پژوهش:
در حیطه روانشناسی شخصیت نظریه های گوناگونی مطرح شده است از جمله روان تحلیل گری فروید، پدیدارشناختی راجرز، رفتارگرایی اسکینر، رویکردشناختی جورج کلی و… که هرکدام شخصیت رااز منظری مورد توجه قرارداده اند.
تصورات ونگرشهای شخصی نقش زیادی در زندگی فرد دارند. این تصو رات می تواند مر بوط به مو قعیتهای درونی یا بیرونی با شد . تصو رات بر اساس باز خوردی که از نظر دیگران به دست می آید تشکیل شود. بنابرین شخص خوصیات خود را به گونه ای درک می کند که دیگران آن خصوصیا ت را به وی نسبت می دهند .مثلا عزت نفس بر اثر انعکاس ارزیابی دیگران به وجود می آید و در شخص درونی می شود .خود یا خو یشتن کا نون ضمیر خود اگاهی فرد است آگاهی از خو یشتن دلالت بر خودپندار دارد و شناخت شامل هر نوع اگاهی نظر و باور نسبت به محیط فرد یا رفتار او می باشد .(کریتنر 1389 )
افرادی که کاملاّ نسبت به توانایی خود اطمینان دارند به موفقیت خود کمک کرده و افرادی که فکرشان مشغول مساله شکست است باعث شکست خود می شوند.رابطه بین خوداثر بخشی و عمل کرد رابطی چرخشی است. چرخه اثر بخشی – عملکرد میتواندبه صورت مارپیچ روبه بالا درراستای موفقیت ویامارپیچ روبه پایان درجهت نیل به شکست باشد. افرادی که انتظار خود اثربخشی درآن ها پایین است تمایل به داشتن موفقیت های کمتری دارند. اثربخشی پایین باشرایطی که آن را(ناباوری آموخته شده) می نامند درارتباط است. ناباوری آموخته شده به معنای اعتقاد به ناتوانی کامل است بطوری که فردهیچ کنترلی بر محیط شخصی خود ندارد .(کریتنر،1389)
خودکنترلی بیانگرمیزان مطابقت خصوصیات رفتاری خودباشرایط وموقعیت موجود می باشد.افرادی که ازویژگی خودکنترلی درسطح بالایی برخوردارند،خصوصیات رفتاریشان رادرجهت حفظ وجه عمومی مطلوب تنظیم ونعدیل می نمایندوازاین رو نسبت به ابعاد اجتماعی ومیان فردی عملکردهای متناسب با موقعیت حساس تر هستند.امابه نظر می رسد افرادی که از خودکنترلی پایین تری برخوردارن فاقد توانایی یاانگیزه جهت تنظیم خصوصیات رفتاریشان هستند.افراد ازلحاظ میزان مسئولیت پذیری درقبال رفتار وپیامدهای آن،متفاوت هستند.جولیان راتر جنبه ای ازشخصیت رامعرفی کرد وآن راکانون کنترل نام نهاد وی توسط این جنبه ازشخصیت تلاش کرد تاتفاوتهای موجود درمیزان مسئولیت پذیری افراد را توضیح دهد ونشان داد که افراد تمایل دارن علتهای اصلی رفتارشان رابه خویشتن یاعوامل محیطی نسبت دهند.این ویژگی شخصیتی به گونه ای متمایز باعث بوجود آمدن الگوهای رفتاری متفاوت می شود.(کریتنر،1389)
ازویژگی های بارزانسان ومحورحیات اوقدرت فکر واندیشه است .موفقیتها وپیشرفتهای انسان درگرواندیشه های بارز وپویا موثراو به خصوص تفکر خلاق است.محققان معتقداندهمه انسانها درکودکی ازاستعداد خلاق برخوردارند لیکن عدم وجود محیط مناسب وبی توجهی وعدم تقویت این توانایی مانع ظهورآن می گردد.برای هرجامعه ای وجود افراد خلاق اهمیت زیادی دارد.انتقال وتغییر نیاز مبرمی به راه
حلهای خلاق برای مسائل حال وآینده دارد.(ملکی،1381)
سیکزنتنی هالی (1989)معتقداست که مانمی توانیم به افراد وکارهای خلاق جداازاجتماعی که درآن عمل می کنند بپردازیم زیراخلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست هنسی وابابیل(1989)نیز برعوامل اجتماعی ومحیطی نقش اصلی قایلند.
