با تأمل در شرایط نوین اجتماعی و بررسی علل و مشکلات زندگی بشری در عرصه سلامت جسمی و روحی، در مییابیم که انسان امروزی وارث نسلهایی است که تکتک سلولهای وجودیشان با تلاش و فعالیت بدنی همراه بوده است. هزاران سال حرکت و فعالیت در طول رشد و توسعه بافتهای زنده بشر، بصورت شگفتانگیزی سلولهای بدنی را تحت تأثیر قرار داده و برنامهریزی درونی آنها را طوری تنظیم کرده است که سلول با حرکت و فعالیت، زنده است و اگر به هر دلیلی این نیاز طبیعی به طور اصولی بر طرف نشود، اختلال در عملکرد ایجاد شده و زمینه ایجاد بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی، ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی را فراهم مینماید(سلیمی آوانسر، 1390). خوشبختانه هر روز که میگذرد ثمرات فعالیتهای ورزشی آشکارتر میشود، تا آنجا که در آستانه قرن بیست و یکم اجرای حرکات ورزشی برای پیشگیری و حتی مداوای اکثر بیماریها کاربرد حیاتی پیدا کرده است. از این رو به موازات این تحولات، امروزه آموزش تربیت بدنی و علوم ورزشی[16] در جهان نقش علمی با ارزشی یافته و یادگیری مهارت انسان را قادر می سازد برای ارضای نیازهای روانی و حرکتی خود به طور مداوم به تمرین بپردازد (توسلی، 1388).
یكی از عادتهای مناسب بهداشتی یا رفتارهای ارتقاء دهندهی سلامتی ، فعالیتهای حركتی و ورزشی منظم است كه بر روی سلامتی انسان آثار مثبتی دارد ؛ به گونهای كه زمینه
اختلالهای روانشناختی و جسمانی را كاهش و بهداشت روانی را افزایش میدهد( فوئنتس و دیز[17]، 2010).
از نظر محققین یکی از روشهای مورد استفاده در جهت کاستن مشکلات روانی و بخصوص افسردگی ، اضطراب و افزایش عزت نفس ، بهرهگیری از تمرینات ورزشی است (رحمانی نیا، 1373).
در قرنهای پیشین انسانها بیشتر در معرض بیماریهای واگیردار قرار داشتند . اما امروزه وجود اختلالات روانی با انواع و شدتهای مختلف بیشتر به چشم میخورد (دادستان[18]، 2008).
یکی از عواملی که سلامت عمومی را بیش از سایر عوامل تحت تأثیر قرار میدهد، مسائل روانشناختی و اختلال در عملکرد روانی – اجتماعی میباشد . در ایران 6/17 درصد از گروه سنی 24-15 سال اختلالات روانی را تجربه میکنند (نوربالا و محمد، 80-1379).
ارتباط بین جسم و روان موضوعی است که از گذشته تاکنون توجه بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است . جسم و روان تأثیر غیر قابل انکاری بر روی یکدیگر داشته و هر تجربهای که ذهن و یا جسم کسب کند ، کل ارگانیسم را تحت تأثیر قرار میدهد . مسلم
آناست که تحرک، فعالیت و نشاط و سلامت جسمی به نشاط و سلامت عمومی و ایجاد حالت خوش و احساس مثبت منجر خواهد شد . پرداختن به فعالیت ورزشی به نحوی سبب تخلیه هیجانی میشود ، بدین معنی که برخی عواطف منفی ، تضاد و تعارضات درونی فرد تخلیه شده و حس اعتماد به نفس ، احترام به خویشتن و شادابی و سلامت روانی و جسمی در فرد نمایان میشود (ستوده،1376). پزشکان اعتقاد دارند که تمرین ورزشی مناسب بهترین آرام کننده بدن و روش مناسب برای رهایی از بعضی از انواع فشارها و هیجانها محسوب میشود و آمادگی بدنی به عنوان زمینهای مناسب برای دستیابی به شرایط مطلوب روانی است بطوریکه در بهبود شرایط روانی از جمله حالتهای افسردگی ، اضطراب و اعتماد به نفس مؤثر خواهد بود (کماسی، 1369).
” هنرستان تربیت بدنی” مکانی مناسب میباشد که دانشآموزان همراه با رشد سلامت عمومی، شناختی وکسب مهارتهای ورزشی به حرفهای علاقهمند میشوند که شامل همهی استانداردهای تخصصی معلم ورزش شدن را در حال و آینده را دارا میباشد . بیگمان برخوردازی از سلامت عمومی در همهی ابعاد آن (جسم و روان ) به ویژه بعد روانی عامل اصلی تعادل رفتار اجتماعی و شخصیت افراد را تشکیل میدهد .
در طی دوران تحصیل ( متوسطه )، شانس و شرایط ورود به رشته تربیتبدنی با حداقل دشواریها برای نوجوانانی که بر اساس تفکرات سنتی (جدا بودن راه درس و دانش از ورزش و فعالیت ) ، باز هم به دنبال دستیابی به آرزوهای خود در محیط ورزش در حین تحصیل
میباشند با مکانی به نام هنرستان تربیت بدنی آشنا میشوند. موقعیت اجتماعی ورزشکار در جامعهی کنونی یکی دیگر از انگیزههایی است که خیل دانشآموزان را به سوی این مدارس میکشاند تا بتوانند در اجتماعی که در آن زندگی میکنند به ایدهآلها و آرزوهای دست نیافتنی خود برسند .
انتخاب مستندات و مطالب مرتبط با ” اختیاری بودن، لذتبخش بودن “، حضور در محیط فعالیت بدنی و انجام فعالیتهای ورزشی غیر/ رقابتی توسط افراد همواره سبب افزایش توانمندی ذهنی- روانی در کنار منافع جسمانی-حرکتی میشود، اما! آیا مکلف بودن دانشآموزان هنرستانهای ورزشی به حضور منظم در کلاسهای آموزشی- علمی مهارتهای رشتههای ورزشی متنوع که گاهاً با شرایط جسمانی-حرکتی و یا روحیات آنان نیز سازگاری کامل ندارد، و انجام متوالی فعالیتهای تمرینی-آموزشی به منظور تسلط بر اجرای مهارتهای مورد نیاز انجام هر ورزش بخصوص، نیز میتواند همچون شرایط طبیعی انتخاب و لذت بردن از ورزش، سبب انبساط خاطر و تقویت بنیه روانی آنان شود؟
بنابراین با توجه به اینکه دانشآموزان هنرستانهای ورزش نوجوانانی هستند که مطابق با برنامههای تدوین شده برای این مقطع ” میبایست بصورت موظف ” روزانه چندین ساعت در محیط فعالیتهای ورزشی- آموزشی حضور داشته باشند و به همین لحاظ شرایط نسبتاً متفاوتی را در مقایسه با دیگر همسالان خود در سایر دبیرستانها تجربه مینمایند، بازهم از منافع و مزایای تجربه حضور و انجام داوطلبانه فعالیتهای بدنی و ورزشی ( همچون دیگران) بهرهمند میشوند؟! و همچنین با توجه به این که بررسی و ارزیابی سطح سلامت روانی (عمومی) افراد در هر دورهای از زندگی میتواند ملاک قابل قبولی برای امید به زندگی و پیشرفت در سایر ابعاد آن محسوب شود، لذا محقق در پی بررسی این موضوع بر آمده که آیا از دیدگاه روانشناختی تفاوتی بین این گروهها (دانش آموزان تربیت بدنی در مقایسه با سایر همسالان در دیگر دبیرستانها و…) وجود دارد یا خیر؟ و همچنین وجود جبر و نداشتن اختیار در انتخاب نوع ورزشها و فعالیتها در هنرستان تربیتبدنی برای آنان سلامت عمومی در پی خواهد داشت یا خیر؟
بیگمان نهضت مشروطیت ایران یکی از تحولات سرنوشتساز تاریخ کشور ما به شمار میرود؛ چنانکه نقطه عطف و تحولی است که برساختهای ذهنی وساختارهای اجتماعی را دگرگون کرده است. در این جنبش از برخورد جامعهی سنتی با تفکرات مدرن، نهادها و برساختهای ذهنی و عینی نوینی پدیدار شد. یکی از عناصر مدرن در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران پدیده نوظهور حزب است. پدیدهای که تا به امروز وجود و کیفیت خود را در جامعه ایران متزلزل و دچار بحران یافته است. درواقع، «احزاب سیاسی از نهادهای موثر در حیات سیاسی جوامع هستند كه خود بر بستر پیشزمینههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاكم بر جامعه از یكسو و ساختار نظام سیاسی، از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست است» (باقیان،1390).
