انگیزش و هیجان از جمله سازه های مهم در تمامی عرصه های زندگی هستند که تا اندازه زیادی مستقیماً ریشه در شخصیت دارند و تا حدودی نیز متأثر از محیط میباشند. چنانچه انگیزش و هیجانات جنبه منفی و مخرب داشته باشند، آسیب روانشناختی و افکار و پیامدهای نامطلوبی به همراه خواهند داشت و بر عملکرد افراد اثری سوء میگذارند. از جمله موقعیتهایی که منجر به بروز هیجانات منفی میشود، موقعیت امتحان میباشد. هنگامی که عملکرد ما مورد ارزیابی قرار می گیرد احتمال بروز واکنش هیجانی از جانب ما وجود دارد. در هر مرحله از ارزیابی اگر احساس کنیم که آمادگی لازم را نداریم، یا شک در توانایی خود داشته باشیم و یا حتی تصور کنیم که نمیتوانیم بهترین عملکرد را ارائه دهیم در آن زمان احساس ناراحتی، فشار عصبی و یا افسردگی خواهیم کرد و برعکس اطمینان به آمادگی و یا توانایی عملکرد خوب، همراه با هیجانات مثبتی چون اعتماد به نفس، غرور و انبساط خاطر است (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).
از جمله هیجانهای منفی که نقش اصلی در زندگی هر کسی بازی میکند، اضطراب میباشد. یکی از انواع اضطرابها، اضطراب امتحان یا ادراك هر ارزشیابی تحصیلی است که یکی از مهمترین جنبههای انگیزش منفی میباشد و اثرات نامطلوبی بر عملکرد کلاسی فراگیران دارد. دوسک[2]، اضطراب امتحان را به عنوان احساس نامطلوب یا حالت هیجانی میداند که افراد در آزمونهای رسمی یا سایر موقعیت های ارزشیابی تجربه میکنند. در حوزه آسیب شناسی اضطراب امتحان، عوامل بسیار زیادی چون عدم آمادگی کافی، تجربیات منفی قبلی، افکار منفی و عوامل خانوادگی، آموزشگاهی، شخصیتی به چشم میخورند. نظریه پردازان مختلف بر این باورند که اضطراب امتحانی برخی از دانش آموزان در طی سالهای دوران ابتدایی و پیش دبستانی یعنی زمانی که والدین تقاضاهای غیر واقع بینانه یا انتظارات سطح بالایی برای عملکرد کودکانشان در نظر میگیرند، به وجود میآید. بر این اساس برخورد منفی والدین با شکست کودکانشان که مغایر با انتظاراتشان است، باعث میشود که کودکان همواره از موقعیتهای ارزشیابی به خاطر ترس از عکس العمل نامناسب والدینشان در مقابل عملکردشان، مضطرب شوند (جمعه پور، 1387).
در بین ویژگیهای شخصیتی اثرگذار بر اضطراب امتحان میتوان از خودپنداره تحصیلی یاد کرد. خودپنداره یکی از مفاهیم اساسی در روانشناسی است. خودپنداره تحصیلی فرایند شکل گیری ارزشیابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی[3] و همکاران، 2010 ) و بیانگر دانش و ادراکات فردی درباره نقاط قوت و ضعف خودمان در یک حوزه تحصیلی معین و عقاید فردی درباره توانایی هایمان در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی در سطوح طراحی شده است و یکی از بهترین پیشبینیکنندهها و میانجی ها برای متغیرهای انگیزشی اثر بخش و غیر اثر بخش (اضطراب) است و از جمله عوامل بسیار مهم و اثر گذار در فرایند یادگیری میباشد. خود پنداره تحصیلی به شدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابیهای سایرین میباشد و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد در نتیجه قیاس خود با سایرین حاصل میشود (فرلا[4] و همکاران، 2009).
افرادی که در انجام کارها خود را اثربخشتر، مطمئن تر و توانمندتر میدانند در مقایسه با سایرین از خودپنداره تحصیلی بالایی برخوردار خواهند بود و بالطبع چنین خودپنداره ای منجر به رشد و پیشرفت تحصیلی آتی فرد و عدم بروز هیجانات منفی در وی میشود. بر این اساس افرادی که در آغاز تحصیل تفکر و برداشت مثبتی از خود و توانمندیهای خود دارند چنین تفکر مثبتی منجر به پیشرفت تحصیلی آنها میشود و همچنین پیشرفت تحصیلی آنان بازخورد مثبتی به خودپنداره شان و صحت برداشتشان از خود و توانمندیهایشان میباشد (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).