تفکرخلاق دارای منشهای خاصی است وبه طوروسیع محصول ذهن است وازتمایل به کاوش درمسائل جدید نشات می گیرد وازرنظر ارزش سیال وپرتحرک است وحیات آن به کاوش بستگی دارد.درتفکرخلاق تمایل به انعطاف پذیری،اختلاف وتنوع طلبی بیشتر است وهدف آن فراترازتحقیق یا کسب تجربه است.روانشناسان شناختی معتقدند که فرایند حل مسئله روشی خلاق است به ویژه هنگامی که مسئله به خوبی تعریف شده باشد بنابراین تفکر خلاق به صراحت معطوف به تجزیه وتحلیل قسمتهای مختلف یک پدیده با شکلی ازروابط تازه یاطرح واژه های منتج ازترکیب جدید است.(شعبان،1385)
3-1.اهمیت وضرورت مسئله:
نتایج تحقیقات علوم رفتاری به طور اعم و رفتار سازمانی به طور اخص نشان می دهدکه استفاده مطلوب ازمنابع انسانی متکی به اقداماتی است که در پرتو آنها جو وفضایی در سازمان ایجاد شود تا هر یک از دبیران با رضایت کامل و احساس امنیت خاطر، حداکثر تلاش را در جهت مطلوبیت وظایف شغلی به کار برند .
در انتخاب افراد برای تصدی مشاغل، نیاز به شناخت خصوصیات شخصیتی آنها دارند .هر گاه روانشناسان هنگام مشاوره افراد برای انتخاب مشاغل، علاوه بر عملکرد تحصیلی آنان ،اطلاعاتی در مورد شخصیت آنها نیز داشته باشند ،در آن صورت راهنماییهای کار آمد تری می توانند ارائه دهند . به همین دلیل در برنامه های پژوهشی ارزشیابی شخصیت ضروری است ( اتکینسون و همکاران 1983.به نقل از گنجی ،1370)
تمام افراد چه در سازمان و چه در خارج از سازمان دارای استعدادها و ذخایر عظیم و شگرفی می باشند که با به کارگیری آنها مطمئنا به نتایج بسیار مطلوبی نیز خواهند رسید . این نیروها و استعدادها ی آشکار و پنهان که در درون انسان وجود دارد و متناسب با شرایط محیطی خاص از طریق نظام عصبی واکنش نشان میدهند عبارتند از : شعور و آگاهی ،نبوغ و خلاقیت، اعتماد به نفس و …. هریک از این نیرو ها دارای شدت و جهت معینی می باشند و اندازه و جهت آن در افراد مختلف ودر حالتهای گوناگون با یکدیگر تفاوت دارد .
