فرهنگ سازمانی همچون دیگر پدیدههای سازمانی به صورتهای مختلفی تعریف شده است. در این رابطه ادگار شاین[1]، یکی از برجستهترین اندیشمندان رفتار سازمانی معتقد است که: فرهنگ سازمانی عبارت از آداب، رسوم و اخلاقیات است. فرهنگ سازمانی ارزشهایی را به طور علنی اعلام شدهاند را شامل میشود. فرهنگ سازمانی، انباشته ای از آموختههایی مشترک در طول تاریخ مشترک است و آن اشاره به استحکام ساختاری و الگویی بودن و تکامل سازمان دارد (شاین، 1383). کارتر مک نامارا[2] در رابطه با فرهنگ سازمانی معتقد است که آن شامل پیشفرضها، هنجارها و علائم ملموس (مصنوعات بشری) اعضای سازمان و رفتارهای آنهاست. فرهنگ از جمله اصطلاحاتی است که بیان آن به طور واضح بسیار مشکل است، اما هر فردی آن را حس کند، آن را به خوبی میشناسد. فرهنگ یک سازمان از طریق نظاره ترتیب لوازم، آنچه اعضا درباره آن حرف میزند و آن گونه که پوشیدهاند و… قابل تشخیص است. دیل و کندی در تعریف فرهنگ سازمانی قوی، آن را فرهنگی میدانند که افراد تحت آن، اهداف سازمانی را به خوبی میشناسند و در جهت آنها کار میکنند. به عقیده این دو نفر فرهنگ قوی آهرمی قوی برای رفتار (کارکنان) است و کارکنان را برای انجام کارهایشان به شیوه بهتر به ویژه دو صورت خاص کمک می کند (دیل و کندی[3]، 1988).
فساد در بین کارگزاران دولت ممکن است به صورت فراگیر یا نادر صورت گیرد. فساد فراگیر با تضعیف انگیزهها موجب زیانهای اجتماعی و یا تضعیف نهادههای موجود، باعث زیانهای سیاسی و یا توزیع ناعادلانه منابع، موجب زیانهای اقتصادی میگردد.
فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت توانا و موثر بر رفتار و اعمال کارکنان سازمانی، نقش حیاتی در کنترل درونی رفتارهای کارکنان و پیشگیری از فساد اداری را دارد. ارتباط نزدیک فرهنگ سازمانی با فرهنگ عمومی جامعه، به عنوان یک عامل مهم در شکل گیری رفتار سازمانی در نظر گرفته شده است.
پس آیا عوامل فرهنگ سازمانی مدل هافستد بر پیشگیری از فساد اداری در سازمانهای دولتی موثرند؟
در تحقیق حاضر تلاش بر این است تا عوامل فرهنگ سازمانی با استفاده از مدل هافستد در پیشگیری از بروز فساد اداری را مورد بررسی قرار دهیم.
1-2-1 تعریف فساد
خواستار فساد و تباهی در روی زمین مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد (سوره قصص، آیه 77).
ریشه فساد[4] از فعل لاتین «رومپر» به معنای «شکستن» است. بنابراین در فساد چیزی میشکند یا نقض میشود. فساد در فرهنگ و بستر به عنوان «پاداشی نامشروع برای وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تخصیص داده شود» آمده است. گونار میردال[5] فساد را در معنای وسیعتری مورد مطالعه قرار میدهد. به نظر وی، فساد به تمام شکلهای گوناگون انحراف یا اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی قابل اطلاق است (عباس زادگان، 1383). فساد یک موضوع پیچیده است و هنگامی جلوهگر میشود که موسسات، ضعیف و نظام اقتصادی بازار منحرف شده باشد. بانک جهانی فساد را به عنوان سوءاستفاده از اختیارات دولتی (عمومی) برای منافع شخصی یا گروهی که از آن تبعیت میکند تعریف کرده است.
کیلتگارد[6]، 1996 مدل زیر را برای بحث فساد ارائه کرده است: (پیام یونسکو، دوره 27).
فساد = قدرت انحصاری + اختیار – پاسخگویی
1-2-2 تعریف تقلب
تقلب عبارت است از تحریف حقایق و یا اطلاعات با اهمیت، به منظور کسب منافع مالی نا مشروع یا ناحق (رهنمودهای آسوسای[7]، 2003).
1-2-3 تعریف سلامت اداری
وضعیتی که کلیه عوامل یک سازمان قابلیت تامین اهداف سازمان را به طور مطلوب داشته و بتواند انحراف از هنجارهای اداری و قانونی و موانع اهداف سازمانی را در اسرع وقت شناسایی و تدابیر لازم و به هنگام را برای رفع آنها لحاظ نماید.
