را جذب نموده اند(تعداد گردشگربین المللی وارده برحسب میلیون نفر)………. 47
جدول 2-5 درآمد حاصل از صنعت گردشگری در مناطق مختلف جهان (برحسب میلیارد دلار آمریکا)………………………………. 49
جدول 3 -1 سیستم گردشگری…………………….. 54
جدول 4-1 جمعیت شهری شهرستان شوش 1385………… 74
جدول 4-2 جمعیت روستایی شهرستان شوش 1385………. 75
جدول 4-3 جمعیت شهرشوش را بر حسب جنس در طی سالهای 1355 تا 1385 را نشان میدهد…………………………………… 76
جدول 4-4 جمعیت و خانوار شهرستان شوش بر حسب تقسیمات کشوری 1375 77
جدول 4-5 جمعیت فعال و غیرفعال در سال 1385…….. 78
جدول 5-1 آمار بازدید کنندگان از برخی محوطههای تاریخی و موزههای شهرستان شوش………………………………….. 94
جدول 5-2 آمار بازدید کنندگان خارجی از آستان دانیال نبی(ع) رادرفروردین 88 نشان میدهد…………………….. 95
جدول 5-3 درصد وچگونگی استفاده ازقابلیتهای گردشگری استان توسط گروههای مختلف گردشگری
را نشان میدهد……………………………….. 100
جدول 5-4 شاخصهای جمعیت مقیم ورودی جهانگردان به هتل 101
جدول 5-5 مشخصات رستورانهای شهرستان شوش………. 102
جدول 6-1 توزیع فراوانی ودرصد پاسخگویان براساس جنس. 104
جدول شماره 6-4 توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر اساس میزان درآمد 107
جدول شماره 6-5 توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس محل اقامت 108
عنوان | صفحه |
جدول شماره 6-6 توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مدت اقامت 109
جدول شماره 6-7: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس هزینه سفر 110
جدول شماره 6-8: توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس هدف بازدید 111
جدول شماره 6-9 توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مهمترین منابع اطلاع رسانی از جاذبهها………………………… 112
جدول شماره 6-10توزیع فراوانی و درصد گردشگران بر اساس مهمترین مانع توسعه گردشگری در ……………………………. 113
جدولشماره 6-12: وضعیت امکانات بهداشتی و زیر بنایی از نظر گردشگران……………………………………………. 115
جدول شماره6-15 : رضایت کلی گردشگران از مکانهای گردشگری شهرستان شوش……………………………………………. 118
جدول شماره 6- 17 آزمون کای اسکوئر ……………. 120
جدول شماره 6-18-ضریب همبستگی و ضریب تعیین رگرسیون 121
جدول6-19-تحلیل واریانس رگرسیون(ANOVA)…………. 121
جدول شماره(6-22)ماتریسSWOT ( عوامل اصلی تأثیر گذار بر گردشگری شوش)بر اساس نظر کارشناسان…………………………… 126
جدول شماره (6-23) رتبه بندی عوامل تأثیر گذار از نظر کارشناسان 128
جدول شماره (6-24) ماتریس SWOT امتیازبندی عوامل اصلی تأثیرگذار بر گردشگری شوش بر اساس
نظر کارشناسان……………………………….. 130
ی |
فصل اول
اصولاً گردشگری درتاریخ زندگی انسان ریشه داردومسافرت از نقطه ای به نقطه دیگراز گذشتههای دور وجودداشته است هرچنددردورههای گذشته افرادکمتری ازاوقات فراغت خوداستفاده میکردنندامابه هرحال گردش وسفرانجام میگردید.
انسانهادردورانهای مختلف زندگی خودبرای دیدن جذابیتهای طبیعی،کشف فرصتهای اقتصادی، بهره مندی ازامکانات زیستی مناسب تر،آگاهی از تنوع قومیو فرهنگی بار سفر بسته اندو مشکلات را نیز تحمل کرده ا ند بنا براین توریسم قدمتی به بلندای تاریخ دارد.(زاهدی،3:1385)
به عبارتی سفردرسرشت انسان است آدمیچنان آفریده شده وچنان هستی گرفته است که بایدبه سفربرود.سفریک نیازحیاتی است.آدمیدرآغازبرحسب سرشت خودپابه سفرنهادوازپیامدهای احتمالی آن هیچ آگاهی نداشت ولی درضمن سفردستاوردهایی برای اوفراهم آمدکه سفررافضایی تازه بخشید (دیبایی،3:1371)
اماباوجوداینکه سفروگردشگری پدیده ای کهن است اماانقلاب صنعتی واکتشافات جدیدوافزایش رفاه عمومیواوقات فراغت انسانهاباعث تغییرات اساسی درنقش،ابعادواهمیت آن شده است.(سینایی،15:1382)
امروزه صنعت گردشگری یکی ازمنابع مهم درآمدوهمچنین ازعوامل موثردر ارتباطات فرهنگی بین کشورها میباشدوبه عنوان وسیع ترین صنعت خدماتی جهان اهمیت زیادی داردبه همین دلیل کشورها
درتلاشند تا با سرمایه گذاری مناسب سهم بیشتری از منافع این صنعت داشته باشند.
گردشگری میتوانددر صورت هدایت مناسب وبرنامه ریزی درست درآمدزاترین وارزآورترین صنعت باشدوسهم بسزایی درایجاد فرصتهای شغلی،توزیع ثروت در سطح جهان،کاهش فقروبهبودسطح زندگی مردم وتعاملات مثبت فرهنگی داشته باشد.
امروزه گردشگری با توجه به دامنه تقاضا و نیازهای فضایی روبه رشد از اهمیت وجاذبه خاصی برخوردار میباشد.( Flescher.2000)
شرط اساسی در گردشگری برنامه ریزی مناسب ومشارکت بخشهای مختلف جامعه است هماهنگی این بخشها دراجرای برنامهها نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تجربه بسیاری از نواحی توریستی در جهان این امر را به اثبات رسانده است که در بلند مدت روش برنامه ریزی شده برای توسعه توریسم میتواند بدون ایجاد مشکلات عمده منافعی را در بر داشته باشدوبه حفظ رضایت بازار منجر شود.(رنجبریان،زاهدی،1379: 13)
همچنین باید درنظر داشت که برنامه ریزی گردشگری مانند سایر برنامههای توسعه باید به گونه ای باشد که تحقق تو سعه پایدار را میسر سازدتوسعه پایدار بر این امر دلالت داردکه ضمن تحقق منافع برای جامعه امروز،منابع مختلف گردشگری را برای استفاده آیندگان حفظ نماید.