حال در این پژوهش محقق درصدد این است که بداند آیا رابطه ای میان انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه وجود دارد و سهم هر کدام از این مولفهها در اضطراب امتحان دانش آموزان چه اندازه می باشد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
آموزش و پرورش در عصر حاضر یکی از بنیادی ترین نیازهای انسانی تلقی می شود. زندگی در این جامعه پیچیده و متحول ایجاب می کند که افراد دایماً در حال یادگیری دانش و فنون جدید باشد و چند ساعت از روز را به مطالعه اختصاص بدهند. این عمل به واقعیت نخواهد پیوست مگر فرد از انگیزش درونی برای یادگیری برخوردار باشد. بنابراین بدون داشتن انگیزه برای تحصیل و یادگیری امکان دستیابی به موفقیت کمرنگتر خواهد شد (عباس زاده و همکاران، 1387).
یکی از شایع ترین و بارزترین مشکلات تحصیلی دانش آموزان پایین بودن انگیزش تحصیلی است. به کارگیری نادرست روش های مختلف انگیزش از سوی والدین و معلمان برای ایجاد انگیزش و روحیه مطالعه در دانشآموزان نه تنها موثر واقع نمی شود بلکه تاثیرات منفی در انگیزش تحصیلی آنان می گذارد (عباس زاده و همکاران، 1387).
یکی از این تاثیرات منفی، اضطراب امتحان است. اضطراب خصوصاً، نوع اضطراب امتحان امروزه یکی از مشکلات دانش آموزان و دانشجویان است. «بیش از حد بودن اضطراب امتحان نه تنها خود زمینه ساز بسیاری از اختلالات جسمی و روانی میتواند باشد، در نوع نگرش دانش آموزان نسبت به زندگی تحصیلی و سطح انگیزش آنها نیز می تواند تأثیر سوء داشته باشد. به همین دلیل شناخت عوامل تشدیدکننده ی اضطراب امتحان میتواند مشکلات سر راه تحصیل دانش آموزان و دانشجویان را برطرف نموده و تا حدی فعالیت های تحصیلی را برای آنها لذت بخش تر کند و در تشکیل هویت مثبت و موفق آنها موثر باشد» (شقاقی، 1382). همچنین، بخش عمده ای از فرایند یادگیری افراد در روابط اجتماعی با دیگران رخ میدهد. مدرسه و دانشگاه مکانهایی می باشند که جوانان روابط اجتماعی شان را با سایر همسالان و همکلاسی هایشان در سطحی بالا حفظ می کنند. اگر در طول این دوره افراد همواره دغدغه امتحان داشته باشند، یادگیری شان مختل شده و لطمه اساسی به روابط اجتماعی شان می خورد. لذا اضطراب و استرس امتحان نه تنها فرایند یادگیری رسمی را مختل کرده که روابط غیررسمی حاکم بر مدرسه و دانشگاه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس لازم است به عوامل اثرگذار بر این مسأله و رابط سبک هویتی دانشآموزان با اضطراب امتحان توجه شود. با توجه به این که مطالعه ای که هم زمان تاثیر دو متغیر انگیزش و خودپنداره تحصیلی را بر اضطراب امتحان دانش آموزان بررسی کند یافت نشد لذا از این حیث مطالعه حاضر دانشی را به دانش کنونی اضافه خواهد کرد تا از این حیث دانش آموزان، خانواده های آن ها، معلمان و آموزش و پرورش نفع خواهند برد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی:
بررسی رابطه انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان مقطع متوسطه بخش رودخانه
1-4-2- اهداف جزیی:
1-5- سؤالات تحقیق
1-6- فرضیه های تحقیق
فرضیه اول: بین انگیزش و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم: بین انگیزش با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم: بین خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی
1-7-1- تعاریف مفهومی:
انگیزش: انگیزش، دلایل رفتار افراد را نشان می دهد و مشخص می كند كه چرا آنها به روشی خاص عمل میكنند. رفتار دارای انگیزه، رفتاری با انرژی، جهت دار و دنباله دار است (یوسفی و همکاران، 1388).
