رضایت شغلی[1] عاملی مهم برای افزایش کارایی و نیز رضایت فردی در سازمان تلقی می شود و منابع انسانی کارآمد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمان نقش مهم و اساسی ایفا می کند. زمانی که کارکنان به سازمان می پیوندند، مجموعه ای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را، که با هم انتظارهای شغلی را ایجاد می کنند، با خود به همراه دارند. عکس العمل ها و پاسخ هایی که سازمان در مقابل خواستهای کارکنان فراهم می آورد، رضایت یا نارضایتی شغلی را شکل می دهد. در واقع رضایت شغلی نشاندهنده رابطه ی توقعات انسان با پاداش هایی است که کار فراهم می آورد(ویلم[2] و همکاران، 2007).
شناخت رابطه استرس شغلی با رضایت شغلی
از آنجاییکه رضایت شغلی یکی از مسائل اساسی و بسیار مهم در هر سازمان می باشد که با رشد و شکوفایی آن سازمان ارتباط تنگاتنگ دارد، در واقع می توان آن را یکی از عواملی دانست که در نحوه ی رفتار و عملکرد کارکنان در سازمانها مؤثر باشد. در مطالعات سازمانی ثابت شده است که رضایت شغلی با عواملی همچون، غیبت، استعفاء، درگیری، استرس شغلی، و بیماری جسمی و روانی کارکنان رابطه ی معکوس دارد( رابینز[3]، 1998).
از نظر شلی[4] و همکار او( 2003) رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان از چگونگی برآورده شدن انتظارات مهم آنها توسط شغل آنهاست. آنها دو جنبه مهم برای رضایت شغلی در نظر گرفته اند؛ اول اینکه رضایت شغلی یک پاسخ احساسی به شرایط کار است؛ و دوم اینکه رضایت شغلی را می توان از طریق چگونگی دستیابی به اهداف یا برآورده شدن انتظارات تعیین کرد. زمانی که می گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد،در حقیقت منظورمان این است که او به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته، احساسات مثبتی نسبت به آن دارد و از طریق آن توانسته است نیازهای خود را ارضا کند( آپلتون[5] و همکاران، 1988 و فورد[6]، 2002).
از سوی دیگر همه ی ما در زندگی با چالش ها و مشکلاتی مواجه می شویم، با این حال هر کس به شیوه ی خاص خود به مسائل پاسخ می دهد. برخی ها هنگام روبرو شدن با مشکلات می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبردهایی مانند مسئله گشایی[7]، تفکر مثبت[8] و استفاده مؤثر از سیستم های حمایت با موقعیت مقابله کنند در مقابل، برخی دیگر به جای مقابله سازگارانه[9] با مسائل سعی می کنند به روش های مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و سایر راهبردهای ناکارآمد از روبرو شدن با مشکلات اجتناب کنند. عیب عمده این راهبردهای اجتنابیآن است که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت بخشند ولی در دراز مدت پیامدهای منفی بسیار دارند و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدی[10] و عزت نفس[11] و خود ارزشمندی محروم می سازند(قراچه داغی،1384).
پژوهشها نشان می دهند که احساس خودکارآمدی با مسئولیت پذیری در مورد انجام تکلیف (باری و آناستازیا[12]، 2005) و رضایت شغلی( گلاین، کلادیو و پاتریک[13]، 2006) رابطه مثبت دارد. بنابراین خودکارآمدی عامل مهمی برای انجام موفقیت شغلی افراد و در نتیجه رضایت شغلی به شمار می آید. در ارتباط با رضایت شغلی نیز تحقیقات نشان می دهد که بین رضایت شغلی با استفاده از سبکهای مقابله مساله مدار[14] رابطه ی مثبت و با استفاده از سبک های مقابله هیجان مدار[15] رابطه ی منفی وجود دارد( مسلکین و آگارد[16]، 2000).
مطالعه ی حاضر، در این راستا با توجه به نیازها و افزایش کارآیی کارکنان بهداشتی که در خط مقدم جبهه ی بهداشت به کار مشغولند و با هدف بررسی رابطه بین سبکهای مقابله با استرس[17] و خودکارآمدی عمومی[18] با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول انجام گردید.
- مساله پژوهشی
شاخص مهم یک سازمان نیروی انسانی کارآمد آن است. چرا که نیروی انسانی مهمترین منبع موجود در هر سازمان محسوب می شود. بیشتر افراد تقریباً نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کار می گذرانند، اگر از شغل خود راضی باشند، شغلشان را دوست خواهند داشت و احساسات و نگرش های مثبتی نسبت به شغل خود خواهند داشت. استرس یک تجربه عمومی در زندگی همه ی انسانهاست( وارکارولیس[19]، 2002).