شهرستان شوش با بر خورداری از جاذبههای فرهنگی،تاریخی،طبیعی ودیگر جاذبههای گردشگری میتواند نقش موثرتری در سطح استان و کشور در این زمینه ایفا نمایید وجود آثار تاریخی متعدد از جمله مجموعه تپههای باستانی شوش،آکروپل،شهر شاهی،کاخ آپادانا،ومعبد یا زیگورات چغا زنبیل،بقعه دانیال نبی(ع) آرامگاه دعبل خزاعی،یادمانهای دفاع مقدس وموزههای شوش وهفت تپه که آثار تاریخی متعدد را در خودجای داده اند میتوانند در جذب گردشگران داخلی و خارجی متوانند نقش مهمیداشته باشند بنا براین با توجه به توان بالای شهرستان شوش در زمینه گردشگری ضرورت تدوین و طراحی یک برنامه ریزی مناسب احساس میشود.این تحقیق تلاش دارد ضمن معرفی جاذبههای گردشگری این شهرستان موانع توسعه گردشگری در این شهرستان را برسی نماید ودر پایان راهکارهای مناسب برای توسعه گردشگری با تاکید بر توسعه پایدار ارائه دهد.
امروزه گردشگری بزرگترین ومتنوع ترین صنعت دنیا به حساب میآیدوبا 200 میلیون نفرشاغل گردش مالی سالانه آن حدود4/5 تریلیون دلار میرسد.به بیان دیگر،این فعالیت 8 درصدکل اشتغال جهانی را به خود اختصاص میدهد دربیش از 150 کشور، گردشگری یکی از پنج منبع مهم کسب ارز خارجی است و در 60 کشور،رتبه اول را به خود اختصاص میدهد.تعدادکل گردشگران ورودی جهان از 25 میلیون نفردر سال 1950، به 760 میلیون نفر درسال 2004 افزایش یافته است.
پیش بینی میشودکه این تعداد درسال 2020 به 56/1میلیارد نفربرسد. نرخ رشدسالیانه گردشگری دردهه 1990 سالیانه 7 درصد ودرسال 2004 بیش از 10 درصد بوده است. در83 درصد کشورهای درحال توسعه یکی از منابع اصلی درآمد ودریک سوم کشورهای فقیر،عمده ترین منبع درآمد بوده است.(رضوانی:1387)
بسیاری از نویسندگان،گردشگری را یك فرصت منحصر به فرد افتصادی میدانند. در سالهای اخیر، گردشگری منبع درآمد سرشار در تجارب جهانی و عنصر مهمیدر بهبود و تنظیم موازنة بازرگانی و تراز پرداختهای بسیاری از كشورها شده است (كاظمی، 1386: 4).
توسعة گردشگری، به ویژه در كشورهای كمتر توسعه یافته، عامل مؤثری در مقابله با فقر است و موجب افزایش درآمد قشرهای مختلف، كاهش بیكاری و رونق اقتصادی و در نتیجه بهبود كیفیت زندگی مردم و افزایش رفاه اجتماعی میشود. بررسیها نشان میدهد كه ارزهای به دست آمده از فعالیتهای گردشگری، در تنظیم تراز پرداختهای بسیاری از كشورها، به ویژه كشورهای كمتر توسعه یافته كه معمولاً وابسته به یك محصول اند، مؤثر واقع شده است (همان: 6-7).
اهمیت وعظمت گردشگری به ایجاد فرصتهای شغلی و درآمد محدود نمیگردد.درصورت برنامه ریزی وتوسعه برنامه ریزی شده قادراست منافع مستقیم وغیرمستقیم اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،محیطی وسیاسی راایجاد وسهم قابل توجهی ازتوسعه ملی ومنطقه ای رابه خوداختصاص بدهد،به عبارتی به بهبود شاخصهای عدالت عدالت اجتماعی،ارتقاء سطح زندگی،رفاه عمومی،تعادل وتوازن منطقه ای منجرگردد.(معصومی: 1388، 14)
شهرستان شوش دارای جاذبههای فراوان توریستی از جمله جاذبههای تاریخی و فرهنگی و جاذبههای طبیعی است. اما به دلیل عدم سرمایه گذاریهای کافی و نبود امکانات و خدمات و زیرساختهای گردشگری، نتوانسته اند چندان موثر واقع شوند.
در هر تحقیق علمی، مطالعه و بررسی تحقیقات و پژوهشهاییكه در ابتدا با موضوع انجام شده، لازم و ضروری است، چرا كه تحلیل بدون دستیابی به نتایج پژوهشی دیگران و توسعه كامل آنها، امكان رسیدن به پاسخ مناسب و تجزیه و تحلیل بهتر میسر نیست.
پیرامون توریسم و اكوتوریسم در منطقه مورد پژو هش با توجه به وجود جاذبههای گردشگری ، تاریخی، فرهنگی و مذهبی و طبیعی تحقیق چندانی انجام نشده است.
– حبیب الله جعفری پناه (1380) در پایان نامه خود تحت عنوان مطالعه و برنامه ریزی جاذبههای توریستی شهر ابركوه به شناسایی جاذبههای گردشگری به منظور فعال نمودن آنها در راستای جذب توریست پرداخته است. وی در این بررسی توان اقامتی شهر را برای گردشگران به مدت 24 ساعت پیش بینی نموده است.
– رضا مختاری(1382) در پایان نامه خود تحت عنوان تحلیل پتانسیلهای گردشگری بخش باغبهادران و برنامه ریزی توسعه آن پس از معرفی جاذبهها و پتانسیلهای گردشگری بخش، راهكارهای توسعه این صنعت را به منظور جذب توریست بیشتر و ارتقاءكمیوكیفی بخش ارائه داده است.