خودپنداره تحصیلی: خودپنداره تحصیلی فرایند شکلگیری ارزشیابی از خودپنداره متأثر از تجارب آموزشی دانش آموزان و تفسیر محیط آموزشی است (ناجی و همکاران، 2010 ).
اضطراب امتحان: اضطراب امتحان به عنوان احساس نامطلوب یا حالت هیجانی تلقی می شود که افراد در آزمونهای رسمی یا سایر موقعیتهای ارزشیابی تجربه میکنند (ارفع بلوچی و غفاری، 1391).
1-7-2- تعاریف عملیاتی:
انگیزش: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس کسب می کند.
خودپنداره تحصیلی: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه خودپنداره بک و استیر کسب می کند.
اضطراب امتحان: منظور نمره ای است که آزمودنی از اضطراب امتحان ابولقاسمی و همکاران کسب می کند.
[1] Dermitzaki, Angeliki & Marios
[2] Duosk
[3] Nagy
[4] Ferla
در سال های اخیر، مزیت رقابتی محور استراتژی های رقابتی قرار گرفته است. شرکت ها برای بهبود عملکرد و مقابله با رقبا، باید دارای مزایای رقابتی باشند تا بتوانند در شرایط پیچیده، عملکردی برتر داشته و خود را در بازارها حفظ نمایند. بنابر دیدگاه مبتنی بر منابع، عملکرد برتر شرکت ها می تواند از منابع منحصر به فرد آنها، یکپارچگی منابع و یا توانایی پاسخ گویی به محیط ناشی شود. بر اساس این دیدگاه، تفاوت عملکرد شرکت ها به دلیل این است که سازمان های موفق دارای منابع استراتژیکی (فیزیکی، انسانی و سازمانی) هستند
که رقبای آنها فاقد آن منابع اند.
در این فصل ابتدا مسئله تحقیق بیان شده و به بررسی اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته و چارچوب نظری و اهداف و فرضیات تحقیق و متغیرهای تحقیق و قلمرو تحقیق توضیح داده خواهد شد .
انگیزش، پدیده ای است ذاتی كه تحت تأثیر چهار عامل، یعنی، موقعیت (محیط و محر كهای بیرونی)، مزاج (حالت و وضعیت درونی ارگانیزم)، هدف (هدف رفتار، منظور و گرایش)و ابزار (ابزار دستیابی به هدف) قرار دارد. انسان ها برای دستیابی به اهداف، نیازها و غرایز خود انگیزش لازم را كسب می نمایند. در خصوص دانش آموزان، انگیزش تحصیلی، از اهمیت خاصی برخوردار است. با انگیزش، دانش آموزان تحرك لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یك تكلیف، رسیدن به هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در كار خود دنبال می كنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی كسب نمایند (محمدی، 1386).
در روان شناسی، انگیزش، به شروع، جهت، شدت و مقاومت رفتار اطلاق می شود (گین،1995). انگیزش یک وضعیت پویا و موقتی است که بایستی از شخصیت یا هیجان تفکیک گردد. انگیزش، تمایل و علاقه به انجام چیزی است. یک شخص با انگیزه می تواند برخوردار از اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدت باشد. شخصیت به صفات و خصوصیات با دوام تر افراد (مثل کم رویی، برونگرایی، هشیاری و …) نسبت داده می شود؛ همچنین بر خلاف انگیزش، هیجان معطوف به حالت های گذراست (مثل خشم، اندوه، شادی و …) که فوراً منجر به رفتار نمی شود (هاشمی ، 1389).
مک کللند و همکاران (1961) بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها، انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص در فعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد. تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت (به نقل از امیرافشاری،1380). به عبارت دیگر، انگیزش پیشرفت تحصیلی، تمایل فراگیر است، به آن كه كاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملكردش را بطور خودجوش ارزیابی كند.
همچنین انگیزه پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی یادگیری در نظر گرفته میشود. انگیزش پیشرفت تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد دارد. به اعتقاد بسیاری از روان شناسان و مربیان همانند بلوم و واینر (1972) یکی از عوامل اساسی پیشرفت در کلاس
درس عامل انگیزش است و اغلب مربیان به احتمال قوی با نظر بیوگلسکی موافقند که انگیزش عامل اساسی پیشرفت تحصیلی می باشد (به نقل از امیر افشاری، 1380).انگیزهی پیشرفت تحصیلی باعث تأثیرگذاری بر شیوه اجرای یک تکلیف درسی و نشان دادن تمایلات شایستگی یادگیری می شود (هاراکیویز، بارون، کارترز، لتو و الیوت،1997).