در مجلس دوم شورای ملی، در دوره دوم مشروطه، گروهبندیهای سیاسی بنا به سازمانیافتگی نسبی و ایدئولوژی متمایز خود را حزب خواندند. در طول این دوره سعی کردند به گونهای سازمان یافته شکل بگیرند؛ تا جایی که هریک مرام نامه خود را تدوین کردند و روزنامه خاصی را بهعنوان ارگان حزب به فضای سیاسی- اجتماعی زمان عرضه کردند.
دو حزب اصلی این دوره دموکرات[1] و اجتماعیون اعتدالیون[2] بودند که در تداوم جناحبندیهای «تندرو» و «میانهروی» پیشین در مجلس اول شکل گرفتند و در این دوران در اصطلاح تقابل احزاب «انقلابی» و «اعتدالی» پدیدار شدند. این احزاب از ابتدا دچار اختلاف بودند؛ آن چنانکه پیدایش و تنظیم مرام نامه حزب اجتماعیون اعتدالیون صرفا عملی در تقابل با دموکراتها ارزیابی شده است. درواقع، «این احزاب در جامعهای شکل گرفتند که بهلحاظ مناسبات اجتماعی و ساختاری با استلزامات مدرن تحزب هماهنگی نداشتند. در این شرایط احزاب به جای بالابردن میزان مشارکت مردمی در سیاست، مشغول زدوخورد با رقبای خود بودند و کارشان از زدوخورد به ترور و تکفیر منتهی شد و نه تنها فضای منازعات سیاسی را آشتیپذیر جلوه ندادند، بلکه خود تبدیل به عاملی برای ستیز در جامعه شدند» (سالمی قمصری، 1386: 40-39).
ستیز و کشمکش حاصل از این تجربه نوین تحزب، نمونه قابل توجهی برای شناخت و ارزیابی کشمکشهای ناشی از ظهور عناصر مدرن در جامعهای در حال گذار و ساختاری بدون تناسب با آن است. بحثی که عمدتا از سوی اندیشمندان و متفکرین به مذمت و نقدهای کلی، فارغ از رویکردی مبتنیبرساختار علمی منتهی شده است.
همچنین، با احتساب احزاب بهعنوان یکی از شاخصهای مهم توسعه سیاسی، چگونگی واکنش احزاب اولیه به انواع اختلافات و کشمکشهای موجود در جهت حل اختلاف خود میتواند بهعنوان موضوعی برجسته در مطالعه و آسیبشناسی توسعه سیاسی ایران موردتوجه قرار گیرد. چنانکه حسین بشیریه (1388) بهعنوان مهمترین لوازم بلافصل توسعه سیاسی بر وجود مکانیسمهای حل منازعه نهادمند در درون ساختار سیاسی تأکید میکند. بنابراین، شناخت نوع فرایند حل اختلاف دراین دوران و علل گرایش به آن از سوی این احزاب بهخوبی میتواند موانع و شرایط مناسب برای توسعه سیاسی ایران در دوران مشروطه و بهصورت خاص احزاب در این زمان را ترسیم کند.
دراین زمینه، مدلها و نظریات موجود در رشتهی حل اختلاف بهخوبی میتواند بنیانی علمی جهت مطالعهی سازمانیافتهی اختلافات و واکنشهای خاص احزاب فراهم کند. این رشته علمی سالهاست که به موضوع کشمکش در تمامی سطوح میپردازد. بحثی که «در رشتههای متنوعی از جمله روانشناسی، دیپلماسی، علوم اجتماعی، حقوق و حوزه مدیریت نزاع/حل اختلاف مطرح میشود. هر یک دیدگاه متفاوتی در رابطه با ماهیت کشمکش ارایه میدهند» (بورگس[3]، 1987). این رشته عمدتا بهصورت عملی برای حل اختلافات در گسترهای از عرصههای مختلف زندگی انسان از روابط بینشخصی تا روابط درون دولت و بینالمللی به کار میرود (فورلانگ[4]،2005).
«حل اختلاف اصطلاحی مفهومی است که به حالتی اطلاق میشود که منابع ریشهدار کشمکش هدایت و حل میشود. یعنی رفتار و نگرشها دیگر خشونتبار نیست و ساختار کشمکش تغییر کرده است» (میال[5] و همکاران،25:2005). این اصطلاح هم به فرایند رسیدن به این تغییرات اشاره میکند و هم به مراحل تکمیلشدن فرایند حل اختلاف. برایناساس در این رشته مدلهای متنوعی برای شناخت علل وقوع کشمکش، طراحی و ارزیابی راهبردهای بهکاررفته و امکانپذیر حل اختلاف عرضه میشود. در ادبیات موجود حوزه کشمکش از مفاهیم گوناگونی همچون دگرگونسازی کشمکش، تنظیم کشمکش و مدیریت کشمکش برای چگونگی برخورد با کشمکش استفاده شده است. در این رساله به پیروی از نقطه نظر نویسندگان کتاب حل اختلاف معاصر از اصطلاح حل اختلاف بهره برده میشود. از نظر ایشان حل اختلاف چنان منسجم و فراگیر است که بهنوعی تمام ظرایف این اصطلاحات را دربرمیگیرد. همچنین در تاریخچهی این رشته، عمدتا تحلیلگران از اصطلاح حل اختلاف بهره بردهاند (رامسبوتام و همکاران[9]، 2011).
در این رساله با اتکاء به مدل حل اختلاف منافع/حقوق/ قدرت(فورلانگ،2005) فرایندهای متفاوتی که احزاب برای برخورد با کشمکش به کار بردهاند، بهعنوان پیامد[11] درنظرگرفته شده است. همچنین، براساس راهبرد جامعهشناسی تاریخی تحلیلی سعی میشود، علل کافی و لازم منجر به اتخاذ فرایندهای خاصی از حل اختلاف در کشمکشهای بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مشخص شود. این شرایط علی بدون تعهد به رویکرد نظری خاصی از نظریات گوناگون و براساس طرح نظری دوسطحی گزینش میشود. بدین ترتیب، در سطح اول از مدل پویایی اعتماد شرط علی استفاده میشود، در سطح دوم نیز چندین شرط علی براساس مدل مثلث رضایتمندی حل اختلاف، تحلیل خصلت اعتماد اندروسایر[12]، به همراه بخشی از مدل پویای اعتماد و همچنین موانع توسعه سیاسی در ایران از دیدگاه حسین بشیریه و نظریه «راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایران» پرویز پیران، برساخته میشود.