عبدالکریم عزیزی ( 1378 ) در پایان نامه خود تحت عنوان بررسی قابلیت سنجی منطقه ای توریسم به منظور برنامه ریزی گردشگری به معرفی جاذبههای گردشگری شهر یاسوج پرداخته وامکانات و تنگناهای این شهر را در این زمینه مورد بررسی قرار داده ودر پایان پیشنهاداتی در زمینه گسترش گردشگری در این شهر ارائه نموده است.
غلام حسین احسانی( 1385 ) در پایان نامه خود بررسی جاذبهها توریستی و اکو توریستی منطقه خروطبس پرداخته است و پیشنهاداتی در زمینه توسعه و برنامه ریزی توریسم ارائه نموده است و به این نتییجه رسیده است که جهت توسعه و ساماندهی گردشگری تنها برنامه ریزی تک بعدی اقتصادی نمیتواند موفق شود و باید به جنبههای اجتماعی و فرهنگی نیز توجه شود.
شناسایی ومعرفی توانهای گردشگری شهرستان شوش
بررسی موانع توسعه گردشگری درسطح شهرستان.
ارائه راهکارهای منا سب برای توسعه گردشگری درشهرستان شوش
سوال:
– عمده ترین موانع توسعه گردشگری درشهرستان شوش کدامند؟
فرضیهها:
– به نظر میرسد توسعه گردشگری نقش بسزایی در بهبود و توسعه شرایط اقتصادی واجتماعی درسطح شهرستان شوش داشته باشد.
– به نظر میرسد برنامه ریزی مناسب در زمینه گردشگری میتواند در توسعه و رشد گردشگری در سطح شهرستان شوش نقش مهمیداشته باشد
-جاذبهها:یك منبع دائمیومهم طراحی شده است كه به منظور تفریح، سرگرمی، لذت بردن وآموزش بازدید كنندگان كنترل و اداره میشود (رنجبر یان، زاهدی، 1384 : 155 ).
-گردشگری:گردشگری فعالیتی است که فرد در مسافرت ودرمکانی خارج از محبط عادی خود انجام می دهد این مسافرت بیش لز یک سال طول نمی کشد وهدف تجارت یا فعالیت های دیگراست (موحد، 1386 : 14(
-گردشگری پایدار: عبارت است از گسترش این صنعت و جذب گردشگران به كشور با استفاده از منابع موجود به گونه ای كه ضمن پاسخ دادن به نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ضوابط قانونی جامعه و همچنین انتظارات گردشگران، بتواند وحدت و یكپارچگی، هویت فرهنگی و سلامت محیط زیست، رشد اقتصادی و رفاه مردم و مهمانان آنها را به گونه ای متوازن و پیوسته تأمین نماید(منصوری، 1381 : 37 ).
-شوش: شهرستان شوش یکی از شهرستانهای استان خوزستان است که از شمال به شهرستان اندیمشک، از شمال شرقی به شهرستان دزفول، از شرق به شهرستان شوشتر واز جنوب و جنوب شرقی به شهرستان اهواز،از جنوب و جنوب غربی به شهرستان دشت آزادگان،از غرب و شمال غربی به استان ایلام محدود است (سازمان برنامه و بودجه استان خوزستان،1375: 1)
[1] Attractions
[2] Turism
[3] Sustainable Tourism
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بدین ترتیب توجه به مجتمعهای زیستی روستایی که مسکن و شاخصهای پایدار آن از مهمترین عناصر توسعه پایدار روستایی به شمار می رود از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از میان انواع مولفه های پایداری روستایی مسکن از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
.
مسکن پایدار نقش بااهمیتی در ثبات خانواده ، رشد اقتصادی و اجتماعی و بالا بردن ضریب ایمنی افراد خصوصا ارتقای فرهنگی و آرامش روحی اعضای خانواده دارد و در کل سیستم نیز تاثیر میگذارد (آسایش ،67:1375). یکی از راههای مهم آگاهی از وضعیت مسکن پایدار ، استفاده از شاخص های پایداری مسکن میباشد . این شاخص ها بیانگر وضعیت کمی و کیفی مسکن روستایی از یک طرف و بهبود بخشی برنامه ریزی مسکن از سوی دیگر برای یک افق بلندمدت است (لطفی ،1:1388).شاخص ها در واقع ابزار اندازهگیری وسنجش وضعیت پایداری مسکن و روند تحول آن و همچنین میزان موفقیت و تحقق سیاست های مسکن محسوب می شوند به همین دلیل علاوه بر ارزیابی وضعیت ، در تدوین اهداف کمی برنامه ها نیز مورد استفاده قرار می گیرند .( حکمت نیا ، 116:1385). تاکنون بطورهماهنگ و یکپارچه درخصوص تعیین سطح پایداری شاخصهای مسکن پایدار روستایی مطالعهای صورت نگرفته و همچنین در برنامه ها نسخه یکسانی برای روستاها و مساکن روستایی تجویز می شود در حالی که مناطق روستایی و مساکن از نظر شرایط جغرافیایی و آسیب پذیری با یکدیگر متفاوتند لذا نظام برنامه ریزی کشور نیازمند ساختاری جهت سنجش و ارزیابی پایدار مسکن روستایی است تا علاوه بر مشخص شدن شاخص های مناسب برای هر منطقه جغرافیایی ، میزان تحقق آنها در برنامه ها ارزیابی شود .
با توجه به تحولاتی که طی سالهای اخیر در جوامع روستایی کشور بوجود آمده است پرداختن به مقوله مسکن پایدار روستایی ، اهمیت خاصی می یابد ، برای رسیدن به نتایج کاربردی از جهات مختلف چون اقتصاد ، فرهنگ ، معماری ، سازه و ….. به پایداری مسکن روستایی باید توجه کرد . در این راستا طراحی و تدوین شاخص های پایدار مسکن روستایی همگام با تغییرات و تحولات در عرصه سکونت گاههای روستایی امری قطعی و ضروری تلقی می گردد تا فرایند طراحی الگوی توسعه پایدار با تاکید بر مسکن روستایی ، سازگاری خود را با سایر شاخص های توسعه روستایی همراه و همگام سازد .