پژوهش های فراوانی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی را مورد بررسی قرار داده اند؛ اما این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش اساسی است که آیا بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد رابطه وجود دارد یا خیر؟
1-
انگیزش به دلیل نقش حیاتی آن، در یادگیری دانش آموزان، یکی از موضوعات مورد علاقه روان شناسان است. به نظر آرموند (2003) انگیزش در آموزش، دارای تأثیراتی بر روی شیوه یادگیری موضوعات توسط دانش آموزان می باشد. این تأثیرات عبارتند از: 1- هدایت رفتار به سمت اهداف خاص، 2- افزایش تلاش و انرژی، 3- افزایش فعالیت و پافشاری در انجام آن، 4- تقویت فرایندهای شناختی، 5- تعیین پیامدهای تقویت کننده، و6- بهبود عملکرد.
امروزه عدم وجود علاقه و انگیزش دربین دانش آموزان دوره متوسطه یکی از معضلاتی است که دست اندرکاران مسائل آموزشی در تعلیم و تربیت با آن مواجه هستند. شاید بتوان گفت، افت سطح علمی یا تحصیلی موجود در مدارس و رخوت و سستی که در حال حاضر کیفیت و کمیت تعلیم و تربیت جامعه را تهدید می کند از پیامدهای این مسئله است (امیرافشاری،1380).
شناسایی عوامل مرتبط با انگیزش تحصیلی دانش آموزان می تواند چشم انداز مناسبی را پیش روی دبیران و مربیان آموزشی، مدیران مدارس و دیگر برنامه ریزان آموزشی قرار دهد و کیفیت سطح یادگیری در مراکز آموزشی را بالا برد.
1-3-اهداف تحقیق
1-3-1-هدف کلی
– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت، سبک های اسنادی و خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد.
1-3-2-اهداف جزئی
– تعیین رابطه بین انگیزه پیشرفت با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد
– تعیین رابطه بین سبکهای اسنادی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجیآباد
– تعیین رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر شهرستان حاجی آباد
رضایت زناشویی ارزیابی ذهنی و احساس فرد در مورد رابطه زناشویی اش می باشد(برازنده،1384). رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تأثیر گذار است. این مفهوم،بخش وسیعی از پژوهش های منتشر شده در زمینه زناشویی را به خود اختصاص داده است(کدیر وهمکاران، 2005).
در این زمینه توجه به کانون خانواده به عنوان اساسی ترین عنصراجتماعی ضروری به نظرمی رسد خانواده سالم خانوادهای است که در آن افراد رشد سالم دارند و ارتباطات میان افراد، روال طبیعی دارد یعنی افراد خانواده با یکدیگر روابطی هماهنگ دارند و با آهنگی ملایم و روان با یکدیگر رفتار می نمایند عوامل مختلفی بر دوام این نوع خانواده تأثیر می گذارند که از جمله آنها رضایت بین زوجین است. رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد خانواده است رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر در همه جنبههای ازدواجشان است بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب می گردد. در واقع ارتباط با همسر، جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و نارضایتی زناشویی می تواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایتمندانه با فرزندان و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند(حموله، روزی طلب،1388).
در دنیای اطلاعات وجهان ارتباطات امروز،که پیشرفت تکنولوژی، هرلحظه، انسانهای جوامع وفرهنگ های مختلف را به یکدیگر نزدیک و
نزدیکترمی کند، خواسته های بشر، بیشتر وجدیتر شده و رفاه، آزادی، آرامش، لذت وتنوع اهمیت بیشتری پیدا نموده اند از این رورابطه جنسی جایگاهی مهمتر یافته و نه تنها درردهی نیازهای فیزیولوژیک انسانها همانند تشنگی،گرسنگی و نیاز به هوا و خواب، بلکه درحیطه نیازهای معنوی چون نیازبه زیبایی وکمال درنظرگرفته می شود اما ابهامات،خرافات وجهالت های پیرامون آن هنوز ازبین نرفته اند( اوحدی،1385).