بدین ترتیب این رساله، به منظور آزمون و واکاوی پیچیدگی علی پیامد موردنظر بنا به یک طرح نظری دوسطحی از روششناسی تنوعمحور[13] و روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی[14]چارلز راگین[15] و نرمافزارfsQCA[16] بهره میبرد. این روش به دلایل متعددی انتخاب شده است. از سویی گورتز و ماهونی[17](2005) تأکید میکنند که روش تحلیل فازی راگین ظرفیت آزمون نظریات دو سطحی را فراهم ساخته است. ازسوی دیگر، راگین مدعی است که این یک روش میانی است که از محدودیتهای پژوهش کمی وکیفی فراتر میرود.
مفاهیم را در همان شاکلهی مبتنیبر نظریه مجموعه[18] درجهبندی و آزمون میکند. درنهایت، مسیرهای متعدد و چندگانهای را مشخص میکند که در قالب ترکیبات علل کافی به پیامد موردنظر منجر میشود (راگین،1987،2000،2008). نهایتا منطق فازی حاکم بر fsQCA بهخوبی میتواند زمینهای برای خوانش تاریخی فارغ از سوگیری و برچسبزنی دوشقی را فراهم کند.
پرداختن به پیچیدگیهای علی شیوههای حل اختلاف تمام احزاب در ایران جهت آسیبشناسی تحزب در ایران مستلزم دسترسی به دادههای معتبر عظیمی است که فراتر از ظرفیت یک رسالهی کارشناسی ارشد است. از این رو صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد. درواقع، در این رساله اساسا بواسطهی محدودیت زمانی قلمروی پژوهش محدود به دوره دوم قانونگذاری شده است. بدین ترتیب تنوع محدودی بین شرایط و نظامهای موارد وجود دارد که تعمیم نتایج را محدود ساخته است.
1-2-طرح مسئله
«مجلس دوم شورای ملی در آبان 1288 در میان تحسین وسیع عامه گشایش یافت» (آبراهامیان، 1378: 92). در این دوره، فعالان سیاسی و روشنفکران بعد از تجربه تلخ استبداد محمد علی شاه و مشاهده سیستمهای حزبی اروپا به این نتیجه رسیدند که برای محافظت از آزادی، انقلاب، مجلس و مشروطیت باید تشکیلات منظم حزبی داشته باشند (نوذری،1380). این نتیجهگیری در عمل کاملا محقق نشد و از همان آغاز احزاب عمده مجلس دوم، دموکرات و اجتماعیون-اعتدالیون دچار کشمکش شدند و از روشهایی غیردموکراتیک برای حل اختلاف خود استفاده کردند. چنانکه اعتدالیون متوسل به اخذ تکفیرنامه از مرجع تشیع نجف برای اخراج رییس فرقه دموکرات از مجلس شدند. از سویی دیگر، میرزاحسنخان امینالملک که از عاملان موثر اعتدالی بود، به دست مجاهدین حیدرخانی در خانهاش کشته شد (اتحادیه(الف)،1361).
نخستین تجربهی تحزب بهعنوان عنصری مدرن در جامعه سنتی زمان قاجار رخ میدهد که از کشمکش بین دو حزب به ستیزهای گسترده اجتماعی منتهی میشود. پیچیدگی شرایط حاصل از تعامل عناصر مدرن و سنتی و همچنین شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی ایران آن زمان به گونهی قابل توجهی در راههای حل اختلافی که از سوی هریک اتخاذ شده؛ بهخوبی نمود یافته است.
در رسالهی حاضر اصطلاح فرایند حل اختلاف به شیوهی ارزیابی طرفین از اختلاف و چگونگی واکنش به آن اطلاق شده است. از این رو، درمطالعهی کشمکشهای گوناگون بین دو حزب دموکرات و اجتماعیوناعتدالیون، در ابتدا این سؤال پیش میآید که در اولین تجربه تحزب در ایران، احزاب و اعضای آنها در برخورد با موارد کشمکش چه نوع ارزیابی و تصوری داشتهاند؟ و هر یک از چه شیوهها و فرایندهایی برای حل اختلاف میان خود استفاده میکردند؟ سپس، بر بنیان رویکردی کلنگر این مساله، پرسشبرانگیز میشود که از ابعاد و سطوح گوناگون، چه علل کافی و لازمی منجر به اتخاذ فرایندها و شیوههای خاص حل اختلاف از سوی این حزب شده است؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در جوامع و نظامهای سیاسی کنونی تقریبا هماندیشی کاملی نسبتبه ضرورت تحزب وجود دارد و از احزاب بهعنوان چرخدنده ماشین دموکراسی، نماد سیاست مدرن، حلقه مفقوده و واسطهی بین مردم و کارگزاران و تصمیمگیران سیاسی یاد میشود. حزب درحقیقت گردهمایی پایدار گروهی از مردم است که از عقاید مشترک و تشکیلات منظم برخوردارند و با پشتیبانی مردم برای کسب قدرت سیاسی از راههای قانونی مبارزه میکنند (اخوان کاظمی، 1386: 8). با وجود این اهمیت اساسی، احزاب در پیشبرد دموکراسی، فضای سیاسی- اجتماعی ایران عمدتا با ناکارآمدی و ستیز و صفآرایی کینهتوزانهی احزاب روبرو بوده اند. پدیدهای که از روزگار ابتدایی شکلگیری احزاب در مجلس دوم شورای ملی به شکلی برجسته خود را نمایان ساخته است. این ستیز و کشمکش، عمده اندیشمندان را به مذمت و نقدهای کلی رهنمون کرده است. این امر، ریشه در سه نکته دارد:
الف) عدمدسترسی پژوهشگران به عمدهی دادههای لازم و جاری درمورد احزاب که هنوز جزو دادههای محرمانه و طبقه بندیشده محسوب میشوند،
ب) عدمتوجه پژوهشگران به حوزههای تخصصی خاص همچون رشته حل اختلاف جهت تحلیل و آسیبشناسی شرایط و پدیدههای اجتماعی و سیاسی،
پ) عدم کاربرد و شاید کاربرد محدود روشهای نوین علوم اجتماعی که امکان بررسی پیچیدگی علی پدیدههای تاریخی و اجتماعی را در ابعاد و سطوح گوناگون فراهم میکنند.
از این رو، در رسالهی حاضر دو مانع آخر براساس با کاربرد مدلهای حل اختلاف و روششناسی پیچیده تنوعمحور دو مانع آخر مرتفع شده است. همچنین، باتوجه به مانع نخست، احزاب دوران مشروطه بواسطهی شفافیت و حجم بیشتر دادههای روزگار پیشین انتخاب شده است. هرچند با توجه به اشتراکاتی که در پدیدههای اجتماعی در طول تاریخ دیده میشود؛ اسناد و دادههای تاریخی ظرفیت لازم را جهت فهم سازمانیافته و نسبتا عمیق پدیدههای اجتماعی دارند. ازهمین رو نیز حوزهی جامعهشناسی تاریخی موردتوجه فراوانی قرار میگیرد. البته، تحقیقات تاریخی و جامعهشناسی تاریخی ایران عمدتا به واسطهی محدودیت روشهای تحلیلی و اتکاء شدید آنها به ذهن محقق، صرفا به مفاهیم و شرایط، سطوح و ابعاد محدودی پرداختهاند. در حالیکه روشهای نسبتا نوینی همچون تحلیل تطبیقی کیفی فازی ظرفیت بررسی ابعاد و سطوح گوناگون پیچیدگی علی پدیدههای اجتماعی و تاریخی را فراهم میکنند. ازاین رو، در پژوهش حاضر، بهعنوان اثری در چهارچوب راهبرد جامعهشناسی تاریخی تحلیلی براساس روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی و نرمافزار fsQCA سعی میشود پیچیدگی علی اتخاذ شیوههای حل اختلاف دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون مطالعه و تبیین شود. همچنین به منظور شناخت پیامد و شرایط علی در سطوح و ابعاد گوناگون از نظریات مختلف جامعهشناسی تاریخی و سیاسی و مدلهای حل اختلاف استفاده میشود.