1-2-4 تعریف فساد اداری
فساد اداری پدیدهای بسیار گستردهتر از كلاهبرداری و دارای ماهیتی چند وجهی است. فساد یك فعل غیراخلاقی، غیرقانونی و تقلبآمیز است كه با هدف كسب منافع غیرمشروع به وسیله یك یا چند نفر انجام میشود و میتوان آن را كاربرد غیراخلاقی هر نوع امكانات عمومی) دولتی( برای كسب منافع شخصی، انحراف از امانت و درستی از طریق ارتشاء یا تبانی، انجام فعلی مغایر قانون به منظور مساعدت به شخص ثالث در ازای دریافت وجه توسط كاركنان دولت تعریف نمود. یکی از نخستین تعاریفی که از فساد به عمل آمد توسط ژرژ سنتوریا[8] در سال 1931 ارائه گردید. از نظر وی فساد اداری به معنی استفاده غیر قانونی از قدرت دولت برای نفع شخصی است. ساموئل هانتیگتون[9] تصویر دیگری از فساد را ترسیم میکند، به عقیده او فساد اداری به رفتار آن بخش از کارکنان دولتی اطلاق میشود که برای منافع شخصی خود، ضوابط پذیرفته شده را زیر پا مینهند. فساد بهطور اعم و فساد اداری به طور اخص از ویژگیهای متعددی برخوردار است که آن را به یک موضوع قابل بحث تبدیل کرده است (دانایی فر، 1383).
فساد، مفهومی فرهنگ محور است. ممکن است دریافت هدیه یا پدیدهای نظیر پدیده x در فرهنگ شرقی نوعی فساد تلقی شود ولی در فرهنگ غربی امری طبیعی تصور گردد یا بالعکس.
فساد از منظر اقتصاد و مدیریت دولت، عامل مثبتی نیز تلقی میشود:؛ در واقع فساد اداری به گردش چرخههای دولت و تولید کالاها و خدمات کمک میکند.
فساد، پدیدهای فراگیر است. به عبارت دیگر، فساد در هر جا وجود دارد و در همه جنبهها میتواند بروز کند.
پیامدهای مخرب فساد و تضاد آن با منافع عام، از جمله اتلاف منابع، کاهش رشد اقتصادی کشورها و کاهش اثربخشی، باعث توجه روزافزون به اهمیت پدیده تقلب و فساد در جوامع مختلف شده است. در گزارش سال ۲۰۱1 سازمان شفافیت جهانی[10]، ایران از منظر مفاسد اداری بین 183 کشور در رتبه 120 قرار دارد. این سازمان ایران را به لحاظ رشد رشوه، فساد مالی و دولتی یکی از فاسدترین کشورهای دنیا تشخیص داده است. فساد اداری از جمله پدیدههای سازمانی است که روند توسعه کشورها را بطور چشمگیری با مشکل روبرو میکند.
تجربیات به دست آمده از اجرای این برنامهها نشانگر این است که برای حذف یا کاهش این پدیــده شوم در نظام اداری کشور، نیازمند برنامههایی هستیم که با تاثیر بر فرهنگ عمومی جامعه و ابعاد آن همچون فرهنگ سازمانی (به عنوان پدیدهای که به طور مستقیم از فرهنگ جامعه تاثیر می پذیرد)، پیشگیری از بروز فساد اداری را هدف قرار دهد، به جای آنکه از طریق طراحی رویههای تنبیهی و پس از وقوع با آن مبارزه کند. همان گونه که در دنیای پزشکی تاکید بر این است که پیشگیری بهتر از درمان است و از این طریق با هزینه کمتر و سریعتر میتــوان به مقصود رسید، در اینجا نیز تاکید میکنیم که فرهنگ سازمانی این قابلیت را دارد که بتواند مانع از بروز بسیاری از جریانات توأم با فساد اداری گردد. فرهنگ سازمانی از کارکـــردهای گوناگونی برخوردار است. می تواند با معرفی الگوی رفتاری مطلوب به کارکنان، رفتار آنان را کنترل کند. فرهنگ سازمانی ازطریق تثبیت شیوههای مطلوب انگیزش، به رفتار کارکنان جهت میدهد. همچنین فــــرهنگ سازمانی از نظر اجتماعی به عنوان چسبی به حساب میآید که میتواند ازطریق ارائه استاندارد مناسب (در رابطه با آنچه که باید اعضای سازمان انجام دهند یا بگویند) اجزای سازمان را به هم متصل میکند. اهمیت فرهنگ سازمانی در شکل دادن به رفتار کارکنان و القای تعهد درونی در آنان به حدی است که استانلی دیویس[11] در کتاب مدیریت فرهنگ سازمانی خود، به مجموعه آن نام سازمان غیررسمی را می دهد که میتواند باعث شود در افراد نوعی تعهد و احساس مسئولیت نسبت به چیزی به وجود آید که آن چیز، بیش از منافع شخصی فرد است. در عین حال، برنامههایی وجود دارند که متمرکز بر فرهنگ جامعه بوده و به منظور پیشگیری از ایجـــاد فساد طراحی شدهاند. ازجمله این برنامهها، طرح میثاق سلامت است که سازمان جهانی شفافیت آن را مطرح کرده و هدف آن محفوظ نگه داشتن تعاملات همگانی از فساد است. در اصل میثاق سلامت، یک سوگند نامه لازم الاجرا بین سازمانهای دولتی (به عنوان ارائه دهندگان خدمات) و موسسات و افراد (به عنوان مراجعه کنندگان به دولت) است، به طوری که آنها رشوه ندهند و دولت و اجزای آن رشوه نگیرند.
