این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فاصله قدرت و رهبری معنوی مدیران دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی در سال تحصیلی 1390-1389 بود. تعداد این افراد با توجه به آمار
استعلام شده از سازمان مرکزی دانشگاه 638 نفر بودند که با توجه به جدول مورگان تعداد 268 نفر از آنها به روش طبقهای و انتخاب تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه فاصله قدرت (محقق ساخته) و رهبری معنوی (ضیائی و همکاران، 1387) بود. با انجام یک مطالعه مقدماتی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فاصله قدرت و رهبری معنوی به ترتیب 86/0 و 87/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای رگرسیون ساده، آزمون t تک نمونهای و آزمون مانووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج تحقیق به این شرح میباشند: 1) مدیران دانشگاه فردوسی از نمره فاصله قدرت کمی برخوردار بودند؛ 2) مدیران در شاخصهای رهبری معنوی نمره بالاتر از متوسط ممکن را کسب نمودند؛ 3) انطباق رفتار مدیران دانشگاه با شاخصهای رهبری معنوی از طریق نمره فاصله قدرت قابل پیش بینی است؛ 4) بررسی تفاوت میزان رهبری معنوی و میزان فاصله قدرت مدیران بر حسب نوع استخدام کارکنان(رسمی و غیر رسمی) و گروههای آموزشی علوم انسانی و غیر علوم انسانی بیانگر تفاوت متغیر نوعدوستی بین کارکنان رسمی و غیر رسمی میباشد؛ 5) همچنین مدیران گروههای آموزشی غیر علوم انسانی در مولفههای تصمیمگیری، سلسله مراتب و مدیریت میانگین بالاتری را نسبت به گروه آموزشی علوم انسانی کسب کردند که بیانگر بالا بودن میزان فاصله قدرت مدیران نسبت به متوسط ممکن، بین کارکنان غیر علوم انسانی میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...