از سوی دیگر، بهلحاظ حوزهی تاریخ، بررسی احزاب در مجلس دوم شورای ملی به دلایل زیر اهمیت و ضرورت قابل توجهی دارد:
در مجموع، با توجه به محدودیتهای دسترسی به داده، محدودیتهای رسالهی کارشناسی ارشد و اهمیت مطالعهی علمی تجربه تحزب و حل اختلاف در مجلس دوم شورای ملی صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون انتخاب شد. درواقع، به منظور انجام مطالعهای جزیی، دقیق و سازمان یافته قلمروی پژوهش به مجلس دوم محدود شدکه این امر تنوع موارد را کاهش داد و تعمیم نتایج را محدود ساخت.
1-4- پرسشهای تحقیق
در این پژوهش بر آن هستیم که با توسل به روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی در مطالعهی موارد کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی به این پرسشها پاسخ دهیم:
در این راستا پرسشهای دیگر عبارتند از:
زنو استروژن ها1، استروژن های خارجی هستند که به صورت گسترده در ترکیبات صنعتی استفاده می شوند و علی رغم اینکه از لحاظ شیمیایی با استروژن های طبیعیِ ساخته شده توسط سیستم غدد داخلی بدن متفاوت هستند، اما دارای اثرات استروژنی در موجودات زنده می باشند Wolstenholn et al., 2010)). به این مواد، ” عوامل فعال هورمونی” و یا” مختل کننده های هورمونی[1] ” نیز گفته می شود(Kandaraki et al., 2009) . حضور فراگیر این مواد استروژنی، نگرانی عظیمی برای سلامت افراد و جمعیت ها می باشد Vidaeff., 2005) & (Sever. این مواد شیمیایی، به همراه پس آب منازل یا کارخانجات، وارد آب فاضلاب و
چرخه ی آب محیط می گردند و گیاهان و آبزیان را آلوده می کنند. تحقیقات، وجود زنواستروژن ها را در نارسایی های پزشکی مختلفی اثبات کرده است و در ده سال گذشته مطالعات علمی، شواهد زیادی را مبتنی بر عوارض سوء این مواد شیمیایی در سلامت انسان نشان داده است
بیس فنول آ[2]، عمدتاً در ساخت پلاستیک های پلی کربناتی، اپوکسی رزین، برخی از مواد دندان پزشکی وبه عنوان ماده ی غیر پلیمری اضافه شونده به پلاستیک ها استفاده می شود. بیس فنول آ در 93% نمونه های ادراری در ایالات متحده تشخیص داده شده است؛ که نشان می دهد به میزان زیادی وارد بدن می شود(Vidaeff & Sever., 2005) . بیس فنول آ می تواند در سنتز و کلیرانس هورمون مداخله کند و همچنین بیان ژن گیرنده ها ی هورمون و فعالیت ژن بافت های هدف را تغییر دهد .(MacLusky et al., 2005)
یادگیری و حافظه از موضوعاتی است که بیشترین مطالعه در علوم اعصاب را به خود اختصاص داده و برای فهمیدن مکانیسم های سلولی و مولکولی آن شیوه های متفاوتی به کار گرفته شده است (Kim & junng 2006; Wang et al., 2006). تحقیقات فراوان نشان داده اند که مکان های مختلفی از مغز در فرایندهای حافظه و یادگیری دخالت دارند. از طرف دیگر بررسی های بی شماری در زمینه ی کشف مکانیسم های عصبی درگیر در این دو فرایند صورت گرفته است. اما با این وجود، مکانیسم های مؤثر در حافظه و یادگیری به حدّی متنوع و پیچیده هستند که برای شناخت کلیّه ی این مکانیسم ها بایستی تحقیقات گسترده تری صورت بگیرد (Kandel et al., 2000).
یادگیری احترازی [3]، یکی از انواع حافظه و یادگیریِ غیر اظهاری است که در آن هر فرد رفتار یا پاسخی را برای اجتناب از یک موقعیت ناخوشایند یا استرس زا یاد می گیرد. این رفتار، شامل دوری کردن یا حذف شخص از آن موقعیت می باشد .(Michael 2003)یادگیری احترازی، شامل دو نوع فعال و غیرفعال است. در نوع فعال، شرط اجتناب، به بروز پاسخ خاصی در حیوان بستگی دارد. ولی در نوع غیر فعال، به عدم پاسخ فرد وابسته است. یادگیری احترازی غیر فعال، نوعی فعالیت یادگیری ارتباطی[4] وابسته به هیپوکامپ محسوب می شود (Simonyi et al., 2007).
دانشمندان علوم اعصاب در مورد نقش مهم هیپوکامپ در تشکیل حافظه های جدید پیرامون اتفاقات تجربه شده اتفاق نظر دارند (Squire & Schacter., 2002). قسمتی از این نقش هیپوکامپ، شرکت در تشخیص وقایع، مکان ها و محرکات جدید می باشد .(VanElzakker . et al., 2008) هیپوکامپ، بیشترین تأثیر را در فرایند حافظه داشته و شاید بتوان گفت که ساختار اصلی مغزی در فرایندهای تقویت، به خاطر آوری و خاموش سازی حافظه در انسان است(Izquierdo., et al., 2004) . هیپوکامپ در حافظه ی بلند مدت و کوتاه مدت و چرخش فضایی نقش مهمی دارد (Zachepilo., et al., 2008).
یافته های متعدد نشان داده اند که مخچه در برخی از فرایندهای حافظه نقش دارد (Kalmbach . et al., 2009; Pakaprot et al., 2009; Wikgren et al., 2009) امروزه مشخص شده است که مخچه در یادگیری شرطی[5] (al.,2009 Thompson et (Gomez et al., 2010;، رفتارِ شناختی[6](Lalonde., et al., 1990) و یادگیری احساسی (Timmann., et al., 2009) نقش تعیین کننده ای دارد. همچنین وجود مخچه برای انواع یادگیری حرکتی نیز ضروری می باشد (Gómez., et al., 2010). علاوه بر این، تحقیقاتی که روی نوعی ماهی طلایی [7]صورت گرفته، بیان کننده ی آن است که همانند آنچه در پستانداران رخ می دهد، یادگیریِ شرطی شدن کلاسیک، ارتباط بسیار زیادی به مخچه دارد .(Yang., et al., 2009)
آمیگدال، ساختاری متشکل از گروهی هسته، واقع در لوب گیجگاهی مغز است که نقش کلیدی در فرایند های احساسی و ترس دارد. همچنین نقش مستقیم آمیگدال در یادگیری احساسی نیز پیشنهاد شده (Galliot., et al 2009). مطالعات اخیر حاکی از آن است که آمیگدال در تعدیل عملکرد های هیپوکامپ نیز دخالت دارد. زیرا آسیب های آمیگدال می تواند در رفتارهای مربوط به ترس نقص ایجاد کند. همچنین اثر مستقیم آمیگدال بر یادگیری فضاییِ مرتبط با هیپوکامپ تأیید شده است(Sigurdsson., et al., 2006) . مطالعات نشان داده که تخریب و یا غیر فعال کردن هسته ی جانبی آمیگدال و نواحی کناری آن، در حین کسب اطلاعات جدید، از فرایند یادگیری ممانعت می کند و باعث تغییر فعالیت عصبی درهسته ی جانبی آمیگدال می گردد Wolterink et al., 2001; Daenen etal., 2003; Terpstra et al., 2003)).