غریزه جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که کرلو (1967) این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرارداده است. درزمینه رابطه جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است که از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی وعدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان ) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود( صیادپور، 1384 ).
امروزه روابط جنسی به عنوان یک رفتارجنسی فردی به عنوان یک رفتاراساسی درزندگی انسانها به ویژه زندگی زناشویی محسوب می شود. نقش آگاهی ودانش فرد نسبت به مسائل جنسی بسیار مهم است ومی تواند برهمه ارتباطات وتعاملات زندگی زوجین تاثیرگذارباشد.جایگاه شناخت به عنوان یک متغیر واسطه ای تعامل افراد با یکدیگر نقش بسیار برجسته ای دارد. شناخت و دانش فردمی تواند به ادراک وتوانایی برای حل مشکلات بیانجامدآگاهی ودانش جنسی زوجین نیزلذت وبهبودرابطه زناشویی وعاطفی بین آنها را درپی دارد. اگرزوجین درزندگی خود شناخت بیشتری نسبت به این بعدمهم رابطه داشته باشند، قادرخواهند بودکه شیوه های ارتباطی خود را تغییر دهند و آنها را بهبود بخشند و درهنگام بروز تعارضات و مشکلات زناشویی یک راه حل سازنده را درپیش بگیرند(صیادپور، 1384 ).
مهارتهای ارتباطی شامل دو دسته مثبت و منفی هستند پیامهای مثبت، مثل همدلی، جملات حمایت کننده ومهارتهای حل مسئله،مهارتهای منفی مثل نداشتن همدلی،مهارتهای حل مسئله ضعیف،پیامهای متناقض وبن بست دوسویه،فرستادن پیامهای ناهماهنگ(السون وهمکاران،1983؛به نقل ازکرو ،ریدلی؛ ترجمه موسوی،1384).چنین به نظرمی رسدکه اغلب زوجها انتظاریک رابطه منصفانه همراه با پاداش وهزینه مساوی را دارند.وجود کمبود تقابل درارتباط به ویژه کمبود تقابل در درک، انتقال،دریافت پیامهای هیجانی،سطح رضایت دررابطه زناشویی را به طورمعناداری کاهش می دهد(کرو،ریدلی؛ترجمه موسوی ،1384).
بطورکلی می توان گفت از آنجاکه مسائل جنسی ومهارتهای ارتباطی زوجین جزء مهمی ازرابطه زناشویی را تشکیل می دهدمعمولاً نارضایتی دربخشی ازرابطه زوجین به راحتی به بخشهای دیگر سرایت می کندلذاشناخت عوامل ایجادکننده یک نارضایتی میتواندبه کاهش نارضایتی های دیگروحل مشکلات دربخشهای دیگر زندگی بیانجامد با توجه به آنچه مطرح شد می توان پی برد این موضوع امروزه به مسأله ای بسیارمهم تبدیل شده وابعاد مطروحه آن جای بررسی وپژوهش بسیاردارد لذا این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله می باشدکه آیا بین مولفه های جنسی ومهارتهای ارتباطی بارضایت زناشویی در زنان متاهل رابطه معنادار وجود دارد؟
[1] – Greeff, A.P., & Malherbe, H.L
[2] – Rosen-Grandon, J.R., Myers, J.E., & Hattoe, J.A.
[3] -Qadir ,Desilva , Prince , Khan
[4] – Khrlv
[5] – communication skills training
یکی از مفاهیم مرتبط با شناخت که به دنبال گسترش روان شناسی شناختی[9] و علم شناخت به وجود آمد فراشناخت است. این مفهوم ابتدا توسط فلاول[10] (1979) بکار گرفته شد که به توانایی انسان از نظام شناختی خود و کنترل نظارت بر آن گفته می شود . فرد به توانایی خود بعنوان یک پردازشگر اطلاعات آگاه است و می داند برای رسیدن به یک هدف شناختی دارای چه موانع و محدودیت هایی است و چگونه و با چه تدابیری با محدودیت ها مواجه شود ( رفوث و همکاران ،1993 ، ترجمه خرازی ، 1375 ) .