در نهایت در زمینه مبارزه با فساد اداری صاحبنظران سازمانی معتقد به رویکردهایی هستند که آن بیشتر بر پیشگیری از بروز چنین پدیدهای باشد، تا اینکه بخواهد از طریق اعمال مجازات بر کارکنان خاطی با چنین پدیده گستردهای مبارزه کند. رویکرد اساسی که این تحقیق بر آن تاکید دارد این است که به جای اتکا بر رویههایی که مبتنی بر تنبیه بعد از ارتکاب فساد است، ایجاد و راهاندازی یک سیستم پیشگیری از فساد که هسته مرکزی آن فرهنگ سازمانی میباشد، امری ضروری است.
1Edgar H.Shein
[2] Karter mak namara
[3] Deal &Kennedy
1Corruption
[5] gonarmirdal
3Klitaarad
[7] ASOSI
[8] Sentoria
[9] Samoel hantigton
[10]Transparency International
[11] Stanly Deveis
به استناد نظریه جنسن[1](1986)، از شرکتی که فرصتهای سرمایهگذاری پائینی برخوردار است، انتظار میرود که جریانهای نقد آزاد بالایی داشته باشد. زیرا هر چه فرصتهای سرمایهگذاری(بالفعل و بالقوه)افزایش پیدا کند، اکثر وجوه مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق سرمایهگذاری در فرصتهای موجود مورد استفاده قرار میگیرد و افزایش در میزان سرمایهگذاری از محل وجوه مازاد منجر به کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین طبق نظر جنسن و تئوری نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید میشود كه شركت، جریانهای نقدی آزاد با اهمیتی(مثبتی) ایجاد كند و با فرصتهای رشد کمی نیز مواجه باشد. در صورت نبود اقدامات کنترلی توسط سهامداران، مدیران شرکتهایی که دارای جریان نقدی آزاد[2] مثبت و فرصتهای رشد کم هستند، ابتدا در پروژههایی با ارزش فعلی خالص[3] مثبت سرمایه گذاری میکنند و به علت کم بودن فرصتهای رشد، در پروژههایی با ارزش فعلی خالص منفی نیز سرمایه گذاری میکنند که موجب از بین رفتن ارزش سرمایهگذاری و در پی آن کاهش قیمت سهام میشود. بنابراین مدیران برای آنکه توسط سهامداران حذف نشوند سعی میکنند با گزارش افزایش سود (جنسن، 1986) و یا با نفوذ و دستکاریهای حسابداری، هزینه های غیر بهینه (گوول و تسی[4]، 1998) را بپوشانند. به همین علت مدیران تمایل زیادی به استفاده از افزایش درآمد اقلام تعهدی اختیاری بمنظور گزارش افزایش سود دارند(چانگ، فرس و کیم[5]، 2005). بنابراین، قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است، چرا که مدیران قادرند آنها را مطابق میل خود تعدیل نمایند(حامدی، 1388).
جریان نقدی آزاد می تواند در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مفید باشد، چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار درآمد را کنار می گذارد. سود یک شرکت ممکن است رقم بالا و در حال رشد باشد، اما تا زمانی که وجوه نقد آزاد مورد توجه قرار نگرفته است نمیتوان به این نکته پی برد که آیا این سود، برابر نقدینگی حاصل شده برای یک شرکت در یک سال معین می باشد یا خیر؟ صاحبان سرمایه در نهایت علاقه مند به وجوه نقدی آزاد می باشند، چیزی که سود، آن را نشان نمیدهد(مهام، فجرزاده و حسینی، 1385). به عقیده پنمان و یهودا (2009) جریان نقدی آزاد میتواند دارای محتوای اطلاعاتی باشد. بنابراین طبق تئوری نمایندگی به احتمال زیاد مدیران تمایل دارند پول اضافی را با توجه به منافع خود هزینه نمایند و منافع سهامداران را در اولویت بعدی قرار دهند. وقتی سود ناپایدار باشد سرمایه گذاران به منابع اطلاعاتی حسابداری و جریان نقدی آزاد برای تصمیم گیری نیاز خواهند داشت.
تئوری ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام بیان میکند که جریان نقدی آزاد نمیتواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد(دستگیر و شریفی، 1390) زیرا فاقد ارزش افزوده است(حبیب[6]، 2012؛ ژانگ[7]، 2000)، جریان نقدی آزاد فقط در شرایطی خاص میتواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد. بر اساس مدل ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام(فرانسیس و دیگران[8]، 2004) سرمایهگذاران علاقه بیشتری به شرکتهایی با پایداری سود دارند. بنابراین در صورت وجود ناپایداری سود، سرمایه گذاران توجهشان را به عواملی چون جریان نقدی آزاد جهت ارزشگذاری جلب میکنند.