قشر پری فرونتال مخ[8] مغز ناحیه ی قدامی لوب فرونتال مغز است که در رفتارهای پیچیده ی ادراکی مغز، بیان شخصیت، تصمیم گیری ها و مدیریت رفتارهای صحیح اجتماعی دخالت دارد Yang., 2009)& .(Raine مطالعات روان شناختی پیشنهاد می کند قشر پری فرونتال مخ فرایندها ی کنترلی حافظه ی کاری و حافظه ی بلند مدت اپیزودیک را بر عهده دارد ) (Ranganath and Knight., . 2003
NMDA یا N- متیل D- آسپارتات، یک گیرنده ی یونوتروپیک اختصاصی گلوتامات است که اتصال نوروترانسمیتر گلوتامات و NMDA به آن، گیرنده را که یک کانال یونی کلسیمی است، فعال می کند و باعث ورود یون های کلسیم به سلول پس سیناپسی و انتقال پیام عصبی می شود، که نقش مهمی را درشکل پذیری سیناپس ایفا می کند و مکانیسم سلولی در یادگیری و حافظه است(Wiess., 2007). این گیرنده با تراکم بالا در آمیگدال وجود دارد و بیشترین توزیع آن در منطقه ی CA1 هیپوکامپ می باشد. گیرنده های NMDA در CA1، در تنظیم شکل پذیری[9] سیناپسی و فرایند یادگیری و حافظه که شامل LTP و LTD است، نقش بسیار مهمی دارند. تحقیقات نشان داده، تجویز
آگونیست هایNMDA باعث پیشرفت در فرایند یادگیری می شود ((Izquierdo et al., 2004; chen et al., 2009; Grilli et al.,2009; Kandel al., 2000.
مطالعات فراوانی نشان می دهند که در پستانداران هورمون های جنسی از طریق اثر بر هیپوکامپ، یادگیری فضایی و حافظه را تحت تأثیر قرار می دهند Hodgson et al, 2008; ) (Mohaddes et al., 2009. وجود گیرنده های استروژنی در آمیگدال و هیپوکامپ، بیانگر نقش استروئیدهای جنسی در حفظ و تعدیل یادگیری و حافظه فضایی است.(Malin et al, 2007) همچنین استروژن باعث افزایش در تراکم خارهای دندریتی[10]، افزایش فرکانس انتهای پیش سیناپسی می شود که می توا نند شکل پذیری را در هیپوکامپ افزایش دهند و این مسئله به طور مستقیم یادگیری و حافظه را افزایش می دهد (Wiess., 2007).
با توجه به اینکه زنواستروژن ها، به خصوص بیس فنول آ به طور گسترده ای از طرق مختلف وارد بدن انسان می شوند و عملکرد هورمون های استروئیدی را مختل می کنند، و از آنجایی که هورمون های استروئیدی نقش مهمی در فرایند های یادگیری اعمال می کنند و این
فرایند ها توسط گیرنده های NMDA میانجی گری می شوند، این تحقیق بر آن است تا اثر بیس فنول آ را بر توزیع زیر واحد NR1 گیرنده های NMDA در هیپوکامپ، مخچه، آمیگدال و قشر پری فرونتال مخ واثر آن را بر یادگیری احترازی غیر فعال در موش صحرائی نر
بررسی کند.
مواد شیمیایی مثل حشره کشها، علف کشها، پلاستیک های کربناتی مختلف، شامپوها، ظروف یک بار مصرف، مواد غذایی کنسروی ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جهان امروز ماست. بر طبق آنچه که تا به حال ذکر شد، استروئیدها در دوز پایین باعث افزایش یادگیری و تقویت حافظه می شوند. در نتیجه باتوجه به نقش استروئید ها در رشد و عملکرد سیستم عصبی انتظار می رود که بیس فنول آ به علت تشابه ساختمان مولکولی بتواند عملکرد استروئیدها را در فرایند یادگیری دچار اختلال کند .(Brinton., 2009)به این صورت که به سایت ویژه نورواستروئیدها در زیر واحد NR1 گیرنده ی NMDA باند شده مانع اتصال استروژن شده و موجب کاهش یادگیری می شود .(Wiess., 2007)با توجه به اینكه گلوتامات از نوروترانسمیترهایی است كه در بسیاری از فعالیت های مغزی نظیر یادگیری و حافظه، رفتارهای هیجانی نقش دارد و بیماری های زیادی در سیستم عصبی مرتبط به عملكرد این گیرنده است، لذا هر گونه اختلال در عملكرد این نوروترانسمیتر بطور وسیعی اختلالات را در پی دارد و بنابراین یافتن عوامل مخل این سیستم بسیار حائز اهمیت می باشد. لذا ما در این تحقیق تاثیر بیس فنول آ بر یادگیری با واسطه زیر واحد NR1 گیرنده NMDA را بررسی
می نماییم.
مبانی نظری تحقیق
2-1- زنو استروژن ها
سازمان محافظت از محیط زیست امریکا، مواد شیمیایی مختل کننده ی درون ریز را به عنوان عوامل خارجی که در تولید، آزاد سازی، انتقال، متابولیسم، اتصال، عملکرد و یا حذف هورمون های طبیعی که مسئول حفظ هموستاز و تنظیم فرایند های رشد هستند، مداخله می کنند، تعریف کرده است. کلمه ی زنواستروژن از لغات یونانی (“زنو” به معنای خارجی، و” استروس” به معنای میل جنسی ، “ژن” به معنای تولید) گرفته شده است (Wetherill et al., 2007). این مواد شیمیایی یا به صورت ارگانیک هستند یا مصنوعی. علی رغم اینکه در داخل بدن جانوران ساخته نمی شوند، اما ساختمان شیمیایی آنها به اندازه ای شبیه همتا های طبیعی آنها در بدن است که می توانند به گیرنده های استروئیدی متصل و اعمال هورمون های داخلی بدن را تشدید و یا مهار کنند. زنواستروژن های ارگانیک همواره با ما هستند و در سویا، بقولات (عدس، لوبیا) و سایر گیاهان وجود دارند. ترکیبات دست ساز مانند حشره کش ها، ددت، ظروف یکبارمصرف، شوینده ها، لوسیونها ی بدن و شامپو های معطر، حلال انواع چسبها، در سال های اخیر بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند(Anway & skinner., 2006; & Gore., 2008) . مثال هایی از زنواستروژن ها عبارتند از:
آلکیل فنول: ماده ی شیمیایی حدّ واسط در ساخت مواد پلیمر
آترازین: علف کش
ددت: حشره کش
بیس فنول آ: مونومر در ساخت پلیمر های شیمیایی
پنتاکلروفنول: محافظ چوب
نانیل فنول: سورفاکتانت صنعتی
پارابن:در انواع لوسیون ها
حضور فراگیر این مواد استروژنی نگرانی عظیمی برای سلامت افراد و جمعیت ها می باشد. زندگی بر پایه ی انتقال اطلاعات بیو شیمیایی از نسلی به نسل دیگر استوار است و حضور زنواستروژن ها قادر به مداخله در فرایند انتقال این اطلاعات از طریق ایجاد پیچیدگی های شیمیایی می باشد (Kandarakis et al., 2009). تحقیقات، وجود زنواستروژن ها را در نارسایی های پزشکی مختلفی اثبات کرده است و در ده سال گذشته، مطالعات علمی، شواهد زیادی مبتنی بر عوارض سوء این مواد شیمیایی در سلامت انسان نشان داده اند (Williams et al., ) 2010. این مواد شیمیایی به همراه پس آب منازل یا کارخانجات وارد آب فاضلاب و چرخه ی آب محیط می گردد، بنابراین گیاهان و آبزیان را آلوده می کنند. با در نظر گرفتن فاکتور تجمع زیستی 106– 105 ، ماهی ها مشکوک به آلودگی با این مواد هستند Pugazhendhi et al., ) . (2007به طور کلی، زنواستروژن ها باعث کاهش باروری با مختل کردن مراحل اسپرماتوژنز، کاهش تراکم و حرکت اسپرم ها، افزایش رشد اندومتر رحم، کاهش اندازه ی گنادها می شوند (Pugazhendhi et al., 2007). این مواد اثرات انکوژنی هم دارند، از جمله سرطان سینه. مطالعات نشان داده که زنواستروژن ها در محیط کشت، رشد سرطان سینه را افزایش داده اند Buterin et al., 2006) &(Zsarnovszky et al., 2005 .