می توان بخش مهمی از فرآیند مغز انسان را در قالب توانمندی وقدرت متعالی ،تدبیر و اندیشه خلاق مشاهده کرد .آنچه مسلم می باشد این است که جوامع و سازمانها برای تقویت و توسعه بنیان خود ، نیاز فراوانی به تفکر واندیشه خلاق دارند ،به همین دلیل به کارگیری تفکر به شیوه صحیح آن ، می تواند در دستیابی به اهداف مختلف فردی وسازمانی موثر واقع شود .(حقیقی و همکاران،1386،ص 572)
تحولات سریع و روز افزون علم و تکنولوژی وتغییرات سریع و لازم در تمام حیطه های علمی ،فنی و اجتماعی و شیوه های انجام کارها ، ضرورت توجه منابع انسانی را در سازمانها بیش از گذشته مورد توجه قرار می دهد . سازمانها برای همگام شدن با تحولات پیچیده وسریع نیازمند نیروی انسانی ماهر و خلاق هستند.افراد در محیط کار باید تلاش کنند تا کارها به بهترین شیوه ممکن انجام شده و به صورت مداوم در پی بالا بردن راندمان کاری خود و سازمان با ایجاد رویه های نوین در سازمان و محیط کاری خود باشند .افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود دارای توانایهای مشخص هستند که یک سری از این تواناییها نیازمند رشدوآموزش وبه کارگیری می باشند. چنانچه در افراد ویژگیهایی مانند عزت نفس ،خود کنترلی وخود کارآمدی در سطح بالایی قرار داشته باشند،می تواند زمینه رشد وشکوفایی شخصی ومتعاقب آن رشد سازمانی را سبب شود .با توجه به محیط آموزشی مدارس واینکه مدرسه زمینه ساز رشد وشکوفایی وکسب تخصص در افراد رافراهم می سازد،لذاوجود نیروی انسانی با انگیزه بالا وخلاق می تواند بسیارحائز اهمیت باشد.
دراین پژوهش ابعاد سه گانه شخصیتی (عزت نفس،خودکنترلی وخودکارآمدی)درمیان دبیران مدارس متوسطه شهرمیناب بررسی وسپس تاثیر آن بامیزان خلاقیت مورد بررسی قرارخواهدگرفت تامشخص گردد که دبیران درچه سطحی ازابعاد سه گانه هستند واین ویژگی ها تاچه اندازه برروند کاری آنها وخلاقیت درمحیط کاری تاثیر گذاربوده است؟باعنایت به این امر که محیط مدرسه خودزمینه ساز رشد وپرورش شخصی وپرورش مهارتهای تفکر درافراد می باشد لذا بررسی این موضوع باتوجه به اهمیت نیروی انسانی خلاق درمدرسه حائز اهمیت می باشد تاراهکارهایی جهت بهبود وضعیت ارائه گردد.
با توجه به بررسی های بعمل آمده درشهرستان میناب درصد زیادی از معلمان مقطع متوسطه دارای ابعادشخصیتی هستند که بیانگر عدم وجود خلاقیت درآنها می باشد و به نظر می رسد با علم دیروز دانش آموزان امروز را برای فردا آموزش می دهند. وجود چنین نیروهایی که که دارای ابعاد شخصیتی (عزت نفس،خودکنترلی وخودکارآمدی) پایین هستندو توانمندی لازم در تدریس حرفه ای را ندارند خسارت جبران ناپذیری را بر بدنه آموزش و پرورش وارد می کنند. با توجه به اینکه پژوهشی نظیر این پژوهش تاکنون در شهرستان میناب انجام نشده ضرورت دارد تا پژوهش حاظر صورت پذیرد چرا که مورد این پژوهش قادر خواهد بود هم اهمیت ابعاد شخصیتی (عزت نفس،خودکنترلی وخودکارآمدی) رابرمیزان خلاقیت نشان دهد و هم می تواند خطرات عدم داشتن خلاقیت را یادآور شود.
-اهداف پژوهش
هدف کلی:
شناسایی رابطه مولفه های شخصیت(عزت نفس ،خود کنترلی وخود کارآمدی )با میزان خلاقیت دردبیران مدارس متوسطه شهرمیناب.
اهداف فرعی:
1-شناسایی رابطه عزت نفس ومیزان خلاقیت دبیران.
2-شناسایی رابطه بین خود کارآمدی ومیزان خلاقیت دبیران.
3-شناسایی رابطه بین خود کنترلی ومیزان خلاقیت دبیران
سوال اصلی پژوهش:
-تاچه اندازه بین ابعاد سه گانه شخصیتی (عزت نفس ،خود کنترلی و خود کارآمدی )با میزان خلاقیت دبیران مدارس متوسطه شهر میناب رابطه معنی داری وجود دارد؟
فرم در حال بارگذاری ...