پژوهش حاضر بر مبنای حسابداری تعهدی شکل گرفته است و عدم ارتباط بین جریان نقدی آزاد و بازده سهام ممکن است مشروط به فرصت های رشد و کیفیت سود باشد. بنابراین این پژوهش به بررسی ارتباط فرصت های رشد و پایداری سود در ارزشگذاری جریان نقدی آزاد میپردازد. مسئله مذكور در نمودار شماره یك نشان داده شده است.
[1] . Jensen
[2] . Free cash flow
[3] . Net present value
[4] . Gul & Tsui
[5] . Chung, Firth & Kim
[6] . Habib
[7] . Zhang
[8] . Francis et al
عصر حاضر، عصر تغییرات است. سازمان ها برای اینكه بتوانند در محیط متغیر و آشوبناك كنونی به چالش ها پاسخ داده و تهدیدات را تبدیل به فرصت نمایند، از یكسو نیازمند خلاقیت و نوآوری هستند و از سوی دیگر برای تحقق خلاقیت و نوآوری، دانش و سرمایه های فكری منبع اصلی و كلیدی بشمار می روند. این امر موجب شده است تا حرکت جامعه بشری به سمت “جامعه دانش محور” سرعت بگیرد تا حدی که تمام ابعاد توسعه بشر امروز با صفت “دانش محور” مزین شود.
امروزه دانش منبع اصلی قدرت بوده و کسب اقتدار در جهان امروز مرهون تولید علم و دانش و مدیریت آن است. پیتر دراکر به عنوان پدر علم مدیریت، با تایید این موضوع، دانش را به عنوان پایه های رقابت در جامعه فراصنعتی معرفی می نماید.
در این میان، سازمان های دانشی همچون سازمان های تحقیقاتی نیز نیازمندند تا در این محیط متلاطم با بکارگیری ابزار مدیریت دانش به خلق نوآوری کمک نمایند. برای تحقق این هدف، این گونه سازمان ها با انبوهی از موضوعات مدیریت دانش مواجه اند که باید آن ها را مورد توجه و پژوهش قرار دهند. از جمله این موضوعات “شناسایی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش” است.
این مقاله با استفاده از ادبیات “مدیریت دانش”، و “سازمان های تحقیقاتی” و نیز به پشتوانه فعالیت های تحقیقاتی انجام شده در طی سال های اخیر، تلاش دارد تا با شناخت مشخصه های اصلی سازمان های تحقیقاتی و معرفی عوامل کلیدی موثر بر موفقیت مدیریت دانش در این گونه سازمان ها، آن ها را در شناخت و تحلیل موضوعات فوق و نیز توسعه مدیریت دانش در عرصه های مختلف سازمانی کمک نماید.
4-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در سالهای اخیر مدیریت دانش سازمانی به یکی از دغدغه های مهم مدیران تبدیل شده است. برای مواجه با یک اقتصاد دانشی و شرکت در رقابت های مبتنی بر دانش، هر سازمان باید قادر باشد که انواع دانش خود را حفظ کرده و ارزش های استراتژیک آن را به حداکثر برساند.
دستیابی به دانش نهان افراد دارای موانعی است نظیر:
1- ناشناخته بودن عناصر و حیطه های دانش ضمنی افراد.
2- ناآشنایی با موانع فرهنگی، فنی و سازمانی دستیابی به دانش سازمانی بر پایه تولید، کسب، غنی سازی و بازیابی دانش.
3- شناخت ناکافی فنون و روشهای تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار سازمانی.
4- شناخت ناکافی با نحوه چیدمان دانش ضمنی در پیشبرد و ارتقای کیفیت فعالیت های سازمانی.
همچنین اجرای مدیریت دانش چالش های بسیاری را برای سازمان ایجاد می کند(داونپورت[1]،1998)، احتیاج به مقادیر زیادی از منابع سازمانی، تکنیک های گوناگون و ابزارهای مرتبط با آن ها دارد و نیز نیازمند صرف زمان زیادی برای رسیدن به موفقیت است.
از بخش های آسیب رسان به دانش سازمانی صنایع، ریزش(به دلیل بازنشستگی، ترک سازمان، ازکارافتادگی، فوت و جابجایی) نیروهای خبره آن است.
برنامه ریزی استراتژیک مدیریت دانش برای طراحی و پیاده سازی موفق مدیریت دانش و سیستم های آن ضروری است.
اشتغال نگارنده در این حوزه و درک اهمیت دانش در آن و دانشی بودن فعالیت کارکنان، انگیزه لازم برای انجام این تحقیق را بوجود آورد.
5-1- اهداف تحقیق
این تحقیق اهداف زیر را دنبال می کند:
– شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار موفقیت آمیز سیستم مدیریت دانش در سازمان های تحقیقات دفاعی.
– اولویت بندی عوامل مؤثر بر استقرار موفقیت آمیز سیستم مدیریت دانش در سازمان های تحقیقات دفاعی.