با این حال مساله مهم آن است که شاخص های تبیین کننده پایداری مسکن روستایی در هر مکان جغرافیایی متفاوت و دارای ویژگیهای خاص خود میباشد . در این بین لازم است با بهره گیری از ابزارهای مناسب ضمن شناسایی این شاخص ها که تبیین کننده تفاوت ها و افتراقات مکانی – فضایی است اهمیت آنها شناخته در محدوده دهستان های مشخص با تفاوت های جغرافیایی مورد آزمون قرار گیرند .
تا کنون بطور هماهنگ و یکپارچه در خصوص تدوین شاخص های پایداری مسکن در نواحی روستایی کاری صورت نگرفته لذا نظام برنامه ریزی کشور نیازمند ساختاری جهت ارزیابی پایداری مسکن روستایی است تا علاوه بر مشخص شدن شاخص های مناسب برای هر منطقه جغرافیایی ، میزان تحقق آنها نیز در برنامه ها ارزیابی شود .
مساکن روستایی بخش مرکزی کرج نیز به مانند مساکن روستایی کشور از این مسایل جدا نیست و مشکلات بخش مسکن رادارد بنابراین با توجه به وضعیت مساکن روستایی بخش مرکزی کرج ،تلاش برای شناسایی هرچه دقیق ترمشکلات مسکن و رفع مسایل وموانع بر سر راه رسیدن به مسکن پایدار از جمله الزاماتی در مسیر توسعه روستایی منطقه مورد مطالعه به شمار می آید.مطالعه حاضر درصدد است تا با شناسایی عوامل موثر بر توسعه مسکن پایدارونقش مسکن پایدار بر توسعه روستایی بخش مرکزی شهرستان کرج را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد .
روستاها مرکز تولیدات کشاورزی،دامی،صنایع دستی وکانون تامین مایحتاج خوراکی جمعیت کشور هستند. به اعتباری می تون آنها را کانون تولید ثروت و ارزش افزوده در کشور محسوب نمود. زیرا به رغم میزان سرمایه گذاری اندک در مقایسه با شهر ها،حدود یک سوم تولید ناخالص ملی کشور از آنها به دست می آید(طالب و دیگران،1379).تجربه نشان می دهد درمناطقی که روستاها مورد غفلت و بیتوجهی بودهاند مشکلات شهری-روستایی بیشتر و در مناطقی که ازعمران وآبادانی برخوردارند نابسامانی منطقه ای کمتر بوده است(سعیدی و طالب،1376).به همین دلیل نادیده گرفتن و رها نمودن روستاهاو بی توجهی نسبت به مسکن و بافت آنهاضمن نادیده گرفتن شرایط آسایش برای بخش قابل توجهی ازجمعیت کشور؛برهم زدن تعادل اجتماعی –اقتصادی کالبدی مناطق و متعاقب آن بروزنابسامانی نظام سکونتگاهی کشوررا به دنبال خواهد داشت(حبیب،1375). با توجه به اینکه مسکن یکی ازشاخصهای توسعه یافتگی ویکی ازنیازهای اساسی انسان محسوب می شود،بنابراین جایگاه مسکن و برنامه ریزی برای آن ولزوم توجه به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. مهمترین دلایل توجه به مسئله مسکن روستایی عبارتند از:تحول شرایط زندگی روستایی والزام تطابق با شرایط حال،ضرورت کاهش خسارات بلایای طبیعی،سیل،زلزله،طوفان و رانش زمین،الزامات بهسازی و مقاوم سازی مساکن وابسته،فراهم آوردن محیط مناسب زندگی وتوازن شهر وروستاوبوجودآوردن شرایط مناسب زندگی برای جوانان و افراد تحصیل کرده می باشد.مساکن روستایی در ایران با توجه به تنوع اقلیمی وجغرافیایی دارای تیپ های مختلفی هستند،این مساکن با توجه به ویژگی های جغرافیایی،وضعیت زمین،نوع معیشت،شیوه های زیستی وسبک زندگی هرناحیه ساخته شده اند.روستاییان با توجه به دسترسی به مواد اولیه مسکن که اغلب از منابع محلی تامین می شود،اقدام به احداث مسکن خود می نمایندکه درنهایت استاندارهای مربوط به مسکن،رعایت نشده است.از این رو توجه جدی به کیفیت و کمیت ساختمان هایا به عبارتی مسکن روستایی لازم و ضروری مینماید،چرا که مسکن مناسب واستانداردازشاخص های توسعه روستایی به شمارمی آید(لطفی ودیگران،1388: 107-106). مسکن روستایی در ایران ازچند عامل رنج میبرد: ضعف تکنیکی ساخت و ساز،وجود مصالح کم دوام و کم توجهی به مقاوم سازی مسکن روستایی است(بهرامی،1390).که مساکن روستایی شهرستان کرج هم از این قاعده مستثنی نیستند.لازم است در شیوه نگرش به طراحی و ساخت مسکن روستایی در عین حفظ خصوصیات بومی،روش های ساخت محلی وتطابق مسکن با نیازهای معیشتی روستاییان اصلاح شده ومسایلی مانند مقاومت در برابر زلزله،ملزومات بهداشتی ،مباحث زیست محیطی ،استفاده بهینه از انرژی و مانند آن در طرح مسکن روستایی ملحوظ گردد(زندیه وحصاری،1390).
از مهمترین موارد اهمیت و ضرورت تحقیق ، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1) مطالعات در زمینه مسکن در کشور عمدتا به مسکن شهری معطوف بوده است . کمبود مطالعات در این زمینه و وجود تفاوت بین
مسکن شهری و روستایی ، تحقیقات در زمینه شناخت ویژگی های توسعه پایدار مسکن در نواحی روستایی را از اهمیت خاصی برخوردار ساخته است . علی رغم این نیاز ، ماهیت توصیفی پژوهش های انجام شده طی سالهای اخیر و یا محدود بودن آنها به مناطقی خاص مانند گونه شناسی مسکن در برخی استان ها تاکنون نتوانسته به ارایه معیارهای مشخص و معتبری که در طراحی و برنامه ریزی مسکن موثرند منجر شود .