2-2- بیس فنول آ
بیس فنول آ ]2،2 بیس (4-هیدروکسی فنیل ) پروپان[11][، با فرمول شیمیایی C15H16O2 ، یک ترکیب ارگانیک مصنوعی است که از دو حلقه ی فنول تشکیل شده که توسط پل متیل به هم متصل شده اند و دارای دو گروه متیل فعال است که به پل متصل هستند .(Kang et al., 2006)این ماده ی شیمیایی برای اولین بار در سال 1891 ساخته شد و خصوصیات استروژنی آن در سال 1930 کشف شد و بعد از آن که شیمیدانها کاربرد آن را درتولیدات صنعتی دریافتند، از سال 1950، به طور گسترده در ساخت پلاستیک های پلی کربناتی، اپوکسی رزین، برخی از مواد دندان پزشکی و به عنوان ماده ی غیر پلیمری اضافه شونده به پلاستیک ها استفاده شد(Wolstenholme et al., 2010)
ابتدا تاریخچهای مختصر از مدولهای درونبر، همدرونبر، درونبرپوشا و همدرونپوشا ارائه
میدهیم. اولین باردرسال1979 توسط خوری مفهومی به نام مدولهایدرونبر معرفی شد. R – مدول M درونبر گفته میشود هرگاه بهازای هر زیرمدول غیرصفرN از M ، داریم :
HomR(M,N)¹ 0. درسالهای بعد مفهوم درونبری توسط مولفان دیگرازجمله ژئو، ریزویو رومن واخیراً توسطاسمیت9، حقانی و ودادی مورد تحقیق و بررسی قرارگرفته است. سپس در سال2007 مفهومدوگانی از درونبری به نام همدرونبری توسط امینی، ارشاد و شریف ارائه شد.
مدول M همدرونبر گفته میشود هرگاه به ازای هر زیرمدول سرهN از M، داشته باشیم :
HomR(M/N , M) ¹ 0 . سپس مفهوم مدولهای درونبرپوشا توسط قربانی و ودادی در سال 2009 ارائه شد که توسیعی از مفهوم حلقه pri میباشد.
حلقه R، حلقه ایدهآل راست اصلی یا به اختصار حلقه pri ، نامیده میشود هرگاه، هر ایدهآل راست آن اصلی باشد. توسیع این مفهوم در مدولها درونبرپوشایی نامیده شدهاست.
یک R- مدول راست M درونبرپوشا گفته میشود هرگاه به ازای هر زیرمدول غیرصفر N از M همریختی غیرصفرپوشایی از M به N موجود باشد. بنابر قضیه اول یکریختی و با توجه به این
نکته که یک مدول اصلی یکریخت با R/Iاست ، حلقه R یک حلقه pri است اگر و تنها اگر مدول RR درونبرپوشا باشد. دوگان این مطلب بهنام همدرونبرپوشایی توسط قربانی ارائه شدهاست. R – مدول M همدرونبرپوشا گفته میشود هرگاه به ازای هر زیرمدول سره N از M همریختی غیرصفر یک به یکی از M/N به M موجود باشد.
در این پایاننامه مفهوم همدرونبرپوشایی، قضایای مربوطه و دوگان آن تحقیق میشود که برگرفته از مرجع ]3[ میباشد.
1-2. تعاریف وقضایای مقدماتی
در سراسر این پایاننامه حلقهها شرکتپذیر و یکدار میباشند. (تمام مدولها مدول راست می باشند.) درابتدا یادآوری، سپس تعاریف اولیه و بعد قضایای مقدماتی به صورت نکته و لم بیان میشود.
یادآوری
فرضکنید R یک حلقه باشد.R – مدول M را ساده گویند اگر زیرمدول غیربدیهی نداشته باشد. مدول M نیمساده نامیده میشود اگر هر زیرمدولش یک جمعوند آن باشد.
زیرمدول L از M اساسی نامیده میشود و مینویسیم Lvess M هرگاه به ازای هر N £ M اگر L ∩ N = 0 ، آنگاه =0 N . بهطور معادل L vess M اگر و تنها اگر به ازای هر عنصر ناصفر xÎM ، rÎR موجود باشد بهطوریکه 0 ¹ xrÎ L .
زیرمدول K از M زاید نامیده میشود و مینویسیم K<< M ، هرگاه به ازای هر N £ M اگرK + N = M آنگاه = M N.
فرض کنید M یک R- مدول راست باشد، X زیرمجموعهای از M و Y هم زیرمجموعهای از R ، پوچساز راست X در R با rR (X) و پوچسازچپ Y در M با lM (Y) نمایش داده میشود و تعریف میکنیم :
rR (X) = { r Î R : X r = 0 } lM (Y) ={ m Î M : mY = 0 }
همچنین برای S- مدول چپ N ، rN (Z) وlS (W) بهطور مشابه برای هر Z Í S و هر
W Í N به صورت زیر تعریف میشود :
r N (Z) ={ n Î N : Z n = 0 } l S (W) = { s Î S : sW = 0 }
اگر X = {a}، آنگاه پوچساز راست آن با rR (a ) نشان داده میشود و داریم :
rR (a)= rR (X) و نیز lR (a)= lR (X).
با استفاده از قضیه 2-15 از مرجع [1] نتایج زیر را داریم :
اگر A و B دو زیرمجموعه R – مدول راست M باشند و AÍ B آنگاه rR (B) Í rR (A) . بوضوح Í lM (rR (A)) A و میتوان نتیجه گرفت (A))) Í rR (A) rR (lM (rR . از سوی دیگر با قرار دادن C= rR (A)درC Í lM (rR ©) (بهازای هرC Í R) داریم :
rR (A) Í rR(lM (rR (A)))پس (A))) Í rR (A) rR (lM (rR ؛
در نتیجه(A))) = rR (A) rR (lM (rR .