– تبیین نیازمندی های استقرار موفقیت آمیز سیستم مدیریت دانش در سازمان های تحقیقات دفاعی.
6-1- سوالات تحقیق
بطور کلی مهم ترین سوالات تحقیق به شرح زیر می باشد:
1- عوامل مؤثر بر استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان های تحقیقات دفاعی كدامند؟
2- كدام یک از عوامل نقش مهمتری در استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان های تحقیقات دفاعی دارد؟
7-1- تعریف واژگان کلیدی
دانش: از دیدگاه ماراکاس[1] (1999) “دانش” معنا یا مفهومی است که از فکر پدید آمده و بدون آن، “اطلاعات” یا “داده” تلقی می شود.
مدیریت دانش: گاندی[2](2004) در تعریفی ساده و نسبتاً جامع، مدیریت دانش را کوششی هماهنگ برای تصرف دانش حیاتی سازمان، اشتراک دانش میان یک سازمان و برجسته کردن حافظه جمعی سازمانی برای بهبود تصمیم گیری، افزایش بهره وری و نوآوری می داند.
تحقیق و توسعه: سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[3]، تحقیق و توسعه را این چنین تعریف می کند کار خلاقی که بر پایه ای نظام یافته انجام می شود، تا گنجینـه دانش علمی و فنی حاصل از آن، بهمنظـور ابداع کاربـردهای جـدید، مورد بهــره برداری قرار بگیرد.
8-1- روش تحقیق
روش انجام این تحقیق توصیفی پیمایشی می باشد و از مطالعات کتابخانه ای شروع شده است و سپس با مصاحبه از خبرگان و تهیه و توزیع پرسش نامه متعدد بین آن ها در چند مرحله و در نهایت با تجزیه و تحلیل آن ها و نتیجه گیری، تحقیق به پایان رسیده است.
[1] Marakas
[2] Gandhi
[3] OECD
[1] Davenport
تحقیق
نزدیكترین مفهوم موجود در علم اقتصاد، مصرف و الگوی مصرف می باشد. منظور از الگوی مصرف در علم اقتصاد، شناسایی سه مؤلفه است. اول سطح مصرف، دوم، تركیب كالاهای مصرفی و مؤلفه سوم نحوه مصرف است. تقریباً حدود هفتاد سال است كه در علم اقتصاد بحث مصرف به شكل جدید و در قالب تئوریهای نوین مطرح شده است. علاوه بر تئوری مصرف و تقاضا برای كالاهای مصرفی كه قبل از عصر حاضر نیز كم و بیش وجود داشته است، این تئوری در دنیای كلان مصرف از بیش از هفتاد سال پیش مطرح شده است. مطالعه رفتار خانوار (مصرف خرد) تقاضا برای مصرف كالاها نامیده می شود كه اولاً تابع قیمت كالا و همچنین سطح درآمد فرد و دوم قیمت سایر كالاهای مرتبط و مكمل و در آخر هم سایر عوامل غیراقتصادی است كه مورد مطالعه قرار می گیرد، كه در صورت تغییر همه این عوامل، تغییر سلیقه افراد را نیز در پی دارد. این عوامل بسیار گسترده است و تغییر ارزشها، سطح سواد و آگاهی، جنسیت و حتی طول عمر انسان را نیز شامل می شود. به این ترتیب مصرف كالاها است كه تفاوت دو جامعه را بازگو می كند. از مقایسه تركیب كالاهای مصرفی یك ایرانی با یك فرد اروپایی، علاوه بر مشاهده تفاوت فاحش در سبك مصرف شاهد توسعه یافتگی تفاوت فرهنگها نیز هستیم. همچنین درآمد تعیین كننده سطح مصرف است و قیمت های نسبی مشخص كننده تركیب كالاهای مصرفی خواهند بود. قدیمی ترین تئوری مصرف كه در قالب الگوهای جدید و بعد از تولید انبوهی كه اقتصاد سرمایه داری به آن نائل شده است، مطرح می شود، تئوری «كینز» است. این تئوری، سطح درآمد را تابع مصرف جاری جامعه معرفی كرده است كه با افزایش درآمد جامعه، سطح مصرف نیز رشد پیدا می كند؛ ولی با نسبت های مختلف. نكته قابل توجه در این تئوری تغییر ماهیت بعضی كالاها در كنار افزایش درآمد است كه به صورت تمایل برای مصرف كالاهای لوكس جلوه گر می شود. زمانی كه سطح درآمد برابر با سطح نیازهای معیشتی است، جایی برای انتخاب باقی نمی ماند و درآمد به كالاهای ضروری برای حفظ حیات اختصاص می یابد. همان گونه كه نظریه پردازان كلاسیك در علم اقتصاد اعتقاد داشتند، پس انداز، سرمایه گذاری به وجود می آورد و سرمایه گذاری به تولید جامعه ارزش می بخشد و این، قانون توسعه است كه تمام كشورهای توسعه یافته از آن تبعیت كرده اند.( اتووال [2]و ویلیام[3]،54:2009)