2) مبحث مسکن به طور عام و پایداری مسکن روستایی به طور خاص از جمله مهمترین مباحث مطرح شده در برنامه های توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بعد از انقلاب به شمار می رود . عدم درک و شناخت تفاوت های موجود در این زمینه به لحاظ هم سویی و هم پوشی مسکن روستایی با سایر فعالیت های اقتصادی و جریانات اجتماعی و تاثیر عمیق آن در فرایند اشتغال و رفاه جامعه روستایی ، میتواند اثرات سویی بر پیکره نظام برنامه ریزی کشور وارد نموده و تنش های اجتماعی ، اقتصادی و کالبدی مختلفی را به همراه داشته باشد .
3) تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن روستایی نیازمند شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن است و شاخص های مسکن به عنوان یک برنامه جامع و ابزاری ضروری برای بیان ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی وکالبدی مسکن از جایگاه ویژهای در برنامه ریزی مسکن روستایی برخوردار هستند .
4) با تعریف و تدوین شاخص های مسکن روستایی شناخت عناصر ، کمیت ها و کیفیت های فضایی آن ، تفاوت های موجود در نیازهای کمی و کیفی مسکن در مناطق مختلف کشور را نشان داده و با تاکید بر ضرورت پرهیز از برنامه ها و اقدامات یکسان مشابه در مناطق روستایی بستر لازم برای تصمیم گیری های متناسب با قوت ها و ضعف های مسکن در پهنه – های مختلف جغرافیایی کشور را مهیا سازد .
وین کنت و دیگران2(2001): نقش سیاستگذاریهای مسکن ، دسترسی به زمین ، زیرساخت های مسکن ، مقررات ساخت ، مصالح ساختمانی و صنایع مرتبط با مسکن را درکشور نیجریه بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیدند که افزایش نقش بخش خصوصی می تواند منجر به کاهش مشکلات مسکن گردد .
می و همکاران3(2006): نتایج مطالعات نشان میدهد عوامل اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و فضایی باعث تغییر شکل مساکن می شوند.ضمن اینکه خاطر نشان می شودکه سرعت شهرنشینی و جهانی شدن نیزدر تغییر شکل مساکن تاثیر گذار بودهاند.
ایسیک و تولبنتسی 4(2008): در تحقیق خود تحت عنوان ” مسکن پایدار در شرایط جزیره ای با استفاده از تثبیت زمین آهکی ” به نقش مواد ساختمانی در پایداری مسکن پرداخته اند . و معتقدند مواد ساختمانی در بخش مسکن تاثیر مهمی بر محیط و اکوسیستم دارد . از این روی آنها انتخاب مواد مناسب و مطابق با نیازهای هر منطقه برای مسکن را یکی از مهم ترین استراتژیها در توسعه مسکن پایدار دانسته اند .
مالین ومایلز5 (2009): درتحقیق خود تحت عنوان”مسکن با کیفیت،کلید دست یابی به جوامع پایدار”به مشخصات مسکن با کیفیت و نقش مسکن درجذابیت و سلامت جوامع توجه کرده اند.دراین تحقیق مسکن پایدار ابزارکلیدی در ایجاد جوامع پایدار قلمداد شده است.
لطفی و دیگران(1388):درمطالعه ای تحت عنوان شاخصها مولفههای ضروری در برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن روستایی در ایران این گونه نتیجه گرفتهاند که شناخت و بکارگیری شاخصهای مسکن روستایی در بلند مدت ،مسکن روستایی را متحول و این امر منجر به ارایه یک الگوی مناسب و توسعه یافته مسکن روستایی درکشور خواهد شد.
صیدایی و دیگران(1389):درمطالعه ای تحت عنوان تحلیل فضایی مسکن روستایی در استان کهکیلویه و بویراحمد به این نتیجه رسیدندکه پنج عامل تسهیلات و امکانات،مالکیت،تاسیسات و رفاه و استحکام سازه نقشی مهم و اساسی در توسعه مسکن روستایی دارند و توجه به این عوامل در برنامه ریزی برای رسیدن به وضعیت بهینه مسکن ضروری به نظر می رسد.
پورطاهری و دیگران(1390):درپژوهشی تحت عنوان ارزیابی تغییرات فرهنگی برالگوی مسکن روستایی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان قزوین به این نتیجه رسیدند که بین تغییرات فرهنگی و تغییر الگوی مسکن روستایی رابطه خطی معناداری وجود دارد.
بیتی(1390):درمطالعه ای به این نتیجه رسیدكه ساخت و سازهای معاصر روستایی از تامین کیفیت فضایی مطلوب فاصله زیادی دارد.این مشکلات را می توان دراثر دو عامل”1-عدم جامعیت الگوهای تدوین شده وضعف آنهادرانطباق با تمام جوانب زندگی روستایی 2-موانع اجرایی”می باشد.
این تحقیق در راستای تکمیل تحقیقات گذشته انجام شده است با این تفاوت که نگارنده در این تحقیق به دنبال این بوده است تا با شناسایی عوامل موثر بر توسعه پایدار مسکن و با طراحی شاخص های مناسب ، میزان پایداری این شاخصها را در دهستانهای مورد مطالعه ارزیابی کند تا ضمن سنجش این شاخصها تفاوتهای موجود را نیز در دهستانهای مورد مطالعه به لحاظ میزان پایداری در شاخص ها و ابعاد توسعه پایدار مسکن روستایی مشخص سازد .
