تحقیق
آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن در جهت بهبود كیفیت عملكرد و حل مشكلات سازمان مد نظر بوده و فقدان آن باعث ایجاد معضلات متعددی در سازمان می شود.
سیستم آموزشی هر سازمانی باید طوری باشد كه اطلاعات، مهارتها و بینش لازم را به كاركنان ارائه كند تا برای احراز مشاغل مختلف همواره آمادگی كافی را داشته باشند بدین جهت به منظور تربیت و تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهره گیری هرچه موثرتر از این نیروها، آموزش بعنوان موثرترین عامل همواره اهمیت خاصی داشته است.
رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی كاركنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط متغیر دارد، آموزش و بهسازی نیروی انسانی سبب می شود تا افراد بتوانند متناسب با تغییرات سازمان و محیطی بطور موثر فعالیتهایشان را ادامه داده و بر كارایی و بهره وری خود افزوده و عملكرد خود را بهبود بخشند. بنابراین آموزش و بهسازی، كوشش مداوم و برنامه ریزی شده بوسیله مدیریت برای بهبود سطوح شایستگی كاركنان و عملكرد سازمانی است. سازمان یك سیستم پویاست ، زیرا شرایط و اوضاع محیطی بطور مداوم در حال تغییر است و چون این تغییر بر روی سازمان موثر است ضروری است كه سازمان برای حفظ و بقا، خود را با این تغییرات وفق دهد.
به عقیده صاحبنظران علم مدیریت سازمان باید برای وفق با تغییرات محیطی و رشد و توسعه، بطور مداوم و مستمر اقدام به توسعه و بهسازی در خصوص چهار متغیر نیروی انسانی، تجهیزات و تكنولوژی، قوانین و مقررات و جو سازمانی نماید، مهمترین فعالیت بهسازی و توسعه نیروی انسانی از طریق آموزش كاركنان میسر می شود. بعبارت دیگر برای اینكه كاركنان بتوانند از عهده خواسته های جدید و مسائل و دشواریهای تازه برآیند، مدیران باید امكانات لازم برای آموزش كاركنان خود را فراهم آورند تا آنان بتوانند با استفاده از فرصتهای آموزشی ایجاد شده از تمام استعدادهای خود بهره گرفته و در مقابل مسائل و مشكلات، واكنشی مناسب از خود بروز دهند.
از آنجایی كه هزینه های آموزشی بالا بوده و مقدار گزافی از بودجه سازمان برای این دوره های آموزشی در نظر گرفته می شود، این هزینه
ها خود دلیل موجهی بر لزوم ارزشیابی عملكرد این دورههای آموزشی می باشد. بطور معمول ارایه یك دوره آموزشی جدید كار آسانی است، ولی اگر این اقدام مورد ارزیابی قرار نگیرد امكان دارد بتوان هرگونه برنامه آموزشی را اثر بخش دانست و هزینه هنگفتی را برای آن در نظر گرفت ولی ممكن است برنامه های آموزشی، اثربخشی و كارایی لازم را نداشته باشند. همچنین هیچگاه نمی توان بدون ارزیابی برنامه ها و دوره های آموزشی ادعا نمود كه آموزش های ارایه شده برای فراگیران ثمر بخش بوده و باعث بهبود دانش، مهارت و نگرش در زمینه شغلی و حرفه ای شده است یا خیر ( دولان و شولر، 1375، 245).
لذا بر همین اساس مساله اصلی تحقیق آن است كه بدانیم آیا شركت در دوره های آموزش ضمن خدمت باعث بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران شده است؟
2-1- هدف های تحقیق
مهمترین اهداف تحقیق حاضر عبارت است از:
1- تعیین وضعیت دوره های آموزش ضمن خدمت موجود در سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
2- تعیین عملكرد فعلی مدیران و كاركنان سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
3- تعیین میزان تاثیر دوره های آموزش ضمن خدمت بر بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
4- مشخص نمودن اولویت بندی مولفه های عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران.
5- ارائه راه كارهایی جهت بهبود عملكرد كاركنان و مدیران سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران با استفاده از دوره های آموزش ضمن خدمت.
3-1- اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
همانطور كه می دانیم نیروی انسانی گرانترین و با ارزشترین سرمایه هر سازمان است و آموزش نیروی انسانی اساسی ترین نقش را در جهت هرچه كارآمدتر كردن كاركنان ایفا می نماید و درواقع آموزش یكی از ابزارهای اساسی مدیریت می باشد، مشروط بر اینكه برنامه های آموزش در جهت تغییر و اصلاح كاركنان برای رسیدن به هدفهای سازمان طرح ریزی شده باشد. مسلماً مدیران با به وجود آمدن تغییرات روز افزون در ابزار و وسایل تولید و استفاده از روشهای جدید باید به فكر بهبود عملكرد و افزایش بهره وری كاركنان خود نیز باشند. بخش عظیمی از بهبود عملكرد كاركنان مستقیماً در رابطه نزدیك با آموزش (ضمن خدمت) می باشد. در این راستا علاوه بر توجه به آموزش باید در نظر داشت كه این مقوله به تنهایی راه گشای مسائل و مشكلات سازمان نمی باشد.
شتاب گرفتن رخدادها، دامنه وسیع تغییرات، پیچیدگی روز افزون پدیده ها، خروج سریع روند حوادث از سیر و مدار مطلوب و عدم توانایی در تصحیح سیر این حوادث و در نتیجه گسترش بحران، همه و همه ما را بر این می دارد كه بیش از پیش برآینده تسلط پیدا كنیم، بنابراین باید بیاموزیم كه چگونه خود را با این تغییرات انطباق دهیم؟ و چگونه آثار و نتایج تغییرات را حس و درك كنیم؟ و چگونه بر آن مسلط شویم و آن را اداره كنیم؟
بنابراین آموزش كاركنان، فرایندی است كه انطباق و سازگاری كاركنان را با محیط متحول سازمان و انطباق بهتر سازمان را با محیط بیرون فراهم می آورد. بدین جهت سازمان به منظور رسیدن به حد مطلوب اقتصادی و صنعتی، بایستی آموزش نیروی انسانی را درصدر اولویت های خود قرار داده و در زمینه تربیت مغزهای متفكر و مبتكر سرمایه گذاری كند. از این رو برنامه ریزی های بزرگ و فراگیر را باید بر پایه اندیشه های نو، آفریننده، پویا، پرتوان و نگرش های سازنده، دیدگاه های تازه و تعهد و دلبستگی ژرف منابع انسانی در سازمان ها بنا نهاد. برای تحقق منظور فوق می بایست همواره این نیروی پر توان را در پرتو آموزش و پرورش مناسب و سازگار قرار داد.
خلاصه اینكه به منظور استفاده صحیح از تكنولوژی نوین، و هماهنگ نمودن كاركنان با پیشرفتهای علمی، ضرورت آموزش مداوم آشكار می گردد و به همین دلیل است كه سازمانها سالانه مبالغ زیادی را صرف آموزش و بهسازی نیروی انسانی خود می كنند بنابراین ضرورت بررسی این موضوع كه آیا آموزش كاركنان با توجه به هزینه های آن باعث بهبود عملكرد نیروی انسانی می شود یا نه؟ كاملا واضح و روشن می نماید(بتونی،1369 ، 29)
با توجه به اظهارات فوق نتایج این تحقیق می تواند ضمن روشن نمودن نقاط قوت و ضعف آموزشها، دراصلاح و بهبود آموزشهای آتی موثر واقع گردد.
فرم در حال بارگذاری ...