براساس نظریه «طبقه مرفه»وبلن[4]، این جامعه شناس انگیزش های اجتماعی برای انجام رفتار رقابت آمیز، بنیان تبیین پدیده مصرف جدید است. سؤال اساسی مطرح شده در این نظریه این است كه مبنای افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی چیست؟ پاسخ «ثروت» است. در واقع قدرت پولی و مالی است كه مبنایی برای شهرت افراد در جامعه می شود، اما كدام پول؟ به نظر وبلن ثروتی بیشترین تأثیر برای كسب افتخار را دارد كه حاصل كار مستقیم فرد نباشد، به عنوان مثال، از طریق ارث به فرد رسیده باشد، بنابراین ثروت باید به صورت متظاهرانه و خودنمایانه به نمایش گذاشته شود. وبلن در این وجه نشان می دهد كه تجلی اولیه در فراغت خود نمایانه است، به این معنا كه فرد به كارهایی اشتغال ورزد كه جنبه مولد ندارند، كه البته نوع این فراغت، مختص به جوامع كوچك است اما در جوامعی كه مراحل شهرنشینی به سرعت طی می شود و چه مهم، مصرف خودنمایانه است كه نشان دهنده ثروت افراد است و توسط آن فرد قادر به پوشاندن ریشه های خود می شود. بسیاری از مواقع، افرادی از طبقات پایین جامعه با ثروت اندوخته شده از طریق مصرف خودنمایانه، خود را از
طبقات مرفه جامعه معرفی می كنند، در حالی كه چنین نیست.(هاوکینز[5]: 2010،203)
بهبود عوامل اقتصادی در سراسر جهان وهمچنین در کشور ما، افزایش تمایل جوامع به مصرف كالاهای تجملی و لوكس باعث شده است كه توجه بسیاری از افراد به نام و نشان تجاری لوكس معطوف شود. دلایل مختلفی چون
تقلید از شیوه زندگی ثروتمندان ، افزایش شأن اجتماعی، بهره مندی از كیفیت فوق العاده محصولات و… موجب
این امر می شود. در حال حاضر عرضه محصولات لوكس شامل مد و لوازم جانبی، كالاهای چرمی،عطر،لوازم
آرایشی، جواهرات، خودرو، هتل ها و دكوراسیون در سراسر جهان افزایش چشمگیری یافته است.
در این پژوهش سعی می شود با آشنایی با عوامل قابل کنترل و غیر قابل کنترل و تاثیرشان بر روی رفتار مصرف
کنندگان کالاهای لوکس به بررسی رفتار خریداران بپردازیم.
مصرف کننده برای رفع حوایج خود ناچار به خرید است و خرید او مستلزم شناخت و ارزیابی گزینه های موجود در دسترس اوست و مصرف کننده با توجه به این مسایل نسبت به خرید اقدام می کند که این خرید ممکن است تحت تأثیر شرایط مختلف قرار گیرد.
اولین شناختها درباره مارکها و گزینه های مختلف خرید از خانواده در رفتار مصرف کننده شکل می گیرد و کم کم با در معرض قرار گرفتن محرکهای محیطی و خارجی تغییر شکل می یابد و تحت تأثیر گروههایی که عضو آنهاست ویا درکی که از پیرامون خود میکند و باتوجه به طبقه اجتماعی که دران زندگی میکند و سبک زندگی که برای خود برگزیده است تغییر می یابد .
اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که یک مصرف کننده با بررسی کامل و شناخت مناسب از وضعیت ونیاز خود و منابع موجود اقدام به خرید کند و در انتخاب مارک و گزینه مورد نظر خود دقت لازم را مبذول دارد و عوامل مختلف از جمله رفع نیاز- کیفیت- دوام و کارایی محصول وخدمت را مورد توجه قرار داده و از خریدهای بیهوده که منجر به هدر رفتن انرژی – وقت و منابع مالی می شود خودداری نماید و از خرید خود بهترین استفاده ممکن را بنماید.
1-4 اهمیت و ضرورت تحقیق
حوزه رفتار مصرف کننده به مانند دریایی است که هر کس میتواند فقط بخشی از آن را بشناسد، رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی شکل میگیرد، و با توجه به اینکه مصرف کنندگان در محیطی پویا و دائما در حال تغییر فعالیت می کنند و محصولات و خدمات مصرفی دائماَ در حال تغییر و تحول می باشند به منظور شناخت این جریان دائمی و ایجاد یک آمیخته بازاریابی مناسب برای یک بازار تعریف شده، مدیران بازاریابی باید شناخت دقیقی از رفتار مصرف کننده داشته باشند. به عقیده آقای مک دانیل رفتار مصرف کننده به تشریح چگونگی تصمیم خرید مصرف کنندگان و نحوه استفاده از کالا یا خدمت خریداری شده، می پردازد. مطالعه رفتار مصرف کننده همچنین شامل تجزیه و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری خرید واستفاده از محصول نیز میباشد. (مک دنیل[6]،152:1998)
در این پژوهش به دلیل اهمیت عوامل تاثیرگذار بر فرآیند خرید پژوهشگر به دنبال چگونگی ارتباط ابعاد عوامل
موثر بر فرایند خرید و همچنین نوع و جهت این رابطه می باشد. با توجه به اینکه کشور ما یکی از کشورهای در حال توسعه می باشد انجام پژوهش های گوناگون در زمینه مباحث بازاریابی و خرید یکی از موارد مهم در جهت توسعه و پیشرفت صنعت و تجارت تلقی می گردد.