[1] -Rymond and Androw
2-Vincent
3-Mai
4-Isik and Tulbentic
5-Malim and Myls
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تحقیق
الزامات مدیریت دانش، سازوكاری است كه سازمان از طریق آن دانش را مدیریت میكند و افراد در بخشهای متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیرساخت تسهیم میكنند، به طوری كه اعضا بتوانند از آن دانش به طور كاملاً اثربخش استفاده كنند. این زیرساخت باعث میشود، فرآیندهای ضروری دانش با حداكثر كارآیی صورت گیرند، از فناوریها اعم از سختافزار و نرمافزار كارآمدتر استفاده شود و خلق، تسهیم و به كارگیری دانش انجام پذیرد. هدف اصلی این زیرساخت، چیزی جز جریان دادن دانش در رگهای فرآیندهای كاری سازمان نیست. الزامات مدیریت دانش شامل الزامات فرهنگی، الزامات فرایندهای دانشی و الزامات فناوری اطلاعات میباشد. یك زیرساخت قوی دانش بر اساس مبانی قوی ایجاد میشود و این مبانی به استفاده كامل از دانش میانجامد. در این میان، مدیریت دانش بر افراد و تعاملات آنها تمركز دارد. خلق و تسهیم دانش، حاصل تعاملات انسانها در حین كار است، لذا در مدیریت دانش ابتدا باید افراد را به اطلاعات مرتبط كرد. این ارتباط شامل فرایندها و تشویق لازم است؛ نه صرفاً برای ایجاد اعتماد و استفاده از اطلاعات موجود، بلكه به دنبال آن، برای سهیم شدن در منبع جهانی اطلاعات. سپس افراد باید با هم مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن یكدیگر بوده و در مورد درخواست و دریافت كمك و انتشار تجاربشان راحت باشند. این كار به آنان این احساس را میدهد كه خود را همواره در تحقق اهداف استراتژیك سازمان سهیم ببینند. مدیریت دانش را نباید با مدیریت دادهها اشتباه كرد. مدیریت دادهها بر فرآیند و فناوری تمركز دارد، در حالی كه اركان مدیریت دانش، افراد و توانایی جمعی آنان برای تشریك مساعی سریع و اثربخش است. بدون مدیریت دادهها، مدیریت دانش موفق نخواهد بود. پیوند دادن این دو، نیازمند تعهد به فرهنگ تسهیم دانش است. سازمان برای رسیدن به این منظور چارهای جز سرمایهگذاری و تعهد به ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی ندارد. بدون آنكه افراد نسبت به دانش تعهد داشته باشند و فعالیتهای فعلی دانش را بپذیرند، زیرساخت دانش موفق نخواهد بود. همچنین، بدون داشتن یك زیرساخت فناوری كه به اندازه كافی برای پشتیبانی فعالیتهای دانش قوی باشد، زیرساخت دانش عمل نمیكند و تا زمانی كه فرآیندهای مبتنی بر دانش نباشند نیز، مدیریت دانش دارای زیرساخت مناسبی برای عمل نخواهد بود(سیوان، ۲۰۰۰). استعاره انتقال علم از بازو به مغز و تبدیل اطلاعات به دانش و نهایتاً به كار یا خروجی مشخص دارای ارزش افزوده، حاكی از آن است كه تنوع، خلاقیت، نوآوری و دانش محور شدن سازمانها، انتخابی اجتنابناپذیر برای سازمانهای قرن بیستویكم خواهد بود(میشل و رایس، ۲۰۰۷).
همان گونه که بیان شد مبانی زیر ساخت مدیریت دانش شامل نظام فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و فرهنگ سازمانی می باشد که این مبانی منجر به استفاده کامل از دانش می گردند. این تحقیق نیز با مفروض داشتن این سه عامل در پی تبیین و سنجش وضعیت هر یک از این عوامل در سازمانهای مورد مطالعه جهت استقرار مدیریت دانایی و نیز رتبه بندی آنها به منظور توجه و تقویت عوامل ضعیف تر می باشد. لذا با توجه به اهمیت بحث الزامات و زیرساختهای پیادهسازی مدیریت دانش، سوال اساسی تحقیق حاضر این است که دستگاه های اجرایی ستادی در استان سیستان و بلوچستان از نظر زیرساخت های مدیریت دانش در چه سطحی هستند؟ رتبه بندی آنها به چه صورتی است؟ و راهکارهای بهبود وضعیت این سازمان ها در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش کدامند؟
3-1- اهداف پژوهش
هدف اصلی:
– ارزیابی وضعیت عوامل زمینه ای در پیاده سازی مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.
اهداف فرعی (ویژه):
– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخصهای عامل فناوری برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.
– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخصهای عامل فرهنگی برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و
بلوچستان.
– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخصهای عامل فرآیندهای مدیریت دانش برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.
– مقایسه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش.
4-1- ضرورت انجام تحقیق
مدیریت دانش در عصر جدید، تحولات شگرفی را در مباحث مدیریتی ایجاد کرده است. مدیریت دانش به دنبال تصرف دانش ، خرد و تجربیات با ارزش افزوده کارکنان و نیز پیاده سازی، بازیابی و نگهداری دانش به عنوان داراییهای سازمان است. به گفته پیتر دراکر”راز موفقیت سازمانها در قرن 21 همان مدیریت دانش است”. بنابراین مدیریت سازمانها باید با تکیه بر دانایی برتر امکان اتخاذ تصمیمات معقول تر در موضوعات مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را پیدا کنند. از این رو مدیریت دانایی مقولهای مهمتر از خود دانایی محسوب می شود که در سازمانها به دنبال آن است تا نحوه چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانش و مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن نماید(گلسر، ۲۰۰۳). هر چند در حال حاضر سازمانهای بسیاری در زمینه توسعه دانش در سطوح مختلف سرمایه گذاری کرده و موفق بوده اند، اما سازمانهای بسیار زیادی نیز با شکست مواجه شدهاند. عدم وجود مکانیزمهای صحیح ارزیابی و پیاده سازی مدیریت دانش، این نوع سرمایه گذاری را در ذهن مدیران تنها به یک هزینه اضافی تبدیل نموده است. از این رو سازمانها باید محیطی را برای اشتراک، انتقال و تقابل دانش در میان اعضای خود به وجود آورند و افراد را در جهت با مفهوم کردن تعاملاتشان آموزش دهند و سعی در ایجاد بسترسازی و شناسایی عوامل زمینهای جهت استقرار مدیریت دانش در سازمان نمایند (بالوگان، ۲۰۰۴). این مهم در سازمانهای دولتی نیز ضرورت دارد.
