از آن جایی که قابلیت یک فرد روی سازماندهی فعالیت ها و رفتارهای وی تأثیر مثبت می گذارد (بندورا ، 1995)، افراد با خودسودمندی بالا، تعهد بیشتری نسبت به مشارکت و پایبندی در فعالیت های ورزشی دارند ( دیل و هندرسون، 2005 ). اصطلاح خودسودمندی که بر نظریه شناختی آلبرت بندورا (1977) مبتنی است به باور شخص در مورد اینکه چگونه به خوبی می تواند در تغییر موفق باشد، دلالت دارد. در نظام شناختی – اجتماعی منظور از خودسودمندی مفهومی است که به احساس شایستگی و کفایت شخص در مورد انجام اعمالی که توان انجام آن را در خود می بیند، اشاره دارد.
در چند دهه اخیر روان شناسی ورزشی، بصورت بخش مهمی از مربیگری ورزشی در آمده است بخصوص این که مربیان بعنوان افرادی آگاه و با تجربه قبل از زمان مسابقه و هنگام آموزش و تمرینات، کنار ورزشکاران بوده و سعی می کنند تا سطح اعتمادبنفس، خودسودمندی را اندازه گیری کرده و ارتباط این عوامل را با موفقیت و عدم موفقیت ورزشکاران بسنجند (تجاری، 1378).
امروزه ورزش بخشی از زندگی شده است و برای برخی مردم همه زندگی است. توپی را در اختیار یک یا چند کودک بگذارید. آن ها شروع می کنند به پرتاب کردن، لگد زدن، تیم ساختن و مسابقه دادن و دیگر هیچ نمی خواهند. در دنیای بزرگسالان، بناها ، دستگاهها، تجهیزات و امکانات بسیار پرخرج و گرانقیمتی برای کاربردهای ورزشی ساخته شده اند. مردم ساعت ها وقت خود را صرف ورزش یا ورزش هایی می کنند که یا خود با آن ها درگیر هستند و یا دیگران را در آن حال تماشا می کنند. سرانجام، ورزش رفتار است و بنابراین دارای بعدی روان شناسی است، مهارت های روانی، اجزای اصلی و اثبات شده اجرای پیوسته در سطوح بالای رقابت بشمار می روند، این موضوع توسط ماهونی، گابریل و پرکنیز (1987) نیز اظهار شد که ورزشکاران رقابتی سطح بالا در مقایسه با ورزشکاران سطح پایین، اعتماد بنفس بیشتر و قابلیت تمرکز بیشتر قبل از مسابقه و اضطراب کمتر و التزام و تعهد بیشتر در زمینه برتری در ورزش دارند.
فرم در حال بارگذاری ...