مهم ترین مزیت این تحقیق متوجه تولید کنندگان داخلی و موسسات تبلیغاتی و همچنین فرهنگی خواهد بود تا بتوانند از آن به عنوان یک مزیت رقابتی بهره بگیرند.
[1] – Consumer Behavior
[2] – Atvval
[3] – William
[4] – Veblen
[5] – Hawkins
[6] – Mc Daniel
شتاب تغییرات و دگرگونیهای محیطی، فضای رقابتی فشردهای را ایجاد کرده است. سازمانها برای بقا در این عرصه ناگزیر بایستی به سطح بالایی از دانش و اطلاعات دست یابند، علاوه برآن از کارکنان خلاق، دانشمدار با قدرت تصمیم گیری بهرهمند باشند. کارکنان توانمندی که با احساس مسئولیت، خلاقیت، ابتکار، اعتماد به نفس و احساس تعلق سازمانی و توانا در کار گروهی با عملکرد خوب بتوانند در افزایش بهره وری سازمان نقش مؤثری ایفا کنند.
مسئولیت آموزش، یاد دادن و تغییر رفتار است. اگر آموزش به فراگیری و تحول منجر نشود، هرگز توان افزایی اتفاق نخواهد افتاد (بلانچارد،1996: 116). امروزه آموزش و توانمندسازی کارکنان به عنوان ابزاری برای اثربخشی سازمان و کسب مزیت رقابتی مورد توجه قرار میگیرد. بیشک آموزش مؤثر و نافذ یکی از ابزارهای مهم در توانمندسازی کارکنان برای رسیدن به اهداف سازمانی است. آموزش اغلب وسیله ارتباطی است که برای گروه مشخصی از افراد در نظر گرفته میشود و هدف آن توسعه مهارت ها، اصلاح رفتارها و بالا بردن سطح توانمندی این افراد است. تمرکز اصلی آموزش بر این است که چه چیزهایی باید شناخته شود. واژه آموزش از اصول مهم کاری در سازمان است و از آنجا که مهمترین بُعد این واژه، پرورش و رشد مهارتها و تخصصهای کاری است، پایهریزی و استمرار روند آموزش در سازمان های امروزی نقش به سزایی در تخصصی عمل کردن ودر واقع پیشرو بودن آن سازمان دارد. امروزه صنعت هوانوردی با قدمت یک صد ساله به یک ضرورت تبدیل گشته و تحولات چشمگیری به خصوص در دهه اخیر داشته است. به موازات توسعه این صنعت، شبیه ساز پروازی از اهمیت خاصی در آموزش و صنعت هوایی برخوردار شده است .یکی از راههای کاهش سوانح هوایی افزایش آموزش به وسیله شبیه سازها می باشد. شبیه ساز های پروازی تجهیزاتی هستند که کلیه مراحل پروازی را به صورت مجازی شبیه سازی می کنند، از جمله چک های قبل از پرواز ( شامل چک های بیرونی وسیله پرنده و داخل کابین وسیله پرنده می شود .) نشستن و برخاستن ( یکی از مشکل ترین مراحل پروازی می باشد و عواملی چون سرعت، درجه حرارت، وزن وسیله پرنده و… در آن تأثیر گذار است.) عکس العمل در موقع بروز اشکال و حالت اضطراری ( واکنش صحیح و درست که خلبان در موقع بروز اشکال در وسیله پرنده از خود نشان می دهد.) و… با کمک این وسیله اجرای آموزش با حداقل هزینه و ضایعات (سرمایه انسانی و تجهیزاتی ) میسر خواهد بود . و محدودیت زمانی برای آموزش آن مطرح نمی باشد .هواپیمایی ناجا برای بالا بردن سطح آموزش خلبانان و تکنسین فنی و با هدف کاهش سوانح و حفظ سرمایه های ملی ( نیروی انسانی و تجهیزات ) نسبت به اعزام کارکنان متخصص جهت آموزش با شبیه ساز به خارج کشور و در حال حاضر نیز به علت خودکفایی داخلی و بومی سازی این صنعت مهم در داخل صورت می گیرد و آموزش های خلبانی ( بال ثابت و بالگرد ) در حوزه های مختلف در شرایط فعلی تحریم بسیار هزینه بر بوده و اجرای بخشی از آموزش های فوق به وسیله شبیه سازی متحرك هواپیماهای مختلف جهت كاهش هزینه ها از ضروریات می باشد. با توجه به مطالب فوق این سؤال درذهن به وجود می آید به چه میزان آموزش شبیه ساز پروازی
منجر به ارتقای توانمندی کارکنان خلبان هواپیمایی ناجا می شود؟