شرکتهای خصوصی به تولید کالا و خدماتی می پردازند که مستقیماً در رقابت با کالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علم از جمله زمینه های رقابت بین این دو بخش است. برای مثال آموزش از راه دور و به ویژه آموزش از طریق اینترنت توسط شرکتهای خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی مشتریان بتوانند نیازهای خود را به صورت کاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف کنند، ناخودآگاه چنین انتظاری را از بخش دولتی نیز خواهند داشت. بازنشسته شدن کارمندان دولت و هم چنین انتقال آنها بین بخشهای مختلف، چالش جدیدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد میکند. به مرور زمان کارمندان فعلی دولت تا چند سال آینده بازنشسته خواهند شد. این به عنوان یک مشکل اصلی پیش روی بسیاری از دولتهاست. سازمانهای دولتی نیازمند این هستند تا با ابتکار عمل، دانش کارکنان ارشد را حفظ کنند زیرا در غیر این صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشکل خواهد شد. بنابر این، کسب دانش از کارکنان ارشد و سپس انتقال آن به سایر کارکنان و نیز روزآمد کردن آموخته ها طی زمان امری بسیار حیاتی است. افزایش روز افزون شهروندان دانش مدار، دولت را مجبور می کند تا در رأس دانشهای ایجاد شده و به روز قرار گیرد. مدیریت دانش بیان می کند که مهمترین منابع ارزشمند هر سازمان دانش کارکنان آن است. این تأکید و تمرکز با توجه به شتاب روز افزون تغییرات در سازمان و در کل جامعه انجام می گیرد. لذا انجام پژوهش در زمینه مدیریت دانش در ساختارها و سازمانهای دولتی یک ضرورت است.
5-1- فرضیه ها (یا سوال های پژوهش)
1-5-1- سوال اصلی
– وضعیت عوامل زمینهای برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
2-5-1- سوال های فرعی
بر اساس سؤال اصلی فوق، سؤالات فرعی تحقیق حاضر عبارتند از:
– وضعیت شاخصهای الزام فنی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
– وضعیت شاخصهای الزام فرهنگی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟
– وضعیت شاخصهای الزام فرآیندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چیست؟
– رتبه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با شاخصهای الزام فرآیندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش به چه صورت است؟
6-1- قلمرو تحقیق
1-6-1- قلمرو موضوعی
موضوعات مرتبط با تحقیق حاضر در قلمرو مباحث مدیریت دانش قرار دارد. این پژوهش به بررسی مقایسهای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در زمینه زیرساختهای پیاده سازی مدیریت دانش می پردازد.
2-6-1- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این تحقیق در سطح استان سیستان و بلوچستان و در بین ادارات ستادی استان می باشد.
3-6-1- قلمرو زمانی
گردآوری داده های تحقیق و تحلیل آنها در 6 ماهه نخست سال 1393صورت خواهد پذیرفت.
7-1- روش تحقیق
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و شیوه این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن از نوع توصیفی – پیمایشی است. در این تحقیق از دو روش کتابخانهای و پیمایشی استفاده می شود. در مرحله اول با استفاده از اسناد و مدارک موجود به بسط مباحث نظری مرتبط پرداخته می شود. مرحله مطالعه پیمایشی از دو قسمت مرحله مطالعه مقدماتی و مرحله گردآوری اطلاعات میدانی تشکیل شده است. در مرحله مطالعه مقدماتی، اطلاعات مورد نیاز به تدریج با انواع فنون از جمله فیش برداری و مصاحبه، گردآوری و تجزیه و تحلیل می شود. به نحوی که در پایان این مرحله متغیرهای مربوط به عوامل زمینهای پیاده سازی مدیریت دانش و روابط بین آنها بررسی و تحلیل می شود. در مرحله بعدی با اتکا به شناخت تجربی حاصل از مرحله پایلوت، متغیرهای دسته بندی شده در قالب پرسشنامه، از طریق روش نمونه گیری به صورت میدانی(سیستم توزیع و استفاده کنندگان) گردآوری می شود. سپس اطلاعات گردآوری شده در قالب نرم افزارهای آماری استخراج و نهایتاً به توصیف و تحلیل اطلاعات گردآوری شده پرداخته می شود. برای گردآوری دادههای مورد نیاز جهت انجام این تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته که به تأیید اساتید راهنما و مشاور رسیده و مبتنی بر بررسی منابع علمی معتبر خواهد بود. در ضمن در این در ضمن در این پژوهش جهت تعیین روایی ابزارهای اندازهگیری، ابتدا پرسشنامه محققساخته با استفاده از سایر مطالعات انجام شده و ادبیات مرتبط با موضوع تحقیق، طراحی و سپس توان سنجش خصیصههای مورد نظر در پرسشنامه توسط جمعی از خبرگان، مشتمل بر اساتید دانشگاه و كارشناسان حسابرسی مورد تایید قرار خواهد گرفت. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای كرونباخ استفاده خواهد شد. در ضمن برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS18 استفاده خواهد گردید.
[1]Peter Drucker
[2] Glaser
[3] Balogun
[1] Sivan
[2] Mitchell & Rice
تحقیق
آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن در جهت بهبود كیفیت عملكرد و حل مشكلات سازمان مد نظر بوده و فقدان آن باعث ایجاد معضلات متعددی در سازمان می شود.
سیستم آموزشی هر سازمانی باید طوری باشد كه اطلاعات، مهارتها و بینش لازم را به كاركنان ارائه كند تا برای احراز مشاغل مختلف همواره آمادگی كافی را داشته باشند بدین جهت به منظور تربیت و تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهره گیری هرچه موثرتر از این نیروها، آموزش بعنوان موثرترین عامل همواره اهمیت خاصی داشته است.
رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی كاركنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط متغیر دارد، آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب می شود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمان و محیطی بطور موثر فعالیتهایشان را ادامه داده و بر كارایی و بهره وری خود افزوده و عملكرد خود را بهبود بخشند. بنابراین آموزش و بهسازی، كوشش مداوم و برنامه ریزی شده بوسیله مدیریت برای بهبود سطوح شایستگی كاركنان و عملكرد سازمانی است. سازمان یك سیستم پویاست ، زیرا شرایط و اوضاع محیطی بطور مداوم در حال تغییر است و چون این تغییر بر روی سازمان موثر است ضروری است كه سازمان برای حفظ و بقا، خود را با این تغییرات وفق دهد.