ممکن است هر کس در معرض خطر استرس قرار گیرد اما بعضی افراد نسبت به افراد دیگر استرس بالاتری را تجربه می کنند. بنابراین می
بایست متغیرهای دیگری( تفاوتهای فردی) در ارتباط با استرس و پیامدهای آن بطور مستقیم و غیر مستقیم شرکت داشته باشند. بعنوان مثال افراد در توجه کردن به میزان احتمال مواجه شدن با استرس، چگونگی درک و ارزیابی استرس زاها، توانایی سازگاری با استرس و آسیب پذیری در مقابل استرس متفاوتند( کود، لاگان فوکس[20]، 2001). دسته ای از متغیرهای فردی که در رابطه بین فشارزاها و استرس نقش میانجی دارد باورهایی است که افراد نسبت به خود دارند. از میان این باورها خودکارآمدی به عنوان جزء اساسی نظریه شناختی- اجتماعی نقش قابل توجهی در مواجهه با موانع و گرفتاریها و ناکامیها دارد و سهم عمده ای از پژوهشها را بویژه در حوزه استرس شغلی به خود اختصاص داده است.( ساکس[21]، 1994؛کافیلد، چانگ، دولارد و همکاران[22]، 2004؛ سیو، اسپکتور، کوپر و همکاران[23]، 2005).
در سالهای اخیر توجه به منابع استرس و سبک های مقابله با آن، بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته و نشان داده شده که به کار گرفتن سبک های مقابله ای مؤثر نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه رضایت شغلی دارد( فروزنده و دلارام، 1382).
همچنین رضایت شغلی نتایج مثبت گوناگونی از جهت فردی و سازمانی به همراه دارد و بر احساس فرد درباره ی سازمان و علائق وی به مشارکت در حفظ همبستگی کمک می کند و تأثیر قابل توجهی در شیوه تقرب و نزدیکی افراد نسبت به مشاغل خود، میزان تلاش، تعهدات آنان در اثر بخشی سازمان و مهمتر از همه در خودکارآمدی افراد دارد( بیک لیک، 1385).
با آنکه در زمینه رضایت شغلی کارکنان در سازمانها بررسیهای بیشماری از دیدگاههای گوناگون انجام شده، متأسفانه رضایت شغلی بهورزان که از ارکان عمده مشارکت جامعه در مراقبتهای بهداشتی اولیه[24] می باشند و نقش ارزنده ای در ارائه خدمات بهداشتی دارند کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجاییکه بهورزان می توانند با ارائه همزمان خدمات بهداشتی- درمانی-آموزشی و به ویژه بهداشت روانی[25] در رسیدن به هدفهای اصلی مراقبتهای اولیه بهداشتی یعنی دسترسی تمام مردم به خدمات اساسی بهداشتی نقش حساس و مهمی را ایفا نمایند، به نظر می رسد که بررسی نحوه سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی آنها می تواند بر ارائه خدمات که همانا مراقبت های بهداشتی اولیه است و کیفیت ارائه خدمات را تحت الشعاع قرار داده و در نهایت منجر به تغییراتی در رضایت شغلی آنها شود. لذا با توجه به این امر پژوهش حاضر به بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول خواهد پرداخت. لذا هدف اصلی از انجام این تحقیق پاسخ دادن به این سؤال می باشد که:
-آیا بین سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول رابطه ی معناداری وجود دارد؟
[1].job satisfaction
[2] .Willem &et al
[3] . Robins
[4] .Shelly
[5]. Appleton &et al
[6] .Ford
[7].Problem solving
[8] . Positive thinking
[9] . Adeptive coping
[10] .Self efficacy
[11] . Self esteem
[12] .Barry, j. &Anastasia,,k.
[13] . Gian, v.c & claudio, B and patrick,s.
[14] . Problem-focused coping
[15] . Emotion-focused coping
[16].Methlekin &agard
[17] . Stress coping strategies
[18] . General self efficacy
[19] . Varcarolis
[20] . Code, s. & langan- fox ,j.
[21] . Saks
[22] . Caulfield, chang, dollard &et al
[23] . Siu, spector, cooper& et al
[24] . Primary health cars(PHC)
[25] . Mental health
فرم در حال بارگذاری ...