ولفز و همکاران ، ( 1995 ) ، تصور روشن تری از تفاوت فراشناخت و شناخت ارائه داده اند . مطابق نظر آن ها فراشناخت عملیات ذهنی انجام شده بر روی یک عملیات ذهنی است ، حال آن که شناخت عملیات ذهنی انجام شده روی یک محتوا است . به اعتقاد آن ها آنچه فراشناخت نامیده می شود عملیات ذهنی سطح دوم است . یعنی یک یادگیرنده آن عملیات ذهنی را انتخاب می کند که روی یک موضوع خاص اعمال می شود و آن ها را هدایت می کند . در این چهارچوب فراشناخت یک مورد ویژه شناخت است که طی آن عملیات ذهنی بر روی یک عامل بیرونی صورت نگرفته ، بلکه روی پدیده های ذهنی فرد که در ساختار شناختی وی قرار دارند صورت می گیرند ، ( ولفز و همکاران ، 1995 ؛ به نقل از سالاری فر ، 1375 ) .
ارتباط بین باورهای فراشناختی و آسیب شناختی در مورد غیر قابل کنترل بودن خطر و فقدان اطمینان شناختی و وجود سطوح مشابهی از این نوع اعتقادات در اختلالات دیگر مورد تایید قرار گرفته است ، (کارت رایت – هاتون و ولز ، 1997 ، به نقل از وزیری و موسوی نیک ، 1387 ) .
در طی سالهای اخیر بررسی تجربی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ، ( وین هوون ، 1997 ) و روانشناسان علاقه مند به حیطه ی روانشناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه ی احساس های مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کرده اند . ( سلیگمن ، چیکسنت و میهالی[11] ، 2000 ؛ کوهن و پرسمن[12] ، 2005 ؛ به نقل از میرزائی ، 1389 ) .
طبق بسیاری از تئوریهای هیجان ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی تعجب ، ترس ، خشم ، شادکامی ، تنفر و نگرانی است . آیزنک[13] ( 1945 ) ، شادکامی را بعنوان صفت در نظر گرفت که سه ملاک پایداری زمانی ، همسانی بین موقعیت و علیت درونی را دارا می باشد . همچنین شادکامی را وابسته به فراوانی و درجه ی عواطف مثبت یا لذت سطوح بالای رضایت در طول زندگی و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند ، ( هادی نژاد و زارعی ، 1387 ) .
به نظر مک دانلد[14] ، وقتی می گوئیم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر می کنند آموخته باشد . در نتیجه به نحو قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شوند ، ( درتاج و همکاران ، 1388 ) .
به عبارت دیگر سازگاری این است که فرد با دیگران طوری رفتار کند که هیچگونه مشکل و درگیری با آنان نداشته باشد . انسانی را سازگار تلقی می کنیم که مسائل و رفتار منطقی دیگران را قبول کند و اگر با محیطی نمی تواند سازش پیدا کند ، محیط دیگری برایش وجود داشته باشد ، ( نویدی ، 1385 ) . فرایند سازگاری به وسیله ء کمبود و نیاز بر انگیخته می شود و تنش نامطلوبی ایجاد می کند . برای کاهش تنش ، فرد باید به طریقی واکنش نشان دهد و عمل او معمولاً کوششی برای غلبه بر شی یا موقعیت تهدیده کننده است ، ( شعاری نژاد ، 1380 ) .
سازگاری فردی فرایند پیوسته ای است که در آن تجربیات یادگیری اجتماعی شخص باعث ایجاد نیازهای روانی می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد از آن طریق می توان به ارضاء آن نیازها پرداخت ، ( هاشمیان ، 1387 ) . سازگاری اجتماعی به این گفته می شود که افراد یا گروهها ، رفتار خود را بتدریج و از روی عمد یا غیر عمد تعدیل کنند تا با فرهنگ موجود سازگاری نمایند ، مانند رعایت عادت ها ، عرف ، تقلید و… ( شعاری نژاد ، 1380 ) .
پژوهش حاضر به دنبال ارتباط بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان است ، و می خواهد بداند که آیا بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان رابطه وجود دارد ؟
[1]- Kart Rayet, Hattoon & Wells
[2]-Costa
[3] -Rafoth
[4]-Wolfs
[5]-King Dyner
[6]-Wenhoven
[7]-Myers
[8] -Battler
[9]-cognitive psychology
[10]-Flawell
[11]- Seligman, Chaiksent & Meyhalli
[12]- Cohen & Pressman
[13]- Eysenk
[14]-Mcdonald