به عقیده صاحبنظران علم مدیریت سازمان باید برای وفق با تغییرات محیطی و رشد و توسعه، بطور مداوم و مستمر اقدام به توسعه و بهسازی در خصوص چهار متغیر نیروی انسانی، تجهیزات و تكنولوژی، قوانین و مقررات و جو سازمانی نماید، مهمترین فعالیت بهسازی و توسعه نیروی انسانی از طریق آموزش كاركنان میسر می شود. بعبارت دیگر برای اینكه كاركنان بتوانند از عهده خواسته های جدید و مسائل و دشواریهای تازه برآیند، مدیران باید امكانات لازم برای آموزش كاركنان خود را فراهم آورند تا آنان بتوانند با استفاده از فرصتهای آموزشی ایجاد شده از تمام استعدادهای خود بهره گرفته و در مقابل مسائل و مشكلات، واكنشی مناسب از خود بروز دهند.
از آنجایی كه هزینه های آموزشی بالا بوده و مقدار گزافی از بودجه سازمان برای این دوره های آموزشی در نظر گرفته می شود، این هزینه
ها خود دلیل موجهی بر لزوم ارزشیابی عملكرد این دورههای آموزشی می باشد. بطور معمول ارایه یك دوره آموزشی جدید كار آسانی است، ولی اگر این اقدام مورد ارزیابی قرار نگیرد امكان دارد بتوان هرگونه برنامه آموزشی را اثر بخش دانست و هزینه هنگفتی را برای آن در نظر گرفت ولی ممكن است برنامه های آموزشی، اثربخشی و كارایی لازم را نداشته باشند. همچنین هیچگاه نمی توان بدون ارزیابی برنامه ها و دوره های آموزشی ادعا نمود كه آموزش های ارایه شده برای فراگیران ثمر بخش بوده و باعث بهبود دانش، مهارت و نگرش در زمینه شغلی و حرفه ای شده است یا خیر ( دولان و شولر، 1375، 245).
لذا بر همین اساس مساله اصلی تحقیق آن است كه بدانیم آیا شركت در دوره های آموزش ضمن خدمت باعث بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران شده است؟
2-1- هدف های تحقیق
مهمترین اهداف تحقیق حاضر عبارت است از:
1- تعیین وضعیت دوره های آموزش ضمن خدمت موجود در سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
2- تعیین عملكرد فعلی مدیران و كاركنان سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
3- تعیین میزان تاثیر دوره های آموزش ضمن خدمت بر بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
4- مشخص نمودن اولویت بندی مولفه های عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
5- ارائه راه كارهایی جهت بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران با استفاده از دوره های آموزش ضمن خدمت.
3-1- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
همانطور كه می دانیم نیروی انسانی گرانترین و با ارزشترین سرمایه هر سازمان است و آموزش نیروی انسانی اساسی ترین نقش را در جهت هرچه كارآمدتر كردن كاركنان ایفا می نماید و درواقع آموزش یكی از ابزارهای اساسی مدیریت می باشد، مشروط بر اینكه برنامه های آموزش در جهت تغییر و اصلاح كاركنان برای رسیدن به هدفهای سازمان طرح ریزی شده باشد. مسلماً مدیران با به وجود آمدن تغییرات روز افزون در ابزار و وسایل تولید و استفاده از روشهای جدید باید به فكر بهبود عملكرد و افزایش بهره وری كاركنان خود نیز باشند. بخش عظیمی از بهبود عملكرد كاركنان مستقیماً در رابطه نزدیك با آموزش (ضمن خدمت) می باشد. در این راستا علاوه بر توجه به آموزش باید در نظر داشت كه این مقوله به تنهایی راه گشای مسائل و مشكلات سازمان نمی باشد.
شتاب گرفتن رخدادها، دامنه وسیع تغییرات، پیچیدگی روز افزون پدیده ها، خروج سریع روند حوادث از سیر و مدار مطلوب و عدم توانایی در تصحیح سیر این حوادث و در نتیجه گسترش بحران، همه و همه ما را بر این می دارد كه بیش از پیش برآینده تسلط پیدا كنیم، بنابراین باید بیاموزیم كه چگونه خود را با این تغییرات انطباق دهیم؟ و چگونه آثار و نتایج تغییرات را حس و درك كنیم؟ و چگونه بر آن مسلط شویم و آن را اداره كنیم؟
بنابراین آموزش كاركنان، فرایندی است كه انطباق و سازگاری كاركنان را با محیط متحول سازمان و انطباق بهتر سازمان را با محیط بیرون فراهم می آورد. بدین جهت سازمان به منظور رسیدن به حد مطلوب اقتصادی و صنعتی، بایستی آموزش نیروی انسانی را درصدر اولویت های خود قرار داده و در زمینه تربیت مغزهای متفكر و مبتكر سرمایه گذاری كند. از این رو برنامه ریزی های بزرگ و فراگیر را باید بر پایه اندیشه های نو، آفریننده، پویا، پرتوان و نگرش های سازنده، دیدگاه های تازه و تعهد و دلبستگی ژرف منابع انسانی در سازمان ها بنا نهاد. برای تحقق منظور فوق می بایست همواره این نیروی پر توان را در پرتو آموزش و پرورش مناسب و سازگار قرار داد.
خلاصه اینكه به منظور استفاده صحیح از تكنولوژی نوین، و هماهنگ نمودن كاركنان با پیشرفتهای علمی، ضرورت آموزش مداوم آشكار می گردد و به همین دلیل است كه سازمانها سالانه مبالغ زیادی را صرف آموزش و بهسازی نیروی انسانی خود می كنند بنابراین ضرورت بررسی این موضوع كه آیا آموزش كاركنان با توجه به هزینه های آن باعث بهبود عملكرد نیروی انسانی می شود یا نه؟ كاملا واضح و روشن می نماید(بتونی،1369 ، 29)
با توجه به اظهارات فوق نتایج این تحقیق می تواند ضمن روشن نمودن نقاط قوت و ضعف آموزشها، دراصلاح و بهبود آموزشهای آتی موثر واقع گردد.