به طریق مشابه اگر I و J دو زیرمجموعه R باشند و I Í J ، آنگاه lM (J) Í lM (I) . بوضوح
I Í rR (lM (I)) و میتوان نتیجه گرفت : lM (rR (lM (I)))=lM (I) .
اگرM یک R -مدول و U یک کلاس از R – مدولها باشدTr (M ,U ) و Rej (M, U ) به صورت زیر تعریف میشوند که زیرمدولهایی از M میباشند.
Tr (M ,U )=å { Im f | f : ua → M , uaÎ U برای برخی }
Rej (M, U )=∩ {ker f | f : M → ua , uaÎU برای برخی }
اگر S مجموعه تمام R – مدولهای راست ساده باشد، به ازای هر R – مدول M،Soc (MR) بزرگترین زیرمدول نیمساده M است و با توجه به بخش 9 از مرجع [1] به صورت زیر تعریف میشود :
Soc(MR) = Tr (M ,S) = å {K | است M یک زیرمدول ساده از K }
= ∩ { L | L vess M }.
همچنین R – مدول M نیمساده است اگر و تنها اگر soc(MR) = MR .
ضمناً به سادگی دیده میشود R – مدول M نیمساده است اگر و تنها اگر زیرمدول اساسی غیر بدیهی نداشته باشد.
R – مدول M پروژکتیو نامیده میشود هرگاه به ازای هر نمودار از R- همریختیها و R- مدولها به صورت زیرکه سطر آن دقیق باشد ، R- همریختی→ A M موجود باشد بهطوریکه نمودار زیر جابجایی باشد.
1-2-1. R – مدول پروژکتیو M
یا بهطور معادل اگر هر دنباله دقیق کوتاه به صورت A→ B→ M → 0 0 → شکافته شود ، آنگاه M پروژکتیو است.
R – مدول M انژکتیو نامیده میشود هرگاه به ازای هر نمودار از R- همریختیها و R- مدولها به صورت زیرکه سطر آن دقیق باشد، R – همریختی→ M B موجود باشد بهطوریکه نمودار جابجایی باشد.
1-2-2. R – مدول انژکتیو M
همچنین R – مدول M انژکتیو است هرگاه به ازای هرایدهآل راست I از R ، هر همریختی
f : I→ M را بتوان از R به M گسترش داد. (لم بئر)
1-2-3. R – مدول انژکتیوM (لم بئر)
تعاریف و قضایای زیر برای حلقهها و مدولهای راست بیان میشود و بهطور مشابه برای مدولهای چپ نیز برقرار است.
تعریف 1-2-1. حلقه R، خود- انژکتیو راست نامیده میشود، هرگاه RR انژکتیو باشد.
تعریف 1-2-2. حلقه R، حلقه انژکتیو اصلی راست یا به اختصار P- انژکتیو راست نامیده میشود، هرگاه به ازای هر aÎR هر R – همریختی f :aR→ RR را بتوان به R– همریختی
:RR→ RR گسترش داد .
تعریف1-2-3 . مجموعه عناصر منفرد R- مدول راست M را با Z(MR ) نشان میدهیم و تعریف میکنیم :
Z(MR ) = {mÎM | rR (m) vess RR } £ M .
تعریف1-2-4 . R – مدولM، نامنفرد نامیده میشود هرگاه Z(MR ) = 0 و نیز منفرد نامیده میشود هرگاه Z(MR ) = M .
تعریف1-2-5 . زیرمدول N ازR – مدول M ، کاملاً پایا نامیده میشود هرگاه به ازای هر
ÎEnd (MR ) f داشته باشیم f(N) Í N .
تعریف1-2-6 . یک حلقه را حلقه دو راست(right duo)گویند، هرگاه هر ایدهآل راست آن
دو طرفه باشد. بهطور مشابه حلقه دو چپ تعریف میشود.
همچنین اگر R یک حلقه دو چپ باشد وyÎ R آنگاه yR Í Ry ، از آنجا که Ry دو طرفه است به ازای هر Î R r،yrÎ Ry و در نتیجه yR Í Ry .
تعریف1-2-7. عنصر aÎR ، منظم چپ نامیده میشود هرگاه= 0 lR (a). بهطور مشابه عنصرbÎR ، منظم راست است هرگاه= 0 rR (b) .
تعریف1-2-8 .حلقه R ، کاهشی است هرگاه عنصر پوچتوان غیرصفر نداشته باشد.
تعریف1-2-9. حلقه R ، برگشتپذیر (reversible)نامیده میشود هرگاه به ازای هر a,bÎ R اگر= 0 ab آنگاه ba = 0 .
تعریف1-2-10. ایدهآل سره P از حلقه R نیماول نامیده میشود هرگاه به ازای هرایدهآل IازR اگرI 2 Í P ، آنگاه Í P I .
تعریف1-2-11. حلقهR نیماول گفته میشود، هرگاه صفر یک ایدهآل نیماول باشد.
تعریف1-2-12. فرض کنید R یک حلقه باشد. رسته تمام R – مدولهای راست را با MR و رسته تمام R – مدولهای چپ را با RM نشان میدهند.
تعریف1-2-13. فرض کنید R یک حلقه و a یک درونریختی از R باشد ، حلقه R[x, a] حلقه چندجملهای اریب نامیده میشود هرگاه شاملتمام چند جملهایهای چپ با متغیر x به صورت xi باشد جاییکه ri ÎR ، بهطوریکه بهازای هر اسکالرrÎR ضرب با عمل
r= a®.x x تعریف شود.
تعریف1-2-14. R- مدولM را فشردهپذیر گویند هرگاه بهازای هر £ M Nیک تکریختی از
M بهN موجود باشد.
در زیر دو مفهوم تولید کردن و مولد ، و دوگان آن هم-تولید کردن و هم-مولد بیان میشود.
تعریف1-2-15. فرض کنیدU یک کلاس از R – مدولها باشد .گوییم مدول M توسط U ( به طور متناهی ) تولید میشود (U ، M را ( به طور متناهی ) تولید میکند) اگر یک مجموعه اندیسشده (متناهی) (Ua)aÎJ در U و همریختی پوشای ÅJ Ua → M → 0 موجود باشد.
اگر= {U} U ، آنگاه گوییم U ، M را تولید میکند هرگاه مجموعه اندیس J و همریختی پوشای M → f : U (J) موجود باشد.
فرض کنید جامعه داریم که جامعه -ام دارای توزیع نمایی دوپارامتری با تابع چگالی زیر باشد
جائیکه ها پارامترهای مقیاس و ها پارامترهای مکان می باشند. فرض کنید از کل جامعه ، جامعه مربوط به گروه تیمار و جامعه مربوط به گروه کنترل باشند . در این فصل به بررسی کاربرد توزیع نمایی دوپارامتری، تاریخچه، نتایج موردنیاز، نمونه گیری دومرحله ای وآزمون نمایی بودن ونابرابری پارامترهای مقیاس به همراه مفاهیم اولیه می پردازیم.
1-1- کاربرد توزیع نمایی
توزیع نمایی دارای کاربردهای متعددی در زمینه های آزمایشگاهی شیمی ، داروسازی و کشاورزی می باشد که در زیر به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم :
1-در قابلیت اعتماد پارامتر مکان توزیع نمایی دوپارامتری به عنوان زمان گارانتی قطعه الکتریکی و پارامتر مقیاس به عنوان متوسط طول عمر استفاده می شود.