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با توجه به اهمیت شبیه ساز های پروازی در سیستم های نظامی که مؤثرترین تکنولوژی آموزشی در جهت ارتقاء نظری و عملی کارکنان تحت آموزش می باشد و با نگرش به کمبود خلبان و صرف هزینه گزاف جهت تربیت و آموزش خلبان، استفاده از شبیه سازها در امر آموزش فوق العاده حیاتی می باشد .این در حالی است که استفاده از شبیه سازهای پروازی در جهان مرسوم گشته و تحقق این امر ضمن داشتن صرفه اقتصادی، به رفع مشکل تنگناهای انرژی هم در آینده کمک می نماید و ضایعات نیروی انسانی و تجهیزاتی را به حداقل ممکن می رساند. ازطرفی درصد موفقیت در عملیات ها ومأموریت های سازمانی در گرو استفاده بهینه از شبیه سازهای پروازی می باشد. امروزه در کشورهایی همانند روسیه، آمریکا و … که توانایی ساخت وسیله پرنده هم را دارد حداکثر استفاده از شبیه سازهای پروازی و حداقل استفاده از وسیله پرنده بعمل می آید. در کشور ما نیز شبیه سازهای پروازی در این خصوص می توانند نقش به سزایی در آمادگی و ارتقای سطح توانمندی خدمه پروازی داشته باشد. با توجه به موارد مطروحه، جواب دادن به سؤالات تحقیق ساده نیست و ابعاد مختلفی دارد که می بایستی مورد کنکاش و تحقیق قرار گیرد. آموزش یكی از راههای اصولی و منطقی هدایت تلاشهای كاركنان و سازمان است و باعث به كارگیری استعداد های نهفته، تقویت قدرت تخیل، به وجود آمدن اعتماد به نفس و حس انعطاف پذیری فكری در كاركنان خواهد شد. حال با توجه به شرایط خاص و ویژه بحث آموزشی در هواپیمایی نیروی انتظامی، ریسك پذیری بالای پرواز در حین آموزش با وسایل اصلی پرنده، صرف هزینه های هنگفت و … توسعه به كار گیری شبیه سازها در فرایند آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. نظر به اینكه آموزش عملی با وسایل پرنده ضمن اینكه مخاطراتی رابه همراه دارد، در فضای عملیاتی، استرس زیادی را به فراگیر، استاد ومربی وارد می نماید كه این استرس در كارایی واثر بخشی آموزش به طور مستقیم ویا غیر مستقیم تأثیر منفی خواهد گذاشت.
در پروازهای آموزشی هوایی، نشستن وبرخواستن یكی از سرفصل های آموزشی است در صورتی كه قبلاً فراگیر با شبیه ساز این عمل را چندین مرتبه انجام داده باشد با اعتماد به نفس بیشتری در پرواز واقعی می تواند این آموزش را فراگیرد وكمترین مخاطره را خواهد داشت، در صورتی كه این آموزش با شبیه ساز انجام نشده باشد نگرانی وقوع سانحه یا رویداد به فراگیر واستاد استرس فراوانی را وارد خواهد كرد واحتمال بروز هرگونه سانحه با دغدغه های موجود آموزشی وجود خواهد داشت، آموزش وضعیت های اضطراری[1] و عادی[2]به علت مخاطرات و ریسك پذیری بالای آن، تنها بایستی به وسیله شبیه ساز وضعیت های اضطراری آموزش داده شود واین آموزشها باید ملكه ذهن گردند تا خلبان در چنین وضعیتی در كمترین زمان وبدون فكر اقدامات لازم را به عمل آورد، در غیر این صورت سانحهای جبران ناپذیراتفاق خواهد افتاد كه موجب تلف شدن سرمایه های ملی (تجهیزات و نیروی انسانی) میگردد.
با این وجود با توجه به تحریم های اعمال شده توسط استكبار جهانی و محدودیت های منابع مالی دولت، امكان جایگزینی وسایل پرنده موجود، به سختی فراهم می شود. از طرفی به كارگیری وسایل پرنده اصلی در امر آموزش جهت تمرین وافزایش مهارت، موجب فرسودگی و استهلاك زودرس وسایل را فراهم مینماید. چنانچه به كارگیری شبیه سازها در فرآیند آموزشی کارکنان پروازی بسیار حائز اهمیت می باشد. دراین تحقیق به بررسی تأثیر آموزش شبیه ساز پروازی بر توانمندی کارکنان پروازی پرداخته خواهد شد.با این وجود تدوین طرح و برنامه مشخصی در این خصوص لازم به نظر می رسد . امید است که نتیجه این پژوهش برای استفاده مدیران و مسؤلان در این زمینه مفید واقع شود.
[1]Emergency
[2]Normal