رشد روز افزون روابط اقتصادی بین المللی دولتها و نیاز فزاینده آنها به سرمایه، نیروی کار و خدمات یکدیگر، منجر به شکلگیری انواع مختلف و پیچیده روابط و نهادهای اقتصادی و تجاری گردیدهاست. ازجمله پیامدهای وضعیت موجود، می توان به بروز پدیده مالیات مضاعف[1] یعنی( اخذ مالیات در یک دوره زمانی واحد، توسط دو دولت از یک منبع واحد درآمدی) اشاره نمود. این امر ناشی از یکی نبودن کشور اقامتگاه و کشور منبع درآمد مؤدی(پرداختکننده مالیات) است و دیگری مسائل مربوط به فرار مالیاتی می باشد. در پدیده فرار مالیاتی، مؤدیان مالیاتی به طور متقلبانه درآمد خود را در موقعیتهای بین المللی پنهان کرده و از ناتوانی مجریان مالیاتی برای کسب اطلاعات از خارج کشور متبوع خود سوءاستفاده مینمایند. بدین منظور دولتها برای حل مسائل یادشده، افزون بر اقدامات یک جانبه که معمولا با گنجاندن مقررات مربوط به جلوگیری از مالیات مضاعف در قوانین داخلی همراه است، مبادرت به انعقاد موافقت نامه های دو جانبه میورزند. این نوع موافقت نامه ها که عموماً از دو الگوی مطرح OECD[2] (الگوی پیشنهادی از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) و[3] UN( الگوی پیشنهاد شده از سوی سازمان ملل) تبعیت نمودهاند، میکوشند تا با بکارگیری تعاریف مشترک، همچون اقامتگاه، دادن انحصار یا اولویت اخذ مالیات به یکی از طرفین ذینفع، تعارضهای موجود در بین قوانین کشورها را در خصوص مالیات مضاعف مرتفع سازند. بکارگیری این نوع موافقتنامهها، زمینه را برای رونق بخشیدن به مبادلات تجاری بینالمللی و نیز اطمینان بخشی به مودیان مالیاتی نسب به نظام مالیاتی کشور هدف را فراهم نموده و با همکاریهای بینالمللی میان مراجع اداری و قضایی دو طرف از بروز فرار مالیاتی جلوگیری به عمل میآورد. در این میان، انعقاد 40 موافقتنامه بینالمللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف لازمالاجرا از سوی دولت ایران، و تمایل به افزودن این نوع موافقت نامهها، بیانگر نقش مهم و کارکردی این نوع موافقت نامه های دو جانبه در نظام حقوق بین الملل مالیاتی ایران است. از این رو در تحقیق حاضر، کوشش میگردد باتوجه به اهمیت و نقش مکملی ماده 25 یعنی شیوههای حل و فصل اختلافات مالیاتی در این نوع موافقت نامه ها، ضمن بررسی تطبیقی ماده یاد شده در موافقت نامه های منعقده توسط دولت ایران با الگوهای مطرح شده UN و OECD و همچنین تعیین میزان تبعیت و پیروی ماده مذکور از الگوهای فوق الذکر و تکیه بر چالش های احتمالی حقوقی، در صورت امکان پیشنهادی را در راستای تکمیل این ماده و یا الگوی مطلوب را ارائه نماید.
سوال اصلی
شیوههای حل و فصل اختلافات مالیاتی در موافقت نامههای بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ایران تا چه میزان از الگوهایUN و OECD تبعیت می نماید؟
فرضیه اصلی:
شیوههای حل و فصل اختلافات مالیاتی در موافقت نامه های بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ایران، از هر یک از الگوهای UN و OECDتبعیت نموده اند .