2-در نظریه صف ، توزیع نمایی برای زمان بین مراجعه کنندگان استفاده می شود .
3-در مطالعات زیست شناسی پارامتر مکان ، دوره پنهان بیماری و پارامتر مقیاس مدت زمان بیماری علاوه بر مدت زمان پنهان بیماری نامیده می شود.
1-2-تاریخچه
در سال روش مقایسه چندگانه با کنترل تحت نابرابری را برای حالتی که در آن پارامتر مقیاس نامعلوم و نابرابر باشندرا پیشنهاد دادند. وهمکاران در سال روش مقایسه چندگانه با کنترل را برای حالتی که پارامتر مقیاس با هم برابر باشند یعنی پیشنهاد دادند.برای مقایسه چندین پارامترمکان توزیع نمایی با بیش از یک کنترل، با فرض برابری پارامترهای مقیاس، در سال روش هایی برای تشکیل فواصل اطمینان یک طرفه و دوطرفه را ارائه دادند.
1-3-نتایج مورد نیاز
در ادامه نتایج و مباحثی که در ادامه پایان نامه مورد نیاز می باشد را مورد بررسی قرار
می دهیم .
قضیه(1-1)
اگر یک نمونه تصادفی تایی از جامعه نمایی دوپارامتری با پارامتر مکان و پارامتر مقیاس
باشد در این صورت داریم :
الف : دارای توزیع کای اسکور با درجه آزادی است .
ب : دارای توزیع نمایی استاندارد می باشد.
پ : از یکدیگر مستقل هستند.
ج : دارای توزیع با درجه آزادی است.
جائیکه :
اثبات :
ابتدا با استفاده از روش تابع توزیع نشان می دهیم که (کوچکترین آماره
ترتیبی) دارای توزیع نمایی دوپارامتری می باشد.
ابتدا تابع توزیع متغیر تصادفی را بدست می آوریم.
بنا به مستقل و هم توزیع بودن داریم.
با مشتق گیری از نسبت به داریم :
بنابراین :
درنتیجه :
در این قسمت توزیع را بدست می آوریم .
از قبل می دانیم که اگر یک نمونه تصادفی تایی از توزیع نمایی دوپارامتری باشد
آن گاه متغیرهای تصادفی دارای توزیع نمایی می باشند . داریم :
برای پیداکردن توزیع ابتدا توزیع ها را بدست می آوریم.اگر یک نمونه تصادفی تایی از توزیع جاییکه باشد،آن گاه داریم :
برای اثبات رابطه فوق (رجوع شود به فصل اول پارسیان قسمت (ط))
فرض کنید آماره های ترتیبی نمونه تصادفی باشند. چگالی آماره های ترتیبی به صورت زیر است .
نشان می دهیم متغیرهای تصادفی
مستقل و هم توزیع با توزیع می باشند.
ژاکوبین تبدیل فوق برابر است با:
و به سادگی داریم :
پس
با توجه به اینکه حدود ها به یکدیگر بستگی ندارد و تابع چگالی توأم آنها به صورت حاصل ضرب تابع
چگالی نمایی با پارامتر در آمده است ، بنابراین ها از یکدیگر مستقل و هم توزیع ( با توزیع )
می باشند .
به سادگی داریم :
با توجه به مطلب فوق
ویا
در نتیجه :
بنابراین :
در نتیجه توزیع به صورت زیر خواهد بود .
برای اثبات قسمت (ب) داریم :
با استفاده از روش تابع توزیع داریم :
جائیکه :
با استفاده از روابط بین توزیع ها داریم :
پس:
یعنی wدارای توزیع نمایی استاندارد می باشد.
برای اثبات قسمت (پ) داریم :
در قسمت های قبل نشان دادیم که برای یک ثابت دارای توزیع کای اسکور با درجه
آزادی است پس یک آماره فرعی می باشد که توزیع آن به پارامتر مجهول بستگی ندارد . همچنین برای ثابت
می توان نشان داد که یک آماره بسنده کامل برای می باشد . پس برای یک ثابت از
(طبق قضیه باسو) مستقل می باشند . حال چون دلخواه می باشد پس می توان گفت
از نیز مستقل می باشد .
برای اثبات قسمت (ج) داریم :
در اینجا صورت و مخرج عبارت را بر تقسیم می کنیم :
در قسمت های قبل نشان دادیم که و طبق قضیه باسو از یکدیگر مستقل می باشد و همچنین
و
در نتیجه :
فرض کنید دو متغییر تصادفی و دو مقدار ثابت مثبت باشند، آنگاه :
اثبات :
فرض کنید باشد. برای اثبات لِمِ (1-1) از روش عضو گیری استفاده می کنیم. فرض کنید که
عضوی از ناحیه ی باشد، ثابت می کنیم که این نقطه عضوی از ناحیه ی است.
اگر داشته باشیم ، آنگاه به راحتی می توان به نتایج زیر رسید :
می دانیم که هستند. اکنون دو حالت مختلف را در نظر می گیریم :
حالت اول :
با استفاده از رابطه (1-1) داریم :
از طرفی با توجه به این که است و در این حالت می باشد، بنابراین داریم :
در نتیجه داریم :
بنابراین به راحتی نتیجه می گیریم :
حالت دوم :
می دانیم که در این حالت است . حال اگر باشد، با توجه به این که در این حالت
است و رابطه ی (1-1) نتیجه می گیریم :
بنابراین داریم :
و در نتیجه :
پس در حالتی که است، ثابت کردیم که :
حال اگر در حالت ، فرض کنیم که باشد ، در این صورت با توجه به این که در رابطه ی (1–1)
داریم است می توان به نتایج زیر رسید :
بنابراین داریم :
و در نتیجه :
پس در حالتی که است نیز ثابت کردیم که :
بنابراین برای هر دو حالت و در حالتی که است ، در اینجا اثبات کامل می شود. برای
حالتی که است ، اثبات به طور مشابه به دست می آید .
نامساوی بانفررونی :
فرض کنید ، تا پیشامد باشند آن گاه داریم :
Halperin و همکاران در سال (1955) روش بانفرونی را در حالت نمونه گیری دو مرحله ای به صورت زیر بیان کردند
جائیکه ها نشان دهنده مکمل مجموعه می باشند.
1-4-نمونه گیری دومرحله ای از جامعه ای با توزیع نمایی دو پارامتری:
در نمونه گیری دو مرحله ای از جامعه ای باتوزیع نمایی دو پارامتری ، نخست نمونه تایی از جامعه انتخاب می شود سپس با محاسبه برای جامعه عبارت زیر محاسبه می شود
که موجود در رابطه یک مقدار مثبت دلخواه می باشد که جهت کنترل طول فاصله اطمینان استفاده
می شود و نشان دهنده بزرگترین عدد صحیح کوچکتر یا مساوی با می باشد.
جائیکه :
در نمونه گیری دو مرحله ای در صورتی که باشد به مشاهدات اولیه ، مشاهده های
اضافه می شود ودر کل مشاهدات به صورت زیر حاصل می شوند
فرض کنید :
قضیه (1-2)
در نمونه گیری دومرحله ای با تعریف شده در و در (1.3) داریم :
اگر یک نمونه تصادفی تایی از جامعه نمایی دوپارامتری باشد در این صورت داریم :
الف) دارای توزیع نمایی استاندارد است .
ب) از هم مستقل هستند.
پ) دارای توزیع با و درجه آزادی می باشد.