سوابق تحقیق:
بر مطالعات انجام شده در خارج ایران:
آقای چارلی برنیت در مقاله ای با عنوان “داوری بین المللی مالیاتی”، به بررسی و نقش داوری در حل و فصل اختلافات مالیاتی پرداخته است و آن را به عنوان یکی از سازوکارهای حل و فصل اختلاف مالیاتی مورد توجه قرار داده است
آقای مسگراو در مقاله با عنوان “الگوی معاهدات مالیاتی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه
چشم اندازها و مشکلات”، به نقش الگوی ارائه شده از سوی این سازمان و تاثیر آن در
یکسان سازی معاهدات مالیاتی پرداخته است
بر مطالعات انجام شده در ایران:
آقای وحید اسدزاده در پایان نامه خود با عنوان “تحلیل حقوقی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف در حقوق تجارت بین المللی”، تاثیر موافقتنامههای مالیاتی بر سرمایه گذاری خارجی را مورد بررسی قرار داده است
آقای ولی رستمی و احمد رنجبر در مقاله ای با عنوان” ابعاد حقوقی بین المللی مالیات بر درآمد”، مالیات مضاعف و چگونگی بروز آن و روش های اجتناب از وقوع آن را مورد بررسی قرار داده اند.
اهداف تحقیق:
درعصر حاضر، وجود بیش از3500 موافقتنامه بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف بیانگر نقش مهم این نوع موافقتنامهها در نظام حقوق بین الملل می باشد. در این نوع موافقت نامهها که عموماً به صورت دوجانبه میان دولتها منعقد میگردد، تلاش می شود تا با ارائه تعاریفی مشترک از قبیل: اقامتگاه، دادن انحصار و یا اولویت اخذ مالیات به یکی از طرفین و یا تعیین شیوههای حل اختلاف، اهدافی را محقق سازند. این اهداف عبارتند از:
- حذف مالیات مضاعف به منظور تشویق مراودات تجاری بین المللی
- افزایش همکاری میان مراکز اداری و مالیاتی به منظور جلوگیری از فرار مالیاتی
- اطمینان بخشی به سرمایه گذاران و تجار بین المللی نسبت به نظام مالیاتی موجود
- از بین بردن تبعیض مالیاتی
- تسهیم عواید مالیاتی میان دو دولت .
نیک پیداست که دستیابی به یک الگوی مطلوب در زمینه انعقاد این نوع موافقت نامهها، که همسو با شرایط اقتصادی و سیاسی هر کشور باشد بیش از پیش می تواند در تحقق اهداف پیش گفته به
دولت ها یاری رساند. از این رو، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و همچنین سازمان ملل متحد الگوهایی را با عنوانOECD وUN به منظور انعقاد موافقت نامه های بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ارائه نموده اند. در این میان به نظر میرسد الگوی UN که تاکید بر عامل محل کسب درآمد دارد، بیشتر با شرایط اقتصادی و سیاسی کشور های در حال توسعه همسو می باشد و الگوی OECD که تاکید بر عامل اقامتگاه دارد، بیشتر با شرایط اقتصادی و سیاسی کشور های توسعه یافته همسو می باشد.
درچند سال اخیر که روند انعقاد موافقت نامههای بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ایران روندی شتابان به خود گرفته است . ضرورت نگاهی علمی به این موضوع بیش از گذشته احساس
می شود. از این رو در تحقیق حاضر، سعی شده است تا با توجه به اهمیت و نقش مهم و مکملی شیوههای حل و فصل اختلافات مالیاتی در این نوع موافقت نامه ها، به این پرسشها پاسخ داده شود:
1- میزان الگوبرداری ماده 25 موافقتنامههای اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ایران از الگوهای UN و OECD چه میزان بوده است؟
2- آیا روند فعلی در تدوین ماده 25موافقتنامههای بین المللی اجتناب از اخذ مالیات مضاعف ایران می تواند اهداف این نوع موافقتنامهها را محقق سازد؟
و درصورت امکان پیشنهادی را در راستای تکمیل ماده 25و یا ارائه الگوی مطلوب در ارتباط با آن مطرح گردد .
فرم در حال بارگذاری ...